مقدمه
اجرا در لغت به معنای «جاریکردن، روانساختن، راندن و روا کردن امری» است و «در اصطلاح به کار بردن قانون یا بهکار بستن احکام دادگاهها و مراجع رسیدگی اداری یا اسناد رسمی را اجرا گویند».
با توجه به تعریف فوق، اجرا از جهت موضوع به اجرای قانون، اجرای احکام و اجرای اسناد رسمی تقسیم میشود که مدنظر ما در این یادداشت، اجرای اسناد رسمی است و منظور از آن «اجرای اسناد تنظیم شده به وسیله ادارات ثبت و دفاتر اسناد رسمی و سایر مأموران دولت در حدود صلاحیت و بر وفق مقررات میباشد».
باب پنجم از قانون ثبت اسناد و املاک مصوب 26/10/1310 به اجرای مفاد اسناد رسمی اختصاص یافته است. به موجب مقررات مذکور، مدلول کلیه اسناد رسمی راجع به دیون و سایر اموال منقول و معاملات املاک ثبتشده بدون احتیاج به حکم دادگاه لازمالاجرا است و عموم ضابطین دادگستری و سایر قوای دولتی مکلفاند در صورت مراجعه مأمورین اجرا در اجرای مفاد اجرائیه با آنها همکاری نمایند و ادعای جعلیت سند رسمی نیز عملیات راجع به اجرای آن را متوقف نمیکند مگر در مواردی که قرار مجرمیت متهم از طرف بازپرس صادر و به تأیید دادستان برسد. (مواد 12 و 93 و 95 و 99 ق.ث.)
با تصویب قانون دفتر اسناد رسمی مصوب 1316، مواد 58 الی 64 قانون مذکور به اجرای مفاد اسناد رسمی اختصاص یافت و متعاقباً با تصویب قانون اصلاح موادی از قانون ثبت و قانون دفاتر اسناد رسمی مصوب سال 1322 کلیه مقررات مذکور به استثنای مواد 34 و 34 مکرر ق.ث. که به نحوة اجرای معاملات با حقاسترداد میپرداخت و نیز مواد مندرج در باب پنجم قانون ثبت مصوب 1310 نسخ و به موجب ماده 8 قانون یادشده مقرر شد:
«ترتیب اجرای مفاد اسناد رسمی و عملیاتی که اجرا متوقف بر آن است از ابلاغ و توقیف اموال و اشخاص و هزینههای اجرایی و مصارف آن و تعیین حقالاجرا در مواردی که در قانون معین نشده و مقتضی باشد و وصول حقالاجرا و نیز ترتیب شکایت از طرز عمل و اقدامات اجرایی و مرجع رسیدگی به آن و بهطور کلی آنچه برای اجرای اسناد رسمی لازم است طبق آییننامه وزارت دادگستری خواهد بود».
در اجرای ماده مذکور اولین آییننامه اجرای مفاد اسناد رسمی لازمالاجرا در سال 1322 به تصویب وزیر دادگستری رسید.
با اصلاح مواد 34 و 34 مکرر ق.ث. در سال 1351 و در اجرای ماده 157 اصلاحی ق.ث. «آییننامه اجرایی مواد 34 و 34 مکرر اصلاحی ق.ث.» و «آییننامه مرکز حراج و نحوه اجرای حراج و نوبت آن و نحوه توقیف حق بدهکار نسبت به مازاد مورد وثیقه و طرز استیفای حقوق توقیفکننده» به ترتیب در اردیبهشت و آبانماه 1352 به تصویب وزیر دادگستری رسید.
متعاقباً و جهت جلوگیری از تشتت و پراکندگی مقررات مربوط به اجرای اسناد رسمی «آییننامه اجرای اسناد رسمی لازمالاجرا و طرز رسیدگی به شکایت از عملیات اجرایی» در سال 1355 در خصوص نحوة اجرای اسناد وثیقه و ذمه به تصویب رسید که تا مهرماه سال 1387 مجری بود.
اخیراً با تصویب قانون اصلاح ماده 34 اصلاحی ق.ث. مصوب 1351 و حذف ماده 34 مکرر آن در بهمن ماه 1386 و در اجرای تبصره 2 آن و نیز لزوم بازنگری در برخی از مقررات مربوط به اجرای اسناد ذمه، آییننامه مصوب 1355 بهطور کامل مورد بازنگری قرار گرفته و ماحصل آن «آییننامه اجرای مفاد اسناد رسمی لازمالاجرا و طرز رسیدگی به شکایت از عملیات اجرایی مصوب 11/6/1387» میباشد که در این مقاله نحوة اجرای اسناد با توجه به مقررات آییننامه مذکور تشریح میگردد.
در فصول بعدی تلاش میشود با تشریح نظام اجرای اسناد رسمی با مراحل و جنبههای مختلف اجرای سند رسمی آشنا شویم.
اجرای مفاد اسناد رسمی
فصل اول : اسناد لازمالاجرا و در حکم آن
1 ـ تعریف سند و انواع آن
سند جایگاه ویژهای در نظام ادله اثبات دعوی به خود اختصاص داده است. روشن بودن شیوه رسیدگی به سند و تهیه آن قبل از دادرسی که امکان گمراه ساختن دادرسی در آن کاهش مییابد موجب تسهیل و تسریع در جریان دادرسی شده و استناد به اسناد را توسط اصحاب دعوی در سالهای اخیر افزایش داده است.
بهموجب ماده 1284 ق.م.: سند عبارت است از هر نوشته که در مقام اثبات دعوا یا دفاع قابل استناد باشد. با استنباط از تعریف مذکور میتوان سه شرط برای سند قائل شد: 1)کتبی بودن؛ پس مدارک غیرمکتوب سند تلقی نمیشود و ماده 1258 ق.م. نیز در تأیید این معنا فقط اسناد کتبی را در شمار دلایل اثبات دعوی برشمرده است. 2) حاوی دلیل بودن؛ یعنی نوشتهای سند محسوب میگردد که یک دلیل قضایی را در خود جا داده باشد. مثلاً در یک سند معامله در واقع با امضای طرفین اقرار آنان به وقوع معامله در آن ثبت شده است یا یک نقشه هوایی که حاوی معاینه محل است و یا نظریه کارشناس که حاوی کارشناسی است. 3) قابلیت استناد؛ نوشتهای با شرایط فوق در صورتی سند محسوب است که قابلیت استناد در دعوی یا دفاع را داشته باشد. برای نمونه، قولنامه عادی اگرچه یک نوشته حاوی دلیل است اما در دعوی مطالبه اجرتالمثل در دادگاه قابلیت استناد ندارد. چون طبق ماده 22 ق.ث. قولنامه عادی برای اثبات مالکیت عین و منافع ملک مورد تعهد قابل استناد نیست اما همین قولنامه عادی در دعوی التزام مالک به بیع قابلیت استناد در دادگاه را دارد.
سند با توجه به ماده 1286 ق.م. دو نوع است: 1) سند رسمی 2) سند عادی.
الف) سند رسمی: طبق ماده 1287 ق.م.: «اسنادی که در اداره ثبت اسناد و املاک و یا دفاتر اسناد رسمی یا در نزد سایر مأمورین رسمی در حدود صلاحیت آنها و بر طبق مقررات قانونی تنظیم شده باشند رسمی است». بر ایناساس، سندی رسمی است که علاوه بر شرایط فوق که برای سند ذکر شده حاوی سه شرط مندرج در ماده 1287 یعنی تنظیم نزد مأمورین رسمی، در حدود صلاحیت آنها و با رعایت مقررات قانونی نیز باشد. این سه شرط سبب استحکام بیشتر اسناد رسمی در مقابل سند عادی میگردد.
ذیلاً به تشریح عناصر تشکیلدهنده سند رسمی مندرج در ماده 1287 ق.م. میپردازیم.
1 ـ تنظیم سند به وسیله مأمور رسمی:
طبق ماده 1287 یکی از شرایط رسمیت سند، تنظیم آن در اداره ثبت اسناد و املاک، دفاتر اسناد رسمی یا نزد سایر مأمورین رسمی میباشد. ملاحظه میشود در قانون به اداره ثبت و دفاتر اسناد رسمی صریحاً اشاره شده است اما منظور از مأمور رسمی «کسی است که از طرف مقامات صلاحیتدار کشور برای تنظیم سند رسمی معین شده باشد خواه مستخدم دولت باشد یا غیرمستخدم مانند سران دفاتر اسناد رسمی». بنابراین سند تنظیمی نزد کسی که از طرف مقام صلاحیتدار تعیین نشده و یا مدت مأموریت او خاتمه یافته است فاقد وصف رسمی است اگرچه دیگران از مأمور رسمی نبودن وی آگاه نباشند.
2 ـ در حدود صلاحیت مأمورین رسمی:
در صورتی اسناد تنظیمشده در ادارات ثبت اسناد و املاک و دفاتر اسناد رسمی و نزد سایر مأمورین صلاحیتدار، رسمی است که در حدود صلاحیت قانونی آنها تنظیم شده باشد. این صلاحیت به صلاحیت ذاتی و صلاحیت نسبی تقسیم میگردد:
ـ صلاحیت ذاتی: عبارت است از اختیار قانونی مأمور رسمی در تنظیم سند مانند وظیفه سران دفاتر اسناد رسمی در تنظیم و ثبت اسناد و تصدیق صحت امضای مراجعین طبق ماده 49 ق.ث. یا وظیفه کارکنان ادارات ثبت احوال در صدور شناسنامه پس از طی مراحل قانونی.
ـصلاحیت نسبی: عبارت است از محدوده اختیار قانونی مأمور رسمی از حیث زمان و مکان در تنظیم سند. در این زمینه ماده 2 ق.ث. مقرر داشته است: «مدیران و نمایندگان ثبت و مسؤولین دفاتر و صاحبان دفاتر اسناد رسمی جز در محل مأموریت خود نمیتوانند انجام وظیفه نمایند اقدامات آنها در خارج از محل اثر قانونی ندارد». این ماده در واقع صلاحیت محلی مأمورین رسمی ثبت را تعیین مینماید.
همچنین مأمورین رسمی و سران دفاتر اسناد رسمی و ازدواج و طلاق حق تنظیم سند در ایام مرخصی و انفصال و تعلیق را ندارد و اقدامات آنها در این ایام فاقد اثر قانونی خواهد بود که این نیز بیانگر صلاحیت زمانی آنها است.
3 ـرعایت مقررات قانونی:
اسناد تنظیمی نزد مأمورین رسمی صلاحیتدار در صورتی رسمی است که بر طبق مقررات قانونی تنظیم و ثبت شده باشد.
با توجه به مقررات جاری تشریفات قانونی تنظیم و ثبت سند دو دستهاند:
الف: تشریفات و مقرراتی که عدم رعایت آنها در تنظیم سند، سند را از رسمیت خارج میکند. بر ایناساس، عدم رعایت مقررات مربوط به تنظیم سند رسمی موضوع ماده 1287 ق.م. سند را از رسمیت خارج میکند همچنانکه ماده 1289 ق.م. مقرر داشته «غیر از اسناد مذکوره در مادة 1287 سایر اسناد عادی است» و ماده 1293 ق.م. که در تأیید مراتب فوق مقرر نموده: «هرگاه سند به وسیله یکی از مأمورین رسمی تنظیم اسناد تهیه شده لیکن مأمور صلاحیت تنظیم آن سند را نداشته و یا رعایت ترتیبات مقرره قانونی را در تنظیم سند نکرده باشد، سند مزبور در صورتی که دارای امضا یا مهر طرف باشد عادی است».
ب: تشریفات قانونی که رعایت آنها سند را از رسمیت خارج نمیکند. مانند عدم رعایت مقررات راجعه به تمبر موضوع ماده 1294 ق.م. که مقرر داشته: «عدم رعایت مقررات راجعه به حق تمبر که به اسناد تعلق میگیرد، سند را از رسمیت خارج نمیکند». بنابراین سندی که در ظاهر دارای شرایط قانونی مقرر در ماده 1287 ق.م. است، رسمی فرض میشود مگر اینکه ثابت شود فاقد یکی از شرایط اساسی است.
á سند رسمی در قانون ثبت: در قانون ثبت تعریف مشخصی از سند ارایه نشده اما با توجه به مجموع مقررات میتوان گفت سند رسمی در قانون ثبت از حیث تعریف و آثار، متفاوت از سند رسمی در قانون مدنی است:
1 ـ در تعریف: با توجه به مجموع مقررات ثبت میتوان گفت سند رسمی از نظر قانون ثبت، اخص از سند رسمی در قانون مدنی است و فقط اسنادی که طبق مقررات در دفاتر اسناد رسمی و ازدواج و طلاق تنظیم میشود را شامل میگردد.
2 ـ در آثار: سند رسمی مورد نظر قانون ثبت بدون احتیاج به حکم دادگاه قابل اجرا است (مواد 92 و 93 ق.ث.) و اگر اختلاف و اشتباهی در تنظیم و ثبت آن حادث شود چنانچه قبل از تنظیم سند باشد در اداره کل امور اسناد و سردفتران و چنانچه بعد از تنظیم و ثبت سند باشد طبق بند 7 ماده 25 اصلاحی قانون ثبت در هیئت نظارت ثبت استان مربوطه و در صورت اعتراض در شورای عالی ثبت مورد بررسی قرار میگیرد.
ب) سند عادی: نوشتهای است که «به وسیله افراد تنظیم شده بدون آنکه مأمور رسمی طبق مقررات قانونی در تنظیم آن مداخله داشته باشد» بهعبارتدیگر، سندی که فاقد شرایط مندرج در ماده 1287 ق.م. باشد سند عادی است. ماده 1289 ق.م. در این مورد مقرر میدارد، «غیر از اسناد مذکوره در ماده 1287 سایر اسناد عادی است». اما در برخی موارد، اسناد عادی دارای اعتبار سند رسمی میگردند. در این خصوص ماده 1291 ق.م. مقرر داشته: «اسناد عادی در دو مورد اعتبار اسناد رسمی را داشته درباره طرفین و وراث و قائممقام آنان معتبر است: 1ـ اگر طرفی که سند (بر) علیه او اقامه شده است صدور آن را از منتسبالیه تصدیق نماید. 2ـ هرگاه در محکمه ثابت شود که سند مزبور را طرفی که آن را تکذیب یا تردید کرده فیالواقع امضا یا مهر کرده است».
2 ـ آثار سند رسمی
سندی که مطابق قوانین و مقررات به ثبت برسد رسمی است و دارای آثار زیر است:
الف) اعتبار تمام محتویات و امضاهای مندرج در سند رسمی:
طبق ماده 70 ق.ث. سندی که مطابق قوانین به ثبت رسیده رسمی است و تمام محتویات و امضاهای مندرج در آن معتبر خواهد بود و انکار و تردید نسبت به آن پذیرفته نیست و فقط میتوان ادعای جعل آن را مطرح کرد. منظور از محتویات سند: «عبارات و امضاهایی میباشد که در سند نوشته شده و در اسناد رسمی فرض بر صحت انتساب و صدور عبارات و امضاهای مذکور از ناحیه کسی است که به او نسبت داده شده است برخلاف اسناد عادی که نمیتوان آن را معتبر دانست مگر اینکه دلیلی بر صحت انتساب و صدور محتویات آن از ناحیه استنادکننده، ارائه شود. به همین دلیل است که طرف مقابل میتواند در مقام دفاع به تکذیب یا تردید اکتفا نماید».
ماده 1292 ق.م. نیز همین اعتبار را برای اسناد رسمی و اسنادی که اعتبار اسناد رسمی را دارد قائل است. طبق ماده مذکور: «در مقابل اسناد رسمی یا اسنادی که اعتبار سند رسمی را دارد انکار و تردید مسموع نیست و طرف میتواند ادعای جعلیت نسبت به اسناد مزبور کند یا ثابت نماید که اسناد مزبور به جهتی از جهات قانونی از اعتبار افتاده است.»
ب) اعتبار تمام مندرجات سند رسمی:
طبق ماده 70 ق.ث. کلیه مندرجات سند رسمی معتبر است و کسی نمیتواند با قبول اینکه عبارات قیدشده متعلق به اوست منکر واقعیت و تحقق آنها شود و مأمورین قضایی یا اداری که موضوع انکار مندرجات سند رسمی را مورد رسیدگی قرار دهند به 6 ماه تا یک سال انفصال موقت محکوم میگردند. منظور از مندرجات سند، مفاد عباراتی است که در سند قید شده و شامل دو قسمت است: 1) اعلامیات مأمور رسمی و منظور آن قسمت از مندرجات سند است که مأمور رسمی در حدود مأموریتی که دارد در سند، قید مینماید. مثل هویت متعاملین، تاریخ ثبت سند و ... که با توجه به اعتمادی که بر عملیات مأمورین رسمی وجود دارد قانون فرض بر صحت آن نموده است و بدینجهت جز به وسیله دعوی جعلیت نمیتوان خلاف آنرا اثبات نمود. 2) اعلامیات افراد و آن قسمتی از مندرجات سند است که حاکی از اظهارات افراد نزد مأمور رسمی است و اعتبار اقرار را دارد و نوشتن آن توسط مأمور رسمی، واقعیت آن را تغییر نمیدهد. سردفتر اسناد رسمی اظهارات متعاملین را چنانچه برخلاف قانون و نظم عمومی و اخلاق حسنه نباشد در سند مینویسد و ثبت میکند. بنابراین اگر کسی مدعی شود آنچه از طرف متعاملین اظهار شده خلاف حقیقت است میتواند آن را بدون آنکه دعوی جعلیت کند اثبات نماید. به عبارتی، اظهارات طرفین در سند رسمی اقرار کتبی است که طبق ماده 1280 ق.م. در حکم اقرار شفاهی میباشد. بنابراین طبق ماده 1277ق.م. انکار بعد از اقرار مسموع نیست. اما دعوی خلاف اعلامیات افراد با توجه به ماده 1277 فوق و تبصره ماده 70 ق.ث. پذیرفته میشود.
ماده 1277 ق.م. مقرر میدارد: «انکار بعد از اقرار مسموع نیست لیکن اگر مقر ادعا کند که اقرار او فاسد یا مبنی بر اشتباه یا غلط بوده، شنیده میشود و همچنین است در صورتی که برای اقرار خود عذری ذکر کند که قابل قبول باشد؛ مثل اینکه بگوید اقرار به گرفتن وجه در مقابل سند یا حواله بوده که وصول نشده لیکن دعاوی مذکور مادامی که اثبات نشده مضر به اقرار نیست».
تبصره ماده 70 ق.ث.: «هرگاه کسی که به موجب سند رسمی اقرار به اخذ وجه یا مالی کرده یا تأدیه وجه یا تسلیم مالی را تعهد نموده مدعی شود که اقرار یا تعهد او در مقابل سند رسمی یا عادی یا حواله یا برات یا چک یا فتهطلبی بوده است که طرف معامله به او داده و آن تعهد انجام نشده یا حواله یا برات یا چک یا فتهطلب پرداخت نگردیده است این دعوی قابل رسیدگی خواهد بود».
ج) اعتبار سند رسمی در برابر اشخاص ثالث:
طبق مواد 71 و 72 ق.ث. کلیه اسناد رسمی نسبت به طرفین یا طرفی که تعهد کرده و قائممقام آنان معتبر است و اگر مفاد آن راجع به معامله نسبت به مال غیرمنقول ثبتشده باشد نسبت به اشخاص ثالث هم اعتبار و رسمیت دارد. ماده 1290 ق.م. نیز همین اعتبار را برای اسناد رسمی قائل است. طبق ماده مذکور«اسناد رسمی درباره طرفین و وراث و قائممقام آنان معتبر است و اعتبار آنها نسبت به اشخاص ثالث در صورتی است که قانون تصریح کرده باشد» مانند ماده 72 ق.ث. که در مورد اسناد رسمی مربوط به معاملات املاک ثبتشده تصریح به اعتبار آن در برابر اشخاص ثالث نموده است و به موجب ماده 73 قانون مذکور تمامی قضات و مأمورین دولتی که از اعتبار دادن به اسناد ثبتشده استنکاف نمایند و این تقصیر بدون جهت قانونی باشد و در نتیجه آن ضرر مسلمی به صاحبان سند رسمی وارد شود علاوه بر مجازات اداری یا انتظامی، همان محکمه آنها را به جبران خسارات وارده نیز محکوم مینماید.
ماده71ق.ث. : «اسناد ثبتشده در قسمت راجعه به معاملات و تعهدات مندرجه در آنها نسبت به طرفین یا طرفی که تعهد کرده و کلیه اشخاصی که قائممقام قانونی آنان محسوب میشوند رسمیت و اعتبار خواهند داشت».
ماده 72 ق.ث. : «کلیه معاملات راجعه به اموال غیرمنقوله که بر طبق مقررات راجعه به ثبت املاک ثبت شده است نسبت به طرفین معامله و قائممقام قانونی آنها و اشخاص ثالث دارای اعتبار کامل و رسمیت خواهد بود».
ماده 73 ق.ث. : «قضات و مأمورین دیگر دولتی که از اعتبار دادن به اسناد ثبتشده استنکاف نمایند در محکمه انتظامی یا اداری تعقیب میشوند و در صورتی که این تقصیر قضات یا مأمورین بدون جهت قانونی باشد و به همین جهت ضرر مسلم نسبت به صاحبان اسناد رسمی متوجه شود محکمه انتظامی یا اداری علاوه بر مجازات اداری، آنها را به جبران خسارات وارده نیز محکوم خواهد نمود».
د)لازمالاجرا بودن سند رسمی:
از مهمترین آثار سند رسمی ثبتشده قابلیت اجرایی آن بدون احتیاج به حکم دادگاه میباشد. به نحوی که عموم ضابطین قضایی و مأمورین دولتی مکلفاند در مواقعی که مأمورین اجرا به آنها مراجعه مینمایند در اجرای مفاد سند اقدام نمایند و ادعای جعلیت سند نیز اجرای آن را متوقف نمینماید مگر در مواردی که بازپرس قرار مجرمیت متهم را صادر نموده و به تأیید دادستان محل نیز رسیده باشد. (مواد 92 الی 99 ق.ث.)
ماده 92 ق.ث.: «مدلول کلیه اسناد رسمی راجع به دیون و سایر اموال منقول بدون احتیاج به حکمی از محاکم عدلیه لازمالاجرا است مگر در مورد تسلیم عین منقولی که شخص ثالثی متصرف و مدعی مالکیت آن باشد».
ماده 93 ق.ث.: «کلیه اسناد رسمی راجع به معاملات املاک ثبتشده مستقلاً و بدون مراجعه به محاکم لازمالاجرا است».
ماده 95 ق.ث.: «عموم ضابطین عدلیه و سایر قوای دولتی مکلف هستند که در مواقعی که از طرف مأمورین اجرا به آنها مراجعه میشود در اجرای مفاد ورقه اجرائیه اقدام کنند».
ماده 99 ق.ث.: «ادعای مجعولیت سند رسمی عملیات راجع به اجرای آنرا موقوف نمیکند مگر پس از اینکه مستنطق قرار مجرمیت متهم را صادر و مدعیالعموم هم موافقت کرده باشد».
لازم به ذکر است کلیه اسناد رسمی دارای قابلیت اجرا نمیباشند بلکه قانونگذار این امتیاز را به اسناد معینی اختصاص داده است؛ از آن جمله است اسناد تنظیمی در دفاتر اسناد رسمی یا دفاتر ازدواج و طلاق. البته اسناد تنظیمی در دفاتر مذکور نیز فقط در قسمت تعهدات منجز طرفین یا طرفی که تعهد نموده، لازمالاجرا است و در سایر قسمتها فاقد قابلیت اجرا میباشند.
3 ـ اسناد قابل صدور اجرائیه
سند قابل اجرا یا سند لازمالاجرا در اصطلاح «سندی است رسمی یا عادی که بدون صدور حکم از دادگاه قابل صدور اجرائیه برای اجرای مفاد سند میباشد».
با توجه به تعریف فوق اسناد قابل اجرا به دو دسته تقسیم میشوند:
الف) اسناد رسمی لازمالاجرا مانند اسناد رسمی مربوط به دیون و اموال منقول و غیرمنقول که در دفاتر اسناد رسمی و ازدواج و طلاق تنظیم میگردند و بدون حکم دادگاه لازمالاجرا هستند.
ب) اسناد عادی لازمالاجرا یا اسناد در حکم اسناد لازمالاجرا: اسنادی که طبق قانون مدنی و قانون ثبت، رسمی تلقی نمیشوند. اما قانونگذار برای مصالحی آنها را در ردیف اسناد لازمالاجرا قرار داده است تا بدون نیاز به حکم دادگاه قابل اجرا باشند از جمله این اسناد میتوان از چک و هزینه مشترک آپارتمانها موضوع ماده 10 مکرر قانون تملک آپارتمانها نام برد.
بنابراین با توجه به تعاریف فوق میتوان اسناد قابل اجرا را با توجه به مقررات جاری بهشرح ذیل احصا نمود:
1 ـ اسناد رسمی راجع به دیون و اموال منقول.
2 ـ اسناد رسمی راجع به املاک ثبتشده.
3 ـ اسناد رسمی راجع به املاک موردوثیقه و اجاره (مشمول قانون روابط موجر و مستأجر) اعم از اینکه ملک موردوثیقه ثبتشده یا نشده باشد.
4 ـ قبوض اقساطی.
5 ـ مهریه مندرج در سند نکاحیه.
6 ـ تعهداتی که ضمن ثبت ازدواج و طلاق صورت گرفته است.
7 ـ چکهای صادره عهده بانکها.
8 ـ قراردادهای بانکی موضوع ماده 15 قانون عملیات بانکی بدون ربا مصوب 1362.
9 ـهزینه مشترک آپارتمانها موضوع ماده 10 مکرر قانون تملک آپارتمانها مصوب 1358.
10 ـ آراء کمیسیون ماده 77 قانون شهرداری مصوب 1345.
11 ـ آراء داوری بورس اوراق بهادار موضوع قانون تأسیس بورس اوراق بهادار تهران مصوب 1345.
12 ـ و سایر مواردی که به موجب قوانین خاص در حکم اسناد لازمالاجرا قرار گرفتهاند.
نکته:
طبق ماده 50 آییننامه قانون دفتر اسناد رسمی مصوب 1317 و تبصره 2 ماده 5 آییننامه اجرای اسناد رسمی ورقه اجرائیه را فقط نسبت به موضوعاتی میتوان صادر کرد که در سند منجزاً قید شده باشد. بنابراین نسبت به موضوعات غیرمنجز و مشروط و معلق نمیتوان اجرائیه صادر کرد و باید برای اثبات تحقق شرط در دادگاه صلاحیتدار اقامه دعوی نمود. مثلاً اگر کسی در سندی تعهد به پرداخت مبلغی معین بهشرط انجام عملی از طرف شخص مقابل (برای نمونه ساختن خانهای با مشخصات خاص) نماید بدون اینکه چگونگی تحقق شرط در سند مشخص گردد، چون پرداخت وجه مشروط به انجام امری گردیده که اثبات تحقق آن در صلاحیت سردفتر اسناد رسمی نمیباشد لذا قابل صدور اجرائیه از طریق دفترخانه تنظیمکننده سند نبوده و متعهدٌله جهت وصول وجه باید از طریق مرجع قضایی اقدام نماید.
فصل دوم: مراجع صدور اجرائیه
در این فصل با مرجع صدور اجرائیه در مورد اسناد رسمی لازمالاجرا، اسناد در حکم لازمالاجرا و سایر اسناد در سه بند آشنا میشویم.
1 ـ مرجع صدور اجرائیه اسناد رسمی لازمالاجرا
الف) دفاتر اسناد رسمی:
در موارد زیر دفاتر اسناد رسمی مرجع صدور اجرائیه میباشند:
1 ـ در مورد اسناد رسمی لازمالاجرا نسبت به دیون و اموال منقول و املاک ثبتشده و نیز املاک موردوثیقه و اجاره (مشمول قانون روابط موجر و مستأجر)، اعم از اینکه ملک موردوثیقه و اجاره ثبتشده یا درجریانثبت باشد از دفترخانهای که سند را ثبت کرده است. (بند ”الف“ ماده2 آییننامه اجرا)
2 ـ نسبت به اموال غیرمنقول که به ثبت دفتر املاک رسیده است از دفتر اسناد رسمی تنظیمکننده سند. (بند ”ج“ ماده 2 آییننامه اجرا)
3 ـ نسبت به مواردی که موجر با درخواست وصول وجه قبوض اقساطی، تخلیه مورداجاره را بخواهد، مرجع صدور اجرائیه دفتر تنظیمکننده سند است. (بند ”د“ ماده 2آییننامه اجرا) در این حالت، باید قبوض اقساطی بقیه مدت ضمیمه تقاضانامه شود. (ماده 48 آییننامه دفاتر اسناد رسمی، مصوب 1317)
4 ـ در مواردی که طلبکار بخواهد از شرط مندرج در سند، هر نوع که باشد، استفاده کند، مرجع صدور اجرائیه نسبت به قبوض اقساطی، دفترخانه مربوطه است. (بند 201 مجموعه بخشنامههای ثبتی تا اول مهرماه 1365)
لازم به توضیح است چنانچه طلبکار نخواهد از شرط مندرج در سند استفاده نماید و همچنین در موردی که طلبکار فقط وجه موضوع قبوض اقساطی را مطالبه مینماید اداره ثبت محل، مرجع صدور اجرائیه خواهد بود. (بند ”ب“ ماده 2آییننامه اجرا)
ب) دفاتر ازدواج و طلاق:
در موارد زیر دفاتر ازدواج و طلاق مرجع صدور اجرائیه میباشند:
در مورد مهریه و تعهداتی که ضمن ثبت ازدواج و طلاق و رجوع شده باشد نسبت به منقول و سایر تعهدات (به استثنای غیرمنقول) از دفتری که سند را تنظیم کرده است. (بند ”ج“ ماده2 آییننامه اجراـماده 2 قانون ازدواجـماده 15 نظامنامه دفتر ثبت ازدواج و طلاق مصوب )1310)
2 ـ مرجع صدور اجرائیه اسناد در حکم لازمالاجرا
مرجع صدور اجرائیه کلیه اسنادی که به موجب قانون خاص در ردیف اسناد لازمالاجرا قرار گرفتهاند اداره ثبت اسناد و املاک صلاحیتدار میباشد که ذیلاً به برخی موارد اشاره میشود؛
1 ـ اجرائیه مربوط به چک بانکی. (مواد 183 آییننامه اجرا و تبصره آن و ماده2 قانون چک مصوب 1355)
2 ـ اجرائیه مربوط به برگ وثیقه انبارهای عمومی. (ماده 179آییننامه اجرا)
3 ـ اجرائیه مربوط به آراء داوری بورس اوراق بهادار موضوع قانون تأسیس بورس اوراق بهادار تهران مصوب 1345. (ماده 194 آییننامه اجرا)
4 ـ اجرائیه مربوط به ماده 10 مکرر قانون تملک آپارتمانها. (ماده 180 آییننامه اجرا)
5 ـ اجرائیه مربوط به عوارض شهرداری موضوع ماده 77 قانون اصلاح پارهای از مواد و الحاق مواد جدید به قانون شهرداری مصوب سال 1345. (ماده 181 آییننامه اجرا)
6 ـ اجرائیه مربوط به عوارض موضوع تبصره یک ماده 13 و ماده 28 قانون نوسازی و عمران شهری مصوب سال 1347. (ماده 182 آییننامه اجرا)
7 ـ اجرائیه اسناد عادیگیرندگان وام از شرکتهای تعاونی و اتحادیههای تعاونی روستایی و کشاورزی. (ماده 195آییننامه اجرا)
8 ـ اجرائیه در مورد وصول آببها از استفادهکنندگان از آب، موضوع ماده واحده مصوب سال 1346 قانون وصول بهای آب سازمانها و شرکتهای تابع وزارت نیرو (آب و برق). (ماده 196 آییننامه اجرا)
9 ـ اجرائیه در مورد وصول آببها طبق ماده 53 قانون وصول بهای آب و نحوه ملی شدن آن مصوب 1347 و مواد 33 و 34 قانون توزیع عادلانه آب مصوب 1361 و اصلاحات بعدی. (ماده 197آییننامه اجرا)
10 ـ اجرائیه در مورد وصول بهای برق طبق ماده 17آییننامه اجرایی قانون استقلال شرکتهای توزیع نیروی برق در استانها مصوب 1386 . (ماده 198 آییننامه اجرا)
11 ـ اجرائیههای موضوع ماده 15 قانون عملیات بانکی بدون ربا مصوب سال 1362 و اصلاحات بعدی. (ماده 199آییننامه اجرا)
12 ـ اجرائیه جهت تخلیه فروشگاهها و غرفههای احداثی در پایانهها و مجتمعهای خدمات رفاهی بینراهی. (ماده 200 آییننامه اجرا)
و سایر موارد دیگری که به موجب قوانین خاص در ردیف اسناد لازمالاجرا قرار گرفتهاند.
3 ـ مرجع صدور اجرائیه سایر اسناد
صدور اجرائیه سایر اسناد و همچنین اسناد مربوط به املاکی که ثبت دفتر املاک نشدهاند از طریق دادگاه صالحه خواهد بود. (بند ”الف“ ماده2 آییننامه اجرا)
در اینجا نکتهای که باید مورد توجه قرار گیرد این است که:
چون طبق اصل 159 ق.ا. دادگستری مرجع تظلمات عمومی است بنابراین لازمالاجرا بودن سند مانع از اقامه دعوی در دادگاه به استناد آن نمیباشد. ماده 110 ق.آ.د.م. نیز صریحاً بر جایز بودن اقامه دعوی در دادگاه به استناد سند رسمی دلالت دارد. زیرا برای دارنده سند رسمی این امتیاز را قائل شده که بدون سپردن خسارت احتمالی درخواست تأمین خواسته نماید یا قانون صدور چک که به دارندة چک بلامحل اجازة صدور اجرائیه از طریق ثبت محل یا اقامه دعوی کیفری و حقوقی در مراجع قضایی داده است.
در این زمینه رأی وحدت رویه شماره 13ـ 16/3/1360 دیوان عالی کشور به شرح ذیل صادر گردیده است: «نظر به اینکه مرجع تظلمات عمومی دادگستری است، فلذا بهجز آنچه که در قانون مستثنی شده انواع مختلفه دعاوی از جمله دعاوی مربوط به اسناد رسمی و قبوض اقساطی لازمالاجرا در دادگاههای دادگستری قابل استماع و رسیدگی است و حکم ماده 92 قانون ثبت اسناد و املاک مبنی بر اینکه مدلول کلیه اسناد رسمی راجع به دیون و سایر اموال منقول بدون احتیاج حکمی از محاکم دادگستری لازمالاجرا است، منافات و مغایرتی با حق و اختیار اقامه دعوی در دادگاههای دادگستری ندارد و لازمالاجرا بودن اسناد مزبور مزیتی است که در قانون برای چنین اسنادی در نظر گرفته شده است تا صاحبان حق بتوانند از هر طریقی که مصلحت و مقتضی میدانند برای احقاق حق خود اقدام نمایند. بنابراین رأی شعبة نهم دادگاه صلح تهران که بر وفق نظر فوق صادر گردیده صحیح و مطابق موازین قانونی است. این رأی بر طبق ماده 3 اضافه شده به قانون آئین دادرسی کیفری مصوب مردادماه 1337 برای دادگاهها در موارد مشابه لازم الاتباع است». البته آنچه مسلم است اینکه برقراری صلح اجتماعی و کاستن از بار محاکم دادگستری و نیز عقل و منطق ایجاب مینماید، دارندگان اسناد لازمالاجرا از طریق ادارات اجرای ثبت اقدام به اجرای اسناد خود نمایند و مراجعه این افراد به مراجع قضایی در مواردی که نفع معقولی در آن باشد، محدود گردد.
منابع :
· آئین نامه اجرای مفاد اسناد رسمی لازم الاجراء مصوب 11/6/1387 .
· قانون ثبت مصوب سال 1310.
· ماهنامه «کانون»:شماره 756 ص 10.
· عماید، حسن، اسناد ثبتی، ص. 77.
· جعفری لنگرودی، محمدجعفر، ترمینولوژی حقوق، ص. 9، ش. 65 .
· امامی، سیدحسن، حقوق مدنی، ج.6، ص.68.
· ماده 10 مکرر قانون .
· شهری، غلامرضا، حقوق ثبت اسناد و املاک، ص. 211.