فهرست چکیده سخنرانی های هفتمین کنگره اپیدمیولوژی ایران
عنوان چکیده صفحه
1- ارزیابی وضعیت مصرف اکستازی در بین نوجوانان شهر کرمانشاه 2
2- برآورد میزان بروز سرطان معده در شهر تهران با استفاده از روش گیر و بازگیر دو منبعی 4
3- بررسی وضعیت امنیت غذایی در ایران در سال 1390 6
4- اصول طراحی مداخلات میدانی برای اصلاح رفتار در حوزه سلامت 8
5- ارزیابی اثرات کبدی و کلیوی ناشی از مواجهه شغلی با بنزین بدون سرب 9
6- تأثیر برنامه ی زندگی عاری از دخانیات با اصلاح شیوه زندگی بر وضعیت مصرف سیگار در
مردان تهرانی: مطالعه ی قند و لیپید تهران 11
7- بررسی کیفیت زندگی و عوامل مرتبط با آن در افراد + HIV مراجعه کننده به مرکز بیماری های
رفتاری شیراز، ایران در سال 1391 13
8- ارتباط الگوی سوء مصرف مواد مخدر با رفتارهای پرخطر جنسی و تزریقی معتادان 15
9-بررسی الگوی گزارش دهی بیماران مسلول در ایران در سال 1388 17
10- بررسی نابرابری های اقتصادی و اجتماعی بیماری دیابت در استان کردستان 19
11- بسیج اطلاع رسانی آموزشی قلب سالم یاسوج برای ترغیب مردم به فعالیت بدنی و مصرف
گوشت ماهی: طراحی یک مداخله اصلاح رفتار 21
12- مقایسه دقت دو روش تحلیل مکانی در تهیه نقشه بیماری سل 23
13- نقش رسانه هادر ارتقاء غربالگری سرطان پستان وسرویکس 25
14- برآوردسهم منتسب جمعیتی سرعت وسبقت غیرمجازدرمحورهای برون شهری ایران 27
15- کاربرد مدل های رگرسیونی شمارشی در مدل بندی متغیر های پاسخ متورم در صفر 29
16- بررسی متوسط ماندگاری پزشکان خانواده در مناطق روستایی استان های با ضریب
محرومیت کمتر از 4/1 (برخوردار) کشوردر طول یک سال و عوامل مؤثر برآن درسال 1389 31
17- شیوع استئوپروز در ایران: یک بررسی متاآنالیز 33
18- سوء مصرف مواد و پیشگوکننده های آن در دانشجویان 35
19- ارزشیابی عملکرد الگوریتم کشف طغیان مجموع تراکمی با استفاده از رویکرد نیمهشبیه-سازی 37
20- تفاوت الگوهای رفتاری در زنان و مردان بی خانمان شهر تهران 38
21- آسیب پذیری افراد بی خانمان شهر تهران به HIV، هپاتیت های ویروسی و سل 39
22- اثر مداخلات آموزشی اصلاح سبک زندگی بر شیوع چاقی عمومی و چاقی مرکزی در بزرگسالان: مطالعه قند و لیپید 40
23- روش شناسی تحقیقات در اپیدمیولوژی اجتماعی 41
24- مقایسه دقت دو روش تحلیل مکانی در تهیه نقشه بیماری سل 42
25- عناوین و روشهای غالب در مطالعات اپیدمیولوژیک 43
26- استدلال علمی و نقش آن در اپیدمیولوژی 44
27- الگوی اپیدمیولوژی مرگ های ناشی از سرطان ها در ایران طی سال های 89-85 45
عنوان چکیده صفحه 28- نقش عدالت اجتماعی در سلامت 46
29- عوامل اجتماعی و مرگ کودکان 47
30- بررسی شیوع و عوامل مرتبط با پرخاشگری در بین نوجوانان شهر یاسوج 48
31- نابرابری اقتصادی- اجتماعی در عوامل خطر بیماریهای غیرواگیر در ایران 50
32- تاثیر ژانر برنامه های تلویزیونی بررفتارهای پرخاشگرانه درکودکان 52
33- بررسی اپیدمولوژیک خودکشی در استان کهگیلویه و بویراحمد در سال 1390 54
34- مقایسه مدل های مختلف وابسته و غیروابسته به زمان در تحلیل بقا 55
35- معرفی شاخص های(Inequalities Regression Based Measures) برای تعیین نابرابری
های اقتصادی اجتماعی در سلامت : رویکردی متدولوژیک در اپیدمیولوژی اجتماعی 56
36- پزشکان به عنوان متخصصین بهداشتی مدلی برای سبک زندگی سالم هستند (یک مطالعه مقطعی) 58
37- تاثیر مولفه های سرمایه اجتماعی و شاخص ثروت بر سلامت روانی و فیزیکی سالمندان تهرانی
: مطالعه Urban- HEART 61
38- ارزیابی قدرت ارتباط بانوان با اعضای شبکه اجتماعی فردی آنان و تمایل به
مشارکت در برنامه رابطین بهداشتی: یک نگرش فرد-محور 62
39- مدلسازی پیش آگهی بیماران مبتلا به سرطان پستان با داده های بقای سانسور
شده در استان فارس با مدل پارامتری لگ لجیستیک 63
40- ارتباط رضایت از زندگی مادران با مرگ و میر کودکان زیر 5 سال (مطالعه موردی استان کهکیلویه وبویر احمد) 64
41- مقایسه کارایی شبکه عصبی مصنوعی و رگرسیون لجستیک در پیش بینی بقا مبتلایان به سرطان سینه 65
42- برآوردی از هزینه های اضافی ناشی از بارداری های ناخواسته بر نظام سلامت 66
43- بررسی شیوع آلرژنهای شایع در افراد مبتلا به رینیت آلرژیک 67
44- عدالت و اخلاق در نظام سلامت: نگاهی به نابرابری در مؤلفه های اجتماعی سلامت در تهران 68
46- Medical Research in the 21st Century 70
47- نقش اپیدمیولوژی در مدیریت بیماریها 71
48- ترجمان دانش 72
49- مدیریت بیماریها و سیاستگذاری در سلامت 73
50- اخلاق در پژوهشهای اجتماعی 74
چکیده مقالات ارائه شده به صورت پوستر در هفتمین کنگره اپیدمیولوژی ایران به تفکیک محورهای کنگره
اپیدمیولوژی و سیاستگذاری، ارزشیابی و عدالت در حیطه سلامت
عنوان چکیده صفحه
51- توزیع واحدهای بهداشتی درمانی در استان های کشور 76
52- مولفه های نابرابری در سلامت در سه جامعه شهری ، روستایی و عشایری : یک مطالعه کیفی 78
53- بررسی تغییرات مکانی کلر آزاد باقی مانده در شبکه آبرسانی شهرک نیروی انتظامی شیراز با استفاده
از تحلیل خوشه ای 80
54- تحلیل پارامترهای فیزیکی و شیمیایی منابع آب شرب شهر شیراز با استفاده از تحلیل عاملی 82
55- بررسی مسائل موجود در برنامه کنترل سل ایران: یک مطالعه کیفی 84
56- بررسی نابرابری های اقتصادی و اجتماعی در عدم استفاده از کمربند و کلاه ایمنی
در اتومبیل و موتورسیکلت در استان کردستان 86
57- تمرکز زدایی از طریق مدل ترکیبی نظام پیشنهادات و شیوه دلفی 88
اپیدمیولوژی، روشهای نوین چالشهای آینده
عنوان چکیده صفحه
58- ارزیابی میزان اثر بهبود درد ، پس از عمل سزارین به وسیله مارکائین 90
59- بررسی فراوانی مصرف مواد نیروزا و آگاهی نسبت به عوارض آن در ورزشکاران
بدنساز مرد و زن شهر یاسوج در سال91 92
60- تعیین پراکندگی جهشهای آلفا و بتا تالاسمی در شهرستان شادگان، جنوب غربی ایران 94
61- بررسی شاخص توده بدنی بر سرطان پستان در دوره قبل و بعد از یائسگی: مطالعه متاآنالیز 96
62- مقایسه تاثیر شیوه آموزش بهداشت هدفمند با روش معمول کلاسیک درمرکز بهداشتی درمانی
ابوالفضل شیراز در زمینه پاپ اسمیر 98
63- مقایسه کاربرد شبکه عصبی با رگرسیون لجستیک وتحلیل ممیزی در تعیین عوامل خطر دیابت نوع 2 100
64- ارتباط بین نیترات موجود در آب آشامیدنی با شیوع کانسر مری در مناطق روستایی استان اردبیل 102
65- موانع آموزش پزشکی مبتنی بر شواهد در ایران از دیدگاه اساتید و دانشجویان پزشکی 104
66- عوامل تعیین کننده میزان مصرف میوه و سبزی در جمعیت 70- 18 ساله شهر اراک 106
67- بررسی فراوانی، نوع وعلل اشتباهات دارویی در دانشجویان پرستاری مقطع کارورزی در بخش های داخلی
بیمارستان نمازی 107
جمعیت، محیط و جغرافیای سلامت
عنوان چکیده صفحه
68- بررسی وضعیت بروز تب مالت انسانی در استان آذربایجان شرقی از سال 84 الی 90 با
استفاده از سری زمانی 109
69- کدام روش بیماری تب مالت را بهتر پیش بینی می کند کریجینگ یا معکوس فاصله؟ 111
70- بررسی روند و میزان بروز انواع سرطان پوست در استان کرمان از 1384 تا 1388 و پیش بینی
10 سال آینده آن 113
71- بررسی کیفیت میکروبی آب آشامیدنی مناطق روستایی شهرستان کهگیلویه در سال1391 115
72- بررسی میزان آگاهی و نگرش کارگران مراکز تهیه و توزیع مواد غذایی استان بوشهر در خصوص نحوه
آماده سازی و عرضه بهداشتی سبزیجات در سال 1391 117
73- ارزیابی اثرات خونی ناشی از مواجهه شغلی با بنزین بدون سرب 119
74- برآورد غلظت نیترات منابع آب شرب زیرزمینی شیراز با استفاده از مدل های سری
زمانی(روند خطی) 121
75- تفاوت بروز ملانوما بدخیم در دو فرهنگ مختلف و نقش احتمالی پوشش در این اختلاف 123
76- روند بروز سرطان کولورکتال طی سالها ی 1390-1380 در استان کردستان 125
77- بررسی وضعیت آگاهی، نگرش و عملکرد نانوایان شهر یاسوج در رابطه با مصرف جوش شیرین در نان 127
78- بررسی الگوی مکانی بیماری تب مالت با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی در جنوب استان
فارس 1384 تا 1388 128
79- بررسی الگوی باروری و فاکتورهای مرتبط با آن در زنان 15-49ساله شهر بیرجند در سال 1390 129
80 - بررسی وضعیت بهداشتی قصابی های شهر یاسوج در سال 1390 131
81- اندازه گیری میزان فلوئور موجود در منابع آب آشامیدنی شهر یاسوج درشش ماهه اول سال1391 132
82- تجزیه کمی و کیفی و مدیریت زباله های دندانپزشکی در شهر ساری 133
83- بررسی وضعیت کیفی اب اشامیدنی مناطق روستایی شهرستان بویراحمد در بازه زمانی فروردین تا
پایان دی ماه سال 91 134
84- بررسی رعایت موازین بهداشت محیط درمکانهای تهیه غذاهای سریع(fast foods) در شیراز 135
85- بررسی وضعیت کیفی اب اشامیدنی مناطق شهری شهرستان بویراحمد در بازه زمانی فروردین تا
پایان دی ماه سال 91 136
86- بررسی میزان نیترات و نیتریت در منابع آب آشامیدنی شهر یاسوج درشش ماهه اول سال1391 137
87- سبب شناسی ازدواج کودکان در روستای هروی شهرستان تبریز 138
88- بررسی وضعیت میکروبی و کلر سنجی آب آشامیدنی شهر گراب ( مرکز بخش لوداب )
در 6 ماهه اول سال 91 139
89- بررسی پتانسیل خورندگی و رسوب گذاری منابع آب شرب شهر دهدشت در سال 1390 140
خانواده و الگوهای زندگی سالم
عنوان چکیده صفحه
90- ارزیابی الگوی تغذیه ای کودکان در مهد کودک های شهر یاسوج 142
91- یافته های کلینیکی و پاتولوژی در زمینه کیستهای تخمدانی و تورسیون در طول یک دوره 10
ساله (2011-2001)- اهواز – ایران 144
92- تعیین عوامل مؤثر بر بارداری ناخواسته در زنان در استان همدان -غرب ایران: یک مطالعه مورد-شاهدی 146
93- بررسی اپیدمیولوژی پوسیدگی دندان در دانش آموزان مقطع راهنمایی شهرستان بویراحمد در سال 1391 148
94- پارامترهای سبک زندگی و عوامل موثر برآن در دانشجویان علوم پزشکی 150
95- بررسی تاثیر ویتامین D بر اتروفی مخاط واژن در زنان یائسه 152
96- بررسی دانش و نگرش و عملکرد زنان واجد شرایط شهرستان گچساران در زمینه تست پاپ اسمیر 154
97- بررسی وضعیت ارائه خدمات تنظیم خانواده در مراکز و خانه¬های بهداشت شهرستان دیر در سال 1390 156
98- بررسی ارتباط بین فعالیت فیزیکی و افسردگی در دانشجویان دختر دانشگاه علوم پزشکی شهرستان کرمانشاه 158
99- اثر بخشی برنامه آموزش مهارت های زندگی بر سبک زندگی کارکنان بهزیستی یاسوج 160
100- بررسی تاثیر ازدواج مجدد بر سلامت روانی فرزندان و والدین شهرستان لار 162
101- شیوع عفونتهای سرویکوواژینال در نمونه های پاپ اسمیر – دشت آزادگان – ایران 164
102- بررسی تاثیر مقایسه ای دو روش آموزشی سخنرانی و جزوه آموزشی برآگاهی ونگرش وتغذیه ایی
دانش آموزان پسر مقطع سوم راهنمایی شهرقم سال تحصیلی 91-90 166
103- اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر شادکامی کارکنان بهزیستی یاسوج 168
104- اثر مشترک برخی عوامل خطر تعدیل پذیر بر بار قابل اجتناب بیماری های قلبی و عروقی 170
105- بررسی روند افزایش وزن در یک دوره 5ساله در استان کردستان 172
106- تعیین میزان مواجهه با خشونت فیزیکی، روانی و جنسی و عوامل مرتبط با آن در زنان
همسردار مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهرستان کردکوی درسال 1391 174
107- بررسی عوامل موثر بر باروری و تعداد فرزند دلخواه معلمین زن شهرستان خرم بید در سال 1391 176
108- بررسی شیوع چاقی ،چاقی شکمی ،الگوی غذایی و فعالیت بدنی در زنان میا نسال شهر یاسوج 1390 177
109- بررسی میزان آگاهی و نحوه اجرای قانون ترویج تغذیه با شیر مادر در مادران شیرده سطح سازمانها
و ادارات شهر بیرجند 178
110- بررسی اثربکار گیری مدل TQM در برنامه مشاوره قبل از ازدواج در شهرستان بویراحمد 179
111- برسی اپیدمیولوژیک شکستگی هیپ در بیماران بستری در بیمارستان شهید بهشتی یاسوج 180
عنوان چکیده صفحه
112- عوامل موثر بر رفتارهای ارتقاء سلامت سالمندان شهرستان دنا درسال 91 181
113- تجمع فامیلی سیگارکشیدن درجمعیت ساکن درجزیره ی کیش درسال1388 182
114- بررسی سن یائسگی طبیعی و عوارض آن در زنان یائسه شهر بیرجنددر سال 90 183
115- بررسی اپیدمیولوژیک اضطراب امتحان در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی یاسوج، سال1391 184
116- بررسی تأثیرآموزش به روش بحث گروهی و ارائه الگو بر بهبود آگاهی و اصلاح نگرش مادران باردار
درخصوص سزارین 185
117- تاثیر مصرف مکمل اسیدهای چرب امگا3 بر شاخص توده بدنی مردان سالمند 186
118- اثر بخشی آموزش الگوی ارتباطی خانوادگی کثرت گرا بر رضایت از زندگی زوجین در شهر اردکان سال 1390 187
119- بررسی آگاهی زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر اردکان فارس از خودآزمایی پستان
و عوامل مؤثر بر آن در سال 1390 188
120- رابطه شیوع ریسک فاکتورها با شیوه زندگی بیمارانCHF عشایر بخش کاکان 189
121- ارزیابی آگاهی، نگرش و عملکرد تغذیه ای زنان 49-15 سال و رابطه ی آنها با نمایه ی توده ی بدنی
در زنان سنین باروری ساکن روستای اندیکلای شهرستان بابل در تابستان سال 1391 190
122- شیوع کم وزنی در دانش آموزان ابتدایی سمنان 192
123- بررسی سوء تغذیه به روش تن سنجی در کودکان زیر 5سال در شهرستان سمیرم 194
124- بررسی علل عدم تداوم و میزان بقای یکساله IUD در زنان شهر کرمانشاه 195
125- The survey of awareness among client who visited health center in Ardekan-Fars about self breast exam and its effective ingredient in 1390 196
اپیدمیولوژی و مدیریت بیماری ها، بلایا و آسیب های اجتماعی
عنوان چکیده صفحه
126- بررسی شبکه انتقال اطلاعات بلوغ در دانش آموزان نوجوان شهر همدان در سال 1390 198
127- ارزیابی ویژگی ها و ساختار پایان نامه های دانشجویان فارغ التحصیل رشته دندانپزشکی دانشگاه
علوم پزشکی شهید صدوقی یزد از سال 1384 تا 1388 200
128- مقایسه یافته های رادیوگرافیک Barium.meal.study در بیماران دیس پپتیک با تست های
سرولوژی از نظر H.pylori 202
129- بررسی میزان شیوع اضطراب و پرخاشگری در زنان دارای اختلالات کنش جنسی مراجعه کننده
به بیمارستان طالقانی شهر تهران 203
130- بررسی اپیدمیولوژی حیوان گزیدگی در شهرستان شیراز در سال 1390 205
131- وضعیت رشد قدی در دانش آموزان ابتدایی سمنان 207
132- بررسی روند 5 ساله سرطانهای دستگاه ژنیتال در زنان مبتلا استان یزد طی سال های 1389-1385 209
133- بررسی اپیدمیولوژیک بیماری سل در شهرستان شیراز طی سا لهای 1390-1389 211
134- مطالعه رفتار کشاورزان پسته در مورد استفاده از سموم کشاورزی در کرمان 213
135- بررسی شیوع هپاتیت c در افراد پرخطر استان کهگیلویه و بویر احمد 215
136- رابطه وقوع تصادفات با موتورسیکلت واختلال بیش فعالی باکمبود توجه بالغین 217
137- بررسی حوادث ناشی از کار در استان کرمان در فاصله سال های 1390-1388 219
138- شیوع MI و ACS در بیماران بستری شده در بخشCCU بیمارستان امام سجاد (ع) شهر یاسوج سال 1391 221
139- شیوع آسیبهای شغلی به پرستار در پرستاران شاغل در بخشهای اورژانس بیمارستانهای آموزشی شهر یاسوج 223
140- تعیین خواص نگهدارندگی مواد غذایی عصاره ی هیدرو الکلی جفت گیاه بلوط 225
141- اپیدمیولوژی ناتوانی و عوامل خطر آن در سالمندان شهر اصفهان در سال 1390 227
142- آیا روند مرگ ومیر به علت سرطان در سالهای اخیر ثابت بوده است؟ 229
143- اپیدمیولوژی دیسک کمر و علل مرتبط با آن در مراجعین به مرکز درمانی شهید بهشتی یاسوج درسال 1390 231
144- برسی فراوانی عفونت هلیکوباکتر پیلوری در بیماران دیس پپتیک مراجعه کننده به کلینیک شهید
مفتح یاسوج به روش UBT 233
145- بررسی اپیدمیولوژی عفونت ادراری در بیماران سنگ کلیه شهر یاسوج سال 1391 235
146- بررسی روند میزان مرگ و میر ناشی از حوادث ترافیکی در بیماران مراجعه کننده به بیمارستان
باغملک- خوزستان (1390-1386) 237
147- سهم سرطانها در مرگ و میر استان خراسان جنوبی 1389-1383 239
عنوان چکیده صفحه
148- بررسی کارایی جامعه ایمن : مدلی جامعه محور برای پیشگیری از حوادث و ارتقاء ایمنی راکبین
موتورسیکلت در 14 شهر ایران 241
149- بررسی تاخیر در تشخیص ودرمان بیماری سل در استان کردستان 1390-1384 243
150- تشخیص وجداسازی باکتری های موجود درفاضلاب بیمارستانهای شهر یاسوج 245
151- بررسی اپیدمیولوژیک بیماران مبتلا به اندوکاردیت در استان قم بین سالهای 1383-1390 247
152- بررسی اپیدمیولوژیک و الگوی سوء مصرف مواد در معتادان مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد 249
153- بررسی میزان آگاهی و عملکرد زنان خانه دار ساکن در روستاهایی با بروز بالای تب مالت درشهرستان
قوچان در سال 1388، قبل و بعد از آموزش 251
154- بررسی بیماری شاربن در جمعیت های انسان، گاو و گوسفند و بز در 15 سال گذشته در ایران 253
155- آسیب های روان شناختی ناشی از طلاق و مقایسه آن در زنان و مردان 255
156- روند بروز سرطان تخمدان در ایران طی سال های 84- 1379 257
157- مقایسه شیوع عوامل خطر گرفتاری عروق کرونر قلبی در مردان زیر 45 سال و بالای 45 سال 259
158- الگوی اپیدمیولوژی مرگ های ناشی از حوادث ترافیکی در ایران طی سال های 89-85 261
159- سال های از دست رفته عمر به علت خودکشی در استان ایلام 263
160- شیوع افسردگی و عوامل مرتبط با آن در دانشجویان دانشکده بهداشت و تغذیه دانشگاه علوم پزشکی تبریز، در 1388 265
161- بررسی فراوانی عوامل ایجاد کننده ترس و اضطراب در بیماران متقاضی انجام اعمال جراحی ارولوژی
در بیمارستان های شهر یاسوج سال 1390 267
162- بررسی شیوع فشارخون ﻭ ﻋﻮﺍﻣﻞ ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺳﺎﻟﻤﻨﺪﺍﻥ ﺳﺎﮐﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎﻱ ﺳﺎﻟﻤﻨﺪﺍﻥ در کلانگ-ولی، مالزی 269
163- بررسی اپیدمیولوژیک بیماری سل دراستان خوزستان طی سالهای 1384تا پایان نیمه اول سال1391 271
164- اپیدمیولوژی ترومای ناشی از تصادفات در مصدومین مراجعه کننده به مرکز ترومای شهید بهشتی یاسوج 273
165- بررسی اپیدمیولوژی بیماری نیوکاسل در ایران با رهیافت بحث گروهی متمرکز 275
166- ریسک فاکتورهای سرطان پستان در یک جمعیت تعریف شده: روش رگرسیون لجستیک وزنی برای داده های کمیاب 277
167- تخمین موارد اجتناب شده از HIV به واسطه متادون در معتادان 279
عنوان چکیده صفحه
168- اثربخشی آموزش ابراز وجود بر گرایش به مواد مخدر دانش آموزان 281
169- ارزیابی دریافت غذایی بیماران همودیالیزی مراجعه کننده به بیمارستان شهید بهشتی شهر یاسوج در سال 91 283
170- تعیین شیوع موارد کنترل نشده دیابت براساس HbA1c در بیماران دیابتی شهر یاسوج در سال 1387 285
171- بررسی اپیدمیولوژیک بیماران مبتلا به تالاسمی در شهر یاسوج 286
172- نتایج و عوارض وضعیت سوپاین جهت انجام عمل پرکوتانئوس نفرولیتوتریپسی 287
173- بررسی رفتارهای پرخطر در بین نوجوانان و جوانان شهرستان بویراحمد 288
174- عوامل رفتاری سوانح وحوداث ترافیکی دراستان خوزستان درسال 1388 289
175- بررسی موارد ثبت شده اقدام به خودکشی در مراجعین به بخش اورژانس بیمارستان شهید بهشتی
شهر یاسوج در سال 1390 290
176- تحلیل بقای بیماران مبتلا به ایدز و عوامل مؤثر بر آن در شهر اهواز 291
177- سلامت جنسی معتادین مراجعه کننده به کلینیکهای ترک اعتیاد اصفهان سال 1390 292
178- اثر فاکتور شبه انسولینی بر میزان بلوغ و لقاح آزمایشگاهی تخمک ژرمینال وزیکول موش در محیط TCM199 293
179- میزان شیوع نقائص لوله عصبی و عوامل خطر زای مرتبط با آن در سطح زایشگاه بیمارستان
امام سجاد ( ع) شهر یاسوج در فاصله سالهای 1380 تا 1389 294
180- اپیدمیولوژی بیماری لشمانیوز در استان کهگیلویه و بویراحمد در سالهای 90-85 295
181- بررسی میزان شیوع بیماری کم کاری مادرزادی تیروئید در غربالگری نوزادان استان کهگیلویه
و بویراحمد درطی سالهای 85-90 296
182- بررسی ارتباط عوامل شغلی و دموگرافیک با شدت وریدهای واریسی پای پرسنل اتاق عمل
بیمارستانهای آموزشی شهید بهشتی و امام سجاد(ع) شهر یاسوج در سال 1391 297
183- تحلیل خوشه ای بیماری تب مالت در جنوب استان فارس درطی سال 1388-1384 298
184- اپیدمیولوژی شیوع فاسیکولاسیون و درد عضلانی بدنبال مصرف اسکولین و نسدونال با اسکولین
و پروپوفول برترومای عضلانی 299
185- بررسی میزان آگاهی ، نگرش و عملکرد زنان بالای سی سال مراجعه کننده به مرکز بهداشتی
درمانی آزاد شهر شهرستان یزد در مورد سرطان پستان در سال 1391 300
186- مقایسه وضعیت شاخص های مربوط به مصرف کنندگان تزریقی مواد در ایران قبل و بعد از
اجرای برنامه های کاهش آسیب 301
187- اپیدمیولوژی لیشمانیوز جلدی در شهرستان گچساران سال 1385 تا 1389 302
188- بررسی داروهای گیاهی مؤثر بر درد زایمان در شهرستان بویراحمد –یاسوج 303
عنوان چکیده صفحه
189- بررسی موارد ثبت شده حیوان گزیدگی در مراجعین به بخش اورژانس بیمارستان شهید بهشتی
شهر یاسوج در سال 1390 304
190- بررسی میزان اضطراب از مرگ در میان دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی و دانشگاه یاسوج،سال1390 305
191- بررسی عوامل موثر بر کوهورت قند خون افراد دیابتی: مدلبندی مدلهای آمیخته خطی طولی 306
192- راوانی اختلالات روانی و اجتماعی در افراد معتاد مراجعه کننده به کلینیکهای ترک اعتیاد اصفهان سال 1390 307
193- بررسی اثرات کلینیکی و اپیدمیولوژیکی آنفلوآنزای نوع Α در استان کهگیلویه و بویر احمد 308
194- به دام افتادن در یک چرخه باطل از تهدید و خشونت،یک مطالعه کیفی بر روی زنان کارگر جنسی ایرانی 309
195- بررسی اپیدمیولوژیکی سوانح وحوادث ترافیکی در شهرستان باغملک سال 1390 310
196- بررسی اپیدمیولوژیک بیماری تب مالت در شهرستان آباده طی سالهای 90-1386 311
197- آگاهی دانش آموزان مناطق مرزی خلیج فارس در ارتباط با ایدز و رفتارهای پرخطر آن 312
198- بررسی وضعیت کنترل فشارخون دربیماران مبتلا به دیابت نوع2 در شهرستان باغملک-خوزستان در سال 90 313
199- بررسی وضعیت اپیدمیولوژیکی سرطان در استان کردستان در یک دوره ده ساله 88-1379 314
200- بررسی علل گرایش مجدد (عود) به مصرف مواد در بیماران مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر یاسوج1389 315
201- بررسی آگاهی و عملکرد دانش آموزان دبیرستانی دختر شهرستان بویراحمد در خصوص پوکی استخوان در سال 1390 316
202- بررسی همبستگی بین تعارضات زناشویی ، رضایت مندی جنسی و بیماریهای روان تنی در دانشجویان متاهل
ساکن خوابگاههای دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد در سال 1391 317
203- بررسی اپیدولوژی و کلینیکی بیماری بروسلوز انسانی در استان کهگیلویه و بویراحمد در سال 1390_1388 318
204- بررسی شیوع سندرم کارپال تونل در زنان مراجعه کننده به متخصصین زنان و زایمان شهر یاسوج 319
205- بررسی رفتار تزریق ایمن و عوامل دموگرافیک موثر بر آن در دانشجویان پرستاری در بخش های اورژانس بیمارستان
های شهر یاسوج، سال1391 320
206- بررسی علل مرگ و میر کودکان 59-1 ماهه به علت سوانح و حوادث طی سالهای 87-90
در استان کهگیلویه و بویراحمد 321
207- ارزیابی روند کیفیت زندگی در میان افراد وابسته به مواد مخدر در طول هشت ماه پس از شروع درمان با متادون 322
208- بررسی تاثیر تغییرات فصلی در بروز پره اکلامپسی در شهر یاسوج 323
209- بررسی فراوانی میکروارگانیسم های جداشده از سطوح پر تماس در بیمارستان امام سجاد (ع) یاسوج 324
210- مقایسه کارایی و عوارض اب استریل و سرم فیزیولوژی بعنوان مایع شستشو در عمل پرکوتانئوس نفرولیتوتومی 325
211- بررسی اپیدمیولوژیک بیماریهای منجر به بستری و مرگ سالمندان بستری شده در بیمارستان نمازی شیراز 326
212- غربالگری سمیت برخی از گیاهان داروئی با استفاده از ارتمیا اورمیانا میگوی آب شور 327
213- بررسی میزان رعایت اصول بهداشت جنسی در زنان در سنین باروری نسبت به بهداشت جنسی
در شهر یاسوج، سال1391 328
عنوان چکیده صفحه
214- بررسی فراوانی عفونت تناسلی وهمراهی آن بارفتارهای جنسی پرخطردرزنان49-10 ساله مراجعه
کننده به مراکزبهداشتی درمانی شهرستان جویباردرسال 1391 329
215- بررسی علل شایع مرگ و میر در بیمارستان های شهر یاسوج 330
216- بررسی اپیدمیو لوژیک میزان فشار خون در مراجعه کنندگان به اتاق عمل های آموزشی شهر یاسوج 331
217- بررسی میزان آگاهی، نگرش و عملکرد پرسنل مراکز بهداشتی درمانی شهر یزد در زمینه دخانیات
و ترک دخانیات در1390 332
218- اپیدمیولوژی بیماری تب مالت در استان اردبیل 333
219- Epidemiological Survey Of Hiv/Aids Patients In Mazandaran Province 334
220- Ecological study of relationship between tb incidence rate with prevalence rate risk factors in Iran since 84-88 335
221- Survival rate estimation for patients with stomach cancer in Towhid
Hospital Sanandaj-Iran 336
222- A look at the lentil pill (rice pill) phenomenon in Kohgilouyeh and Boyer Ahmad province 337
223- Congenital hypothyroidism screening in baghmalek county ( 1387-1389) 338
224- Epidemiological Survey Of High Risk Behaviors In Referral People To Behavioral Disorders Consolation Center In Joibar City 339
225- Study of epidemiologic features of suicide in Yazd, Iran, 1390 340
226- Study of spatial distribution of suicide by Arcgis in Yazd, Iran, 1390 341
227- Ecological study of relationship between treatment outcomes of Tuberculosis patients with prevalence relative risk factors in Iran since 88-84 342
اپیدمیولوژی، علوم اجتماعی و تعیین کننده های اجتماعی سلامت
عنوان چکیده صفحه
228- بررسی مشارکت اجتماعی زنان و تاثیر آن روی کیفیت زندگی آنها در شهر کرمان در سال1391 344
229- متاآنالیز ارتباط وابستگی به تریاک با سرطان مثانه 346
230- اثر بخشی آموزش پیشگیری از معلولیت ها بر میزان آگاهی والدین ، دانش آموزان و سواد آموزان در شهر یاسوج 348
231- ارزیابی جامعه برای شناخت واولویت بندی مشکلات روستای نوایی کلا شهرستان بابل 350
232- نگهداری حیوانات خانگی در کودکی، نوجوانی، جوانی و حال: یک بررسی روی افراد شاغل
در حرفه ی دامپزشکی شهر تهران 352
233- بررسی تاثیر بحث گروهی بر توانمندی زنان در مورد عوامل موثر بر سلامت زنان سنین باروری
در زنان روستاهای شهرستان مرودشت 354
234- تاثیر ورزش های هوازی بر سلامت عمومی و وزن بدن کارمندان مرد سازمان بهزیستی استان کهگیلویه و بویراحمد 356
235- بررسی عوامل پیش بینی کننده ترک پایدار در معتادان مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد وابسته
به سازمان بهزیستی استان کهگیلویه و بویر احمد در سال 1389 358
236- نابرابری اقتصادی- اجتماعی در سوءتغذیه کودکان 360
237- بررسی شیوع سوء تغذیه و عوامل مرتبط با آن در کودکان زیر ۵ سال لارستان در سال ۱۳۹۱ 362
238- بررسی رابطه هویت و سلامت روان در بین دانشجویان دانشگاه پیام نور یاسوج 364
239- بررسی وضعیت بهداشت دهان و دندان دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر شیراز-1389 366
240- بررسی عوامل موثر در کنترل قند خون بیماران دیابتیک تحت پوشش مراکز بهداشتی درمانی
روستایی شهرستان آبیک استان قزوین در سال 1390 368
241- بررسی ارتباط بین عوامل اجتماعی، اقتصادی با مرگ و میر کودکان زیر پنج سال روستایی شهرستان
اهواز در سال 1389 370
242- بررسی علل مرگ و میر نوزادان روستاهای شهرستان اهواز و برخی عوامل اقتصادی ، اجتماعی مرتبط با
ان در سال 1389 372
243- بررسی ارتباط منبع کنترل با افسردگی، اضطراب و استرس در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی یاسوج سال 90-1389 374
244- بررسی نابرابری اقتصادی اجتماعی در شیوع استعمال سیگار دربین مردان همدان: مطالعه مقطعی 376
245- ارزیابی شاخص های سلامت جسمی دانش آموزان مقطع ابتدایی شیراز – جنوب ایران 378
246- بررسی اولویت بندی مشکلات مبتنی بر جامعه بر اساس مدل ارزیابی جامعه کارولینای شمالی در
ساکنین محله حسن آباد شهر سنندج در سال 1391 380
247- بررسی فراوانی مصرف و علل گرایش به سیگار و موادروانگردان در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی
شهید صدوقی یزد در سال 1391 382
248- کیفیت زندگی و عوامل مرتبط با آن در دانشجویان دختر دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه 384
249- ارتباط بین مولفههای اجتماعی سلامت با خوداظهاری انجام آزمایش اچ آی وی در زنان 386
عنوان چکیده صفحه 250- سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به مولتیپلاسکلروزیس 388
251- بررسی رابطه بین استفاده از شیر مادر، وزن کودک هنگام تولد، سن حاملگی به هفته، اضافه
وزن مادر، تعداد مراقبت در دوران بارداری و سابقه سقط با مرگ و میر کودکان زیر 5 سال در استان
(مطالعه موردی استان کهکیلویه وبویر احمد) 390
252- آیا مشاهده تلویزیون پرخاشگری کودکان را افزایش می دهد؟ 392
253- مطالعه الگوهای رفتاری عابران پیاده شهر کرمان در عبور از خیابان: رویکرد کمی و کیفی 394
254- تاثیر مداخله آمورزشی بر ارتقاء حمایت اجتماعی در افراد معتاد به شیشه و غیر معتاد به شیشه 396
255- ارتباط بین زایمان به روش سزارین و افسردگی پس از زایمان 400
256- فاکتورهای تغذیه ای –اجتماعی موثر بر رشد جنین 402
257- تحلیل خودکشی ناشی از اختلالات روانی در استان ایلام طی سال های 1372تا1388 404
258- بررسی رابطه امنیت اجتماعی و سلامت عمومی دانشجویان دانشکده بهداشت دانشگاه علوم
پزشکی کرمان در سال 1391 406
259- بررسی میزان استفاده از کمربند ایمنی و عوامل مؤثر بر آن در جمعیت 15 تا 44 سال شهرکرمان، 1391 408
260- بررسی شیوع عوارض ریوی و سیلیکوزیس در سنگتراشان شهرستان کرمان 410
261- بررسی کاهش آستانه شنوایی و عوامل مرتبط با آن در رانندگان کامیون 412
262- تاثیر مصرف کم و زیاد شیر و پروتئین بر وضعیت رشد جنین 414
263- بررسی روایی و پایایی پرسشنامه "سه عاملی رفتارهای تغذیه ای" در دانشجویان علوم پزشکی شهید صدوقی یزد 416
264- بررسی علل مرگ و میر کودکان زیر پنج سال (مطالعه موردی استان کهکیلویه وبویر احمد) 418
265- بررسی وضعیت نظام مراقبت عوامل خطر موثر دربیماریهای غیر واگیر شهرستان خلیل آباد در سال 1388 422
266- سطح تحصیلات والدین و رابطه آن با خطر بستری شدن و مرگ ناشی از حوادث غیر عمدی
در کودکان: یک مطالعه همگروه با 46 سال پیگیری 424
267- مقایسه میزان افسردگی و اضطراب در زنان شاغل با خانه دار شهر شیراز در سال 1391 426
268- مشخصات دموگرافیک بیماران بستری در بخش های بیمارستان شهید بهشتی یاسوج 428
269- تاثیر شاخص های تن سنجی مادر بر اندازه های بدو تولد نوزاد 430
270- بررسی میزان شیوع کوتاهی قد در کودکان زیر 7 سال در شهر یاسوج 432
271- تحلیل روند فصلی خودکشی در استان ایلام طی سالهای 1388- 1380 434
272- تعیین عوامل خطردر سالمندان مراجعه کننده به مراکزبهداشتی درمانی شهرستان اندیمشک در سال 1390 436
273- بررسی اپیدمیولوژیک ترومای ناشی از حوادث در مراجعین به اورژانس مرکز بهداشتی درمانی شبانه
روزی شهرستان خلیل آباد در سال 1390 437
274- شیوع اعتیاد به اینترنت در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی یاسوج، سال1391 438
275- بررسی سطح آگاهی ، نگرش و عملکرد کارکنان شاغل در بیمارستان امام سجاد(ع) شهر یاسوج
در مورد دفع بهداشتی زباله های بیمارستانی در سال 1390 439
276- بررسی علل مصرف مواد از دیدگاه معتادان شهر یاسوج و برخی رفتارهای مرتبط با آن 440
277- بررسی میزان و علل سزارین در بیمارستان امام سجاد شهر یاسوج (دی ماه 1389 تا دی ماه 1390) 441
278- بررسی فراوانی مشکلات جسمی و روانی سالمندان شهرستان باغملک در سال 1387 442
عنوان چکیده صفحه 279- تعیین امید زندگی و سهم هرکدام از سه عامل اصلی مرگ و میر در این شاخص برحسب
شهرستان های استان فارس سال 90 443
280- بررسی شیوع مصرف قرص ترامادول توسط دانش آموزان شهر گچساران 444
281- بررسی شیوع سوء تغذیه و عوامل مرتبط با آن در کودکان زیر 5 سال لارستان در سال 1391 445
282- بررسی اپیدمیولوژی بیماری لیشمانیازیس در منطقه بیضا در سالهای 1381 لغایت 1391 446
283- بررسی وضع تغذیه دانش آموزان دختر دبیرستانهای شهر یاسوج 447
284- بررسی میزان و علل عدم اقدام به ترک در معتادین شهر یاسوج 448
285- بررسی میزان استفاده از کمربند ایمنی و عوامل مؤثر بر آن در جمعیت 15 تا 44 سال شهرکرمان، 1391 449
286- بررسی فراوانی گیرنده های استروژن ،پروژسترون و Her-2 و ارتباط آنها با عوامل پروگنوستیک
در مبتلایان به سرطان پستان 450
287- تعیین میزان شادی و نشاط در بین دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی یاسوج 451
288- بررسی شیوع استرس و اضطراب در پزشکان و پرستاران شاغل در بخشهای مراقبتهای ویژه ایروان /ارمنستان 452
289- سیمای سلامت و برخی عوامل اجتماعی مرتبط در یک مطالعه پایلوت 453
290- بررسی عوامل اقتصادی اجتماعی موثر بر مرگ و میر کودکان زیر پنج سال در شهرستان باغملک 1388-1387 454
291- شیوع سوء تغذیه و برخی عوامل مرتبط با آن در کودکان زیر پنج سال بستری در بیمارستانهای آموزشی
زابل در سال 1389 455
292- بررسی عوامل مؤثر بر بازگشت به مصرف مواد مخدر 456
293- بررسی شیوع اضطراب و مقایسه ی آن در دانشجویان دانشگاههای شهر یاسوج(علوم پزشکی،یاسوج،آزاد اسلامی)1388 457
294- سرمایه اجتماعی و سلامت روان در زندانیان زن زندان مرکزی تبریز 458
295- دانشجویان دختر و اضطراب ناشی از امتحان 459
296- بررسی مقایسه ای میزان شیوع اضطراب و افسردگی در دانش آموزان مدارس عادی و تیزهوشان شهر یاسوج، سال 1389 460
297- بررسی رابطه اعتیاد دوستان و بستگان با اعتیاد در شهر یاسوج 461
298- بررسی رابطه عوامل خانوادگی با اعتیاد در معتادین شهر یاسوج 462
299- نابرابری در سلامت: شاخصهای اندازه گیری و کاربرد آنها در داده های طرح بهره وری از خدمات سلامت 463
300- مقایسه الگوی خودکشی در استان همدان در سال 1385و1389: مطالعه مبتنی بر سیستم ثبت میرایی 464
301- ارزیابی شاخصDMFT و dmft و عوامل خطر مرتبط با پوسیدگی دندان در کودکان 6 تا 12 ساله شهرستان سردشت 465
302- تفاوت جنسیتی در عوامل خطر بیماری کمکاری مادرزادی تیروئید: مطالعه مورد شاهد همسانسازی شده 466
303- بررسی میزان بقاء در اقدام کنندگان به خودسوزی در غرب ایران طی سالهای 1389 تا 1390 و عوامل موثر بر آن 467
304- تبیین نقش دانشجویان در اقتصاد مقاومتی: بیداری و به خود آمدن دانشجو 468
305- اضطراب ناشی از امتحان و عوامل مرتبط با آن در دانشجویان 469
306- میزان شیوع نارضایتی بیماران بستری از خدمات و مراقبت های بیمارستان های آموزشی شهر یاسوج، سال1391 470
307- Prevalence of smoking in people of 12 and more in Fars societies, 2013 (early study) 471
308- بررسی شیوع آلودگی های میکروبی در شیرینی فروشی های شهر یاسوج 472
309- بررسی گسترش موارد لیشمانیوز پوستی در استان کهگیلویه و بویراحمد طی سالهای 89 الی 90 و عوامل مرتبط با آن 473
عنوان چکیده صفحه 310- تاثیر برنامه های آموزشی بر روی وضعیت sanitation rate در یک برنامه IPM در خوابگاه های دانشجویی 474
311- میزان بروز بارداری های ناخواسته در کاربران روشهای پیشگیری از بارداری 475
312- الگوی اپیدمیولوژی مرگ های ناشی از بیماری های قلبی و عروقی در ایران طی سال های 89-85 476
فهرست چکیده مقالات هفتمین کنگره اپیدمیولوژی ایران بر اساس حروف الفبا 477
چکیده سخنرانی های
هفتمین کنگره اپیدمیولوژی ایران
ارزیابی وضعیت مصرف اکستازی در بین نوجوانان شهر کرمانشاه
فرزاد جلیلیان1، مهدی میرزایی علویجه2، فاضل زینت مطلق3، سیده معصومه حسینی4، عباس آقائی5، تورج احمدی جویباری6
1-مدرس دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان
2-دانشجوی دکتری آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت دانشگاه تربیت مدرس
3- مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
4-دانشجوی کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
5-مرکز تحقیقات سوء مصرف مواد غرب کشور، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه
6-استادیار، مرکز تحقیقات سوء مصرف مواد غرب کشور، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه
نویسنده مسئول:. dr.ahmadi_jouybari@yahoo.com
مقدمه و هدف: اکستازی از گروه مواد روانگردان میباشد که در طی چند سال اخیر مصرف آن به ویژه در میان نوجوانان افزایش پیدا کرده است؛ هدف از انجام مطالعه حاضر تعیین وضعیت مصرف اکستازی و عوامل زمینهای مرتبط با آن در بین نوجوانان بود.
مواد و روشها: پژوهش حاظر یک مطالعه توصیفی مقطعی بود که در بین نوجوانان شهر کرمانشاه در سال 1389 صورت گرفت. آزمودنیهای مطالعه به روش نمونه گیری تصادفی ساده از بین نوجوانان در سطح شهر انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه ای بود که به صورت خودگزارش دهی توسط شرکت کنندگان تکمیل می گردید. اطلاعات به وسیله نرم افزار آماری SPSS ویرایش 16 و با بهره گیری از آزمون آنالیز رگرسیون لجستیک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج حاکی از شیوع 8/6 درصدی تجربه مصرف اکستازی در بین گروه مورد بررسی بود. آنالیز رگرسیون نشان داد که داشتن دوستان مصرف کننده مواد، مصرف الکل و سابقه مصرف شیشه فاکتورهای پیش بینی کننده مصرف اکستازی بودند.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر انجام برنامههای پیشگیرانه در خصوص مصرف مواد روانگردان در بین نوجوانان پیشنهاد میشود.
واژههای کلیدی: نوجوانان، اکستازی، مصرف الکل، رفتار جنسی پرخطر
Assessment of Ecstasy use among Adolescents in Kermanshah County
1. Farzad Jalilian; MSc of health education. Islamic Azad University, Hamedan Branch. Hamedan, Iran.
2. Mehdi Mirzaei Alavijeh; Ph.D student of health education and health promotion, Tarbiat Modares University; Tehran, Iran.
3. Fazel Zinat Motlagh; MSc of health education. Yasuj University of medical sciences. Yasuj, Iran.
4. Seyadh Masoomeh Hosseini, MSc student of Epidemiology, Shahid Beheshti University of Medical Sciences, Tehran, Iran.
5. Abbas Aghaei, MSC of epidemiology, Iran West Center for Drug Abuse Studies, Kermanshah University of Medical Sciences, Kermanshah, Iran.
6. Toraj Ahmadi-Jouibari, Iran West Center for Drug Abuse Studies, Kermanshah University of Medical Sciences, Kermanshah, Iran.
Background: Ecstasy is a category of psychotropic substance drug, in recent years its use has increased, especially among adolescents. The purpose of this study was to determine the prevalence and related factors with ecstasy use among adolescents.
Material & Methods: In this cross-sectional study, conducted among the adolescents in Kermanshah County, were randomly selected to participate voluntarily in the study. Participants filled out a self-administered questionnaire. Data were analyzed by SPSS version 16 using logistic regression statistical tests.
Results: the prevalence of ecstasy was 6.8% reported. Logistic regression showed, have a friend who use drug, unprotect sex, alcohol use, and methamphetamine use were influencing factor related with ecstasy use.
Conclusions: based on the results, implementing a health prevention program for ecstasy use prevention among adolescents is recommended.
Key words: ecstasy, adolescents, alcohol consumption, unprotect sex
برآورد میزان بروز سرطان معده در شهر تهران با استفاده از روش گیر و بازگیر دو منبعی
عباس آقائی1، دکتر تورج احمدی جویباری2، دکتر امید بیکی3، دکتر علیرضا موسوی جراحی4
1- واحد توسعه تحقیقات بالینی ، بیمارستان امام خمینی (ره) ، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه
2- واحد توسعه تحقیقات بالینی ، بیمارستان امام خمینی (ره) ، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه
3- واحد توسعه تحقیقات بالینی ، بیمارستان امام خمینی (ره) ، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه
4- دانشیار، گروه اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
مقدمه و هدف: به کارگیری روشهای گیر و بازگیر (Capture-recapture) برای کاهش هزینه ثبت بیماریها و همچنین کاهش تورش در برآوردهای بروز توصیه شده است. هدف از انجام این پژوهش برآورد میزان بروز سرطان معده در طی سالهای 85-1381 مبتنی بر جمعیت کلان شهر تهران میباشد.
مواد و روشها: موارد جدید سرطان معده که در طی سالهای 85-1381 توسط سه منبع گواهیهای فوت، گزارشهای پاتولوژی و مستندات بیمارستانها به سیستم ثبت سرطان مبتنی بر جمعیت کلان شهر تهران گزارش شده بود مورد بررسی قرار گرفت. از آماره G2 برای انتخاب بهترین مدل لگ خطی دارای برازش استفاده شد و برای برآورد میزان بروز روش گیر و بازگیر دو منبعی به کار برده شد. در انجام این پژوهش از نرمافزارهای EXCEL نسخه 2007 و SPSS نسخه 16 استفاده گردید.
یافتهها: تعداد موارد گزارش شده 4463 مورد بود که میانگین سنی آنها 5/68 (±94/12) سال بود. مدلی که در آن دو منبع گزارشهای پاتولوژی و مستندات بیمارستانی با هم ادغام شده و به همراه منبع گواهیهای فوت مورد بررسی قرار گرفت به عنوان بهترین مدل انتخاب گردید. میزان بروز موارد گزارش شده 11 و میزان بروز برآورد شده 1/27 مورد در صد هزار نفر جمعیت بود.
بحث و نتیجه گیری: میانگین سنی موارد مورد بررسی در این پژوهش بالاتر از مقادیر ارائه شده در سایر گزارشهای کشوری است. برآورد میزان بروز حاصل از روش گیر و بازگیر دو منبعی حدود سه برابر میزان بروز گزارش شده توسط منابع تحت بررسی میباشد. از این رو حرکت به سمت اجرای ثبت سرطان مبتنی بر جمعیت با استفاده از منابع متعدد جمعآوری اطلاعات جهت دستیابی به دادههای دقیقتر توصیه میشود.
کلید واژهها: میزان بروز، گیر و بازگیر دو منبعی، سرطان معده، ثبت سرطان مبتنی بر جمعیت
Estimation of the gastric cancer incidence in Tehran by two-source capture-recapture method
Abbas Aghaei1, Toraj Ahmadi-Jouibari2, Omid Baiki3,Alireza Mosavi-Jarrahi4
1. MSc of epidemiology, Clinical Research Development Center, Imam khomaini Hospital, Kermanshah University of Medical Sciences, Kermanshah, Iran
2. Internist, Clinical Research Development Center, Imam khomaini Hospital, Kermanshah University of Medical Sciences, Kermanshah, Iran
3. PhD of epidemiology, Clinical Research Development Center, Imam khomaini Hospital, Kermanshah University of Medical Sciences, Kermanshah, Iran
4. PhD of epidemiology, Department of Epidemiology, School of Public Health, Shaheed Beheshti University of Medical Sciences, Tehran, Iran
Corresponding author E-maile: rmosavi@yahoo.com
Introduction: Capture-recapture methods have been suggested for reducing costs of disease registration as well as reducing bias in incidence estimations. This study aims to estimate the gastric cancer incidence based on Tehran metropolis population during 2002-2006.
Materials and methods: We investigated new cases of gastric cancer that reported by three sources; death certificates, pathology reports, and medical records to Tehran population-based cancer registry during 2002-2006. G2 statistic and two-source capture-recapture method were used to select the best-fitted log-linear model and to estimate incidence, respectively. EXCEL software version 2007 and SPSS software version 16 were used for this research.
Findings: The number of reported cases was 4463, with an average age of 68.5 (±12.94) years. We found the model that combined two sources of data including pathology reports and medical records and furthermore complemented by death certificates as the best model. The reported and the estimated incidence were 11 and 27.1 per 100,000 respectively.
Conclusion: The incidence estimated by two-source capture-recapture method is about three times higher than the incidence reported by the sources under investigation. It is recommended to move towards the implementation of population-based cancer registration using various sources of data collection to achieve more accurate data.
Keywords: Incidence rate, two sources capture-recapture, gastric cancer, population-based cancer registration
بررسی وضعیت امنیت غذایی در ایران در سال 1390
فرید نجفی1، فریبا کلاهدوز2
1-دانشیار، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه
2-استادیار، وزرات بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی
مقدمه و هدف: در اجلاس جهانی غذا در سال 1996 اکثر کشورها از جمله ایران متعهد به کاهش میزان گرسنگی به میزان 50٪ تا سال 2015 شدند. در سال 1386 و بدنبال توصیه سازمان خوار و بار جهانی و پس از تصویب هیئت دولت طرح سامانه ملی پایش امنیت غذا و تغذیه در ایران در دستور کار وزارت بهداشت قرار گرفت و پروژه موصوف به نویسندگان این گزارش در سال 1389 واگذار گردید. گزارش حاضر نتایج این سامانه را ارائه میدهد.
روش کار: اطلاعات مرتبط با وضعیت امنیت غذا و تغذیه از آخرین اطلاعات مرکز آمار ایران، وزرات بهداشتٰ درمان و آموزش پزشکی، وزرات جهاد کشاورزی، وزرات رفاه، انسیتو تحقیقات تغذیه ای و صنایع غذایی کشور و سایر سازمانهای ذیربط دریافت گردید. دارده ها با استفاده از روش آنالیز تحلیل عاملی و نمایه توسعه انسانی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و استانهای کشور به مناطق مختلف بر اساس وضعیت ناامنی غذایی تقسیم بندی شدند.
یافته ها: بر ساس روش آنالیز تحلیل عاملی کشور ایران به شش منطقه بسیار امن، امن، نسبتا امن، نسبتا ناامن، نامن، و بسیار ناامن غذایی تقسیم شد. الگوی کلی کشور نشان دهنده امنیت بیشتر غذایی در مناطق مرکزی و ناامنی بیشتر در مناطق مرزی و حاشیه ای کشور میباشد. از یکسو استانهای تهران، قم، اصفهان، سمنان و یزد جز مناطق بسیار امن و استانهای هرمزگان، کهکیاویه و بویر احمد و سیستان و بلوچستان جز مناطق بسیار ناامن غذایی بودند. تقسیم بندی استانهای کشور در سه حیطه تامین غذا، توان اقتصادی و تامین سلامت با روش محاسبه نمایه توسعه انسانی نیز الگویی مشابه با الگوی قبلی ایجاد کرد.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به وضعیت ناامنی غذایی در کشور و دلایل پایه ای آن نظیر زیر ساختهای فرهنگی، اقتصادی، و اجتماعی انتخاب مداخلات چند بخشی با مشارکت کلیه بخش های تاثیرگذار در سطح ملی و استانی ضروری میباشد.
واژگان کلیدی: امنیت غذایی، سازمان خوار و بار جهانی، تغذیه
Food security in Iran in 2011-2012
Farid Najafi1, Fariba Kolahdooz2
1-PhD in Epidemiology, School of Public Health, Kermanshah University of Medical Sciences, Kermanshah, Iran
2-PhD in nutrition, Ministry of Health, Tehran, Iran
Introduction: At the World Food Summit in 1996, most countries, including Iran committed to reducing hunger by 50% in 2015. In the year 2007 and after recommendation by Food and Agriculture Organization and approval of Iranian government cabinet, the Iranian Health government were assigned to set up the Food Insecurity and Vulnerability Information and Mapping System. Responsibility for this project in 2010 was transferred to the authors of this report.
Methods: Data related to food and nutrition security status
was provided from following sources: Statistical Center of Iran, Ministry of Health
and Medical Education, Ministry of Agriculture, Ministry of Welfare, Nutrition
and Food Research Institute and other relevant organizations. Data using
principal factor analysis and human development index methods were analyzed,
and the provinces were divided into different regions based on the state of
food and nutrition insecurity.
Results: Based on principal factor analysis, the country was classified
to six regions of very secure, secure, relatively secure, relatively insecure,
insecure, and very insecure food division. The general pattern shows higher
food and nutrition security in central areas and higher insecurity in borders
and marginal areas. While the provinces of Tehran, Qom, Isfahan, Yazd and Semnan
were classified as very secure areas, provinces of Hormozgan, Sistan and
Baluchestan and Kohkyloyeh and Boyer Ahmad were very food insecure. Using human
development index, the classification of provinces according to three areas of
food supply, health care and economic power was similar to the previous model.
Conclusion: Given the state of food insecurity in the country and the basic
reasons for it, such as cultural, economic, and social infrastructures,
implementation of multi-sectoral interventions with effective participation of
all sectors of the national and provincial level is essential.
اصول طراحی مداخلات میدانی برای اصلاح رفتار در حوزه سلامت
محسن شمس1 (سخنران کلیدی)
1-دانشکده بهداشت، مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: در چند دهه اخیر، واقعیت های غیرقابل انکاری چون گذار جمعیتی، گذار اپیدمیولوژیک و گذار سلامت، و جایگزینی بیماری های مزمن و غیرواگیر بر بیماری های واگیردار در رتبه بندی علل مرگ و ناتوانی در جهان و افزایش سریع هزینه های سلامت، باعث شده تا توجه بخش سلامت به رفتارها در حوزه سلامت جلب شود. با شناسایی علل اصلی مرگ در بسیاری از کشورهای جهان (شامل بیماری های قلبی عروقی، سرطان ها و سوانح و حوادث) و نیز عوامل اصلی منجر به مرگ و ناتوانی در عصر حاضر (شامل مصرف سیگار و مواد مخدر، تغذیه نامناسب، کمبود فعالیت بدنی، مصرف الکل، رفتارهای جنسی غیر ایمن، عدم توجه به رفتارهای پیشگیری کننده از سوانح و حوادث)، پرداختن به موضوع اصلاح رفتارهای مغایر با سلامت را بیش از پیش ضروری ساخته است.
مطالعه دقیق و جامع عوامل عمده تاثیرگذار بر رفتار، گام اول در طراحی مداخلات اثربخش است. وجود این عوامل که شامل عوامل فردی، عوامل بین فردی، عوامل گروهی و سازمانی، عوامل اجتماعی و عوامل سیاستی است، سبب شده است که تغییر رفتار در انسان فرایند دشواری محسوب شود. این دشواری تغییر به ویژه در مواردی که به علت گذشت زمان و تکرار آن، شکل پایدار به خود گرفته است، و یا سختی تاثیر بر رفتارها در گروه های هدف خاص مانند نوجوانان، جوانان و سالمندان، نیاز به اتخاذ راهبردهای نوین اصلاح رفتار را نشان می دهد. ضمن آن که الگوهای سنتی تغییر رفتار مانند الگوی دانش، نگرش، عملکرد (KAP Model)، پاسخگوی بسیاری از مداخلات مورد نظر ما در حوزه سلامت نیست.
رویکرد نوین در طراحی مداخلات رفتاری، استفاده از الگوها و نظریه های مطالعه رفتار است. با کمک الگوها و نظریه ها، امکان درک بهتر و عمیق تر رفتار با کمک آنها و ترسیم چارچوب مفهومی علمی برای مطالعه تغییر رفتار فراهم می شود، تدوین و ترسیم اهداف پژوهشی/ آموزشی دقیق تر و کاربردی تر امکان پذیر خواهد بود، از بروز انحراف و اعمال سلیقه در طراحی و اجرای برنامه ها پیشگیری می شود، اثبات اثر بخشی برنامه و ارائه مستندات آن آسان تر است و انتشار دستاوردهای مطالعه در مجلات و منابع معتبر ممکن تر خواهد بود.
نظریه و الگو، مجموعه ای از مفاهیم، تعاریف و فرضیه هاست که با مشخص کردن ارتباط بین متغیرها، نگاهی نظام مند به وقایع و موقعیت ها دارد تا وقایع را توضیح دهد و پیشگویی کند. نقش نظریه بازکردن کلاف پیچیده پدیده ها و ساده کردن آنهاست تا امکان درک ساده تر پیچیدگی های طبیعت برای انسان فراهم شود. گاهی این نظریه ها و الگوها نقش تسهیل و هدایت فرایند برنامه ریزی را دارند. و به همین دلیل، الگوهای برنامه ریزی نامیده می شوند. الگوی پرسید- پروسید و الگوی بازاریابی اجتماعی از این دسته به شمار می روند. گاهی این الگوها ارتباط علیتی بین عوامل و فرآیندهای موثر بر رفتار را مشخص می کنند و نقش آنها مطالعه دقیق و علمی رفتارها و عوامل موثر بر آن است. الگوی باور سلامتی، نظریه عمل استدلالی / رفتار برنامه ریزی شده و الگوی فرانظریه ای از این دسته محسوب می شوند. نوع دیگر دسته بندی الگوها و نظریه ها، تعیین سطح تاثیر و عمل آنهاست. بر این اساس، الگوهای تغییر رفتار فردی، الگوهای تغییر رفتار بین فردی و ا لگوهای تغییر رفتار سازمانی و جامعه معرفی شده اند.
می توان کاربرد الگوها و نظریه ها در حوزه سلامت را در سه محور زیر خلاصه کرد:
1-توضیح و توصیف چگونگی بروز رفتار و نقش عوامل موثر بر آن
2-بیان نحوه تاثیرگذاری مداخله پیش بینی شده بر روی رفتار نهایی در مخاطب
3-بیان چگونگی ایفای نقش هدایت آموزش سلامت
ارزیابی اثرات کبدی و کلیوی ناشی از مواجهه شغلی با بنزین بدون سرب
کیامرث حسین زاده1 مسعود نقاب2 ،جعفر حسن زاده3
1-گروه مهندسی بهداشت حرفه ای، دانشکده بهداشت و تغذیه، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
2-استاد، گروه بهداشت حرفه ای،دانشکده بهداشت و تغذیه و مرکز تحقیقات علوم بهداشتی، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
3-دانشیار، گروه اپبدمیولوژی، دانشکده بهداشت و تغذیه، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
neghabm@sums.ac.ir
مقدمه و هدف: بنزین مخلوط پیچیده ای از بیش از 500 هیدرو کربن مختلف است. حذف سرب از بنزین توام با افزودن مقدار قابل توجهی از هیدروکربنهای عطری تک حلقه ای دارای سمیت کلیوی و کبدی، نظیر تولوئن و زایلن همراه بوده است. هدف اصلی این مطالعه، تعیین این نکته بود که آیا مواجهه با بنزین بدون سرب تحت شرایط کاری عادی با عوارض کبدی و کلیوی همراه است یا خیر.
مواد و روشها: در این مطالعه کوهورت تاریخی ، تعداد 200 نفر از کارگران دارای مواجهه شغلی با بنزین بدون سرب در پمپ بنزینهای شیراز و 200 نفر فرد فاقد مواجهه مورد بررسی قرار گرفتند. با استفاده از روشهای استاندارد غلظت تولوئن و زایلن در هوا اندازه گیری شد. علاوه بر آن نمونه خون و ادرار برای آزمایشات روتین بیوشیمیایی عملکرد کلیه و کبد از کارگران گرفته شد.
یافته ها : میانگین هندسی غلظت TX در هوای پمپ بنزینها به تر تیب 37/0و64/0 پی پی ام بدست آمد.نتایج آزمایشات بیوشیمیایی خون نشان داد میانگین بیلیروبین مستقیم،آسپارتات آمینوترانسفراز،آلانین آمینو ترانسفراز، اوره خون و کراتینین بطور معنی داری در گروه مواجهه بیش از گروه فاقد مواجهه بوده آلبومین سرم،پروتئین، سدیم و پتاسیم در گروه مواجهه بطور معنی داری کمتر از گروه فاقد مواجهه میباشد. بیلیروبین توتال،آلکالین فسفاتاز و پتاسیم هیچ تفاوت معنی داری بین دو گروه نداشت. میانگین تمام پارامترها در هر دو گروه مواجهه و فاقد مواجهه در محدوده طبیعی قرار داشت.
بحث و نتیجه گیری: میانگین مواجهه کارگران پمپ بنزینها با BTX از حدود مجاز مواجهه شغلی این ترکیبات فراتر نیست.علاوه بر آن آسیبهای بارز کلیوی و کبدی در مواجهه با بنزین بدون سرب در شرایط مورد اشاره در این مطالعه غیر محتمل است.اهمیت کلینیکی و نتایج درازمدت تغییرات مشاهده شده در KFT و LFT کارگران مواجهه یافته در مقایسه با گروه فاقد مواجهه نیازمند مطالعات بیشتری است.
واژگان کلیدی: بنزین بدون سرب، BTX ، آزمایشات بیوشیمیایی خون، پمپ بنزین های شیراز
Assessment of hepatotoxic & nephrotoxic effects of occupational exposure to unleaded gasoline
Neghab M1, Hosseinzadeh K2, Hassanzadeh J3
1- Ph.D,Professor of Occupational Toxicology, Department of Occupational Health and research center for health science,Shiraz University of Medical Sciences, Shiraz, Iran
2- MSc Student, Department of Occupational Health, School of Health and Nutrition,Shiraz University of Medical Sciences, Shiraz, Iran
3-Phd,Associate Professor of clinical epidemiology, Department of Epidemiology, School of Health and Nutrition,Shiraz,Iran
Background and objectives: Gasoline is a complex mixture of more than500 hydrocarbons. The elimination of lead from petrol has been associated with the addition of significant amounts of hepatotoxic and nephrotoxic monocyclic aromatic hydrocarbons such as toluene and xylene(TX). The main purpose of this study was to ascertain whether or not exposure to unleaded petrol, under normal working conditions, is associated with any hepatotoxic or nephrotoxic response.
Materials and methods: This was a historical cohort study in which 200 subjects with current exposure to unleaded petrol from shiraz petrol stations as well as 200 unexposed employees were investigated. Using standard methods, atmospheric concentrations of TX were measured. Additionally, blood samples were taken from subjects for routine biochemical tests of kidney and liver function.
Results: The geometric means of airborne concentrations of TX were found to be 0/37 and 0/64 ppm, respectively. Blood chemistry tests showed that means of direct bilirubin , ALT, AST, BUN and plasma Creatinine were significantly higher in exposed subjects than in unexposed employees although all of these parameters were in the normal range. Conversely, Serum Albumin, total protein and serum concentration of calcium were significantly lower in petrol station workers than in their unexposed counterparts. No significant differences were noted between both group as far as other biochemical parameters and urinalysis were concerned.
Conclusions: The average exposure of petrol station workers to TX did not exceed the current TLVs for these chemicals. Additionally, overt hepatotoxicity and Nephrotoxicity is unlikely to be a major outcome of exposure to unleaded petrol under the conditions described in our study. Finally long term consequence and clinical significance of the significantly altered LFT and KFT of exposed subjects compared to unexposed referent subjects require further investigation.
Key words: Unleaded petrol, TX, Blood biochemical tests, Shiraz petrol stations
تأثیر برنامهی زندگی عاری از دخانیات با اصلاح شیوه زندگی بر وضعیت مصرف سیگار در مردان تهرانی: مطالعهی قند و لیپید تهران
فرزانه مباشری1،داود خلیلی2، یداله محرابی3، امیر عباس مؤمنان4، فریدون عزیزی5
1-کارشناس ارشد اپیدمیولوژی، گروه پزشکی اجتماعی، دانشگاه علوم پزشکی فسا
2-دکترای تخصصی اپیدمیولوژی، مرکز تحقیقات پیشگیری از بیماریهای متابولیک، پژوهشکده علوم غدد درونریز و متابولیسم، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی.
3-استاد، گروه اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی.
4-محقق عالی، مرکز تحقیقات پیشگیری از بیماریهای متابولیک، پژوهشکده علوم غدد درونریز و متابولیسم، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
5-استاد، مرکز تحقیقات غدد درونریز، پژوهشکده علوم غدد درونریز و متابولیسم، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
ndavood@yahoo.com
مقدمه و هدف: سیاستمداران و برنامهریزان بهداشتی به منظور اولویتبندی برنامهها و اقدامات خود در راستای کاهش شیوع مصرف سیگار، به شواهدی عینی از اثرات برنامههای کنترل این آسیب اجتماعی در سطح جامعه نیاز دارند. در این مطالعه به برآورد اثر اجرای برنامهی زندگی عاری از دخانیات روی وضعیت مصرف سیگار در مردان پرداخته شد.
مواد و روشها: این کارآزمایی جمعیتی در 3427 مرد(1247 نفر گروه مداخله و 2180 نفرگروه کنترل) 20 ساله و بالاتر شرکت کننده در مطالعهی قند و لیپید تهران (طی سالهای 1390-1378) انجام شد. در 4 بررسی با فواصل 3 ساله متغیرهای دموگرافیک و وضعیت مصرف سیگار افراد مورد ارزیابی قرار گرفت. مداخلات در این برنامه شامل ارائهی آموزشهای عمومی و شخصی، مشاورهها، سخنرانیها، توزیع مواد کتبی، ارائهی تسهیلات ترک سیگار و برخی مداخلات دیگر در زمینهی کاهش مصرف سیگار در طی مطالعه بود. اثر مداخلات برنامه روی شانس مصرف سیگار و میانگین تعداد نخ مصرفی روزانه سیگار برآورد گردید.
یافتهها: نتایج معادلات برآوردی تعمیم یافته نشان داد پس از گذشت 10 سال پیگیری،مداخله در مردان سیگاری شانس سیگاری ماندن را 28% (020/0=P) و میانگین تعداد نخ سیگار مصرفی روزانه ایشان را 01/1 نخ (008/0=P) کاهش داد. ضمنآنکه شانس برای روی آوردن به مصرف سیگار در مردان غیرسیگاری گروه مداخله نسبت به گروه کنترل 37% کاهش داشت(005/0=P). با وجود اینکه در هر دو گروه مداخله و کنترل برخی مردان غیرسیگاری به مصرف سیگار روی آوردند، امّا متوسط تعداد نخ سیگار مصرفی روزانه در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل 15/0 نخ کمتر بود (011/0=P).
نتیجهگیری: یافتهها مؤید تأثیر مداخلات این برنامه بر کاهش مصرف سیگار در مردان جامعهی مطالعهی قند و لیپید تهران میباشد. بکارگیری راهبردها و روشهای این برنامه در سطوح بزرگتر اجتماع، بهویژه در کلانشهرها جهت ارزیابی بیشتر اثر اینگونه مداخلات و نهایتاً کاهش مصرف سیگار پیشنهاد میگردد.
واژههای کلیدی: اصلاح شیوه زندگی، مصرف سیگار، مطالعه قند و لیپید تهران
The Effect of Life without Tobacco Program through Lifestyle Modification Education on the Cigarette Smoking Status in Tehranian Men: Tehran Lipid and Glucose Study
FarzanehMobasheri1,DavoodKhalili2, YadollahMehrabi3, Amir Abbas Momenan4,FereidounAzizi5
1MSc of Epidemiology, instructor, Department of Social Medicine, Fasa University of Medical Sciences, Fasa, Iran.
2MD, MPH, PhD, Prevention of Metabolic Disorders Research Center, Research Institute for Endocrine Sciences, ShahidBeheshti University of Medical Sciences, Tehran, Iran.
3PhD, Professor, Department of Epidemiology, School of public health, ShahidBeheshti University of Medical Sciences, Tehran, Iran.
4MD, MPH, Research Associate, Prevention of Metabolic Disorders Research Center, Research Institute for Endocrine Sciences, ShahidBeheshti University of Medical Sciences, Tehran, Iran.
5MD, Professor, Endocrine Research Center, Research Institute for Endocrine Sciences, ShahidBeheshti University of Medical Sciences, Tehran, Iran.
Corresponding Author: DavoodKhalili MD, Prevention of Metabolic Disorders Research Center, Research Institute for Endocrine Sciences, ShahidBeheshti University of Medical Sciences, Tehran, Iran. Email: ndavood@yahoo.com
Background:Politicians and health planners needtoobjective evidence related toeffects of cigarette smoking control program at the community level for prioritize their programs and proceedings in order to reduce the prevalence of this social damage.This study determined the effect of lifestyle modification education on the cigarette smoking status in menin Tehran Lipid and Glucose Study.
Methods: We studied3427 men (1247individualsin intervention and 2180 individuals in controlgroups)participated in Tehran Lipid and Glucose Study during 1999-2011. Demographic variables andcigarette smoking habits of participants were assessed through four cross-sectional surveys with 3-year intervals. The intervention in this program included public and private educations, counseling, lectures, publications, providing facilities for quit cigarette smoking and some other interventions.It'sEffect on theodds ofcigarettesmoking andthe average number ofcigarettes smoked per daywasestimated.
Results:The Generalization Estimating Equations Method showed after a 10-year’s follow-up, theinterventionreducedtheoddsof continuing to be cigarette smoker and the average number ofcigarettes smoked per dayby 27%(P=0.020) and 1.01 (P=0.008) in cigarette smoker men. Despite of becoming cigarette smoker some of non-smoker men in each of theintervention and control groups, the odds of attitude tobecoming cigarette smoker showed 37% reducing in intervention group comparing to control group (P=0.005). Intervention, in addition to, resulted in a 0.15 decrease in the average number ofcigarettes smoked per dayin non-smoker men who were smoker(P=0.011).
Conclusions:Our resultsconfirmtheeffectiveness of this interventionalprogramto reducecigarette smokingamong meninTehran Lipid and GlucoseStudy. Utilization ofthisintervention's strategies andmethods is recommendedinthe largercommunity,especiallyinmajor citiesin order tofurtherassessthe effect of theseinterventionsand ultimatelyreducecigarettesmoking.
Keywords:Lifestyle Modification, cigarette smoking, Tehran Lipid and Glucose Study.
بررسی کیفیت زندگی و عوامل مرتبط با آن در افراد + HIV مراجعه کننده به مرکز بیماری های رفتاری شیراز، ایران در سال 1391
نجمه حاصلی1، فیروز اسماعیل زاده2، فریبا قهرمانی3، یوسف علی محمدی4، رامین حیاتی5، محمد محبوبی6
1-دانشکده بهداشت وتغذیه شیراز، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
2-کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشکده مدیریت واطلاع رسانی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
3-دانشکده بهداشت وتغذیه شیراز، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
4-دانشکده بهداشت وتغذیه شیراز، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
5-دانشکده مدیریت و اطلاع رسانی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
6-معاونت تحقیقات و فناوری دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه
مقدمه و هدف : ایدز بیماری ویروسی نوپدیدی است که به عنوان دومین عفونت مهم منجر به مرگ در سطح جهان مطرح گردیده است. استفاده از داروهای مؤثر ضد ویروسی در مبتلایان شروع دوره ایدز را به تأخیر انداخته و عمر بیماران را افزایش داده است در حالی که افراد مبتلا به این عفونت با محدودیت های زیادی در محیط اجتماعی و فرهنگی رو به رو هستند که ابعاد مختلف سلامتی و کیفیت زندگی آنها را تحت تأثیر قرار می دهد. هدف از این مطالعه بررسی کیفیت زندگی و عوامل مرتبط با آن در افراد مبتلا به HIV در مرکز بیماری های رفتاری شیراز بوده است.
مواد و روش ها : این پژوهش، یک مطالعه توصیفی- تحلیلی است که بر روی 129 نفر از بیماران مبتلا به HIV مرکز بیماریهای رفتاری شیراز که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، انجام شد. ابزارگردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه دموگرافیک و پرسشنامه استاندارد کیفیت زندگیSF36 بود.جهت تحلیل داده ها از آزمونهای آماریt-test 2,ANOVA ᵡو آزمون تعقیبی شفه استفاده شد.
یافته ها: این مطالعه نشان دادکه میانگین نمره کیفیت زندگی افراد HIV+ ،17±8/48 بود. میانگین نمره کیفیت زندگی مردان 2/16±7/47 و زنان 4/20±5/59 بود که این تفاوت از لحاظ آماری معنی دار بود ((p<.05. همچنین اختلاف میانگین نمره کیفیت زندگی مبتلایان بر حسب وضعیت اشتغال، تأهل و سابقه اعتیاد از نظر آماری معنی دار بود (p<.05). اما اختلاف میانگین نمره کیفیت زندگی مبتلایان بر حسب سن ، سطح تحصیلات ،طول مدت ابتلا و فاصله منزل تا مرکز ارائه دهنده خدمات معنی دار نبود.
بحث و نتیجه گیری: میانگین نمره کیفیت زندگی افراد HIV+ در بعد روانی پایین تر از بعد جسمانی است و همچنین اختلاف میانگین بر حسب سطوح متغیرهایی چون وضعیت تأهل و اشتغال معنی دار بود. این نشان دهنده نیاز این افراد به حمایت های روانی و مداخلات روانشناختی بیشتر و ایجاد فرصت های شغلی مناسب است.
واژگان کلیدی :HIV، AIDS ،کیفیت زندگی، SF36، مرکز بیماریهای رفتاری
Health-related quality of life and its related factors in HIV+ individuals referring to Shiraz Behavioral Counseling Center, Iran in 2012
Najmeh Haseli1, Firooz Esmaeelzadeh2, Fariba Ghahramani3, Yousef Alimohamadi4, Ramin Hayati5, Mohammad Mahboubi 6
1-MS of Epidemiology, Shiraz University of Medical Sciences, Shiraz, Iran.
2-MS of Health Economics, Shiraz University of Medical Sciences, Shiraz, Iran.
3-MS of Epidemiology, Shiraz University of Medical Sciences, Shiraz, Iran.( Corresponding Author)
4-MS of Epidemiology, Shiraz University of Medical Sciences, Shiraz, Iran.
5-MS of Management, Shiraz University of Medical Sciences, Shiraz, Iran.
6-PhD of health care administration, Vice Chancellor for Research Affairs, Kermanshah University of Medical Sciences, Kermanshah, Iran
Background: AIDS is a novel viral disease which results from intravenous drug abuse, unemployment, poverty, and prostitution in many countries and is considered as the second important infection leading to death around the world. Nowadays, using anti-viral medication delays the onset of the disease cycle and increases the patients’ life time. From the psychological point of view, however, such patients are faced with a great number of social and cultural limitations which affect various dimensions of their health as well as life quality. Therefore, the present study aimed to investigate the quality of life and its related factors in HIV patients in Shiraz Behavioral Counseling Center.
Methods: The present descriptive-analytical study was conducted on 129 HIV patients in Shiraz Behavioral Counseling Center who had been selected through convenience sampling. The study data were gathered using demographic as well as SF-36 questionnaires and analyzed through T-test, ANOVA, X2, and Scheff’s post hoc test.
Results: In this study, the patients’ mean score of life quality was 48.8+14. In addition, the mean scores of males’ and females’ life quality were 47.7+16.2 and 59.5+20.4, respectively and the difference was statistically significant (P<0.05). The mean difference of the patients’ life quality was also found to be significant based on employment status, marital status, and history of drug abuse (P<0.05), while it was not significant regarding age, level of education, length of disease, and the distance between the house and the service providing center.
Conclusion: In comparison to the physical dimension, the HIV-positive individuals’ quality of life mean score was lower in the psychological dimension. In addition, the mean difference revealed to be significant based on marital as well as employment status. These findings show such patients’ needs for psychological support, more psychological interventions, and creation of appropriate job opportunities.
Key words: HIV, Quality of life, SF-36, Behavioral counseling center
ارتباط الگوی سوء مصرف مواد مخدر با رفتارهای پرخطر جنسی و تزریقی معتادان
علیرضا حیدری1 ، علی رضا میراحمدیزاده2 ، علی کشتکاران3 ، کورش اعتماد4، منصوره لطفی5 ، مهدی جوانبخت6
1-دانشجوی دکترای تخصصی سیاستگذاری سلامت، مرکز تحقیقات مدیریت سلامت و توسعه اجتماعی دانشگاه علوم پزشکی گلستان
2- مرکز تحقیقات HIV/AIDS ، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
3- دانشیار، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
4-دانشجوی دکترای تخصصی اپیدمیولوژی، مرکز تحقیقات مدیریت سلامت و توسعه اجتماعی، دانشگاه علوم پزشکی گلستان
5-مرکز تحقیقات مدیریت سلامت و توسعه اجتماعی، دانشگاه علوم پزشکی گلستان
6-دانشجوی دکترای تخصصی اقتصاد سلامت، مربی هیئت علمی، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
مقدمه و هدف: اعتیاد عوارض بسیار جدی و عمیقی روی سلامت جسمی و روحی-روانی فرد، زندگی خانوادگی، اقتصاد، امنیت و رشد فرهنگی جامعه میگذارد. به دلیل شیوع بالای رفتارهای پرخطر جنسی و تزریقی در گروه معتادان، این مطالعه با هدف تعیین ارتباط الگوی سوء مصرف مواد مخدر با رفتارهای پرخطر جنسی و تزریقی مراجعهکنندگان به مراکز درمان نگهدارنده با متادون(MMT) شیراز انجام شد.
مواد و روشها: این مطالعه مقطعی بر روی معتادان مراجعهکننده به 7 مرکز MMT تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی شیراز در سال 1388 انجام شد. کل معتادان 708 نفر بودند که 694 نفر(98%) در مطالعه شرکت کردند. ابزار جمعآوری دادهها پرسشنامه و شامل سئوالات مربوط به وضعیت رفتارهای جنسی در ماه قبل و رفتارهای پرخطر تزریقی در هفته قبل از مراجعه به مراکز MMT و نیز وضعیت سوءمصرف مواد مخدر در این گروه بود. روش جمعآوری اطلاعات مصاحبه بود. دادهها با استفاده از نرمافزارSPSS و آزمونهای آماری ضریب همبستگی اسپیرمن و کروسکال والیس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: میانگین مدت دریافت خدمات MMT برای شرکتکنندگان در مطالعه 05/1±16/1 سال، میانگین مدت مصرف مواد 19±2/17 سال و مدت تزریق مواد 2/8±13/9 سال بود. اولین ماده مخدر مصرفی در 9/68% معتادان شرکتکننده در مطالعه تریاک، در 5/19% افراد حشیش، در 5/9% افراد هرویین و در بقیه موارد شیره و کراک بود. از بین معتادان دریافتکننده متادون 3/37 درصد از شیوه تزریقی برای مصرف مواد استفاده میکردند. از بین معتادان تزریقی دریافتکننده متادون 6/60 درصد تزریق مشترک و 4/39درصد تزریق فردی داشتند. میانگین تعداد کل تزریقات 4/15 ±4/21 در هفته، میانگین تعداد تزریق مشترک 5/5±1/3 در هفته، میانگین تعداد شرکای تزریقی در هر پاتوق 7/2±3/2 نفر بود. میانگین تعداد تماسهای جنسی محافظتنشده معتادان با غیرهمسر 7/1 ± 65/0 در ماه بود. تعداد تزریقات مشترک با افزایش سن(P=0/001)، مدت مصرف مواد(P=0/001 ) و مدت تزریق مواد (P=0/05) ارتباط داشت ولی با نوع اولین ماده مخدر مصرفی ارتباطی(2/0P=) نداشت. تعداد تماسهای جنسی محافظت نشده با غیرهمجنس غیرهمسر با متغیرهای سن(P<0/001) و مدت تزریق مواد(41P=0/0) ارتباط داشت ولی با اولین ماده مخدر مصرفی( P=0/489 ) و مدت مصرف مواد(P=0/117) ارتباط نداشت.
نتیجهگیری: با توجه به میزان بالای رفتارهای پرخطر در قبل از مراجعه به مراکز MMT، لازم است علاوه بر آموزشهای پیشگیرانه در مورد این رفتارها در مراکز MMT، در سطح جامعه نیز تدابیری در زمینه افزایش آگاهی خانوادهها از اثرات زیانبار مواد مخدر در نوجوانان و جوانان اتخاذ گردد.
واژههای کلیدی: ایدز، رفتارهای پرخطر ، تزریق مشترک، متادون، اعتیاد
Relationship between the pattern of drug abuse and high risk behaviors among drug users
Alireza Heidari1, Alireza Mirahmadizadeh2, Ali Keshtkaran3, Korosh Etemad4, Mansoureh lotfi5, Mehdi Javanbakht6
1-PhD student, Heath Policy, Health Management and Social Development Research Center, Golestan University of
Medical Sciences, Gorgan, Iran.
2-PhD, Epidemiology, Shiraz AIDS Research Center, Shiraz University of Medical Sciences, Shiraz, Iran.
3-PhD. Associated Professor, Human Resource Management, School of Management and Medical Information
Sciences, Shiraz University of Medical Sciences, Shiraz, Iran.
4-PhD candidate, Epidemiology, Health Management and Social Development Research Center, Golestan University of Medical Sciences, Gorgan, Iran.
5-MS.c. Health services Management, Health Management and Social Development Research Center, Golestan University of Medical Sciences, Gorgan, Iran.
6-Instructor, health economy, School of Management and Medical Information Sciences, Shiraz University of Medical Sciences, Shiraz, Iran.
Introduction and objective: Addiction has very serious adverse effects on physical and mental health, family life, economic, security and cultural development of society. Among the well-known behaviors among addicts, unprotected sexual behavior and shared syringe use are important risk factors to infectious diseases such as HIV, HCV, and HBV. This study aimed to determine relationship between the pattern of drug abuse and high risk behaviors among addicts before their arrival to MMT centers.
Methods: This cross sectional study, included drug users (n=694) referring to all the 7 MMT centers in Shiraz in 2009. The data were collected by interviewing addicts and using a questionnaire. The data was analyzed by using SPSS 15. Statistical tests such as ANOVA and Pearson correlation were used for analyzing data.
Results: The mean of receiving services, the mean of drug use and the mean durations of injection were 1.16±1.05, 17.2±19 and 9.13±8.2 year respectively. The most drugs at the first consumption were opium (68.9%), cannabis (19.5%), and heroin (9.5%). 37.3% of clients inject the drug and 60.6% of them had shared injection. The mean frequency of injection was 21.4± 15.4times per week while 3.1± 5.5 of them used shared needles and syringes. The mean frequency of persons in each injection party was 2.3±2.7. The mean frequency of persons had sexual contact with someone other than their spouse was 0.65± 1.7. There was a significant relationship between “shared injection” of participants with duration of drug use (P=0.001), durations of injection (P=0.05) and age (P=0.001) but There was not a significant relationship between “shared injection” with first drug consumption (P=0.02). There was a significant relationship between “sexual contacts with someone other than their spouse” with durations of injection (P=0.041) and age (P=0.001). There was not a significant relationship between “sexual contacts with someone other than their spouse” with first drug consumption (P=0.02) and durations of drug use (P=0.117).
Conclusion: According to a lot of high risk behavior’s addicts before arrival to MMT centers, it is necessary that we promote preventive educations about these behaviors in MMT centers and pay attention to family’s knowledge about harmful effects of drug abuse.
Keywords: AIDS, High risk behaviors, Shared injection, Methadone, Drug abuse
بررسی الگوی گزارش دهی بیماران مسلول در ایران در سال 1388
ابراهیم قادری1، جعفر حسن زاده2، مهشید ناصحی3، عباس رضائیان زاده4، حمیدرضا طباطبایی5، عبدالرضا رجایی فرد6
1-دانشجوی دکترای تخصصی اپیدمیولوژی، گروه اپبدمیولوژی، دانشکده بهداشت و تغذیه، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
2-دانشیار، گروه اپبدمیولوژی، دانشکده بهداشت و تغذیه، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
3-استادیار، وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی
4-استادیار، گروه اپبدمیولوژی، دانشکده بهداشت و تغذیه، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
5-استادیار، گروه اپبدمیولوژی، دانشکده بهداشت و تغذیه، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
6-استاد، گروه اپبدمیولوژی، دانشکده بهداشت و تغذیه، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
مقدمه و هدف: همکاری همه بخشها و نیروهای درگیر در سلامت در برنامه سل و تشخیص زودهنگام این بیماری از عوامل مهم در کنترل سل میباشد. این مطالعه به بررسی الگوی گزارش دهی بیماران مسلول در ایران میپردازد.
روش کار: این مطالعه به صورت مقطعی انجام شد. تشخیص سل بر اساس تعریف سازمان جهانی بهداشت و دستورالعمل کشوری سل انجام گرفت. داده های نهایی با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل گردید.
یافته ها: بیمارستانهای دولتی تعداد 4111 (39.1%)، درمانگاههای دولتی تعداد 3007 (28.6%) و درمانگاههای خصوصی تعداد 2839 (27%) از بیماران مسلول را گزارش داده بودند. بیشترین تعداد بیماران گزارش شده توسط مراکز بهداشتی دولتی انجام شده بود. یک سوم بیماران توسط مطبها و کلینیکهای خصوصی گزارش شده بودند.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به وضعیت گزارش دهی بیماران، تهیه یک برنامه ارتباط بخش خصوصی و دولتی (public-private mix) در ایران ضروری است. به علت تعداد زیاد پزشکان بخش خصوصی حتی در دروستاهای کشور، لازم به نظر میرسد که بخش خصوصی به صورت فعالتری در برنامه سل درگیر شود.
واژگان کلیدی: سل، public-private mix، اپیدمیولوژی
Pattern of Reported Tuberculosis cases in Iran 2009-2010
Background: Cooperation of all health sectors in tuberculosis program and early diagnosis of the disease are the key factors for controlling tuberculosis. This study assesses the patterns of reported tuberculosis cases in Iran.
Methods: This was a cross sectional study. Tuberculosis cases were defined according to World Health Organization and Iran's national TB guidelines. Final data were prepared for analysis using SPSS16 software.
Results: Public hospitals, public and private outpatient clinics reported 4111 (39.1%), 3007 (28.6%) and 2839 (27%) cases of TB, respectively. The highest number of reported TB cases was from the public healthcare system. One third of TB cases were reported by private outpatient clinics.
Conclusion: It is essential to make a plan such as public-private mix model in Iran. Because of high coverage of private physicians in our country and even in rural areas, it is quite necessary to involve private system in tuberculosis program.
Keywords: Tuberculosis, Public, Private, Epidemiology, Iran
بررسی نابرابری های اقتصادی و اجتماعی بیماری دیابت در استان کردستان
قباد مرادی1، کاظم محمد2، حسین ملک افضلی2، سید رضا مجدزاده2و3،کورش هلاکوئی نائینی2و4
1- مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت کردستان، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی کردستان
2-استاد، گروه آمار و اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران
3-مرکز تحقیقات بهره برداری از دانش سلامت، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران
4-انجمن اپیدمیولوژی ایران
مقدمه و هدف: بر اساس تخمین های سازمان بهداشت جهانی 350 میلیون نفر در دنیا به دیابت مبتلا هستند. علاوه بر ان تخمین زده شده که 80 درصد مرگ های ناشی از دیابت در کشورهایی با درامد کم یا متوسط اتفاق می افتد. هدف این مطالعه تعیین میزان نابرابری های اقتصادی و اجتماعی( SES) عوامل خطر بیماری دیابت و تعیین سهم عوامل تعیین کننده این نابرابری ها در استان کردستان در یک دوره 4 ساله است.
مواد و روش ها: داده های این مطالعه از داده های نظام مراقبت بیماری های غیر واگیر کشور در سالهای 1383 و 1388 استان کردستان گرفته شده است. SES افراد شرکت کننده در مطالعه بر اساس دارائی و وضعیت محل زندگی و با استفاده از PCA تعیین شد. میزان نابرابری با استفاده از شاخص تمرکز و منحنی تمرکز (C Index & C Curve) محاسبه شد.
یافته ها: شیوع دیابت اظهار شده توسط اشخاص مورد بررسی در این دوره 4 ساله از 0. 9(0. 6, 1. 3) درصد به 3.1 (2, 4) رسیده است. میزان شاخص تمرکز دیابت از 0.163 (-0.301, -0.024) – در سال 1383 به 0.273 (0.101, 0.445) در سال 1388 رسیده است.
بحث و نتیجه گیری: افزایش شیوع دیابت اظهار شده و افزایش نابرابری ان در این دوره زمانی قابل توجه است. هر چند به خاطر حجم نمونه کم نتایج مطالعه پرسیژژن کمی دارد. اما افزایش شیوع دیابت در بین افراد غنی جامعه ممکن است به خاطر پاسخ بهتر آنان به برنامه های آگاه سازی در زمینه دیابت باشد. کنترل دیابت نیازمند اتخاذ سیاست هایی است که به وضعیت اقتصادی و اجتماعی جامعه توجه کند. کاهش این نابرابری ها ی اقتصادی و اجتماعی باید در اهداف اصلی کنترل بیماری دیابت قرار گیرد.
واژگان کلیدی: نابرابری، دیابت، SES ،کردستان
Title: Socioeconomic inequalities in diabetes in Kurdistan
Ghobad Moradi1,2, Kazem Mohammad1, Hossein Malekafzali Ardakani1, Reza Majdzadeh1,3, Kourosh Holakouie Naieni1,4
1-Epidemiology and Biostatistics Department, School of Public Health, Tehran University of Medical Sciences, Tehran, Iran
2-Social Determinant of Health Research Center, Kurdistan University of Medical Sciences (SDHC-MUK), Sanandaj, Iran
3-Knowledge Utilization Research Center (KURC), Tehran University of Medical Sciences, Tehran, Iran
4-Iranian Epidemiological Association, Tehran, Iran
Introduction: Based on the World Health Organization it is estimated 350 million people worldwide have diabetes. In addition, it has been estimated that 80% of diabetes deaths occur in low and middle income countries. The aim of this study was to determine the socioeconomic inequalities of diabetes and decomposition of the determinants in Kurdistan in a period of 4 years.
Methodology: The data used in this study, was collected from the data registered in non-communicable disease surveillance system in 2005 and 2009 in Kurdistan. In this study, the participants’ socio-economic status (SES) was determined based on assets using PCA method. The inequality was calculated using concentration index and concentration curve (C Index & C Curve).
Results: In the course of four years, the prevalence of diabetes expressed by individuals went from 0.9% (0.6 - 1.3) to 3.1% (2 - 4). The Diabetes concentration index went from -0.163
(-0.301, -0.024) in 2005 to 0.273 (0.101, 0.445) in 2009.
Conclusion: The increase in the prevalence of expressed diabetes and its inequalities in this period of time are remarkable. However, the results of the study have low precision due to the small sample size. The increase in the prevalence of diabetes among rich people might be due to their better response toward diabetes awareness programs. To control the diabetes it is required to introduce policies which consider the SES of the society. The inequality reduction must become one of the main objectives of Diabetes control.
Keywords: inequality, diabetes, SES, Kurdistan
بسیج اطلاع رسانی آموزشی قلب سالم یاسوج برای ترغیب مردم به فعالیت بدنی و مصرف گوشت ماهی: طراحی یک مداخله اصلاح رفتار
محسن شمس1، کورش اعتماد2، رشید غفاری3، طاهره سموات2، عباس پریانی2، ظفر پریسایی3، علی رضا عوض پور3، نورالله نجاتی3، فاطمه شریعتی نیا3
1-دانشکده بهداشت، مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-مرکز مدیریت بیماری های غیرواگیر، معاونت بهداشت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
3-معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: یکی از مداخلات رفتاری تجربه شده برای اصلاح رفتارهای مرتبط با بیماری های قلبی، بسیج های اطلاع رسانی آموزشی (Campaign) است. گام اول در طراحی این نوع مداخلات، شناسایی و تحلیل رفتارهای موجود در جامعه هدف است. این گزارش حاوی نتایج پژوهش تکوینی (کمی و کیفی) است که عوامل رفتاری بیماری های قلبی در شهر یاسوج را بررسی کرده است.
مواد و روشها: بخش کمی مطالعه، با استفاده از پرسشنامه سنجش رفتارهای خودگزارشی 24 سئوالی تدوین و پس از اطمینان از روایی و پایایی پرسشنامه، برای 6/6 درصد از جمعیت 15 تا 64 ساله ساکن شهر یاسوج و توسط پرسشگران آموزش دیده تکمیل و نتایج حاصل از تکمیل 6000 پرسشنامه تحلیل شد. در بخش کیفی مطالعه، با برگزاری چهار جلسه بحث گروهی متمرکز با حضور کارمندان دولت و افراد منتخب جامعه، و دو جلسه نشست خبرگان، عوامل موثر بر فعالیت بدنی ناکافی و مصرف پایین ماهی، بررسی شد.
یافتهها: سه عامل رفتاری فعالیت بدنی ناکافی (با مصادیق پیاده روی، کوه پیمایی، نرمش و ورزش در اماکن ورزشی)، مصرف پایین گوشت ماهی و بالا بودن تعداد نخ سیگار مصرفی روزانه توسط مردان سیگاری، بیشترین فراوانی را دارد. از بین آنها، فعالیت بدنی در شکل پیاده روی، و مصرف گوشت ماهی به عنوان دو مضمون اصلی بسیج اطلاع رسانی آموزشی انتخاب شد و نام و شعار برنامه به همراه نشان بسیج و پیام ها تهیه و با پیش آزمون، نهایی شد. دسته های اولویت دار مخاطبان برنامه با توجه به ویژگی های دموگرافیک شامل زنان و مردان کارمند، زنان خانه دار، دانش آموزان و دانشجویان بود.
نتیجهگیری: با نهایی کردن پیام های برنامه، مواد ترویجی و رسانه های آموزشی نوشتاری شامل پوستر، پمفلت، کلیپ و بیلبورد طراحی شده و همزمان فعالیت های حمایت طلبی با تصمیم گیرندگان و شرکای بالقوه برنامه آغاز شد. اجرای برنامه برای دو ماه پیش بینی شده است.
واژههای کلیدی: پژوهش تکوینی، بیماری های قلبی عروقی، بسیج اطلاع رسانی آموزشی
Yasuj Healthy Heart campaign to persuade people for physical activity and fish meat consumption: designing a behavioral modification intervention
Mohsen Shams1, Kourosh Etemad2, Rashid Ghaffari3, Tahereh Samavat2, Abbas Pariani2, Zafar Parisay3, Alireza Avazpour3, Nourollah Nejati3, Fatemeh Shariatinia3
1School of Public Health, Social Determinants of Health Research center, Yasuj University of Medical Sciences
2Center for Non-communicable disease control, Deputy of Health, Ministry of Health
3Deputy of Health, Yasuj University of Medical Sciences
Introduction & Aim: Campaign is one of the interventions for modifying behaviors related to cardiovascular diseases. First step to design a campaign is to identifying and analyzing behaviors among target audiences. This brief report contains the findings of formative research (qualitative and quantitative) which have assessed behavioral factors of cardiovascular diseases in Yasuj, Iran.
Materials & Methods: In quantitative study,.6 percent of 15-64 years old population in Yasuj was asked for self-reported behaviors by using valid and reliable questionnaire with 24 items. Gathered data were analyzed. In qualitative study, four focus group discussions and two expert panels were established to explore the influencing factors for low physical activity and fish meat consumption.
Findings: Three behavioral factors, low physical activity (e.g. walking, mountain climbing, exercise and sport in sport facilities), low consumption of fish meat and high number of cigarette in smokers men, were the most frequent behaviors in Yasuj. Promoting Walking and fish meat consumption were selected as two main subjects for healthy heart campaign. Name, slogan, logo and messages were designed and finalized through pretesting. Target audiences included governmental offices employees, schools and college students and house workers women.
Conclusion: After finalizing the promotion materials and educational print medias, and making advocacy with decision makers and partners, campaign will be implemented in future two months.
Keywords: Formative research, cardiovascular diseases, campaign
مقایسه دقت دو روش تحلیل مکانی در تهیه نقشه بیماری سل
راضیه زاهدی1، سید حمید رضا طباطبایی2، سید محسن شرافت3
1-کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی، معاونت آموزشی دانشگاه علوم پزشکی جهرم
2-کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی شیراز
3-پزشک عمومی، کارشناس مسئول بیماری های واگیر، معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی جهرم
Zahedi_razieh@yahoo.com
مقدمه و هدف: جهت تهیه نقشه یکنواخت و مسطح از بیماری نیاز به یک روش برآورد جهت پیش بینی مقادیر نامعلوم وجود دارد، که در این خصوص انواع متفاوتی از روش های درون یابی وجود دارد. هدف از این مطالعه مقایسه دقت دو روش درون یابی متداول کریجینگ و معکوس فاصله برای تهیه نقشه بیماری سل می باشد.
روش کار: این مطالعه به روش اکولوژیک در طی سال های 1384-1388 در14 شهرستان و92دهستان جنوب استان فارس بر روی 432 بیمار مبتلا به سل انجام گرفت.جهت بررسی همبستگی مکانی داده ها از روش واریوگرام و نقشه بیماری با استفاده از میزان بروز سل ریوی اسمیر مثبت به روش اردینری کریجینگ و معکوس فاصله ترسیم شد دقت دو روش درون یابی به روش متقاطع مورد مقایسه قرار گرفت. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهایArcGIS وspss انجام شد.
یافته ها: مدل برازش شده واریوگرام منطبق بر مدل گوسن بود. مقایسه خطای درون یابی به روش متقاطع نشان داد خطای درون یابی میباشد.(RMS=6.12)کمتر از روش کریجینگ (RMS=6.02) به روش معکوس فاصله
بحث و نتیجه گیری: علی رغم اینکه روش کریجینگ به عنوان یکی از دقیقترین روش های درون یابی و یکی از روش های پیشنهادی در درون یابی بیماری های نادر می باشد و بیماری سل نیز جز بیماری های با شیوع پایین به حساب می آید ولی در این مطالعه در مقایسه با روش معکوس فاصله خطای بیشتری داشته است.که این نتیجه مخالف با نتیجه سایر مطالعات است و پیشنهاد می شود در مطالعات بعدی دقت روش درون یابی کریجینگ در تهیه نقشه سایر بیماری ها با تعداد نقاط نمونه بیشتر نیز بررسی وبا سایر روش های درون یابی مورد مقایسه قرار گیرد.
واژگان کلیدی: تحلیل مکانی، سل، کریجینگ، معکوس فاصله
Compare two methods of spatial analysis in mapping tuberculosis
Introduction: In order to provide a uniform and continues map of illness requires an interpolation method to predict unknown values, there are different types of interpolation methods. The aim of this study was to compare the accuracy of two conventional methods interpolation, Kriging and Inverse Distance Weighting for mapping tuberculosis disease.
Methods: This study was conducted in ecological method. TB data collected from the years 2004-2008 in 14 city and 92 villages in the southern Fars province and on 432 TB cases. To investigate the spatial autocorrelation of the data used Variogram method and disease mapping of the incidence of positive TB cases was outlined by Ordinary Kriging and Inverse Distance Weighting methods. Accuracy of two interpolation methods was compared using Cross-Validation technique. Data analysis done by Arc GIS and spss software.
Results: The Variogram model was fitted in Gaussian model. Comparison of interpolation error in the Cross-Validation technique showed, error interpolation in IDW method (RMS = 6.02) was Less than Kriging(RMS = 6.12).
Conclusion: Despite Kriging is the most accurate interpolation method, and one of the proposed interpolation method in a rare disease and tuberculosis is a low prevalence disease however, in this study had more errors than the inverse distance method. This result is contrary to the results of other studies and it is suggested that investigated the accuracy of Kriging methods for mapping other diseases with more sampling points in future studies and is compared with other interpolation methods.
Key Words: Spatial Analysis, Tuberculosis, Kriging, Inverse Distance Weighting
نقش رسانه هادر ارتقاء غربالگری سرطان پستان وسرویکس
سعادت پرهیزکار1، فریبا محامد1، محمد رضا نظری2
1-مرکزتحقیقات عوامل اجتماعی موثربرسلامت ، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-دپارتمان ارتباطات ، دانشکده زبانهای مدرن وارتباطات ، دانشگاه پوترای مالزی
مقدمه و هدف: حل مسئله نحوه انتقال اطلاعات بهداشتی درخصوص بیماریهایی که بعنوان تابوی اجتماعی شناخته شده اند یک نیازفوری است. بیماری سرطان دراغلب کشورهای جهان یک تابو محسوب می شود. صحبت کردن درمورد سرطان یک موضوع منفی وترسناک است که می تواند همه افراد را تحت تاثیرقراردهدودراین میان بعضی ازسرطانها ازجمله سرطان پستان وسرویکس بیشترازسایرسرطانها تابو می باشند. علیرغم اینکه این سرطانها با انجام غربالگری منظم درمراحل اولیه کشف و درمان شده و منجربه افزایش طول عمرمبتلایان می شود ولی میزان غربالگری آنها پایین ترازحد انتظاراست. ازاین رو این پژوهش درنظردارد منبع اطلاعاتی خانم ها درخصوص این سرطانها رابررسی نموده وتاثیراین منابع رابرمیزان غربالگری سرطانها بسنجد.
مواد وروشها: یک مطالعه مقطعی برروی 82 خانم شاغل دردانشکده زبانهای پیشرفته وارتباطات دانشگاه پوترای مالزی انجام گرفت نمونه ها بطورتصادفی ازرده های آموزشی ، اداری وخدماتی انتخاب شدند وداده ها با استفاده ازپرسشنامه خود ایفا جمع آوری شد.
یافته ها: میانگین سنی نمونه ها 8/31 سال بودونتایج حاکی ازاین بود که بیشترین منبع اطلاعاتی پرسنل، رسانه ها بود. تعداد کمی ازنمونه های مورد بررسی براساس دستورالعمل های وزارت بهداشت مالزی اقدام به انجام تست های غربالگری سرطان پستان وسرویکس نموده بودند و باتوجه به میزان آگاهی ازعوامل خطرسازسرطان وغربالگری، عملکرد ضعیفی داشتند. بعبارت دیگرمیزان آگاهی آنان با سطح عملکردشان تناسب نداشت.
بحث و نتیجه گیری: ازآنجایی که رسانه های جمعی منبع اصلی اطلاعات جامعه مورد بررسی درزمینه سرطانهای دهانه رحم وسینه بود بنظرمی رسد درفرآیند انتقال اطلاعات بعضی تابوهای اجتماعی موجب می شوند که علیرغم آگاهی نسبتا" مطلوب تغییری درعملکرد افراد ایجاد نشود. خوشبختانه درعصرحاکمیت رسانه های نوین وفن آوری اطلاعات وارتباطات می توان به راه حل های مناسب جهت شکستن تابوهای اجتماعی وارتقاء سلامت جامعه دست یافت.
واژگان کلیدی: تابو، رسانه ، سرطان پستان ، سرطان دهانه رحم
Improving uptake of breast and cervical cancer screening: Role of media
Saadat Parhizkar1, Fariba Mahamed1, Mohammad Reza Nazari 2
1-Social Determinants of Health Research Center, Yasuj University of Medical Sciences (YUMS), Yasuj, Iran
2-Department of Communication, Faculty of Modern Languages and Communication, University Putra Malaysia
Introduction: Solving the problem of how to provide effective health education on diseases subject to social taboos is an immediate need. Cancer is a taboo or forbidden condition in almost of the countries. Communications about cancer deal with a topic that is scary, negative, and may impact, in some way, virtually everyone. Some cancers were seen to be more taboo than others including breast and cervical cancer. Despite screening exams that can detect these cancers early and increase survival, screening rates are lower than expected rate. This study examined the sources of information and their impacts on cancer screening compliance among female staff.
Methods and Materials: A cross sectional study was conducted at Faculty of Modern Language and Communication, university Putra Malaysia. A total of 82 female staff including academic and non-academic personnel was selected randomly to participate in the study. A self administered pre-tested structured questionnaire completed for the purpose of the study.
Results: A relatively small proportion of the respondents were compliant with recommended breast and cervical cancer screenings, and their screening rates were below compare to their knowledge level and perception. Knowledge of cancer risk factors and screening were not associated with higher rates of compliance with cancer-screening procedures.
Conclusion: Since the mass media were the main sources of getting cancer screening information, it seems that there are some taboos in disseminating knowledge through media which could not able to change screening practice. Fortunately, the emergence of new media and information and communication technologies (ICT) has provided new ways to help bypass social taboos and provide effective education. Taboo that stifles discussion of cancer in the media had to be broken and women must know the importance of regular screenings for breast and cervical cancer.
Keywords: Breast Cancer, Cervical Cancer, Media, Taboo
برآورد سهم منتسب جمعیتی سرعت وسبقت غیرمجازدرمحورهای برون شهری ایران
فاطمه خسروی شادمانی1، حمید سوری2، منوچهرکرمی3، فریدزایری4، محمدرضا مهماندار5
1-دانشجوی کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی، گروه اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی شهیدبهشتی
2-استاد، دانشکده بهداشت، رئیس مرکزتحقیقات ارتقاءایمنی وپیشگیری ازمصدومیتها، دانشگاه علوم پزشکی شهیدبهشتی
3-استادیاراپیدمیولوژی، گروه آمارزیستی واپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علومپزشکی همدان
4-استادیارآمارزیستی، گروه آمار، دانشکده پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
5-رئیس پلیس راه کشور
مقدمه و هدف: در زنجیرهی عوامل وسیله نقلیه، محیط و انسان، عامل انسانی پیچیدهترین عنصردر علل سوانح ترافیکی به شمار میرود. سرعت و سبقتغیرمجاز از مهمترین عوامل انسانیایجادکننده سوانح ترافیکی محسوب میشوند. هدف این مطالعه برآورد سهم منتسب جمعیتی مرگ و مصدومیت این دوعامل خطر شایع سوانح ترافیکی در محورهای برون شهری است.
مواد و روش ها: به منظور محاسبه خطرمنتسب جمعیتی،شیوع عوامل خطر سرعت و سبقت غیر مجاز ازاطلاعات ثبت شده درسیستم مکانیزه اداره فناوری اطلاعات وارتباطات راهنمایی ورانندگی کشور (فاوا)،براساس فرمهای کام 114 استفاده شد. اندازه اثر مربوطه یعنی نسبت شانس نیز بااستفاده ازرگرسیون لجستیک استخراج گردید. اثر مشترک عوامل خطر یاد شده نیز محاسبه و گزارش شد.
یافته ها: درصد سهم منتسب جمعیتی سرعت غیرمجازبرای مرگهای رخداده درصحنه تصادف 9/20 وبرای مصدومیت 6/16 است. مقادیر متناظر برای سبقت غیرمجازبه ترتیب 5/13 و 4/13 برآوردگردید. درصورتی که اثر مشترک هر دو عامل خطر را در نظر بگیریم درصد سهم منتسب جمعیتی برای مرگ 6/31 و برای مصدومیت 8/27 خواهد بود.
بحث و نتیجه گیری: نتایج مطالعه بیانگر اهمیت کنترل سرعت غیر مجاز نسبت به سبقت غیر مجاز است، لذا پیشنهاد میگردد که قوانین مربوط به کنترل و مدیریت سرعت تشدید و با جدیت بیشتری پیگیری گردد.
واژگان کلیدی: سهم منتسب جمعیتی، سرعت غیرمجاز، سبقت غیرمجاز، سوانح ترافیکی
Estimating of population attributable fraction of unauthorized Speeding and Overtaking on rural roads of Iran
FatemehKhosravi Shadmani1, Hamid Soori2*, Manoochehr Karami3, Farid Zayeri4, Mohammad reza Mehmandar5
1-Fatemeh Khosravi Shadmani, , MSc Student, Department of Epidemiology, school of public health, Shahid Beheshti University of Medical Sciences, Tehran, Iran.
2-Hamid Soori, professor of Epidemiology,, Department of Epidemiology, school of public health, Shahid Beheshti University of Medical Sciences, Tehran, Iran.
3-Manoochehr Karami, Assistant Professor of Epidemiology, Department of Biostatistic &Epidemiology, Hamadan University of Medical Sciences,Iran.
4-Farid Zayeri, Assistant professor in statistic, Shahid Beheshti University of Medical Sciences, Tehran, Iran.
5-Mohammad reza Mehmandar, faculty member of Rahvar research center
Corresponding Author hsoori@yahoo.com
Background and objective: In the chain of vehicles, human and environment, the human factors are the most complex element in the causes of road traffic injuries (RTIs). Unauthorized speed and overtaking are considered as the main human factors resulting RTIs. This study estimated a population attributable risk oftwo human factors , the most common risk factors of rural roads, of RTIs.
Methods: To calculate the population attributable risk, the prevalence of unauthorized speeding and overtaking registered in Police data was employed. Effect size related to odds ratio was employed using Logistic regression. Joint effect of related risk factors also calculated and reported.
Results: The percentage of population attributable risk of unauthorized speeding for deaths at scene of crash scene was 20.9 and for injured cases were16.6. These values were 13.5 and 13.4 for unauthorized overtaking respectively. Corresponding for joint effects the population attributable risk was 31.6 for deaths and 27.8 for injuries.
Conclusion: The results illustrate the importance of speed control and unauthorized overtaking as a priority of RTIs in Iran. It is recommended that related laws and legislations should be pursued more seriously, and followed by more effectively.
Keywords: Population Attributable Risk, Unauthorized Speed, Unauthorized Overtaking, Road Traffic Injuries
کاربرد مدل های رگرسیونی شمارشی در مدل بندی متغیر های پاسخ متورم در صفر
مریم جلالی1، علی اکبر حقدوست 2، نادره معماریان3، علی نیک فرجام4، محمد رضا بانشی5
1-دانشجوی ارشد آمار زیستی، عضو کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
2-مرکز منطقه ای آموزش نظام مراقبت اچ.ای.وی/ایدز، گروه آمار و اپیدمیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
3- مسئول برنامه های الکل وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
4-قائم مقام دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
5-مرکز تحقیقات مدل سازی در سلامت، گروه آمار و اپیدمیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
مقدمه و هدف: مدل رگرسیونی Poisson یکی از مدل های استاندارد برای آنالیز داده های شمارشی می باشد، ولی این مدل به داده های شمارشی متورم در صفری که بیش پراکنش در آن ها موجود باشد، برازش ضعیفی دارد. بنابراین سوالی که باید مد نظر قرار گیرد این است که کدام یک از مدل های رگرسیونی شمارشی مناسب داده های شمارشی متورم در صفرمی باشد.
مواد و روش ها: در این مطالعه روی هم رفته از 700 شرکت کننده تعداد افراد متعلق به گروه های پنهان که می شناسند پرسیده شده است. که این گروه ها شامل افراد مصرف کننده الکل، افراد مصرف کننده متادون و.زنان تن فروش بوده اند. پنج مدل رگرسیونی به این داده ها برازش داده شده اند که عبارتند از: logistic، Poisson،negative binomial، ZIP، ZINB. این مدل ها بر اساس LRT، آزمونVuong، معیار AIC و SSE مقایسه شدند.
یافته ها: درصد صفر در افراد مصرف کننده الکل، مصرف کننده متادون و زنان تن فروشی که افراد شرکت کننده می شناسند به ترتیب عبارت است از: 35، 50 و 65. مدلZINB بهترین برازش را به تعداد الکلی ها و مدل negative binomial بهترین برازش را به دو متغیر پاسخ دیگر داشته است. همچنین بر اساس نتایج پاسخگویان جوان، مذکر و افراد با تحصیلات پایین تر تمایل بیشتری در فاش کردن اطلاعات حساس داشته اند.
بحث و نتیجه گیری: با وجود اینکه مدل رگرسیونی Poisson اولین انتخاب برای مدل بندی داده های شمارشی می باشد، ولی چنین به نظرمی رسدکه به دلیل بیش پراکنش موجود در داده های شمارشی متورم در صفر، مدل های شمارشی negative binomial وZINB خوبی برازندگی بهتری داشته باشند.
واژگان کلیدی: مدل های رگرسیونی شمارشی، متورم در صفر، بیش پراکنش، negative binomial، ZINB
Regression models using the zero-inflated count model response variables
Objective: Poisson regression model (P) is the standard tool to analyse count data. However, P provides poor fit in the case of zero inflated counts, when over-dispersion exists. Therefore, the question to be addressed is among alternative count regression models which ones suit zero inflated outcomes.
Method: A total of (700) participants were asked about number of people they know in hidden groups; alcoholics, methadone users, and Female Sex Workers (FSW). Five regression models were fitted to these outcomes: Logistic, P, Negative Binomial (NB), Zero Inflated Poisson (ZIP), and Zero Inflated Negative Binomial (ZINB). Models were compared in terms of Likelihood Ratio Test (LRT), Vuong, AIC and Sum Square of Error (SSE).
Results: Percentages of zero were (35%) for number of alcoholics, (50%) for methadone users, and (65%) for FSW. ZINB provided the best fit for alcoholics, and NB provided the best fit for other outcomes. In addition, we have seen that young respondents, male and those with low education were more likely to know or reveal sensitive information.
Conclusion: Although P is the first choice for modeling of count data in many cases, it seems because of over-dispersion of zero inflated counts, other models, specifying NB and ZINB, might have better goodness of fit.
Keywords: count regression, zero inflated, over-dispersion, Negative Binomial, ZINB
بررسی متوسط ماندگاری پزشکان خانواده در مناطق روستایی استان های با ضریب محرومیت کمتر از 4/1 (برخوردار) کشوردر طول یک سال و عوامل مؤثر برآن درسال 1389
عزیزاله عاطفی1، عصمت جمشیدبیگی2، ابوالقاسم پورضا3، محمد شریعتی4، مهرداد ضرابی5، الهه کاظمی6، سعیده آقامحمدی7، آزاده درمیانی8
1- معاون اجرایی معاونت بهداشت
2- کارشناس وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی
3- دانشیار، دانشگاه علوم پزشکی تهران
4-متخصص پزشکی اجتماعی، رئیس مرکز مدیریت شبکه
5- کارشناس وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
6- کارشناس وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
7- کارشناس وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
8- کارشناس وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
مقدمه و هدف: یکی از چالش های اجرایی برنامه پزشک خانواده ریزش نیروی پزشکان خانواده است که سبب می شود مراکز بهداشتی درمانی برای مدتی از وجود پزشک بی بهره باشند و با جذب پزشک جدید تمامی آموزش ها باید به وی منتقل گردد. هدف ار انجام این پژوهش تعیین متوسط ماندگاری پزشکان خانواده در مناطق روستایی استان های با ضریب محرومیت کمتراز4/1 (برخوردار) کشور در طول یک سال و عوامل مؤثر برآن در سال 1389 بوده است.
مواد و روش ها: این بررسی قسمتی از یک طرح تحقیقاتی است که توسط مرکز مدیریت شبکه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی با دو پرسشنامه درکل کشور به اجرا درآمد. بررسی به شیوه سرشماری و پرسشگری از تمام مراکز مجری برنامه پزشک خانواده و تمامی پزشکان شاغل و طرف قرارداد در نیمه اول سال 1389 انجام گرفت.
یافته ها: پنج اولویت اول به عنوان دلایل قطع همکاری پزشکان خانواده در این گروه دانشگاهها عبارتند از: 1/19% وضعیت نامناسب پرداخت ها، 18% وضعیت نامناسب حقوق،1/13% ساعت کار زیاد، 4/10% برخورد نامناسب مردم و 0/9%بار مراجعه بالا. بین ترک خدمت پزشکان خانواده و مبلغ دریافتی ماهانه آنها (که اولویت اول برای قطع همکاری ثبت شده است) از نظر آماری با P value کمتر از 001/0 ارتباط معنی دار وجود دارد. چهار انگیزه اصلی پزشکان خانواده شاغل در این گروه دانشگاهها به ترتیب اولویت عبارتند از : حقوق بالاتر از معمول، خدمت به مردم مناطق محروم ،انجام تعهدات خدمت ورفع بیکاری بوده است.
نتیجه گیری: ریزش پزشکان خانواده در این مناطق روند افزایشی دارد که البته نسبت به مناطق محروم کمتر است. برای کاهش آن میتوان اقداماتی انجام داد ازجمله: افزایش مجوز استخدام در این مناطق، اصلاح شیوه مدیریت مالی و پرداخت های بموقع و افزایش حقوق، ایجاد تخصص پزشک خانواده و اولویت ورود به آن برای پزشکان فعال دراین برنامه و افزایش دستمزد برای پزشکان خانواده شاغل درروستاها میباشد.
واژگان کلیدی: ماندگاری، پزشک خانواده، ضریب محرومیت، مناطق روستایی
To study the mean of family physician retention and factors affecting out come in rural areas with deprivation index less than1/4(prosperous) in year 2010
Azizollah Atefi1، Esmat Jamshid Beygi2، Abolghasem Pour Reza3، Mohamad Shariati4، Mehrdad Zarabi5، Elaheh Kazemi6، Saeide Aghamohamadi6 ،Azadeh Dormiani7
1-General Physician Deputy Executive Affairs Ministry of Health and Medical Education
2-M.Sc of Health Services Management, Expert of Ministry of Health and Medical Education
3-PhD of Health Management and Economics, Tehran University of Medical Sciences
4-Social Medicine Specialty, Head of Centre for Health Network Management
5-Medical Entomology Expert of Ministry of Health and Medical Education
6-M.Sc of Biostatistics, Expert of Ministry of Health and Medical Education
7-M.Sc of Health Services Management, Expert of Ministry of Health and Medical Education
8-B.s of statistics, Expert of Ministry of Health and Medical Education
Background and Aim: One of the challenging issues in family physicians program is dropping out of physicians from the program. This leads to lack of family physicians in health care centers. To replace and train a new physician is time and money consuming. Aim of the study was determined the mean of family physician retention and factors affecting out come in rural areas with deprivation index less than1/4(prosperous) in year 2010.
Materials and Methods: This study is a part of research plan conducted with help of two sets of questionnaires throughout the country by the center for Network Management of Ministry of Health and Medical Education to gathering data, the study comprised census that covered all of healthcare centers implementing family physician programme as well as the physicians working with family physician program on contracting based throughout the first half of year 2010.
Results: The first five priority reasons to give up as family physician in this group of universities were including: improper payments 19.1%, inappropriate salary 18%, excessive working hours 13.1% and misbehaviors by the people 10.4%. and the high patient visit load 9.0%
There was statistically significant correlation between service desertion by family physicians and the amount of salary received monthly (which was ranked as the first priority of service desertion by family physicians); P-value less than 0.001.
Four main motivations, as the first priority, for participating in family physician program in studied universities are gaining more money, serving to deprived people, accomplishing the service obligations and getting a job, respectively.
Conclusion: There was an increasing trend on dropping out of family physicians in areas which is comparatively less deprived. To seize this trend, some actions could be done, including: promote authorization for hiring hire family physicians in this areas, to reform the amount of payments; to ensure timely payment and higher salary, to develop residency ship programme on family physician and dedicate an admission priority to active family physicians, and finally to set a higher salary for the family physicians who are practicing in the rural areas.
Key words: retention، family physician، deprivation index، rural areas
شیوع استئوپروز در ایران: یک بررسی متاآنالیز
جلال پورالعجل1، امین دوستی ایرانی2، علیرضا خلیلیان3، نادر اسماعیل نسب4، زهرا چراغی1
1-استادیار، دپارتمان اپیدمیولوژی و آمار زیستی، دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی همدان
2- دپارتمان اپیدمیولوژی و آمار زیستی، دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی همدان
3-استادیار، دپارتمان داخلی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی همدان
4-دانشیار ، دپارتمان اپیدمیولوژی و آمار زیستی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی همدان
مقدمه و هدف: چندین مطالعه به منظور برآورد شیوع استئوپروز در ایران انجام شده است، اما نتایج برآورد شده متناقض هستند. این متاآنالیز جهت برآورد شیوع استئوپروز در جمعیت عمومی ایران انجام شد.
مواد و روشها:یانک دادههای بینالمللی شامل Web of Knowledge، Medline، Scopus، Ovid، ScienceDirect و پایگاههای ملی شامل SID، IranMdex و MagIran همچنین لیست منابع و کنفرانسهای علمی مرتبط بدون محدودیت در زمان جستجو شدند. مطالعات مقطعی که شیوع استئوپروز را در ایران برآورد کرده بودند صرفنظر از سن و جنس بررسی شدند. تکنولوژی DXA برای تشخیص پیامد استفاده شده بود. T-Score>-1SD به عنوان طبیعی، -2.5SD ≤T-Score ≤-1SD بعنوان استئوپنی و T-Score<-2.5SD بعنوان استئوپروز در نظر گرفته شد. کیفیت مطالعات با استفاده از چک لیست استروب سنجیده شد. انتخاب مطالعات و استخراج دادهها توسط دو نفر بطور جداگانه انجام و شیوع با استفاده از مدل تصادفی برآورد شد.
یافته ها:از 2224 مطالعه بررسی شده 32 مطالعه با حجم نمونه 38814 نفر برای متاآنالیز باقی ماند. شیوع کلی استئوپروز در ناحیه ستون مهرهها و استخوان ران به ترتیب 17٪ (95٪ فاصله اطمینان 14تا 20) و 10٪ (95٪ فاصله اطمینان 8 تا 12)، شیوع استئوپنی به ترتیب 35٪ (95٪ فاصله اطمینان 30 تا 39) و 34٪ (95٪فاصله اطمینان 28 تا 41) برآورد شد. شیوع کلی استئوپنی و استئوپروز در گروههای سنی بالاتر، زنان و در نواحی شمالی کشور در سالهای اخیر روند در حال افزایش دارد.
نتیجهگیری:با وجود مطالعات زیادی که شیوع استئوپروز و استئوپنی را سراسر کشور برآورد کردهاند، به دلیل ناهمگونی قابل توجه بین نتایج به سختی میتوان شیوع دقیق این بیماریها را برآورد کرد. از سوی دیگر شیوع در حال افزایش بیماری در سالهای اخیر بویژه در زنان سالمند در قسمتهای شمالی کشور و عوارض خطرناک آن همچون شکستگیهای پاتولوژیک ممکن است این بیماری را در آینده نزدیک به یک مشکل بهداشتی مهم تبدیل نماید.
واژگان کلیدی:استئوپروز، استئوپنی، شیوع، متاآنالیز، ایران
Prevalence of osteoporosis in Iran: a meta-analysis
Objective: Several studies have been carried out to investigate the prevalence of osteoporosis among general population in Iran. However, the estimated results are controversial. This meta-analysis was conducted to estimate the prevalence of osteoporosis in general population in Iran.
Data sources: International databases including Web of Knowledge, Medline, and Scopus, Ovid, ScienceDirect, national databases including SID, IranMdex, and MagIran, as well as reference lists and related scientific conferences were searched without limitation of date and language.
Methods: All cross-sectional studies addressing prevalence of osteoporosis in apparently healthy general population of Iran were retrieved irrespective of age and sex. Dual x-ray absorptiometry (DXA) was used for diagnosis of outcome. T-Score>-1SD was considered as normal; -2.5SD ≤T-Score ≤-1SD as osteopenia; and T-Score<-2.5SD as osteoporosis. Study quality was assessed using checklist of STROBE. Study selection and data extraction were performed by two people separately. The prevalence was estimated using a random-effects model.
Results: Of 2224 retrieved studies, 32 studies comprising 34,814 individuals remained for meta-analysis. The overall prevalence of osteoporosis in the lumbar spine and femur was estimated 0.17 (95% CI 0.14, 0.20) and 0.10 (95% CI 0.08, 0.12) and that of osteopenia was estimated 0.35 (95% CI 0.30, 0.39) and 0.34 (95% CI 0.28, 0.41) respectively. The overall prevalence of osteopenia and osteoporosis in upper age groups, in women, and in the northern regions of the country and had increasing trend in recent years.
Conclusion: Despite multiplicity of the studies conducted to address the prevalence of osteoporosis and osteopenia throughout the country, one can hardly estimate the exact prevalence of these diseases because of poor quality of the studies as well as the considerable heterogeneity between the results. On the other hand, increasing prevalence of the diseases in recent years, particularly in elderly females in the northern parts of the country and their serious complications like pathologic fractures, may become a critical health problem in near future.
Keywords: Osteoporosis, Osteopenia, Prevalence, Systematic review, meta-analysis, Iran
سوء مصرف مواد و پیشگوکننده های آن در دانشجویان
عباس عباسی قهرمانلو1 ، اصغر محمد پور اصل2، دکتر حمید اله وردی پور3
1-دانشجوی کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی، گروه آمار و اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران
2-استادیار ، گروه بهداشت خانواده، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی قزوین
3-دانشیار آموزش بهداشت، گروه آموزش بهداشت و ارتقای سلامت، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تبریز
مقدمه و هدف: سوء مصرف مواد یک معضل جهانی می باشد که هر جامعه بسته به ویژگی های خاص افراد خود، به نحوی از آن رنج می برد و در این بین قشر جوانان بیشتر درگیر می شوند. این مطالعه با هدف بررسی وضعیت مصرف مواد اعتیادآور و الکل و ارتباط آن با رفتارهای خطر پذیر، حمایت خانوادگی و باورهای مذهبی در دانشجویان دانشگاههای تبریز انجام شد.
مواد و روش ها: در این مطالعه مقطعی، 1837 دانشجو بطور تصادفی از دانشگاههای شهر تبریز انتخاب و در مطالعه شرکت داده شدند. دانشجویان انتخاب شده یک پرسشنامه خود-ایفا را تکمیل کردند. در آنالیز داده ها از آزمون های آماری مجذور کای و تی مستقل در بررسی عوامل مرتبط با وضعیت مصرف مواد و الکل بصورت تک متغیره استفاده شد و همچنین از روش رگرسیون لوجستیک برای بررسی چندگانه عوامل مرتبط با وضعیت مصرف مواد استفاده شد
یافته ها:7.7 درصد دانشجویان در 30 روز قبل از مطالعه سابقه مصرف الکل داشتند و 8.5 درصد سابقه مصرف مواد در طول عمر خود داشتند. نتایج مطالعه نشان داد که به ترتیب سن بالا(OR=1.18)، مرد بودن(OR=1.64)، زندگی در خانه مجردی(OR=2.21)، داشتن کار همراه با تحصیل(OR=1.80)، سیگار کشیدن(OR=4.33)، باورهای مذهبی بالا(OR=0.97) با مصرف الکل و زندگی مجردی(OR=2.64)، سیگار کشیدن(OR=2.0)، مصرف قلیان(OR=2.89)، مقاربت جنسی ناسالم(OR=2.40) با سابقه مصرف مواد رابطه داشتند.
بحث و نتیجه گیری:نتایج نشان داد کهرفتارهای خطر پذیر عامل خطری برای گرایش دانشجویان به مصرف مواد و الکلمی باشند و باورهای مذهبی بالا و حمایت خانوادگی به عنوان عوامل پیشگیری کننده می باشند لذا لزوم برنامه ریزی برای انجام مداخلات بویژه توسط والدین و مسولین دانشگاه ها ضروری به نظر می رسد.
واژگان کلیدی: اعتقادات مذهبی، حمایت خانوادگی، رفتار های خطر پذیر ، مصرف مواد، دانشجویان
Substance Abuse in Iranian College Students
Abbas Abbasighahramanloo1 , AsgharMohammadpoorasl2, ,Hamid Allahverdipour3
1- MSc Student of Epidemiology School of Public Health Tehran University of Medical Science
Tehran, I.R.Iran Iran.abbasi.abbas49@yahoo.com
2- Assistant professor of Epidemiology, Department of Public Health, Qazvin University of Medical Sciences, Qazvin, Iran.
3- Assistant Professor of Health
education, Department of Health Education & Promotion, School of Health
& Nutrition, Tabriz University of Medical Sciences, Tabriz, Iran.
Background and Objectives: Substance abuse is a global problem that depending on the specific characteristics of each of its members, somehow it suffers.This study aimed to investigate the association between Substance abuseand alcohol and risk-taking behavior, family support and religious beliefs were the students of Tabriz University.
Methods and Materials: The cross-sectional study took place in Tabriz (northwest of Iran) on April and May of 2011. The randomly selected sample consisted of 1837 college students. Chi-square and T-tests used to investigate the factors associated with Substance abuse and alcohol also; logistic regression was used to examine the multiple factors associated with the Substance abuse.
Results:7.7 percent of students in the 30 days before the study had a history of alcohol use and 8.5 percent had a history of substance abuse in their lifetime. The results of these analyses indicate that, older age (OR= 1.18), being male (OR= 1.64), living in single house in comparison to parental home (OR= 2.21), working along with education (OR= 1.80), smoking (OR= 4.33), ever drug abuse (OR= 5.20), having unsafe sex (OR= 3.80) and having higher score of religious beliefs (OR= 0.97) were factors associated with student's alcohol use and Living in dormitory in comparison to parental home (OR= 0.61) and having higher score of religious beliefs (OR= 0.98) were protective factors for ever use of illicit drugs. Living in the single house in comparison to parental home (OR= 2.64), smoking (OR= 2.0), alcohol use (OR= 4.71), hookah smoking (OR= 2.89), and having unsafe sex (OR= 2.40) were risk factors ever use of illicit drugs.
Conclusion: Results indicated that risk behaviors be a risk factor for drug and alcohol use. Religious beliefs and family support are as preventive factors. Therefore the need for planning interventions, especially by parents and university officials seem to be necessary.
Keywords: Substance abuse, Familial support, Religiosity, Risk-taking behaviors, College students
ارزشیابی عملکرد الگوریتم کشف طغیان مجموع تراکمی با استفاده از رویکرد نیمهشبیه-سازی
منوچهر کرمی1
1-استادیار اپیدمیولوژی، گروه آمار زیستی و اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی همدان
مقدمه و هدف: آمادگی، کشف زودرس و پاسخ بهنگام به بیماریهای نوپدید و طغیان ها یکی از مهمترین اولویتهای بهداشت عمومی و نظامهای سلامت است. مطالعات بسیار محدودی در دنیا به طور همزمان اقدام به ارزشیابی روشهای کشف طغیان روی داده های یکسان با استفاده از رویکرد ارزشیابی عملکرد بر مبنای دادههای نیمهشبیهسازی شده، نمودهاند. رساله حاضر با هدف ارزشیابی عملکرد الگوریتم مجموع تراکمی در شناسایی بهنگام 831 طغیان نیمهشبیه سازی شده، انجام گردیده است. مواد و روشها: در این مطالعه عملکرد الگوریتم مجموع تراکمی در کشف طغیانهای نیمهشبیه سازی شده با استفاده از دادههای موارد گزارش شده روزانه مشکوک به سرخک طی سالهای 1387 تا 1389 ارزشیابی گردید. عملکرد این الگوریتم با استفاده از شاخص های حساسیت، درصد هشدار کاذب، نسبتهای درستنمایی و سطح زیر منحنی راک مورد ارزیابی قرار گرفت. یافتهها: حساسیت الگوریتم مجموع تراکمی در شناسایی طغیانهای شبیهسازی شده 50 درصد با فاصله اطمینان 95 درصد (47- 54) بود. عملکرد این الگوریتم بسته به اندازه، شکل و دوره طغیان شبیه سازی شده متفاوت است. از نظر شاخص بهنگامبودن نیز به طور متوسط، کمترین فاصله زمانی بین روز واقعی شروع طغیان بر مبنای دادههای نیمهشبیهسازی شده تا زمان کشف طغیان توسط این الگوریتم 84/13روز بود. نتیجه گیری: نتایج مطالعه بیانگر عملکرد ضعیف الگوریتم مجموع تراکمی به ویژه در شناسایی طغیان های با دوره طولانی و اندازه کوچک بود.
تفاوت الگوهای رفتاری در زنان و مردان بی خانمان شهر تهران
احسان مصطفوی1، فهیمه باقری امیری2، محمد مهدی گویا2، عباس صداقت2، نوشین فهیم فر2
1-بخش اپیدمیولوژی انستیتو پاستور ایران
2-مرکز مدیریت بیماری های واگیر، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
مقدمه: افراد بی خانمان به عنوان یک گروه با رفتار های پر خطر محسوب می شوند که تفاوت های بین زنان و مردان، می توانند نوع و فراوانی این رفتار های پر خطر را متاثر کند. مواد و روش کار: در این مطالعه 593 فرد بی خانمان شهر تهران در بهار و تابستان 1391 از 5 مرکز تحت نظارت شهرداری تهران وارد مطالعه شدند. برای بررسی الگوهای رفتاری، از پرسشنامه استفاده شد. نتایج: از بین مصاحبه شوندگان 513 نفر مرد(5/86%) و 80 نفر(5/13%) زن بودند. از نظر سطح تحصیلات، تفاوتی بین زنان و مردان یافت نشد(73/0p=). میانگین سن زنان(46/35) کمتر از مردان(74/42) و میانگین مدت بی خانمانی در زنان (68/12 ماه) کمتر از مردان (85/56 ماه) بود(001/0p=). فراوانی زنانی که در زمان مطالعه مواد مصرف می کردند(5/61%)، بیشتر از مردان(8/44%) بود(02/0p=). بیشترین ماده مصرفی در زنان، شیشه(5/72%) و در مردان تریاک(6/44%) بود. مصرف تزریقی در مردان(30%) بیش از زنان(3/12%) دیده شد(003/0p=). بین میانگین سن اولین تزریق در زنان(88/34سال) و مردان(61/31سال) تفاوتی دیده نشد(64/0p=). مردان (78/22 ماه) بیش از زنان (76/17 ماه) در طول عمر سابقه کیفری داشتند(002/0p=). تفاوت معنی داری از نظر سابقه برقراری ارتباط جنسی در زنان(2/81%) و مردان(6/79%) مشاهده نشد. زنان(6/74%) بیش از مردان(7/26%) در آخرین رابطه جنسی از کاندوم استفاده کرده بودند(001/0p=). در بین افرادی که سابقه برقراری رابطه جنسی داشتند، به ترتیب 14زن(9/21%) و 36 مرد(3/9%) سابقه تن فروشی و برقراری رابطه جنسی با مرد دیگر را داشتند. بحث: با شناخت رفتار های پر خطر در افراد بی خانمان و تفاوت های جنسیتی آن ها، می توان در جهت افزایش آگاهی، نگرش و عملکرد این افراد و ارائه موثرتر خدمات بهداشتی به این افراد گام های مهمی برداشت.
کلیدواژه: الگوهای رفتاری، زنان و مردان، بی خانمان، تهران
آسیب پذیری افراد بی خانمان شهر تهران به HIV، هپاتیت های ویروسی و سل
احسان مصطفوی1، فهیمه باقری امیری2، محمد مهدی گویا2، عباس صداقت2، نوشین فهیم فر2، محمدرضا آقاصادقی3، آرش معمارنژادیان3، مهناز سیفی4، پیام طبرسی5، مهدی روحانی6، علی اکبر حقدوست7
1-بخش اپیدمیولوژی انستیتو پاستور ایران
2-مرکز مدیریت بیماری های واگیر، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
3-بخش هپاتیت و ایدز انستیتو پاستور ایران
4-بخش تحقیقات ریوی انستیتو پاستور ایران
5-دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
6-بخش میکروب شناسی انستیتو پاستور ایران
7-دانشگاه علوم پزشکی کرمان
مقدمه و هدف: افراد بی خانمان به علت آگاهی کم، اعتیاد، فقر و یا عدم تقید اخلاقی در معرض بیماری های منتقله از راه ارتباط جنسی و تزریق های نا امن بوده و به علت شرایط بد زندگی و فقر غذایی در معرض بیماری هایی چون سل هستند. این مطالعه به منظور بررسی شیوع HIV، هپاتیت های B و C و سل در افراد بی خانمان شهر تهران در سال 1391 انجام پذیرفت. مواد و روش کار: تعداد 593 نمونه از افراد بی خانمان 5 مرکز (سامانسرا، گرمخانه و کمپ ترک اعتیاد) وابسته به شهرداری گرفته شد. برای ردیابی HCV و HBV از دو مرحله الایزا و برای HIV، از تست سریع بهراه تایید با روش الایزا استفاده شد. جهت شناسایی سل نیز از علائم بالینی و روش های کشت خلط، تهیه اسمیر، عکس رادیولوژی و همچنین تست کوآنتیفرون استفاده شد. نتایج: شیوع HCV، HIVو HBV به ترتیب با 36/23، 37/3 و 58/2 درصد بود و شیوع آلودگی به باکتری سل با روش کوانتیفرون 71/46 درصد گزارش شد. 7 نفر (22/1%) سل فعال داشتند. یک نفر (2/0%) نیز به عفونت همزمان سل فعال و HIV مبتلا بود. شیوع عفونت همزمان HIV/HCV، HIV/HBV ، HIV/HBV/HCV و HIV/IGRA+به ترتیب 92/2، 52/0، 52/0 و 21/1 درصد بود. بحث: در این مطالعه نشان داده شد که افراد بی خانمان با توجه به وضعیت زندگی و رفتار های پر خطر، نسبت به جمعیت عمومی در خطر بیشتری برای آلودگی به بیماری های عفونی قرار داشته و علاوه بر این پتانسیل انتشار بیماری در سطح جامعه را دارند. لذا توجه کافی به سلامت و بهداشت این افراد، همچنین کنترل این عفونت ها در بین آن ها با بهبود بخشیدن به شرایط زندگی و افزایش آگاهی های فردی باعث افزایش عدالت در سلامت و نیز کاهش پراکندگی بیماری در جامعه می گردد.
کلیدواژه: بی خانمان، HIV، هپاتیت های ویروسی، سل
اثر مداخلات آموزشی اصلاح سبک زندگی بر شیوع چاقی عمومی و چاقی مرکزی در بزرگسالان: مطالعه قند و لیپید
فرزانه مباشری1، داود خلیلی2، یداله محرابی3، فرزاد حدائق4، محمد موحدی5، امیرعباس مؤمنان6، آرش قنبریان7
فرید زایری8، فریدون عزیزی9
1- گروه پزشکی اجتماعی، دانشگاه علوم پزشکی فسا
2- مرکز تحقیقات پیشگیری از بیماریهای متابولیک، پژوهشکده علوم غدد درون ریز و متابولیسم، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
3-استاد، گروه اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
4-
5-
6-
7-
8-
9 استاد، مرکز تحقیقات غدد درونریز، پژوهشکده علوم غدد درون ریز و متابولیسم، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
ymehrabi@gmail.com
مقدمه و هدف: تعداد کمی از مطالعات به آموزش اصلاح سبک زندگی در جهت پیشگیری از چاقی در سطح جامعه پرداخته اند. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش جمعیتی اصلاح سبک زندگی بر شیوع چاقی عمومی و چاقی مرکزی در بزرگسالان انجام گرفت. مواد و روش ها: این مطالعه روی 3270 مرد (1205 نفر گروه مداخله و 2065 نفر گروه کنترل) و 4464 زن (1670 نفر گروه مداخله و 2794 نفر گروه کنترل) بزرگسال 20 ساله و بالاتر در تهران (شرکت کننده در مطالعه قند و لیپید تهران طی سال های 1390-1378) انجام شد. در 4 بررسی مقطعی با فواصل 3 ساله متغیرهای دموگرافیک، عادات رفتاری و وضعیت ابتلای این افراد به چاقی عمومی و مرکزی مورد ارزیابی قرار گرفت. مداخلات شامل ارائه مشاوره ها، سخنرانی ها و توزیع مواد کتبی آموزشی در زمینه بهبود رژیم غذایی، افزایش فعالیت بدنی و کاهش استعمال دخانیات در طی مطالعه بود. برآورد اثر مداخلات با استفاده از روش معادلات برآوردی تعمیم یافته صورت گرفت. یافته ها: میانگین سنی مردان و زنان به ترتیب 9/14±2/44 و 7/13±1/42 سال بود. پس از 9/9 سال پیگیری، مشاهده شد مداخله روی شانس چاق شدن مردان و زنانی که در آغاز مطالعه چاق نبودند تأثیر محسوسی نداشت و شانس چاق ماندن مردان و زنانی که در آغاز مطالعه چاق بودند را 27/0 و 38/0 کاهش داد؛ امّا فقط کاهش مشاهده شده در زنان معنادار بود (002/0=P). ضمن آنکه مداخلات شانس چاقی مرکزی را در زنان مبتلا به چاقی مرکزی 34/0 کاهش داد (002/0=P)؛ در حالی که در سایر افراد تأثیری نداشت. نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده تأثیر مفید مداخلات جمعیتی اصلاح سبک زندگی بر کاهش شیوع چاقی عمومی و چاقی مرکزی در بزرگسالان مبتلا به این مشکلات می باشد. این اثرات در زنان به مراتب بیشتر از مردان است. بنابراین اصلاح برنامه مداخلات اجرایی در افراد غیرچاق و حتّی مردان چاق لازم به نظر می رسد.
کلیدواژه: مداخلات جمعیتی، چاقی، بزرگسالان، مطالعه ی قند و لیپید تهران
روششناسی تحقیقات در اپیدمیولوژی اجتماعی
دکتر علیاکبر حقدوست1 (سخنران کلیدی)
1-استاد، مرکز تحقیقات مدلساری در سلامت، پژوهشکده آینده پژوهی در سلامت، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
به عنوان یک رشته تلفیقی، برای مطالعه در زمینه اپیدمیولوژی اجتماعی، تخصص و دانش در زمینه جامعهشناسی، انسانشناسی و اپیدمیولوژی ضروری است. برای چنین تحقیقی لازم است ابتدا سطح و وسعت تحقیق را تعیین نمود و بر اساس سوال پژوهش بهترین متدلوژی را اتخاذ نمود. به صورت خلاصه این تحقیقات میتوانند در سطح کلان (ماکر)، متوسط (مزو) و خرد (میکرو) انجام شوند.
در تحقیقات کلان بررسیهای اپیدمیولوژیک بیماریها و سلامت در رابطه با موضوعات فرهنگی (زبان، نرمها و هنجارها، رقابتها و همکاریها)؛ دموگرافیک (شهری شدن، مهاجرتها، و جمعیتهای به حاشیه راندهشده)، اقتصادی (نابرابریها، تضاد منافع، بازارها و نیازهای القایی) و تغییرات اجتماعی (جنگ، انقلابهای اجتماعی، جهانی شدن و موضوع پست مدرن) اشاره کرد. بیشتر تحقیقات در این زمینه مطالعات اکولوژیک و همچنین تحقیقات بر پایه بانکهای اطلاعات بینالمللی و یا حتی اطلاعات جامع درون کشوری هستند.
در مطالعات میانی میتوان به مباحثی مانند ساختار شبکه ارتباطی افراد (اندازه شبکه، تعداد ارتباطات، مکانیسم ارتباطات و رابطههای واسطهای) و دینامیک گروهی (ارتباطات چهره به چهره، ارتباطات الکترونیکی، کلامی و غیر کلامی و عمق و نوع ارتباطات) اشاره کرد. عمده تحقیقات در این سطح از نوع مدلهای آنالیز شبکهای کامل و ناقص و مطالعات کیفی هستند.
در مطالعات خرد بیشتر در سطح افراد جامعه به حمایتها و تضادها (مالی، سازمانی، اطلاعاتی و عاطفی)، مشارکت اجتماعی (آموزش، تشدید و ترغیب نقشهای اجتماعی)، دسترسی به منابع (نابرابریهای فردی، تضاد منافع، باازرهای القایی)، تاثیرات اجتماعی (نرمهای خطرپذیری، نرمهای پذیرش و قالبسازیها) و مشارکت اجتماعی (آموزش، ارتباطات بین افراد و نقش اجتماعی) اشاره کرد. در این مطالعات می توان از انواع مدلهای تحقیق در مطالعات مشاهدهای مانند مطالعات مقطعی، طولی و اکولوژیک استفاده نمود.
در مطالعات اپیدمیولوژی اجتماعی، سعی میشود تا بین 1) مکانیسمهای بیولوژیک مانند مسیرهای ایمنولوژیک و یا پروسههای ایجاد بیماریهایی مانند مشکلات قلبی و عروقی، 2) مکانیسمهای روانی و 3) مکانیسمهای اجتماعی مانند ارتباطات اجتماعی افراد، نرمهای فرهنگی و اداب و سنن اجتماعی ارتباط برقرار نمود. به توجه به گسترش این گونه تحقیقات و پیچیدگیهای چنین مطالعاتی، قطعا مدلهای جدید تحقیقات مانند انواع مطالعات کیفی، مطالعات ثانویه، مطالعات تلفیقی و مدلسازیها، احتمالا در آینده نه چندان دور بسیار مورد توجه بیشتر قرار خواهند گرفت.
مقایسه دقت دو روش تحلیل مکانی در تهیه نقشه بیماری سل
راضیه زاهدی1، سید حمید رضا طباطبایی2، سید محسن شرافت3
1-معاونت آموزشی، دانشگاه علوم پزشکی جهرم
2-استادیار، دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی شیراز
3-کارشناس مسئول بیماری های واگیر، معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی جهرم
مقدمه: جهت تهیه نقشه یکنواخت و مسطح از بیماری نیاز به یک روش برآورد جهت پیش بینی مقادیر نامعلوم وجود دارد، که در این خصوص انواع متفاوتی از روش های درون یابی وجود دارد. هدف از این مطالعه مقایسه دقت دو روش درون یابی متداول کریجینگ و معکوس فاصله برای تهیه نقشه بیماری سل می باشد.
روش کار: این مطالعه به روش اکولوژیک در طی سال های 1384-1388 در14 شهرستان و92دهستان جنوب استان فارس بر روی 432 بیمار مبتلا به سل انجام گرفت.جهت بررسی همبستگی مکانی داده ها از روش واریوگرام و نقشه بیماری با استفاده از میزان بروز سلریوی اسمیر مثبت به روش اردینری کریجینگ و معکوس فاصله ترسیم شد دقت دو روش درون یابی به روش متقاطع مورد مقایسه قرار گرفت. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهایArcGIS وspss انجام شد.
نتایج: مدل برازش شده واریوگرام منطبق بر مدل گوسن بود. مقایسه خطای درون یابی به روش متقاطع نشان داد خطای درون یابی میباشد.(RMS=6.12)کمتر از روش کریجینگ (RMS=6.02) به روش معکوس فاصله
بحث و نتیجه گیری: علی رغم اینکه روش کریجینگ به عنوان یکی از دقیقترین روش های درون یابی و یکی از روش های پیشنهادی در درون یابی بیماری های نادر می باشد و بیماری سل نیز جز بیماری های با شیوع پایین به حساب می آید ولی در این مطالعه در مقایسه با روش معکوس فاصله خطای بیشتری داشته است.که این نتیجه مخالف با نتیجه سایر مطالعات است و پیشنهاد می شود در مطالعات بعدی دقت روش درون یابی کریجینگ در تهیه نقشه سایر بیماری ها با تعداد نقاط نمونه بیشتر نیز بررسی وبا سایر روش های درون یابی مورد مقایسه قرار گیرد.
کلمات کلیدی: تحلیل مکانی، سل، کریجینگ، معکوس فاصله
عناوین و روشهای غالب در مطالعات اپیدمیولوژیک
محمد فراروئی1 (سخنران کلیدی)
1-مرکز تحقیقات سبک زندگی و ارتقا سلامت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
انتخاب عنوان تحقیق مناسب و انتشار نتایج تحقیق در منابع معتبر علمی از اهداف اولیه پژوهش گران در حیطه های مختلف علمی است. اطلاع از عواملی که در رسیدن به این اهداف نقش دارند کمک موثری در موفقیت درا این امر دارد.
با انتخاب 5 مجله فعال در حیطه عمومی اپیدمیولوژی با بیشترین Impact Factor ، موضوعات، متغیرهای اصلی مستقل و وابسته و روش تحلیل مقالات چاپ شده در 3 شماره آخر این مجلات و مقالات با بیشترین ارجاع علمی تعیین شد.
بنظر میرسد موضوعاتی در زمینه روش شناسی، توضیح مطالعات در حال انجام و بیماریهای مزمن شایع بیشترین سهم را در بین موضوعات مختلف به خود اختصاص داده باشند. روش غالب مطالعه در مقالات چاپ شده مطالعات همگروه و مقطعی و روشهای تحلیل چند متغیره کاکس و رگرسیون بر سایر روشها غالب بودند.
بر این اساس آیا استفاده ازموضوعات و روشهای تخصصی و پیچیده جهت انتشار نتایج تحقیق در منابع معتبر علمی در حیطه اپیدمیولوژی ضروریست ؟
استدلال علمی و نقش آن در اپیدمیولوژی
جعفر حسن زاده1، عبدالرضا حسن زاده2
1-گروه اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت و تغذیه، مرکز تحقیقات علوم بهداشتی، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
2-مرکز تحقیقات فارماسیوتیکس، دانشکده داروسازی، ، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
بشر همواره در جستجوی پاسخ به هزاران چرا هایی است که در طول زندگی با آن روبروست. مجموعه علوم بشر حاصل تلاش برای پاسخ به برخی از این چرا هاست. طبق یک تقسیم بندی علم به دو دسته علم بدیهی یا ضروری و علم نظری یا اکتسابی تقسیم می شود. بدیهی نوعی ادراک است که حصول ان نیازمند تفکر نیست و دانش، بدون مقدمات فکری حاصل می شود. علم نظری علمی است که به نظر و فکر محتاج است. به عبارتی تمام قضایای نظری نیازمند نوعی استدلال هستند. استدلال یعنی استفاده از ابزار عقل برای رسیدن به یک نتیجه. و این راه قابل اتکا ترین راه هاست. بنابراین استدلال لازمه گسترش علوم نظری است. از طرفی دیگر موضوع استنتاج علمی، که خود یکی از مباحث جذاب و در عین حال پیچیده دانش اپیدمیولوژی است، یک حالت خاص از فرایند کلی استدلال علمی است. لذا در این مقاله سعی شده به طور گذرا به برخی از انواع استدلال علمی اشاره شود و تعریفی از هر کدام ارائه گردد.
درک شهودی نازل ترین مرتبه استدلال است. شهود یک دانش غریزی و یا احساس بدون استدلال است. نوع دیگر استدلال، استدلال تمثیلی یا قیاسی است که بر پایه یافتن نوعی مشابهت بین مفاهیم گوناگون شکل می گیرد و یکی از راه های شکل گیری استدلال موقت است. یکی دیگر از اشکال استدلال، استدلال استقراگرایی است. که طبق تعریف، یک روش برای نتیجه گیری کلی بر مبنای مجموعه محدودی از مشاهدات است. این روش که به فراوانی در حیطه دانش اپیدمیولوژی مورد استفاده قرار می گیرد، محدودیت هایی دارد از جمله این که الزاما با داشتن مقدمه، نتیجه ضروری نمی گردد. استدلال استنتاجی نوع دیگر استدلال است. روش نتیجه گیری در این استدلال مبتنی برحقایقی است که درستی انها را پذیرفته ایم و با داشتن مقدمات، نتیجه ضروری می گردد. استنتاج به قصد بهترین تبیین آخرین موضوعی است که در این مقاله به آن اشاره خواهد شد. اساس این روش ارائه فرضیه ای است که داده های موجود را به بهترین وجه تبیین کند. در پاسخ به این سوال که ملاک گزینش بهترین تبیین چیست برخی پیشنهاد کرده اند ساده ترین و موجز ترین تبیین، بهترین تبیین است.
کلمات کلیدی: علم، استدلال، اپیدمیولوژی
الگوی اپیدمیولوژی مرگ های ناشی از سرطان ها در ایران طی سال های 89-85
الهه کاظمی1، اردشیر خسروی2، سعیده آقا محمدی3، محمد شریعتی4، عزیزاله عاطفی5
1-کارشناس وزارت بهداشت،درمان و آموزش پزشکی
2-هیات علمی وزارت بهداشت،درمان و آموزش پزشکی
3-کارشناس وزارت بهداشت،درمان و آموزش پزشکی
4-رئیس مرکز مدیریت شبکه، وزارت بهداشت،درمان و آموزش پزشکی
5-معاون اجرایی معاونت بهداشت، وزارت بهداشت،درمان و آموزش پزشکی
مقدمه و هدف: در عصر حاضر سرطان ها بعد از بیماری های قلبی و عروقی و حوادث، اصلی ترین علت مرگ و میر در انسانهاست. لذا هدف از انجام این بررسی تعیین الگوی اپیدمیولوژی مرگ های ناشی از سرطان ها در ایران در طی 5 سال می باشد.
مواد و روش ها: جمعیت مورد مطالعه در این بررسی کلیه متوفیان ناشی از سرطان در طی سالهای1385 الی 1389 در کشور می باشد. داده های مورد استفاده در این پژوهش مرگ های ثبت شده در برنامه ثبت مرگ وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی بوده است. داده های ثبت شده در گروه بد تعریف شد و کدهای پوچ بر اساس مطالعه بجهانی بار بیماریها بازتوزیع شدند و علت های غیر ممکن مرگ بر حسب گروه سنی و جنسیت اصلاح گردیدند و در نهایت داده ها بر اساس جنس، گروه های سنی و منطقه سکونت مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: پس از تحلیل داده های 5 ساله، یافته ها برای سال ابتدایی و پایانی به شرح زیر می باشد. میزان مرگ های ناشی از سرطان ها در سال 1385 در کل جمعیت 57.81 در زنان 44.28و در مردان 70.96 در صد هزار نفر جمعیت برای تمامی سنین محاسبه شد و به عنوان سومین علت مرگ در کل جمعیت تعیین گردید و در سال 89 میزان مرگ های ناشی از سرطان ها در کل جمعیت 57.13 در زنان 44.53و در مردان 69.44 در صد هزار نفر جمعیت برای تمامی سنین محاسبه شد و به عنوان سومین علت مرگ در کل جمعیت تعیین گردید.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از این بررسی نشان داد میزان مرگ های ناشی از سرطان ها طی سال های 1385 الی 1389 در کشور دارای تغییرات محسوسی نمی باشد. از آنجائیکه سرطان ها دارای ابعاد وسیع اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی وسیعی در کنار ابعاد جسمی و روانی هستند، لذا ایجاد مراکز کافی پژوهشی، تشخیصی و درمانی جهت پیشگیری و درمان زود هنگام سرطان، موثرترین راه مبارزه با این بیماری مهلک است.
واژگان کلیدی: میزان مرگ، سرطان ها، ایران، اپیدمیولوژی
نقش عدالت اجتماعی در سلامت
محمدباقر لنکرانی1 (سخنران کلیدی)
1-استاد، مرکز تحقیقات سلامت، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
سلامت بدون عدالت اجتماعی قابل تصور نیست. هیچ کسی نمی پذیرد که نظام سلامت در پاسخ به نیازهای یکسان بر اساس طبقه اجتماعی فرد عمل کند ویا دردرمان محتاجان به دلیل مشکلات مالی تاخیر نماید. اما واقعیت تلخ این است که همه این ها در جهان واقع رخ میدهد.
چرایی تکرار چرخه فقر و بیماری به فقدان انگیزه و برنامه ریزی های واقع گرایانه اقدام مناسب در این عرصه باز می گردد. شاید هیچ عنوانی در جهان غرب بیش از عنوان رفاه و سلامت در جلب آرا در این چند دهه اخیر موثر نبوده ولی ماحصل حتی در آنجا که این عناوین به مثابه روکش شعار های دولت مطرح شده ، حرکت روبه عقب بوده نه حرکتی بالنده و پیشرو.
شناخت صحیح از چالش های موجود، اهتمام به رفع شکاف ها و تسلیم نشدن در برابر این واقعیات تلخ ، ترسیم چشم انداز روشن در هدف گزاری در این عرصه و در عین حال برنامه ریزی واقعگرایانه میتواند راهی نو در پیش روی نظام سلامت بگشاید.
عوامل اجتماعی و مرگ کودکان
سید حسام الدین نبوی زاده1 (سخنران کلیدی)
1-استاد، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
شرایط ضعیف اجتماعی اقتصادی در طول زندگی بر سلامتی تاثیرگذار است. افرادی که در طبقات پایین اجتماعی قرار گرفته اند حداقل دو برابر افرادی که در طبقات بالاتر هستند دچار بیماری جدی و مرگ زودرس می شوند. حتی در میان طیف کارکنان اداری ، آن دسته که از طبقه پایین تری برخوردارند بیشتر از کارکنان طبقه بالاتر از بیماری و مرگ زودرس در رنج می باشند. علل مادی و روانی اجتماعی از قبیل سرمایه کم خانواده ، تحصیلات پایین ، شغل نامطمئن ، زندگی در خانه های نامناسب در ایجاد این تفاوت ها سهم دارند که در نهایت اثرات آن ها منجر به بروز بیماری ها و یا مرگ زودرس می گردند. از سویی دیگر یک شروع خوب در زندگی یعنی حمایت درست و متناسب مادر از کودک برای یک عمر باقی خواهد ماند. تحقیقات نشان می دهد که پایه سلامت دوران بزرگسالی ریشه در دوران کودکی و حتی قبل از تولد دارد. رشد نامطلوب جنین خطری برای سلامتی آتی فرد استاسترس در هنگام کار خطر بیماری را افزایش می دهد. افرادی که کنترل بیشتری بر کارهایشان دارند از سلامت بهتری برخوردارند. روش های مدیریت و روابط اجتماعی حاکم در محیط کار بسیار موثر است. آمار نشان می دهد وقتی فرصت استفاده از مهارت برای کارگر و یا کارمند وجود نداشته باشد و از اختیارات کمتری در تصمیم گیری برخوردار باشد سلامتی اش مخدوش می شود. تا آن جا که افزایش خطر کمردرد ، درد در ناحیه پشت و بیماری های قلبی – عروقی ارتباط قوی با قدرت کنترل پایین در حیطه کاری دارد. دریافت پاداش های ناکافی در برابر تلاش های کاری نیز خطر بیماری های قلبی عروقی را افزایش می دهدحمایت اجتماعی و روابط سالم نیز سهم چشمگیری در سلامت دارد. شکست اجتماعی ، اثراتی چون اعتیاد و وابستگی به مواد مخدر و الکل و تبعات آن چون تصادفات ، خشونت ، مسمومیت ، خودکشی و... دارد. تحصیلات مادر، ترجیح جنسی فرزند پسر ، تحصیلات پدر، شغل مادر و سن مادر در هنگام تولد نوزاد بیشترین رابطه را با مرگ و میر دارند.
در مطالعه ای در کودکان زیر 5 سال تحصیلات والدین، شغل والدین، تحصیلات والدین، مسکن،
فاصله بین موالید، سن مادر در هنگام ازدواج و سن زن هنگام تولد نوزاد از عوامل
موثر بر مرگ و میر کودکان تعیین شدهمانگونه که ملاحظه میشود بسیاری از عوامل
اقتصادی اجتماعی نام برده، ارتباط نزدیکی با وضعیت اقتصاد خانواده (شغل، درآمد،
ثروت، برخورداریها و تواناییهای مالی) دارد. مطالعات بسیاری نشان داده است که
میزان درآمد خانواده، پایگاه اقتصادی و اجتماعی خانواده، محل سکونت که ارتباط
نزدیکی با اقتصاد خانواده دارد، نوع و میزان تغذیهء مادر و کودک که با میزان درآمد
و سطح آگاهیهای خانواده مرتبط است، تاثیر غیرقابل انکاری بر میزان و نرخ مرگومیر
کودکان زیر پنج سال دارد
از این
رو، تلاش برای ارتقای سطح درآمدی وتحصیلات خانوادهها و در مجموع بهبود اقتصاد
خانوادهها، به معنای تلاش برای افزایش طول عمر افراد و کاهش میزان مرگومیر
کودکان خواهد بود
بررسی شیوع و عوامل مرتبط با پرخاشگری در بین نوجوانان شهر یاسوج
فاضل زینت مطلق1، تورج احمدی جویباری2، فرزاد جلیلیان3، مهدی میرزایی علویجه4، عباس آقائی5، کامبیز کریم زاده شیرازی6
1- مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-استادیار، مرکز تحقیقات سوء مصرف مواد غرب کشور، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه
3- مدرس دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان
4- کارشناسی ارشد آموزش بهداشت دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی شهید صدوقی یزد
5-کارشناس ارشد اپیدمیولوژی، مرکز تحقیقات سوء مصرف مواد غرب کشور، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه
6-دانشیار گروه آموزش بهداشت دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: رفتار پرخاشگرانه دوران نوجوانی میتواند به عنوان یک عامل پیش بینی کننده برای بزهکاری، سوء مصرف مواد، افسردگی و افت تحصیلی باشد. این مطالعه با هدف تعیین شیوع و عوامل مرتبط با پرخاشگری در بین نوجوانان انجام شد.
مواد و روشها: پژوهش حاظر یک مطالعه توصیفی مقطعی بود که در بین نوجوانان شهر یاسوج در سال 1389 صورت گرفت. آزمودنیهای مطالعه به روش نمونه گیری تصادفی ساده از میادین اصلی در سطح شهر انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامهایشامل دو بخش اطلاعات دموگرافیکو پرسشنامهاستاندارد پرخاشگریباسوپری بود، که به صورت خودگزارش دهی توسط شرکت کنندگان تکمیل گردید. اطلاعات به وسیله نرم افزار SPSS-18 و با بهره گیری از آزمون کای دو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: شیوع پرخاشگری 2/32 درصد بود. مصرف مواد مخدر، مصرف مشروبات الکلی، رابطه جنسی پرخطر، مصرف مواد مخدر در دوستان و طلاق والدین دارای رابطه آماری معنی دار با بروز پرخاشگری در نوجوانان بود (05/0>P).
بحث و نتیجه گیری: ارائه برنامههای آموزشی در خصوص ارتقاء مهارتهای کنترل خشم و پیشگیری از پرخاشگری در نوجوانان ضروری به نظر میرسد.
واژههای کلیدی: نوجوانان، رفتارهای پرخطر، پرخاشگری، پیشگیری
Prevalence and factors associated with aggression among adolescents of Yasuj city
Zinat Motlagh F1,Ahmadi-JouibariT2,Jalilian F3,MirzaeiAlavijeh M4, Aghaei A5, KarimzadehShiraziK6
1.FazelZinat Motlagh; MSc of health education, Yasuj University of medical sciences. Yasuj, Iran.
2TorajAhmadi-Jouibari, Iran West Center for Drug Abuse Studies, Kermanshah University of Medical Sciences, Kermanshah, Iran.
3. FarzadJalilian; MSc of health education, Islamic Azad University, Hamedan Branch. Hamedan, Iran.
4. Mehdi MirzaeiAlavijeh; MSc of health education, ShahidSadoughi University of Medical Sciences- Yazd, Yazd, Iran.
5. Abbas Aghaei, MSC of epidemiology, Iran West Center for Drug Abuse Studies, Kermanshah University of Medical Sciences, Kermanshah, Iran.
6. KambizKarimzadehShirazi, Associate Professor of Health, Yasuj University of medical sciences,Yasuj, Iran
Background:Aggressive behaviorin adolescencecan be expressed asa predictorfor crime, substanceabuse, depression and academic failure.This studywas performed with aim determineof prevalence and factors associated withaggressionamong adolescents.
Methods: Present study was a cross sectional research that performed among adolescents of Yasuj in 2010. Cases were selected by Simple random sampling method in main squares city. Data collection tools was a questionnaire including two parts; demographic and Buss & Perry aggression questionnaire, which was completed in self-reported by participants. Data were analyzed by SPSS-18 by using of Chi-square test.
Findings:Prevalence of Aggressionpercent was 32.2%.Drug abuse,alcohol consumption, unprotected sex,drug abuse in friendsand parental divorce had a significant relationship with the incidence of aggressivein adolescents (p<0.05).
Conclusions: Presentationeducation programsare necessary about promotionAnger Management Skilland prevention of aggressionin adolescents.
Key words:Adolescent, Risky Behavior, Aggression, Prevention
نابرابری اقتصادی- اجتماعی در عوامل خطر بیماریهای غیرواگیر در ایران
محمدحسن امامیان1، منصوره فاتح2، فرشته عسگری3، علی عالمی4، اکبر فتوحی5
1-استادیار اپیدمیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی شاهرود، دانشکده بهداشت
2-دانشگاه علوم پزشکی شاهرود، معاونت بهداشتی
3- مرکز مدیریت بیماریهای غیرواگیر، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
4-استادیار، مرکز تحقیقات توسعه اجتماعی و ارتقاء سلامت، دانشگاه علوم پزشکی گناباد
5-استاد، گروه اپیدمیولوژی و آمار زیستی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران
مقدمه و هدف: بیماریهای غیرواگیر به خصوص در کشورهای در حال توسعه قسمت اعظم بار بیماریها را به خود اختصاص داده است. عوامل خطر ایجاد کننده ی این بیماریها کمتر بررسی شده و نابرابری در توزیع این عوامل اهداف سلامت برای همه را تحت تاثیر قرار می دهد. بررسی نابرابری اقتصادی-اجتماعی در عوامل خطر بیماریهای غیر واگیر و شناسایی عوامل موثر بر این نابرابری در ایران اهداف این مطالعه هستند.
روش کار: دراین مطالعه داده های نظام مراقبت غیرواگیر ایران در سال 1383 که از بررسی 89404 نفر بدست آمده بود، مورد استفاده قرار گرفت. برای تعیین متغیر وضعیت اقتصادی-اجتماعی، از آنالیز مولفه اصلی استفاده گردید. هر یک از عوامل خطر بیماریهای غیر واگیر در سطوح مختلف این متغیر بررسی و شاخص تمرکز (Concentration Index) برای هر عامل خطر محاسبه شد. برای بررسی علل ایجاد کننده ی نابرابری از آنالیز تجزیه (Decomposition Analysis) استفاده شد.
یافته ها: اندازه شاخص تمرکز برای فشارخون بالا 0.170، برای استفاده از سیگار 0.028، برای فعالیت بدنی ناکافی 0.089، برای تغذیه نامناسب 0.042، برای کلسترول بالا 0.067، برای چاقی 0.127 و برای دیابت 0.028 بود. شاخص تمرکز در مورد همه عوامل خطر؛ در جمعیت روستایی کمتر از شهری (نابرابری بیشتر)، به غیر از فعالیت بدنی در زنان کمتر از مردان، و در استانهای مختلف ایران بسیار متغیر بود.
بحث و نتیجه گیری: بررسی شاخص و منحنی های تمرکز نشان دهنده وجود نابرابری اقتصادی-اجتماعی قابل توجه درعوامل خطر بیماریهای غیرواگیر به خصوص فشارخون بالا و چاقی در ایران می باشد. این نابرابری در زنان و شهرنشینان شدیدتر و به نفع گروه با وضعیت اقتصادی-اجتماعی بالا و در مناطق مختلف ایران بسیار متفاوت است. نتایج دکامپوزیشن شاخص تمرکز به نقش قابل توجه سن، سواد و محل زندگی در ایجاد نابرابری اشاره دارد.
واژگان کلیدی: نابرابری، بیماریهای غیرواگیر، وضعیت اقتصادی- اجتماعی، ایران، عوامل خطر
Socioeconomic Inequality in Risk Factors for Non-communicable Diseases in Iran
Mohammad Hassan Emamian1, Mansooreh Fateh2, Fereshteh Asgari3, Ali Alami4, Akbar Fotouhi5
1- Shahroud University of Medical Sciences, School of Public Health, Shahroud, Iran
2- Shahroud University of Medical Sciences, Deputy of Health, Shahroud, Iran
3- Center for Non-communicable Diseases Control, Ministry of Health and Medical Education, Tehran, Iran
4- Social Development and Health Promotion Research Center, Gonabad University of Medical Sciences, Gonabad, Iran
5- Department of Epidemiology and Biostatistics, School of Public Health, Tehran University of Medical Sciences, Tehran, Iran-Corresponding Author-e-mail: afotouhi@tums.ac.ir
Introduction: Non-communicable diseases (NCDs) cover a large portion of burden of diseases, especially in developing countries. However, risk factors for NCDs have not been extensively studied. Furthermore, the unequal distribution of risk factors in the population may affect “health for all” goal. This study aimed at investigating the socioeconomic inequality of the risk factors for NCDs and identifying the factors that influence this inequality in Iran.
Methods: We used data from Iran's surveillance system for risk factors of non-communicable diseases which was conducted on 89 400 Individuals aged 15–64 years in 2005. To determine the socioeconomic status of participants, a new variable was created using a principal component analysis. We examined each risk factor at different levels of the variable and calculated a concentration index for each risk factor. We then applied decomposition analysis to determine the causes of inequality among risk factors.
Results: The concentration index for hypertension, smoking, insufficient physical activity, unhealthy diet, high blood cholesterol, obesity, and diabetes was -0.170, -0.024, -0.089, 0.042, -0.064, -0.126, and -0.024, respectively. The concentration indices varied widely between different provinces in Iran. All indices, except for physical activity, were lower (more unequal) in women than in men. The results of decomposition of the concentration indices indicated that age, education level, and residency location were the main associated factors of the difference among groups.
Conclusions: According to the concentration indices and curves, there was significant socioeconomic inequality in the risk factors for NCDs, especially for hypertension and obesity.
Key words: Health Surveys, Health Status Disparities, Inequality, Iran, Risk Factors
تاثیر ژانربرنامه های تلویزیونی بررفتارهای پرخاشگرانه درکودکان
محمد رضا نظری1، محمد صالح بین حاج حسن1، سعادت پرهیزکار2
1-دپارتمان ارتباطات ، دانشکده زبانهای مدرن وارتباطات ، دانشگاه پوترای مالزی
2-مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت ، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: کودکان آسیب پذیرترین قشرجامعه نسبت به نمادهای خشونت هستند. آنها بیشترین اوقات فراغت خودرابا مشاهده تلویزیون سپری می کنند. خشونت درتلویزیون طی 50 ساله اخیرمحورمطالعات عمومی وعلمی قرارگرفته است. بهرحال تاثیرتلویزیون به نوع ومحتوای برنامه مشاهده شده وابسته است. درچند دهه اخیرمجموعه ای ازپژوهشها برتاثیرغیرقابل انکارتلویزیون برفرآیند شناختی وعاطفی مخاطبین تاکید داشته است. بنابراین ضروری است که تاثیربعضی جنبه های برنامه های تلویزیونی رابررفتارکودکان سنجید. ازاینرو هدف از مطالعه حاضربررسی ارتباط بین ژانربرنامه های تلویزیونی ورفتارپرخاشگرانه دانش آموزان ابتدایی است.
مواد و روش ها: مطالعهء حاضریک پژوهش مقطعی است که برروی 114 دانش آموزابتدایی دراستان گیلان که بروش تصادفی چند مرحله ای ازمناطق شهری وروستایی انتخاب شدند انجام گردید. رفتارپرخاشگرانه دانش آموزان بوسیله پرسشنامه استاندارد Buss- Perry اندازه گیری شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که سطوح بالای رفتارپرخاشگرانه درهمه حیطه های آن ( خشونت کلامی ، خشونت فیزیکی ، خشم وخصومت ) درکودکانی مشاهده شد که علاقمند به تماشای برنامه هایی با ژانراکشن ،ماجرایی ، ورزشی وترسناک بودند درمقایسه با کودکانی که علاقمند به ژانرهایی ازقبیل کمدی ، داستانی ، تخیلی ، مستند ، آموزشی ، مذهبی، سریالهای تلویزیونی وموزیکال بودند وسطوح پائین خشونت دررفتاررا گزارش نمودند. نتایج این تحقیق بریک ارتباط معنی داربین مشاهده برنامه های تلویزیونی با ژانرهای ماجرایی و اکشن بارفتارهای خشونت آمیزکودکان دلالت می کرد(p<0.05 ).یافته های پژوهش حاکی ازآن بود که اختلاف معنی داری بین میانگین نمره رفتارخشونت آمیزکودکان درانواع مختلف برنامه مشاهده نشد به استثناء نوع کارتون (انیمیشن)که میانگین نمره رفتارهای پرخاشگرانه کودکان درعلاقمندان به این نوع برنامه اختلاف معنی داری با افرادبی علاقه به این نوع برنامه بود( p<0.05 ).
بحث و نتیجه گیری : کودکان مشاهده کننده ژانرهای ماجرایی واکشن به میزان قابل ملاحظه ای بیشترازسایرژانرها رفتارخشونت آمیزازخود نشان می دادند. مطالعه حاضرمبین تاثیرغیرقابل انکارژانربرنامه های تلویزیونی درشکل گیری رفتارکودکان است وافق تازه ای راپیش روی تهیه کنندگان برنامه های تلویزیونی می گشاید تا با درنظرگرفتن اهمیت تمامی اجزاء یک برنامهء تلویزیونی ازجمله ژانر، نسبت به برنامه ریزی آتی درتهیه برنامه های تلویزیونی بخصوص جهت کودکان اقدام کنند.
واژگان کلیدی: خشونت، ژانر، تلویزیون، کودکان، گیلان
Impact of television program’s genre on children aggressive behavior
Mohammad Reza Nazari¹, Md Salleh Bin Hj Hassan¹, Saadat Parhizkar2
1. Department of Communication, Faculty of Modern Languages and Communication, University
Putra Malaysia, Malaysia.
2. Social Determinants of Health Research Center, Yasuj University of Medical Sciences (YUMS), Yasuj, Iran
Introduction: Children are among the population most at risk for experiencing violence. Children also spend the vast majority of their free time engaged in television viewing, much of which includes increasingly violent content. Television violence has been a topic of both public and scientific concern for over 50 years. However, the effects depend on the type of content of programs viewed. In the past few decades, a subset of research has focused on how television alters viewers' cognitive and emotional processes. In this regards, it is necessary that consider some aspects of television program on children’s behavior. So the purpose of this study was to examine the relationship between television program genre and aggression behaviour in primary school students.
Methods and Materials: The current study had a cross sectional design with 114 primary school students (aged 7-12 years) in Gilan Province which selected trough a multi-stage random sampling from different schools which located in urban and rural area of province. This survey investigated whether exposure to television program genre was related to children's use of social aggression that explored using Buss- Perry standard questionnaire.
Finding: The results showed that higher level of aggression in all domains found in some children's programs genre including Action adventure, Action, Sport and Horror respectively, compare to other programs consists of Comedy, Drama, Fiction, Documentary, Educational, religious and Musical TV series which demonstrated low level of aggression. Finding also revealed a significant relationship between watching movies with action genre and aggression level among students (p<0.05). There was no difference between mean of aggression level among children who interested in particular type of TV programs, except animation which showed a significant difference in aggression level mean with those who did not interested in this type of program (p<0.05).
Conclusion: Children are exposed to violence in action adventure and action in a greater frequency than in other genre. Television genre preference, conversely, may reflect some personal predispositions or lifestyle preferences. In conclusion current study provides additional evidence to support that content of television programs particularly its genre is very important in shaping the children behaviour. As a new perspective, focus on genre as an important element in producing of television programs could be helpful for authorities.
Key words: Aggression, Children, Genre, Gilan, Television
بررسی اپیدمولوژیک خودکشی در استان کهگیلویه و بویراحمد در سال 1390
نرگس فولادی وندا1، همداد آرانپور1، سید رشید غفاری1
1- مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
Fouladivanda.narges@yums.ac.ir
مقدمه و هدف: خودکشی یک مشکل بزرگ و پرهزینه برای سیستم بهداشت و درمان بوده و از طرفی با معیارهای اسلامی و اخلاقی کشور مغایرت دارد. این مطالعه با هدف بررسی اپیدمیولوژی خودکشی به منظور شناسایی افراد در معرض خطر بالای خودکشی و ارائه راهکارهای مناسب انجام شده است.
مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی، 155 نفر از اقدامکنندگان به خودکشی در طول سال 1390 مورد بررسی قرار گرفتند. داده های مطالعه حاضر از نظام جامع ثبت اطلاعات موارد خودکشی که از طرف دانشگاه علوم پزشکی یاسوج در اختیار مراکز درمانی قرارگرفته بود، استخراج گردید. داده ها از طریق نرم افزار آماری SPSS-16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که میزان موارد خودکشی 22.5 نفر به ازای هر صدهزار نفر و میزان خودکشی منجر به مرگ، 25.8 درصد (40 نفر) بود. از نظر جنسیت، 56.8 درصد زن و از نظر وضعیت تأهل، 67.1 درصد مجرد بودند.60 درصد از خودکشی ها در مناطق شهری وگروه سنی 24-15 سال بیشترین فراوانی خودکشی را بخود اختصاص دادند (67.1 درصد). 59.9 درصد تحصیلات درحد متوسطه و دیپلم داشته و از نظر شغلی بیشترین شیوع خودکشی به ترتیب در بین بیکاران (58 درصد) و دانش آموزان (12.3 درصد) بود. شایعترین روش اقدام به خودکشی مسمومیت با دارو (56.8 درصد) و اقدام به خودکشی در فصل تابستان دو برابر بیشتر از سایر فصول بود.
بحث و نتیجه گیری: در طراحی پروتکل پیشگیری از خودکشی بهتر است به افراد در محدوده سنی 24-15 سال، افراد بیکار و دانش آموزان به عنوان گروه های پرخطر، توجه ویژه شود. با توجه به سهولت دستیابی به دارو در کشور ما، تدوین برنامه های جامع به منظور حساس سازی خانوادهها درخصوص نگهداری داروهای غیرضروری در منزل، نظارت بر تجویز تعداد اقلام دارو توسط پزشکان ضروری به نظر می رسد.
واژههای کلیدی: خودکشی، اپیدمیولوژی، استان کهگیلویه و بویراحمد
مقایسه مدل های مختلف وابسته و غیروابسته به زمان در تحلیل بقا
حمید شریفی1، علی اکبر حقدوست2
1-گروه بهداشت و مواد غذایی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید باهنر کرمان
2-مرکز مدل سازی در سلامت، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
مقدمه و هدف: در این مطالعه مدل های مختلف وابسته و غیر وابسته به زمان بر حذف گاوها از گاوداری مورد مقایسه قرار می گیرند.
مواد و روش ها: جهت مقایسه مدل های وابسته و غیر وابسته به زمان از مدل پارامتریک گومپرتز استفاده گردید. در مدل 1 بیماری ها به عنوان متغیرهای غیر وابسته به زمان فرض شدند. در مدل 2 تا 5 بیماری ها به عنوان متغیرهای وابسته به زمان تلقی شدند. در این مدل ها زمان پیگیری به فواصل زمانی یک ماهه شکسته شد. به عبارت دیگر، با استفاده از مدل lexis expansion هر دام وارد شده به مطالعه از زمان ورود تا حذف یا سانسور به چندین مشاهده یک ماهه تقسیم گردید. بر این اساس، 7067 رکورد اولیه به بیش از 100000 مشاهده ماهانه شکسته شد. در مدل 2 فرض گردید که هر حیوانی که در یک ماه خاص به بیماری مبتلا می شود تا انتهای دورهدر معرض خطر است. در مدل 3 فرض گردید حیوان بیمار از ابتدای مطالعه تا ماه بیمار شدن در معرض خطر است (کد1). در مدل 4 و 5 فرض می گردید که دام ها فقط در همان ماه در معرض خطر هستند و کد 1 برای آن ها فرض می گردید و در بقیه ماه ها کد صفر برای آن ها فرض می شد با این تفاوت که در مدل 4 فرض می گردید که بیماری ها فقط می توانند یک بار اتفاق بیفتند ولی در مدل 5 رخداد بیماری ها در ماه های متعدد در مدل وارد می گردید و در این مدل هر حیوانی در هر ماهی که بیمار می شد کد 1 برای آن فرض می گردید.
یافته ها: بر طبق مقدار AIC و Cox-Snell residuals مدل 5 به عنوان بهترین مدل شناخته شد.
بحث و نتیجه گیری: مقایسه مدل غیر وابسته به زمان و وابسته به زمان نشان می دهد که مدل های غیر وابسته به زمان اثر پارامتر ها را کمتر از حد واقعی بیان می کنند.
واژگان کلیدی: تحلیل بقا، مدل های وابسته و غیر وابسته به زمان، حذف
معرفی شاخص های (Inequalities Regression Based Measures) برای تعیین نابرابری های اقتصادی اجتماعی در سلامت : رویکردی متدولوژیک در اپیدمیولوژی اجتماعی
علی احمدی1، دکتر علی منتظری2، مریم شکیبا2
1-دانشجوی دکترای تخصصی اپیدمیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
2- پژوهشکده علوم بهداشتی جهاد دانشگاهی
مقدمه و هدف : شاخصهای بهداشتی هر زیرگروه ، مانند میزان ها یا فراوانی ها را با جدول یا نمودار نمایش و مورد ارزیابی قرار میدهند. این کار به فهم کلی از موقعیت زیرگروه های جمعیتی کمک خواهد کرد. جداول و نمودار های ساده اختلاف و نابرابری های بهداشتی را نشان می دهند اما همه جنبه های نابرابری را نمایان نمی کنند. از جمله مشکلات استفاده از اندازه هائی که متغیر های دوحالته را می سنجند این است که در صورتی که زیرگروههای اجتماعی بیش از دو حالت باشند ، اطلاعات مربوط به دیگر گروه ها نادیده گرفته می شود. برای رفع این مشکل در اندازه گیری نابرابری ها ، از سنجه هایی استفاده میشود که اطلاعات تمام گروه ها را در بر گرفته و همزمان ضمن مقایسه همه ی زیرگروه ها ، آنها را بصورت یک اندازه برای تمام زیرگروه ها (Summary Measure) بتوان ارائه داد. این رویکرد با استفاده از اندازه های نابرابری مبتنی بر رگرسیون (Slope Index of Inequalities-SII) و (Relative Index of Inequality-RII) بدست می آید. این مطالعه با هدف معرفی و تبیین شاخص های اندازه گیری نابرابری در سلامت مبتنی بر رگرسیون انجام شده است.
روش کار: برای سنجش نابرابری ، ابتدا باید مشخص شود که دو گروه و یا بیشتر از دو گروه را می خواهیم مقایسه کنیم. اگر بخواهیم دو گروه را با یکدیگر مقایسه کنیم از اندازه های مطلق و نسبی ساده استفاده میشود. اما اگر زیرگروه هایی که می خواهیم استفاده کنیم بیشتر از دو مورد باشد و دارای یک ترتیب طبیعی باشند ( مثل تحصیلات و درآمد ) در این صورت اندازه های ( Absolute concentration Index- ACI ) و یا ( Slope Index of Inequalities- SII ) و (Relative Index of Inequality –RII) استفاده میشوند. برای محاسبه SII ابتدا در محور X ها طبقات اقتصادی اجتماعی جامعه را مثلا بر حسب میزان تحصیلات یا میزان محرومیت به ترتیب از پایین ترین تا بالاترین گروه در محور X مرتب می کنیم و در محور Y ها پیامد یا متغیر وابسته (مربوط به سلامت) مثلا شیوع استعمال دخانیات قرار میگیرد. سپس جمعیت حاضر در هر گروه را بر اساس نسبت آن از کل جمعیت مشخص کرده و بر مبنای نقطه میانی بازه (دامنه)خود در میزان توزیع کلی جمعیت مقدار آن را مشخص می کنیم ، سپس فراوانی نسبی عامل خطر را در هر گروه بر روی نقطه میانی مشخص شده هر گروه مشخص می کنیم. به این ترتیب در نقطه میانی توزیع هر گروه نسبت عامل خطر مورد مطالعه مشخص می شود سپس یک خط رگرسیون بر روی این نقاط رسم کرده و معادله خط رگرسیونی رسم شده را به صورت محاسبه می کنیم. در این حالت وضعیت فراوانی نسبی یا میزان عامل خطر یا شاخص سلامت مورد مطالعه ، مقدار میانگین مشخص شده هر گروه j و فراوانی نسبی عامل خطر برای اولین فرد در اولین گروه خواهد بود. در این حالت اختلاف فراوانی نسبی عامل خطر در اولین فرد در اولین گروه و آخرین فرد در بالاترین گروه خواهد بود.
یافته ها: در معادله خط رگرسیوتی رسم شده در فرمول بالا ، معادل SII است که یکی از اندازه های نابرابری مبتنی بر رگرسیون است. این اندازه ها از تمام اطلاعات موجود در همه گروه های اجتماعی استفاده می کنند و نسبت به جهت شیب اجتماعی حساس هستند. این اندازه ها تغییرات در توزیع جمعیت ابتدایی و نهایی را در همه گروه های اجتماعی در طول زمان منظور می کنند. در هنگام مقایسه گروه های اجتماعی که ترتیب مرتبی ندارند و یا هنگامی که بیشتر از دو گروه را با همدیگر مقایسه کنیم، اندازه هایی مثل واریانس بین گروهی ، شاخص انتروپی ، ضریب Henri Theil توصیه می شود. برای رهایی از مشکلات مربوط به اندازه های مطلق (Absolute) با تقسیم SII بر میانگین فراوانی نسبی عامل خطر در کل جمعیت ، یک اندازه نسبی (Relative) به دست می آید که در کنار شاخص قبلی خاصیت های شاخص نسبی (RII) ، برای بیان نابرابری را دارد.
بحث و نتیجه گیری: تفسیر SII به این صورت است که این مقدار نشان دهنده تفاوت نسبت عامل خطر در اولین و آخرین فرد گروه است. SII یک شاخص مطلق است. اگرچه استفاده از این اندازه برای تعیین نابرابری نیازمند این پیش فرض است که ارتباط بین گروه ها باید خطی باشدو استفاده از آن را تا حدودی محدود می کند اما دو ویژگی بارز و مهم از جمله چنانچه در طول زمان تغییرات جمعیتی در بین گروه های اجتماعی حاصل شود ، این اندازه نسبت به آن ها حساس بوده و آن را نشان می دهد. و اینکه بیان و درک آنها ساده و قابل فهم بودن از فواید آنهاست که استفاده از آنها را در سنجش نابرابری در سلامت امکانپذیر میکند.
واژگان کلیدی: اپیدمیولوژی اجتماعی، نابرابری، وضعیت اقتصادی اجتماعی ، سلامت، اندازه های نابرابری مبتنی بر رگرسیون
پزشکان به عنوان متخصصین بهداشتی مدلی برای سبک زندگی سالم هستند (یک مطالعه مقطعی)
دکتر سعید صادقیه اهری1، دکتر فرهاد پورفرضی1، دکتر فیروز امانی1، محمد رضا نیک نژاد1
1-گروه پزشکی اجتماعی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل
مقدمه و هدف: شیوه زندگی به معنای روش زندگی یا الگوی برای زندگی کردن است که نگرش ها و ارزشهای فرد یا گروهی را نشان می دهد. تحقیقات داخلی کم انجام شده در زمینه شیوه زندگی پزشکان به انجام رسیده است. از انجا که به نظر می رسد پزشکان نقش بارزی در ترویج سبک زندگی سالم دارند، این پژوهش با هدف بررسی سبک زندگی پزشکان شهر اردبیل انجام شد.
روش کار: این مطالعه توصیفی مقطعی شامل پزشکان بیمارستانی ،مطب های خصوصی و پزشکان بیمارستان های اموزشی اردبیل بود. پرسشنامه های تکمیل شده توسط پزشکان : شامل اطلاعات دموگرافیک ، مصرف سیگار و سابقه ابتلا به فشار خون ، فعالیت فیزیکی بود. فشار خون آزمودنی ها در 2 نوبت به فاصله 15 دقیقه در شرایط استراحت و شاخص توده بدنی(BMI) اندازه گیری شد. داده ها توسط نرم افزار SPSS تجزیه تحلیل شد
یافته ها: از 225 فرد شرکت کننده در مطالعه ،117 نفر (52%) مرد و 108نفر(48%) زن;152نفر(62.5%)پزشک عمومی و بقیه پزشک متخصص بودند. میانگین سن و وزن انها به ترتیب 43.51 (± 7.35) سال و77.2 kg (± 11.2) کیلو گرم بود. 146 نفر (69.3%) از انها اضافه وزن یا چاقی داشته و48 نفر(21.3%) سیگاری بودند. 25.6% از پزشکان مرد و 14.8% پزشکان زن مبتلا به فشار خون و تنها 21.3% از انان فعالیت فیزیکی مناسبی داشتند.
بحث و نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که شیوه زندگی پزشکان شهر اردبیل اعم از عمومی و متخصص به عنوان عضو موثر در سلامت جامعه از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست و باید مطالعات بیشتر در زمینه بررسی علل آن و طراحی برنامه های مداخله ای مناسب انجام گیرد.
واژگان کلیدی: شیوه زندگی، پرفشاری خون، اضافه وزن، چاقی
تاثیر مولفه های سرمایه اجتماعی و شاخص ثروت بر سلامت روانی و فیزیکی سالمندان تهرانی: مطالعه Urban- HEART
فرشاد شریفی1، محسن اسدی لاری2، مریم قادرپناهی3
1-دانشجوی دکترای اپیدمیولوژی سالمندی، مرکز تحقیقات سالمندی، پژوهشکده مطالعات جمعیتی، پژوهشگاه علوم غدد و متابولیسم، دانشگاه علوم پزشکی تهران
2-دانشیار، دپارتمان آمار و اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران
3-دانشجوی دکترای علوم تغذیه، مرکز تحقیقات سالمندی، پژوهشکده مطالعات جمعیتی، پژوهشگاه علوم غدد و متابولیسم، دانشگاه علوم پزشکی تهران
مقدمه و هدف: هدف از انجام این مطالعه تعیین ارتباط میان اجزای کیفیت زندگی مرتبط با سلامت (HRQoL) با سرمایه اجتماعی و شاخص ثروت در سالمندان شهر تهران است.
مواد و روشها: اطلاعات 1455 سالمند 65 سال و بالاتر ساکن مناطق 22 گانه شهر تهران شرکت کننده در مطالعه دور اول Urban- HEART که به پرسشنامه های این مطالعه پاسخ داده بودند، بررسی گردید. اطلاعات پرسشنامه های دموگرافیک، وضعیت اقتصادی خانوار، سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت SF12 [شامل اجزای: سلامت عمومی و روانی، عملکرد فیزیکی و اجتماعی، نقش فیزیکی و عاطفی، درد بدنی، سرزندگی، خلاصه سنجش سلامت روانی (MCS) و خلاصه سنجش سلامت جسمی (PCS)] این افراد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. شاخص ثروت با تحلیل مولفه های اصلی با 13 شاخص تعریف گردید. به منظور تعیین ارتباط میان اجزای HRQOL با چارکهای سرمایه اجتماعی و شاخص ثروت از آنالیز رگرسیون لجستیک چندمتغیره استفاده شد.
یافته ها: میانگین سن شرکت کنندگان، 85/5±62/73 سال بود. تمام اجزای HRQoL و همچنین امتیاز MCS و PCS در مردان بالاتر از زنان بود (P < 01/0). هر کدام از اجزای HRQoL بر پایه میانگینشان به دو گروه دسته بندی شدند، در مدل رگرسیون لجستیک چند متغیره تعدیل شده؛ نسبت شانس خطر سلامت عمومی، سلامت روانی و MCS پائین تر در چهارکهای سرمایه اجتماعی از بالاترین به پائین ترین چارک کاهش یافت (01/0< P روند). همچنین نسبت شانس خطر سلامت عمومی، نقش عاطفی، نقش فیزیکی و PCS پائین تر برای چهارکهای شاخص ثروت از بالاترین به سوی پائین ترین چارک کاهش یافت (05/0< P روند).
بحث و نتیجه گیری: سرمایه اجتماعی و شاخص ثروت علاوه بر نقشی که در سلامت عمومی سالمندان شهر تهران دارند به ترتیب نقشی کلیدی بر سلامت روانی و فیزیکی آنها دارند.
واژگان کلیدی: کیفیت زندگی مرتبط با سلامت، سرمایه اجتماعی، شاخص ثروت، سالمندان
ارزیابی قدرت ارتباط بانوان با اعضای شبکه اجتماعی فردی آنان و تمایل به مشارکت در برنامه رابطین بهداشتی: یک نگرش فرد-محور
علی عالمی1، سحرناز نجات2، سیدرضا مجدزاده2، عباس رحیمی فروشانی3، حسین ملک افضلی3
1-گروه بهداشت عمومی، دانشکده بهداشت؛ مرکز تحقیقات توسعه اجتماعی و ارتقای سلامت، دانشگاه علوم پزشکی گناباد
2- گروه اپیدمیولوژی و آمار زیستی، دانشکده بهداشت، مرکز تحقیقات ترجمان دانش، دانشگاه علوم پزشکی تهران
3-گروه اپیدمیولوژی و آمار زیستی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران
مقدمه و هدف: از دهه 1970، استفاده از داوطلبین بخشی قابل توجه در برنامه های ملی سلامت، در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه بوده است. یکی از پارامترهای ساختاری شبکه اجتماعی فردی که نشاندهنده کیفیت ارتباط بین کنشگران شبکه های اجتماعی است، قدرت ارتباط می باشد. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی ارتباط قدرت ارتباط بانوان و تمایل آنان به مشارکت در برنامه رابطین بهداشتی انجام شد.
مواد و روشها: داده های شبکه مربوط به یک مطالعه مورد-شاهد که در سال 1389 در استان خراسان رضوی روی 291 آزمودنی (145 مورد و 146 شاهد) به اجرا درآمد، جهت نگارش این مقاله مورد استفاده قرار گرفت. این داده ها بر اساس مراحل سه گانه name generator، name interpreter و social episodes گردآوری شدند. اعضای شبکه اجتماعی فردی هر آزمودنی بر اساس درجه صمیمیت و سطح حمایت اجتماعی دریافت شده به انواع "خیلی نزدیک" و "تا حدودی نزدیک" تفکیک شدند. سپس ارتباط هر آزمودنی با افراد "خیلی نزدیک" تحت عنوان ارتباط قوی و با دیگر افراد به عنوان ارتباط ضعیف نامگذاری شد. داده ها با کمک نرم افزار spss نسخه 18 و stata نسخه 10 آنالیز شدند و ارتباط مورد نظر با کمک ORMH مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: میانگین (انحراف استاندارد) سن، سواد و اندازه شبکه اجتماعی در گروه مورد به ترتیب برابر 28.84 (8.26) سال، 9.86 (2.47) سال و 12.79 (7.43) نفر و در گروه شاهد برابر 29.59 (6.90) سال، 9.74 (2.52) و 12.99 (5.62) نفر بود. 85% اعضای شبکه اجتماعی شاهدها، نسبت فامیلی داشتند. این مقدار در گروه مورد برابر 73% بود. بین تمایل بانوان به مشارکت در برنامه رابطین بهداشتی و قدرت ارتباط آنان با اعضای شبکه اجتماعی فردیشان ارتباط آماری معنی داری مشاهده شد (ORMH= 1.368, 95% CI= 1.168-1.603, P<0.001).
بحث و نتیجه گیری: قدرت ارتباط افراد با اعضای شبکه اجتماعی فردیشان می تواند با تمایل آنان به مشارکت در برنامه های مشارکتی مبتنی بر سلامت جامعه در ارتباط باشد.
واژگان کلیدی: ارتباط قوی، ارتباط ضعیف، رابط بهداشت، برنامه های مشارکتی مبتنی بر سلامت جامعه
مدلسازی پیش آگهی بیماران مبتلا به سرطان پستان با داده های بقای سانسور شده در استان فارس با مدل پارامتری لگ لجیستیک
مرضیه دوست فاطمه1، دکتر نجف زارع2، دکتر عباس رضاییان زاده3
1-دانشجوی دکتری آمار زیستی، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
2-دانشیار، گروه آمار زیستی، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
3-استادیار، گروه اپیدمیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
مقدمه و هدف: بطور کلی سرطان سینه معمولترین بدخیمی در میان زنان کشورهای توسعه یافته و در برخی از کشورهای در حال توسعه بوده و این سرطان پس از سرطان ریه دومین علت عمده فوت ناشی از سرطان میباشد. مطالعه حاضر با استفاده از تابع مخاطره مدل پارامتری لگ لجیستیک سیر طبیعی بیماری سرطان را با در نظر گرفتن اثر فاکتورهای پیش اگهی در بقای 5 ساله زنان با سرطان پستان در جنوب ایران بررسی میکند.
مواد و روشها: این مطالعه یک مطالعه آینده نگر تاریخی است که به مقایسه زمان بقای سه گروه مختلف از بیماران میتلا به سرطان سینه براساس تقسیم بندی آنها به سه گروه پیش آگهی بر اساس شاخص ناتینگهام و مقایسه میزان مخاطره هر کدام از این گروه ها می پردازد. داده های مورد مطالعه مربوط به 1148 زن بیمار مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده در سالهای 84-79 به بیمارستان نمازی شیراز و ساکن در استان فارس می باشند. در این مطالعه سعی شده از بهترین مدل موجود در میان مدل های پارامتری بخت و مخاطره متناسب برای مقایسه مخاطره گروه های مختلف پیش آگهی استفاده شود.
یافته ها: در این مطالعه از مدل پارامتری لگ لجیستیک بعنوان یک مدل تبیین کننده بقای سه گروه پیش آگهی استفاده شد و میزان مخاطره فرد در گروه با پیش آگهی ضعیف و متوسط به ترتیب 13 و 3 برابر نسبت به مخاطره گروه با پیش آگهی خوب بدست آمد. بطور کلی بقای دو گروه با پیش آگهی ضعیف و متوسط تفاوت معناداری با گروه با پیش آگهی خوب داشت.
نتیجهگیری: این مطالعه بر اساس مدل پارامتری لگ لجیستیک که یک مدل بخت متناسب نیز می باشد توانست به طور عینی و براساس تابع مخاطره و تابع نسبت مخاطره سیر طبیعی بیماری در سه گروه مختلف پیش آگهی مورد بررسی قرا ر داده و روند صعودی و نزولی مخاطره را در طول دوره مطالعه تعیین نماید.
واژه های کلیدی: تحلیل بقا، مخاطره متناسب ، بخت متناسب ، فاکتورهای پیش آگهی ، سرطان پستان
ارتباط رضایت از زندگی مادران با مرگ و میر کودکان زیر 5 سال (مطالعه موردی استان کهکیلویه وبویر احمد)
علیرضا عوض پور1، علی عدالتی2، کامبیز کریمزاده شیرازی3،محمد فرارویی4، ظفر پریسای5 ، فاطمه صادقی5
1-دانشجوی کارشناسی ارشد جمعیت شناسی، کارشناس دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-استادیار، دانشگاه پیام نور تهران
3-استادیار، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
4-استادیار، مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
5-کارشناس معاونت بهداشتی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: رضامندی زناشویی زنان می تواند بر کیفیت زندگی آنان تأثیر گذار باشد. ضعیف بودن ارتباطات زناشویی و عدم حمایت شوهر از زن زمینه ساز مشکلات متعددی برای زنان است و متعاقب ایجاد مشکل برای زنان، کودکان این زنان نیز دچار مصائب و مشکلاتی و در بعضی موارد مرگ و میر می شوند. مقاله حاضر به بررسی عوامل مؤثر بر رضایت از زندگی مادران باردار با مرگ و میر کودکان زیر 5 سال در استان کهگیلویه و بویراحمد پرداخته است.
مواد و روش ها: نمونه مورد بررسی به روش مورد-شاهدی انتاخب شدند بدین صورت که ابتدا اطلاعات مرگ و میر کودکان جمع آوری شد و سپس از طریق نمونه گیری ساده 190 کودک انتخاب شدندو به ازای هر کودک فوت شده 2 کودک هم جنس که تاریخ تولد آنها نزدیک به کودک فوت شده در همان محل بود، به عنوان شاهد انتخاب شدند. در نهایت از مادران گروه مورد186 نفر و گروه شاهد 372 نفر جمعاً 558 پرسشگری به عمل آمد. اطلاعات مورد نیاز به وسیله پرسشنامه محقق ساخته از پاسخگویان به دست آمد سپس بوسیله نرم افزار spss دادهای موجود مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها : نتایج تحقیق نشان داد مادران کودکان گروه مورد(77%)بسیار کمتر از گروه شاهد (89%) از زندگی خانوادگی راضی هستند. از طرف دیگر مادران کودکان گروه مورد(8/10%)بسیار بیشتر از گروه شاهد(3/3%)از زندگی خانوادگی ناراضی هستند. این درصدها نشان می دهد وضعیت رضایت از زندگی خانوادگی در گروه مورد کمتر از گروه شاهد بوده و طبق ازمون کای دو بین مرگ و میر و وضعیت رضایت از زندگی خانوادگی اختلاف آماری معناداری مشاهده شده است(p</003). بنابراین وضعیت رضایت از زندگی خانوادگی در مرگ و میر مؤثر می باشد. همچنین این ارتباط معنی دار بودن، در سایر بخش های رضایت مثل رضایت از درآمد (p</003) و رضایت از محل زندگی (p</004)) و در مجموع رضایت مادران در سطح معنی داری (p</0001)) با مرگ و میر کودکان مشاهده می کنیم. همینطور این ارتباط را نیز در میزان شاد بودن مادر مشاهده می کنیم که آن نیز با (p</0001) ارتباط خود را نشان داده است.
بحث و نتیجه گیری: نتایج تحقیق بیانگر این است که برای جلوگیری از مرگ و میر کودکان باید محیط زندگی زناشویی و خانوداگی را طوری فراهم نماییم که مادران از زندگی خود لذت ببرند و احساس رضایت کنند در نتیجه شاهد کاهش میزان مرگ ومیر کودکان باشیم.
واژگان کلیدی: زنان، رضایت از زندگی، مرگ و میر کودکان، کهکیلویه و بویر احمد
مقایسه کارایی شبکه عصبی مصنوعی و رگرسیون لجستیک در پیش بینی بقا مبتلایان به سرطان سینه
موسوی زاده علی1، رضائیان زاده عباس2، رجائی فرد عبدالرضا3، حسن زاده جعفر4، طالعی عبدالرسول5، طباطبائی حمیدرضا6
ا-دانشجوی دکترای تخصصی اپیدمیولوژی، گروه اپبدمیولوژی، دانشکده بهداشت و تغذیه، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
2-استادیار، گروه اپبدمیولوژی، دانشکده بهداشت و تغذیه، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
3-استاد، گروه اپبدمیولوژی، دانشکده بهداشت و تغذیه، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
4-دانشیار، گروه اپبدمیولوژی، دانشکده بهداشت و تغذیه، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
5-استاد، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
6-استادیار، گروه اپبدمیولوژی، دانشکده بهداشت و تغذیه،دانشگاه علوم پزشکی شیراز
مقدمه و هدف: از رایج ترین رویکرد های پیش بینی بقا، مدل های رگرسیونی کاکس و لجستیک است. رگرسیون کاکس مبتنی بر ارزیابی مدت زمان تا وقوع پیامد و رگرسیون لجستیک مبتنی بر پیش بینی وقوع پیامد بیماری است. از آنجائی که بهترین کاربرد شبکه عصبی مصنوعی در موضوع کلاسه بندی معرفی شده است، درصدد مقایسه دو رویکرد کلاسه بندی ( لجستیک و شبکه عصبی مصنوعی) برآمدیم.
مواد و روش ها : داده های مربوط به 860 بیمار مبتلا به سرطان سینه در فاصله سالهای 1385 تا 1390 مراجعه کننده به کلینیک سرطان سینه شهید مطهری شیراز مورد تحلیل قرار گرفت. سطح معنی داری برای ورود متغیرها به مدل لجستیک 0.1 و برای آزمونهای دو دامنه 0.05 درنظر گرفته شد. مدل شبکه عصبی از نوع کلاسیک سه لایه پیشرو با الگوریتم پس انتشار خطا ، پانزده نرون در لایه میانی و ضریب یادگیری 0.01 و قانون توقف آموزش در شش تکرار بود. متغیرهای مورد استفاده در هر دو مدل یکسان ، نرم افزار تحلیل متلب و رویکرد مقایسه سطح زیر منحنی راک بود.
یافته ها : در هر دو مدل متغیرهای درگیری غدد لنفاوی آگزیلا ، گرفتاری عروق خونی لنفی ، نکروز ، درجه تمایز هسته ، درگیری نوک پستان و گیرنده های استروژنی ، پروژسترونی و متغیرهای معنی دار بودند. سطح زیر منحنی راک برای مدل شبکه عصبی مصنوعی کلاسیک 88.9 و برای رگرسیون لجستیک 81.7 درصد براورد شد که اختلاف در سطح 0.003معنی دار بود.
بحث و نتیجه گیری : یافته های این مطالعه پیشنهاد کننده برتری مدل شبکه عصبی مصنوعی در حوزه تشخیص الگو و کلاسه بندی در مبتلایان سرطان سینه می باشد.
واژگان کلیدی : شبکه عصبی مصنوعی ، رگرسیون لجستیک، پیش بینی بقا
برآوردی از هزینه های اضافی ناشی از بارداری های ناخواسته بر نظام سلامت
زیبانه تابش فر1، دکتر محمد فراروئی2، دکتر رضا چمن3
1– دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2– استادیار، مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
3–دانشیار دانشگاه علوم پزشکی شاهرود
مقدمه و هدف: حاملگی ناخواسته از یک سو افزایش مرگ و میر مادر و کودک و از سویی دیگر تحمیل هزینه های بیمارستانی و بهداشتی درمانی را سبب می شود. هدف این مطالعه تخمینی از هزینه های اضافی ناشی از بارداری های ناخواسته بر نظام سلامت استان کهگیلویه و بویراحمد بوده است.
مواد و روش ها: این تحقیق یک مطالعه مقطعی بوده که نیمه دوم سال 89 روی زنان باردار مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهری استان انجام گرفت. نمو نه گیری مورد ها به روش تمام شماری انجام شد داده ها با استفاده از فرم طراحی شده براساس پرسشنامه طرح های کشوری بهداشت باروری از پرونده های خانوار استخراج و جمع آوری گردید. تحلیل داده ها با استفاده از آخرین دستورالعمل های وزارت بهداشت و نرم افزار SPSS نسخه 16 به صورت توصیفی و تحلیلی انجام شد
یافته ها : براساس نتایج بدست آمده از این مطالعه مجموعا 350 مورد بارداری ناخواسته شناسایی شد که با فرض یکسان بودن وقوع بارداری ناخواسته در نیمه اول و دوم سال 89 مجموعا 14700 مرتبه بارمراجعه معادل 2450 ساعت کار اضافی به حجم کار نیروی انسانی شاغل در نظام مراقبت های اولیه بهداشتی مراکز شهری استان اضافه شده است، که خود نیازمند یکارگیری حداقل دو کاردان بهداشت و پرداخت حداقل 200.000.000 ریال نقدینگی بابت حقوق و مزایای سالانه آنان می باشد.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد هزینه های ناشی از بارداری های ناخواسته منجر به افزایش حجم کار و لزوم استخدام نیروی انسانی اضافیمی گردد که در صورت عدم تامین موجب کاهش کیفیت ارائه خدمات اولیه بهداشت مادر و کودک می گردد.
واژه های کلیدی: حاملگی ناخواسته، مورد – شاهد، هزینه، کهگیلویه و بویراحمد.
بررسی شیوع آلرژنهای شایع در افراد مبتلا به رینیت آلرژیک
سید حسام الدین نبوی زاده1
1-دانشیار، مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: بیماریهای آلرژیک یکی از بیماریهای شایع است که در فصول خاص شیوع بیشتری پیدا میکنداین بیماری کیفییت زندگی بیماران را به طور قابل توجهی تحت تاثیر قرار داده و موجب صرف بودجه های هنگفتی می گردد
هدف از این مطالعه تعین شیوع حساسیت به آلرژنهای شایع تنفسی و غذایی در مبتلایان به رینیت آلرژیک مراجعه کننده به درمانگاه آلرژی در شهر یاسوج می باشد.
روش کار: این مطالعه مقطعی بر روی 184 بیمارشامل 120 زن و64 مرد با علایم بیماری حساسیت تنقسی شامل رینیت وعطسه وسرفه بوده است داده ها از بیماران مراجعه کننده به کلینیک شهید مفتح یاسوج طی سال های 90 و91 جمع آوری شده است تشخیص بر اساس تست پوستی پریک بوده است تعداد الرزن های تست شده در همه موارد یکسان و24 مورد بوده داده ها با استفاده از نرم افزارمتلب مورد بررسی قرار گرفته است
یافته ها: از لحاظ حساسیت 31نفر از بیماران به هیچ نوع آلرژنی حساسیت نداشته در حالیکه به هیستامین به عنوان کنترل حساسیت با برآمدگی وقرمزی قابل توجه داشته اند
از 153 فرد مثبت 21نفر)13.7%))به یک آلرژن و 27 نفر (17.6%) به دو آلرژن و22 نفر (14.3%)به سه آلرژن و24 نفر (15.4%) به جهار آلرژن و59 نفر)38.%)به بیش از چهار آلرژن حساسیت نشان داده اندحساسیت به حشرات 73 مورد (47.7%)وچمن با 58 مورد(37.9%)سوسک55 مورد (35.9%)گندم وآرد 51 مورد(33.3%)گردو 37مورد (24.1%) موی گربه36 مورد (23.5%)از شایعترین موارد بوده است گرده درختان و کلودوسپوریوم در رده های بعدی هستند
از لحاظ همراهی حساسیت به دو آلرژن به طور همزمان در مورد سوسک وحشره29 مورد وآلرژن گربه وسگ 24 مورد بالاترین مورد همراهی را داشتند.
بحث و نتیجه گیری: با وجود شیوع بالای حساسیت به آلرژن های گیاهی و درختان که بیشتر فصلی هستند حساسیت به حشرات که در تمام فصول هستند از آنها شایع ترند در ضمن باید به واکنش متقاطع بین آلرزنها توجه کرد و برای اثبات نوع آلرزن باید از آزمایشهای تکمیلی استفاده کرد.
واژگان کلیدی: بیماریهای آلرژیک، تست پوستی پریک، رینیت
عدالت و اخلاق در نظام سلامت: نگاهی به نابرابری در مؤلفه های اجتماعی سلامت در تهران
محسن اسدی لاری1، محمدرضا واعظ مهدوی2
1-دانشیار، دانشگاه علوم پزشکی ایران
2-استاد، دانشگاه شاهد
مقدمه و هدف: سلامت مردم و جوامع تحت تأثیر عوامل مختلف محیطی، اجتماعی و اقتصادی است، در حالیکه در بهترین شرایط، بخش بهداشت و درمان حداکثر می تواند به 20 درصد مشکلات سلامت مردم پاسخ دهد و بقیه عوامل مؤثر بر سلامت در خارج از بخش سلامت شکل می گیرد. در بسیاری از کشورها، در گروههای فقیر و آسیب پذیر مرگ و میر و مشکلات سلامت بیشتری نسبت به سایر گروههای برخوردار اتفاق می افتد و بیکاران از سلامت روان کمتر و نیز کیفیت زندگی پایینتری نسبت به شاغلان برخوردارند. عدم تعادل فیزیکی و اقتصادی- اجتماعی در شهرها، موجب افزایش فاصله طبقاتی میشود که خلاف راهبرد عدالت است. هدف از این مطالعه، سنجش نابرابریهای اقتصادی-اجتماعی مؤثر بر سلامت به تفکیک مناطق 22 گانه و 374 محله کلانشهر تهران و برنامه ریزی و اقدام برای کاهش نابرابریهاست.
روش کار: دور دوم طرح سنجش عدالت در شهر تهران با اصلاح و بروز رسانی پرسشنامه پیمایش اصلی برای پوشش دادن شش حیطه: زیر ساخت و محیط فیزیکی، حیطه توسعه انسانی و اجتماعی، توسعه اقتصادی، حکمرانی، سلامت و تغذیه و حیطه فرهنگی و 65 شاخص تعریف شده، در سطح تمام محلات تهران در پاییز 1390 انجام گرفت. روش نمونه گیری در این مطالعه مقطعی، طبقه بندی چند مرحلهای خوشهای سیستماتیک بر روی 1600 خانوار در هر منطقه بود. پرسشنامه در دو بخش: 14 قسمت از طریق پرسش از سرپرست خانوار و 6 قسمت از طریق خود تکمیلی (پرسشنامه های سلامت روان، کیفیت زندگی، سرمایه اجتماعی، سلامت دهان، درد و فعالیت فیزیکی) بکارگرفته شد. پیمایش فرعی دیگری با یک هشتم زیر نمونه از پیمایش اصلی نیز برای بررسی وضعیت سبد غذایی خانوارها (200 خانوار در هر منطقه) طراحی و اجرا شد. پروتکلهای گسترده ای برای نظارت، ورود داده، بازبینی، داده آمایی، ارزشیابی و تحلیل اطلاعات تدوین و بکار گرفته شد.
بحث و نتیجه گیری: داده های 34700 خانوار متشکل از 118000 نفر به تفکیک 368 محله تهران جمع آوری و نابرابریهای اقتصادی، اجتماعی ، زیست محیطی و سلامت خانوار احصا گردید. بعد خانوار نسبت به سال 1387 کاهش یافته و در مناطق کم برخوردار بیشتر است. بیسوادی در افراد 7 ساله و بالاتر به نسبت دور نخست مطالعه افزایش یافته و تفاوت چشمگیری در بین مناطق و محلات برخوردار و کم برخوردار وجود دارد. حوادث خانوار در تهران کمتر از دور اول شده اما در مناطق کم برخوردار میزان حوادث افزایش یافته است. درصد خانوارهایی که حداقل یک فرد سیگاری داشتند به نسبت سال 1387 کمتر شده و این کاهش بویژه در مناطق کم برخوردار بیشتر بود. فعالیت فیزیکی، تناسب اندام و مصرف سیگار در خانوارهای مناطق برخوردار تهران بیشتر بود. این اطلاعات و نتایج بیشتری که ارائه خواهد شد همگی دال بر نابرابریهای قابل توجهی است که در شاخصهای سلامت و عوامل اجتماعی و اقتصادی در بین خانوارهای ساکن در مناطق و محلات کلانشهر تهران وجود دارد و نیاز به مشارکت مردم، نهادهای غیردولتی و دستگاههای ذیربط در زمینه کاهش نابرابریها و دسترسی یکسان و آسان به مواهب زنگی در جهت آرمانهای اخلاقی و عدالت محور بیش از پیش محسوس است.
واژگان کلیدی: نابرابری، مولفه های اجتماعی، عدلت
Epidemiologic evaluation of child abuse and neglect in school-aged children of Qazvin Province, I.R.Iran- 2011
Zahra Hosseinkhani1, Saharnaz Nedjat2, Ali Aflatouni3, Manoochehr Mahram4, Reza Majdzadeh5
1. Msc of Epidemiology, Deputy for Health, Qazvin University of Medical Sciences. Qazvin, Iran
2. Associate professor of Epidemiology and Biostatistics Department, Faculty of Public Health, Tehran University of Medical Sciences. Tehran, Iran
3. Msc of Educational Research, Faculty of Education and Psychology, Tehran University, Tehran, Iran
4. Associate professor of Pediatrics Department, Faculty of Medicine, Qazvin University of Medical Sciences. Qazvin, Iran
5. Professor of Epidemiology and Biostatistics Department, Faculty of Public Health, Tehran University of Medical Sciences. Tehran, Iran
Objective: This study was carried out to detect the prevalence of child abuse in three domains of physical, psychological and neglect among elementary school aged children of Qazvin Province-I.R.Iran.
Methods: In this descriptive-analytic and cross-sectional study, 1028 elementary school aged children of Qazvin Province selected through multistage cluster sampling were assessed for child abuse in all domains, except for sexual abuse through a researcher-made questionnaire. The questionnaire was standardized for validity and reliability. Gathered data was statistically analyzed and P-value less than 0.05 was considered significant.
Findings: Out of 1028 studied children, including 540 (52.5%) boys and 488 (47.5%) girls 679 cases (66.05%) declared at least one type of child abuse. The number of positive cases for each domain of emotional, physical and neglect was 618 (60.1%), 360 (35%) and 394 (38.3%) respectively. No significance was seen regarding the gender and/or regions of living in any of the domains and total prevalence, but the prevalence was significantly higher in families with two children.
Conclusion: Regarding the results of this study which showed a prevalence rate of 66% for child abuse; and since there are strong association between child maltreatment and its impacts in juvenile and adulthood periods in the forms of offending, mental health concerns such as suicide and homicide, substance abuse, school failure, employment difficulties, teenage pregnancy, adult attachment difficulties, family violence, intergenerational violence and so on, appropriate education to the parents, and the punishment laws for child abuse is recommended.
Key Words: Child Abuse, Emotional, Physical, Neglect
Medical Research in the 21st Century
Reza Chaman (Key speaker)
Associate Professor، Shahroud university of Medical Sciences
What is the mission of Medical research? To prepare Best evidences for Best Health!
More sophisticated Interdisciplinary Researches will be Required to Solve the “Puzzle” of Complex Diseases and Conditions(Genes, Behavior, Diet/Nutrition, Infectious agents, Environment, Society, ???).
What is Population-Based Medicine(PBM) in current century?
“…medicine that addresses the health care of whole populations rather than that of individual patients….”
PBM In Practice/ Research:
Identifying health disparity in practice / population of patients
Improving chronic disease management
Identifying at-risk populations in practice
Implementing practice guidelines
Integrating preventive service recommendations
The Future Paradigm: Transform Traditional Medicine to integrated P4 Medicine(Personalized, Predictive, Preventive, Participatory).
Ten Important content areas of Research in 21st century:
Informatics (Human- Computer interaction/ Advantages and Disadvantages of Human-Computer relationship,...)
Genomics( it is foundation stone of Personalized, Predictive, preventive and participatory Medicine)
Social Determinants of Health (we need precise quantitative measurements of SDH,...)
Spiritual Health( the effect size of Spiritual Health on Mental, Physical and Social Health,...)
Policy and law(Health improvement and Health System interventions need; Advocacy, Authority, Stewardship,...)
Ethics(Ethical considerations in new IT based medical investigations,..)
Equity( measurement of Equity, disparity reduction methods,...)
Communication and communicating skills
Cultural competency and Community-based participatory research
Globalization and Global health
Based on numerous new changes in life style, environment, management, technology, knowledge and finally Health transition, we have to redefine and reorient medical research in 21st century to target the above mentioned priorities.
نقش اپیدمیولوژی در مدیریت بیماریها
ابوالحسن ندیم1 (سخنران کلیدی)
1-عضو فرهنگستان علوم پزشکی کشور
خلاصه سخنرانی دریافت نشد
ترجمان دانش
رضا مجدزاده1 (سخنران کلیدی)
1-گروه آمار و اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران
خلاصه سخنرانی دریافت نشد
مدیریت بیماریها و سیاستگذاری در سلامت
دکتر محمد مهدی گویا1 (سخنران کلیدی)
1-مرکز مبارزه با بیماریهای وزارت بهداشت
خلاصه سخنرانی دریافت نشد
اخلاق در پژوهشهای اجتماعی
محمد ذوالعدل1 (سخنران کلیدی)
1-مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی مؤثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
خلاصه سخنرانی دریافت نشد
اپیدمیولوژی و سیاستگذاری، ارزشیابی و عدالت در حیطه سلامت
توزیع واحدهای بهداشتی درمانی در استان های کشور
آزاده درمیانی1، اردشیر خسروی2، عزیزالله عاطفی3، محمد شریعتی4، سعیده آقا محمدی5، الهه کاظمی6
1-کارشناس آمار، مرکز مدیریت شبکه، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
2-عضو هیات علمی ، مرکز مدیریت شبکه، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
3-پزشک عمومی، مرکز مدیریت شبکه، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
4-دانشیار پزشکی اجتماعی، مرکز مدیریت شبکه، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
5-کارشناس ارشد مدیریت خدمات بهداشت درمانی، کارشناس وزارت بهداشت،درمان و آموزش پزشکی
6-کارشناس ارشد آمار زیستی، کارشناس وزارت بهداشت،درمان و آموزش پزشکی
مقدمه و هدف: نظام اطلاعات در دو بعد، اطلاعات مهمی را در اختیار برنامه ریزان و مدیران نظام سلامت قرار می داده است. در بعد اطلاعات ساختار شبکه، شامل توزیع و استقرار واحد های بهداشتی درمانی، نیروی انسانی، تجهیزات و غیره و در بعد شاخص های وقایع حیاتی و پوشش خدمات. بر همین اساس، نظام اطلاعاتی شکل گرفت که بر اساس آنها بانک اطلاعاتی از داده های ساختار شبکه برای سطوح مختلف در دسترس بود که مبنایی برای تخصیص منابع سلامت می باشد.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر که بر اساس اطلاعات نرم افزار نظام ساختار شبکه تهیه شده است، اطلاعات موجود واحد های بهداشتی درمانی کشور را به تفکیک استان/ دانشگاه برای سالهای 1387 تا 1390 ارائه نموده است. در این پژوهش برای هر شاخص گزارشی به تفکیک دانشگاه و استان محاسبه شده است.
یافته ها: نسبت تعداد خانه های بهداشت فعال به ازای هزار نفر جمعیت به تفکیک استان در کل کشور طی سال های 1387 الی 1390 به ترتیب برابر با 79/0، 81/0، 82/0 و 82/0 است. نسبت تعداد مرکز روستایی فعال به ازای 6000 نفر جمعیت و نسبت تعداد مرکز شهری فعال به ازای 12500 نفر جمعیت به تفکیک استان در کل کشور در سال 1390به ترتیب 65/0 و 24/0 می باشد.
نتیجه گیری: امید است با به کارگیری اطلاعات حاصل از این نظام اطلاعات بتوان ضمن ارتقای کیفت اطلاعات آن، مدیران و صاحب نظران برای پیشبرد برنامه های عدالت محور حوزه های مختلف از این نظام اطلاعات در همه سطوح استفاده بهینه نمایند.
واژگان کلیدی: خانه بهداشت، مرکز بهداشتی درمانی شهری، مرکز بهداشتی درمانی روستایی، واحدهای بهداشتی درمانی
Distribution of health care facilities in Iran
Azadeh Dormiani1, Ardeshir Khosravi2, Aziz allah Atefi3, Mohammad Shariati4 Saeideh aghamohammadi5, Elaheh Kazemi6
1. BSc of Statistics, Centre for Health Network Management, Ministry of Health and Medical Education
2. PhD, Centre for Health Network Management, Ministry of Health and Medical Education
3. MD, Centre for Health Network Management, Ministry of Health and Medical Education
4. PhD, Head of Centre for Health Network Management, Ministry of Health and Medical Education
Background and Aim: Information system in two dimensions provided important information to planners and managers of the health care systems. Information on the network structure includes the distribution and establishment of health care facilities, personnel, equipment, etc. In another dimension, it encompasses the vital and coverage indices. Accordingly, the information system database was formed on the basis of data available for different levels of network structure that is the basis for the allocation of health resources.
Methods: The study is based on data provided by the Health National Informaition System (HNIS). HNIS provided current situation of health care facilities in Iran from 2008 to 2012 according to provincial/university levels. All indicators have been reported at both national and provincial levels.
Results: The ratio of the number of active health houses per thousand populations in each province in Iran from 2008 to 2012 were 0.79, 0.81, 0.82 and 0.82 respectively. This ratio for number of rural health centers and urban health centers in 2012 were 0.65 per 6000 populations and 0.24 per 12500 populations, respectively.
Conclusion: Knowing the current situation of health care facilities not only promotes the data quality but also facilitates the optimum application of such information to progress equity oriented programs by policy makers and health care managers.
Keywords: Health House, Rural Health Center, Urban Health Center, Health Care Facilities
مولفه های نابرابری در سلامت در سه جامعه شهری ، روستایی و عشایری : یک مطالعه کیفی
علی احمدی1، علی منتظری2، مریم شکیبا1
1-دانشجوی دکترای تخصصی اپیدمیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
2-ستاد پژوهشکده علوم بهداشتی جهاد دانشگاهی
مقدمه و هدف: WHO از سال 1995 توجه دولت ها و NGO ها را به مقوله برابری(Equality) و عدالت (Equity) در سلامت معطوف نمود. به هر گونه اختلاف ، تفاوت و گوناگونی غیرضروری ، قابل اجتناب و غیر منصفانه و غیرعادلانه در شاخص های اندازه گیری سلامت و عوامل خطر آن در جوامع مختلف، نابرابری در سلامت گفته میشود. این مطالعه با هدف تعیین و مقایسه عوامل موثر بر نابرابری در سلامت در سه جامعه مختلف در استان چهارمحال و بختیاری در سال 1391 انجام گردید.
روش کار: این بررسی یک مطالعه کیفی (Qualitative) است که از تلفیق روشهای تحقیق اتنوگرافی برای مطالعه فرهنگ و رفتار مردم و بهره گیری از روش فنومنولوژیک برای بررسی تجربیات زندگی افراد در جوامع مختلف استفاده نموده است. شرکت کنندگان در مطالعه به روش مبتنی بر هدف انتخاب گردیده و مشتمل بر افرادی بودند که عرصه زندگی واقعی آنها عشایری، روستایی و شهری بوده و همچنین از نظرات کارشناسان بهداشتی و درمانی و سایر بخش ها (آموزش و پرورش ، تامین اجتماعی، بسیج ،راه و شهرسازی ، شوراهای اسلامی و دهیاری) استفاده گردید. حجم نمونه با استفاده از به اشباع رسیدن داده ها تکمیل و به ترتیب در جوامع ذکر شده 23 ، 35 و 28 نفر بود. جمع آوری داده ها از طریق مشاهده ، مصاحبه و بحث گروهی و استفاده از اسناد و مدارک موجود بود. تحلیل داده ها طی سه مرحله توصیف ، تشخیص و خوشه بندی (درونمایه ها (تم ها، خلاصه سازی ، تحلیل و نهایتا تفسیر انجام شد.
یافته ها: خلاصه یافته های مطالعه در جدول زیر آمده است.
بحث و نتیجه گیری : این مطالعه آنچه را موجب نابرابری در سلامت گردیده را معرفی و دیدگاه مردم را بصورت شفاف و کاربردی بیان می نماید.
واژگان کلیدی : نابرابری، عدالت ، سلامت ، اپیدمیولوژی اجتماعی ، مطالعه کیفی
Determinants of health inequalities in urban, rural and tribal population: a qualitative study
Ali Ahmadi1, Ali Montazeri2, Maryam Shakiba3
1-Shahid Beheshti university of medical sciences, school of public health, department of epidemiology, PhD student of epidemiology
2-Iranian institute for health sciences research
Introduction: Equality and equity has been addressed by WHO since 1995. Inequality refers to any Differences in health indicators that are unnecessary, avoidable, unfair, and unjust. Health inequalities usually exist in low socioeconomic and low income societies. This study is aimed to determine and compare factors affecting health inequality in three different societies in Chaharmahal Bakhtiari in 1391.
Methods: this study is a qualitative research consisting ethnography for studying culture and behavior of people and phenomenologic methodology for studying life experience of people in different society. Participants were recruited using Purposive sampling method. Participants were those people who live in rural, urban or tribal areas and the researcher selected them using consultation with health care professionals and other experts in different sectors. Sample size was determined based on data saturation and were 23, 35, and 28 in rural, urban or tribal areas, respectively. Data were collected using observation, interview, focus group discussion and available documents. Data were analyzed in three stages of description, diagnosis and clustering of themes.
Results: Abstraction of results is demonstrated in following tables;
Conclusion: this study illustrated the reasons of health inequality using people viewpoint in an obvious and applied manner without performing cost demand research or quantitative indicators (PAR, SII, RII, concentration). Therefore it is expected that policymakers, planners and researchers prepared health equality in the societies especially in tribal areas using community based collaboration and considering attributable fraction of above mentioned factors in health inequality,
Key words: inequality, equity, health, social epidemiology, qualitative research
بررسی تغییرات مکانی کلر آزاد باقی مانده در شبکه آبرسانی شهرک نیروی انتظامی شیراز با استفاده از تحلیل خوشه ای
احمد بدیعی نژاد1، دکتر محمدرضا حیدری2 ، مهراب صیادی3
1- مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
2- معاون فنی معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی شیراز
3- مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
مقدمه و هدف: یکی از شاخص های مهم و 52 گانه عدالت در سلامت دسترسی مصرف کنندگان به آب شرب سالم می باشد، بنابراین ارزیابی فرایند های گندزدایی شبکه توزیع آب اهمیت فراوانی دارد. کلرزنی متداولترین روش گندزدایی آب است. هدف از این مطالعه بررسی تغییرات مکانی کلر آزاد باقی مانده در شبکه آبرسانی شهرک نیروی انتظامی شیراز با استفاده از تحلیل خوشه می باشد.
مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی مقطعی، از 70گره موجود درشبکه توزیع، 12گره به صورت نمونه گیری منظم انتخاب شدند و 1200نمونه آب برداشت شد. نقاط نمونه برداری در طول دوره نمونه برداری ثابت بود. از کلر سنج دیجیتالی جهت اندازه گیری میزان کلر آزاد باقیمانده و کلر ترکیبی استفاده شد. نتایج بدست آمده در نرم افزار SPSSوارد شد با استفاده از روش های آماری توصیفی و تحلیل خوشه ای تحلیل گردید.
یافته ها: بر اساس نتایج تحلیل خوشه ای مکان های نمونه برداری به سه گروه، منطقه دور از منبع کلرزنی، منطقه نزدیک به منبع کلرزنی و منطقه با فاصله متوسط از منبع کلرزنی دسته بندی شدند. نتایج تحلیل خوشه ای نشان داد میزان کلر آزاد باقیمانده محل های نمونه برداری به سه گروه، منطقه با سطح کلر بالا(>mg/l 6/)، منطقه با سطح کلر متوسط(Mg/l 6/-3/)و منطقه با سطح کلر کم Mg/l ) 3/>(دسته بندی شد.
بحث و نتیجه گیری: نتایج مطالعه ثابت کرد که مقدار کلر باقیمانده در محل نمونه برداری ارتباط معکوسی با فاصله از منبع کلر زنی دارد و تغییرات مکانی کلر آزاد باقیمانده با میزان مصرف آب و فعالیتهای تجاری ارتباط داشت.
واژگان کلیدی: کلر آزاد باقیمانده، تحلیل خوشه، شبکه توزیع آب
assessment spatial diversity of residual chlorine in a water distribution network of niroo entezami town of shiraz city using cluster analysis
ahmad badee nezhad1, mohamad reza hydari2, mehrab sayadi3
1- instructor in environmental health of shiraz university of medicale sciences ,shiraz, investigation centeral of social factors effective of health
2-technical helpmeet, section health of Shiraz University of Medicale Science ,Shiraz
3- instructor in statistician of shiraz university of medicale sciences ,shiraz, investigation centeral of social factors effective of health
background and purpose:one of important index and fifty two tamous justice health be access consumer to safe drinking water. therefore evaluating the disinfection process of water supply system have abundant important. chlorination is an usual method for water disinfection, the goal of this study was assessment spatial diversity of residual chlorine in a water distribution network of niroo entezami town of shiraz city using cluster analysis.
Method: in This cross-sectional research 12 node were elect sampling systematic method from 70 node in drinking water distribution system, and 1200 water sample were taken. Sampling point was fixed. Digital colorimeter was used to measure free chlorine and total chlorine residual. The results was enter in SPSS Software and was analysis with used cluster analysis.
Results: from the result of cluster analysis, the sampling sites of the study area were classified into three groups: far from the source of chlorination zone, medium distance from the source of chlorination zone and near from the source of chlorination zone. the results of cluster analysis was showed the sampling sites of the study area were classified into three groups: high-chlorine-level zone(0.6mg/l<), medium-chlorine-level zone(0.3-0.6mg/l), and low-chlorine-level zone(>0.3mg/l).
Conclusion: the results of study confirmed existence of inverse correlation between the amount of residual chlorine and distance from the source of chlorination in water supply networks. The spatial diversity of chlorine residual was found to correlate with the water consume and the commercial activities.
Keyword: free chlorine residual, cluster analysis, water distribution network
تحلیل پارامترهای فیزیکی و شیمیایی منابع آب شرب شهر شیراز با استفاده از تحلیل عاملی
احمد بدیعی نژاد1، سید جوادشمس نیا2، مهدی فرزاد کیا3، خداداد حاج پور4
1- مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
2-کارشناس ارشد اپیدمیولوژی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد فیروزآباد
3-دانشیار، گروه مهندسی بهداشت محیط، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران
4- مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
مقدمه و هدف: در سالهای اخیر به دنبال تشدید حوادثی چون تغییرات اقلیمی، تنش های آبی و تأثیر ملموس آب بر شرایط محیطی و اقتصادی-اجتماعی، چگونگی حفاظت از منابع آب به عنوان یکی از ارکان توسعه پایدار مورد توجه محافل مختلف علمی بوده است. هدف از انجام این مطالعه بررسی کیفیت منابع آب شرب زیرزمینی شهر شیراز و تحلیل پارامترهای فیزیکی و شیمیایی منابع آب شرب شهر شیراز با استفاده از تحلیل عاملی درسال 1389 و1390 بوده است.
مواد و روش ها: این مطالعه طولی در 4فصل انجام شداز 72حلقه چاه فعال آب شرب شیراز بصورت نمونه گیری منظم 15 حلقه چاه آب انتخاب و در مجموع60 نمونه آب در فصل های تابستان وزمستان سال 1389و 1390برداشت شد و مورد آزمایش قرار گرفت. پارامترهای مورد مطالعه شامل pH ، قلیاییت کل، سختی کل، منیزیم، بی کربنات، کلراید، سولفات، فلوراید، کل جامدات محلول، سدیم، کلسیم، نیترات و هدایت الکتریکی بود که مطابق با روش های کتاب استاندارد متد مورد آزمایش قرارگرفتند. نتایج بدست آمده در نرم افزار SPSSوارد شد با استفاده از روش های آماری توصیفی وتحلیل عاملی تحلیل گردید.
یافته ها: همبستگی معکوسی بین pH (05/0>p )با کل جامدات محلول( 5/.-=r (، هدایت الکتریکی(5/0-=r)، کلراید(r=-0/4) و کلسیم (r=-0/6)بدست آمد. سختی کل وکلسیم نیز همبستگی مستقیم با کلرور( 95/0=r)و هدایت الکتریکی) 93/0(r=داشت. تحلیل عاملی دو عامل را نشان داد، عامل اول با واریانس کل 78% ارتباط مستقیم با هدایت الکتریکی، کل جامدات محلول، سختی کل وکلرور ، و ارتباط معکوس با pH داشت. عامل دوم با واریانس کل 10% ارتباط مستقیمی با فلوراید و سدیم و ارتباط معکوس با بی کربنات و سختی کل داشت.
بحث و نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که پارامترهای هدایت الکتریکی، کل جامدات محلول و سختی کل بیشترین تاثیر و پارامترهای فلوراید، سدیم و pH کمترین تاثیر را بر روی کیفیت منابع آب شرب شیراز داشتند.
واژگان کلیدی: آب زیرزمینی، پارامترهای فیزیکی، پارامترهای شیمیایی، تحلیل عاملی
physical and chemical quality parameters analysis of shiraz plain’s groundwater as a drinking water resource using factor analysis
Ahmad badeenezhad1, sayed javad shamsnya2, mahdi farzad kia3,khodadad hajpour1
1)instructor in environmental health of shiraz university of medicale sciences ,shiraz, investigation centeral of social factors effective of health
2 instructor in epidemiology and preceptor of firoz abad university of azad eslami
3) Associate Professor Department of Environmental health, Tehran University of Medical Sciences, Tehran
4) instructor in environmental health of shiraz university of medicale sciences ,shiraz, investigation centeral of social factors effective of health
Background and Purpose: in recent years at pursuit increase occurrence similar alterations continental, struggle and obvious influence watery upon environmental, economical and public conditions, conservation quality of water resource were payed attention scientist to one fundamentals of permanent development. The purpose of this study was to investigation of Shiraz city groundwater’s quality and physical and chemical quality parameters analysis of shiraz plain’s groundwater as a drinking water resource using factor analysis in 2011 and 2012 years.
Material and method: this longitudinal study wase done in four seasons. From 72 potable wells of shiraz, 15 wells were elect sampling systematic method and one sample were taken in ever wet and dry season. In total 60 water sample was collected in summer and winter 2011 and 2012 and analyse. The parameters studied were pH, total alkalinity, total hardness, manuaseume, be carbonate, Chloride, sulphate, fluoride, total dissolved solids, sodium, calcium, nitrate and electrical conduction,that were measured based on the standard methods for the examination of water and wastewater standard method‘s book.The results was enter in SPSS Software and was analysis with used factor analysis.
Result: pH has a negative correlation (p <0.05) with TDS (r= -0.5) EC(r=-0.5), CL(r=-0.4) and CA (r=-0.6),total hardness and ca showed a positive correlations with CL (r=0.95), EC (r=0.93). factor analysis employed indicates two factors. factor I, explains 78% of the total variance, with a strong positive loading on EC, TDS, CA, Total Hardness and CL and a negative loading on PH. factor ii accounts for 10% of the total variance, and was characterized by positive loading of f and Na and negative loading of bicarbonate and total hardness.
conclusion: result was showed that EC, TDS and Total Hardness parameters were have most effective and F, NA and pH parameters have least influence on Shiraz city groundwater’s quality.
Key words: groundwater, physical parameters, chemical parameters, factor analysis
بررسی مسائل موجود در برنامه کنترل سل ایران: یک مطالعه کیفی
محمود موسی زاده1، نرگس خانجانی2
1-دانشجوی دکترای اپیدمیولوژی، مرکز تحقیقات مدلسازی در سلامت، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
2-استادیار، گروه آمار و اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
مقدمه و هدف: ضعف در بیماریابی، درمان ناکافی و نادرست، مقاومت دارویی و اپیدمی همزمان با HIV ، برنامه کنترل سل را در جهان با مشکل جدی مواجه نموده است. لذا به منظور درک جامع و عمیق مسایل و مشکلات و ارائه پیشنهاد هایی برای ارتقاء وضعیت موجود، مطالعه کیفی حاضر انجام گرفت.
روش: مطالعه کیفی تحلیل محتوای کیفی با مصاحبه نیمه ساختاریافته با مطلع ترین افراد از برنامه کنترل سل انجام شده است. نمونهگیری از نوع هدفمند بوده و برای جمعآوری اطلاعات از سوالات باز استفاده گردید. ازچهارمعیارمقبولیت، همسانی، تعیین وانتقال پذیری برای ارزیابی روایی و دقت و پایایی دادههای کیفی استفاده شد. همچنین برای تحلیل دادهها از روش تحلیل چارچوبی استفاده گردید که بر این اساس یک چارچوب موضوعی تنظیم و موضوع های کلیدی شناسایی گردید.
یافتهها: در پژوهش حاضر در تعیین عوامل موثر بر ضعفها و مسائل مربوط به برنامه کنترل سل، 6 موضوع اصلی و24 موضوع فرعی شناسایی شد که موضوعات اصلی شامل1)سیاستگزاریها، استراتژیها و خط مشیها، 2)ویژگیهای نیروی انسانی، 3)کمیت و کیفیت منابع، 4) ماهیت و روش کار، 5) هماهنگی و ارتباطات و 6) مشارکت مردمی و حمایتهای اجتماعی بوده است.
بحث و نتیجه گیری: تجارب مشارکت کنندگان در این بررسی نشان میدهد که ضعف برنامه کنترل سل در ایران تحت تاثیر عوامل مختلف بوده است. به منظور ارتقاء وضعیت موجود و کاهش مشکلات، ضرورت دارد اصلاحاتی در فرایند تشخیص و درمان، نظام گزارش دهی سل، نحوه تمکین پزشکان به پروتکل ملی مبارزه با سل، چگونگی آموزش عمومی، چگونگی بکارگیری پزشکان هماهنگ کننده برنامه ، عملکرد پرسنل آزمایشگاه تشخیص سل و سایر امکانات تشخیصی و درمانی صورت گیرد.
واژههای کلیدی: سل، بیماریابی، درمان، مطالعه کیفی
The existing problems in the tuberculosis control program of Iran: a qualitative study
Mahmood Moosazadeh1, Narges Khanjani2
1 MPH and PhD Student of Epidemiology, Research Center for modeling in health, Kerman University of medical sciences, Kerman, Iran.
2 Assistant Professor, Faculty of Public Health, Kerman University of medical sciences, Kerman, Iran
Background: The TB control program in the world has encountered serious problems because of weakness in case detection, inadequate and improper treatment, drug resistance and the emerging and concurrent epidemic of HIV. Therefore, this qualitative study was conducted in order to gain a deep and better understanding of the problems and to suggest initiatives to improve the situation.
Method and Material: A qualitative content analysis study was carried out by semi-structured interviews with key informants of the tuberculosis control program in Iran. Participants were selected by purposeful sampling. The trustworthiness of the study was confirmed by the four criteria of credibility, dependability, conformability and transferability. Data analysis was performed using framework analysis and the main themes and subthemes were identified.
Results: Twenty four subthemes and six themes were identified as followings: 1) strategies and policies, 2) characteristics of human resources, 3) quality and quantity of resources, 4) the basis of the methods, 5) coordination and communication and 6) general public participation and social support
Conclusion: Different factors have led to the weakness of the program. In order to improve the current situation and alleviate the problem, it is necessary to improve the processes of diagnosis and treatment, TB reporting system, physician compliance to the National protocol of tuberculosis control, public education, recruitment of TB coordinator physicians, the practice of TB diagnosis laboratory staff and other diagnostic and treatment facilities.
Keywords: Tuberculosis, case finding, treatment, Qualitative research
بررسی نابرابری های اقتصادی و اجتماعی در عدم استفاده از کمربند و کلاه ایمنی در اتومبیل و موتورسیکلت در استان کردستان
قباد مرادی1و3، کاظم محمد1، حسین ملک افضلی1، سید رضا مجدزاده1و3، کورش هلاکوئی نائینی1و4
1- مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت کردستان، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی کردستان
2-استاد، گروه آمار و اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران
3-مرکز تحقیقات بهره برداری از دانش سلامت، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران
4-انجمن اپیدمیولوژی ایران
مقدمه و هدف: سالیانه حدود 3/1 میلیون نفر که بیشترافراد جوان 15 تا 29 ساله هیتند به خاطر حوادث ترافیکی جان خود را از دست می دهند. بیش از 90 درصد حوادث ترافیکی در کشورهایی با درامد کم یا با در امد متوسط اتفاق می افتند. هدف این مطالعه تعیین میزان نابرابری های اقتصادی و اجتماعی در عدم استفاده از کمربند و کلاه ایمنی در اتومبیل و موتورسیکلت در استان کردستان در سال 1388 است.
مواد و روش ها: داده های این مطالعه از داده های نظام مراقبت بیماری های غیر واگیر کشور (NCDSS) در سال 1388 استان کردستان گرفته شده است. وضعیت اقتصادی و اجتماعی(SES ) بر اساس دارائی و وضعیت محل زندگی با استفاده از PCAتعیین شد. ارتباط بین میزان شیوع عوامل خطر و SES مختلف با استفاده از رگرسیون لجستیک و با تعیین OR گروه های مختلف نسبت به فقیرترین گروه و همچنین محاسبه شاخص و منحنی تمرکز بررسی شد. برای تعیین سهم عوامل تاثیر گذار بر نابرابری از آنالیز تجزیه استفاده شد.
یافته ها: شیوع عدم استفاده از کمربند و کلاه ایمنی 47.5 (44, 51) بود. مقدار شاخص تمرکز -0.097 (-0.148, -0.046) بود.
مقدار OR عدم استفاده از کمربند و کلاه ایمنی در اتومبیل و موتورسیکلت در استان کردستان در غنی ترین گروه به فقیرترین گروه
0.39 (0.23-0.68) بود. نتایج انالیز تجزیه نشان داد که نشان می دهد که 34% از نابرابری به خاطر SES و47% به خاطر محل زندگی و 12% هم به خاطر عوامل نامعلوم بوده است.
بحث و نتیجه گیری: ارتباط معکوسی بین SES و عدم استفاده از کمربند و کلاه ایمنی وجود دارد. در برنامه ریزی برای کاهش حوادث ترافیکی باید به این موضوع توجه کرد.
واژگان کلیدی: نابرابری، حوادث ترافیکی، SES ، کردستان
socioeconomic inequalities in not wearing seat belts and helmets on cars and motorcycles in Kurdistan
Ghobad Moradi1,2, Kazem Mohammad1, Hossein Malekafzali Ardakani1, Reza Majdzadeh1,3, Kourosh Holakouie Naieni1,4
1-Epidemiology and Biostatistics Department, School of Public Health, Tehran University of Medical Sciences, Tehran, Iran
2-Social Determinant of Health Research Center, Kurdistan University of Medical Sciences (SDHC-MUK), Sanandaj, Iran
3-Knowledge Utilization Research Center (KURC), Tehran University of Medical Sciences, Tehran, Iran
4-Iranian Epidemiological Association, Tehran, Iran
Background: Each year, about 1.3 million young people aged between 15 and 29 years die due to road accidents in world. More than 90 percent of traffic accidents happen in low and middle-income countries. The aim of this study was to determine the socioeconomic inequalities in not wearing seat belts and helmets on cars and motorcycles in Kurdistan in 2009.
Methodology: The data used in this study was collected from the data gathered in non-communicable disease surveillance system in 2009 in Kurdistan. In this study, the socio-economic status (SES) was determined based on the location and status of assets using PCA method. The relation between the prevalence of risk factors and SES was calculated using logistic regression and comparison of the OR of the poorest group with the OR of other groups and also using concentration index and concentration curve. In order to determine the contribution of determinants of inequality, the decomposition analysis was used.
Results: The prevalence of not wearing the seat belts and helmets was 47.5 (44, 51). The concentration index was -0.097 (-0.148, -0.046). The OR of not wearing seat belts and helmets on cars and motorcycles in Kurdistan province in the richest group compared with the poorest group was 0.39 (0.23, -0.68). The results of the decomposition analysis showed that 34% of inequalities were due to SES, 47% were due to living location, and 12% were due to unknown causes.
Conclusion and discussion: There is an inverse association between SES and not wearing seat belts and helmets. This issue must be considered while planning to reduce traffic accidents.
Keywords: inequality, traffic accidents, SES, Kurdistan
تمرکز زدایی از طریق مدل ترکیبی نظام پیشنهادات و شیوه دلفی
عباسعلی کریمی1 ، رحیم استوار1، علی موسوی زاده1، محسن مومنی2
1- دانشکده بهداشت، مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-عضو هیت علمی دانشکده پرستاری، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف : تفویض اختیار ، انتقال قسمتی از اختیارات و وظایف اجرایی خاص مدیر است که صرف نظر از منشأ آن به زیر دستان و رؤسای واحدها جهت تسریع در انجام امور و تحقق سریع و به موقع اهداف سازمانی واگذار می شود. چون راه حل مشخصی جهت تفویض اختیار وجود ندارد،الگوی پیشنهادی این مطالعه،مدیریت مشارکتی از طریق پیشنهادات پایین دستی ها ( جهت شناسایی فرایندها ) و شیوه دلفی (نظر صاحب نظران) به منظور ارائه راهکارهای پذیرفتنی و عملی می باشد.
روش اجرا: پژوهش حاضر یک مطالعه کیفی می باشد که به صورت مقطعی در سال 1390 در استان کهگیلویه و بویراحمد انجام شده است. پژوهش در دو مرحله انجام شد که در مرحله اول جامعه پژوهش مسئولین مراکز بهداشتی درمانی استان (58 نفر) به روش تمام شماری از طریق پرسشنامه باز پیشنهادات آنها در خصوص فرایندهای در خواستی جهت واگذاری گردآوری شد و در مرحله دوم که شیوه دلفی بود پیشنهادات در معرض قضاوت 30 نفر از کارشناسان قرار گرفت. داده ها از طریق نرم افزار spss و excel وآزمونهای کای دو ،ضریب همبستگی ،رسم نمودارهاو برآوردضرایب تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها : نتایج نشان داد در مجموع 65 فرایند جهت تفویض پیشنهاد داده شد که از این تعداد 48مورد( 85/73% ) فرایندهای پیشنهادی را صاحب نظران قابل تفویض دانستند. که40% این فرایندها در حیطه اداری 92/36 % حیطه مالی و 08/23% در حیطه بهداشتی بود. 88% مسئولین واحدها کمتر از 6 سال سابقه مدیریتی داشتند و هرچه تحصیلات افزایش می یافت از عمر مدیریتی آنها کاسته می شد. 69/20 % تحصیلات دانشگاهی نداشتند و تنها 27% آنها پزشک بودند
نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد با مشارکت رده های مدیریتی محیطی می توان فرایندهای زیادی را مشخص و با استفاده از شیوه دلفی ( نظر صاحب نظران) مواردی که واگذاری آنها از نظر اجرایی امکان پذیر باشد را شناسایی نمود و این مدل می تواند بعنوان یک روش قابل اعتماد در امر تفویض اختیار جهت تمرکززدایی بکار گرفته شود. نتایج نشان می دهد، افراد با تحصیلات بالاتر علی رغم آنکه مدت کمتری در پست های مدیریتی باقی می مانند مانند بقیه نسبت به فرایندها و مشکلات اجرایی آشنایی دارند. به نظر می رسد در صورت استمرار مدیریت ،از این نظر می توانند مفید تر باشند.
واژه های کلیدی: فرایند، پیشنهادات، تفویض اختیار
اپیدمیولوژی، روشهای نوین چالشهای آینده
ارزیابی میزان اثر بهبود درد ، پس از عمل سزارین به وسیله مارکائین
سید سالار خادمی1 ، سید محمد امین رضایی2 ، اکبر فروزنده3 ، پویان قزلباش2
1-دانشجوی کارشناسی بهداشت محیط، کمیته تحقیقات دانشجوئی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2- دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
3-دانشجوی کارشناسی اتاق عمل دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
زمینه و هدف : در جریان عمل ، درد به اسپاسم عضلات اسکلتی و تحریک سمپاتیک منجر می شود که باعث افزایش متابولیسم و مصرف اکسیژن و همچنین افزایش عوارض بعد از عمل می شود. در این راستا مطالعه حاضر با هدف اصلی تعیین اثر بیحسی مارکائین در محل برش عمل سزارین انجام گرفت.
مواد و روش ها : این بررسی یک تحقیق بالینی است که بیماران کاندید عمل جراحی سزارین با برشس عرضی ، در ASA I ، تحت بیهوشی عمومی ، در دو گروه تجربی و گواه به صورت تصادفی انتخاب شدند.
یافته ها : در گروه تجربی داروی بوپیواکائین ( مارکائین 25/0 % ) به صورت زیر پوست ، فاسیا ، ماهیچه انفیلتره شده و میزان درد در اتاق بهبودی ، 12 الی 24 ساعت بعد از عمل در گروه تجربی از گروه گواه کمتر بود ( P<0.05 ).
بحث و نتیجه گیری : انفیلتراسیون مارکائین در محل برش عمل سزارین باعث کاهش مدت زمان درد پس از سزارین می شود.
واژگان کلیدی : انفیلتراسیون ، مارکائین ، سزارین
Assessment of pain relief after Caesarean section by Marcaine
Background: During the operation, pain leads to muscle spasm and sympathetic stimulation that increased metabolism , oxygen consumption and also increased postoperative complications. In this context, the main aim of this study was to determine the anesthetic effect of Marcaine in cesarean incision.
Materials and Methods: This study is a clinical study with a cross-section of candidates for cesarean section , in ASA I , undergoing general anesthesia were randomly divided into experimental and control groups.
Results: In the experimental group, dose bupivacaine (Marcaine 0.25%) subcutaneously, fascia, muscle was infiltrated and the rate of pain in the recovery room, 12 to 24 hours after surgery were significantly lower in the experimental group than the control group (P <0.05).
Conclusion: Marcaine infiltration of the incision cesarean section may reduce the duration of pain.
Key words: infiltration, Marcaine , Caesarean
بررسی فراوانی مصرف مواد نیروزا و آگاهی نسبت به عوارض آن در ورزشکاران بدنساز مرد و زن شهر یاسوج در سال 91
جانمحمد ملک زاده1، مهدی اکبرتبار2، پویان قزلباش3، اشرف نیکخواه4، سید محمدامین رضایی5
1-استادیار، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-استادیار، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
3-دانشجوی کارشناسی علوم تغذیه، کمیته تحقیقات دانشجوئی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
4-دانشجوی کارشناسی بهداشت محیط، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
5-دانشجوی کارشناسی تغذیه، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: امروزه میل به ورزش جایگاه ویژه در میان افراد بدست آورده که در این بین پرورش اندام توانسته بسیاری از افراد را به سمت خود بکشاند که در کشورمان تعداد کثیری از این افراد ورزشکار به منظور افزایش عملکرد ورزشی،کسب قهرمانی،زیبایی اندام و افزایش عضله وانرژی بطرف مصرف مواد نیروزا سوق داده شده اند.این مطالعه به منظور بررسی فراوانی مصرف مواد نیروزا وآگاهی نسبت به عوارض ان در ورزشکاران بدنساز شهر یاسوج در سال 91 انجام شده است.
مواد و روش ها: در این مطالعه که به روش توصیفی-مقطعی انجام گرفت تعداد 214 نفر از بدنسازان مرد و زن باشگاهای یاسوج بطور تصادفی انتخاب،بوسیله ی پرسشنامه ای که حاوی سوالات دموگرافیک ،میزان نوع ماده مصرفی ،مدت زمان ورزش و اگاهی نسبت به عوارض بود از طریق مصاحبه اطلاعات لازم کسب شد. داده ها از طریق SPSS وآزمون های اسکوئر مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها:43%کل ورزشکاران از مواد نیروزا استفاده می کردند.در بین داروهای مصرفی کراتین با2/33% شایع ترین داروی مصرفی در میان استفاده کنندگان بود.9/29% مصرف کنندگان دلیل مصرف خود را افزایش حجم توده عضلانی می دانستند. میانگین وزن افراد مصرف کننده مواد نیروزا بیشتر از افرادی بود که استفاده نکرده بودند. بیشترین مصرف در گروه سنی 25-20 با 9/61 درصد بود. 9/22% ورزشکاران نسبت به عوارض مواد نیروزا نااگاه،8/45%اگاهی کم،8/16%اگاهی متوسط و تنها 5/14%از عوارض اگاه بودند.
بحث و نتیجه گیری : با توجه به فراوانی مصرف مواد نیروزا و اگاهی کم آن ها نسبت به عوارض این مواد ،باید برنامه های آموزشی جهت کنترل استفاده از مواد نیروزا و افزایش آگاهی آنها نسبت به مواد نیروزا انجام گیرد.
واژگان کلیدی: مواد نیروزا، بدنساز، یاسوج، مصرف
prevalence use of doping and Awareness of the its effects on male and female bodybuilders YASUJ 91
Introduction:body building attracts many people., this study aimed to investigate the prevalence ofdoping agents bodybuilders YASUJ awareness of symptoms was 91 years.
Materials and Methods: This study is a descriptive - cross sectional study of 214 male and female bodybuilders clubs Yasooj randomly selected by a questionnaire containing demographic questions, the type of drug, duration of exercise and knowledge of The effects of information obtained through interviews. Data were analyzed by SPSS-square test for.
Results: 43% of athletes used doping. Among drug creatine with 2/33% was the most commonly used drug among users.9/29% of consumers knew their consumption increases muscle mass. Average weight people who use doping agents were high than people not used. Most consumers in the age group 25-20 with 9/61%, respectively. 9/22% of athletes doping effects ignorance, 8/45% low awareness, 8/16% moderate and only 5/14% were aware of the consequences.
Conclusion: The high prevalence of doping and low awareness of the effects of this drug should be used in training programs for the control of doping and doping awareness than done.
Keywords: doping, bodybuilder, Yasooj, taking
تعیین
پراکندگی جهشهای آلفا و بتا تالاسمی در شهرستان شادگان، جنوب غربی ایران
امین دوستی ایرانی1،
زهرا چراغی1، پروین چراغی1
1-دانشجوی Ph.D اپیدمیولوژی، گروه اپیدمیولوژی و آمار زیستی، دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران
2-دانشگاه علوم پزشکی همدان
مقدمه
و هدف: تالاسمی شایعترین
بیماری تک ژنی است و با دارا بودن بیش از 200 جهش ژنی از ساختار ژنتیکی پیچیده
برخوردار است. در ایران، فراوانی جهشهای تالاسمی از
یک منطقه جغرافیایی به منطقه دیگر متفاوت
است. هدف از این مطالعه تعیین فراوانی جهشهای رخ داده در حاملین تالاسمی در
شهرستان شادگان و بر روی نژاد عرب است.
مواد و روشها: شرکت کنندگان در این مطالعه مقطعی شامل 297 حامل تالاسمی از افراد داوطلب ازدواج بود. در آزمایشگاههای تشخیص پیش از تولد، جهت تشخیص جهشهای بتا از روشهای ARMS PCR، DNA Sequencing، RFLP و Strip و برای تشخیص جهشهای آلفا از روشهای GAP-PCR، DNA Sequencing و Strip استفاده میشود. در این مطالعه جهت آنالیز آماری دادهها از نرم افزار Stata 11 و آزمون T- Test و آنالیز واریانس با اطمینان 95٪ استفاده شد.
یافتهها: در میان حاملین تالاسمی بتا CD 36-37 (-T) با 1/29٪ (39 نفر) و در میان حاملین تالاسمی آلفا-α3.7/αα با 82/58٪ (80 نفر) شایع ترین جهش بودند. میانگین شاخصهای خونی MVC, MCH, RBC و HBA2 در بین حاملین بتا و افراد سالم معنیدار (001/0P<) بود. همچنین تفاوت میانگین شاخصهای مذکور در میان حاملین آلفا و بتا تالاسمی نیز معنیدار (001/0P<) بود.
نتیجهگیری: شیوع جهشهای شناسایی شده در این مطالعه از سایر مناطق جغرافیایی و قومیتهای موجود در ایران متفاوت است. طبق یافتههای این مطالعه باقی ماندن سطوح شاخصهای خونی با fl 69MCV < ، pg 23MCH < در افراد بعد از آهن درمانی میتواند به عنوان حامل تالاسمی بتا طبقه بندی شود.
واژههای
کلیدی: تالاسمی
آلفا، تالاسمی بتا، تشخیص قبل از تولد، شادگان
Alpha & Beta thalassemia mutations in Shadegan city, southwest Iran
Introduction:Thalassemia is the most common single-gene disease and with more than 200 different gene mutations has a complex genetic. In Iran, frequency of thalassemia mutations varies from area to area considerably.
Method: 297 thalassemia carriers including couples were investigated for alpha and beta gene mutations by amplification refractory mutation system-polymerase chain reaction and Gap PCR. Result: Among beta and alpha thalassemia carriers, CD 36-37(-T), with 29.1% and -α3.7/αα with 58.82% were the most common mutations. Mean difference of hematological indices was not significant between alpha carriers and health people, but there was significant difference between beta carrier and health people also mean difference was significant between alpha and beta carriers of thalassemia (P<0.001).
Conclusion: The prevalence of mutations that detected in this study is different from other geographical regions and nations in Iran. According to our finding people after iron therapy with MCV< 69fl, MCH < 23pg, could classified as beta thalassemia carriers.
Keywords: Alpha thalassemia, Beta thalassemia, Prenatal Diagnosis, Shadegan
بررسی شاخص توده بدنی بر سرطان پستان در دوره قبل و بعد از یائسگی: مطالعه متاآنالیز
زهرا چراغی1، جلال پورالعجل2، طاهره هاشم3، نادر اسماعیل نسب4، امین دوستی ایرانی5
1-کارشناس ارشد اپیدمیولوژی- دپارتمان آمار و اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی همدان
2-استادیار، دپارتمان آمار و اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی همدان
3- بیمارستان فاطمیه، دانشگاه علوم پزشکی همدان
4-دانشیار، دپارتمان آمار و اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی همدان
5-دانشجوی Ph.D اپیدمیولوژی، گروه اپیدمیولوژی و آمار زیستی، دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران
مقدمه و هدف: سرطان پستان بعد از سرطان ریه، دومین سرطان شایع در جهان و شایعترین سرطان در زنان است. مطالعاتی که تأثیر شاخص توده بدنی بر بروز سرطان پستان را در دروه قبل و بعد از یائسگی بررسی نمودهاند نتایج متفاوت گزارش نمودهاند. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر شاخص توده بدنی بر سرطان پستان در دوره قبل و بعد از یائسگی اجرا شده است. در این مطالعه چهار بانک دادههای الکترونیک مورد بررسی قرار گرفتند که عبارت بودند از:Web of Knowledge, Medline, Scopus, Since Direct
همچنین لیست منابع مقالات و سایت کنگرههای علمی مرتبط مورد بررسی قرار گرفتند.
مواد و روشها: کلیه مطالعات کوهورت و مورد شاهدی مرتبط با تأثیر شاخص توده بدنی بر سرطان پستان بدون محدودیت زبان و زمان مورد بررسی قرار گرفتند. کیفیت مطالعه با استفاده از چک لیست STROBE بررسی شد. انتخاب مطالعه و استخراج دادهها توسط دو نفر به صورت مجزا انجام شد. اندازه اثر در مطالعات کوهورت به صورت خطر نسبی و بروز نسبی و در مطالعات مورد شاهدی به صورت نسبت شانس با استفاده از مدل اثرات تصادفی در سطح اطمینان 95٪ برآورد شد.
یافتهها: از مجموع 9163 مطالعه یافت شده 50 مطالعه شامل 15 مطالعه کوهورت (شامل 2104203 نفر و 3414806 شخص -سال) و 35 مطالعه موردشاهدی (شامل 71216 نفر) وارد متاآنالیز شدند. چاقی در دروه قبل از یائسگی خطر بروز سرطان پستان را کاهش داد بود هر چند این اثر محافظتی از نظر آماری معنادار نبود. خطر نسبی: 97/0 ( 16/1-82/0), نسبت میزان: 99/0 ( 05/1-94/0), نسبت شانس: 93/0( 02/1-86/0). از سوی دیگر، چاقی در دوره بعد از یائسگی باعث افزایش خطر بیشتری سرطان پستان شده بود. خطر نسبی: 16/1 ( 25/1-08/1), نسبت میزان: 98/0 ( 09/1-88/0), نسبت شانس: 15/1( 24/1-07/1)
نتیجهگیری: اضافه وزن و چاقی در دوران قبل از یائسگی عامل محافظتی ضعیفی در برابر سرطان پستان دارند هر چند این اثر نه از حیث آماری و نه از لحاظ بالینی قابل ملاحظه نیست. اضافه وزن و چاقی در دوره بعد از یائسگی گرچه از نظر آماری به صورت معناداری خطر سرطان پستان را افزایش میدهند ولی این مقدار اثر از نظر بالینی حائز اهمیت نیست.
واژههای کلیدی: شاخص توده بدنی، سرطان پستان، مرور ساختار یافته، متاآنالیز
Effect of Body Mass Index on Breast Cancer during Premenopausal and Postmenopausal Periods: A Meta-Analysis
Objective: There is no universal consensus on the relationship between body mass index and breast cancer. This meta-analysis was conducted to estimate the overall effect of overweight and obesity on breast cancer risk during pre- and post-menopausal period.
Method: All major electronic databases were searched until April 2012 including Web of Knowledge, Medline, Scopus, and ScienceDirect. Furthermore, the reference lists and related scientific conference databases were searched. All prospective cohort and case-control studies investigating the association between BMI and breast cancer were retrieved irrespective of publication date and language. Women were assessed irrespective of age, race and marital status. Study quality was assessed using the checklist of STROBE. Study selection and data extraction were performed by two authors separately. The effect measure of choice was risk ratio (RRi) and rate ratio (RRa) for cohort studies and odds ratio (OR) in case-control studies.
Results: Of 9163 retrieved studies, 50 studies were included in meta-analysis including 15 cohort studies involving 2,104,203 subjects and 3,414,806 person-years and 35 case-control studies involving 71,216 subjects. There was an inverse but non-significant correlation between BMI and breast cancer risk during premenopausal period: OR = 0.93 ( CI 0.86, 1.02); RRi = 0.97 ( CI 0.82, 1.16); and RRa = 0.99 ( CI 0.94, 1.05), but a direct and significant correlation during postmenopausal period: OR = 1.15 ( CI 1.07, 1.24); RRi = 1.16 ( CI 1.08, 1.25); and RRa = 0.98 ( CI 0.88, 1.09).
Conclusion: The results of this meta-analysis showed that body mass index has no significant effect on the incidence of breast cancer during premenopausal period. On the other hand, overweight and obesity may have a minimal effect on breast cancer, although significant, but really small and not clinically so important.
Keywords: Body Mass Index, Breast cancer, Meta-analysis.
مقایسه تاثیر شیوه آموزش بهداشت هدفمند با روش معمول کلاسیک در مرکز بهداشتی درمانی ابوالفضل شیراز در زمینه پاپ اسمیر
محامد فریبا1، سعادت پرهیزکار2
1-مربی و عضو هیئت علمی دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-استادیار ، مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، دانشکده بهداشت یاسوج
مقدمه و هدف: سرطان دهانه رحم بعد از سرطان پستان شایع ترین سرطان در زنان می باشد. شرکت در برنامه های غربالگری سرطان نظیر انجام پاپ اسمیر می تواند به کاهش بروز سرطان دهانه رحم گردد. هدف این مطالعه استفاده از شیوه آموزشی هدفمند در ترغیب زنان واجد شرایط جهت انجام تست پاپ اسمیر و مقایسه آن با روش رایج آموزش در سطح مراکز بهداشتی درمانی شهر شیراز می باشد.
مواد و روشها : در این مطالعه نیمه تجربی ازکلیه زنان واجد شرایط تست پاپ اسمیر ( 160 ) از دو مرکز بهداشتی درمانی ( هر مرکز 80 نفر به طور تصادفی انتخاب ) وبه دو گروه هدف و شاهد دسته بندی شدند. در گروه هدف پس از تکمیل پرسشنامه چهار جلسه آموزش به مدت یک ماه و هر جلسه 5/1 ساعت به روش سخنرانی و پرسش و پاسخ در زمینه اهمیت پاپ اسمیر برنامه آموزشی اجرا گردید. در گروه شاهد به روش رایج در سیستم بهداشتی آموزش داده شد. سپس داده ها جمع آوری گردید و ازطریق نرم افزار spss تحلیل گردید
یافته ها : پس از مداخله آموزشی میانگین نمرات دانش و نگرش و عملکرد زنان گروه هدف به طور معنی داری در مقایسه با قبل از مداخله تغییر یافت (p</05 ) . بطوریکه میانگین نمره دانش قبل ازمداخله در گروه هدف 7/. و پس از مداخله به 66/10 افزایش یافت در حالیکه در گروه شاهد قبل از مداخله 41/. بود که پس از مداخله به 45/. رسید که اختلاف معنی داری نداشت ( p> /05 ). میانگین نمره نگرش در گروه هدف 91/13 که پس از مداخله به 66/31 افزایش یافت در حالیکه در گروه شاهد قبل از مداخله 06/16 که پس از مداخله به 48/17 رسید که اختلاف معنی داری نداشت.میانگین نمره عملکرد قبل از مداخله در گروه هدف 76/8 که پس از مداخله به 51/11 افزایش یافت (p</05 ). در گروه شاهد قبل از مداخله 75/14 که پس از مداخله 185/14 رسید که اختلاف معنی داری نداشت.
بحث و نتیجه گیری : استفاده از روشهای آموزشی هدفمند که تاکنون در سیستم به طور معمول مورد استفاده قرار نگرفته است نقش مهمی در بهبود برنامه های ارتقائ سلامت زنان ازجمله انجام تست پاپ اسمیر دارد.
واژگان کلیدی : آموزش هدفمند ، تست پاپ اسمیر ، ارتقا ء سلامت زنان
Comparison effectiveness of Classic and Targeted training methods regarding Pap smear in health center in Shiraz
Faribamahamed1 , saadatparhizkar2
1- Master of Health Education, Faculty Member of the School of Health, Yasuj University of medical Sciences
2-Dr.SaadatParhizkar (MSc, PhD, PostDoc.)Reproductive Health SpecialistPublic Health Department-Yasuj university of medical sciences ,yasuj, iran
Background: Cervical cancer considered as second most common cancer after breast cancer in the world and 18 percent of total deaths in women are due to cervical cancer. Cervical cancer is a preventable disease and early detection of the disease could improve the quality of its treatment. The Pap smear test is an effective screening method for diagnosis of cervical cancer. The aim of present study was to determine the effect of education Targeted training on women performance about Pap smear test.
Methods: A quasi-experimental study was conducted on 160 women who referred to a health center in Shiraz. Participants allotted randomly into two groups including case and control groups. Data was collected through a structured questionnaire comprising four sections: demographic background, knowledge, attitude and practice regarding Pap smear.
A pre-evaluation was done on the knowledge and attitude on Pap smear. After which, the educational program for experimental group was done within four sessions during 4 consecutive weeks and control group underwent classic educational method. Post evaluation was utilized for any changes regarding their knowledge, attitude and practice among the respondents immediately after the intervention. Independent and paired t-test was used to evaluate the mean knowledge attitude and practice scores differences among both groups.
Results:Finding showed that there was a significant improvement in respondents’ knowledge attitude and practice after educational program in experimental group (p<0.001), while no significant difference was observed in knowledge attitude and practice of control group. The mean of Knowledge of case and control groups were 0.7 and 0.41 which reached to 10.66 and 0.45 after intervention.
Conclusion: These results deal the effectiveness of this educational method. In conclusion, this educational method is more effective in increasing the knowledge and improving the attitude and practice of women regarding Pap smear compared to classic method.
Keywords: Attitude, Education, Knowledge, Pap smear, Practice, Shiraz.
مقایسه کاربرد شبکه عصبی با رگرسیون لجستیک وتحلیل ممیزی در تعیین عوامل خطر دیابت نوع 2
زندکریمی اقبال1، افشاری صفوی علیرضا2، رضایی منصور3
1-دانشجوی ارشد آمار زیستی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه
2-دانشجوی ارشد آمار زیستی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه
3-استادیار گروه آمار زیستی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه
مقدمه و هدف: بیماری دیابت شایعترین بیماری غدد درون ریزاست ودرصورت عدم کنترل، دارای عوارض جبران ناپذیری است افراد پره دیابتیک مستعد ترین افراد در ابتلا به بیماری دیابت می باشند هدف این مطالعه شناخت مهمترین ریسک فاکتورهای ابتلا به دیابت در افراد پرهدیابتیک است در این مطالعه کارایی و قدرت پیش بینی سه مدل شبکه عصبی (RBF)، رگرسیون لجستیک و تحلیل ممیزی در دستیابی به این منظور مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
مواد و روش ها: اطلاعات مطالعه حاضر مربوط به جمعیت روستایی شهرستان کرمانشاه است100 بیمار دیابتی ( گروه مورد) و 100 پره دیابتی ( گروه کنترل) وارد مطالعه شدند. و اطلاعات دموگرفیک افراد، BMI،FBS، ICGT، فشارخون، TG و تحرک روزانه آنها ازآخرین اطلاعات پرونده بهداشتی افراد تحت بررسی گردآوری شد. درمدل RBF برای تعیین مدل با بیشترین قدرت پیش بینی از روش Wrapper استفاده کردیم واز نمودار راک جهت مقایسه قدرت پیش بینی مدل ها استفاده شد
یافته ها: قدرت پیش بینی سه مدل RBF، رگرسیون لجستیک و تحلیل ممیزی بر اساس سطح زیر منحنی راک به ترتیب 0.864، 0.884 و 0.80 برآورد شد. متغیرهای جنسیت (P= 0.027) و FBS (P<0.001) در مدل رگرسیون لجستیک و متغیرهای سن (P= 0.014)، FBS (P< 0.001) و ICGT (P < 0.001) در مدل تحلیل ممیزی و متغیرهای FBS، ICGT، BMI و میزان تحرک را با قدرت پیش بینی 82.1%درRBF معنی دار بودند.مدلRBF با 95.2% بالاترین حساسیت را در بین سه مدل داشت.
بحث و نتیجه گیری: در این مطالعه گرچه مدل RBF ازدقت و حساسیت بیشتری برخوردار بود ولی رگرسیون لجستیک در تفکیک بیماران دیابتی از پره دیابت قدرت بیشتری نشان داد. در جوامعی که گروه های مورد و کنترل قرابت زیادی دارند، کشف تفاوت های نیازمند روش های نیرومندتر است. بنابراین استفاده از این روش ها در مطالعات پزشکی توصیه می گردد.
واژگان کلیدی: RBF، رگرسیون لجستیک، تحلیل ممیزی
Comparison of Neural Network with Logistic regression analysis of risk factors for type 2 diabetes audit
Zandkarimi Eghbal1, Afshari Safavi Alireza2, , Rezaei Mansour3
1 - Biostatistics
MS student, Kermanshah University of Medical Sciences,
2 - Biostatistics MS student, Kermanshah University of Medical Sciences,
3 - Assistant Professor, Department of Biostatistics, Kermanshah University of
Medical Sciences
BACKGROUND: Diabetes is the most common endocrine disease Ryzast Vdrsvrt of control, with irreversible consequences for people most at risk of developing pre-diabetes to diabetes are risk factors for diabetes in this study to identify the most important people in this study performance Prhdyabtyk Three models predictive power of the neural network (RBF), and discriminant analysis, logistic regression analysis was used to achieve this purpose.
Materials and Methods: Data from the present study is related to the rural population of the city of Kermanshah 100 diabetic patients (cases) and 100 pre-diabetic (control group) were enrolled. Information Dmvgrfyk people, BMI, FBS, ICGT, BP, TG and daily mobility Azakhryn medical records of subjects were collected. RBF model to determine the model with the highest predictive power of the method we used to Wrapper from rock charts were used to compare the predictive power of the models.
Results: The predictive power of the three models, RBF, logistic regression and discriminant analysis based on the area under the ROC curve of 0.864, 0.884 and 0.80, respectively. Variables gender (P = 0.027) and FBS (P <0.001) in logistic regression models with age (P = 0.014), FBS (P <0.001) and ICGT (P <0.001) in the model variables and the discriminant analysis FBS, ICGT, BMI and motility by 82.1% in RBF were significant predictive power. RBF model with a sensitivity of 95.2%, the highest among the three models.
Conclusions: In this study, the RBF model percision respectively, and were more sensitive, but separate logistic regression of pre-diabetes and diabetes showed more power. In communities that have high affinity and control groups, the differences need to be stronger methods. Therefore we recommend the use of these methods in medical research.
Keywords: RBF, logistic regression, discriminant analysis
ارتباط بین نیترات موجود در آب آشامیدنی با شیوع کانسر مری در مناطق روستایی استان اردبیل
هرمز عظیمی1 ، عباس یزدان بد2 ، سعید صادقیه اهری2 ، فیروز امانی2 ، رضا عبادی2
1-دانشگاه علوم پزشکی آزاد واحد اردبیل
2-دانشگاه علوم پزشکی اردبیل
F.amani@arums.ac.ir
مقدمه و هدف: سرطان مری دومین سرطان شایع در استان اردبیل در هر دو جنس مرد و زن می باشد. با توجه به شیوع بالای سرطان مری در استان اردبیل و تنوع عوامل محیطی موثر بر آن، برآن شدیم تا با طراحی یک مطالعه اکولوژیک، ارتباط بین مقادیر نیترات آب آشامیدنی در مناطق روستایی استان اردبیل با میزان بروز سرطان مری را بررسی کنیم.
مواد و روش ها: در این مطالعه مورد شاهدی، 40 روستا با شیوع بالای سرطان مری به عنوان گروه مورد و 40 روستا که در آنها سرطان مری گزارش نشده به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند. تعداد موارد سرطان مری، نوع پاتولوژیکی، جنس مبتلایان و میزان نیترات آب آشامیدنی در روستاهای مورد و شاهد وارد نرم افزارهای SPSS و Arc-GIS10 شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
نتایج: تعداد کل سرطان مری در روستاهای نمونه در مجموع 72 مورد بود که اغلب از نوع Squamous cell carcinoma بوده اند. میزان بروز کلی سرطان مری بین سالهای 2002 تا 2011 در گروه نمونه 03/150 به ازای هر 100 هزار نفر و میزان بروز متوسط سالانه آن 48/17 به ازای هر 100 هزار نفر بوده است. میانگین نیترات آب آشامیدنی در گروه نمونه (mg/lit) 5/4±5/26 و گروه شاهد (mg/lit)4/1±4/11 بود، که این اختلاف از لحاظ آماری معنادار بوده است (0001/0: p).
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد، میانگین نیترات آب آشامیدنی در مناطق روستایی با بروز بالای سرطان مری به طور معنی داری از مناطق با بروز پایین بیشتر است. به عبارتی ، میزان نیترات آب آشامیدنی با بالا رفتن میزان بروز سرطان مری ارتباط معنی دار دارد(272/0: R و 015/0:P).
کلمات کلیدی : سرطان مری، نیترات، اکولوژی، اردبیل
Relation between Nitrate in drinking water and the prevalence of esophageal cancer in Ardabil rural areas
Introduction: Esophageal cancer is the second most common cancer in both sexes in Ardabil province. Considering the high incidence of esophageal cancer in Ardabil Province, and variability of environmental factors affecting them, we decided to design an ecologic study, investigate the existence and type of correlation between nitrate levels of drinking water in rural areas of Ardabil province, and the incidence of esophageal cancer in these areas.
Methods: In this case-control study, 40 villages with high incidence of esophageal cancer were selected as the sample group. Another 40 villages having no esophageal cancer or including very low incidence rate was selected as the control group. The data including the total number of esophageal cancer, pathological type, gender of affected people, and Nitrate levels of drinking water in each case were analyzed using SPSS, and Arc-GIS10 software.
Results: The total number of esophageal cancer in the sample villages was 72 cases often including Squamous Cell Carcinoma type. The overall rate of esophageal cancer from 2002 to 2011 in sample group was 150.03 per 100 thousand people, and the average annual incidence rate equal to 17.48 per 100 thousand people. Nitrate average rate in drinking water of the sample group was 26.5±4.5 (mg/lit) and 11.4±1.4 (mg/lit) in the control group (P= 0.0001).
Conclusion: The results showed that nitrate level in drinking water of rural areas with high incidence of esophageal cancer is significantly higher than areas with low incidence rate. In other words, high nitrate levels in drinking water are significantly associated with higher incidence of esophageal cancer (R= 0.272, P= 0.015).
Key Words: Esophageal Cancer, Nitrate,ecology,Ardabil
موانع آموزش پزشکی مبتنی بر شواهد در ایران از دیدگاه اساتید و دانشجویان پزشکی
نرگس خانجانی1، رضا تبریزی2،احمد مقصودی2
1-استادیار، گروه آمار و اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
2-دانشجوی کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی، گروه آمار و اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
مقدمه و هدف: پزشکی مبتنی بر شواهد در بسیاری از دانشگاههای علوم پزشکی دنیا تدریس می شود. مطالعات متعدد موانعی را برای تدریس موثر پزشکی مبتنی بر شواهد گزارش کرده اند. در این مطالعه هدف بررسی موانع پزشکی مبتنی بر شواهد در دانشگاههای علوم پزشکی ایران بوده که پیشرفت کندی در آموزش پزشکی مبتنی بر شواهد داشته اند.
مواد و روش ها: یک مطالعه کیفی با آنالیز محتوایی انجام شد تا به طور عمیق و کامل موانع تدریس پزشکی مبتنی بر شواهد به بحث گذاشته شود. اعضاء هیات علمی و دانشجویان علاقمند از دانشگاه علوم پزشکی کرمان در دو گروه متمرکز شرکت کردند. جمع آوری اطلاعات آنقدر ادامه پیدا کرد تا اشباع اطلاعاتی حاصل شد. سپس کدبندی شد و به موضوعات اصلی و فرعی طبقه بندی شد.
یافته ها: نتایج ما نشان دادکه 6 مانع اصلی وجود داردکه عبارتند از : محدودیت زمانی و بارکاری سنگین، زیربنای ضعیف، عدم اجرای پزشکی مبتنی بر شواهد درعمل، عدم آشنایی اساتید بالینی با پزشکی مبتنی بر شواهد، طرز فکر غلط در مورد این موضوع و ارزشیابی بر اساس حفظ کردن کتاب یا یادداشت های کلاسی. برای رفع این موانع شرکت کنندگان پیشنهاد کردند که دروس یا کارگاههای اجباری دراین مورد گذاشته شود، در زمان مناسبی تدریس شود، پزشکی مبتنی بر شواهد به اساتید تدریس شود، زیر بنای انجام کار تقویت شود و مرجع مشخصی برآموزش EBM در دانشگاه نظارت کند.
بحث و نتیجه گیری: با وجود آنکه پزشکی مبتنی بر شواهد بطور محدود در بعضی از دانشگاههای ایران تدریس می شود، به علل متعدد پیشرفت کند بوده است. بعضی از این موانع بطور موضعی باید از طریق دانشگاهها رفع شود اما بعضی دیگر مشارکت سازمان های دیگر از جمله نظام پزشکی یا وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی را می طلبد.
کامات کلیدی: پزشکی مبتنی بر شواهد ، ایران ، موانع
The obstacles of EBM (Evidence Based Medicine) Education in Iran, from the view point of clinical academics and medical students
Narges Khanjani MD PhD1, Reza Tabrizi BSc2, Ahmad Maghsoudi BSc2.
1 Assistant Professor, Dept of Epidemiology and Biostatistics, School of Public Health, Kerman, Iran.
Address: Department of Epidemiology and Preventive Medicine, School of Public Health, Kerman Medical University, Haft Bagh Alavi Blvd, Kerman, Iran. 76169-11317
3 Member of the Student Research Committee and Master Student in Epidemiology, Dept of Epidemiology and Biostatistics, School of Public Health, Kerman, Iran.
Corresponding Author: n_khanjani@kmu.ac.ir
Rationale and Objectives: Evidence Based Medicine (EBM) is being taught in many medical universities around the world, however many studies have reported obstacles for effective EBM education. In this study we aim to evaluate the obstacles of EBM education in Iranian Medical Universities which have made slow progress in teaching EBM.
Method: A qualitative descriptive study with content analysis was designed to thoroughly and deeply discuss the obstacles of teaching EBM. Interested academics and students from Kerman Medical University participated in focus groups. Data collection was continued until data saturation was achieved. Then was coded and categorized into themes and subthemes.
Results: Our results showed 6 main obstacles, which were time constraints and the heavy work load, poor infrastructure, EBM not practiced in general, clinical academics not acquainted with EBM, false believes about EBM and assessment based on memorizing the textbook or class notes. To overcome these barriers, our participants suggested compulsory courses or workshops, proper timing, teaching EBM to clinical academics, strengthening the infrastructure and supervision of a credible body over EBM education.
Conclusion: Although EBM is taught limitedly in some Iranian Universities, due to several obstacles the progress has been slow and unsatisfactory. Some of these obstacles can be locally alleviated by the universities, but others need the cooperation of higher organizations such as the Medical Council or the Ministry of Health and Medical Education.
KeyWords: Evidence Based Medicine, Iran, obstacles
عوامل تعیین کننده میزان مصرف میوه و سبزی در جمعیت 70- 18 ساله شهر اراک
مریم زمانیان1، محمدرضا پاک سرشت2، کوروش هلاکوئی نائینی3، بابک عشرتی4، عباس رحیمی فروشانی5، مریم قادرپناهی6
1-دانشجوی کارشناسی ارشد، گروه اپیدمیولوژی وآمارزیستی، دانشکده بهداشت وانستیتو تحقیقات بهداشتی، دانشگاه علوم پزشکی تهران
2-استادیار، گروه اپیدمیولوژی وآمارزیستی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی شهید صدوقی یزد
3-استاد، گروه اپیدمیولوژی وآمارزیستی، دانشکده بهداشت وانستیتو تحقیقات بهداشتی، دانشگاه علوم پزشکی تهران
4-دانشیار، دانشکده پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی اراک
5-دانشیار، گروه اپیدمیولوژی و آمارزیستی، دانشکده بهداشت وانستیتو تحقیقات بهداشتی، دانشگاه علوم پزشکی تهران
6-پژوهشکده علوم غدد و متابولیسم، دانشگاه علوم پزشکی تهران
holakoik@hotmail.com
مقدمه و هدف: مصرف بالای میوه وسبزی به عنوان یکی ازکلیدی ترین فاکتورهای تغذیه ی سالم و نیز یکی از عوامل مهم پیشگیری از بیماری های مزمن معرفی شده است. این مطالعه با هدف بررسی میزان مصرف میوه وسبزی در شهر اراک وارتباط آن با عوامل جمعیتی و اجتماعی- اقتصادی صورت گرفت.
مواد و روش ها: در این مطالعه مقطعی 660 نفر از جمعیت 70- 18 ساله شهر اراک با روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شدند وابتدا برای پرسشنامه ی اطلاعات دموگرافی و اجتماعی- اقتصادی وسپس پرسش نامه 56 آیتمی نیمه کمی بسامد مصرف میوه وسبزی مورد مصاحبه حضوری قرار گرفتند. پس ازانجام آنالیزهای تک متغیره ، ارتباط بین متغیرهای معنی دار شده با رگرسیون خطی چندگانه نیز بررسی شد.
یافته ها: در این مطالعه، بیش از60 درصد افراد ، کمتر از حداقل میزان توصیه شده ( 5 واحد یا 400 گرم در روز)، میوه و سبزی مصرف می کردند. مصرف کل میوه وسبزی با سن ، رابطه ی معنی دار و معکوس (04/0p= و02/0 β= -) وبا وضعیت اقتصادی رابطه ای معنی دارومستقیم (001/0p< و10/0β=) نشان داد. همچنین سطح تحصیلات پدر خانواده (005/0p= و38/0β= برای سطح تحصیلات دیپلم و03/0p= و36/0β= برای سطح تحصیلات دانشگاهی) و نیز میزان فعالیت فیزیکی فرد (001/0p= و03/0β= به ازای هر یک ساعت) عواملی مرتبط با میزان مصرف میوه بودند. جنسیت نیز تنها با میزان مصرف سبزی در ارتباط بود به طوری که زنان مصرف بالاتری داشتند (03/0p= و23/0β=).
نتیجه گیری: یافته های این مطالعه حاکی از دریافت پایین میوه و سبزی در جمعیت مورد بررسی می باشد. در این مطالعه؛ سن، میزان فعالیت فیزیکی و وضعیت اقتصادی و همچنین تحصیلات پدر خانواده از جمله عواملی بودند که به طور معنی داری با دریافت میوه و سبزی مرتبط بودند.
واژگان کلیدی: میوه، سبزی، عوامل اجتماعی – اقتصادی، اراک (ایران)
بررسی فراوانی، نوع وعلل اشتباهات دارویی در دانشجویان پرستاری مقطع کارورزی در بخش های داخلی بیمارستان نمازی
نسرین زحمتکشان1، الهام زحمتکشان2
1-عضو هیئت علمی دانشگاه یاسوج
2-دانشجوی کارشناسی اتاق عمل، دانشکده پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: اشتباهات دارویی از جمله خطاهای اعضا تیم بهداشتی درمانی است که میتواند سلامت بیماران را به طور جدی به خطر بیندازد. این مساله همچنان به عنوان یک مشکل دائمی در دانشجویان پرستاری دیده میشود. این دانشجویان درطی دوران کارورزی به عنوان بخشی از وظایف حرفه ای خود با تجویز دارو در ارتباط هستند این خطاها در زمینه های مختلف انجام و اجرای دستورات دارویی تاثیر گذار است. مطالعه حاضر به بررسی فراوانی اشتباهات دارویی، علل و انواع آن در دانشجویان پرستاری می پردازد.
موادو روش ها : این پژوهش مطالعه ای توصیفی مقطعی است که بر روی 68 دانشجوی پرستاری در مقطع کارورزی در بیمارستان نمازی شیراز انجام گرفته است. نحوه جمع آوری اطلاعات پرسشنامه خود ساخته بود که شامل دو بخش اطلاعات دموگرافیک و سوالات مربوط به انواع اشتباهات دارویی و علل ایجاد اشتباه از نظردانشجویان طراحی گردیده بود. روایی و پایایی پرسشنامه مذکور با انجام آزمون های مناسب به اثبات رسید. اطلاعات پس از جمع آوری کد گذاری شده و با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها : نتایج به دست آمده از مطالعه نشان داد 34% از دانشجویان پرستاری در طی دوره کارورزی و کارآموزی خود سابقه یکبار اشتباه دارویی داشته اند. بیشترین شیوع اشتباه به ترتیب شامل اشتباه در محاسبه دوز دارو، شناسایی نادرست بیمار و تعبیر نادرست دستور دارویی نوشته شده بودند. از نظر دانشجویان پرستاری شایعترین علل اشتباه دارویی کمبود اطلاعات در زمینه داروها، تنوع دارویی، شلوغی بخش های در مانی و عدم توانایی در خواندن دستورات دارویی ثبت شده بود.
بحث و نتیجه گیریمیزان اشتباهات دارویی در دانشجویان پرستاری بالا میباشد با توجه به دلایل اشتباهات دارویی به نظر میرسد با آموزش های لازم در زمینه بالا بردن اطلاعات دارویی و آشنایی دانشجویان با داروهای جدید و نحوه محاسبه دوزاژ آنها بتوان از میزان این اشتباهات کاست.
واژگان کلیدی : اشتباه دارویی، دانشجویان پرستاری , عوامل
جمعیت، محیط و جغرافیای سلامت
بررسی وضعیت بروز تب مالت انسانی در استان آذربایجان شرقی از سال 84 الی 90 با استفاده از سری زمانی
علی سلیمانی1، صابر علیزاده2، حمیدرضا طباطبایی3، ،مهدی محمد زاده4، وحید علی نژاد5، جواد رسولی6، هدایت عباس تبار6، عزیز کسانی6
1-دانشجوی دکتری تخصصی اپیدمیولوژی، گروه اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت وتغذیه، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
2-کارشناس پیشگیری ومبارزه با بیماریها، دانشگاه علوم پزشکی تبریز، مرکز بهداشت استان
3-استادیار، گروه اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت وتغذیه، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
4-مدیر گروه پیشگیری و مبارزه با بیماریها, مرکز بهداشت استان، دانشگاه علوم پزشکی تبریز
5-دانشجوی کارشناسی ارشد آمار زیستی، دانشکده پزشکی، گروه آمار زیستی، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
6-دانشجوی دکتری تخصصی اپیدمیولوژی، گروه اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت وتغذیه، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
مقدمه و هدف : تب مالت یکی از مهمترین بیماریهای مشترک انسان وحیوان درکشورهای توسعه نیافته ودرحال توسعه می باشد. این بیماری علاوه بر اینکه سلامتی انسانها را به مخاطره می اندازد خسارات اقتصادی زیادی را نیز به بار می آورد. هدف این مقاله بررسی روند زمانی بروسلوز در فاصله سالهای 1384 الی 1390 در استان آذربایجان شرقی می باشد.
مواد و روشها : برای مطالعه حاضر از داده های نظام مراقبت که به صورت ماهیانه برای بیماری تب مالت از تمام شهرستانها جمع آوری می گردد استفاده شد. ابتدا برای بررسی سری زمانی تب مالت داده ها هموارشده( smoothing) و تناوب دوره ای((Decomposition از آن گرفته شد و در نهایت برای 12 ماه آینده سال91 موارد تب مالت بااستفاده از مدل ( µ≠0 و ARIMA(3,1,2 بر روی متغیر تبدیل یافته Yt =Exp ( y't ) پیش بینی شد.
یافتهها: در این مطالعه بیشترین بروز تب مالت اتفاق افتاده در استان آذربایجان شرقی در اول فصل بهار بوده، در حالی که کمترین آن در فصل پاییز رخ داده است. به مرور زمان از شدت بروز تب مالت کاسته شده است ولی در سه سال آخر میزان آن برای کل سال نوسانات جزی داشته و تغییر چندانی نکرده است. میانگین بروزماهیانه تب مالت در استان آذربایجان شرقی برای 12 ماه آینده سال91 برابر 22/2در 100 هزارنفر برای هر ماه و 6/26 در 100 هزار نفر برای کل سال پیش بینی گردید.
نتیجهگیری : هر چند بروز تب مالت در استان آذربایجان شرقی از سال84 تا 90 روند کاهشی داشته است ولی با این حال باز هم از متوسط کشوری بالاتر می باشد،لذا نیازمند توجه بیشتر وهمکاری بیشتر سازمانهای درگیر از جمله بهداشت ودرمان و جهاد کشاورزی و برای مبارزه و کنترل هرچه بهتر بیماری می باشد.
واژههای کلیدی : بروسلوز، سری زمانی، آذربایجان شرقی
Incidence rate of human brucellosis in East Azerbaijan province during 2005 to 2011 years using time series model
Ali Soleimani1,Saber Alizadea2, Hamidreza Tabatabaee3, Mehdi Mohamadzadea4, Vahid Alinejad5, Javad rasuli6, Hedayat Abbastabar6,Aziz kasani7
1-Student Research Committee, Shiraz University of Medical Sciences, Shiraz, Iran
2-Expert of CDC ,East Azerbaijan Province Health Center, Tabriz University of Medical Sciences, Tabriz,
3-Assistant Professor, Department of Epidemiology, School of Health and Nutrition, Shiraz University of Medical Sciences, Shiraz
4-Head of CDC ,East Azerbaijan Province Health Center, Tabriz University of Medical Sciences, Tabriz
5-PhD Student of Epidemiology, Department of Epidemiology, School of Health and Nutrition, Shiraz University of Medical Sciences, Shiraz
Background: Brucellosis is considered to be one of the most important zoonotic diseases in the world, affecting underdeveloped and developing countries. It can affect the human health, and wasting the economic resources. The main objective of this study was to retrospectively develop an appropriate time series model for incidence of brucellosis in East Azerbaijan Province.
Method and Material: All new diagnosed cases of brucellosis surveyed in surveillance system during 2005-2011 were analyzed.These data gathered from all health center of East Azerbaijan province monthly. First, the data smoothed with double exponential method. Finally, using by model ARIMA(3,1,2, µ≠0) based on the transformed variable {Yt = Exp (y't) }for the 12 next months in year of 2011, cases of brucellosis were predicted.
Result: In this study, the highest incidence rate of brucellosis happened in East Azerbaijan province in early spring, while the lowest occurred in autumn. The incidence rate of brucellosis has declined over time. But in the last three years little fluctuation shown for the whole year and has not been changed obviously. It is predicted that average monthly incidence rate of brucellosis will 2.22 at 100000 populations in East Azerbaijan province for the 12 next months in year of 2011, and it will be 26.6 at 100000 populations for the whole year.
Conclusion: Although incidence rate of brucellosis has been reduced from 2005 to 2011 in East Azerbaijan province but it is still higher than the national average so for better control of the disease it needs for greater cooperation of health and agriculture ministry.
Keyword: brucellosis, time series, East Azerbaijan province
کدام روش بیماری تب مالت را بهتر پیش بینی می کند کریجینگ یا معکوس فاصله؟
راضیه زاهدی1، سید حمید رضا طباطبایی2، محسن علی اکبرپور3
1-کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی، معاونت آموزشی دانشگاه علوم پزشکی جهرم
2-کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی شیراز
3-کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی، معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی شیراز
مقدمه و هدف: تب مالت یکی از شایعترین بیماری های منتقل شونده از طریق حیوانات در تمام دنیا به خصوص در کشورهای مدیترانه شرقی، هند و مرکز آسیا می باشد.علی رغم توسعه مراقبت های بهداشتی اولیه، تب مالت همچنان به عنوان یک بیماری بومی به ویژه در مناطق روستایی ایران می باشد.هدف مطالعه حاضر مقایسه کارایی و دقت روش های کریجینگ و معکوس فاصله در ترسیم نقشه تب مالت می باشد.
مواد و روش ها: تحلیل جغرافیایی تب مالت در 14 شهرستان و 324 روستا در جنوب استان فارس انجام گرفت و دقت روش معکوس فاصله و کریجینگ به با استفاده از نمودار پراکنش و نمودار هرمی مورد مقایسه قرار گرفت و میزان خطای هریک از روش ها با استفاده از میانگین خطا، میانگین خطای مطلق و میانگین مربع خطا اندازه گیری شد.
یافته ها: میزان خطای روش معکوس فاصله کمتر از روش کریجینگ بود و میزان خطا در دو روش به طور کاملا معنی داری متفاوت بود. علاوه بر این با استفاده از نقاط کنترل و مرجع نقشه تب مالت در دو روش به صورت جداگانه ترسیم شد، که روش معکوس فاصله در مقایسه با روش کریجینگ توزیع ثابت تری داشت و اعتبار خارجی روش معکوس فاصله بیشتر از روش کریجینگ بود.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به اینکه نقشه درون یابی جهت برآورد بیماری در نقاط غیر قابل دسترس استفاده می شود و دقت روش در برآورد بیماری مهمترین اصل می باشد، لذا به نظر می رسد در جهت کاهش خطای برآورد بایستی قبل از استفاده از این روش ساختار مکانی داده ها، توزیع و پراکندگی داده ها مورد ارزیابی قرار گیرد. علی رغم اینکه روش درون یابی کریجینگ یکی از دقیقترین روش های درون یابی است اما در مواردیکه توزیع داده ها ناهمگن و پراکنده است روش مناسبی نبوده و استفاده از سایر روش های دورن یابی مانند معکوس فاصله توصیه می شود.
واژگان کلیدی: تب مالت، کریجینگ ، معکوس فاصله وزنی
Ordinary kriging or Inverse Distance Weighting methods, which are better for prediction of brucellosis occurrence?
Introduction:Brucellosis is considered as one of the most widespread zoonosis around the world, which can be particularly seen in Mediterranean countries Middle East, India, and Central Asia. In spite of the development in the primary health care, brucellosis is still an endemic disease, particularly, in rural areas of Iran.
The present study aims to compare the efficiency and accuracy of the Kriging and IDW methods in drawing the map of brucellosis.
Methodology:Geographical analysis of brucellosis was conducted in 14 cities as well as 321 villages in Southern part of Fars province. The accuracy of IDW and the Kriging methods was illustrated through scatter plot and pyramid diagrams.The error rate of the two methods was measured through Mean Error (ME),the Mean Absolut Error( MER) and Root Mean Square Error (RMSE) methods.
Results:The error rate of IDW methods was less than kriging and the difference in the error rates of the two methods was highly significant. Moreover, using the reference and the control points, the map of brucellosis was separately drawn by the two methods and in comparison to the Kriging method, IDW revealed a more consistent distribution of the disease and the external validity of IDW was more than that of the Kriging method.
Conclusion:Considering that the interpolation map diseases used in order to estimate the disease inaccessible areas, and important principle is accuracy in estimating the disease, so it seems to reduce error of interpolation methods, before using the method must be evaluated the spatial structure, distribution and dispersion of the data.
Despite Kriging interpolation method as the most accurate method , this method has not sufficient accuracy when the variogram model is unknown ,data distribution is unbalanced and dispersed, so we must use the other interpolation methods such as IDW.
Key Words: Brucellosis, Inverse Distance Weighting, Kriging
بررسی روند و میزان بروز انواع سرطان پوست در استان کرمان از 1384 تا 1388 و پیش بینی 10 سال آینده
لیلا دهقانی1، نرگس خانجانی2، عباس بهرامپور3
1-دانشجوی کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی ، گروه آمار و اپیدمیولوژی ، دانشکده بهداشت ، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
2-استادیار گروه آمار و اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
3-استاد آمار گروه آمار و اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
مقدمه و هدف: سرطان های پوست از شایع ترین سرطان ها در انسان هستند و شامل BCC و SCC و ملانومای بدخیم می باشند. عوامل متعددی در بروز این بیماری موثر هستند که بیشتر از همه اشعه ماوراء بنفش است. دراین مطالعه بروز سرطان پوست در طی 5 سال در استان کرمان که واقع در مناطق کویری ایران است و از تابش زیاد نور آفتاب برخوردار است ، بررسی شد.
روش ها : تمام موارد سرطان پوست از ابتدای 1384 تا آخر 1388 استخراج شدند. برای هر بیمار اطلاعاتی در مورد سن ، جنس ، محل زندگی نوع پاتولوژی و محل وقوع ضایعه روی بدن از مرکز ثبت سرطان کرمان و رفسنجان استعلام شد. سپس بروز بر حسب سن ، جنس و مکان محاسبه شد. پیش بینی برای 10 سال آینده استان با استفاده از نرم افزار Minitab انجام شد.
یافته ها : درطی این 5 سال 1250 مورد سرطان پوست شناسایی شدند. بروز در مردان 2/1 مرتبه بیشتر از زنان بود. بیشترین بروز در سن بالای 80 سال دیده شد ،50 درصد تمام سرطان های پوست در ناحیه صورت بود. بالاترین میزان بروز در شهرکرمان با بروز سالانه 6/12 مورد در صد هزار نفر و سپس در بافت با بروز سالانه 2/12 در صد هزار نفر بود. پیش بینی می شود که بروز سرطان پوست درکرمان افزایش یابد و تا سال 1398 به 23 مورد در صد هزار نفر برسد که 3/2 برابر بروز آن در 1388 است.
بحث و نتیجه گیری : سرطان پوست یکی از مسائل بهداشتی در استان کرمان است و با توجه به آب و هوای کویری و شدت تابش نور خورشید در اکثر فصول، لازم است که مداخلات علمی و عملی برای پیشگیری وکاهش بروز آن بکارگرفته شود.
کامات کلیدی : سرطان پوست ، بروز ، کرمان
The trends and incidence of various skin cancers in Kerman Province, Iran from 2005 to 2009 and predictions for the next 10 years
Leila Dehghani 1, Narges Khanjani 2, Abbas Bahrampour 3.
1 Master Student, Dept of Epidemiology and Preventive Medicine, School of Public Health, Kerman Medical University, Kerman, Iran
2 Assistant Professor, Dept of Epidemiology and Preventive Medicine, School of Public Health, Kerman Medical University, Kerman, Iran. (* Corresponding Author: Dr Narges Khanjani, Dept of Epidemiology and Preventive Medicine, School of Public Health, Kerman Medical University, Kerman, Iran ; Tel/Fax: 0341-3205102 , Email: n_khanjani@kmu.ac.ir)
3 Professor, Dept of Epidemiology and Preventive Medicine, School of Public Health, Kerman Medical University, Kerman, Iran
Correspondence: n_khanjani@kmu.ac.ir
Background: Skin cancers are the most common human cancers, and include basal cell carcinoma, squamous cell carcinoma and malignant melanoma. Various factors are involved in the disease; the most notable is ultraviolet radiation. In this study, the incidence of skin cancer during 5 years in Kerman province which is in the desert region of Iran and with ample sunlight has been studied.
Methods:All cases of skin cancer from March 2005 until March 2010 were extracted. For each patient, data about age, gender, location, pathologic type of cancer and site of skin involvement, were obtained from the Province Cancer Registry. Then the incidence by age, sex and location was calculated. Projections were done for the next 10 years by Minitab15.
Results:During these 5 years, 1250 cases of skin cancer were recorded. Incidence in men was 1.2 times higher than women. The highest incidence was seen above 80 years of age, 50% of all skin cancers were in the face region. The highest incidence was in Kerman city with an annual incidence of 12.6 in 100,000 and then in Baft with an annual incidence of 12.2 in 100,000. Seems like the incidence of skin cancer will increase in Kerman and will probably reach 23 in 100,000 people in 1219, which is 2.3 time the incidence rate in 2009.
Conclusion:Skin cancer is a public health concerns in Kerman province and considering the desert climate and intensity of sunshine in most seasons it is necessary to plan for scientific and practical interventions to prevent and reduce its incidence.
Keywords: skin cancer, incidence, Kerman
بررسی کیفیت میکروبی آب آشامیدنی مناطق روستایی شهرستان کهگیلویه در سال 1391
مصطفی صدری دلیک1
1-کارشناس مهندسی بهداشت محیط مرکز بهداشت شهرستان کهگیلویه، مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: هدف این مطالعه تعیین کیفیت میکروبی آب آشامیدنی روستاهای شهرستان کهگیلویه و میزان بهره مندی این روستاهااز آب آشامیدنی سالم از نقطه نظر کیفیت میکروبی در سال 1391 می باشد. همچنین نقش شرکت آب و فاضلاب روستایی کهگیلویه در بهبود کیفیت آب آشامیدنی منطقه مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش ها : در این مطالعه توصیفی – تحلیلی کیفیت میکروبی آب 409 روستا ی شهرستان در طی یک سال (1391) با استفاده از 902 نمونه میکروبی ارسال شده از مراکز بهداشتی و درمانی روستائی شهرستان به آزمایشگاه آب مرکز بهداشت براساس چهار معیار کل کلیفرم ،کلیفرم گرماپای ،میزان کلر آزاد باقیمانده و PH آب آشامیدنی مورد سنجش قرار گرفته شد. و نتایج به دست آمده با استفاده از نرم افزار Excel تحلیل گردید.
یافته ها : دراین مطالعه میانگین داد ه های حاصل از نمونه برداری های مستمر در طول سال 1391 توسط کارشناسان بهداشت محیط مراکز بهداشتی و درمانی شهرستان می باشد. میزان PH در تمامی موارد در حد بهینه می باشد.تنها در 29.56 درصد موارد نمونه برداری از آب آشامیدنی میزان کلر آزاد باقیمانده در حد بهینه بوده.در 24.6 درصد نمونه ها ی مورد آزمون دارای آلودگی از نوع کلیفرم گرماپای و در 32.56 درصد این نمونه ها دارای آلودگی از نوع کلیفرم غیر مدفوعی می باشند.که بیشترین درصد آلودگی مربوط به روستاهای مناطق شرقی و غربی می باشد.
بحث و نتیجه گیری : مطالعه حاضر بیانگر آن است که وضعیت کیفیت میکروبی آب آشامیدنی در روستاهای شهرستان کهگیلویه بسیار نامطلوب بوده که ناشی از عدم بهسازی منابع و عدم پایش مداوم سیستم کلرزنی منابع و نظارت بر کار آبداران می باشد.
واژگان کلیدی : آب آشامیدنی ،کلیفرم گرماپای، کلر آزاد باقیمانده، روستاهای کهگیلویه
Survey of microbial quality of drinking water in rural areas of the kohgilooye township in year1391
Mustaafa sadri deliac¹
1-Environmental Engineering - air pollution trends,expert of Environment Health Engineering, Health Center of the kohgilooye township
Introduction: The aim of this study was to determine the microbial quality of drinking water in villages of kohgilooye township and enjoy amount this Villages of safe drinking water from point of view of microbial quality in year 1391. Also role of the water and sewage company of kohgilooye rulal in improving the quality of area drinking water was studied.
Methods: In this descriptive-analytical study microbial quality of water in 409 villages in the township within a year (1391) using 902 samples of microbial send out from remedial and health centers of township rural to water laboratory health center based on four criteria, total coliform, fecal coliform, The amount of residual free chlorine and PH drinking water was measured. And the results were analyzed using Excel software.
Result: in this study ,the mean data is from continuous sampling during 1391 by experts of Environmental health of the remedial and health centers of township. In all cases, the amount of PH is optimized. Only 29.56 percent of the cases sampling of drinking water,amount of residual free chlorine in drinking water samples were optimized. in 24.6 percent of the samples tested had contamination fecal coliforms and in 32.56 percent of the this samples have contamination are of form non-fecal coliform. Most percent of the contamination is related to villages of East and West.
Conclusions: This study suggests that condition of the microbial quality of drinking water in Villages of kohgilooye township was very undesirable that is due to lack of resources improvement and lack of continuous monitoring resources chlorination system and monitor work of the observers of water.
Keywords: drinking water, fecal coliform, residual Free chlorine, kohgilooye Villages
بررسی میزان آگاهی و نگرش کارگران مراکز تهیه و توزیع مواد غذایی استان بوشهر در خصوص نحوه آماده سازی و عرضه بهداشتی سبزیجات در سال 1391
فاطمه مرادیان1، اکرم انصاری فر1، حسن فخرایی1، صدیقه ملک زاده1، سیده زینب حسینی1، میمنت توبه خاک1
1-کارشناس معاونت بهداشتی، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی استان بوشهر
مقدمه و هدف: تامین غذای سالم، سلامت جامعه را تضمین می کند. عمده ترین علت مرگ ناشی از اسهال دنیا، بیماری های منتقله از آب و غذا می باشد. کارگران مراکز تهیه و توزیع مواد غذایی، نقش مهمی در این خصوص ایفا می کنند.
مواد و روش ها: نوع مطالعه مقطعی بود. گردآوری داده ها از طریق مصاحبه حضوری و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخت انجام شد. در این مطالعه هم بر اساس شهرستان و هم نوع صنف لایه بندی صورت گرفت. تحلیل داده ها، با آزمونهای X2، ANOVA و رگرسیون خطی و با کمک نرم افزار SPSS نسخه 16 انجام شد.
یافته ها: میانگین سنی شرکت کنندگان، 74/6 38/31 سال بود. 3% افراد بیسواد، 12% سواد خواندن و نوشتن، 57% کمتر از دیپلم و بقیه دیپلم و بالاتر بودند. نمره آگاهی بیش از 63% افراد کمتر از 60% بود. بدترین میانگین نمره نگرش، مربوط به شهرستان کنگان و بهترین وضعیت مربوط به جم بود (p<0.001). در خصوص نمره آگاهی چنین رابطه ای مشاهده نشد. کارگران شهرستانهایی که آموزشگاه صنوف داشتند نسبت به کارکنان سایر شهرستانها نمره نگرش بهتری کسب کردند اما نمره آگاهی تفاوتی نداشت. بین میانگین نمره آگاهی و نگرش با سابقه کار، سن و جنس با استفاده از ANOVA رابطه ای مشاهده نشد، اما با نوع واحد رابطه معنی دار بود. سابقه کار و مدرک تحصیلی به طور مستقل با نگرش رابطه داشتند، اما سن و جنس چنین رابطه ای نداشتند. از میان کلیه متغیرها تنها مدرک تحصیلی به طور مستقل با آگاهی ارتباط داشت.
نتیجهگیری: به دلیل موقعیت خاص استان بوشهر خصوصا در دو منطقه شمال (شهرستان گناوه) و جنوب ( منطقه ویژه پارس جنوبی در عسلویه شهرستان کنگان) و تعدد انواع اماکن تهیه و توزیع مواد غذایی، استقرار آموزشگاه صنوف حداقل در این دو منطقه در ارتقاء وضعیت صنوف حساس استان کمک کننده خواهد بود.
واژههای کلیدی: آگاهی، نگرش، صنوف مواد غذایی
Evaluation of Knowledge & Attitude of production & distribution center workers on how to serve food vegetables in Bushehr province in 2012
Moradian Fatemeh1, AnsarifarAkram1, Fakhraei Hassan1, Malekzadeh Sedigheh1, Hoseini Zeinab1, Tobehkhak Meimanat1
3 Health professional, Department of Health, University of Medical Sciences and Health Services, Bushehr
Introduction and Objectives: Providing of safe food is ensuring that public health. The major cause of death from diarrhea in the world is the disease transmitted through food or water. Food workers play an important role in this regard.
Materials and Methods: In this cross-sectional study, data collection was carrying out through interviews and by using a structured questionnaire. Here, we stratified people on the city and the type of work. Data analysis was performed using SPSS 16, and by X2, ANOVA and linear regression tests.
Results: The mean age of participants was 31.38 6.74 years, 3% of them was illiterate, 12% literacy, 57% less than a high school diploma and the other was diploma or higher. Knowledge score of 63% was less than 60%. The worst average score of attitude gained by Kangan workers and the best of them was for jam workers (p <0.001). This relationship was not found about Knowledge score. Cities that had the health school for worker, food workers gained the better attitude scores than other but not for knowledge scores. The mean score of knowledge and attitude with work experience, age and gender by using ANOVA test was not found any relationship; however, they were significantly associated with the type of unit. Work experience and education were independently associated with attitudes, but age and sex were not such a relationship. Among all the variables, only education was independently associated with knowledge.
Conclusion: Because of the special situation of Bushehr, especially in the north (Genaveh city) and South (South Pars region in Assaluyeh in Kangan city) areas, and that there are many places of production and distribution of food, establishment of the health school for worker at least in this critical area, Would be helpful in improving the health status of this works.
Keywords: knowledge, attitude, food centers
ارزیابی اثرات خونی ناشی از مواجهه شغلی با بنزین بدون سرب
کیامرث حسین زاده1، مسعود نقاب2، جعفر حسن زاده3
1-کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشکده بهداشت و تغذیه، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
2-استاد، گروه بهداشت حرفه ای، دانشکده بهداشت و تغذیه و مرکز تحقیقات علوم بهداشتی، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
3-دانشیار، گروه اپبدمیولوژی، دانشکده بهداشت و تغذیه،دانشگاه علوم پزشکی شیراز
eghabm@sums.ac.ir
زمینه و هدف: بنزین مخلوط پیچیده ای از بیش از 500 هیدرو کربن مختلف است. حذف سرب از بنزین توام با افزودن مقدار قابل توجهی از هیدروکربنهای عطری تک حلقه ای با سمیت خونی، نظیر بنزن، تولوئن و زایلن همراه بوده است. هدف اصلی این مطالعه، تعیین این نکته بود که آیا مواجهه با بنزین بدون سرب تحت شرایط کاری عادی با عوارض خونی همراه است یا خیر.
روش بررسی: در این مطالعه کوهورت تاریخی، تعداد 200 نفر از کارگران دارای مواجهه فعلی بنزین بدون سرب در پمپ بنزینهای شیراز و 200 نفر فرد فاقد مواجهه مورد بررسی قرار گرفتند. با استفاده از روشهای استاندارد غلظت بنزن، تولوئن و زایلن(BTX) در هوا اندازه گیری شد. علاوه بر آن نمونه خون برای آزمایشات طبیعی بیوشیمیایی از کارگران گرفته شد.
یافته ها : میانگین هندسی غلظت BTX در هوای پمپ بنزینها به تر تیب 24/0، 37/0و64/0 پی پی ام بدست آمد. نتایج آزمایشات بیوشیمیایی خون نشان داد بجز شاخص دامنه توزیع سلولی گلبول قرمز(RDW) و مقدار درصد هماتوکریت تفاوت معنی داری بین دو گروه از این منظر وجود ندارد.
بحث و نتیجه گیری: میانگین مواجهه کارگران پمپ بنزینها با BTX از حدود مجاز مواجهه شغلی این ترکیبات فراتر نیست. علاوه بر آن آسیبهای بارز خونی در مواجهه با بنزین بدون سرب در شرایط عادی غیر محتمل است.
واژگان کلیدی: بنزین بدون سرب، BTX، آزمایشات بیوشیمیایی خون، پمپ بنزینهای شیراز
Assessment of Heamatotoxic effects of exposure to unleaded petrol
Neghab M*, Hosayinzadeh K, Hassanzadeah J
Masoud Neghab*, Ph.D,Professor of Occupational Toxicology, Department of Occupational Health and research center for health science,Shiraz University of Medical Sciences, Shiraz, Iran
kiamars hosseinzadeh, MSc Student, Department of Occupational Health, School of Health and Nutrition,Shiraz University of Medical Sciences, Shiraz, Iran
jafar hassanzadeh, Phd,Associate Professor of clinical epidemiology, Department of Epidemiology, School of Health and Nutrition,Shiraz,Iran
Background and objective: Gasoline is a complex mixture of more than500 hydrocarbons. The elimination of lead has been associated with the addition of significant amounts of heamatotoxic monocyclic aromatic hydrocarbons such as benzene, toluene and xylene(BTX). The main purpose of this study was to ascertain whether exposure to unleaded petrol, under normal working conditions, is associated with any heamatotoxic response.
Materials and methods: This was a historical cohort study in wich 200 subjects with current exposure to unleaded petrol from shiraz petrol stations as well as 200 unexposed employees were investigated. Using standard methods, atmospheric concentrations of BTX were measured. Additionally, blood samples were taken from subjects for routine biochemical tests.
Results: The geometric means of airborne concentrations of BTX were found to be 0/24,0/37 and0/64 ppm, respectively. The results of blood chemistry tests showed that no significant differences exist between both groups as far as biochemical tests, but RDW and hematocrit, were concerned.
Conclusions: The average exposure of petrol station workers to BTX did not exceed the current TLVs for these chemicals. Additionally, overt hematotoxicity is unlikely to be a major outcome of exposure to unleaded petrol under the conditions described in our study.
Key words: Unleaded petrol, BTX, Blood biochemical tests, Shiraz petrol stations
برآورد غلظت نیترات منابع آب شرب زیرزمینی شیراز با استفاده از مدل های سری زمانی(روند خطی)
احمدبدیعی نژاد1، احمدجنیدی جعفری2، میترا غلامی3
1- مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت دانشگاه علوم پزشکی شیراز
2-دانشیار، گروه مهندسی بهداشت محیط دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران
3-دانشیار، گروه مهندسی بهداشت محیط دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران
مقدمه و هدف: نیترات به طور طبیعی در آبهای زیرزمینی یافت می شود اما در غلظت های بالا برای سلامتی انسان و اجتماع مضر می باشد مهمترین اثر آن بر انسان بیماری متهموگلوبینا می باشد. هدف از انجام این مطالعه بررسی میزان نیترات و نیتریت در منابع آب زیرزمینی شرب شیراز و عوامل موثر بر آن با استفاده از مدل های سری زمانی (روند خطی) بود.
مواد و روش ها: در این تحقیق بیش از 280 نمونه آب از 40 حلقه چاه آب شرب شهر شیراز به صورت پی در پی در طول 6 سال برداشت شد. آزمایش نیترات و نیتریت، با دستگاه اسپکتوفتومتری انجام شد. نتایج بدست آمده در نرم افزار SPSSوارد شد و با استفاده از روش های آماری سری زمانی و تحلیل روندخطی تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: نتایج نشان داد غلظت نیترات در منابع شرب زیرزمینی شیراز در محدوه 4 تا 49 میلی گرم بر لیتر و میانگین 65/31میلی گرم بر لیتر بوده است. نتایج آنالیز رگرسیونی مشخص کرد که کاربری مسکونی(001/ 0p= ،5/=β) و فقدان حریم بهداشتی(044/ 0p= β=0.28,) بیشترین تاثیر را بر افزایش غلظت نیترات داشت بر اساس همین نتایج با افزایش عمق چاه غلظت نیترات کاهش می یافت(001/ 0p= ،35/=β).
بحث و نتیجه گیری: نتایج پیش بینی غلظت نیترات با استفاده از مدل های سری زمانی (روند خطی) نشان داد که احتمالا تا 5سال آینده میانگین غلظت نیترات در چاه های مرکز دشت شیراز از میزان 50 میلی گرم بر لیتر فراتر خواهد رفت، در صورتیکه میانگین غلظت نیترات در چاههای بخش غربی منطقه مورد مطالعه به بالاتر از 15 میلی گرم بر لیترمی رسد.
واژگان کلیدی: نیترات، آبهای زیرزمینی، آب شرب، سری زمانی
Estimating nitrate concentrations in Shiraz’s groundwater as a drinking water resource using Time series (linear trend)
A.Badeenezhad1, A. Jonidi Jafari2, M.Gholami3
1-Instructor In Environmental health of Shiraz University of Medicale Sciences ,Shiraz, investigation centeral of social factors effective of health
2- Associate Professor Department of Environmental health, Tehran University of Medical Sciences, Tehran
3-Associate Professor Department of Environmental health, Tehran University of Medical Sciences, Tehran
Background and Purpose: There is Nitrate in ground water naturally, but it can be harmful to human and society health at high concentrations, The most important effects are methemoglobina illness. The aim of this study were to investigation concentration of nitrate and nitrite of Shiraz’s groundwater as a drinking water resource and Effective Factors by Multivariate Regression metods .
material and method: in this study 280 groundwater samples were collected from 40 wells in 6 years to successive status. the concentration of nitrate and nitrite was measured by spectrophotometry. the results was enter in spss software and was analysis with use Time series linear trend stastical metods.
Result: results showed that no3 concentration in groundwater resource of shiraz were at confine 4 to 49 mg/l with an average of 31.65 mg/l. the results regression analysis indicate that residential use(β=0.5,p=0.001) and lack of hygienic radius of wells(β=0.28,p=0.044) are likely to be the major contributor of increasing no3-n concentration. from the this results, wells’ depth effect on nitrate concentration. Increasing well depth, decreasing Nitrate concentration(β=0.35,p=0.001).
conclusion: result of forecast nitrate concentration by Time series linear trend metods showed that the mean of nitrate concentration in the central of shiraz plain will to reach likely upward of 50mg/l and while in the westerner of study area plain will to reach likely upward of 15 mg/l in 5 years of future
.
Key words: nitrate, groundwaters, drinking water, time serise
تفاوت بروز ملانوما بدخیم در دو فرهنگ مختلف و نقش احتمالی پوشش در این اختلاف
لیلا دهقانی1، نرگس خانجانی2، دالاس ایگلیش3، عباس بهرامپور4
1-دانشجوی ارشد، گروه آمار و اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
2-استادیار، گروه آمار و اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
3-استاد، مرکز ثبت سرطان ویکتوریا، ملبورن، استرالیا
4-استاد، گروه آمار و اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
مقدمه و هدف : ملانوم بدخیم یک سرطان پوستی کشنده و یکی از تند رشد ترین سرطان ها در جهان است. هدف این مطالعه بررسی بروز ملانوما در دو فرهنگ مختلف و بررسی نقش احتمالی پوشش در پیشگیری از این نوع سرطان پوست است.
مواد و روش ها: در این مطالعه مقطعی ، اطلاعات در مورد سرطان های پوست تشخیص داده شده در استان کرمان شامل سن ، پاتولوژی ، جنسیت ، موضع درگیری از مرکز ثبت سرطان کرمان و رفسنجان از ابتدای 2005 تا آخر 2009 اخذ شد. اطلاعات مشابه در مورد بروز ملانوما در ایالت ویکتوریا استرالیا هم از مرکز ثبت سرطان ویکتوریا ، ملبورن اخذ شد. بروز به تفکیک سن ،جنس و موضع در استان کرمان و ایالت ویکتوریا محاسبه شد. اختلاف بروز برای اندام های مواجهه داشته با نور آفتاب و مواجهه نداشته محاسبه و مقایسه شد.
یافته ها : بروز ملانوما در کرمان 7/5 در یک میلیون نفر در سال بود. بروز در مردان بیشتر از زنان بود. بالاترین بروز در سن 70 تا 79 سالگی اتفاق افتاد. بیشتر موارد ملانوما (%30) در صورت بود. بروز در ایالت ویکتوریا 86/431 در یک میلیون نفر در سال بود. بروز در مردان بیشتر از زنان بود. بالاترین بروز در سن بالای 80 سال بود. بیشتر موارد (1/30%) در تنه و بعد بازو (1/22%) بود. اختلاف بروز در دو کشور به جز برای پای مردان و دست معنی دار بود. با کم کردن اختلاف بروز مناطق مواجهه یافته در دو فرهنگ از اختلاف بروز مناطق مواجهه یافته فقط در فرهنگ غربی مطالعه حاضر پیشنهاد می کند که پوشش احتمالاً باعث جلوگیری از بروز حدود 7/25 ، 4/37 و 6/72 مورد ملانوما به ترتیب در تنه ، بازو و ساق پا در یک میلیون نفر می شود.
بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد که پوشش بیشتر در کشورهای اسلامی نسبت به کشور های غربی موجب کاهش قابل ملاحظه ای در بروز ملانوما در تنه، بازو و اندام تحتانی می شود.
واژگان کلیدی : بروز ، ملانوما ،کرمان ،ویکتوریا ، پوشش
The incidence of malignant melanoma in two different cultural settings and the probable role of clothing
Leila Dehghani 1, Narges Khanjani 2,3*, Dallas English 4, Abbas Bahrampoor5.
1 Master Student, Dept of Epidemiology and Biostatistics, School of Public Health, Kerman Medical University, Kerman, Iran
2 Assistant Professor, Dept of Epidemiology and Biostatistics, School of Public Health, Kerman Medical University, Kerman, Iran.
3 Honorary Research Fellow, Monash Centre for Occupational & Environmental Health, School of Public Health and Preventive Medicine, Monash University, Melbourne, Australia
4 Professor, Cancer Council Victoria, Melbourne, Australia.
5 Professor, Dept of Epidemiology and Biostatistics, School of Public Health, Kerman Medical University, Kerman, Iran.
Background and Aim: Malignant melanoma is a fatal cutaneous neoplasm and one of the fastest growing cancers worldwide. The objective of this study is to evaluate the prevalence of melanoma in different cultural settings and the probable role of clothing for skin cancer prevention.
Methods:In this cross-sectional study, data about diagnosed skin cancer patients in Kerman Province, Iran including age, pathology, sex, location, and site of skin involvement, were obtained from the Kerman and Rafsanjan Cancer Registries from the beginning of 2005 until the end of 2009. Similar data related to melanoma incidence in Victoria, Australia were also obtained from the Victorian Cancer Council, Melbourne. Incidence by age, sex and site of skin was calculated in both Kerman Province and Victoria State. Then the incidence differences for exposed and unexposed limbs were calculated and compared.
Results: Melanoma incidence in Kerman was 5.7 in 1,000,000 annually. Incidence in men was higher than women. The highest incidence was seen in 70-79 years of age. Most cases of melanoma (30%) were localized in the face. Incidence in Victoria State was 431.86 in 1,000,000 annually. The incidence in men was more than women. The highest incidence was seen above 80 years of age. Most of the cases of melanoma were seen in the trunk (30.1%) and then the arm with 22.1%. The incidence difference between the two nations was significant except for male’s feet and the hands. The present study suggests that clothing is possibly preventing about 25.7, 37.4 and 72.6 cases of melanoma respectively in the trunk, arm and leg in 1,000,000 people annually in Iran.
Conclusion: It does seem that more clothing in Islamic countries in comparison to Western countries leads to significantly less melanoma incidence in the trunk, arm and lower extremity.
Keywords: melanoma, incidence, Kerman, Victoria, clothing.
روند بروز سرطان کولورکتال طی سالها ی 1390-1380 در استان کردستان
مریم اعظمی1، محمدحسن لطفی2
1-دانشجوی کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی یزد
2-دانشیار، گروه اپیدمیولوژی و آمارزیستی، دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد
مقدمه و هدف: سرطان کولورکتال یکی از سرطان های شایع سراسر دنیاست بطوریکه سالیانه پنج میلیون نفر به آن مبتلا میگردند وبیش از پانصد هزار نفر از آن میمیرند با توجه به تغییر سبک زندگی و عادات غذایی به سبک غربی در بسیاری ازکشورهای در حال پیشرفت از جمله کشورما انتظار میرود افزایش در میزان بروز این سرطان داشته باشیم این مطالعه با هدف تعیین روندبروز سرطان کولورکتال در استان کردستان طی سال 1390-1380 انجام شد
مواد و روش ها: جامعه آماری شامل کلیه بیمارانی بودکه از ابتدای سال 1380 لغایت پایان سال 1390 در مراکز پاتولوژی استان کردستان تشخیص یکی از سرطانهای کولورکتال در مورد آنها داده شده است روش گردآوری دادهها مراجعه به پروندهها و دفاتر موجود در بایگانی مراکز پاتولوژی استان کردستان بوده است.
یافته ها : در این مطالعه از 601مورد بیمار،نفر333(55.5درصد )مرد و268 نفر (45.5درصد)را زنان تشکیل داده بودند. میانگین سنی بیماران 58.45سال بود و از کل بیماران 17.2 درصدزیر 40سال وبقیه بالای 40 سال داشتند. بشترین بروز در سال 1387 و کمترین میزان بروز مربوط به سال1380بود.
بحث و نتیجه گیری: یافته های این مطالعه نشان میدهد که بروز سرطان کولورکتال در استان کردستال در حال افزایش میباشد که میتواند در نتیجه غربالگری سرطان کولورکتال و یا بهبود گزارش دهی و یا افزایش عاملهای خطر برای این سرطان باشد.
واژه های کلیدی: سرطان کولون، سرطان رکتوم، بروز سرطان کولورکتال
Trend in Colorectal Cancer incidence rate in Kurdistan from 2001 to 2011
Azami M.MS1, Lotfi Mh.MD2
1-MS student of epidemiology of Shahid Sadooghi university of medical science and health services.Yazd,Iran
2- Associated professor of epidemiology department of biostatics& epidemiology health faculty, Shahid Sadooghi University of medical science
Introduction & Objective: colorectal cancer is one of the most prevalent cancers through out the world and so to speak about 5000000 people suffer from it and more than 500000 people die from it. Regarding change of life style and diet like western countries in many developing countries including our own, it is expected that there has been a considerable increase in the number of people inflicted by it. The purpose of this study is to determine trend of colorectal cancer from 2001 to 2011 in Kurdistan.
Materials & Methods: in this descriptive study all of patients in the above mentioned years, that has been diagnosed in one of the pathology center in province of Kurdistan, were evaluated. Way of collecting data was referring to the pathology centers of Kurdistan.
Results: the number of patients was , 55.5% of which were men and the rest woman.The mean age of the patients under study was 58.45, 17.2%were below 40, and the rest were over 40.the highest and the lowest incidence were 2008and 2001 respectively.
Conclusions: finding of this study indicate that the incidence rate is on the increase, which could be as a result of colorectal screening, improvement in reporting, or an increase in the risk factor of this disease.
Key Words: Colon Cancer, Rectum cancer, Incidence of colorectal cancer
بررسی وضعیت آگاهی، نگرش و عملکرد نانوایان شهر یاسوج در رابطه با مصرف جوش شیرین در نان
سید عبدالمحمد سادات1، ارسلان جمشیدی1، محمدمهدی بانشی1، فرخنده شمس الدینی2، زینب نظری2
1-عضو هییت علمی دانشکده بهداشت، مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-معاونت بهداشتی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: جوش شیرین ماده ای ست که توسط برخی نانوایان برای تسریع در عمل تخمیر به خمیر اضافه می گردد. اثرات سوء ان شامل تیرگی رنگ مغز نان و بوی نامطبوع،عدم تخمیر مناسب خمیر،افزایش قلیاییت و همچنین سوء هاضمه،اختلال در جذب فلزات بخصوص اهن که نتیجه ان کم خونی است می گردد
مواد و روش ها: از 160 نانوایی شهر یاسوج 32 نانوایی بطور تصادفی ساده انتخاب و اگاهی ، نگرش و عملکرد نانوایان بوسیله به صورت حضور درنانوایی و توسط پرسشنامه جمع اوری و داده ها توسط نرم افزار مورد تحلیل توصیفی قرار گرفتند
یافته ها : از جامعه مورد مطالعه 59.4 درصد از عوارض جوش شیرین ،34.4% از تغییر رنگ نان و 15.6% از تغییر مزه نان توسط جوش شیرین اگاهی داشتند نگرش 75% در مورد مضر بودن ان مثبت،84.4%در موردتهیه نان بدون جوش شیرین نظر مثبت داشتند. 70.1%از خمیر مایه و6.2% از جوش شیرین استفاده می کردند.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به مضر بودن جوش شیرین باید با برنامه های اموزشی سطح اگاهی افزایش و با نظارت و کنترل بیشتر و همچنین توزیع مناسب مواد جایگزین از مصرف جوش شیرین جلوگیری کرد
واژگان کلیدی: آگاهی، عملکرد، نانوا، جوش شیرین
بررسی الگوی مکانی بیماری تب مالت با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی در جنوب استان فارس 1384 تا 1388
عبدالحلیم رجبی1، حمیدرضا طباطبایی2، راضیه زاهدی3، محسن علیاکبرپور3، محسن مقدمی4، هایده پروین5، مرضیه عطااللهی6
1-دانشجوی کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
2-استادیار اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
3-کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
4-دانشیار بیماریهای عفونی، معاونت بهداشتی، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
5-حشره شناسی، معاونت بهداشتی، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
6-کارشناس بیماریهای زئونوز،معاونت بهداشتی، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
مقدمه و هدف: تب مالت از شیوع بالایى در خاورمیانه برخوردار است که نوع بروسلا ملیتنسیس آن در ایران شایعتر است بیماری در تمام جهان به خصوص در کشورهای اطراف مدیترانه مشاهده میشود با بررسی میزان بروز بیماری در ایران بیماری از سال 1368 لغایت 1378با شروع برنامه های اول و دوم توسعه از170مورد در صد هزار نفر به حدود 24 در صد هزار نفر رسیده است و به دنبال ارتقا سیستم مراقبت بیماری روند نسبتاً رو به افزایش بیماری از سال78لغایت84وجود داشته است لذا در این مطالعه الگوی مکانی بیماری تب مالت با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی در جنوب استان فارس بررسی شد.
روش کار: داده های ابتلا تب مالت و اکولوژیک بدست آمده از ایستگاه های سینوپتیک به کمک روشهای رگرسیون خطی و وزنی مورد تحلیل قرار گرفت
یافته ها:میانگین بروز تب مالت در طی سالهای 1384تا 1388 برابر با 6/39 در صد هزار نفر جمعیت بوده که 8/58%(1089نفر) افراد مبتلا به تب مالت مرد، 4/69%(1285 نفر) ساکن روستا، میانگین و انحراف معیار سنی افراد مبتلا به تب مالت17.4± 6/31 سال بوده است، شغل اکثریت افراد مبتلا،مرتبط به امور دام و کشاورزی بوده است.بیماری تبمالت در سال 1384 حداکثر میزان بروز(02/54 در صد هزار نفر)را داشته و پس از آن روند بیماری رو به کاهش و در سال 1388 میانگین میزان بروز بیماری به 2/32 در صد هزار نفر رسیده است.در بیماری تب مالت، مدل رگرسیون مکانی برازش بهتری نسبت به مدل خطی داشته است و در مدل رگرسیون مکانی رگرسورهای ارتفاع، روزهای یخبندان و آفتابی توانستهاند 84% تغییرات بیماری تب مالت را پیش بینی کنند. تغییرات میزان بروز بیماری تب مالت و متغیر ارتفاع در یک راستا میباشد.
بحث و نتیجه گیری: بروز تب مالت جنوب استان فارس در حد متوسط میباشد و نتایج اکثر مطالعات انجام شده در ایران با اختلاف کمی در راستای مطالعه انجام گرفته میباشد،نتایج حاصل از نقشه رستری بیماری تب مالت برای برآورد ارتباط داده های زیست محیطی در بیماری تب مالت با استفاده از رگرسیون خطی و وزنی انجام گرفت که برازش مناسبی نداشت که ممکن است به علت ناهمگنی جغرافیایی باشد.
واژگان کلیدی: سیستم اطلاعات جغرافیایی، تب مالت، الگوی مکانی، رگرسیون وزنی-مکانی
بررسی الگوی باروری و فاکتورهای مرتبط با آن در زنان 15-49ساله شهر بیرجند در سال 1390
محمدرضا میری1، غلامرضا شریف زاده، انسیه احمدپور، سعیده خدادادی، مریم سلطانی، فرشته عزیزی
1-استادیار و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند
مقدمه و هدف: باروری مهمترین مولفه رشد جمعیت است و یکی از اولویت های اساسی در کشور های در حال توسعه به ویژه در کشور ما پرداختن به مطالعات مرتبط به باروری می باشد. چون تغییرات رفتار باروری از یک سال به سال دیگر با توجه به شرایط جامعه دارای نوسانات نسبتا زیادی می باشد واین تغییرات بر روی میزانهای باروری مقطعی میتواند شدیدا تاثیرگذارباشد لذا مناسب است تابررسی روند باروری به طور مداوم تکرار شود0 نظر به اینکه عوامل اقتصادی،اجتماعی ودموگرافی فراوانی بر این روند تاثیر دارد لذا برآن شدیم تا در این مطالعه الگوی باروری و عوامل مرتبط با آن را در زنان 15-49ساله شهر بیرجند بررسی کنیم.
مواد روش کار: مطالعه حاضر توصیفی تحلیلی از نوع مقطعی می باشد که بر روی 400 نفر از زنان در سنین باروری شهر بیرجند در سال 1390به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تصادفی شده انجام شد. با مراجعه مستقیم به فرد منتخب درنمونه اطلاعات مورد نظر به وسیله پرسشنامه ای خودساخته که روایی وپایایی آن توسط اساتید صاحب نظر وαکرونباخ 8/0تایید گردید و حاوی اطلاعات دموگرافی (سن، شغل، مذهب محل تولد،...) و اطلاعات اختصاصی (تعداد فرزند،استفاده از روش پیشگیری از بارداری قبل حاملگی ودرحال حاضرو دلایل عدم استفاده از روش..) بود و از طریق مصاحبه جمع آوری گردید. بعد از جمع آوری اطلاعات وارد نرم افزار spssشد و با استفاده از آزمونهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و آنالیز واریانس وt-test مستقل و کای اسکوئر انالیز گردید.
یافته ها: این مطالعه بر روی 400 نفر از زنان در سن باروری شهر بیرجند با میانگین سنی زنان 5.9±27.8 سال حداقل سن 14 و حداکثر سن 47 سال انجام شد که میانگین سن باروری 9/3±2/23 میانگین فرزند زنده 4/1±9/1 بدست آمد و بیشترین تعداد حاملگی 12وکمترین آن صفر بوده است. میانگین تعداد حاملگی(8/1±5/2 ) میانگین تعداد دختران 83/0وتعداد پسران1 بوده است. که میانگین سن اولین حاملگی در زنان با مقطع تحصیلی دانشگاهی بیشتر بوده است (3.7± 24.95) (000/0=p) میانگین سن اولین حاملگی مادر در زنان شاغل بیشتر بوده است (4.33±25.43) (000/0=p ). اختلاف معنی داری بین میانگین سن اولین حاملگی ،تعداد حاملگی برحسب سطح درآمد خانواده، مذهب، محل تولد و پیشگیری قبل از اولین حاملگی مشاهده نشد. اختلاف معنی داری بین میانگین تعداد فرزند زنده بامذهب مشاهده گردید(تعداد میانگین فرزند زنده 25/1±8/1درزنان شیعه ومیانگین فرزند زنده 9/1±4/2در زنان اهل تسنن p=/0006). بین میانگین تعداد فرزنده زنده بامحل تولد ( P=0.002 ) بین میانگین تعداد فرزند زنده با استفاده از روش پیشگیری قبل از اولین حاملگی اختلاف معنی داری مشاهده گردید.
نتایج: نتایج حاصل نشان می دهد که میانگین سن باروری افزایش یافته وهمچنین تعداد فرزند در حد قال قبول و مطابق الگوی کشوری می باشد که این ناشی از مشکلات اقتصادی واجتماعی و نفوذ فرهنگ مختلف جامعه میباشد که بهتر است دولت با برنامه ریزی مستمر و دقیق وسیاستگذ اریهای مناسب در جهت کاهش این مشکلات گام بردارد.
کلید واژه: الگوی باروری، فاکتورهای مرتبط، تنظیم خانواده
بررسی وضعیت بهداشتی قصابی های شهر یاسوج در سال 1390
سید عبدالمحمد سادات1 ، علیرضا رایگان شیرازی1 ، محمدمهدی بانشی1 ، صدیقه نیکنام2، بنت الهدی حاصلی2
1-عضو هییت علمی دانشکده بهداشت، مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-کارشناس مهندسی بهداشت محیط، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: گوشت یکی از مهمترین مواد غذایی است که بعلت داشتن پروتئین و املاح بالا و همچنین طعم و مزه مطلوب از مصرف بالایی برخوردار است عدم توجه به بهداشت گوشت می تواند باعث ابتلاء انسان به بیمای های مختلفی مثل تب مالت،تولارمی،سل پوستی ،سیاه زخم ،کیست هیداتیک ،تب های خونریزی دهنده و... گردد از انجاییکه قصاب ها نقش مهمی در تهیه و توزیع گوشت دارند لذا بهداشت فردی ،اماکن و وسایل انها از از اهمیت بالایی برخوردار است در این تحقیق وضعیت بهداشتی قصابی های شهر یاسوج مورد مطالعه قرار گرفته است
مواد و روشها: در این مطالعه توصیفی مقطعی ، جامعه مورد مطالعه تمام قصابیهای شهر یاسوج بود که طبق لیست اخذ شده از معاونت بهداشتی تعداد کل انها 30 باب بود 25 باب انها فعال بودند که در این تحقیق مورد مطالعه قرار گرفتند پرسشنامه ای بر اساس فرم ائین نامه ماده 13 مواد خوردنی واشامیدنی حاوی 55 ایتم تهیه و با مراجعه به واحد ها و با مشاهده و مصاحبه تکمیل سپس با برنامه نرم افزاری spss16 , مورد انالیز توصیفی قرار گرفتند.
یافته ها: یافته ها نشان می دهد که 92% از متصدیان دارای کارت تندرستی بوده و 60% آنها دوره ویژه بهداشت را گذرانده اند. میزان رعایت بهداشت فردی و نظافت عمومی محل کار 60% ، استفاده کنندگان از روپوش تمیز 48% ، جعبه کمک های اولیه 76% و کپسول آتش نشانی در 84% اماکن وجود داشت. همچنین 84% دارای سطل زباله درب دار و 68% اماکن دارای دفن بهداشتی فاضلاب و 72% نیز دارای کاشی کاری تا سقف بودند.
بحث و نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد که علیرغم اهمیت بالای این اماکن ، از وضعیت بهداشتی مناسبی برخوردار نیستند و باید با اموزش و نظارت مستمر و همچنین اجرای مقررات ماده 13 نسبت به ارتقاء وضعیت بهداشتی این مراکز اقدام نمود
کلید واژه ها: بهداشت ، قصابی ، یاسوج
اندازه گیری میزان فلوئور موجود در منابع آب آشامیدنی شهر یاسوج درشش ماهه اول سال1391
ابراهیم شریف پور1، شاهرخ بازیا ر1، مهتاب حبیبی گنجه2، حمداله سعیدی1، فرهاد صداقت3
1-گروه بهداشت محیط، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-کارشناس پرستاری بیمارستان امام سجاد (ع)یاسوج، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
3-مدیر کنترل و کیفیت آب و فاضلاب استان کهگیلویه و بویر احمد
eb_shareif_prt@yahoo.com
مقدمه و هدف : فلوئور به میزان فراوان در پوسته زمین یافت می شود.فلوئوریکی از آنیون های موجود در آب و خاک استواز عناصر اساسی و مورد نیاز بدن انسان بوده و نقش آن در سلامت دندانها و استخوان ها به اثبات رسیده است. هیچ مدرکی دال بر سرطانزا بودن فلوئور در آب وجود ندارد. فلوئور در مقادیر جزئی در در منابع آب زیر زمینی یافت می شود و لیکن مقدار آن درآبهای مختلف متفاوت است. از آنجاییکه بیشترین نیاز بدن به فلوئور بایداز طریق آب آشامیدنی تامین شود، تعیین مقدار آن در آبهای آشامیدنی از اهمیت بسزایی برخوردار است. استاندارد 1053 مؤسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران، میزان فلوئور در آب را بستهبه میزان دما، بین 6/0 تا 1/7 mg/Lتوصیه میکند.
این تحقیق با هدف بررسی میزان فلوئور موجود در منابع آب آشامیدنی شهر یاسوج درشش ماهه اول1391 انجام گرفت.
مواد و روش ها: این یک مطالعه توصیفی مقطعی می باشد. در طول مدت تحقیق به طور تصادفی، تعداد 18 نمونه از 26 ایستگاهبه روش استاندارد نمونه برداری و بهآزمایشگاه شرکت آب و فاضلاب استان منتقل شده و با روش اسپکتروفتومتری(دستگاه اسپکتروفتومترDR 5000)میزانفلوئور اندازه گیری شد.اطلاعات پس ازجمع آوریبا روش آماری (آزمون ANOVA و نرم افزار آماری SPSS) توصیف شد و نتایج تحقیق مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها:نتایج این بررسی نشان می دهد حداقل مقدار تعیین شده فلوئور 0.02 میلی گرم در لیتر و حداکثر 0.18 میلی گرم در لیتر بود و بیشترین میانگین 0.31 میلی گرم در لیتر و کمترین میانگین0.02 میلی گرم در لیتر و انحراف معیار0.115میلی گرم در لیتر بود.
نتیجه گیر ی:از یافتههای این تحقیق میتوان نتیجه گرفتمیزان فلوئور منابع آب آشامیدنی شهر یاسوج کمتراز استانداردهای جهانی است که پیشنهاد میگردد در این مناطق مسئله افزودن فلوئور به زنجیره غذایی مردم مورد توجه قرار گیرد.
واژههای کلیدی: یاسوج، فلوئور، منابع آب آشامیدنی
تجزیه کمی و کیفی و مدیریت زباله های دندانپزشکی در شهر ساری
محمدعلی ززولی1،محمدمهدی بانشی2، منصور برافراشته پور3، مهدوی رستم پور3
1-عضو هییت علمی دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی مازندران
2-عضو هییت علمی مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
3-مرکز تحقیفات دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی مازندران
مقدمه و هدف: زباله های دندانپزشکی با توجه به عوامل خطرناک سمی و بیماری زا از جمله زباله های پاتولوژیک، دارویی و شیمیایی، اشعه رادیواکتیو، عفونی و اشیاء تیز یکی از مشکلات زیست محیطی بوده و دارای حساسیت خاصی است. در این مطالعه، مدیریت زباله های دندانپزشکی و عوامل مرتبط با آن در شهرستان ساری در سال 2012-2011 مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی مقطعی ، جامعه مورد مطالعه تمام مطبهای خصوصی دندانپزشکان و مراکز دندانپزشکی در شهرستان بود که لیست انها از معاونت بهداشتی گرفته شد. اطلاعات و متغیرهای مرتبط با مدیریت هر یک از متغیر های جمع آوری شده با استفاده از مصاحبه و پرسشنامه حاوی 25 سؤال جمع اوری گردید. ضایعات به منظور تجزیه کمی و کیفی توزین گردیدند و بر اساس تولید سرانه در 14 مرکز دندانپزشکی محاسبه گردید، پس از ورود اطلاعات به کامپیوتر با استفاده از آمار توصیفی؛ توسط نرم افزار spss18 و اکسل تجزیه و تحلیل شده است.
یافته ها: نتایج مطالعه نشان می دهد که 77٪ از زباله های تولید شده زباله شبه خانگی هستند. فقط 3.7٪ از مراکز مدیریت قابل قبولی داشته و مطلوب ترین عنصر مدیریت در این مراکز،عنصر جمع آوری (30.88٪) بود.
بحث و نتیجه گیری: طرح بازیافت جیوه نیازمند مدیریت بهینه زباله های دندانپزشکی است و آموزش دندانپزشکان برای انجام فعالیت های مربوط به کاهش، تفکیک و بازیافت در داخل مراکز ضروری است.
کلید واژه ها: مدیریت مواد زائد، دندانپزشکی، سرانه
بررسی وضعیت کیفی اب اشامیدنی مناطق روستایی شهرستان بویراحمد در بازه زمانی فروردین تا پایان دی ماه سال 91
شاهرخ بازیار1 ، ابراهیم شریف پور1، مهتاب حبیبی گنجه2، عباسعلی کریمی3
1-گروه بهداشت محیط دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
3-کارشناس پرستاری بیمارستان امام سجاد (ع)، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
4-دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
Sharokhbazyar@yahoo.com
مقدمه و هد ف : اب یکی از مفید ترین مواد در طبیعت می باشد که که برای حیات انسان و تمدن او حیاتی است لذا اگاهی از کیفیت اب به خصوص در مناطق روستایی اهمیت ویژه ی دارد.هدف از این مطالعه تعیین وضعیت کیفی اب اشامیدنی در مناطق رو ستایی شهرستان بویر احمد می باشد.
روش کار :این مطالعه از نوع توصیفی بوده ،که در بازه زمانی فروردین تا پایان دی ماه 91مناطق روستایی شهرستان بو یراحمددر منطقه سر رود شمالی با جمعیت دویست هزار نفر با کیت کلر سنج DPDتوسط کارشناسان بهداشتی انجام گرفته است که در زمینه کلر سنجی تعداد 71623و در زمینه نمونه برداری میکربی تعداد 1365 ،نمونه های میکربی در ظروف شیشه ای استاندارد استریل شده که در هر ظرف مقدار یک قطره تیو سولفات سدیم جهت خنثی نمودن کلر موجود در اب و با توجه به استاندارد موجود در کتاب استاندارد متد و به روش MPN انجام گرفت. داده ها به کمک سیستم بهداشتی جمع اوری و بعد از ورود به کامپیوتر از طریق نرم افزار SPSSمورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها : یافته ها نشان داد که تعداد کل کلر سنجی انجام شده 71623که در ماه فروردین کمتر ودر ماه خرداد بیشترین کلر سنجی انجام شده است و در زمینه نمونه برداری میکربی در فروردین کمترین ودر اردیبهشت بیشترین نمونه بر داری میکربی انجام شده است. در ماههای مردادشهریور واذر با در صد های 18،15،16بیشترین در صدالودگی میکربی داریم که در همین ماهها در نامطلوب بودن کلر سنجی به ترتیب 42،42،43درصدمی باشد.
نتیجه گیر ی: با توجه به ا ینکه کمیت و کیفیت قابل قبول اب اشامیدنی بسیار مهم است و از طرف دیگر با افزایش جمعیت و منابع الاینده مانند صنایع و کشاورزی و گذشت زمان به مشکل جدی تری مبدل می گردد لازم است به طور اساسی به ان پرداخته شود.با توجه به اینکه بیشترین میزان مغایرت در میزان کلرزنی اب اشامیدنی در ماههای گرم سال است لذا وی تواند عدم کلرزنی صحیح مسیولان این کار باشد.در ضمن بهسازی منابع اب جهت جلوگیری الودگی اب و رعایت استاندارد های اب اشامیدنی جهت بهر ه برداری از منابع اب اشامیدنی ضرور ی است.
واژگان کلیدی : آب اشامیدنی ، کیفیت آب ، مناطق روستایی
بررسی رعایت موازین بهداشت محیط درمکانهای تهیه غذاهای سریع(fast foods) در شیراز
محمدمهدی بانشی1 ، سید عبدالمحمد سادات1 ، علیرضا رایگان شیرازی1 ، بابک کاووسی2 ، حسین عسکری داریونی2
1-عضو هییت علمی، مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-مرکز بهداشت شهدای والفجر شیراز، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
مقدمه و هدف : فست فودها(FAST FOODS) یا "غذاهای آماده"، غذاهایی هستند که خیلی آسان و سریع تهیه می شوند.در حال حاضر استفاده از ساندویچ و پیتزا وامثالهم در جامعه ما به عنوان یک فرایند مطلوب وحتی یک عادت در امده است بطوریکه برخی از خانواده ها بطور مداوم از این مواد غذایی استفاده می کنند از انجاییکه بهداشت مواد غذایی از اهمیت بالایی برخوردار است و مسایلی چون بهداشت فردی،بهداشت وسایل و لوازم کار،بهداشت محل کار و همچنین سلامت مواد اولیه در تهیه یک غذای سالم نقش دارد که عدم رعایت هر کدام از انها می تواند باعث بیماریهای گوناگونی مثل بیماریهای روده ای و انگلی و حتی افزایش احتمال ابتلا به سرطان ها گردند لذا بررسی وضعیت بهداشتی این اماکن ضرورت بالایی دارد در این تحقیق مراکز تهیه غذای سریع شیراز از نظر بهداشتی مورد بررسی قرار گرفتند.
مواد و روش:در این تحقیق مقطعی که جامعه مورد مطالعه مراکز تهیه غذای سریع (فست فودها) شامل ساندویچ گرم ، ساندویچ سرد ، ساندویچ وپیتزا فروشی، سمبوسه وفلافل فروشی و اسنک فروشی ها بود .شهر به چها قسمت تقسیم و از هر قسمت 25 مرکز بطور تصادفی (جمعا 100 مرکز ) انتخاب و بوسیله چک لیست شامل 33 ایتم موارد بهداشتی مورد بررسی قرار گرفت سپس داده ها با نرم افزارSPSS16 توصیف و تحلیل گردیدند
یافته ها: فراوانی این اماکن.ساندویچ گرم:61% ،ساندویچ سرد:4/5 % ،.ساندویچ و پیتزا فروشی %7/28 و سمبوسه و فلافل فروشی4% بود. 7/93 محل ها دارای پروانه کسب و9/5 فاقد پروانه کسب بودند63% از متصدیان کلاس اموزش بهداشت را گذرانیده اند 3/67 %از روپوش مناسب ،7/34% از کلاه و دستکش،3/74 % دارای کارت معاینه معتبر و3/ 71% بهداشت فردی را رعایت می کردند 1/94 %دارای ظرفشویی دو مرحله ای و 6/43 %شستشوی سبزیجات را بصورت مناسب انجام میدادند و 1/85 % از روغن مخصوص سرخ کردن استفاده می نمایند.اماکن در خیابان اصلی و منطقه ای که بازرس انها مدرک تحصیلی بالاتری داشته است از سطح بهداشت بالاتری برخوردار بوده است
نتیجه و بحث: با افزایش سطح تحصیلات متصدی و بازرس موازین بهداشتی توسط متصدیان بیشتر رعایت شده است و با توجه به اهمیت مواردی چون شستشوی سبزیجات و نحوه استفاده از روغنها باید اموزش و نظارت بیشتری اعمال و با متخلفین برخورد قانونی و قاطع انجام پذیرد.
واژگان کلیدی: بهداشت ، فست فود، شیراز
بررسی وضعیت کیفی آب اشامیدنی مناطق شهری شهرستان بویراحمد در بازه زمانی فروردین تا پایان دی ماه سال 91
شاهرخ بازیار1،ابراهیم شریف پور1، طیبه ایزدی2، مهتاب حبیبی گنجه3
1- گروه بهداشت محیط دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-کارشناس بهداشت محیط، معاونت بهداشتی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
3-کارشناس پرستاری بیمارستان امام سجاد (ع)، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
Sharokhbazyar@yahoo.com
مقدمه و هدف : هدف از این مطالعه بررسی وضعیت کلر زنی و میزان باقیمانده کلر (2.-5.)و شاخص میکربی اب اشامیدنی (کلیفرم مدفوعی )در طی مدت یاد شده است.
روش کار : این مطالعه از نوع توصیفی بوده ،که در بازه زمانی فروردین تا پایان دی ماه 91درشهر یاسوج شهرستان بو یراحمددر منطقه سر رود شمالی با جمعیت دویست هزار نفر با کیت کلر سنج DPDتوسط کارشناسان بهداشتی انجام گرفته است که در زمینه کلر سنجی تعداد 5641و در زمینه نمونه برداری میکربی تعداد 384 ،نمونه های میکربی در ظروف شیشه ای استاندارد استریل شده که در هر ظرف مقدار یک قطره تیو سولفات سدیم جهت خنثی نمودن کلر موجود در اب و با توجه به استاندارد موجود در کتاب استاندارد متد و به روش MPN انجام گرفت. داده ها به کمک سیستم بهداشتی جمع اوری و بعد از ورود به کامپیوتر از طریق نرم افزار SPSSمورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها : یافته ها نشان داد که تعداد کل کلر سنجی انجام شده 5641که در ماه دی کمتر ودر ماه تیر بیشترین کلر سنجی انجام شده است و در زمینه نمونه برداری میکربی در اردیبهشت کمترین ودر خرداد بیشترین نمونه بر داری میکربی انجام شده است. در ماههای خرداد ،تیر واذر با در صد های 10، 14و 12بیشترین در صدالودگی میکربی داریم که در همین ماهها در نامطلوب بودن کلر سنجی به ترتیب 42،51،36درصد می باشد.
نتیجه گیر ی: با توجه به اهمیت کلر زنی اب اشامیدنی و نقش کلرباقیمانده در کاهش الودگی های میکربی و با لطبع در کاهش بیماریها وبا توجه به استاندارد جهانی که در ازای هر 5000نفر جمعیت یک مورد نمونه برداری باید صورت گیرد مشاهده گردید که تعداد نمونه برداری میکربی انجام شده کلی در حد مطلوب بود و در هر ماههایی که کلر سنجی نا مطلو ب تر بود نتایج میکرب سنجی هم در صد نامطلوب تری را نشان داد.
واژگان کلیدی : آب اشامیدنی ، کلر سنجی ، آلودگی میکربی، کیفیت اب
بررسی میزان نیترات و نیتریت در منابع آب آشامیدنی شهر یاسوج درشش ماهه اول سال1391
ابراهیم شریف پور1 ، شاهرخ بازیار1 ، مهتاب حبیبی گنجه2، سجاد شجائی نسب3، فرهاد صداقت5
1-گروه بهداشت محیط، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-کارشناس پرستاری بیمارستان امام سجاد (ع)، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
3-کارشناس ارشد شیمی آلی
4-مدیر کنترل و کیفیت آب و فاضلاب استان کهگیلویه و بویر احمد
eb_shareif_prt@yahoo.com
مقدمه و هد ف : مقدار زیاد نیترات در آب آشامیدنی از نظر بهداشتی برای کودکان مخاطره آمیز بوده و باعث بیماری متهموگلوبینمیا می شود و نیز تشکیل ترکیبات سرطان زای نیتروزآمین می باشد.
هدف از این مطالعه بررسی میزان نیترات و نیتریت در منابع آب آشامیدنی شهر یاسوج در سال 90 انجام گرفت.
مواد و روش ها: این مطالعه از نوع توصیفی – مقطعی و به منظور تعیین میزان نیترات و نیتریت در منابع آب آشامیدنی شهر یاسوج صورت گرفت. در این بررسی به طور تصادفی 19 نقطه از26 ایستگاهشهر یاسوج انتخاب و از آنها نمونه برداری به عمل آمد و به آزمایشگاه منتقل گردید. اندازه گیری میزان نیترات و نیتریت در آزمایشگاه شرکت آب و فاضلاب استان با روش اسپکتروفتومتری( با دستگاه اسپکتروفتومترDR 5000) انجام گرفت. نتایج حاصله با روش آماری مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها:نتایج حاصل حاکی از آن است میزان نیترات در مناطق نمونه برداری با میانگین 15.47 میلی گرم در لیتر و انحراف معیار 3.89 میلی گرم در لیتر از حداکثر20.8 تا حداقل4.3 میلی گرم در لیتر و مقدار نیتریت با میانگین 0.02 میکروگرم در لیتر و انحراف معیار 0.41 میکروگرم در لیتر از حداقل تا 0.1 میکروگرم در لیتر متغیر است.
نتیجه گیر ی:از یافتههای این تحقیق میتوان نتیجه گرفت که در حال حاضر کیفیت آب مورد مطالعه از نظر غلظت نیترات و نیتریت مطابق با استانداردهای آب ایران میباشد؛ با این وجود کنترل مستمر این منابع آب ضروری است. از این رو پایش، تصفیه و دفع بهداشتی فاضلابهای تولیدی هم بایستی مورد توجه قرار گیرد.
واژههای کلیدی: نیترات، نیتریت، آب آشامیدنی، منابع آب آشامیدنی، یاسوج
سبب شناسی ازدواج کودکان در روستای هروی شهرستان تبریز
حسین مطلبی1، بهناز کاظمی1
1-دانشگاه علوم پزشکی تبریز
مقدمه و هدف: بر اساس آمار رسمی سازمان ملی جوانان، سی هزار نوجوان متاهل ۱۰تا ۱۴ساله ایرانی در سه سال گذشته شناسایی شده است که ۲۴هزار و ۵۰۶ نفر از این افراد متاهل، دختران زیر ۱۴سال بودند. ازدواج کودکان می تواند مشکلات جسمی و اختلالات خلقی از جمله افسردگی، اختلالات اضطرابی، وسواس فکری و وحشت زدگی را ایجاد کند. نوزادان متولد شده از این مادران نیز ممکن است دچار مشکلات کم وزنی هنگام تولد، سوءتغذیه و معلولیت ها شوند. این پژوهش به منظورتعیین علت های ازدواج زیر 18 سال در روستای هروی شهرستان تبریز انجام گرفت.
مواد و روش ها : ساختار این پژوهش با استفاده از روش تلفیق در تحقیق (Triangulation) طراحی و اجرا گردید. تعداد 31 نفر از دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی روستای هروی به روش آسان و ساده Convenience)) در مطالعه مشارکت کردند. داده های مورد نیاز از طریق پرسشنامه محقق ساخته، مصاحبه فردی و بحث گروهی متمرکز و بر اساس نظریه زمینه ای(Grounded Theory) جمع آوری شدند. تجزیه و تحلیل داده های کیفی با استفاده از روش اسمیت انجام و برای تایید یا رد ادراکات محقق از موارد تایید کننده و رد کننده استفاده گردید.
یاقته ها: مهمترین علل ازدواج کودکان را می توان به شرح زیر دسته بندی کرد: پیروی از فرهنگ چندین ساله روستا، مشکلات اقتصادی، نداشتن آگاهی و اطلاعات کم اهالی روستا، فقدان دبیرستان برای ادامه تحصیل، عدم دسترسی به سرگرمی های مفید وجالب، رهایی ازدست والدین و تمایل پسران روستا به ازدواج با دختران کم سن وسال.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به گستردگی عوامل موثر بر ازدواج کودکان، ضروری است که قوانین مدنی و حقوقی سلامت محور برای پیشگیری از ازدواج کودکان وضع گردد. ارتقاء سواد بهداشتی و فراهم نمودن بسترهای مناسب برای ادامه تحصیل نیز از اقدامات مناسبی است که بایستی با مشارکت همه جانبه مردم و سازمانها انجام گیرد.
واژگان کلیدی : ازدواج زیر 18 سال ، هروی ، تبریز، ازدواج کودکان
بررسی وضعیت میکروبی و کلر سنجی آب آشامیدنی شهر گراب ( مرکز بخش لوداب ) در 6 ماهه اول سال 91
سید محسن یزدان بخش
مقدمه و هدف: آب یکی از ابتدائی ترین نیازهای موجودات زنده محسوب می شود وبدون آن ادامه زندگی غیر ممکن می باشد ، عدم تأمین آب سالم وکافی سبب اپیدمی بیماریهای مختلف از جمله وبا ، حصبه و غیره در سطح جامعه خواهد شد. بررسی علل و نوع اپیدمیهای که تا به حال به دلیل مصرف آب آلوده در سطح جهان ودر کشور اتفاق افتاده است نشان دهنده عدم نظارت و کنترل مناسب بر کیفیت آب و عدم گندزدایی مناسب آب بوده است.در این مطالعه وضعیت میکروبی و کلرسنجی آب آشامیدنی شهر گراب در 6 ماهه اول سال 91 مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش ها: نوع مطالعه توصیفی- مقطعی بود.جامعه مورد مطالعه در این طرح ،شهر گراب(مرکز بخش لوداب) بوده است. همچنین با استفاده از کیت کلر سنج ، میزان کلر باقیمانده آزاد و با استفاده از چراغ الکلی و بطری نمونه گیری استریل شده اقدام به تهیه نمونه آب در نوبتهای متعددنمودیم،سپس اطلاعات طبقه بندی و با استفاده از آمار توصیفی مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: در این مطالعه، بررسی انجام شده نشان داد که 100درصد منابع تأمین آب خانوارهای شهر گراب،چشمه بوده است،از مجموع386 مورد کلرسنجی انجام شده،238 مورد آن نامطلوب بود(61.65%)،همچنین از 8 نمونه آب گرفته شده جهت آزمایش میکروبی تعداد 8 عدد آن فاقد آلودگی مدفوعی (E.coli)بوده اند و فقط تعداد 2 نمونه آن در حد کمی آلودگی کلیفرمی داشته اندو بیانگر اینست که شبکه آبرسانی نیاز به بررسی و تعمیر و مخزن آب نیاز به کلرزنی دارد.
بحث و نتیجه گیری : با توجه به اینکه سلامت جامعه رابطه مستقیمی با آب سالم وبهداشتی دارد، بایستی با اقدامات مدبرانه و مدیریت صحیح و سازماندهی مناسب، درصد نامطلوب کلر باقیمانده آزاد و همچنین درصد نمونه های دارای کلیفرم آب آشامیدنی شهر گراب به صفر تقلیل یابد. در این راستا بکارگیری نیروهای آموزش دیده و کارآمد، نظارت مداوم کارشناسان مراکز بهداشتی و درمانی بر کیفیت آب و شبکه های آبرسانی وهمکاری آنها با شرکتهای آب و فاضلاب لازم به نظر می رسد.
واژگان کلیدی : آب آشامیدنی، وضعیت میکروبی، کلرسنجی، شهر گراب
بررسی پتانسیل خورندگی و رسوب گذاری منابع آب شرب شهر دهدشت در سال 1390
محمدعلی ززولی1، محمدمهدی بانشی2، منصور برافراشته پور3، وحید قلندری4، سیما الیاسی5
1-دانشیار، گروه بهداشت محیط، دانشگاه علوم پزشکی مازندران
2-هییت علمی، مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
3-دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی بهداشت محیط دانشگاه علوم پزشکی مازندران
4-دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی محیط زیست
5-دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی بهداشت محیط دانشگاه علوم پزشکی مازندران
مقدمه: خوردگی به شکل واکنش فیزیکی، شیمیایی متقابل بین فلز و محیط اطرافش می باشد که معمولا دارای طبیعت الکتروشیمیایی بوده و نتیجه اش تغییر در خواص فلزی می باشد. خوردگی موجب رها شدن فلزات از جنس لوله به داخل سیال انتقالی می شود. هدف از این تحقیق تعیین پتانسیل خورندگی و رسوب گذاری آب شرب شهر دهدشت در سال 1390 بود.
مواد و روش ها: این مطالعه از نوع توصیفی، مقطعی میباشد. با مراجعه به شرکت آب و فاضلاب شهری، نتایج آزمایشات فیزیکی شیمیایی گرفته شد و داده ها با استفاده از نرمافزارهای Execel، SPSS 18.0 و Water Stability Analyzerمورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و هر یک از پارامترها با استانداردهای ملی و بین المللی مقایسه شد.
یافته ها: نتایج این بررسی نشان می دهد که بعضی از پارامترهای مورد سنجش جهت اندازه گیری شاخص های لانژلیه و رایزنر مانند کلسیم و جامدات محلول در محدوده استانداردهای ملی و WHO نمی باشند. میانگین برای شاخص لانژلیه در نمونه برداری شماره 1 که مربوط به تابستان می باشد برابر 0.086 با انحراف معیار 0.038 می باشد و در نمونه برداری 2 که مربوط به زمستان می باشد میانگین 0.044 با انحراف معیار 0.122 می باشد. همچنین نتایج نشان می دهد که میانگین و انحراف معیار برای شاخص رایزنر در تابستان به ترتیب برابر 7.47 و 0.15 بوده و برای زمستان به ترتیب برابر 7.05 و 0.088 می باشد.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده منابع تأمین آب شرب شهر دهدشت تا حدودی تمایل به خوردگی داشته بنابراین پیشنهاد می شود کنترل کیفیت آب بر اساس پارامترهای تأثیرگذار بر روی خوردگی صورت گیرد و از روشهای حفاظت کاتدی، پوششهای رنگی و جلاها، پوشش های سیمان پورتلند، استفاده از سیلیکات سدیم و... برای حفاظت و کنترل شبکه استفاده شود.
واژگان کلیدی: خورندگی، رسوب گذاری، منابع آب
خانواده و الگوهای زندگی سالم
ارزیابی الگوی تغذیه ای کودکان در مهد کودک های شهر یاسوج
سید سالار خادمی1 ، سید محمد امین رضایی2 ، اکبر فروزنده3 ، پویان قزلباش1
1-دانشجوی تغذیه، کمیته تحقیقات دانشجوئی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
3-دانشجوی کارشناسی اتاق عمل، کمیته تحقیقات دانشجوئی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف : سوءتغذیه مهمترین مشکل بهداشت عمومی است که میلیون ها کودک را در جهان تحت تأثیر قر ار می دهد و اغلب منجر به مرگ یا بروز اختلالات درازمدت می شود. از دلایل عمده توجه به رژیم غذایی کودکان خردسال ارتباط بین رژیم غذایی دوران کودکی و بیماریهای مزمن در بزرگسالی ، کاهش رشد و شیوع برخی کمبودهای تغذیه ای از قبیل کمخونی و کمبو د پرو تئین- انرژی می باشد.هدف این مطالعه بررسی الگوی مواد غذایی مصرفی در کودکان پیش دبستانی می باشد.
مواد و روش ها : این تحقیق بصورت توصیفی و گذشته نگر بوده است و اطلاعات توسط پرسشنامه اطلاعات شخصی و بسامد خوراک به صورت مصاحبه با والدین و مربیان مهد جمع آوری گردید.اطلاعات بدست آمده از 422 کودک پس از تجزیه وتحلیل پارامترهای مختلفی از جمله گروه های مواد غذایی ، میزان مصرف ، جنس ، میزان تحصیلات والدین و میزان درآمد والدین مشخص گردیده است.
یافته ها : 25.82% کودکان مورد مطالعه میزان توصیه شده گوشت/حبوبات را مصرف نموده بودند. از نظر لبنیات 18.95% ، میوه ها 18.72% و سبزیجات 14.92% از کودکان ، میزان توصیه شده را مصرف نموده بودند. در مورد غلات که بیشترین سهم از هرم مواد غذایی را به خود اختصاص می دهد ، 14.45% از کودکان میزان توصیه شده را مصرف می نمایند.
بحث و نتیجه گیری : در مجموع از یافته ها چنین استنتاج می شود که اهمیت مصرف تمام پنج گروه مواد غذایی به والدین و مربیان مهد باید آموزش داده شود.
واژگان کلیدی : پرسشنامه بسامد خوراک، ارزیابی الگوی تغذیه ای، مهدکودک، گروه های مواد غذایی
Assessment of dietary pattern of children in Yasuj child care
Background : Malnutrition is a major public health problem that affects millions of children around the world and Often results in death or long-term disorders. The main reasons for the importance of children's diet are the relationship between childhood diet and chronic diseases in adulthood ,decrease of growth and The prevalence of nutritional deficiency such as anemia and protein - energy malnutritio. The purpose of this study is Assessment of dietary pattern of children in preschool children.
Materials and Methods : This study was a retrospective and Food frequency questionnaire data and personal information was gathered in interviews with parents and preschool teachers. Analyzed data from 422 children of various parameters such as food groups, Consumption rate, gender, parental education and parental income have been identified.
Result 25.82% of children in study were consumed the recommended amount of meat / beans. the dairy product, fruits and vegetables respectively 18.95% , 18.72% and 14.92% of children consumed the recommended amount. The cereal that most portion of the food pyramid accounts , 14.45% of the children consumed the recommended amount.
Conclusion : overall , the findings show that , the importance of every five group of food pyramid consumption should be tought to parents and caregivers of kindergarten.
Keywords: food frequency questionnaire , Assessment of dietary pattern , kindergarten , food groups
یافته های کلینیکی و پاتولوژی در زمینه کیستهای تخمدانی و تورسیون در طول یک دوره 10 ساله (2011-2001)- اهواز – ایران
ماریا چراغی1، مهین نجفی2، زهرا رحیمی3
1-گروه بهداشت عمومی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
2-عضو هیئت علمی گروه زنان و زایمان، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
3-دانشجوی کارشناس ارشد اپیدمیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی تهران
Zrahimi57@gmail.com
مقدمه و هدف : کیست و تورسیون تخمدانی یکی از مشکلات اساسی در زنان است. پارگی کیست و تورسیون یک آسیب جدی است که ممکن است منجر به شکم حاد و دردهای شکمی شود. کیست تخمدانی شایعترین توده دستگاه تناسلی در سنین باروری به شمار میرود که اغلب با اختلال عملکرد قاعدگی مرتبط است و به صورت خود به خود بهبود می یابد. در برخی از بیماران که پارگی کیست ، تورسیون یا خونریزی داخل کیستی ایجاد می شود و ممکن است لاپاراتومی نیاز باشد.
مواد و روشها : این پژوهش یک مطالعه توصیفی آینده نگر است که در طول ده سال اجرا گردید. 155 نفر با آدنکس تورشن از دیدگاه بالینی و پاتولوژی مورد مطالعه قرار گرفتند. داده ها در نرم افزار آماری spss 16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند
یافته ها : گروه سنی اغلب افراد مبتلا 30-20 سال و عمده ترین علامت بالینی دردشکمی بود. در 78% افراد مورد مطالعه محل درگیری تخمدان سمت راست و در 1% بای لترال بود. از دیدگاه پاتولوژیکی شایعترین منشا آن فولیکولار بعد از آن لوتئال و سپس درموئید کیست بود. در 19% موارد آدنکس تورسیون در مادران باردار اتفاق افتاده بود.
بحث و نتیجه گیری : یکی از مهمترین علل برای درد شکمی به خصوص در طول بارداری آدنکس تورسیون است. تاخیر در تشخیص آن ممکن است منجر به بروز نکروز پریتوئن که این همیشه یک مورد اورژانسی است باید مورد نظر قرار گیرد.تشخیص زودرس بررسی به موقع آدنکس ها است. در این مطالعه شایعترین بخش در گیر آدنکس تخمدان راست ، فولیکولار و بعد از آن درموئید کیست بود.
واژگان کلیدی : کیست های تخمدانی ، تورسیون ، زنان
Clinical and pathological findings of ovarian cysts, torsion over the period of 10 years (2001-2011) , Ahvaz, Iran
Najafiyan Mahin MD*, Cheraghi Maria Ph.D**1,Rahimi ZahraMS***
* Department of Obstetrics & Gynecology Medical School, Ahvaz Jundishapur University of Medical Sciences, Ahvaz, Iran.
** Department of Public Heath, Ahvaz Jundishapur University of Medical Sciences, Ahvaz, Iran.
1- Member of Menopause and Andropause Research Center, Ahvaz Jundishapur University of Medical Sciences, Ahvaz, Iran.
*** MSc in Epidemiology, Department of Epidemiology and Biostatistics,Tehran University of Medical Sciences, Tehran , Iran
Corresponding author:Email: Zrahimi57@gmail.com
Background and Object: Ovarian tumors and cysts are major problem in women. Rupture and torsion are major damages which may lead to abdominal pain and acute abdomen. Cysts are the most prevalent pelvic mass in pregnancy and often associated with function disorders of menstruation which are mostly improved spontaneously. In some cases which are the result of cyst rupture, torsion or bleeding in to the cyst, laparotomy may be needed.
Methods: This was a prospective-descriptive study that has been performed during 10 years, 155 cases with adnexal torsion were studied from the pathological and clinical point of view. Data was analysed using SPSS, version 16.
Results: The most prevalent age was 20-30 years, and almost all the cases had abdominal pain. The right ovarian was engaged in 78% of cases, and 1% were bilateral. From pathological point of view, the most prevalent type of functional mass was follicular and luteal, which luteal was more prevalent followed by dermoid cyst. In 19% of cases, adnexal torsion occurred in pregnant women.
Conclusion: One of the important causes for abdominal pain is adnexal torsion, especially during pregnancy and delayed in diagnosis, may lead to peritonitis necrosis, it should be considered always as an emergency case. Early diagnosis is necessary to preserve adnex. In this study, the most prevalent parts are right adnex, functional mass type and finally dermoid cyst.
Key word: ovarian cysts, torsion, women
تعیین عوامل مؤثر بر بارداری ناخواسته در زنان در استان همدان -غرب ایران: یک مطالعه مورد-شاهدی
پروین چراغی1، جلال پورالعجل2، بابک معینی3، زهرا چراغی4
1-دپارتمان بهداشت عمومی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی همدان
2-استادیار، دپارتمان آمار و اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی همدان
3-دپارتمان بهداشت عمومی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی همدان
4-دپارتمان آمار و اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی همدان
مقدمه و هدف: مطالعات زیادی به بررسی عوامل مؤثر بر
خطر بارداریهای ناخواسته در بین زنان متأهلبه خصوص در کشورهای در حال
توسعهپرداختهاند.هدف از این مطالعه تعیین پیشبین کنندههای بارداری ناخواسته
است.
مواد و روشها: این مطالعه از نوع مورد شاهدی در شهر همدان بود که از
سپتامبر تا نوامبر 2011 انجام شد. همه شرکت کنندگان به طور داوطلبانه وارد مطالعه
شدند که شامل 181 مورد و 391 شاهد میشدند. موردها زنان متأهل با بارداری
ناخواسته بودند وکنترلها زنان متأهل با بارداریبرنامه ریزی شده بودند.
یافتهها: از بین موردها2/12٪
(22 نفر) تصمیم به سقط جنین گرفته شده
بود. برآورد نسبت شانس بارداری ناخواسته در زنان در سنین 35-39 سال نسبت به سنین
15-19 سال 86/6 (001/0P<)،
همچنین در سنین 13-19 سال نسبت به سنین 25-32 سال 26/2(005/0 P<)، در زنان با
تحصیلات ابتدائی نسبت به زنان با تحصیلات دانشگاهی 71/2(001/0P<)،
در زنان خانه دار نسبت به زنان شاغل 08/5(001/0P<)
و در زنان با دارای سه یا بیشتر از سه فرزند در مقایسه با زنان بدون فرزند
90/26(001/0P<) بدست آمد. با
این حال، پس از عمل تطبیق کردن، فقط برای دو پیش بین، وضعیت اشتغال و تعداد
فرزندان قبلی ارتباط آماری معنی دار بود.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که تعداد فرزندان قبلی مادر، قویترین
متغیر پیش بین برای بارداری ناخواسته در زنان متأهل بود. لذا این موضوع بایستی در
برنامههای تنظیم خانواده تمرکز توجه ویژهای شود. مادران با بیش از دو فرزند را
باید قویاً توصیه به استفاده از روشهای پیشگیری از بارداری با روشهای با درصد
شکست کم مانند: بستن لولههای رحمی،
وازکتومی یا OCP نمود.
واژههای کلیدی: بارداری ناخواسته، تنظیم خانواده، روشهای پیشگیری از
بارداری، سقط جنین عمدی
Predictors of unintended pregnancy among married women in Hamadan, western Iran: a case-control study
Background: Literatures that focus on the risk factors of unintended pregnancy among married women are limited especially in developing countries. The aim of this study was to determine the predictors of unintended pregnancy.
Methods:This case-control study was conducted from September to November 2011 in Hamadan City, the west of Iran. All participants were enrolled voluntarily into the study including 181 cases and 391 controls. Cases were married women with unintendedpregnancy. Controls were married women with planned pregnancy.
Results:Twenty-two (12.2%) of the cases had decided to induce abortion.The odds ratio estimates of unintended pregnancy were6.86 in women aged 35-39 years compared to those aged 15-19 years (P<0.001); 2.26 in women married in the age of 13-19 years compared to those married in the age of 25-32 years (P=0.005); 2.71 in low-educated women (primary school) compared to high-educated women (academic educationl) (P=0.001); 5.08 in housewives compared to working women (P<0.001); and 26.90 in women having three or more children comparedto women with no child (P<0.001).However, after adjustment, the correlation remained statistically significant only for two predictors, working status and the number ofpreviouschildren.
Conclusion: This study indicated that number of previous children was the most effective predictor for unintended pregnancy among married women. This issue should be the focus of special attention in family planning programs. Mothers with more than two children should be strongly advised to use highly effective contraceptive methods such as tubal ligation, vasectomy or OCP provided that being used correctly.
Keywords: Unintended pregnancy, Family planning, Contraception, Induced abortion
بررسی اپیدمیولوژی پوسیدگی دندان در دانش آموزان مقطع راهنمایی شهرستان بویراحمد در سال 1391
سید سالار خادمی1، سید محمد امین رضایی2، اکبر فروزنده3 ، پویان قزلباش2
1-دانشجوی کارشناسی بهداشت محیط، کمیته تحقیقات دانشجوئی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
3-دانشجوی کارشناسی اتاق عمل، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
زمینه و هدف : سلامت و توسعه جامعه در گرو سلامت و بهداشت کودکان و نوجوانان امروز می باشد. با توجه به اهمیت این موضوع ، این تحقیق به منظور بررسی وضعیت سلامت دندان دانش آموزان سه پایه راهنمایی در 100 مدرسه راهنمایی شهرستان بویراحمد در پاییز سال 91 انجام گردید.
مواد و روش ها : در این پژوهش 6000 نفر از دانش آموزان پسر و دختر بطور جداگانه مورد معاینه و نتایج با استفاده از استانداردهای سازمان جهانی بهداشت مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: براساس نتایج این تحقیق ، 7/19% از دانش آموزان دختر روستایی و 3/21% از دانش آموزان دختر شهری دارای پوسیدگی داندانهای دائمی بودند ، در حالیکه این نسبت برای پسران روستایی و شهری به ترتیب 2/26% و 3/17% بوده است.
بحث و نتیجه گیری : بین میزان پوسیدگی دندان در افرادی که مسواک میزنند و کسانی که مسواک نمی زدند ارتباط معناداری وجود نداشت.
واژگان کلیدی : پوسیدگی دندان ، دانش آموزان راهنمایی ، سلامت دهان و دندان
Epidemiology of tooth decay in school students of Boyer Ahmad county, 1391
Background : Community health depends on the health and development of children and adolescents today. Given the importance of this issue, this study designed to investigate the dental health status of 100 middle school students in the BoyerAhmad county was conducted in the fall of 1391.
Materials and Methods: In this study of 6,000 boys and girls separately examined and the results were analyzed using the WHO standards.
Results: The results of this study, 19.7% of rural female students and 21.3% of female students at Urban have permanent tooth decay, whereas the ratio for boys in rural and urban areas respectively 26.2% and 17.3% respectively.
Conclusions: The rate of tooth decay in people who brush teeth and they did not, there was no significant relationship.
Keywords: tooth decay, student tips, oral health
پارامترهای سبک زندگی و عوامل موثر برآن در دانشجویان علوم پزشکی
مهران بابانژاد2,1، علی دل پیشه3و1
1-گروه اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی ایلام
2-کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی ایلام
3-مرکز تحقیقات پیشگیری از آسیب های روانی-اجتماعی استان ایلام
مقدمه و هدف: کنترل استرس، فعالیت فیزیکی، عادات غذایی و سیگار کشیدن از جمله پارامترهای مهم سبک زندگی جوانان و به خصوص دانشجویان به حساب می آیند که نادیده گرفتن آن ها خطر ابتلا به بیماری های مهمی مانند دیابت، چاقی، سرطان و بیماری عروق کرونر را افزایش می دهد. مطالعه حاضر با هدف تعیین پارامترهای سبک زندگی و عوامل موثر برآن در دانشجویان علوم پزشکی انجام شده است.
مواد و روش ها : مطالعه ای مقطعی بر روی 400 دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی ایلام در سال تحصیلی 91-1390 با روش نمونه گیری تصادفی سهمیه ای (برحسب رشته تحصیلی) انجام گرفت. پرسشنامه استاندارد رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت (HPLP II) برای بررسی پارامترهای کنترل استرس، فعالیت فیزیکی، عادات غذایی و ایمنی بکار گرفته شد. داده های جمع آوری شده ازطریق نرم افزار (ver20) SPSS شده و آزمونهای کروسکال والیس، من ویتنی و همبستگی کندال تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: میانگین سنی واحدهای مورد مطالعه 9/1± 94/20 سال و 2/59% مونث بودند. برخورداری ضعیف از سبک زندگی، کنترل استرس، فعالیت فیزیکی، عادات غذایی و ایمنی به ترتیب 6%، 10%، 36%، 8/20% و 2% برآورد گردید. رابطه سبک زندگی با سطح تحصیلات و شغل پدر معنی دار بود (05/0>p) اما با رشته تحصیلی، سن، جنس و بومی بودن دانشجویان معنی دار نبود (05/0< p). سبک زندگی، بیشترین همبستگی را با کنترل استرس دانشجویان داشت (61/0 = r، 01/0> p). در مقایسه با سایر پارامترها، بین فعالیت فیزیکی و کنترل استرس دانشجویان همبستگی بیشتری مشاهده شد (31/ 0= r، 01/0> p).
بحث و نتیجه گیری: سطح عادات غذایی و فعالیت فیزیکی واحدهای مورد مطالعه ضعیف ارزیابی شد. کنترل استرس بیشترین همبستگی را سبک زندگی با دانشجویان داشت. آموزش بهداشت مبتنی بر ارتقاء دانش بهداشتی والدین و نیز کاهش استرس دانشجویان از طریق ترغیب به انجام فعالیتهای منظم ورزشی توصیه می گردد.
واژه های کلیدی: سبک زندگی، دانشجویان، علوم پزشکی، ایلام
Lifestyle parameters and associated factors in Medical Students
Babanejad M.1, 2. Delpisheh A. 1, 3
1-Epidemiology Department, Faculty of Health, Ilam University of Medical Sciences, Ilam, Iran
2-Students Research Committee, Ilam University of Medical Sciences, Ilam, Iran
3-Prevention of Psychosocial Injuries, Research Center, Ilam, Iran, corresponding author: alidelpisheh@yahoo.com
Introduction & objectives: Food habits, controlling stress, physical activity and smoking are important factors for lifestyle amongst young people and students in particular that ignoring them can increase the risk of diabetes, obesity, cancer and coronary artery diseases. The present study aimed to investigate the lifestyle parameters and its associated factors amongst a representative group of medical students.
Material &Methods: Through a cross-sectional study using randomized allocation sampling, 400 medical students in Ilam University of Medical Sciences were recruited. The HPLP II questionnaire including parameters of controlling stress, physical activity, dietary habits and safety habits was administered. Data was analyzed using Kruskal-Wallis, Mann-Whitney and Kendal correlation tests in SPSS software.
Results: Mean age was 20.94 ± 1.9 years and 59.2% were female. In general, poor lifestyle, controlling stress, physical activity, dietary and safety habits were estimated to be 6%, 10%, 36%, 20.8% and 2% respectively. There were significant relationships between student’s lifestyle with fathers' job and education level but not with students' major, age, gender and native. The optimum correlation was observed between students’ lifestyle with controlling stress (r = 0.61, p<0/01). Also compared to other parameters, the most strength correlation was observed between controlling stress and physical activity (r = 0.31, p<0/01).
Conclusions: Dietary habits and physical activity levels were unacceptable in students. The optimum correlation was observed between students’ controlling stress with lifestyle. Health education including encourage students for regular physical activity resulted in decrease stress level and increase parents’ health knowledge is recommended.
Keywords: Lifestyle, medical Students, Ilam
بررسی تاثیر ویتامین D بر اتروفی مخاط واژن در زنان یائسه
میترا تدین1، پرستو راد2، محمد رضا عباسپور3، محمود لطیفی4، ایران رشیدی5، مژگان براتی6، حمداله دلاویز7
1-مربی، دانشکده پرستاری مامایی، دانشگاه علوم پزشکی اهواز
2-دانشجوی کارشناسی ارشد بهداشت باروری، دانشگاه علوم پزشکی اهواز
3-استادیار، دانشکده داروسازی، دانشگاه علوم پزشکی اهواز
4-گروه اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی اهواز
5-استادیار، گروه پاتولوژی، دانشگاه علوم پزشکی اهواز
6-استادیار، گروه زنان، دانشگاه علوم پزشکی اهواز
7-دانشیار، مرکز تحقیقات سلولی و مولکولی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: یائسگی در زنان همراه با مشکلاتی مانند مقاربت دردناک، افزایش PH است. ویتامین D در تکثیر و ترمیم بافت پوششی موثر است. لذا، این مطالعه با هدف بررسی تاثیر ویتامین D بر آتروفی واژن در زنان یائسه انجام می گردد.
مواد و روش انجام کار: این پژوهش یک کارآزمایی بالینی دوسوکور بود که در درمانگاه شماره 1 شرق اهواز انجام گرفت. زنان یائسه ای که شرایط ورود به مطالعه را داشتند به مطالعه وارد می شدند. نمونه ها 48 نفر بودند که بطور تصادفی به دو گروه 24 نفری تقسیم شدند. در پایان مطالعه از هر گروه 2 نفر به علت عدم شرکت در مراحل مختلف طرح از مطالعه حذف شدند، در نتیجه در هر گروه 22 نفر باقی ماندند. گروه درمان، شیاف واژینال ویتامین D 04/0 ±1 گرمی با ترکیب ویتامین D3 (حاوی1000 واحد ویتامین D )و گروه کنترل شیاف پلاسبو با همان وزن دریافت کرد. میانگین میزان درد هنگام مقاربت در اولین ملاقات، در پایان هفته 2، 4 و 8 بررسی و ثبت گردید. میزان PH و بلوغ سلول های سطحی مخاط واژن در شروع مطالعه و در پایان هفته هشتم به ترتیب با استفاده از PH سنج و تهیه اسمیر بررسی گردید. تست های آماری من ویتنی و t مستقل برای تجزیه و تحلیل داده ها مورد استفاده قرارگرفت.
یافته ها: در پایان هفته هشتم در گروه دارو میانگین تکثیر سلول های سطحی 4/12±76/69 و میزان PH مخاط واژن 67/0±42/1 در قیاس با گروه کنترل به ترتیب با 38/18± 66/54 و 74/0 ±1/2 بطور معنی داری افزایش و کاهش پیدا کردند (05/0P<). همچنین در پایان هفته هشتم میزان درد در هنگام مقاربت در گروه درمان بطور قابل توجهی کاهش یافته بود و از 74/0±95/2 در قبل از مداخله به1±71/2 رسید که با 001/0 = P اختلاف معنی داری در دو گروه دارد.
بحث و نتیجه گیری: ویتامین D در تکثیر سلول های سطحی، کاهش میزان PH واژن و بهبود میانگین درد هنگام مقاربت در زنان یائسه موثر است.
کلید واژه ها: ویتامین D ، واژن،ِ یائسگی، خشکی، آتروفی مخاط
The effect of vitamin D suppository on vaginal atrophy in postmenopausal women
Introduction: The menopause is accompanied with many problems such as coital discomfort, reduction of endometrial thickness and an increase in vaginal pH. Vitamin D is effective on proliferation and repair of epithelial tissue. Therefore, this study was conducted to determine the effect of vitamin D on vaginal atrophy in postmenopause women.
Methods and Matherials: This study was a double-blind randomized controlled trial, which was done in No 1 Eastern Health Clinic in Ahvaz Iran. Women enrolled in this study with self report or Laboratory confirmation of menopause. They have excluded from the study if they had hormonal treatment or existence of vaginal infection. Forty-four women were randomized to two groups. Treatment group received the vitamin D vaginal suppository and control group recieved placebo vaginal suppository for 8 weeks. Dyspareunia was assessed in first visit, 2, 4 and 8 weeks. The mean of Ph and maturation index of superficial cells were measured in the begnning of the study and at the end of the eight week. The Mann-Whitney test was used for data analysis.
Results: The mean of superficial cells was increased in the vitamin D group significantly (69.7 vs 54.6؛ p<0.05) compared to the control group.The mean of vaginal PH decreased significantly in the treatment group in compared to the control group(1.42 vs 2.9؛ p<0.05 )
Conclusion: Vitamin D is an effective mean in maturation index and decreased PH and dyspareunia in postmenopausal women.
Key words: Vitamin D, Vagina, Menopause, Dryness, Mucosal atrophy
بررسی دانش و نگرش و عملکرد زنان واجد شرایط شهرستان گچساران در زمینه تست پاپ اسمیر
فریبا محامد1 ، سعیده احمدی2 ، احمد کریمی2
1-عضو هیئت علمی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-دانشجوی کارشناسی بهدشت عمومی، کمیته تحقیقات دانشجوئی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف : سرطان دهانه رحم از سرطان های شایع است که از عمد ه ترین علل مرگ زنان در کشور های در حال توسعه است. هدف این مطالعه بررسی و ضعیت دانش و نگرش و عملکرد زنان واجد شرایط پاپ اسمیر می باشد.
روش کار : در این مطالعه 160 نفر از زنان واجد شرایط به طور تصادفی از دو مرکز بهداشتی درمانی مورد بررسی قرار گرفتند. پرسشنامه چهار قسمتی تهیه و توسط زنان شرکت کننده در مطالعه تکمیل گردید. برای تجزیه و تحلیل آماری از آمار توصیفی استفاده گردید.
یافته ها : زنان گروه هدف از آگاهی بسیار ضعیف برخوردار بودند. میانگین نمره نگرش زنان در حد مطلوبی بود. عملکرد زنان گروه هدف نیز در حد مطلوبی بود.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج مطالعه بایستی برنامه های آموزشی براساس ارتقاء سطح آگاهی زنان در زمینه پاپ اسمیر طراحی و اجرا شود به طوری که زنان با توجه به نگرش مطلوب و عملکرد مناسب در زمینه پاپ اسمیر با آگاهی و دانش مطلوبی جهت انجام تست پاپ اسمیر مراجعه نمایند. لذا ضروری است که سطح آگاهی هماهنگ با سطح نگرش و عملکرد به درجه مطلوبی برسد. آن طور که از نتایج بر می آید عملکرد زنان در زمینه انجام پاپ اسمیر براساس فشار های کارکنان و پزشکان مراکز بهداشتی درمانی است که بدون ارائه اطلاعا ت مناسب در این زمینه زنان را جهت انجام این تست مدیریت می نمایند.
واژگان کلیدی : آگاهی ، نگرش ، عملکرد ، پاپ اسمیر
Knowledge, Attitude and Practice Related to the Pap Smear Test Among Users Health center in gachsaran
Faribamahamed- saadatparhizkar- saidehahmadi- ahmad karimi
Yasuj university of medical science ,yasuj, iran
introduction: Cervical cancer is a leading cause of cancer death in women in developing countries. A key factor linked to the relatively high levels of cervical cancer in these populations is the lack of awareness This KAP (knowledge, attitude and practice) study , aimed to evaluate the knowledge, attitude and practice regarding the Pap smear test among users of health center in gachsaran city.
method: In this cross-sectonal study, 160women Participants were randomly approached and instructed to complete validated questionnaires studied. Data collection tool was a questionnaire designed in 4 section to determined their knowledge, attitude andpractice. forstatical analysis used descriptive.
results:The results demonstrate lower proportions of adequate knowledge but attitude and practice desrible.
Conclusion: With regard to Knowledge womenin performing papsmear screening test it isnecessary to improvement their education and compare their attitude and practice.
Key words: Health Knowledge, Attitudes, Practice- pop smear
بررسی وضعیت ارائه خدمات تنظیم خانواده در مراکز و خانههای بهداشت شهرستان دیر در سال 1390
حسن فخرایی1، حسین دانایی1، اکرم انصاری فر2، سیده راضیه حسینی1، آمنه رستمی1
1-کارشناس بهداشت، شبکه بهداشت و درمان شهرستان دیر، دانشگاه علوم پزشکی بوشهر
2-کارشناس ارشد اپیدمیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی بوشهر
مقدمه و هدف: این مطالعه با هدف تعیین میزان پوشش تنظیم خانواده مراکز، خانه های بهداشت و کل شهرستان، میزان صحت گزارش های واصله از مراکز محیطی و نیز کیفیت خدمات تنظیم خانواده ارائه شده اجرا گردید.
مواد و روش ها: نوع مطالعه مقطعی بود. گردآوری داده ها از طریق مصاحبه حضوری درب منزل و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخت انجام شد. در مرحله بعد، اظهارات افراد، با دفاتر تنظیم خانواده، مادران باردار و پرونده خانوار مقایسه شد. در این مطالعه، استاندارد طلایی (Golden standard) اظهارات فرد بود. تحلیل دادهها با کمک نرمافزار SPSS و با استفاده از آزمونهای ANOVA، تی زوجی، من ویتنی و X2 انجام شد.
یافته ها: میانگین سنی 2329 زن شرکت کننده، 2/8 2/33 سال، میانگین تعداد فرزندان 8/1 6/2 با دامنه صفر تا 10 فرزند بود. 28% زنان بیش از 3 فرزند داشتند. 9/69% زنان پیشگیری از بارداری داشتند. مهم ترین دلایل عدم استفاده از وسایل پیشگیری از بارداری عبارت بودند از: تمایل به بارداری (1/25%)، نازایی اولیه (5/14%) و نازایی ثانویه (11%). 5/61% از شرکت کنندگان از آگاهی های لازم در خصوص شیوه برخورد با فراموشی قرص ها برخوردار بودند. در برخی مناطق نام بیش از 27% افراد در دفتر تنظیم خانواده ثبت نشده بود. در خصوص 86% افراد ثبت شده، وضعیت تنظیم خانواده فرد در دفتر مربوطه به روز نشده بود؛ که میزان صحت در همه مناطق شهرستان یکسان نبود (p=0.02). در 90% موارد بین پرونده خانوار و دفتر تنظیم خانواده همخوانی وجود داشت که این رابطه نیز معنی دار بود (p<0.001).
نتیجهگیری: علی رغم تلاش های صورت گرفته جهت ارتقاء وضعیت خدمات تنظیم خانواده، کیفیت ارائه این خدمات در این شهرستان همچنان در وضعیت مطلوبی نیست. همین امر وقوع بارداری های ناخواسته را به دنبال داشته است.
واژههای کلیدی: کیفیت، بهداشت باروری، تنظیم خانواده
Family planning survey of health centers in Dayyer province on 2011
Fakhraei Hassan1, Danaei Hossein1, AnsarifarAkram2, Hoseini Razieh1, Rostami Ameneh1
1 Health professional, health center, Dayyer, Bushehr
2 Msc epidemiology, University of Medical Sciences and Health Services, Bushehr
Introduction and Objectives: This study aimed to determine the extent of coverage of family planning services in health centers and homes and so entire city, the accuracy of reports that received from the environmental centers and so quality of family planning services provided by this centers.
Materials and Methods: In this cross-sectional study, data collection was carrying out through interviews and by using a structured questionnaire. Next, we compared the statements of individuals with family planning, maternal and household records books. In this study, the gold standard was participant statements. Data Analysis was performed using SPSS 16, and by ANOVA, paired t-test, Mann-Whitney and X2.
Results: The mean age of the 2329 women participants was 33.2 8.2 years, the average number of children was 2.6 1.8 (0-10 children). 28% of women had more than 3 children. 69.9% of them used contraception. The most common reasons for not using contraceptives were willing to Pregnancy (25.1%), primary infertility (14.5%) and secondary infertility (11%). 61.5% of them had the necessary knowledge on how to deal with the amnesia pills. In some areas more than 27% of samples were not recorded in the family planning record. Family planning status of 86% of participants was not up to date in the book, but not the same level of accuracy (p = 0.02) in all areas. In 90% of cases, there was agreement between the family planning and household records book and this relationship was significant (p <0.001).
Conclusion: Despite efforts to improve the status of family planning services, quality of this service was not very good in this city and has led to unwanted pregnancies.
Key words: quality, reproductive health, family planning
بررسی ارتباط بین فعالیت فیزیکی و افسردگی در دانشجویان دختر دانشگاه علوم پزشکی شهرستان کرمانشاه
ندا ایزدی1، یحیی پاسدار1، محمود خدادوست2 ، کامیار منصوری1، مهدی رنجبران1
1-دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
2-گروه تغذیه، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه
mahmodkhodadost@yahoo.com
مقدمه و هدف: افسردگی یکی از 4 بیماری عمده در دنیا و شایعترین علت ناتوانی ناشی از بیماریها میباشد. میزان ابتلا به افسردگی در دانشجویان علوم پزشکی که در محیطهای پراسترس میباشند، بیشتر است. داشتن فعالیت فیزیکی راهی برای کاهش افسردگی میباشد. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط فعالیت فیزیکی منظم برکاهش افسردگی انجام شد.
مواد و روشها: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی، 266 دانشجوی دختر با روش نمونهگیری تصادفی طبقهای وارد مطالعه گردیدند. وضعیت افسردگی توسط آزمون افسردگی بک و میزان فعالیت فیزیکی توسط پرسشنامه بین المللی فعالیت فیزیکی (IPAQ) مورد ارزیابی قرارگرفت. برای بررسی اثر فعالیت فیزیکی بر روی افسردگی از مدل رگرسیون لوجستیک با تعدیل اثر متغیرهای مخدوشکننده احتمالی استفاده گردید.
یافتهها: نتایج نشان داد تفاوت آماری معنیداری از نظر فعالیت فیزیکی در دو گروه مبتلایان به افسردگی و افراد سالم وجود دارد(03/0p=). فعالیت فیزیکی در سطح توصیه شده رابطه معکوسی را با ابتلا به افسردگی دانشجویان نشان داد به طوریکه شانس قرار گرفتن دانشجویانی که فعالیت فیزیکی کمتر از سطح توصیه شده دارند در گروه افسرده 8/1 برابر دانشجویانی است که فعالیت فیزیکی در سطح توصیه شده دارند)046/0, P=23/3-01/1 CI: 95%, 8/1(OR=.
نتیجه گیری: با توجه به تاًثیر فعالیت فیزیکی برکاهش افسردگی بررسی و رفع عوامل زمینه ساز و ایجادکننده افسردگی و ارائه راهکارهای ساده برای افزایش فعالیت جسمانی ضروری می باشد.
کلید واژه: فعالیت فیزیکی، افسردگی، دانشجویان، IPAQ
The relationship between physical activity and depression in girls students of medical science universities in kermanshah city
Neda Ezadi1, Yahya Pasdar2, Mahmoud Khodadost1* , Kamyar Mansori1, Mehdi Ranjbaran1
1- M.sc. in epidemiology, faculty of health, Shahid Beheshti University of Medical Sciences, Tehran, Iran
2- PhD in Nutritional Sciences, Department of Nutrition, School of Public Health, University of Medical Sciences, Kermanshah, Kermanshah, Iran
*= Corresponding author
M.sc. in epidemiology, Evin, faculty of health, Shahid Beheshti University of Medical Sciences, Tehran, Iran-- E.mail:mahmodkhodadost@yahoo.com
Introduction: Depression is one of the four major diseases in the world and is the most common cause of disability caused by the diseases. The rate of depression in medical students who are in a stressful environment is more. The physical activity is a way to reduce depression. This study was conducted to determine the relationship between regular physical activity to reduce depression.
Materials and Methods: In this descriptive - analytical study, 266 femaile students were selected by Stratified random sampling. Status of their depression was evaluated by the Beck Depression Inventory, and physical activity level by the International Physical Activity Questionnaire (IPAQ). The logistic regression model with adjustment for potential confounding variables were used to examine the association of physical activity on depression.
Results: Findings showed significant differences in terms of physical activity in both depressed and healthy individuals (p=0/03). Physical activity at recommended levels showed an inverse relationship with depression of students so that students who have the low level of physical activity get the chance to be in the depressed group 1/8 against students who have been recommended levels of physical activity (OR=1/8,%95 CI:1/01_3/23, P=0/046).
Conclusion: Considering the impact of physical activity on reducing depression, Investigation and elimination of factors that cause and lead depression and a simple strategy for increasing physical activity is essential.
Keywords: Physical activity, depression, students , IPAQ
اثر بخشی برنامه آموزش مهارت های زندگی بر سبک زندگی کارکنان بهزیستی یاسوج
محمد حبیبیان1، دکتر فریبرز نیکدل2، دکترشیرعلی خرامین3 شاپور عنبری4
[1]-کارشناس ارشد روان شناسی
2-استادیار، دانشگاه یاسوج
3-استادیار، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
4 -گروه تربیت بدنی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد یاسوج
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی آموزش مهارتهای زندگی بر سبک زندگی کارکنان بهزیستی شهر یاسوج انجام شد.
روش: روش پژوهش از نوع آزمایشی و جامعه آماری شامل کلیه کارکنان سازمان بهزیستی یاسوج به تعداد 185 نفر بوده است. به منظور انجام این پژوهش نمونه ای به حجم 93 نفر به صورت تصادفی از بین آنها انتخاب شد. بعد از انتخاب نمونه، افراد مورد نظر به صورت تصادفی در سه گروه، آزمایش (آموزش مهارت های زندگی)، کنترل اول (آموزش شناخت مواد اعتیاد آور به منظور کنترل اثر آموزشگر) و کنترل دوم (بدون آموزش) گمارده شدند. سپس از سه گروه مذبور پیش آزمون گرفته شد و پس از آن جلسات مداخلات آموزشی به صورت کارگاهی طی 13 جلسه 90 دقیقه ای با هدف آموزش مهارت های زندگی و اثر دارونما (کنترل اول) اجرا شد. افراد شرکت کننده در پژوهش با پیش آزمون و پس آزمون پرسشنامه سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامتی (HPLP II) مورد ارزیابی قرار گرفتند. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس انجام شد.
یافتهها: نتایج این پژوهش نشان داد بین گروههای کنترل و آزمایش از نظر سبک زندگی و مؤلفه های آن شامل مدیریت استرس، تعالی معنوی، تغذیه صحیح، مسئولیت پذیری در برابر سلامتی و بعد روابط بین فردی تفاوت معنادار بوده است.
بحث و نتیجه گیری: آموزش مهارتهای زندگی بر بهبود سبک زندگی کارکنان بهزیستی شهر یاسوج اثر معنادار داشته است.
واژگان کلیدی: مهارت های زندگی، سبک زندگی
Effectiveness of life skills training on the Yasouj's Welfareworkers happiness and life style
1-Mohammad Habibian 2- Farieborz Nikdel 3- Shirali Kharamin 4-Shapour Anbari
1- MS in Psychology
2- University professor Yasuj
3- Professor of medical science
4- Iran, Yasouj, Department of Physical Education, Yasouj unit, Islamic Azad University
Introduction: The aim of present investigation was to evaluate effectiveness of training life skills on life style of Behzisti employees of Yasuj.
Method: The studied sample was include 93 employees of Yasuj Behzisiti organization which selected randomy. After selecting the sample, the persons placed in 3 group randomy. Test group ( training life style) first control (training the abuse drug cognition as trainer effect), The second control (without training). Then the pre-test was done for 3 groups and then educational sessions was done during 13 sessions each in 90 minutes with the aim of training life styles and placebo effect( first control) was done. The persons were evaluated using pre-test and post-test of the life style enriching the health(HPLP II). The data analysis was done using lewin statistical test. Regression analysis and co-variance analysis.
Results:The results showed that the average of life style and it's components rating such as (stress management, spiritual growth, nutrition, health responsibility was significant (p<0/01), and inter-personal relations in level (p<0/05) was significant between experimental and control groups.
Conclusion: the average of physical activity rating(component of life style) was not significant (p>0/05).
Key words : life skills, life style
بررسی تاثیر ازدواج مجدد بر سلامت روانی فرزندان و والدین شهرستان لار
سهیلا جاهدی1، زهرا اسدی1، اصغر شریفی2
1-دانشگاه فرهنگیان ، پردیس باهنر شیراز
2- گروه میکرب شناسی ، مرکز تحقیقات سلولی و ملکولی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: هدف از انجام این پژوهش ، بررسی نقش ازدواج مجدد در سلامت روانی والدین و فرزندان شهرستان لار است.
روش: نمونه مورد مطالعه از طریق نمو نه گیری در دسترسانتخاب شده اند با توجه به خاص بودن نمو نه و عدم دسترسی آسان به آنان، با مراجعه حضوری به منازل ، ادارات و مراکز آموزشی و تجاری انجام گرفت.کل نمونه در این پژوهش 180 نفر میباشند که از بین والدین ، 30والد که ازدواج مجدد داشتند ، 30 والد بدون ازدواج مجدد، 30 والد که ازدواج کرده و طلاق نداشته اند.همچنین از بین فرزندان آن ها 30 فرزند که والدین آنها ازدواج مجدد داشته اند و 30 فرزند که والدین آنها ازدواج مجدد نداشته اند و همچنین 30 نفر از فرزندان والدین عادی انتخاب شدند و همگی پرسشنامه سلامت عمومی (گلد برگ ،1987، فرم کوتاه 28 سوالی) استفاده گردید.
یافته ها: به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس استفاده شده است. نتایج نشان داد که در زیر مقیاس نشانه های جسمانی ، کارکرد اجتماعی ، اضطراب و افسردگی بین والدین ازدواج کرده مجدد و ازدواج نکرده مجدد و والدین ازدواج کرده عادی و همچنین در فرزندان آنها تفاوت معناداری وجود دارد.
تبیین نتایج : والدین ازدواج مجدد نکرده از علائم جسمانی ، اضطراب و افسردگی بیشتری نسبت به دو گروه دیگر بر خوردار بودندو همچنین کارکرد اجتما عی پائین تری داشتند.نتا یج این پژوهش همچنین نشان داد که فرزندانی که والدین آنها ازدواج مجدد نکرده بودند نیز از علائم جسمانی ، اضطراب و افسردگی بیشتر و کارکرد اجتماعی پائین تری نسبت به دو گروه دیگر داشتند.
واژگان کلیدی: ازدواج مجدد ، سلامت روانی ، والدین ، فرزندان
The survey effect of remarried on the mental health of children and parents in Lar city
Introduction: Marriage is a civil matter that exists in all societies throughout historyand the development of the basic needs of human answers.Marriage is the emergence of family and symbol of a family and community perspective is considered a reflection of society as a whole is coming on. Ideas relate to past periods demographics, marital woven far more than the current decay due to death and remarriage was quite common. If one spouse died, the surviving spouse would get married again, because such action was necessary to maintain the existence of the household. Spite of the tolerance of Islam in marriage, but the marriage from divorce, death of spouse, unmarried men and women who did not develop it on a myriad of Islam, remarried in historical period associated with many social barriers. Remarriage has been particularly single, divorced and widowed women,especially in the barriers than men. The aim of this study was to evaluate the mental health of parents and children in the city of Lar'sremarriage.
Method: The method of available sampling was used.Given the specific nature and lack of development are not easily accessible to them, visiting their homes, offices and commercial centers.The total sample of 180 people who are the parents in this study, 30 had parents who remarry, 30 without a parent's remarriage, 30 parents have been married and divorced.Also the children of the 30 children whose parents have remarriedand 30 children whose parents have remarried and also common were parents of 30 children, and all the General Health Questionnaire (Gold Leaf, 1987, a short form of 28 items) was used.
Results: The analysis of variance was used to analyze the test data. The results showed that the scale of physical symptoms, social functioning, anxiety and depressionParents re-married and re-married parents have normal and there was no significant difference in their children.
Conclusion: The results showed that remarried parents have not somatic symptoms, anxiety and depression and were more likely than other groupsand also had lower social functioning and children whose parents had remarriedof somatic symptoms, anxiety and depression more than the other two groups had lower social functioning.
The key words: marriage,mental health, parents, children
شیوع عفونتهای سرویکوواژینال در نمونه های پاپ اسمیر – دشت آزادگان – ایران
چراغی ماریا1، نجفی مهین2، رحیمی زهرا3
1-گروه بهداشت عمومی دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
2-عضو هیئت علمی، گروه زنان و زایمان، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
3-دانشجوی کارشناس ارشد اپیدمیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی تهران
Zrahimi57@gmail.com
مقدمه و هدف: عفونتهای سرویکوواژینال از شایعترین مشکلات در پزشکی بالینی است. هدف مطالعه تعیین شیوع عفونتهای سرویکوواژینال در نمونه های پاپ اسمیر بود.
مواد و روش ها : این مطالعه مقطعی توصیفی تحلیلی بر روی 1448 زن غیر باردار مراجعه کننده به 12 مرکز بهداشتی درمانی در شهرستان دشت آزادگان در طول سالهای 2011-2007 انجام گرفت.بعد از گرفتن رضایت آگاهانه از افراد و توجیه آنها در زمینه اهداف مطالعه پرسشنامه مربوط به اطلاعات دموگرافیک ،خصوصیات باروری و روشهای پیشگیری از بارداری مورد استفاده توسط پژوهشگر تکمیل گردید. همزمان نمونه های پاپ اسمیر توسط ماماهای آموزش دیده تهیه گردیده و به آزمایشگاه پاتولوژی ارسال می گردید. داده ها داده ها در نرم افزار آماری spss 19 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها : 9/55% از شرکت کنندگان شهری و 1/44% ساکن روستا بودند. میانگین سنی افراد مورد مطالعه 07/8±28 سال بود. نتایج نشان داد که در 8% از نمونه ها یکی از میکروارگانیسم ها از جمله کلامیدیا ،کاندیدا آلبیکانس،گاردنلا و تریکوموناس را داشتند و ارتباط معنی داری بین روشهای پیشگیری از بارداری ،سطح تحصیلات ،محل سکونت با عفونتهای سرویکوواژینال بدست آمد.
بحث و نتیجه گیری : دراین مطالعه شیوع عفونتهای سرویکوواژینال با خیلی از مطالعات همخوانی داشت و با برخی از مطالعات دیگر متفاوت بود که این می تواند ناشی از شرایط خاص اجتماعی ،اقتصادی و فرهنگی منطقه مورد نظر باشد که در باید در اولویت بندی سیاستگذاری بهداشتی هر منطقه مد نظر قرار گیرد.
واژگان کلیدی : عفونتهای سرویکس، عفونتهای واژن، پاپ اسمیر، شیوع
Prevalence of cervical-vaginal infections in the pap-smear samples- Dasht-e- Azadegan-Iran
Cheraghi Maria Ph.D1, Rahimi Zahra MSc 2 vesaly,samira MSc3
1- Epidemiologist, Department of Public Heath, Ahvaz Jundishapur University of Medical Sciences, Ahvaz, Iran.
1- Member of Menopause and Andropause Research Center. Ahvaz Jundishapur University of Medical Sciences, Ahvaz, Iran.
2- MSc in Epidemiology, Department of Epidemiology and Biostatistics,Tehran University of Medical Sciences, Tehran , Iran
3- MSc in Epidemiology, Department of Epidemiology and Biostatistics,Tehran University of Medical Sciences, Tehran , Iran
Corresponding author: Email: Zrahimi57@gmail.com
Introduction: Cervical-vaginal infections are one of the most common problems in clinical medicine. We aimed to determine the prevalence of cervical-vaginal infections in pap-smear samples obtained from women.
Method:This cross - sectional study was performed on 1448 non- pregnant women attending to 12 health centers in the Dasht-e- Azadegan city during 2007-2011, Iran. After taking the informed consent from participants and explaining the aim of study, questionnaires regarding demographic and reproductive characteristics, and contraceptive methods used were completed by researcher. Also, pap-smear samples were prepared by a trained obstetrician and sent to the pathology laboratory. All data were entered using SPSS (version 19) and were analyzed descriptive and analytical statistics (the chi-square test).
Results : The result showed that 55.9% and 44.1% of participants were respectively in urban and rural areas. The mean age of women was 28 8.07. Pap smear results showed that approximately 8% of samples were infected with one of microorganisms such as Chlamydia, Candida, Gardnerella, and Trichomonas. A significant association was seen between contraceptive methods, education levels, residence, and the work experience with cervical-vaginal infections.
Conclusion: In the present study, prevalence of cervical-vaginal infections was consistent with the results of many studies but it was different with the results of some studies. This could be due to the special conditions of social, economic and cultural of each area.
Keyword: cervical infections, vaginal infections, pap-smear, Prevalence
بررسی تاثیر مقایسه ای دو روش آموزشی سخنرانی و جزوه آموزشی برآگاهی ونگرش وتغذیه ایی دانش آموزان پسر مقطع سوم راهنمایی شهرقم سال تحصیلی 91-90
روح اله فرهادلو1، رویاصادقی2، مصطفی واحدیان3
1-دانشجوی کارشناسی ارشدآموزش بهداشت،دانشکده بهداشت ،دانشگاه علوم پزشکی تهران
2-استادیار، دانشکده بهداشت ،دانشگاه علوم پزشکی تهران
3-دانشجوی کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی، مرکز توسعه تحقیقات بالینی، دانشگاه علوم پزشکی قم
مقدمه و هدف: ریشه اغلب رفتارهای غلط بهداشتی به تجارب دوران کودکی ونوجوانی بر می گرددوتغذیه سالم دردوران بلوغ نقش تاثیرگذاری بررشدوسلامت انسان دارد.
مواد و روش ها: دراین مطالعه نیمه تجربی میزان تاثیر دوروش آموزشی متفاوت بر آگاهی،نگرش و رفتار تغذیه ای دانش آموزان مقطع سوم راهنمایی شهرقم درسال تحصیلی 91-90 با استفاده ازپرسشنامه ای مشتمل بر چهار بخش )مشخصات دموگرافیک، آگاهی،نگرش ورفتار( مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. دومدرسه جهت مطالعه به روش خوشه ای تعیین وازهرمدرسه تعداد110دانش آموز پایه سوم (مجموعا 220نفر) به صورت تصادفی در دو گروه آموزشی جزوه وسخنرانی قرار گرفتند.درابتداپرسشنامه توسط دانش آموزان بعنوان پیش آزمون تکمیل شدوسپس برنامه های آموزش تغذیه دردوگروه درسه جلسه به اجرادرآمدوسه ماه بعدمجدداهمان پرسشنامه موردآزمون قرارگرفت.
یافته ها : مداخلات سبب افزایش معنی داری در میانگین نمرات آگاهی،نگرش و عملکرد هر دو گروه شد( 05/0( p<. میانگین تفاوت ایجاد شده در گروه آموزشی سخنرانی دربخش آگاهی ونگرش بطور معنی داری بیش از گروه آموزشی جزوه بود. (05/0(p<.
بحث و نتیجه گیری: هر دو روش آموزشی ، موجب افزایش سطح آگاهی،نگرش ورفتار تغذیه ای دردانش آموزان سوم راهنمایی شدکه افزایش آگاهی ونگرش درگروه آموزشی سخنرانی وپرسش وپاسخ بیشتربود.درمجموع نتایج این مطالعه نقش مثبت برنامه های آموزش بهداشت را در ارتقاء آگاهی ،نگرش ورفتار تغذیه ای دانش آموزان نشان داد. لذا لزوم توجه به برنامه های آموزشی جهت ارتقاء رفتارهای تغذیه ای امری ضروریست.
واژگان کلیدی: آگاهی، نگرش، رفتار، تغذیه ، آموزش بهداشت
Comparison between the impact of two methods of education (lecture session and booklet) on knowledge, attitude and behavior of nutrition in third grade of secondary school students in Qom in2011-2012.
Background and objective: the origin of most unhealthy behaviors on
children refers to childhood experiences and health nutrition has very
influence in during puberty in health.
Methods: In this quasi-experimental study was conducted and compared the impact of two different educational methods on the knowledge, attitude and behavior in secondary school students with a four-part questionnaire (including demographic, knowledge, attitude and behavior).Two schools were determined by cluster sampling that 110 students in third grade were selected of each schools (total 220 students) that assigned in two groups (booklet and lecture session).).Data was collected by a valid and reliable questionnaire that was completed by samples as pretest. Then an educational program was done, during three session, participants were completed the same questionnaire as post test for both groups three month later.
Results: The educational intervention was revealed significant increase in the mean scores of knowledge, attitude and behavior in both groups (p<0/05). Differences in mean scores of knowledge and attitude in the lecture session was significantly higher than the mean scores in the booklet group (p<0/05).
Conclusion: Both education methods, increased knowledge, attitude and
behavior of nutrition in students. Overall results of this study were showed
the positive role of educational programs in promoting of knowledge, attitude
and behavior of nutrition in students. Therefore, attention to educational
programs seem necessary to improve nutritional behaviors.
Key words: knowledge, attitude, behavior, nutrition, health education.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر شادکامی کارکنان بهزیستی یاسوج
محمد حبیبیان1، دکتر فریبرز نیکدل2، دکترشیرعلی خرامین3، محمدامین جعفری4
[1]-گروه روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان
2-استادیار، دانشگاه یاسوج
3-استادیار، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
4-دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی آموزش مهارتهای زندگی بر شادکامی کارکنان بهزیستی یاسوج بود.
روش: روش پژوهش از نوع آزمایشی و جامعه آماری شامل کلیه کارکنان سازمان بهزیستی یاسوج به تعداد 185 نفر بوده است. به منظور انجام این پژوهش، نمونه ای با حجم 93 نفر از بین آنها انتخاب شد. بعد از انتخاب نمونه، افراد مورد نظر به صورت تصادفی در سه گروه: آزمایش (آموزش مهارت های زندگی)، کنترل اول (آموزش شناخت مواد اعتیاد آور) و کنترل دوم (بدون آموزش) گمارده شدند. سپس از سه گروه مذبور پیش آزمون گرفته شد و پس از آن جلسات مداخلات آموزشی به صورت کارگاهی طی 13 جلسه 90 دقیقه ای با هدف آموزش مهارت های زندگی و اثر دارونما (کنترل اول) اجرا شد. افراد شرکت کننده در پژوهش با پیش آزمون و پس آزمون پرسشنامه های شادکامی آکسفورد مورد ارزیابی قرار گرفتند. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس انجام شد.
یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که تفاوت میانگین نمرات شادکامی گروه آزمایش و گروه کنترل معنادار است (05/0>P).
نتیجه گیری: آموزش مهارتهای زندگی باعث افزایش شادکامی کارکنان بهزیستی شهر یاسوج می گردد.
واژگان کلیدی: مهارت های زندگی، شادکامی
Effectiveness of life skills training on the Yasouj'sWelfare workers happiness.
Mohammad Habibian, Farieborz Nikdel, Shirali Kharamin, Amin jafary
The aim: of present investigation was to evaluate effectiveness of training life skills on happiness of Welfare employees of Yasuj. The studied sample was include 93 employees of Yasuj Welfare organization which selected randomy. After selecting the sample, the persons placed in 3 group randomy. Test group ( training life skills) first control (training the abuse drug cognition as trainer effect), The second control (without training). Then the pre-test was done for 3 groups and then experimental sessions was done during 13 sessions each in 90 minutes with the aim of training life skills and placebo effect( first control) was done. The participates were evaluated using pre-test and post-test of oxford happiness questionair . The data analysis was done using co-variance analysis. The results showed that the average of happiness rating of test group and control group was significant (p<0/05).
Conclusion: Life skills training to increase employee happiness is being Yasuj.
Key words : life skills, happiness
اثر مشترک برخی عوامل خطر تعدیل پذیر بر بار قابل اجتناب بیماری های قلبی و عروقی
فاطمه خسروی شادمانی1، منوچهر کرمی2
1-دانشجوی کارشناسی ارشد، گروه اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
2-استادیار، گروه آمار زیستی و اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی همدان
مقدمه و هدف: تا کنون مطالعات اندکی در خصوص اثر مشترک چندین عوامل خطر روی بار قابل اجتناب بیماری های قلبی و عروقی منتشر شده است. هدف این مطالعه برآورد اثر مشترک برخی عوامل خطر تعدیل پذیر روی بار قابل اجتناب بیماری های قلبی و عروقی میباشد.
مواد و روشها: جهت برآورد بار قابل اجتناب بیماری های قلبی و عروقی از سهم تاثیر بالقوه(PIF)استفاده شد. شیوع عوامل خطر از سومین بررسی مراقبت عوامل خطر بیماریهای غیرواگیر (SuRFNCD-2007)و اندازه اثر عوامل خطر مورد نظر به صورت نسبت مخاطره تطبیق داده شده از یک مطالعه کوهورت استخراج گردید. سپس اثر مشترک عوامل خطر برآورد گردید.
یافتهها: در مردان بزرگسال حدود 37% (2/50%-7/21%= 95%CI) و در زنان بزرگسال 4/59% (76%-30%= 95%CI) از بار بیماریهای قلبی- عروقی در سطح حداقل خطر تئوریک به علت عوامل خطر مورد بررسی قابل اجتناب میباشد. پس از تغییر شیوع کنونی عوامل خطر مورد بررسی به سطح حداقل خطر منطقی 8/17% (1/25% - 1/10%= 95%CI) و34% (7/46-20%= 95%CI) از بار بیماریهای قلبی- عروقی به ترتیب در مردان و زنان قابل اجتناب میباشد.
نتیجهگیری: به منظور اولویت بندی بهتر توصیه می گردد که گزارش بار قابل اجتناب بر اساس اطلاعات به روز شده و محاسبه بار بیماری به صورت تعداد سال های از دست رفته تطبیق شده با ناتوانی که قابل اجتناب می باشد، انجام گیرد.
واژه های کلیدی: عوامل خطربیماری های قلبی و عروقی، اثر مشترک، سهم تأثیر بالقوه، بار بیماری
Joint effects of modifying selected risk factors on avoidable burden of cardiovascular diseases
Fatemeh Khosravi Shadmani1, Manoochehr Karami2
1 MSc Student, Department of Epidemiology, School of Public Health , Shahid Beheshti University of Medical Sciences, Tehran, Iran
2 Assistant Professor of Epidemiology, Department of Biostatistics and Epidemiology, Hamadan University of Medical Sciences, Hamadan, Iran
Objectives: There are few published studies that consider the joint effects of multiple risk factors on avoidable burden of Cardiovascular Diseases (CVDs). This study aimed to estimate the joint effect of avoidable burden of multiple risk factors to CVDs.
Methods: Estimates of avoidable burden to CVDs were made using Potential Impact Fraction (PIF). In order to calculate PIF, data on the Prevalence of the risk factors were obtained from 3rd national Surveillance of Risk Factors of Non-Communicable Diseases (SuRFNCD-2007) and data on corresponding measures of effect were derived from a cohort study with multivariate adjusted hazard ratios. Then joint effect of risk factors was calculated.
Results: About 37% (95% uncertainty intervals: 21.7-50.2) of attributable Disability Adjusted Life Years (DALYs) to CVDs in adult males and 59.4% (95% uncertainty intervals: 30 - 76) in adult females due to selected risk factors are avoidable in theoretical minimum risk levels. After changing the current prevalence of these risk factors to the plausible minimum risk levels, 17.8% (95% uncertainty intervals: 10.1- 25.1) of CVDs’ attributable DALYs among adult males and 34% (95% uncertainty intervals: 20-46.7) in adult females can be avoided.
Conclusions: To better priority setting as well as reporting the magnitude of avoidable DALYs rather than the percentage of avoidable burden, PIF should be applied to updated and revised burden of CVDs.
Keywords: Risk factors of cardiovascular disease, Joint effect, Potential Impact Fraction, DALYs
بررسی روند افزایش وزن در یک دوره 5ساله در استان کردستان
قباد مرادی1، ثریا امانی2
1-گروه آمار و اپیدمیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی کردستان
2–معاونت بهداشتی، دانشگاه علوم پزشکی کردستان
مقدمه و هدف : شیوع افزایش وزن وچاقی در دهه های اخیر افزایش یافته است بطوریکه افزایش وزن در دنیا از سال 1980 تاکنون دوبرابر شده است ، همچنین در سال 2008 حدود 1.4 میلیارد نفر در دنیا دارای افزایش وزن بوده اند. هدف این مطالعه بررسی روند افزایش وزن در یک دوره 5ساله در استان کردستان است
مواد و روش ها: داده های این مطالعه از نظام مراقبت غیرواگیر استان کردستان در طی سالهای 1383تا 1388 استخراج شده است که در این مطالعه افزایش وزن به BMI 25 یا بیشتر kg/m2)) اطلاق شده است
یافته ها: نتایج حاکی است که میزان BMI بالا در هر دو جنس: 53.6% در سال 1383 ، 51.25% در سال 1385، 43.65% در سال 1386 ، 52.84در سال 1387 و در سال 1388 مقدار آن 46.33% بوده است.
نتیجه گیری : نتایج در یک دوره 5ساله نشان می دهد که روند افزایش وزن با شیب بسیار کندی روبه کاهش میباشد همچنین افزایش وزن در زنان نسبت به مردان از شیوع بالاتری برخوردار است. شیوع افزایش وزن وچاقی، به ویژه در خانمها نگران کننده است و نیاز مند اقدامات مداخله وکنترلی ( پیشگیری، شناسایی ، درمان و تداوم کاهش وزن پس از مداخله )است.
واژه های کلیدی: افزایش وزن، چاقی ، BMI ، کردستان
Evaluation of weight gain in Kurdistan in a period of five years
Introduction and Objectives: The prevalence of overweight and obesity has increased in recent decades, so that weight gain has doubled since 1980 worldwide. Moreover, about 1.4 billion people worldwide were overweight in 2008. The aim of this study was to evaluate the weight gain in Kurdistan in a period of five years.
Materials and Methods: The data used in this study was collected from the data registered in non-communicable disease surveillance system in Kurdistan from 1383 to 1388. In this study overweight was defined as BMI equal or more than 25 kg/m2.
Results: The results show high BMI in both sexes: 53.6% in 1383, 51.25% in 1385, 43.65% in 1386, 52.84 in 1387 and 46.33% in 1388.
Conclusion: The results indicate that in a period of 5 years the weight gain is declining slightly. In addition, the weight gain is more common in women than men. The prevalence of overweight and obesity, especially in women, is alarming and requires intervention and control (prevention, detection, treatment and maintenance of weight loss after intervention).
Key Words: Weight Gain, Obesity, BMI, Kurdistan
تعیین میزان مواجهه با خشونت فیزیکی، روانی و جنسی و عوامل مرتبط با آن در زنان همسردار مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهرستان کردکوی درسال 1391
سعیدفلاح1، موسی قلیچی قوجق1
1-دانشجوی کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی وخدمات بهداشتی درمانی گلستان
مقدمه و هدف: خشونت خانوادگی الگویی از رفتار های تهاجمی و اجباریست که افراد علیه جفت و یا شریک صمیمی شان بکار میبرند. مسئله خشونت علیه زنان آنچنان فراگیر و بدون مرز است که نهادهای جهانی نظیرسازمان ملل متحد وحقوق بشر نیز نسبت به این موضوع واکنش نشان داده اند.هدف مطالعه برآورد مواجهه با خشونت فیزیکی،روانی وجنسی و فاکتورهای مرتبط با آن در زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی-درمانی شهرستان کردکوی بود.
مواد و روش ها: مطالعه از نوع مقطعی وجامعه مورد مطالعه زنان همسر دار مراجعه کننده به مراکز بهداشتی – درمانی بودندکه با روش تصادفی طبقه ای و از طریق تسهیم به نسبت تعداد273 نفرجهت مطالعه انتخاب شد.داده ها با پرسشنامه ای که پایایی وروایی آن در مطالعات گذشته تایید شده بودجمع آوری گردید.برای تحلیل داده ها از نرم افزار spss 15 وشاخصهای مرکزی و پراکندگی وآزمون مجذورکای استفاده شد.
یافته ها: دراین مطالعه شیوع مواجهه با خشونت فیزیکی، روانی وجنسی بترتیب 32.8%، 49% و33.7% بود.متغییرهای سطح سواد زنان، سطح سواد همسر، شغل زنان،سن ازدواج زنان و سن ازدواج همسر با مواجهه با هر سه نوع خشونت رابطه داشتند.درآمد خانوار و اختلاف سنی با همسر نیز باخشونت فیزیکی رابطه نشان داد.(p.value < 0.05)
بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد آگاه سازی مردان نسبت به ابعاد مختلف خشونت وتاثیر منفی آن بر وضعیت خانواده، تشویق خانواده ها در به تاخیر انداختن ازدواج فرزندان دختر تا سنین بالاتر از 15 سال و فرزندان پسر پس از 25 سال،تسهیل شرایط اشتغال وتامین نیازهای مالی خانوارها میتواند درپیشگیری از بروزخشونت و پیامدهای آن موثر باشد.
واژه های کلیدی: خشونت فیزیکی، خشونت روانی ، خشونت جنسی
The rate of exposure to physical, psychological and sexual violence and the factors related to them about Married women referring to the medical and health centers in Kordkooy, in 1391
By: *Saeid Falah1. Mosa ghelichi ghogegh2
1,2 The graduate student of Epidemiology - Golestan University of Medical Sciences
Introduction: Violence stands for a behavioral pattern imposed upon someone through threatening, scaring, and disturbing treatments to control and dominate over him/her including physical, sexual and psychological abuses. Family Violence is some kind of aggressive and compulsory behavior done by different people against their intimate spouses and partners. The Issue of violence against women is so worldwide that international organizations such as UN and human rights Watch have been made to make reactions on this matter. The goal of this study was to evaluate the exposure to physical, sexual and psychological violence, and the factors related to them, about the women referring to the medical and health centers in Kordkooy.
Methods: in these cross sectional studies whose studied community consisted of the Married women referring to the medical and health centers, the 273 instances were selected to study through accidentally classified method. The data were collected according to the questionnaire whose validity and reliability were already confirmed in previous studies. To analyze the data, the software SPSS 15, scattered and central indicators and K Square test were used.
Findings: in this study the prevalence of the exposure to physical, sexual and psychological violence were successively %32.8, %49 and %33.7. The variables women's literacy level, husbands' literacy level, women's jobs women's age of marriage and husbands' age of marriage were related to the exposure to all kinds of violence mentioned above. Household income and age difference from husbands were related to the physical violence.
Conclusion: Alerting the men about different dimensions of violence and its negative impact on the family status, encouraging families to postpone the marriage of their daughters up to the age of older than 15 and sons older than 25, facilitating job circumstances and improving household's financial status seem to be effective on preventing violence and it's outcomes.
Keywords: Physical Violence, psychological violence, sexual violence
بررسی عوامل موثر بر باروری و تعداد فرزند دلخواه معلمین زن شهرستان خرم بید در سال 1391
حسین فلاح زاده1، شهربانو زارعی مدوئیه2 ، سجاد رحیمی پردنجانی2
1-دانشیار، گروه آمار و اپیدمیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد
2-دانشجوی کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد
زمینه و هدف: عوامل زیادی از جمله عوامل بهداشتی و کلینیکی می توانند باعث تغییرات سطح باروری گردند. این مطالعه با هدف بررسی عوامل موثر بر باروری و تعداد فرزند دلخواه در معلمین زن شهرستان خرم بید انجام شده است.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی می باشد که در سال 1391 در شهرستان خرم بید بر روی 102 معلم به صورت سرشماری انجام گرفت. داده ها از طریق پرسشنامه جمع آوری شد و نتایج با استفاده از آمار توصیفی ،آزمون کای دو t-test و تحلیل رگرسیون تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها:میانگین سن زنان مورد بررسی 45/5±10/38 سال می باشد. تعداد فرزندان019/1±15/2 است. بین وجود حاملگی ناخواسته و تعداد فرزند ارتباط وجود داشت.(p<0.05) 49درصد از زنان تعداد فرزندان دلخواهشان دو نفر بود و 51 درصد فرزندان دلخواهشان 3 نفر و بالاتر بود.بین تعداد فرزندان دلخواه و سن پدران ، سن اولین بارداری و طول مدت ازدواج ارتباط معنی داری وجود داشت.در تعیین علل تمایل به داشتن دو فرزند و کمتر کفایت فرزند رتبه اول را داشت و در تعیین عوامل موثر بر تولد فرزند سوم و بالاتر در رتبه اول شکست روش های پیشگیری از بارداری بود.
بحث و نتیجه گیری: یافته های این مطالعه نشان می دهدکه بین سن اولین بارداری و تعداد فرزندان دلخواه ارتباط وجود دارد. با توجه به یافته ها پیشنهاد میشود اموزشهای مناسب در جهت ارتقا بهداشت باروری به معلمین داده شود.
واژگان کلیدی: باروری، تعداد فرزندان، حاملگی ناخواسته ، تعداد فرزندان دلخواه
بررسی شیوع چاقی ،چاقی شکمی ،الگوی غذایی و فعالیت بدنی در زنان میا نسال شهر یاسوج 1390
پروین عنقا1، محبوبه احمدی 2 ، مهدی اکبر تبار طوری3، کامبیز کریم زاده شیرازی3، علیرضا ا بدی5
1-مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-مربی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
3-دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی و درمانی یاسوج
4-دانشیار، گروه پزشکی اجتماعی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
سابقه و هدف : با توجه به نقش کلیدی گرد آوری اطلاعات در زمینه عوامل موثر در بروز چاقی ، این مطالعه به منظور تهیه اطلاعات اپیدمیولوژیک ،نقش فعالیت بدنی و الگوی مصرف مواد غذایی بر شیوع چاقی زنان میانسال شهر یاسوج در پائیز سال 1390 انجام شد.
مواد و روش ها: این مطالعه مقطعی ، در سال 1390 بر روی 277 نفر از زنان ساکن شهر یاسوج انجام شد. نمونه گیری بصورت چند مرحله ای و در رده سنی 60- 40 سال انجام شد. پرسشنامه اطلاعات دمو گرافیک و شاخصهای تن سنجی تکمیل شد و شاخص توده بدنی محاسبه گردید. میزان فعالیت بدنی با استفاده از پرسشنامه استاندارد IPAQ ( International Physical Activity Questionnaire مربوط به فعالیت فیزیکی ، جمع آوری گردید.پرسشنامه استاندارد 24 ساعته یادآور خوراک تکمیل شد. داده ها با کمک نرم افزار SPSS نسخه 18 و با روش آمار توصیفی و آزمون مربع کای ، تحلیل واریانس ، لوجستیک تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها : میانگین سنی و نمایه توده بدنی نمونه ها به ترتیب ) 9/4±9/46 ( سال و 07/5 ± 5/29 Kg/M2 بود.با این معیار 8/39درصد نمونه هااضافه وزن و 6/41 درصد چاق بودند. چاقی شکمی (WHR> 0/85) در 64 درصد زنان مشاهده شد.میانگین WHR نمونه مورد بررسی 25/ 0 ±91 / 0 بدست آمد. 64% افراد زندگی توام با سکون داشتند. میزان چربی دریافتی روزانه و درصد انرژی دریافتی از چربی با نمایه توده بدن ،همبستگی مثبت معنی دار نشان داد.یافته ها نشان داد که با افزایش چاقی و اضافه وزن در زنان ،تعداد بار مصرف غذاهای آماده در هفته افزایش می یافت و بین دفعات مصرف غذاهای آماده در هفته با نمایه توده بدن ،همبستگی مثبت معنی داری دیده شد
بحث و نتیجه گیری: الگوی مصرف غذایی غالب با چربی، کم تحرکی ، چاقی در زنان میانسال مورد بررسی لزوم مداخلات تغذیه ای و اتخاذ روشهای پیشگیرانه در این جامعه ضروری است.
واژگان کلیدی : چاقی، الگوی مصرف غذایی، یاسوج، فعالیت بدنی
بررسی میزان آگاهی و نحوه اجرای قانون ترویج تغذیه با شیر مادر در مادران شیرده سطح سازمانها و ادارات شهر بیرجند
منیره محمدی1، ملیحه محمدی2، ام البنین معتمدرضایی3، غلامرضا شریف زاده4
1-کارشناس بهداشت عمومی- دانشکده بهداشت
2-دانشجوی دکترای بیوشیمی، دانشگاه علوم پایه تربیت مدرس
3-عضو هئیت علمی، دانشگاه علوم پزشکی بیرجند
4-عضو هئیت علمی، دانشگاه علوم پزشکی بیرجند
زمینه و هدف: زنان شاغل،بعلتهای گوناگون تغذیه انحصاری با شیر مادر را برای کودکان خود اجرا نمی کننددر همین راستا قانون حمایتی برای مادران شاغل در ایران تصویب شد.این مطالعه با هدف پایش این قانون در بیرجند اجراشد.
روش تحقیق : پرسشنامه ای از طرف معاونت بهداشتی به صورت پیش نویس تهیه شدکه شامل4سوال دموگرافیک،6سوال آگاهی،8سوال مربوط به قانون شیر مادر بود.که روایی محتوایی اش در آن حوزه تائید شد. هر سوال آگاهی یک نمره،که در مجموع نمره آگاهی 6 نمره بود.روش نمونه گیری و محاسبه اندازه نمونه به صورت سرشماری بود.بر این اساس کلیه مادران دارای کودک زیر دو سال شاغل در ادارات شهر بیرجند،در مطالعه وارد شدند.
داده ها پس از جمع آوری در نرم افزار SPSS وارد و تجزیه و تحلیل شدند، ضمن ارائه آمار توصیفی از آمار تحلیلی بصورت آزمون آماری واریانس یک طرفه، کای اسکوئروT-Test در سطح α=05/0آنالیز شد.
یافته ها: 1/61%مادران از ذخیره سازی شیرمادر اطلاع داشتند.2/83%مرخصی شش ماهه استفاده کرده بودند.2/4%عدم اجازه مسئولین،3/5%این قانون شامل حالشان نمیشودرا عنوان کرده بودند.5/69%از پاس شیربرخوردار بودند،که 1/82%به دلخواه خود زمان پاس را تعیین نکردند.بین نوع بیمه وعوض شدن محل کاررابطه معنی داری بود(p=0/04)بین نوع استخدام واستفاده ازمرخصی زایمان رابطه معنی داری بود(p=0/001)
بحث و نتیجه گیری : با توجه به اینکه همه مادران حق دارند از مزایای این قانون استفاده کنند به نظر میرسد بعضی مسئولین به این امر واقف نیستند. بیش از 90%افراد آموزش در زمینه شیر مادر را لازم میدانستند که پیشنهاد میشود مسئولین امر این نکته را مدنظر داشته باشند.
واژه های کلیدی : شیر مادر، بیرجند
بررسی اثربکار گیری مدل TQM در برنامه مشاوره قبل از ازدواج در شهرستان بویراحمد
عباسعلی کریمی1، عبد محمد موسوی2، طاهره صالحی زاده3
1-دانشکده بهداشت ، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-دانشجوی دکترای تخصصی آموزش بهداشت، مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
3-دانشجوی کارشناسی ارشد، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف : اولین قدم جوانان بعد از طی مراحل آشنایی و توافق خانواده ها جهت تشکیل خانواده ،مراجعه به مراکز مشاوره قبل از ازدواج می باشد. این فرایند با مراجعه زوجین به مراکز مشاوره شروع و به صدور گواهی ازدواج ختم می شود. این فرایند شامل مراحل ثبت اطلاعات ،خدمات آزمایشگاهی و ارجاعات و آموزش می باشد. کیفیت این خدمات در تشکیل و قوام خانواده ،پیشگیری از بیماریهای مقاربتی و زناشویی توأم با رضایت مندی طرفین از اهمیت زیادی برخوردار است. این مطالعه به منظور سنجش اثر بکارگیری مدل TQM در ارتقاء فرایند خدمت مشاوره قبل از ازدواج طراحی و اجراء گردید.
مواد و روش ها: این مطالعه از نوع نیمه تجربی می باشد که از مدل TQM (مدیریت جامع کیفیت) جهت ارتقاء فرایند مشاوره قبل از ازدواج بهره گرفته است. بدین منظور در ابتدا جهت درک عملکرد فرایند مشاوره قبل از ازدواج ،کیفیت خدمت در مراحل ثبت اطلاعات ، ارجاعات و آموزش مورد سنجش قرار گرفت و سپس بعد از تحلیل داده ها و رسم نمودار جریان داده ها، مشخص شد که نمودار ثبت اطلاعات و ارجاع از نوسانات کمتری برخوردار است ولی نمودار جریان آموزش کیفیت مطلوبی ندارد. بنابراین فرایند آموزش جهت ارتقاء انتخاب شد. کیفیت آموزش قبل و بعد از مداخله سنجش شد و در نهایت اثر مداخله در کل فرایند مشاوره ارزشیابی شدوبه عنوان نمونه جهت سنجش میزان موفقیت درکارتعداد38زوج موردپرسش وپاسخ قرارگرفتندقبل وبعدازکلاس ویکسری کارجهت بالابردن آگاهی ازقبیل مشارکت دربحث.بالابردن زمان کلاس ورساندن به استاندارد(60دقیقه)واستفاده ازوسایل پیشگیری ازبارداری به عنوان وسیله کمک آموزشی انجام گرفت.ابزارجمع آوری داده ها پرسشنامه ای مبتنی بر12 سوال نوشته که روایی وپایایی آن بانظراساتید موردبررسی وتاییدقرارگرفت وداده ها بااستفاده ازنرم افزارspssتجزیه وتحلیل گردید.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان دادکه25.6درصدزوجین تحصیلات راهنمایی و35.8تحصیلات دبیرستان ودیپلم و25.6درصددانشگاهی و5.1درصدبیسوادبودندومیانگین مشارکت زوجین دربحث از 1قبل ازمداخله به12.5بعدازمداخلهدرکلاس خانمها واز5.به7.5بعدازمداخله رسیدودرزمینه میزان استفاده ازوسایل این میزان از0درصدبه 100استفاده بعدازمداخله رسیدوزمان کلاس از37.5به60بعدازمداخله درکلاس خانمهارسیدواز21.66به60بعدازمداخله رسیدودرنهایت میزان آگاهی زوجین از2.43±3.25به1.55±10.10بعدازمداخله رسید.
نتیجه گیری: اکثریت زوجین اززمان شروع کلاس ناراضی بودندوتحصیلات زیردیپلم وسن بالای 35سال بامیزان درک وآگاهی ازمطالب ارتباطداشته است. وباتوجه به اینکه میزان مشارکت زوجین دربحث وبه کارگیری وسایل به عنوان وسیله کمک آموزشی دریادگیری تاثیر بسزایی داردلذاضروری است که این کارها مدنظرقرارگیرد
کلمات کلیدی: فرایند، مشاوره ، TQM
برسی اپیدمیولوژیک شکستگی هیپ در بیماران بستری در بیمارستان شهید بهشتی یاسوج
محمدحسین بهادرنژاد1، محمدطاهر رضانژاد1، نجمه نظری1
1-کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف : شکستگی هیپ یکی از شایع ترین علت های مرگ ناشی از ضربه بخصوص بعد از 60 سالگی است که اغلب در زنان مشاهده می شود. و هدف این مطالعه برسی اپیدمیولوژیکی شکستگی هیپ وعوام موثر و تعیین برخی عوامل مرتبط با ان است.
مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی تحلیلی بوده و برای کلیه بیماران با تشخیص قطعی شکستگی هیپ در بیمارستان شهید بهشتی یاسوج د رطول سال 1387 بستری شده اند انجام گرفته است.
یافته ها: در این مطالعه 112 نفر با شکستگی هیپ برسی شدند.اکثریت بیماران 80 نفر (71%) مذکر بودند.میانگین و انحرف معیار سن ییماران5/7 + 6/71 بوده است.میانگین و انحراف معییار سن مونث ها6/8+82 به طور معنی داری بیشتر از مذکر ها4/5+71بوده است.علت شکستگی در مونث ها بیشتر افتادن 21 نفر(%66) و در مذکر ها بیشتر دراثر تصادف 26 نفر (%33) که اختلاف معنی دار بود.43 درصد شکستگی ها در اثر خطرات محیط زندگی بوده است. میانگین زمان بستری در مونث ها و در مذکر ها و اختلاف معنی دار بود.در بقیه موارد بر حسن جنس اختلاف معنی داری مشاهده نشد.
بحث و نتیجه گیری: بیماران با شکستگی هیپ در منطقه مورد مطالعه نسبت به سایر مطالعات از سن بیستری برخوردار بوده اند همچنین اتروفی عضلانی بیشتر و پوکی استخوان کمتر از مطالعات مشابه بوده است. در این مطالعه بر خلاف سایر مطالعات بیماران بیشتر مذکر بوده اند و این به علت کشاورز بودن اکثر بیماران و شرایط اقلیمی خاص استان بوده است.
کلمات کلیدی: شکستگی هیپ ، اپیدمیولوژی
عوامل موثر بر رفتارهای ارتقاء سلامت سالمندان شهرستان دنا درسال 91
جواد هارونی1 ، فیروزه مصطفوی2، اکبر حسن زاده3 ، محسن رضایی پور4
1-دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-دانشجوی کارشناسی ارشد آموزش بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
3-دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
4-دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: رفتارهای ارتقاء سلامت یکی از معیارهای عمده تعیین کننده سلامت می باشد که به عنوان عامل زمینه ای در ابتلا به بسیاری از بیماریها شناخته شده است و رعایت این رفتارهای توسط سالمندان باعث جلوگیری از ابتلا به بسیاری از بیماری ها و تاثیر با لقوه در پیشبرد سلامت و افزایش کیفیت زندگی و به همان نسبت موجب کاهش هزینه های مربوط به مراقبتهای بهداشتی در جامعه ای که روز به روز بر تعداد سالمندان آن افزوده می شود, خواهد داشت.هدف از این مطالعه توصیفی – تحلیلی (از نوع مقطعی Cross Sectional ) تعیین عوامل موثر بر رفتارهای ارتقاء سلامت و وضعیت سلامت سالمندان شهرستان دنا بوده است. برای این منظور تعداد120 نفر از سالمندان بالای 65 سال به روش تصادفی ساده انتخاب گردیدند. میانگین نمره کلی رفتارهای ارتقاء سلامت سالمندان شهرستان دنا (8/143)نشان دهنده سطح قابل قبولی از انجام رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت در این گروه بود.به طوری که 85 درسد سالمندان رفتارهای ارتقاء سلامت متوسط و 15 درصد مطلوب داشتند. نتایج این مطالعه نشان داد که الگوی ارتقاء سلامت پندر توانایی پیشگویی کنندگی خوبی برای رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت سالمندان شهرستان دنا داشته است.این موضوع با یافته های سایر مطالعاتی که به تست الگوی پندر پرداخته اند همخوانی دارد. لذا پیشهاد می گردد جهت شناسایی رفتارهای ارتقاء سلامت در سایر نقاط کشور نیز از این مدل بهره گرفته و برنامه های مداخله ای متناسب طراحی گردد.
کلید واژه ها : ارتقاء سلامت , پندر , سالمندان
تجمع فامیلی سیگارکشیدن درجمعیت ساکن درجزیره ی کیش درسال1388
آسیه منصوری1، ایمان الوندی2، حجت زراعتی3، کاظم محمد4، اکبر فتوحی5
1-دانشجوی دکترای اپیدمیولوژی، گروه اپیدمیولوژی و آمار زیستی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران
2-گروه اپیدمیولوژی و آمار زیستی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران
3-دانشیار، گروه اپیدمیولوژی وآمار زیستی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران
4-استاد، گروه اپیدمیولوژی وآمار زیستی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران
5-استاد، گروه اپیدمیولوژِی و آمار زیستی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران
مقدمه و هدف: براساس گزارش سازمان جهانی بهداشت سیگارکشیدن در کشورهای در حال توسعه یک اپیدمی است. یکی از مسائل مهم در رابطه با این رفتار الگوی توزیع آن بین اعضای یک خانواده است. هدف ما در این مطالعه بررسی این است که آیا رفتار سیگار کشیدن در داخل خانواده ها تمایل به خوشه ای شدن دارد و چه عواملی بر روی آن موثر است.
مواد و روش ها: این مطالعه در سال 1388 با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای بر روی خانواده های ساکن در جزیره ی کیش انجام گردید. برای مدلسازی تجمع فامیلی از روش رگرسیون لوجستیک متناوب (ALR: Alternating Logistic Regression) استفاده شد.
یافته ها: نسبت شانس (فاصله اطمینان 95%) سیگاری شدن در افراد خانواده، در صورت سیگاری بودن حداقل یک عضو آن خانواده (06/2-29/1) 63/1 برآورد گردید. این نسبت شانس پس از لحاظ نمودن اثرات عوامل محیطی موثر بر مصرف سیگار به (55/2-50/1)96/1 رسید. در مورد همسران رابطه ی معنی داری دیده نشد. این وضعیت درمورد فرزندان هم دیده شد. اما رابطه ی بین والدین و فرزندان از نظرآماری معنی دار بود. بدان معنا که سیگاری بودن پدر، مادر و یا هر دو شانس سیگاری شدن فرزندان را (84/2-69/1) 19/2 برابرمی نمود که پس ازکنترل عوامل محیطی این نسبت شانس به (57/3- 92/1) 63/2 رسید.
بحث و نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که رفتار سیگار کشیدن به گونه ای معنا دار در بین اعضای خانواده تجمع می یابد. تجمع این رفتار بین والدین و فرزندان از همه ی روابط خانوادگی مورد بررسی دیگر تاثیر گذارتر بود. بنابراین پیشنهاد می شود که به منظور تاثیر بهتر برنامه های مداخلاتی ترک سیگار، این برنامه ها درقالب خانواده – محور و نه فرد- محور صورت پذیرند.
واژه های کلیدی: سیگار کشیدن، تجمع فامیلی، رگرسیون لوجستیک متناوب، روش های خانواده - محور
بررسی سن یائسگی طبیعی و عوارض آن در زنان یائسه شهر بیرجنددر سال 90
غلامرضا شریف زاده1، فرشته عزیزی2، محدثه سلیمانی گلسفیدی2، مریم علیزاده2، مریم طاهری2، بی بی نرگس معاشری3
1-عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند
2-دانشجوی کارشناسی ناپیوسته بهداشت عمومی، کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی بیرجند
3-عضو هیات علمی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی بیرجند
مقدمه و هدف : یائسگی نه تنها پایان باروری یک زن است بلکه آغاز دوره ای از تغیرات جسمانی و متابولیکی است که بر کیفیت زندگی وی تاثیر میگذارد و میتواند موجب بروزمشکلاتی همچون: پوکی استخوان وبیماریهای قلبی وبدخیمی های رحمی وتخمدان شود. با افزایش سالانه ی تعداد زنانی که دوران یائسگی را طی می کنند به نظر می رسد که انجام مطالعات متعدد بر روی الگوی سنی بروز یائسگی و عوامل مرتبط با آن ضرورت داشته باشد. لذا مطالعه ی حاضر به صورت مقطعی برای ”بررسی سن شروع یائسگی و عوامل مرتبط با آن در زنان یائسه ی شهر بیرجند درسال1390 ”صورت خواهد گرفت.
مواد و روش ها : مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی تحلیلی از نوع مقطعی میباشد که بر روی 300زن که در سن یائسگی (45-69)قرار داشتند وساکن شهر بیرجند بودند در سال 1390 انجام گرفت. روش نمونه گیری دراین مطالعه بصورت خوشه ای چند مرحله ای تصادفی شده بود که ابتدا شهر بیرجند بر اساس مناطق تحت پوشش ده پایگاه بهداشتی به ده منطقه تقسیم خواهد شد. در هر منطقه بر اساس بلوک بندی طرح فلج اطفال سال 1387 که خوشه های تحت پوشش هر پایگاه مشخص شده در هر منطقه 5 خوشه بصورت تصادفی ساده از لیست خوشه های تحت پوشش انتخاب و در هر خوشه ده زن واجد شرایط در مطالعه بر اساس چرخش به سمت راست بلوک در مطالعه وارد خواهد شد بوده است. از روش مصاحبه حضوری و پرسشنامه ای شامل اطلاعات فردی ،وضعیت تاهل،سابقه سیگار کشیدن ومصرف دخانیات،سطح تحصیلات،وضعیت اشتغال،سن اولیه منارک،سابقه مصرف قرصهای پیشگیری از بارداری افراد برای جمعآوری اطلاعات استفاده شد. داده ها پس از جمع آوری در نرو افزار spss وارد و آنالیز گردید.
یافته ها : مطالعه حاضر بر روی 300نفر از زنان یائسه با میانگین سن 8/5±1/ 55سال انجام شد. 8/72%زنان متاهل بودند 36% از زنان یائسه مورد مطالعه در سن 13-12سال و 39%در سن 15-14سال اولین قاعدگی را تجربه کَرده بودند. میانگین سن ازدواج آنها 5/3±2/18 سال وحداقل آن 9سالگی وحداکثر سن ازدواج 30 سال بود. سن اولین حاملگی 7/3±5/19 سال بود. در این مطالعه باتوجه به اطلاعات فوق وبررسی انجام شده میانگین سن یائسگی در زنان 5/4±4/48 سال تعیین گردید. اختلاف معنادری در میانگین سن یائسگی بر شغل،سیده بودن،سابقه مصرف دخانیات وقرصهای پیشگیری ازبارداری وجود نداشت. شایعترین عارضه بروز نموده در این دوران گرگرفتگی با 63% موارد تعیین گردید.
بحث و نتیجه گیری : به دلیل افزایش امید به زندگی و افزایش تعداد سالمندان زنان بیش از یک سوم زندگی خود را در دوران یائسگی سپری می نمایند که این دوران با عوارض متعددی همراه بوده و نتایج این مطالعه نشان از شیوع بالای عوارض در این دوران می باشد در نتیجه برای فراهم نمودن یک زندگی همراه با آرامش سازندگی و کارایی زنان که می تواند باعث ارتقا سطح سلامت عمومی جامعه شود مساله فوق باید جزء الویت های بهداشتی قرار گیرد.
واژگان کلیدی :یائسگی، عوامل، بیرجند
بررسی اپیدمیولوژیک اضطراب امتحان در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی یاسوج، سال1391
محمدطاهر رضانژاد1، تیمور رضانژاد2، محمدحسین بهادر نژاد1، شیروان مسعودی اصل1، محمد ذوالعدل3
1-کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-کارشناس آموزشی، معاونت آموزشی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
3-مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی مؤثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: یکی از انواع اضطراب ها، اضطراب امتحان یا ادراک هر ارزشیابی تحصیلی است که یکی از مهم ترین جنبه های انگیزش منفی می باشد و اثرات نامطلوبی بر عملکرد تحصیلی فراگیران دارد. اضطراب امتحان، سلامت روانی دانشجویان را تهدید مى کند و بر کارآمدی، شکوفایی استعداد، شکل گیری شخصیت و هویت اجتماعی آنان تأثیر سوء می گذارد.
مواد و روش ها: نمونه گیری به صورت پرسشنامه اضطراب امتحان ساراسون است که سطح اضطراب امتحان در دانشجویان را می سنجد بدین ترتیب نمرات کمتر از 12 به عنوان نبود اضطراب، نمرات بین 13 تا 37 اضطراب کم، نمرات بین 38 تا 62 اضطراب متوسط و نمرات بالاتر از 63 به عنوان اضطراب زیاد در نظر گرفته می شود. داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS نسخه 17 و از طریق آمارهای توصیفی مانند میانگین، فراوانی نسبی و مطلق و آمار استنباطی کای دو با در نظر گرفتن 05/=α تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: 21.6 در از دانشجویان اضطراب امتحان شدید و 71.9درصد اضطراب امتحان متوسط داشتند. اضطراب امتحان در زنان(28.4درصد) بیشترین مردان(16.7درصد) بود. تجزیه و تحلیل داده ها گویای آن بود که اضطراب امتحان با سن، رشته تحصیلی، وضعیت مسکن، سابقه مشروطی در طی تحصیل، سال ورودی و رضایت از رشته تحصیلی ارتباط آماری معنی دار داشت. بیشترین اضطراب امتحان در رشته های مامایی، پزشکی و هوشبری مشاهده شد. در مجموع دانشجویان ساکن خوابگاه نسبت به دانشجویانی که ساکن منزل شخصی بودند اضطراب امتحان بیشتری داشتند. با افزایش سن به طور نسبی اضطراب امحان کاهش یافته بود. دانشجویانی که دچار افت تحصیلی شده بودند نسبت به دانشجویانی که پیشرفت تحصیلی داشتند اضطراب امحان بیشتری داشتند.
بحث و نتیجه گیری: شیوع بالای اضطراب امتحان در دانشجویان علوم پزشکی یاسوج لزوم توجه جدی و برنامه ریزی جهت برگزاری کارگاه ها و دوره های آموزشی مهارت های کنترل استرس و اضطراب و هم چنین آکوزش مهارت های مطالعه را می طلبد. از طرفی لزوم توجه بیشتر به دانشجویان خوابگاهی جهت فراهم ساختن محیط مناسب تر برای مطالعه احساس می شود.
کلمات کلیدی: اضطراب امتحان، پرسشنامه ساراسون، دانشجویان، علوم پزشکی
بررسی تأثیرآموزش به روش بحث گروهی و ارائه الگو بر بهبود آگاهی و اصلاح نگرش مادران باردار درخصوص سزارین
عباسعلی کریمی1 ، عبد محمد موسوی2، طاهره صالحی زاده3
1-دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-دانشجوی دکترای تخصصی آموزش بهداشت، مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
3-دانشجوی کارشناس ارشد، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: سزارین روشی است که نوزادازطریق یک برش جراحی که برروی شکم ورحم مادرداده میشود،متولدمیگردد.زایمان طبیعی( جزدرموارد خاص وباتاکید پزشک) برسزارین ارجحیت دارد آمارهای موجود نشان می دهد که میزان سزارین درایران و همچنین دراستان کهگیلویه وبویراحمد بسیار بالاتر از استاندارد جهانی میباشد. این مطالعه به منظور تعیین تأثیر آموزش از طریق بحث گروهی یر اصلاح نگرش وآگاهی خانم های بارداردرزمینه سزارین طراحی واجراگردید.
روش کار: این مطالعه ازنوع نیمه تجربی میباشدکه درسال 1390درمرکزبهداشتی درمانی شهیدصدوقی شهریاسوج بامشارکت 56 خانم باردار که بطورتصادفی به دو گروه 28 نفره تقسیم شده بودند(گروه مداخله وگروه شاهد)انجام شد گروه مداخله به دوگروه 14 نفره برای تشکیل کلاس تقسیم شدند.برای هزگروه باتوجه به اهداف ونیازهای آموزشی( که قبلا ازطریق نیازسنجی آموزشی تعیین دشده بود)3جلسه تعیین و اجرا گردید.اطلاعات جمع آوری شده به کمک نرم افزار آماری() مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: یافته ها درخصوص آگاهی نشان داد که در خصوص عوارض 9گانه سزارین از27%،به 68% مواردلزوم سزارین 39%به 67%وفوایدورزش از82%؟به 96%ورزشهای مناسب از40%به80%مواردمنع ورزش از31%به 66%وهمچنین درخصوص تغییرنگرش یافته ها نشان که نگرش آنها دررابطه با ترس اززایمان طبیعی از42%به55 % و درزمینه اصلاح نگرش درموردجلوگیری ازمرگ نوزاد درسزارین از47%به54%درحیطه عملکردی وانجام حرکات ورزشی از7%به 32%تغییریافت.ولی در مجموع گروه شاهد تغییر محسوسی نداشت و آزمون کای دو رابطه معنی داری را نشان می داد.
نتیجه گیری : بحث گروهی همراه با ارائه الگو در خصوص زایمان طبیعی یک روش آموزشی کارآمد در بهبود آگاهی و اصلاح نگرش مادران باردار در زمینه سزارین می باشد.
کلمات کلیدی: بحث گروهی، آکاهی ، نگرش ، سزارین
تاثیر مصرف مکمل اسیدهای چرب امگا3 بر شاخص توده بدنی مردان سالمند
یونس خادمی1 ، شاپور عنبری2، محمد حبیبیان2، سجاد اکبریان قطب آبادی1، مرتضی سبحانی پور1، احمدحسین امیری1
1-اداره کل آموزش و پرورش استان فارس
2-گروه تربیت بدنی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد یاسوج
مقدمه و هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی اثر 8 هفته مصرف مکمل اسیدهای چرب امگا 3 بر شاخص توده بدنی در مردان مسن بود.
مواد و روش ها: این مطالعه به روش تصادفی دو سوکور بر روی 18 آزمودنی سالمند در دامنه سنی 50 تا 70 سال صورت گرفت. افراد شرکت کننده در این تحقیق به طور تصادفی (بر اساس جدول اعداد تصادفی ) به گروههای دریافت کننده مکمل امگا 3 و دریافت کننده دارونما تقسیم می شوند. آزمودنیها در گروه دریافت کننده مکمل اسیدهای چرب امگا 3 به مدت 8 هفته و روزانه 2080 میلی گرم مکمل اسیدهای چرب امگا 3 به صورت 2 کپسول حاوی 360 میلی گرم EPA و 240 میلیگرم DHA دریافت می کنند. آزمودنیها در گروه دارونما روزانه 2 کپسول دارونما حاوی روغن MCT با ظاهری کاملا مشابه با کپسولهای اسیدهای چرب امگا 3 دریافت کردند.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد مصرف مکمل امگا3 باعث کاهش غیر معنی داری در شاخص توده بدنی آزمودنیها شده است.
بحث و نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد مصرف مکمل امگا 3 با کاهش غیر معنی دار شاخص توده بدنی همراه بود که شاید این کاهش ناچیز به دلیل پایین بودن دوز مصرفی یا زمان کم نسبت داد. بنابراین، شاید بتوان از این شیوه مصرف مکمل امگا 3 در کاهش شاخص توده ی افراد سالمند به عنوان یک عامل خطرزای بیماری قلبی – عروقی استفاده کرد.
واژه های کلیدی: شاخص تودۀ بدن، مکمل امگا 3، بیماری قلبی-عروقی
اثر بخشی آموزش الگوی ارتباطی خانوادگی کثرت گرا بر رضایت از زندگی زوجین در شهر اردکان سال 1390
سکینه قاسم پور1، مریم لیمویی2، آمنه مشغول الذکر2
1-کارشناس مسئول واحد سلامت خانواده و جمعیت، مرکز بهداشت سپیدان، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
2-کارشناس شبکه بهداشت و درمان شهرستان سپیدان، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
مقدمه و هدف : هدف از این پژوهش بررسی اثر بخش آموزش الگوی ارتباطی خانوادگی کثرت گرا بر رضایت از زندگی زوجین بود.
مواد و روش : روش آزمایش با گروه کنترل و آزمایش بود. بدین منظور از بین مراجعین به مراکز مشاوره شهر اردکان به صورت تصادفی پرسشنامه ای الگوهای ارتباطی خانوادگی کوئرتر و فیتزپاتریک به عمل آمده از زوجینی که از الگوهای ارتباطی خانوادگی محافظت کننده و بی قید و شرط قرار داشتند بصورت تصادفی 50 نفر انتخاب و آزمون رضایت از زندگی دبیز از آنها بعمل آمده و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل نهاده شدند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه تحت آموزش الگوهای ارتباطی خانوادگی کثرت گرا قرار گرفتند.
یافته ها : بعد از تمام جلسات آموزش هر دو گروه مجدداً آزمون رضایت از زندگی دبیز به عمل آمده چهار زوج از گروههای آزمایش افت داشتند در نهایت 44 زوج (22 زوج گروه آزمایش ، 22 زوج گروه کنترل ) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیل کووار پایش نشان داد که تفاوت معنی داری از نظر میزان رضایت از زندگی بین دو گروه آزمایش و کنترل وجود داشت (05/>.p).
نتیجه گیری : بر اساس نتایج این پژوهش می توان نتیجه گرفت که الگوی ارتباطی خانوادگی کثرت گرا که مبتنی بر گفت و شنود بالا است نقش اساسی در رضایت از زندگی زوجین دارد.
واژه کلیدی : الگوی ارتباطی، کثرت گرا، رضایت از زندگی، زوجین
بررسی آگاهی زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر اردکان فارس از خودآزمایی پستان و عوامل مؤثر بر آن در سال 1390
سکینه قاسم پور1، آمنه مشغول الذکر1، مریم لیمویی1
1-شبکه بهداشت و درمان شهرستان سپیدان، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
مقدمه و هدف : یکی از نگرانیها و دغدغه های جامعه به ویژه زنان سرطان پستان است. سرطان پستان شایع ترین بدخیمی در زنان است. اکنون حدس زده می شود که از هر 9 زن یک نفر در طول مرحله ای از زندگی خود به این بیماری مبتلا خواهد شد. لذا این مطالعه با هدف بررسی آگاهی زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر اردکان از خود ازمایی پستان و عوامل مؤثر بر آن در سال 1390 شد.
مواد و روش : در این مطالعه توصیفی – مقطعی 250 نفر از زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی و درمانی شهری اردکان از طریق نمونه گیری در دسترس در سال 1390 انتخاب شدند. ابزار گرداوری داده ها ، پرسشنامه ای مشتمل بر دو بخش شامل : اطلاعات دموگراتیک ، و بخش دوم شامل 15 سؤال در زمینه آگاهی زنان بود که با توجه به نمرات کسب شده در سه گروه ضعیف ، متوسط و خوب قرار گرفتند. پرسشگران در شیفت های صبح به درمانگاه های مختلف مراجعه کرده و با مصاحبه پرسشنامه ها را تکمیل نمودند. سپس داده های جمع آوری شده با نرم افزار spss و شاخص توصیفی آنالیز گردیدند.
یافته ها : نتایج نشان داد که اکثریت زنان در محدوده سنی 36-24 و 93 درصد متأهل و محدوده سنی 25-17 سال ازدواج کرده بودند. 86 درصد زنان مورد بررسی ، از خودآزمایی پستان اطلاع داشتند. با توجه به طبقه بندی های انجام شده 43 درصد از نمونه ها دارای آگاهی کم و 5/49 درصد آگاهی متوسط و 5/7 درصد آگاهی خوبی بوده اند. بین سن زنان و آگاهی آنها ارتباط معنا داری مشاهده گردید.
نتیجه گیری : با توجه به اکثریت زنان مورد مطالعه از خودآزمایی پستان اطلاع دارند با آموزش های صحیح در مراکز بهداشتی درمانی می توان آگاهی آنان را افزایش داد تا با بالا رفتن آگاهی عملکرد بهتری داشته باشند.
واژه های کلیدی : آگاهی ، زنان ، خودآزمایی پستان ، مراکز بهداشتی درمانی
رابطه شیوع ریسک فاکتورها با شیوه زندگی بیمارانCHF عشایر بخش کاکان
مسعودمقیمی1، سیما محمدحسینی1، محسن سالاری1، محمدعلی مقیمی2
1-عضو هیات علمی، دانشکده پرستاری، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-دانشجوی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
moghimim2004teacher@yahoo.com
مقدمه و هدف: از آنجایی که یکی از مقوله های تامین و ارتقای سلامت در هر کشوری بهبود روش زندگی می باشد لذا لزوم داشتن شیوه زندگی و تعیین الگوی ریسک فاکتور های بیماری های قلبی عروقی در این گروه از بیماران و کاهش خطر ها و به کار بردن راهبردهای مبتنی بر پیشگیری اولیه ضروری بنظر می رسد.
روش کار: این پژوهش یک مطالعه توصیفی، تحلیلی، مقطعی بود، که بر روی افراد بالای 35 سال و بالاتر عشایر مستقر در اطراف بخش کاکان شهرستان بویر احمد صورت گرفته است، روش نمونه گیری به صورت تصادفی ساده، چند مرحله ای (حجم کل نمونه) مشتمل بر 173 نفر بوده است. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه ی حاوی 10 سوال دموگرافیک و 30 سوال تخصصی و معاینه و اطلاعات به دست آمده با وسیله نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها : از نظر تعداد کل جامعه پژوهش 5/73 مرد و 5/26 زن که 1/58 % بیسواد،8/28 % ابتدایی و بقیه مدرک راهنمایی و دبیرستان داشته اند شیوع استعمال سیگار و قلیان 5/47 % (مردان 2/32% و زنان 3/16 % ) بوده است. شغل: 1/38 % چوپان، 6/40%خانه دار و بقیه کشاورز و دامدار بوده اند. شیوع فشار خون بالا 7/22% (مردان 3/15% و زنان 4/7 %) بوده است.کل حجم نمونه از نظر فعالیت بدنی و تحرک حد اقل بیش از سه ساعت در هر روز را داشته اند. متوسط BMI جامعه 8/23 % (مردان49/13 %و زنان32/21%)، چاقی، اضافه وزن بدن و وزن طبیعی به ترتیب BMI 25/7،51/25، 24/77 % بوده است. کل حجم نمونه از نظر ارتباط و موثر بودن شیوه زندگی در بیماری های قلبی عروقی هیچ گونه اطلاعی نداشته اند و مصرف چربی و روغن حیوانی به صورت 100% و تنها 5/19 % به مصرف سبزی و میوه جات در سبد غذایی خانواده فرد اشاره داشتند.
بحث و نتیجه گیری: شیوع عوامل خطرساز در زندگی این قشر از جامعه و شیوه زندگی آنان به ترتیب عبارتنداز : استعمال سیگار، مصرف چربی حیوانی(روغن و پیه)، عدم اطلاع از عوامل ایجادکننده بیماری های CHF، نبودن یا کم بودن مصرف سبزیجات و میوه جات در سبد غذایی و...لذا لزوم آموزش و اطلاع رسانی در زمینه فوق بعنوان اولویتهای پیشگیری اولیه و ثانویه و اصلاح شیوه زندگی آنها حائز اهمیت است.
واژهای کلیدی: شیوع ، ریسک فاکتور، بیماری های قلبی عروقی، شیوه زندگی
ارزیابی آگاهی، نگرش و عملکرد تغذیه ای زنان 49-15 سال و رابطه ی آنها با نمایه ی توده ی بدنی در زنان سنین باروری ساکن روستای اندیکلای شهرستان بابل در تابستان سال 1391
مهین احمدی1، سمانه اکبرپور2، مهدیه خدابنده لو3، الهام زندیان4، کوروش هلاکوئی5
1-دانشجوی کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی، مرکز پژوهش های دانشجویی دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران
2-دانشجوی دکتری اپیدمیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی تهران
3-دانشجوی کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی، مرکز پژوهش های دانشجویی دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران
4-دانشجوی کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی، مرکز پژوهش های دانشجویی دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران
5-استاد، دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی، دانشگاه علوم پزشکی تهران
سابقه و هدف: در حال حاضر بیماریهای مزمن ناشی از تغذیه و سبک نامناسب علت عمده مرگ در کشورهای پیشرفته و نیز ایران می باشند. مطالعه حاضر با هدف فراهم آوردن داده های پایه ای در زمینه آگاهی،نگرش و عملکرد زنان سنین باروری روستای اندیکلای شهرستان بابل در مورد تغذیه و رابطه آن با عوامل خطر بیماریهای عمده غیرواگیر به انجام رسید.
مواد و روش ها: این مطالعه بصورت مقطعی انجام گرفت.نمونه ها 100 نفر با محدوده سنی 49-15 سال که بطور تصادفی انتخاب شدند.جهت ارزیابی آگاهی، نگرش و عملکرد افراد از پرسشنامه ای که بصورت محقق ساخته که پس از مرور منابع و مطالعات تهیه شده و روایی آن با استفاده از نظرات چندین نفر از متخصصین مربوطه انجام شده بود،استفاده گردید.داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار Spss18 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.در این تحقیق سه سطح آگاهی، نگرش و عملکرد تغذیه ای بر اساس نمرات تعیین شده به سه طبقه خوب، متوسط و ضعیف تقسیم بندی شده است.نمایه توده بدنی (BMI) با اندازه گیری قد و وزن به دست آمد.برای تعیین رابطه میان آگاهی، نگرش و عملکرد تغذیه ای افراد مورد بررسی با وضعیت تاهل، میزان تحصیلات، شغل، روش پیشگیری از بارداری، سابقه ی چاقی، فشارخون بالا، دیابت یا بیماریهای قلبی در افراد مورد بررسی یا اعضای خانواده آنها از آزمون آماری chi-square و با سن، نمایه توده بدنی، بعد خانوار،تعداد بارداریها از همبستگی اسپیرمن استفاده شد.برای بررسی تفاوت این متغیرها در میان گروههای سنی،جنسی،تحصیلی و نیزBMI از آزمون آماری Kruskal-wallis استفاده گردید.در تمام موارد مرز معنی داری بصورت 05/0>P تعریف شد.
یافته ها: در این تحقیق آگاهی، نگرش و عملکرد تغذیه ای به سه حالت:مطلوب،متوسط و ضعیف تقسیم بندی شد.نتایج در مورد آگاهی 1/14،2/76 و 7/9درصد و در مورد نگرش 8/7،7/58 و 5/33 درصد و در مورد عملکرد 2/9،2/76 و 6/14محاسبه شد.میزان آگاهی افراد 45-35 سال در مقایسه با سایر گروههای سنی کمتر بود(001/0>P). رابطه مستقیم و معنی داری بین آگاهی با تحصیلات دیده شد (001/0>P). ولی نگرش و عملکرد در بین زنان با سطح تحصیلات زیر دیپلم در حوزه های مصرف چربی و عوامل خطرساز چاقی و بیماریهای قلبی عروقی از دارندگان مدارک دیپلم یا بالاتر بهتر بود(001/0>P). در این مطالعه علی رغم اینکه آگاهی و نگرش افراد متاهل نسبت به افراد مجرد بهتر بود (001/0>P) شیوع چاقی بین زنان متاهل نسبت به مجردین به طور معناداری بیشتر بود.هم چنین زنان چاق آگاهی، نگرش و عملکرد تغذیه ای مطلوب تری نسبت به افراد دارای اضافه وزن یا وزن طبیعی داشتند (001/0>P). زنانی که تعداد بارداریهایشان 3 یا کمتر بود، آگاهی، نگرش و عملکرد تغذیه ای بهتری نسبت به سایرین داشتند(001/0).
بحث و نتیجه گیری : سن، میزان تحصیلات، وضعیت تاهل و وضعیت سلامتی از جمله مواردی هستند که میتوانند در آگاهی،نگرش و عملکرد افراد تاثیر بگذارند.لذا لزوم استفاده از روشهای مختلف آموزشی جهت بهبود عملکرد تغذیه ای جامعه با در نظر گرفتن عوامل موثر بر آن ضروری بنظر می رسد.
واژگان کلیدی: آگاهی تغذیه ای، نگرش تغذیه ای، عملکرد تغذیه ای، نمایه توده بدنی
شیوع کم وزنی در دانش آموزان ابتدایی سمنان
بتول کریمی1، راهب قربانی2
1-مربی، گروه پزشکی اجتما عی، دانشگاه علوم پزشکی سمنان
2-دانشیار، گروه پزشکی اجتما عی، دانشگاه علوم پزشکی سمنان
مقدمه و هدف: کودکان درصد قابل توجهی از جمعیت جهان را تشکیل می دهند. رشد مطلوب و سلامتی در این مرحله از زندگی متضمن سلامت آینده جامعه است. رشد ناکافی مشکل شایع اما قابل پیشگیری است که به دلیل نیازهای بالای متابولیکی کودک بوجود می آید. در این مقاله شیوع کم وزنی بعنوان بخشی از نتایج مربوط به بررسی همه گیر شناسی سوء تغذیه در دانش آموزان ابتدایی استان سمنان ارائه شده است.
مواد و روش: در این مطالعه مقطعی ،2217 نفر از دانش آموزان ابتدایی استان سمنان به روش نمونه گیری چند مرحله ای مرکب از طبقه بندی، خوشه ای و سیستماتیک بطور تصادفی انتخاب، وزن دانش آموزان با استفاده از تراوزی دیجیتال Burer آلمان با دقت 100 گرم اندازه گیری شد. نماگر وزن برای سن برای تعیین کم وزنی ارزیابی و مقادیر کمتر از صدک 5 ام بعنوان"کم وزنی" تلقی گردید. استاندارد، استاندار CDC 2000 می باشد.
یافته ها: 6/50% دانش آموزان را دختران و 4/49% را پسران تشکیل می دادند.2/9% ایشان دچار کم وزنی بودند. بین کم وزنی و شهرستان محل اقامت دانش آموز، تعداد فرزندان خانواده و وضعیت دسترسی به کامپیوتر ارتباط آماری معنی دار دیده شد. بطوری که بیشترین شیوع کم وزنی(3/22%) در بسطام، (در مقابل آن کمترین مقدار ( 1/5%) در گرمسار) ، در دانش آموزان متعلق به خانواده های با تعداد فرزندان بیشتر(7/16 درصد در خانواده با تعداد 4 فرزند و4/8درصد در خانواده با تعداد 1 فرزند ) و در دانش آموزانی که دسترسی به کامپیوتر نداشتند4/10% (در مقابل 7/7% دانش آموزانی که دسترسی به کامپیوتر داشتند) مشاهده شد.
نتیجه گیری: میزان شیوع کم وزنی در دانش آموران استان حائز اهمیت است. توجه به مسئله، انجام مداخله های موثر و مراقبت
های بهداشتی و تغذیه ای توسط خانواده و مسئولین بمنظور پیشگیری از سوء تغذیه ضروری است تا از تداوم سوء تغذیه حاد و مزمن و اثرات و پیامد های ناگوار آن جلوگیری نماید.
کلمات کلیدی: کم وزنی، دانش آموزان، سمنان
The prevalence of underweight in pupils of Semnan
Batool Karimi1, Raheb Ghorbani2
1-Instructor of community medicine Department, Semna University of medical sciences
2-Associate professor of community medicine Department, Semna University of medical sciences
Introduction & Aim: Children constitute a significant percentage of world population. Healthy growth and well being at this stage of life ensures the future situation of health in the community. The common problem of insufficient growth occurs due to increased metabolic needs of the child which is preventable. In this paper, prevalence of underweight as part of the results of the epidemiology of malnutrition in primary students of Semnan province is presented.
Material & Method: In this cross sectional study, 2217 primary school children in Semnan province, are randomly selected based on multi-stage sampling, composed of stratified, cluster and systematic method.Then, their weight were measured using the digital Burer German scale with precision 100 g. Weight-for-age index was used for the assessment of underweight and lower than 5th percentile was considered as "underweight. Besides,the CDC 2000 standard was used.
Findings: 50.6% of the pupils were girls and 49.4% were boys. 9.2 % of them were underweight. Significant relationship was found between underweight students and their residency , number of children in the family, and computer access. So that the highest prevalence of underweight (22.3%) was observed in Bastam (versus the lowest (5.1%) of the Garmsar), in the students belonging to families with more number of children (16.7% of families with four children and 8.4% of families with one child), and in students who did not have access to computers 10.4% (vs. 7.7% of students who had access to computers).
Conclusion: The prevalence of underweight
in the pupils is important. Considering the problem,
performance of effective intervention and nutrition- health care
by the family and authorities is essential to prevent malnutrition and
continuation of adverse effects of chronic and acute malnutrition.
Key words: underweight, pupils, Semnan
بررسی سوء تغذیه به روش تن سنجی در کودکان زیر 5سال در شهرستان سمیرم
محسن مهدوی1، محسن محمدی2، فاطمه افشاری3، همافر مهدوی4
1-دانشجوی کار شناسی ارشد اپیدمیولوژی،دانشگاه علوم پزشکی یزد
2-شبکه بهداشت و درمان سمیرم
3-شبکه بهداشت و درمان سمیرم
4-شبکه بهداشت و درمان سمیرم
mohsen1mahdavi@gmail.com
مقدمه و هدف: سوء تغذیه نوعی بیماری بشمار می آید که بعلت مصرف ناکافی یا بیش از اندازه یک یا چند ماده غذایی بروز میکند.سوء تغذیه بزرگترین عامل مرگ و میر کودکان است.این طرح با هدف ارزیابی وضع تغذیه کودکان در شهرستان سمیرم انجام شد.
مواد و روش ها: نوع مطالعه مقطعی است که در آن کودکان 6تا59 ماه مورد نمونه گیری بررسی می گردند.این مطالعه در پاییز 90 در مناطق شهری و روستایی شهرستان انجام گردید و کلیه این کودکان بعنوان جامعه مورد پژوهش انتخاب گردیدند.در این بررسی کودکان عقب مانده ذهنی و جسمی از برنامه خارج شده و کودک دیگری جایگزین آن می گردید.کودکان 0 تا 6 ماهه جزء نمونه محسوب نمی شوند.حجم نمونه با نرم افزار ENA،741 نفر تعیین گردید که با در نظر گرفتن 5%نمونه بیشتر به 778 نفر نمونه افزایش یافت.روش نمونه گیری بصورت خوشه ای است.با تشکیل 5 تیم پرسشگری آموزش دیده،داده های مورد نیاز از طریق قد،وزن و دور بازو و تکمیل پرسشنامه از طریق محاسبه با مادر جمع آوری می گردد.
یافته ها: مقایسه کوتاه قدی در دختران و پسران نشان می دهد اختلاف معنی داری بین آنها وجود ندارد.5.3کودکان شهری و 5.5 کودکان روستایی مبتلا به سوء تغذیه متوسط و شدید از نظر شاخص کم وزنی هستند که اختلاف معنی داری بین شهری وروستایی وجود دارد.در اندازه گیری دور بازو کمتر از 2% کودکان به سوء تغذیه شدید تا متوسط مبتلا هستند که اختلاف معنی داری بین دو جنس وجود ندارد.
بحث و نتیجه گیری: نتایج بدست آمده نشان می دهد که 14%کودکان منطقه از یکی از درجات مختلف سوء تغذیه رنج می برند.
واژه های کلیدی: سوء تغذیه، تن سنجی
بررسی علل عدم تداوم و میزان بقای یکساله IUD در زنان شهر کرمانشاه
ندا ایزدی1 ، فرید نجفی2، یحیی سلیمی3، یحیی پاسدار4، میترا دربندی5، نسرین محمدی6
1-دانشجوی کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی، کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه
2-گروه آمار و اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه
3-دانشجوی دکتری اپیدمیولوژی، گروه آمار و اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران
4-گروه تغذیه، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه
5-کارشناس بهداشت عمومی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه
6-کارشناس بهداشت عمومی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه
Email: neda.izady@yahoo.com
مقدمه و هدف: یکی از روش های پیشگیری از بارداری مدرن IUD است و یکی از معضلات موجود در استفاده از این روش، خارج کردن زودتر از موعد آن است. این مطالعه با هدف بررسی علل عدم تداوم و میزان بقای یکساله IUD در زنان شهر کرمانشاه صورت گرفت.
روش کار: در این مطالعه همگروهی اطلاعات به صورت تصادفی از بین افرادی که اقدام به IUD گذاری می کردند و با استفاده از پرسشنامه ای حاوی مشخصات دموگرافیک و متغیرهای مربوط به IUD جمع آوری شد. افراد به مدت یک سال و یا تا زمان خروج پیگیری شدند. سپس داده ها کدبندی و به نرم افزار Stata وارد و مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند. جهت تعیین میزان تداوم IUD و عوامل مؤثر بر خروج از روش کاپلان مایر و رگرسیون Cox استفاده شد.
نتایج: میانگین سنی274 زن مورد مطالعه2/6± 2/28سال بود. 15% از زنان IUD خود را خارج کردند که بیشترین علت خروج مربوط به خونریزی و دفع خودبخودی بود. بیشترین میزان خروج IUD (6/75%) در 6 ماه اول اتفاق افتاده بود، همچنین میانگین مدت استفاده درکسانیکه خروج داشتند 8/3± 2/4 ماه بود. ارتباط معنی داری بین خروج IUD و استفاده قبلی از آن یافت شد بطوریکه درکسانی که سابقه IUD نداشتند نسبت خطر بیشتر از کسانی بود که سابقه IUD داشتند(04/0P=). بقای 6 ماهه IUD در این مطالعه 7/88% و بقای یکساله 85% بدست آمد.
نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که خونریزی و دفع خودبخودی از علل عمده قطع این روش می باشند، بنابراین لازم است جهت کاهش میزان خروج و افزایش زمان حفظ IUD تدابیری اندیشیده شود.
کلید واژه: عدم تداوم، IUD، بقا، کرمانشاه
The survey of awareness among client who visited health center in Ardekan-Fars about self breast exam and its effective ingredient in 1390
Sakineh Ghasempoor, Ameneh Mashghoolozekr, Maryam Limooee
Health center in Sepidan.
Introduction and goal: One of the worries of socity, specialy among women is breast cancer. Breast cancer is the most malignacecy among women. Now,it is gusstimate that among 9women,one of them will infect by the breast cancer in her life time.There fore the recent research is done:The survey of awareness among client who visited health center in Ardekan-Fars about self breast exam and its effective ingredient in 1390.
The method and Materials: The research is sectional-descriptive.250 women,who were client in health center in Ardekan were choosen by sampler in 1390.
The data gathering implement was a questionnaire.It included two part:first demogratic information and the second:15 questions about women`s awarenees.The second part was classified in three groups:weak,average and good.
The women under study went to clinic in the morning shifts and fill the forms by interviews.Then the collected data analysised by SPSS software and descriptive index.
Findings: :Result shows that the interviewees`s age was between 24 to 36.
93% of them were married and they got married in range of 17 to 25 years old.86% of women knew the self breast exam.
Regarding to the classification 43% samples had little information,49.5%had average information and 7.5% had good information.It was a meangful relation between the women`s age and their information.
Conclusion: Regarding to survey the majority of women are aware of self breast exam.The women can do it better with more information due to correct instruction in health centers.
Key words: awareness, women, self breast exam
اپیدمیولوژی و مدیریت بیماری ها، بلایا و آسیب های اجتماعی
بررسی شبکه انتقال اطلاعات بلوغ در دانش آموزان نوجوان شهر همدان در سال 1390
لیلا حلیمی ، علی اکبر حقدوست2، اسحق درتاج رابری، سیدرضا مجدزاده3
2-مرکزتحقیقات مدل سازی سلامت ،پژوهشکده آینده نگری در سلامت ، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
3-دانشیار، گروهاپیدمیولوژیوآمارزیستی، دانشکده ی بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی، دانشگاه علوم پزشکی تهران
مقدمه و هدف : با توجه به اهمیت دوران بلوغ در زندگی نوجوانان و تاثیرات عمیق بر همه ابعاد سلامت آنها، آموزش صحیح در این زمینه میتواند در تربیت و دوری آنها از انحرافات در جامعه موثر باشد. ما در این مطالعه انتقال اطلاعات بلوغ بین نوجوانان همکلاسی و مرکزیت شبکه ارتباطی و اطلاعاتی دانش آموزان را بررسی نمودیم.
مواد و روش ها : اطلاعات از350 دانش آموز در 14 مدرسه شهر همدان با استفاده از پرسشنامه جمع آوری گردید. محتوای پرسشنامه شامل: ارتباط هر دانش آموز با همکلاسی خود که شبکه ارتباطی آنها در کلاس را تشکیل میداد ، انتقال اطلاعات بلوغ بین همکلاسان که شبکه اطلاعاتی آنها را تشکیل میداد و خصوصیات دموگرافیک آنها ( سن، جنس، رتبه فرزندی، تعداد فرزندان و شغل و تحصیلات والدین) بود. ترسیم شبکههای اجتماعی دانش آموزان با استفاده از نرم افزار UCInet انجام شد.
یافته ها : شاخص درجه مرکزیت(degree) در شبکه ارتباطی و اطلاعاتی پسرها بیشتر از دخترها بود که به ترتیب (55.4 و 47.6 در شبکه ارتباطی و 33.4 و 20.1 در شبکه اطلاعاتی). رابطه بین شاخص مرکزیت و نوع مدرسه معنی دار مشاهده گردید. p<0.001)) که در مدارس دولتی بالاتر از مدارس غیردولتی بود. همچنین، اختلاف شاخص درجه در دو شبکه در مقاطع مختلف معنی دار و به ترتیب در هنرستان، راهنمایی و دبیرستان بیشتر بود (p<0.001) رابطه بین درجه مرکزیت در دو شبکه ارتباطی و اطلاعاتی دانش آموزان معنی دار بوده(P<0.001) و نتیجه آزمون همبستگی برابر با (r= 0.58) بود.
بحث و نتیجه گیری : این نتایج پیشنهاد میکند، در پسران که نسبت به دختران و در دانش آموزان مقطع هنرستان و راهنمایی نسبت به مقطع دبیرستان که شبکه اطلاعاتی بزرگتری دارند، ممکن است اهمیت بیشتری برای آموزش در مورد اطلاعات بلوغ و باروری داشته باشند. همچنین نشان داده شد اثر مرکزیت در دانش آموزان، عامل افزایش توانایی انتقال اطلاعات بلوغ در شبکه اجتماعی آنها در مدارس است و دسترسی آسان دانش آموزان در کلاس به یکدیگر و صرف وقت کافی در انتقال دانستههای بلوغ و باروری به یکدیگر نقش زیادی دارد.
واژگان کلیدی : شبکه اجتماعی، بلوغ، دانش آموزان، شبکه ارتباطی، شبکه اطلاعاتی، مرکزیت، خصوصیات دموگرافیک
The transfer process of puberty and fertility information in social network of pupils
Halimi,L 1,Haghdoost,A.A2* ,Dortaj Rabari,E3 ,MajdZadeh,R4.
1-Graduate of School of Public Health, Kerman University of Medical Sciences,Bam International Unit, Kerman, Iran
2- Physiology Research Center, Department of Epidemiology & Biostatistics, Kerman University of Medical Sciences, Kerman, Iran
3- School of Public Health, Kerman University of Medical Sciences, Kerman, Iran
4- Centre for Academic and Health Policy Research (CAHP), TUMS-KTE Study Group, Tehran University of Medical
Sciences, Tehran, Iran
Introduction:According to the importance of puberty in adolescents and profound impact on all aspects of their health, proper education in this field can be effective in their training and deviation away from the community. In this report, we studied the data transfer of puberty between peers and we have examined the centrality of pupils communication and information network.
Materials and Methods: We were collected the data from 350 pupils in 14 schools using of questionnaire in the city of Hamedan. The questionnaire content included: the communication of each pupils with their classmates that organized the communication networks in the classroom, the transfer of the puberty information between the classmate that organized their information networks and their demographic characteristics (age, gender, birth rank, children number , occupation and education of their parents), respectively. We were using the UCInet software for drawing social network in the pupils.
Results:Degree of centrality index in the communication and information networks of the boys were more than girls (55.4 and 47.6 in the communication network and 33.4 and 20.1 in the information networks). Relation between the Degree of centrality index and school type were significant.( p <0.001) that in public schools schools was higher than privacy schools. Also, the difference of degree index between the two networks at different levels was more than in technical school, secondary school and high school, respectively. (p<0.001) The relationship between the degree of centrality in communication and information networks of pupils was significant. (P <0.001) and result of the correlation test was equal to (r=0.58).
Conclusion: This study indicates that, the information networks of boys is more than girls, also the pupils information networks of technical school, and secondary school is larger than high school that may had more important of information networks for learning about puberty and fertility.
Keywords:social networks, puberty, pupils, communicative network, informative network, centrality, and demographic characteristics.
ارزیابی ویژگی ها و ساختار پایان نامه های دانشجویان فارغ التحصیل رشته دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد از سال 1384 تا 1388
حسین فلاح زاده1 ، نعیمه کیقبادی2، حسن سعادتی 3 ، فاطمه عزالدینی4، میمنت احسان دوست5
1-دانشیار، گروه آمار و اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد
2-دانشجوی کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد
3-دانشجوی کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد
4-دانشیار، گروه رادیولوژی ، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد
5-دندانپزشک
hasansaadati1391@gmail.com
مقدمه و هدف: پایان نامه ها به عنوان یکی از منابع اطلاعاتی مهم و با ارزش به شمار می آیند. هدف از این مطالعه ارزیابی ویژگی ها و ساختار پایان نامه های دانشجویان فارغ التحصیل رشته ی دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد از سال 1384 تا 1388 بوده است.
مواد و روش کار: در این مطالعه توصیفی کلیه پایان نامه های دانشجویان دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد ، که از سال 1384 الی 1388 به اتمام رسیده و دفاع شده اند و شامل 151 جلد پایان نامه بودند ، مورد مطالعه قرار گرفتند. قسمت های مختلف پایان نامه به دقت مطالعه گردید. به هر قسمت امتیاز داده شد و از مجموع نمرات (امتیازها)، نمره کیفیت پایان نامه تعیین گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار17 Spss و آزمون های T-test و آنالیز واریانس و آمار توصیفی، تجزیه و تحلیل گردیدند.
یافته ها: از نظر کیفیت نمره پایان نامه، 1/78 درصد از پایان نامه ها دارای نمره کیفیت خوب، 9/21 درصد دارای نمره کیفیت متوسط داشتنه اند. 8/25 درصد پایان نامه ها توصیفی، 4/34 درصد تجربی، 2/17 درصد توصیفی – تحلیلی،2/11 درصد تحلیلی و 4 درصد کارآزمایی بالینی بوده است. بین نمرات کیفیت پایان نامه در بخش های مختلف اختلاف معنی داری وجود نداشت(39/0=P).دانشجویانی که از طریق کنکور پذیرفته شده بودند نسبت به سایر دانشجویان (بهداشت کار وتکمیلی) نمره بالاتری داشته اند. بین نمره کیفیت پایان نامه ها و نمره پایان نامه ها همبستگی معنی داری وجود نداشت (r=0.035 و P-Value= 0.673).
بحث و نتیجه گیری: بررسی حاضر نشانگر این مطلب است که پایان نامه های دانشجویان دارای نقایص و مشکلاتی است که نیازمند تحقیقات بیشتری است وپیشنهاد می شود که در تمام دانشگاه ها، نظارت بیشتری روی کیفیت پایان نامه ها صورت گیرد.
کلید واژه : پایان نامه، ارزیابی، تحقیق، دندانپزشکی
The evaluation Characteristics and structures of postgraduate dentistry student’s thesis in Shahid Sadoghi medical university of Yazd from 2005to2009.
Hossein Fallah Zadeh* Naimeh Keyghobady** Hasan Saadati*** Fattemeh Ezzedini**** Meymenat Ehsan Doost*****.
*Associate Professor,Department of Biostatistics and Epidemiology, Shahid
Sadoughi University of Medical Sciences,Yazd,Iran.
**MS.C student , Department of Biostatistics and Epidemiology ,Shahid
Sadoughi University of Medical Sciences,Yazd,Iran.
*** Corresponding Author : MS.C
student , Department of Biostatistics
and Epidemiology ,Shahid Sadoughi University of Medical Sciences,Yazd,Iran Email:
hasansaadati1391@gmail.com
****Associate Professor,Department of Radiology, Shahid Sadoughi University of Medical Sciences,Yazd,Iran.
*****Dentist
Introduction: Thesis as a source
of information are important. The aim of this study was to evaluate the
features and structure of graduate student thesis of Dental Medicine Sahid
Sadougi University of medical science from 2005 to 2009.
Materials and Methods: In this descriptive study, all dental students
Theses Sahid Sadoughi University of Medical Sciences, from 2005 to 2009 have
been completed and defended the dissertation consists of 151 volumes were
studied. The questionnaire was completed for each separately. The parts were
carefully studied. Each section was scored and from the total score,the quality
score was obtained. Data were analyzed with Spss.17 software and T-test, ANOVA
and descriptive statistics.
Results: 78.1% of thesis had high score
quality for methodology and 21.9% had average score quality.based on the type
of the study, 25.8% of the cases where descriptive, 34.4% where experimental,
17.2% where analytic –descriptive, 11.2% where analytic and 4
% where clinical
trial.there was a significance difference between quality scores in various
sections. , there was no significant correlation between quality score
dissertations and theses scores (r = 0.035 and P-Value = 0.673).
Conclusion: This study indicates that students with Theses defects and
problems that require further research recommendations are that all
universities greater control over the quality of the dissertation done. Like
wise this study suggested more education statistics and research to students
and formation aggregative algorithm for dissertation depiction.
Keyword: Dissertation, Assessment, Research, Dental Medicine
مقایسه یافته های رادیوگرافیک Barium.meal.study در بیماران دیس پپتیک با تست های سرولوژی از نظر H.pylori
مسعود معین1، محمدطاهر رضانژاد1، محمد بهشتی1، مرضیه اوحدیان1
1-کمیته نحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: عففونت با H.pylori یکی از عفونت های شایع در کشورهای پیشرفته و در حال پیشرفت است.که عامل بسیار مهمی در ایجاد زخم های معده و اثنی عشر،گاستریت مزمن و بدخیمی ها در دستگاه گوارش انسان قلمداد می گردد.تشخیص زود هنگام بیماری و عفونت می تواند در جلوگیری از عوارض بیشمار بعدی بیماری نقش بسیار مهمی داشته باشد. هدف از این پژوهش برسی یافته های رادیوگرافیکBarium.meal.study در بیماران دیس پپتیک با تست های سرولوژی از نظرH.pylori می باشد.
مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی تحلیلی بر روی 100 بیمار مراجعه کننده به کلنیک شماره 2 شهید مفتح یاسوج،که به روش تصادفی انتخاب شده بودند انجام گرفت که بعد از مطالعه 40نفر از بیماران از مطالعه خارج شدند.بعد از انجام این تست و نتایج بدست امده ،برای تمام بیماران تست راذیوگرافی انجام گرفت و نتایج بدست امده جهت حساسیت و ویژگی تست جدید مقایسه گردیدند
یافته ها: از مجموع 60تست انتی بادی انجام شده 37 نفر(24 زن و 13مرد)معادل 6/61 درصد تست مثبت و 23 نفر(15زن و8 مرد)معادل 4/39 تست منفی داشتند.از 60رادیوگرام بلع باریم تنها 7 نفر رادیوگرافی مثبت داشت:که شامل چین های هیپر تروفیک(6نفر معادل 85 درصد)و زخم فعال (1نفر معادل 15 درصد)بود.از این 7 نفر 5 نفر زنو 2 نفر مرد بوده اند. حساسیت و ویژگی این تست جدید در مقایسه با انتی بادی به ترتیب 13و 91 درصد گزارش گردید.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به شیوع بالای دیس پپسی در جمعیت واهمییت تشخیص به موقع ان و جلوگیری از عوارض آن،دستیابی به روش تشخیصی ارجحضروری به نظر می رسد که استفاده از روش باریم میل ،روش تشخیصی کمک کننده در این زمینه است.
واژگان کلیدی: دیس پپسی، barium.meal. study، سرولوژی، h.pylori
بررسی میزان شیوع اضطراب و پرخاشگری در زنان دارای اختلالات کنش جنسی مراجعه کننده به بیمارستان طالقانی شهر تهران
خیرالله نوریان1، ابوالقاسم هادی نیا2، پیمانه نعمتی3، الماس نجات الهی4
1-عضو هیأت علمی، گروه روانپرستاری دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-عضو هیأت علمی، گروه ایمنولوژی، مرکز تحقیقات سلولی و ملکولی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
3-دکتری روانشناسی عمومی از دانشگاه آکادمی علوم دانشکده فلسفه و حقوق و روانشناسی، ایروان،ارمنستان
4-بیمارستان آموزشی درمانی شهید رجایی یاسوج
noorian20@yahoo.com
مقدمه و هدف : اختلال کژکاری جنسی زنان 1(FSD) بنا به نظر انجمن روان پزشکی آمریکا به چهار دسته اختلال در میل جنسی ،برانگیختگی ،ارگاسم و درد تقسیم بندی می شوند.داشتن FSD در صورت مزمن شدن منجر به اضطراب ، افسردگی ، پرخاشگری و ایجاد مشکلات در دیگر جنبه های زندگی فرد می شود. هدف از تحقیق حاضر ، بررسی زنان دارای FSD ، اضطراب وپرخاشگری و تأثیرات مشاوره ی شناختی –رفتاری بر آن ها بوده است.
مواد و روش ها: این مطالعه به روش تصادفی ساده صورت گرفته است که روی 105 نفر از زنان دارای اضطراب و پرخاشگری ناشی از مشکلات جنسی انتخاب شده که با میانگین سنی35 سال بودند ، انجام گردیده است. برای سنجش رضایت جنسی از پرسشنامه ی رضایت جنسی گلومبوک راست، و میزان اضطراب از پرسشنامه 40 سئوالی اسپیلبرگر و برای سنجش پرخاشگری از پرسشنامه پرخاشگری باس و مارک پری استفاده گردید.
یافته ها : در مجموع میانگین کل نمره رضایت جنسی 05/79 و میانگین نمره در پرخاشگری فیزیکی 20/28 و پرخاشگری کلامی 30/17 و پرخاشگری عصبی 95/28 و پرخاشگری دشمنی 95/29 ، (p<0/05 ). نتایج حاصل از پرسشنامه ی اسپیلبرگر ، نشان داد که میانگین نمره اضطراب موقعیتی و صفتی به ترتیب 63 و 50/62 بود، که مطالعه نشان داد کلیه زنان مراجعه کننده به نوعی دارای اضطراب متوسط تا شدید بودند.
بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان داد زنانی که اختلال در میل جنسی و ارگاسم و برانگیختگی جنسی دارند، اضطراب و پرخاشگری درآنها بیشتر وجود دارد و لازم است مطالعاتی درخصوص نحوه کاهش اختلالات جنسی از جمله روان درمانی شناختی و رفتار درمانی صورت گیرد، و روانسناسان و روانپزشکان نقش قابل توجهی در کاهش اضطراب و پرخاشگری به عنوان واکنش های همراه با این اختلال ایفا کند.
واژگان کلیدی : اختلالات جنسی ، اضطراب، پرخاشگری، زنان
Psychometric properties of the Persian version of Social Capital Questionnaire in Iran
Arezoo Yari1, Haidar Nadrian2*, Hamideh Rashidian3, Saharnaz Nejat4, Nader Esmaeilnasab5, Rajabali Doroudi6
1-M.Sc. in Epidemiology, School of Medicine, Kurdistan University of Medical Sciences, Kurdistan, Iran.
2-M.Sc. in Health Education, Department of Nursing & Midwifery, Sanandaj Branch, Islamic Azad University, Sanandaj, Iran.
3-Ph.D. student in Epidemiology, School of Health, Kerman University of Meidcal Sciences, Kerman, Iran.
4-Associate Professor in Epidemiology, School of Health and Health Research Institute, Tehran University of Medical Sciences, Tehran, Iran.
5-Associate Professor in Epidemiology, School of Medicine, Kurdistan University of Medical Sciences, Kurdistan, Iran.
6=M.Sc. in Epidemiology, School of Health and Health Research Institute, Tehran University of Medical Sciences, Tehran, Iran.
*Corresponding Author: address: Department of Nursing & Midwifery, Islamic Azad University-Sanandaj Branch, Pasdaran Street, Sanandaj, Iran 617777541 e-mail: nadrian@razi.tums.ac.ir
Introduction: The aim of this study was to investigate the psychometric properties of Social Capital Questionnaire developed by Onyx and Bullen (2000) among a sample of medical science students in Tehran University of Medical Sciences, Iran.
Material and methods: Multistage cluster sampling was employed to recruit 293 medical students (Male: 95/Female: 198) from 7 faculties in Tehran University of Medical Sciences. After translating the SCQ into Persian applying back-translation technique and three-stage consensus panel, the questionnaires administered to the respondents.
Findings: Exploratory Factor Analysis (EFA) was conducted to evaluate factor structure of the Persian SCQ (P-SCQ).
Conclusion: Our findings support the meaningfulness of P-SCQ as an instrument that is worthy of further attention for use in social health researches.
Key words: Social Capital, Factor Analysis, Construct Validity, Iran
بررسی اپیدمیولوژی حیوان گزیدگی در شهرستان شیراز در سال 1390
احمدبدیعی نژاد1، لهراسب کشاورز2، علی محمد شاهیجانی3، مهراب صیادی4
1-مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
2-مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
3-مرکزبهداشت شیراز، مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
4-مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
مقدمه و هدف: هاری یک بیماری ویروسی است که سبب ابتلاء تمام حیوانات خونگرم از جمله انسان میگردد. متاسفانه در کشور های در حال توسعه اقدامات موثری برای کنترل این بیماری نیامده وهاری از گذشته در بین سگها و حیوانات اهلی شایع است. در ایران هم بیماری هاری از نظر بهداشتی و اقتصادی حایز اهمیت است. لذا این پژوهش با هدف تعیین وضعیت اپیدمیولوژی بیماری هاری در شهرستان شیراز انجام شده است.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع توصیفی مقطعی بوده که در آن ازاطلاعات موجود 2814مورد فرد حیوان گزیده مراجعه کننده به واحدهای هاری شهرستان شیراز درسال 1390 استفاده شد. فاکتورهای مربوط به بیمار، مکان زندگی، زمان گزش و محل گزش مورد بررسی قرار گرفتند. از رگرسیون لجستیک جهت سنجش اثر متغیرهای مورد نظر بر تاخیر دریافت درمان پیشگرنده از هاری استفاده شد.
یافته ها: بر اساس یافته های این پژوهش بیشترین فراوانی حیوان گزیدگی متعلق به افراد مذکر2429(87%) بوده و فروانی بیماری درفصل بهار801(28/5%) بیشتر ازسایر فصول بوده است. 2486(88%)حادثه حیوان گزیدگی را در شهر تجربه کرده اند. بیشترین موارد گزش توسط سگها 1845(67%) اتفاق افتاده است. مهمترین عوامل تاثیر گذار در داشتن یا نداشتن تاخیر شامل سن(OR=0/49, ،CL=0/34-0/55)، زمان حادثه CL=1/51-1/63,OR=1/67))، محل حادثه(CL=1/41-2/9,OR=2/57) شغل ((CL=0/45-1/19, OR= 0/97 و نوع حیوان (CL=2/22-5/31,OR=3/1) بوده است.
نتیجه گیری: حیوان گزیدگی هنوز یکی از مشکلات مهم بهداشت عمومی است که فعالیتهای آموزشی همراه با سایر اقدامات پیشگیری کننده میتواند نقش به سزایی در کنترل موارد آن داشته باشد.
واژگان کلیدی: حیوان گزیدگی، اپیدمیولوژی، زمان تاخیر، شیراز
Epidemiologic Survey of Animal Bites in shiraz during 2011-2012
ahmad badee nezhad1, lohraseb Keshavarz2, Alimohamad Shahijani3, mehrab sayadi4
1= instructor in environmental health of shiraz university of medicale sciences ,shiraz, investigation centeral of social factors effective of health
2- bachelor's degree general health shiraz health center , investigation centeral of social factors effective of health
3- Correspondence, responsible bachelor's degree genera health shiraz health center, investigation centeral of social factors effective of health
4- instructor in statistician of shiraz university of medicale sciences ,shiraz, investigation centeral of social factors effective of health
Introduction Objective: Rabies is a viral disease that causes all warm-blooded animals– including man to be affected. Unfortunately, in developing countries no effective action has been taken to control this disease and just as in the past rabies is still widespread. In Iran, too, the disease is of importance from an economic and health point of view. Therefore this research has been undergone with the aim of determining the situation of epidemiology of the disease in shiraz.
Material and Method: The present research is a descriptive cross-sectional study in which, the existing information for 2814 bitten subjects referring to shiraz rabies units in2011-2012 was used. Patient-related factors, factors related to location, factor related to the time of bited, as well as bite status were studied. the logistic regression analysis was used to measure the effect of considered variables on delay in receiving preventive treatment of rabies.
Results:The findings of this research show that animal bites were more widespread among male2429(87%) and The incidents were more frequent in spring801 (%28.5) than in any other season. 2486(88%) cases of animal-bite incidents were experienced in the city. Moreover, most of the victims were bitten by dogs845 ( 67%). The most offective factors in delaying or notdelaying were inclusive age (OR=0/49,CL=0/34-0/55), time of accident( CL=1/51-1/98,OR=1/67) place of accident (CL=1/41-3/1,OR=2/57), vocation (CL=0/45-1/19, OR= 0/97)and animal type(CL=2/22-5/31,OR=3/1).
Conclusions: Animal bites are one of the most important problems of public health. Educational activities along with preventive measure can play a significant role in controlling this problem.
Key words: Animal bits, Epidemiology, Delay time, shiraz
وضعیت رشد قدی در دانش آموزان ابتدایی سمنان
بتول کریمی1، راهب قربانی2
1-مربی، گروه پزشکی اجتما عی، دانشگاه علوم پزشکی سمنان
2-دانشیار، گروه پزشکی اجتما عی، دانشگاه علوم پزشکی سمنان
مقدمه و هدف: رشد کودکان در سنین 6 تا 12 سالگی آهسته اما یکنواخت و بموازات افزایش دریافت ثابت غذا رخ می دهد. یک بررسی کامل وضع تغذیه در این سنین شامل داده های آنتروپومتریک از جمله قد می باشد. این مطالعه به بررسی رشد قدی دانش آموزان ابتدایی استان سمنانپرداخته است.
مواد و روش: شاخص قد برای سن دانش آموزان ابتدایی استان سمنان در یک مطالعه مقطعی مورد بررسی قرار گرفت. 2217 نفر با روش نمونه گیری چند مرحله ای شامل طبقه بندی، خوشه ای و سیستماتیک بطور تصادفی انتخاب و قد ایشان با استفاده از متر نواری غیر قابل ارتجاع اندازه گیری گردید.جهت ارزیابی وضعیت تغذیه با استفاده از نماگر قد برای سن از استاندارهای CDC 2000استفاده وبه مقادیر کمتر از پرسنتایل 5 ام "کوتاه قدی تغذیه ای" اطلاق گردید.
یافته ها: کوتاه قدی در 9/8 درصد دانش آموزان مورد مطالعه مشاهد گردید. بین کوتاه قدی و شهرستان محل اقامت، سکونت در شهر یا روستا، سن دانش آموز، رتبه تولد، تحصیل مادر وسابقه آلودگی دانش آموز به انگل ارتباط آماری معنی دار وجود داشت. بدین شکل که بالاترین میزان شیوع کوتاه قدی در سرخه (5/20%)، در دانش آموزان روستایی، 1/12% (در دانش آموزان شهر نشین 9/7%)، در دانش آموزان سنین بالاتر ، در کودکان با رتبه چهارم تولد 4/12% (در مقابل کمترین مقدار0/4% متعلق به کودکان رتبه تولد سوم)، در کودکان مادران بی سواد 3/16%(در مقابل3/7% کودکان مادران با تحصیلات دانشگاهی) و در کودکان با سابقه ی آلودگی انگلی4/17% (در مقابل 2/8% آنانی که چنین سابقه ای نداشتند) وجود داشت.
نتیجه گیری: تعداد قابل توجهی از دانش آموران استان با مشکل کوتاه قدی مواجه هستند. شیوع سوء تغذیه در دانش آموران استان بخصوص برخی مناطق از مقادیر مورد انتظار بیشتر است.جهت کنترل مشکل سوء تغذیه مزمن و حاد و عوارض ناخوشایند آن نیاز به برنامه ریزی های موثر در سطوح مختلف از خانواده و مدرسه تا بخش های ارائه دهنده خدمات بهداشتی می باشد.
کلمات کلیدی: کوتاه قدی، دانش آموزان، سمنان
Height growth in the primary students of Semnan
Batool Karimi1, Raheb Ghorbani2
1-Instructor of community medicine Department,Semnan University of medical sciences
2-Associate professor of community medicine Department, Semnan University of medical sciences
Introduction& Aim:Growth trend in Children of ages 6to 12years happens with a low pace but it is monotonous and proportional to the consistent increase of food intake. A promising nutritionalassessment of children within these ages includes gathering anthropometric data such as theight. This study surveyed the growth of height in primary students of Semnan province.
Material & Method: In this cross sectional study the index of height was measured.2217primary school children in Semnan province were randomly selected based on multi-stage sampling, composed of stratified, cluster and systematic methods.The heights were measured using a non-elastic tape. The height-for-age index and CDC 2000 standard was used to assess the nutritional status of the samples. Eventually, those with heights lower than the 5th percentile were considered as "stunting".
Findings: Stunting was observed in 8.9% of the examined pupils. A Significant relationship was observed between stunting and pupils' residency ,residence in city or village, age of students, birth rank, mothers’ education level and history of the pupils’ parasite contamination.The highest prevalence of stunting was seen in Sorkhe (20.5%), among the rural pupils,12.1%( v.s 7.9% in urban pupils), in the older pupils, in the children with 4thbirth rank, 12.4%(v.s the lowest rate 0.4% in the children with 3thbirth rank), in the children belonging to uneducated mothers,16.3%(v.s 7.3% children belonging to College educated mothers) and in the pupils with history of parasite contamination, 17.4%( v.s 8.2% who had no such history).
Conclusion: Considerable number of pupils are faced with the problem of stunting. Effective planning is necessary to be done by different sections; families, schools, health departments and health centres in order to eliminate the problem of chronic and acute malnutrition and its undesirable side effects.
Key words: stunting, pupils, Semnan
بررسی روند 5 ساله سرطانهای دستگاه ژنیتال در زنان مبتلا استان یزد طی سال های 1389-1385
فاطمه امیری1، لطفی م2
1-دانشجوی کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد
2-دانشیار، گروه آمار و اپیدمیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد
زمینه و هدف: سرطان های دستگاه ژنیتال بر طبق آمارهای غربی،7/12% از کل بدخیمی های زنان را به خود اختصاص داده است و 8/9% از کل مرگ و میر زنان بر اثر سرطان مربوط به این بدخیمی ها میباشد.
روش اجرا: این مطالعه به روش مقطعی- تحلیلی وبا هدف شناخت روند سرطان های دستگاه ژنیتال در استان یزد طی سالهای 1385-89 انجام گرفته است. تمامی موارد سرطانهای دستگاه ژنیتال ثبت شده در مرکز ثبت سرطان استان یزد طی سال های 1385 الی 1389 مورد بررسی قرار گرفت و میزان بروز برحسب سن، محل سکونت و سال بروز ، شغل، درامد وسابقه فامیلی محاسبه شد. داده ها با استفاده از ازمون های توصیفی، کای دو،student t-test مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: سرطان های دستگاه ژنیتال در سنین بالاتر از 50 سال و در زنان خانه دار و متاهل شایع تر می باشد. سطح تحصیلات اکثر انها در حد ابتدایی (40.5%) و درامد اغلب انان (49.6%) در رنج متوسط قرارداشت. بیشترین امار ابتلا (30%) مربوط به سال 89 می باشد. از بین سرطان های دستگاه ژنیتال ، سرطان رحم (جسم رحمی و آندومتر رحم) بیشترین درصد فراوانی (42.73%) را به خود اختصاص داده است. نتایج نشان داد که تنها رابطه بین وضعیت تاهل و بروز بیماری (p-value=.034) و همچنین رابطه بین سن و بروز بیماری (p-value=.000)معنی دار بود. سرطان سرویکس و رحم در سنین بالای 50 سال وسرطان تخمدان در سنین کمتر از 30 سال شایع تر بوده است.
بحث و نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که میزان بروز سرطان دستگاه ژنتیال در میان زنان یزدی یک روند افزایشی طی سالهای 1385 تا 1389 داشته است و فاکتورهای اقتصادی اجتماعی نقش مهم و معناداری داشته اند. این نتایج، مشابه نشانگرها وشاخص های سلامت جوامع کشورهای در حال توسعه است که تحت تاثیر تغییرات فاکتورهای محیطی ، اقتصادی و اجتماعی قرار گرفته است
کلید واژه ها: سرطان، ژنیتال، روند، زنان، یزد، ایران
Evaluation of 5 years trend of occurrence for the Genital system carcinoma in the women Yazd province -2006-2010
Fatemeh A1 , Lotfi MH2
1-Mse, student of Epidemiology, Shahid Sadoughi university of medical Sciences*
2-Associate professor, Health Faculty, Shahid Sadoughi university of medical Sciences
Corresponder*: fatemeh.amiri42@yahoo.com
Background: According to some studies in the western countries, %12.7 of total female cancers and %9.8 of all deaths resulted from cancers in the females are due to genital system carcinoma.
Methods: The present analytic cross sectional study was done on the cancer registry data of Yazd province for the evaluation of trend of genital carcinoma occurrence amongst females from 2006 to 2010. The trend of cancer incidence was calculated according to age, year of occurrence, family history, income, job and residence place. Data was analyzed using student T-test and chi-square test.
Findings: There were seen higher percentages of cancer amongst age above 50 years, married women and householders. Majority of those had education level of primary (%40.5) and moderate income level (%49.6). The highest incidence rate was related to year 2010 (%30) and uterus cancers including body & endometrial was more common than others ( %42.7). The association between cancer incidence and age (p<.001) also disease occurrence and marital status (p=.03) were seen statistically significant. Cancers of uterus and cervix among subjects with age above 50 and cancer of ovary among females under 30 years was more common.
Conclusion: our results showed that the incidence rate of genital carcinoma amongst Yazdi females has had a increasing trend from 2006 to 2010 and socio- economic factors had significant role in the causation of cancer. This is the same indicators coming from developing countries where community health is influencing from socio-economic and environmental changes.
Key words: Cancer, Genital, female, trend, Yazd, Iran
بررسی اپیدمیولوژیک بیماری سل در شهرستان شیراز طی سا لهای 1390-1389
احمدبدیعی نژاد1، علی محمد شاهیجانی1، لهراسب کشاورز1
1-مرکز بهداشت شیراز، مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
مقدمه و هد ف: امروزه علی رغم پیشرفت علوم مختلف پزشکی ، بیماری سل همچنان یکی از مهم ترین علل مرگ ومیر و ناتوانی انسا ن ها است. اپیدمیولوژی بیماری سل به منظور تحت کنترل قرار دادن و پیشگیری بیماری مورد توجه و نیاز است. هدف این مطالعه بررسی اپیدمیولوژی سل در شهرستان شیراز در طی سالهای 1389-1390می باشد.
مواد و رو ش ها: این بررسی یک مطالعه توصیفی-مقطعی می باشد. کلیه افرادی که برای آنها در مقطع زمانی سال1390-1380پرونده سل تشکیل شده بود وارد مطالعه شدند. متغیرهای فردی ( سن،جنس،ملیت، شغل، محل سکونت،) ثبت گردیداطلاعات با نرم افزار آماری SPSS وارد رایانه شده و با آمار توصیفی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
یافته ها: از 124 بیمار ثبت شده 87%(108)درصد را مردان و13%(16)درصد را زنان تشکیل میدادند(P=0/002). حدود 90%(112) از موارد مبتلایان را ساکنین شهرها تشکیل می دادند و91%(113) آنان نیز ایرانی و 9%(11) اتباع افغانی بودند.(p=0/01) بیشتر بیماران در گروه سنی 46-30سال قرار داشتند. تقریبا 6%(7) مبتلا به سل ریوی و 94%(117) مبتلا به سل خارج ریوی بودند، که شایع ترین محل سل خارج ریوی به ترتیب غدد لنفاوی و استخوان بود(P=0/00). 6/1درصد(2) غیبت ازدرمان و 4%(5)درصد شکست درمان گزارش شد((P=0/003.
بحث و نتیجه گیری: هر چند به نظر می رسد بروز بیماری در سال های اخیر کاهش داشته است لکن از نظر آماری این کاهش معنی دار نبوده است. ار نتایج مطالعه حاضر و مقایسه با سایر مطالعات چنین برداشت می گردد که سل خارج ریوی در مردان منطقه از شیوع کمتری برخوردار است.
واژگان کلیدی: سل، سل مقاوم به درمان، اپیدمیولوژی، شیراز
Epidemiological study of tuberculosis in shiraz city (Iran) during 2010-2012
ahmad badee nezhad1, Alimohamad Shahijani 2, lohraseb Keshavarz 3
1- instructor in environmental health of shiraz university of medicale sciences ,shiraz, investigation centeral of social factors effective of health
2- responsible bachelor's degree genera health shiraz health center, investigation centeral of social factors effective of health
3- bachelor's degree general health shiraz health center , investigation centeral of social factors effective of health
background and purpose: Nowadays, tuberculosis (TB) is still one of the most important causes of disability and fatality in human population in spite of continuous advances in different medical sciences. Epidemiological study of tuberculosis should be paid to attention for settle control, Prevention of brucellosis. The aim of this study was to examine epidemiology of tuberculosis (TB) in shiraz (Iran) during 2010-2012.
material and method: this survey was performed as a cross-sectional descriptive study. and all the pulmonary tuberculosis patients who had file to be recorded entered into the study(2010-2012). personal variations were to register(age, sex, nationality, occupation and residence local). data were entered computer and analyzed using descriptive and methods by statistical package of spss.
Results: from 124 patients87% (108) were male and 13%(16) were female (p=0/002). Scantling 112(90%) of cases were city dwellers and 91%(113) were iranian and others9% (11) were afghan (p =0.01). Most of the patients were 30-46 years old. Approximately 6%(7) suffered from pulmonary tb and 94%(117) suffered from intrapulmonary tb that the most common location of extra Pulmonary tuberculosis was respectively lymph node and bone(P=0/00). There was 1.6%(2) interrupted treatment and 4%(5) failure treatment
Conclusion: although it seems that the incidence of disease has decreased, but this decrement is Not significantly different. Result of this study and comparison with other studies show that extra pulmonary tuberculosis have less accession in male of locale.
Key words: Tuberculosis, Epidemiology, Drug Resistance Tuberculosis, shiraz
مطالعه رفتار کشاورزان پسته در مورد استفاده از سموم کشاورزی در کرمان
مهشید لؤلؤیی1 ، فرزانه ذوالعلی2، علیرضا رزاقی3
1-مربی، گروه بهداشت محیط، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
2-مرکز تحقیقات منطقهای اچ آی وی هاب، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
3-مرکز تحقیقات منطقهای اچ آی وی هاب، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
مقدمه و هدف: استفاده ناصحیح از سموم کشاورزی می تواند سبب بروز مشکلات جدی بر روی سلامت انسان از جمله انواع سرطانها شود. اهمیت این مسئله در سالهای اخیر به ویژه در بین کشاورزان موجب نگرانی سیستمهای بهداشتی گردیده است. در این مطالعه به بررسی الگوهای رفتاری کشاورزان پسته در مورد استفاده از سموم کشاورزی پرداخته شده است.
مواد و روشها: این مطالعه یک مطالعه توصیفی مقطعی است که در منطقه چترود در کرمان انجام شده است. در مجموع 278 نفر از کشاورزان پسته در این منطقه وارد مطالعه شدند. بعد از کسب رضایت شفاهی از شرکت کنندگان، پرسشنامه مطالعه از طریق مصاحبه با کشاورزان تکمیل گردید.
یافتهها: تقریبا همه کشاورزان (6/99%) از سموم کشاورزی استفاده میکردند. بیشتر شرکت کنندگان در مطالعه (80%) از نظر سطح تحصیلات بیسواد یا دارای سطح سواد ابتدایی بودند درصد قابل توجهی از بچههای کشاورزان (8/66%) توسط والدین خود در کار سمپاشی شرکت داده میشدند.
نتیجهگیری: بیسوادی و سطح سواد اندک سبب میشود تا کشاورزان نتوانند از اطلاعات دستورالعملها و سایر منابع موجود در مورد نحوه استفاده صحیح از سموم، استفاده نمایند. بنابراین لزوم بهکارگیری برنامههای آموزشی برای کشاورزان و خانواده آنان در جهت مواجهه کمخطر با سموم کشاورزی ضروری به نظر میرسد.
کلیدواژه: سموم، مواجهه شغلی، رفتار، پیشگیری
Investigation of Behavior about Pesticide Use among Pistachio Farmers in Kerman, Iran.
Mahshid Loloei1.Farzaneh Zolala2.Alireza Razzaghi3
1Environmental Health Engineering Dept. Kerman Medical sciences University, Iran
2Statistics &Epidemiology Dept., Kerman Medical sciences University, Iran.
3 Statistics &Epidemiology Dept., Kerman Medical sciences University, Iran.
Introduction:Improper use of pesticides can cause problems for human health, which have become a serious concern in recent years especially among farmers. We conducted this study to investigate the pattern using of pesticides among pistachio farmers in Kerman, Iran.
Method: This study was conducted in a region,Chatroud, in Kerman. A total of 278 respondents were enrolled to this cross sectional study. All participants were consented to be interviewed verbally. The score of questioner was based on the correct; 1 to the correct answer and 0 to the false response.
Results:Approximately all of respondents used agricultural pesticides (%99.6).Most of them were illiterate or completed primary school (%80).Considerable percentages of farmer’s children were involved in spraying of pesticides (%60.8).
Conclusion:Illiteracy and low level of education among farmers unable them to obtain information and understanding the instruction for proper using of pesticides. It needs to introduce, training and schedules about appropriate using of pesticides for this group.
Key words: Pesticides, Occupational exposure, Behavior, Prevention
بررسی شیوع هپاتیت c در افراد پرخطر استان کهگیلویه و بویر احمد
محمدطاهر رضانژاد1، محمد بهشتی1، مرضیه طباطبایی1
1-کمیته تحقیقات دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: هپاتیت c مزمن یکی از علل بیماری های مزمن کبد و پیوند کبد را تشکیل داده و ریسک سرطان کبد ( HHC ) را بالا می برد. یکی از مهمترین راههای انتقال این بیماری از طریق تزریق غیر ایمن است. این آلودگی در میان زندانیان و معتادان تزریقی شیوع فراوانی دارد. همچنین در دریافت کنندگان فراورده های خونی ( بیماران مبتلا به تالاسمی، هموفیلی و... ) و کارکنان مراکز بهداشتی نیز ریسک ابتلای به این عفونت بالا می باشد. هدف اصلی از این مطالعه بررسی شیوع هپاتیت c در جمعیت پر خطر در استان کهگیلویه و بویر احمد بوده است.
مواد و روش ها: این پژوهش یک مطالعه توصیفی- مقطعی است که با هدف تعیین سرولوژی بیماری هپاتیت c در افراد پر خطر در استان کهگیلویه و بویر احمد انجام شده است. افراد مورد مطالعه 2009 نفر از افراد در معرض خطر شامل: زندانیان ( 616 نفر )، معتادان تزریقی (158 نفر )، کارکنان مراکز بهداشتی درمانی (222 نفر )، افرادی که تزریق مکرر خون داشته اند شامل مبتلایان به تالاسمی ماژور (49 نفر )، هموفیلی (3 نفر) و سابقه دریافت خون(18 نفر)، افراد با سابقه ارتباط جنسی محافظت نشده (23 نفر)،افراد با سابقه سایر رفتارهای پر خطر نظیر اقدامات دندانپزشکی، جراحی، همسران بیماران مبتلا و سایر موارد (602 نفر). از این افراد نمونه خون تهیه و نمونه ها از نظر وجود آنتی بادی ضد هپاتیت c به روش الیزا و با کیت های (DIALAb) مورد آزمایش قرار گرفت. یافته ها پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. همچنین ارتباط HCV با سن، جنس، شغل، تاهل، تحصیلات، محل سکونت، رفتارهای پرخطر، دریافت خون و اعتیاد تزریقی مورد بررسی قرار گرفته است.
یافته ها: آنتی بادی ضد هپاتیت C در 6/8 درصد از افراد مورد مطالعه یافت شد. آلودگی در مردان (4/11%) بیشتر از زنان (2/3%) بوده است. بیشترین مورد آلودگی به ویروس در میان شهرستان های استان را گچساران به خود اختصاص داده است. از 616 نفر (8/30%) از افراد مورد مطالعه که سابقه زندانی شدن را داشتند در 72 مورد (7/11%) آلودگی به ویروس تشخیص داده شده است. از 158 نفر از افراد با سابقه اعتیاد، آلودگی به ویروس در 67 مورد (4/42%) درصد تشخیص داده شد. جنس مذکر، افراد بیکار، مجرد بودن، سطح تحصیلات پایین، سابقه داشتن اعتیاد تزریقی و زندانی شدن از فاکتورهای افزایش دهنده ی میزان آلودگی به عفونت HCV هستند. سابقه نیدل استیک ریسک فاکتوری برای افزایش مثبت شدن هپاتیت C محسوب نمی شود. سابقه داشتن رفتارهای پر خطری نظیر خالکوبی که در این پژوهش با عنوان سایر رفتارهای پر خطر ذکر شده است، رابطه معنی داری با میزان ابتلا به HCV نداشته است. همچنین ارتباطی بین ابتلا به HCV با سن وجود نداشت.
بحث و نتیجه گیری: شیوع بالای HCV در جمعیت پر خطر استان به خصوص در بین معتادان و زندانیان، لزوم توجه بیشتر به این گروهها را از نظر پیشگیری، درمان و دادن آگاهی در مورد راه های انتقال آلودگی را نشان می دهد. همچنین افزایش سطح آگاهی افراد جامعه با آموزشهای گسترده در رابطه با راههای انتقال هپاتیت C در کنترل این بیماری موثر خواهد بود.
واژه های کلیدی: هپاتیت C، شیوع، عوامل خطر زا
Prevalence of hepatitis c in high risk patients of Kohgiluyeh and Boyer Ahmad
Introduction: the term of hepatitis generally refers to disease by the five viruses A, B, C, D, E. Worldwide, as many as 170 million persons are infected with HCV. Chronic hepatitis C is most common cause of chronic liver transplantation, increased risk of hepatocellular carcinoma. Injection is most common cuase of transmission. HCV had high prevalence in prisoners and Iv drug abusers, also in the patient reciving blood (such as hemophilia, thalassemia …) and in healthcare workers. The main aim of the study was to validate the frequency of HCV in patient with high risk of HCV (prisoners, Iv drug abusers, healthcare workers and who reciving blood).
Materials and methods: this is a descriptive and cross sectional study that was carried out in the persons that were in high risk of HCV , 2009 persons was selected : prisoners ( n=616), injection drug abusers (n=158), poly transfusion patients consisted patient white major – thalassemia (n=49), hemophilia(n=3), blood-transfusion (n=128), health careworkers (n=222), unprotective sexual contact (n=19) and etc high risk behavior (n=602). All of samples was test with DIALAb kit to detect of HCV-Ab. The result by chi - square test via spss (p<0.05).
Results: HCV infection was detected in 8.6% of high risk person. HCV Ab was positive in 11.7% of prisoners, 42.4% of Iv drug abusers, single 11.4% , in males was 11.4% and 3.2% in females. HCV was negative in healthcare workers.
Sex (male), single, low education, history of addiction and prison increased prevalence of HCV. Needle stick had no effect in increased of HCV. Tatooing and others risk factor had no relationship with HCV.
Conclusion: high prevalence of HCV was shown that prevention, treatment of petients is need and knowledge of transmission and prevention of HCV describe to persons.
Key word: Hepatitis C, prevalence, risk factor
رابطه وقوع تصادفات با موتورسیکلت واختلال بیش فعالی باکمبود توجه بالغین
سعید صفیری1 ، هومن صادقی بازرگانی2و3 ، شاهرخ امیری4 ، نرگس خانجانی5 ، حمید صفرپور6 ، علی اکبرحقدوست1
1-مرکزتحقیقات مدل سازی سلامت ،پژوهشکده آینده نگری در سلامت ، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
2-مرکزتحقیقات پیشگیری ازسوانح ،گروه آمار و اپیدمیولوژی ،دانشکده بهداشت ، دانشگاه علوم پزشکی تبریز
3-مرکز ارتقائ سلامت جامعه وابسته به سازمان بهداشت جهانی ، موسسه کارولینا ، استکهلم ، سوئد
4-مرکزتحقیقات روانپزشکی بالینی ، گروه روانپزشکی ، دانشگاه علوم پزشکی تبریز
5-گروه آمار و اپیدمیولوژی ، دانشکده بهداشت ، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
6-گروه پرستاری و مامایی ، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
مقدمه و هدف: هدف این مطالعه بررسی ارتباط بین اختلال بیش فعالی با کمبود توجه بالغین (ADHD)و سوانح موتورسیکلت در کرمان بود.
مواد و روش ها: این مطالعه بصورت مورد شاهدی و در طی6 ماه درسال 1391 انجام شد. 250 راننده موتور سیکلت که درگیر تصادفات شده بودند و250 شاهد که از نظر سن همسان سازی شده بودند و تا آن زمان تصادف نکرده بودند وارد مطالعه شدند. پرسشنامه بالغین ADHD ، Conners خود ایفا برای غربالگری در هر دو گروه استفاده شد. نهایتاً امتیاز پرسشنامه ADHD بین گروه مورد و شاهد مقایسه شد و با آنالیز لژستیک چند متغیره همراهی این دو بررسی شد.
یافته ها : 250 مرد با میانگین سنی2/10 ± 3/24 درگروه مورد و 7/7 ±0/25 درگروه شاهد وارد مطالعه شدند. آنالیز تک متغیره همراهی معنی داری با سطح تحصیلی ، شغل ، میزان رانندگی در روز ، میزان رانندگی درشب ، استفاده ازکلاه ایمنی ، اندازه موتور موتورسیکلت ، درآمدخانوار ، درآمدانفرادی و سطح اجتماعی اقتصادی نشان داد. در همه زیر گروه های پرسشنامه ADHD ، (D-C-B-A) همراهی های معنی داری یافت شد و امتیاز تمام زیرگروهها درگروه موردها بیشتر بود. آنالیز چند متغیره همراهی بین امتیاز پرسشنامه غربالگری ADHD با تصادفات موتورسیکلت را تاییدکرد.
بحث و نتیجه گیری : نتایج نشان میدهدکه رابطه معنی داری بین ADHD بالغین و سوانح ترافیکی با موتورسیکلت درکرمان وجود دارد.
واژگان کلیدی: ADHD ، بالغین ، سوانح ترافیکی ، صدمات موتورسیکلت ، اپیدمیولوژی ، عوامل خطر
Association between adult attention deficit-hyperactivity disorder and motorcycle traffic injuries: a case-control study
Saeid Safiri1, Homayoun Sadeghi-Bazargani2,3, Shahrokh Amiri4, Narges Khanjani5, Hamid Safarpour6, Ali Akbar Haghdoost1.
1.Research Center for Modeling in Health, Institute of Future Studies in Health, Kerman University of Medical Sciences, Kerman, Iran.
2. Traffic Injury Prevention Research Center, Department of Statistics and Epidemiology, Faculty of Health, Tabriz University of Medical Sciences, Tabriz, Iran.
3. WHO Collaborating Center on Community Safety Promotion, Karolinska Institute, Stockholm, Sweeden.
4. Clinical Psychiatry Research Center, Department of Psychiatry, Tabriz University of Medical Sciences, Tabriz, Iran.
5. Department of Epidemiology and Biostatistics, Health Faculty, Kerman University of Medical Sciences, Kerman, Iran.
6. Nursing and Midwifery Faculty, Kerman University of Medical Sciences, Kerman, Iran.
Aim: The aim of this study was to assess the association between adult Attention Deficit-Hyperactivity Disorder (ADHD) and motorcycle traffic injuries.
Methods: This case-control study was conducted over a period of six month in 2012. Two hundred and five motorcycle drivers involved in traffic accidents and two hundred age-matched non-traumatic controls were enrolled.The Conners Adult ADHD Rating Scale (CAARS) self-report (screening version) was used for screening in both groups. Finally the score of ADHD was compared between the groups and associations were assessed using multivariate logistic regression analysis.
Results: Two hundred and five males were recruited with a mean age of 24.3±10.2 years in the case and 25.0±7.7 years in control groups. Univariate Analysis showed significant association with educational level, job, daily driving amount, driving at night, helmet usage, motorcycle engine size, household income, individual income and socio-economic status. In all ADHD subscales (A, B, C, D) significant associations were found and all subscale scores were higher in the case group. Multivariate analysis confirmed the association of ADHD screening score with motorcycle traffic injuries.
Conclusion: The results indicate that there is a significant association between Adult ADHD and motorcycle traffic injuries in Kerman, Iran.
Key words: ADHD, adult, traffic injuries, motorcycle injuries, epidemiology, risk factors.
بررسی حوادث ناشی از کار در استان کرمان در فاصله سالهای 1390-1388
سلمان دانشی1، فرزانه ذوالعلی2، ناصر هاشمی3
1-دانشجوی کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
2-مرکز تحقیقات منطقهای اچ آی وی هاب، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
3-استادیار بهداشت حرفهای، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
مقدمه و هدف: حوادث ناشی از کار یکی از مهمترین مشکلات در بخش بهداشت و ایمنی شغلی در دنیا به ویژه در کشورهای در حال توسعه است. برخی از این حوادث علاوه بر آسیب کارگران سبب مرگ آنان و از دست رفتن سالهای زندگی میشود. بنابراین با توجه به اهمیت مسئله، این مطالعه با هدف بررسی وضعیت حوادث ناشی از کار در کارگران استان کرمان و تلاش در ارائه راهکارهایی در جهت پیشگیری و کاهش این حوادث در بین کارگران، انجام گرفت.
مواد و روشها: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی است. در این مطالعه اطلاعات ثبت شده در ادره کار استان کرمان در فاصله سالهای 1390-1388 جمعآوری و سپس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: بر پایه یافتههای این مطالعه در مجموع 1265 حادثه شغلی در فاصله سالهای 1390-1388 با متوسط تعداد 413 حادثه در هر سال رخ داده است. بیشترین درصد آسیبها (67/70%)در بین کارگران متاهل مشاهده شد. همچنین بیشترین تعداد حوادث رخ داده با 744 مورد حادثه در گروه سنی 34-20 سال میباشد. از مجموع 1265 حادثه رخ داده تعداد 195 حادثه منجر به فوت گردیده است.
نتیجهگیری: با توجه به مشابهت تعداد حوادث رخ داده در 3 سال مورد بررسی، به نظر میرسد اقدامات مناسبی در جهت پیشگیری و کاهش حوادث در بین کارگران صورت نپذیرفته است. این در حالی است که بیشترین میزان حوادث در بین کارگران متاهل صورت میگیرد که از بعد اجهماعی و خانوادگی اهمیت قابل ملاحظهای را دارا میباشد. از اینرو نیاز هست تا اقدامات موثری در جهت ایمنی کارگران با توجه به استانداردهای لازم صورت پذیرد.
کلیدواژهها: حوادث ناشی از کار، ایمنی کار، آسیبهای شغلی
Work-related Accidents in Kerman Province During 2009-2011
Introduction:Work-related accidents are one of the main concerns in the world particularly in developing countries. These accidents can lead to either loss of life or disability. Therefore, there is need to pay more attention in this topic. We conducted this study with regard of the importance of accidents among workers in Kerman province during 2009-2011.
Method:The recorded data of all accidents occurred during 2009-2011 in Kerman were collected in this descriptive study.
Results:A total of 1265 work-related injuries were occurred during 3 years with an average of 413 accidents per year. The highest percentage of injuries (%70/67), were seen among the married workers. Maximum number of accidents (744 cases) was occurred in workers aged 20-34 years. From all accidents 195 cases had resulted in death.
Conclusion: With regards of similarity of frequency of work-related accidents in 3 years, it seems there have been no attempts for prevention of unsafe working condition. Therefore, it is crucial to provide more safety for workers through the use of required standards.
Keywords: work-related accidents, unsafe condition, injury
شیوع MI و ACS در بیماران بستری شده در بخشCCU بیمارستان امام سجاد (ع) شهر یاسوج سال 1391
معصومه قائدی قالینی1، پوریا میرزایی1 ، سحر آبروشن1 ، کرامت الله زندی قشقایی2
1-کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف : پژوهش حاضر جهت بررسی شیوع بیمار های قلبی ACS , MI در بیماران بستری شده بخش CCU بیمارستان امام سجاد(ع) شهر یاسوج در سال 1391 می باشد.
روش کار : پژوهش حاضر یک مطالعه گذشته نگر می باشد که اطلاعات لازم پس از هماهنگی های لازم از پذیرش بخش CCUاخذ شده و اطلاعات بدست آمده با استفاده از نرم افزار SPSSورژن 17 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. بیماران مراجعه کننده بر اساس 2 عارضه قلبی MI,ACS،جنسیت ،سن و مدت زمان اقامت مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها : نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که 60% از جامعه مورد مطالعه 339 نفری را ،مردان تشکیل می دهند. میزان ACS,MI در بین مراجعه کننده گان به ترتیب 34% و7/65%بود. میانگین سنی جامعه مورد مطالعه 57/59% بدست آمد.میانگین مدت زمان بستری بودن این بیماران در بیمارستان 2/3 می باشد.
بحث و نتیجه گیری : با توجه به این که درصد بیشتری از جامعه مورد مطالعه را بیماران ACS تشکیل می دهند و مستعد بروز سایر عوارض قلبی عروقی هستند باید از لحاظ خدمات درمانی و شرایط جسمی روانی تحت حمایت قرار گیرند و از بروز سایر ریز فاکتورهای دیگر در این بیماران جلوگیری گردد. همچنین با توجه به میانگین سنی بالای جامعه مورد مطالعه باید سبک زندگی جامعه مورد مطالعه قرار گیرد و سبک های صحیح زندگی کردن در جامعه نهادینه گردد.
کلیدواژه : MI,ACS ، بیمار ،CCU
Incidence of MI and ACS in patients admitted to the CCU of Imam Sajjad (AS) Yasuj 1391
Masomeghaedi1 , pooryamirzaee1 , saharabroshan1 , keramatalahzandi2
1-student research committee of Yasuj University of Medical Sciences – Yasuj – Iran
Introduction:The present study investigated the prevalence of heart disease, ACS, MI in patients admitted to the CCU of Imam Sajjad (AS) in the year 1391 is Yasuj.
Methods:This study is a retrospective study of data collected by the CCU admission arrangementsInformation obtained by using SPSS software, version 17 has been analyzed.Heart failure patients based on 2 MI, ACS, gender, age and residence time were investigated.
Results: The results of this study showed that 60% of the population of 339 persons, men comprise.
The ACS, MI among those referred to respectively 34% and 65/7% respectively.The mean age of the study population was 59/58% respectively. Median duration of stay in the hospital and 3/2 are.
Conclusions: Due to the greater percentage of the population of ACS patients areAnd are more prone to cardiovascular complications of medical and mental health conditions are supportedAnd the occurrence of other factors detailed in these patients should avoid.Also due to the high average age of the patients lifestyle society must be studiedAnd style true to live in society, institutionalized.
Keywords: MI, ACS, patients, CCU
شیوع آسیبهای شغلی به پرستار در پرستاران شاغل در بخشهای اورژانس بیمارستانهای آموزشی شهر یاسوج
نسرین زحمتکشان1، الهام زحمتکشان2
1-عضو هیئت علمی، دانشگاه یاسوج
2-دانشجوی کارشناسی اتاق عمل، دانشکده پرستاری لار
مقدمه و هدف : پرستاران به عنوان اعضای اصلی بخش بهداشت و درمان در معرض انواع آسیبهای شغلی قرار دارند. آسیبهای وارده به به پرستار از طرف بیمار ، همراه بیمار ، پزشک و یا همکاران و به صورت جسمی و روانی سلامت این گروه را تحت تاثیر قرار می دهد. از مهمترین آسیبهای جسمی و روانی وارده به پرستار می توان صدمات فیزیکی ، حمله های کلامی ، استرس ، اضطراب ، نگرانی ، بی خوابی و افسردگی را نام برد. از طرفی در صورتی که این گروه در انجام وظایف خود قصور کرده و خطری متوجه بیمار شود نیز مقصر شناخته شده و در معرض آسیب قرار می گیرند. این مطالعه آسیبهای شغلی وارده به پرستاران بخشهای اورژانس بیمارستانهای آموزشی یاسوج را مورد بررسی قرار می دهد.
روش کار : مطالعه حاضر پژوهشی توصیفی و به صورت مقطعی است که بر روی پرستاران شاغل در بخشهای اورژانس بیمارستانهای آموزشی شهر یاسوج انجام شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود که در دو بخش اطلاعات دموگرافیک و آسیبهای وارده به پرستار طراحی گردیده بود. اطلاعات پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزار SPSS آزمونهای آماری توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها : اطلاعات به دست آمده نشان داد 56% از نمونه های مورد مطالعه زن، میانگین سنی 32 سال ، میانگین سابقه کار 8 ± 16، و 68% متاهل بودند. 84% از نمونه های مورد مطالعه در طی خدمت خود حداقل یکبار سابقه درگیری با بیماران و همراهان بیمارو بیشتر به صورت درگیری لفظی داشتند و 12% به صورت درگیری فیزیکی بوده است. 92% از موارد درگیری به صورت درگیری کلامی و با همراهان بیمار و 28% به صورت گزارش به مافوق بوده است. درگیری کلامی با پزشک در 18% از نمونه ها و همچنین درگیری با همکاران در 34% موارد گزارش گردید. از نظر پرستاران شرکت کننده در مطالعه بیشترین علت درگیری با همراهان بیمار تاخیر انجام شده به دلایل مختلف در انجام امور مربوط به بیماران بوده است.
بحث و نتیجه گیری : پرستاران به علت تماس طولانی و مداوم با بیمار و همراهان در معرض انواع آسیبها قرار دارند. احساس مسولیت پرستار در قبال حفظ امنیت و حقوق بیمار و امنیت خود موجب استرس می شود لذا مسوولین بخش بهداشت و درمان باید با اتخاذ تدابیر لازم سعی در کاهش فشارهای کاری و آسیبهای جسمی و روانی این قشر عظیم درمانی شوند.
واژگان کلیدی : آسیبهای شغلی ، پرستار ، بخش اورژانس
Prevalence of occupational injuries to nurses, working in hospital emergency departments of Yasuj
Nasrin zahmatkeshan1, Elham zahmatkeshan2
1-faculty member of Yasuj
2-Operating Room Student- Faculty Nursing Of Lar
Introduction: Nurses as members of health care are exposed to various occupational hazards. Damage to the nurses are from the patient, with patiens, physician and staff, and the physical and mental health will affected by these hazards. The most important physical and psychological damage inflicted injuries to nurses are physical, verbal attacks, stress, anxiety, worry, insomnia and depression. On the other hand, if this group the group's failure to perform its obligations and risks to patient ,they are guilty and are vulnerable. This study assessed occupational hazards against emergency nurses in Yasujs hospitals
Methods: This descriptive and cross-sectional study was done on nursing staff in emergency department of YASUJ hospitals. Data were gathered in questionnaire include two parts: demographic information and damage the nurse. Data were collected and analyzed by SPSS software and descriptive statistical tests.
Results: Results showed that 56% of the participants were female, mean age 32 years, mean years of experience 16 ± 8, and 68% were married. 84% of the samples during their service at least once a history of engagement with patients and their families and more verbal conflicts and 12% had a physical confrontation. 92% of the cases involved a verbal clash with supporters and 28% of patients were reported to superiors. Verbal conflict with the physician in 18% of cases and 34% of reported cases were in conflict with Associates. The nurses view participating in the study, the most frequent cause of conflict was delayed for various reasons to do with matters of patients.
Conclusions: Nurses due to long and continuous exposure to the patient and their relatives are at risk of injury. Nurse responsible for patient safety and the rights and own safety lead to stress. The health sector authorities should take necessary measures to reduce the physical and psychological pressures of work and the injuries on this medical group.
Key Words: occupational hazards, nurse, emergency department
تعیین خواص نگهدارندگی مواد غذایی عصاره ی هیدرو الکلی جفت گیاه بلوط
سمانه رحیمی1، اصغر شریفی2، محسن نغماچی2 ، سید عبدالمجید خسروانی2 ، سید سجاد خرم روز2، سهیلا جاهدی3
1-کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2- گروه میکروب شناسی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
3-دانشگاه فرهنگیان شیراز پردیس باهنر
مقدمه و هدف: با توجه به مقاومت میکروارگانیسم ها نسبت به مواد ضد میکروبی ،تلاش برای جایگزین نمودن مواد طبیعی گیاهی که خواص ضد میکروبی داشته باشند و عوارض جانبی این مواد نسبت به مواد شیمایی کمتر باشد توسط محققین در حال انجام است یکی از روش هایی که برای نگهداری طولانی به مواد غذایی استفاده می شود اضافه کردن مواد ضد میکروبی به مواد غذایی است و از انجایی که از دیر باز گیاه بلوط در طب سنتی مورد استفاده قرار گرفته است و نیز مردم استان کهگیلویه و بویراحمد از این گیاه به عنوان التیام بخش زخم و جراحات ،درمان ضایعات جذام ،زخم های بدخیم و اسهال استفاده می نموده اند بر ان شدیم که در این مطالعه خواص نگهدارندگی مواد غذایی می شوند بررسی ونتایج حاصل را با اثر مواد شیمیایی که برای نگهداری مواد غذائی استفاده می شود مانند سدیم بنزوات مقایسه کنیم.
مواد و روش ها : چندین آزمایش انجام گرفت تا خواص نگهداری مواد غذایی جفت بلوط بررسی گردد بعد از جمع آوری و تهییه ی عصاره ی هیدرو الکلی این گیاه بر روی محیط کشت های حاوی آب گوجه فرنگی ،آب پرتقال وشیر ومیکرو اورگانیسم ها ی استاف آرئوس ،باسیلوس سرئوس ، قارچ پنی سیلیوم و آسپرژیلوس نایجر اثر داده شد هم چنین حداقل غلظت مهار کنندگی رشد و حداقل غلظت کشندگی این عصاره روی میکرو اورگانیسم ها اندازه گیری و سپس قطر هاله ی عدم رشد این عصاره با آنتی بیوتیک های استاندارد مقایسه شد
یافته ها : این مطالعه نشان داد که در غلظت های 8،4،2،1 میلی گرم بر میلی لیتر از عصاره ی این گیاه قطر هاله عدم رشد برای استاف ارئوس به ترتیب برابر30،25،20،15میلی متروبرای باسیلوس سرئوس به ترتیب برابر با 28،22،18،12 میلیمتر می باشد قارچ پنی سیلیوم تنها در غلظت 8 دارای هاله ای به قطر mm15بود قطر هاله عدم رشد برای آسپرژیلوس نایجر در هیچ کدام از غلظت ها قابل اندازه گیری نبود.
بحث و نتیجه گیری : نتایج نشان می دهد که این عصاره در ترکیب با افزودنی های شیمیایی اثر بازدارندگی بالایی از خود نشان داده است که به هر حال امیدواریم در آینده با کارهای بیشتر که روی این گیاه صورت می گیرد بتوان از این گیاه به عنوان جایگزینی مناسب برای افزودنی های شیمیایی استفاده کرد.
واژگان کلیدی: جفت بلوط ، نگهداری مواد غذایی ، مواد غذایی
Evaluation of hydroalcoholic extract of quercus infectoria gall (oak)as of food preservative.
S.Rahimi1 , A.Sharifi2, M. Naghmachi2, S.S Khoramrooz2,S,A Khosravani2 , S,Jahedi3
1-Student research center of medical university of Yasuj
2-Department of microbiology medical college medical university of Yasuj
3-Farhangian university of Shiraz Bahonar Pardis
Introdoction : the antimicrobial resistant microorganism causetrying to replace natural plant material that have antimicrobial properties and side effect s less than the chemical.one of the ways to storage food for a long time is the addition of antimicrobial sub stances to them and because of oak usage in traditional medicin in wound healing treatment of leprosy ulcers and diarrhea we decided to review the effect of hydro alcoholic extract of q.infectoria on som microorganism that is the most common cause of food contamination.
Then compare the result with chemical additive used for food storage such as benzoate.
Materials and methods : several experiment were conductioed to investigate the properties of oak pre servation.after collecting and preparing the hydro alcoholc extract of the q infectori a gall this extract studied on medium containing tomato juice organ juic and milk and organism (staph.aureus –bacillus cereus –penicillum andaspergillus niger)the determination of minimal inhibitory concentration (mic)and minimium lethal concentration (mlc)were measured for this extract and then compared with standard antibiotics zone of inhibition (zoi)
Result: this study showed that the concentration of 1mg/mi ,2 mg/mi,4 mg/mi,8 mg/mi of the extract of this plant had zol of 15mm,20mm, 25mm, 30mm, for staphylococous aureus reseptiviely and 12mm,18mm, 28mm, for B.cereus,respectively
اپیدمیولوژی ناتوانی و عوامل خطر آن در سالمندان شهر اصفهان در سال 1390
زمانه وفائی1، علی اکبر حقدوست2، مهتاب علیزاده3، اسحق درتاج4
1-دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
2-استاد، مرکز تحقیقات مدل سازی در سلامت، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
3-استادیار، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران
4-استادیار، عضوهیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی کرمان
edortaj@yahoo.com
مقدمه و هدف : با توجه به افزایش جمعیت سالمندان در کشور این مطالعه با هدف تعییین میزان ناتوانی سالمندان و عوامل مرتبط با آن جهت برنامه ریزی برای پیشگیری از ناتوانی و کاهش عوارض آن در افراد سالمند در نظر گرفته شد.
مواد و روش ها: این پژوهش به روش مقطعی،توصیفی تحلیلی بر روی 300 نفر از سالمندان 60 سال و بالاتر شهر اصفهان به روش نمونه گیری خوشه ای در 8 منطقه از مناطق 14 گانه شهر انجام شد. روش گرد آوری داده ها از طریق مراجعه به درب منازل افراد سالمند و مصاحبه با آنان بوده است. ابزارجمع آوری اطلاعات پرسشنامه ای مشتمل بر دو بخش بود که بخش اول در مورد مشخصات دموگرافیکی، اقتصادی اجتماعی ، ابتلا به بیماری ها ونیازهای سالمندان مورد مطالعه و بخش دوم پرسشنامه استانداردWHODASIاز منابع سازمان بهداشت جهانی بود. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها : میانگین سنی کل افراد مورد مطالعه 4/71 سال،میانه و نمای سن 70 سالب ود. در میان سالمندان مورد مطالعه 7/15% ازسالمندان بدون ناتوانی بودند و اکثر آنها از سطح کمی از ناتوانی (3/33%) برخوردار بودند و بالاترین میزان بدون ناتوانی بدون در نظر گرفتن افراد شاغل مربوط به حیطه سازش و زندگی با مردم (3/63%) بود. این در حالی است که بالاترین میزان ناتوانی خیلی شدید در حیطه تحرک و جابجایی (7/32%) و پس آن در حیطه وظایف روزمره (3/25%) دیده شد. با افزایش سن نمره ناتوانی زیاد (r=0.4) و با زیاد شدن درآمد نمره ناتوانی کاهش (r=-0.3) معنی دار نشان داد. همچنین زنان، بیوه ها ، کسانی که با سایر افراد غیر از خانواده زندگی می کردند ، بی سوادان و کارگران به طور معنی داری از ناتوانی بیشتری برخوردار بودند. از نظر عوامل اختلالات و بیماری ها، شدت ناتوانی دربیماری های اسکلتی عضلانی، بی اختیاری ادرار و مدفوع، اختلال تکلم، سکته مغزی، عدم تعادل، آلزایمر، پارکینسون واختلالات شناختی و حافظه بیشتر بود.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به اینکه سن از عوامل موثر بر ناتوانی بودلذا لازم است تدابیری برای به تعویق انداختن ناتوانی در سنین بالاتر و نیز ارایه خدمات توانبخشی جهت حفظ استقلال و بهبود عملکرد افراد سالمند خصوصا زنان سالمند صورت گیرد. بر اساس نتایج این مطالعه به نظر می رسد عمده ترین بیماری هایی که در سالمندان ایجاد ناتوانی میکنند، اختلالات عضلانی اسکلتی و افسردگی هستند که در این راستا لازم است تا امکانات تشخیص زودرس،درمان و خدمات بازتوانی برای سالمندان فراهم شود.
واژه های کلیدی: سالمند ، ناتوانی ، عوامل خطر
Vafaei Z (MSc)1, Haghdoost AA (phD)2, Alizadeh M (phD)3, Dortaj E (phD)4
1-M.S in Epidemiology.,Isfahan University of Medical Sciences, Iran
2professor.,Research Center For Modeling In Health, Kerman University of Medical Sciences, Iran
3- Assistant Prof., Department of Gerontology and Healthy Ageing, School of Public Health, Tehran University of Medical Sciences, Iran
4*- Assistant Prof., Department of Biostatistics and Epidemiology, School of Public Health, Kerman University of Medical Sciences, Iran
Objective: Due to the increasing elderly population in the country, this study was conducted to determine the level of disability and associated factors, in order to plan for the prevention of disability and reduce the effects of aging.
Materials and methods: This study was conducted through cross-sectional, descriptive analysis and cluster sampling method among 300 patients aged 60 years and older in 8 districts of 14 urban areas of Esfahan. The Data was collected through face to face interviews at eldery people's home. Data collection tool was a questionnaire consisted of two parts: The first section contained demographic, socioeconomic, disease and the needs of the studied population; and the second part WHODAS (World Health Organization Disability Assessment Schedule) standard questionnaire, from the World Health Organization resources. The data were analyzed through descriptive and analytical statistics.
Results: The mean age of the total study population was 71.4 years old, and the median age was 70 years. Among the studied population 15.7 had no disability and most of them (33.3%) were suffering from low levels of disability. The highest rate of people without disabilities - regardless of employed people - reffered to cope and live with other people (%63.3). However, the highest rate of severe disability was related to the mobility and doing the daily duties (25.3%). Disability scores increased with age )r=0.4( and decreased significiantly with income enhancement (r=-0.3). Moreover, women, widows, those who were living with people other than family, illiteracy and workers had significantly more disability. Considering disorders and diseases, musculoskeletal disorders, urinary and fecal incontinence, speech disorder, brain stroke, ataxia, alzheimer's, parkinson'sdisease , cognitive and memory disorders were more severe disabilities.
Conclusion: Considering age as an effective factor of disability, it is necessary to contrive ways to postpone disability to older ages and provide rehabilitation services to preserve the independence and improve the performance of elderly especially older women. According to the results of this study, it seems that the most major diseases which cause disability in elderly people are musculoskeletal disorders and depression. Considering this results, it is necessary to provide early diagnosis, treatment and rehabilitation facilities for elderly.
Keywords: Elderly, Disability, Risk factors
آیا روند مرگ ومیر به علت سرطان در سالهای اخیر ثابت بوده است؟
دکتر طوبی کاظمی1، غلامرضا شریف زاده2، دکتر ناهید برنا3، سودابه کفایی4
مرکز تحقیقات آترواسکلروز وعروق کرونر بیرجند
1-دانشیار، مرکز تحقیقات اترواسکلروز و عروق کرونر بیرجند، دانشگاه علوم پزشکی بیرجند
2-عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند
3-دانشجوی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی بیرجند
4-کارشناس آمار،معاونت بهداشتی، دانشگاه علوم پزشکی بیرجند
مقدمه و هدف: تغییرات روند مرگ ومیر در چند سال متوالی می تواند شاخص مناسبی جهت برنامه ریزی مسئولین بهداشتی درکنترل بیماریهای شایع وکاهش بار بیماریها باشد.لذا در این مطالعه به بررسی روند مرگ ومیرناشی از سرطان در استان خراسان جنوبی بین سالهای 1389-1383پرداخته شد.
روش کار : این مطالعه توصیفی تحلیلی در سال 1390 بر روی کلیه موارد مرگ و میر در سال های 1389-1383 استان خراسان جنوبی بود که بر اساس طرح نظام ثبت جاری مرگ و میر جمع آوری شد. کلیه مرگ هایی که در طی سال های 1389-1383 در کل استان از طریق نظام ثبت مرگ جمع آوری شده در مطالعه وارد شد. کلیه موارد مرگی که در روستاهای تحت پوشش مرکز بهداشت شهرستان اتفاق افتاده توسط خانه های بهداشت و مرگ های اتفاق افتاده در سطح شهر توسط بیمارستان های سطح شهر و سازمان بهشت متقین در فرم پیوست ثبت و به واحد آمار حوزه معاونت بهداشتی ارسال می گردیده و در واحد آمار پس از حذف موارد تکراری، بقیه ی موارد در نرم افزار مربوطه ثبت گردیده که بر اساس اطلاعات ذخیره شده در این نرم افزار اطلاعات نهایی بازیابی شده است.داده ها پس از جمع آوری در نرم افزار spss وارد و ضمن ارائه آمار توصیفی به وسیله آزمون های chi-squaerو در سطح 05/0 =α آنالیز شد.
نتایج: تعداد موارد مرگ به دلیل سرطان از 110 مورد (6/5%) در سال 1383 به 414 مورد (21%) در سال 1389 افزایش یافت و روند مورد مطالعه در طی 7 سال افزایش معنی داری را در بین سالهای مورد مطالعه نشان داد. در طی این سالها سرطانهای دستگاه گوارش از 9/20% کل مرگها در سال 1383 به 7/45% کل مرگها در سال 1389، افزایش یافت و سرطان دستگاه تنفسی از 6/23% به 3/14% کل مرگها کاهش پیدا کرد. سرطان دستگاه تناسلی زنان از 9/1% به 2/2% و سرطان دستگاه تناسلی مردان از 7/2% به 1/5% کل مرگها افزایش یافت. همچنین سرطان دستگاه گردش خون در طی این سالها روند ثابتی داشت. همچنین میانگین سن متوفیان به علت سرطانها و تومورها در سال 1383 از 17 ± 7/61 سال و در سال 1389 به 2/19 ± 4/65 سال افزایش یافته بود.
بحث و نتیجه گیری : از انجایی که مرگ ناشی ازسرطان در این دوره 7ساله بطورقابل توجهیافزایش یافته است،لازم است مسئولین بهداشتی بدنبال یافتن علت این افزایش باشند وراهکارهای مناسب جهت کاهش شیوع سرطانها درجامعه اتخاذ گردد.
واژه های کلیدی: مرگ و میر، سرطانها، روند ، استان خراسان جنوبی
Has Death due to Cancer been fixed in recent years(South Khorasan, 2004-2010)
Athours: Kazemi Toba 1; Sharifzadeh Gholamreza 2,Borna Nahid 3, Kafayee Soodabeh 4
Birjand Atherosclerosis and Coronary Arteries Research Center
Introduction: Mortality changes in some consecutive years can be an appropriate index for health authorities to plan for controlling prevalent diseases and decreasing diseases' burden. Thus, the present study dealt with mortality procedure due to cancer in the South Khorasan between 2004-2010.
Methods:This descriptive-analytical study was conducted in 2011 on all mortalities, the data of which was gathered according to recording current mortality- plan system, between 2004-2010 in the South Khorasan.All mortalities occurred in villages under the supervision of the health center of the city and those over the city were sent to the statistics unit of the health assistance office by health services houses and all city-hospitals together with Behesht-e-mottaghin organization, respectively in the attached form and after deleting repeated cases they were fed into the respective software. Based on the information stored in this software, the final data was refreshed. The obtained data ,after being fed into SPSS software and applying descriptive statistics, was analysed by means of Chi-square &t-test at the significant level α=0.05.
Results: Mortality rate caused by cancer was 110 (5.6%) in 2004 which increased to 414 (21%) in 2010; this 7 year increase was significant (P<0.001). During these years, cancer of the digestive system which formed 20.9% of the total mortality in 2004 reached 45.7% in 2010 but Lung cancer decreased from 23.6% to 14.3%. Cancer of the reproductive system in females and males increased from 1.9% to 2.2% and from 2.7% to 5.1%, respectively. Besides, cancer of the Circulatory system had a stable procedure during these years. Moreover, mean age of the deceased, because of cancers and tumors that was 61.7±17 years in 2004 reached 65.4±19.2 yrs in 2010.
Discussion and findings: Since mortality rate caused by cancers has crucially increased during these 7 years, it is necessary for health authorities to try to find the reason(s) and relevant measures should be taken in order to decrease prevalence of cancers.
Key words: Death, Cancers, trend, South Khorasan
اپیدمیولوژی دیسک کمر و علل مرتبط با آن در مراجعین به مرکز درمانی شهید بهشتی یاسوج درسال 1390
نسرین زحمتکشان1
1-عضو هیئت علمی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف : فتق دیسک بین مهره ای (LDH) یکی از شایعترین مشکلات سیستم عصبی می باشد که باعث ایجاد اختلال در عملکرد فرد شده و کیفیت زندگی وی را تحت تاثیر قرار می دهد. بیرون زدگی هسته قاعده ای و زواید دیسک باعث ایجاد فشار بر روی نخاع و رشته های عصبی شده و درد شدید ایجاد می کند. جهت رفع فشار و کنترل درد با عمل جراحی زواید بیرون زده دیسک برداشته می شود. مطالعه حاضر به منظور بررسی فراوانی دیسک کمر و علل مرتبط با آن در بیماران مراجعه کننده به بیمارستان شهید بهشتی یاسوج انجام گرفته است.
مواد و روشها : مطالعه حاضر پژوهشی توصیفی و مقطعی است که در سال 1390 بر روی بیماران مراجعه کننده به بیمارستان شهید بهشتی یاسوج انجام گرفته است. روش نمونه گیری به صورت سرشماری و گروه مورد مطالعه کلیه بیمارن مراجعه کننده جهت عمل جراحی فتق دیسک بین مهره ای بوده است. روش جمع آوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه و از طریق مصاحبه با بیماران و به کمک پرونده آنها انجام گردید. اطلاعات پس از جمع آوری کدگذاری شده و با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمونهای آماری توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها : اطلاعات به دست آمده نشان داد در مجموع تعداد 342 مورد جراحی دیسک در سال 1390 در بیمارستان شهید بهشتی یاسوج انجام گرفته است. میانگین سنی بیماران مورد مطالعه 4/17 ± 43 سال ، 64% مرد و 36% زن ، 48% ساکن روستا ، 36% دارای شغل آزاد و 94% متاهل بودند. 73% از نمونه ها در طی روز بیشتر از 8 ساعت کار مداوم و ایستادنهای طولانی مدت داشته و 7/48% دارای اضافه وزن بودند. یافته های به دست آمده نشان داد شیوع دیسک با مواردی مثل ایستادنهای طولانی مدت و وزن بالا ارتباط آماری معنی دار و با مواردی از قبیل سن ، جنس ، سابقه زایمان و سابقه کار ارتباط آماری معنی دار نشان نداده است.
بحث و نتیجه گیری : با توجه به نتایج به دست آمده از این مطالعه به نظر می رسد بالابردن آگاهی عمومی در زمینه علل ایجاد دیسکهای کمر و ایجاد شرایط مناسب در محیط کار جهت افراد در معرض خطر ضروری به نظر می رسد. همچنین تکنیکهای مناسب در موقع ایستادن و جابجایی به منظور ایجاد فشار کمتر به ستون فقرات به منظور جلوگیری از ایجاد فتق دیسک بین مهره ای از موارد مهم پیشگیری کننده محسوب می شود.
واژگان کلیدی : اپیدمیولوژی ، فتق دیسک ، عوامل مرتبط ، شیوع
Epidemiology
and related factors of lumbar disc in patients referring Beheshti Medical Center of Yasujj- 1390
Nasrin zahmatkeshan1
1-faculty
member of Yasuj- Yasuj-
University of Medical Science
Background: Lumbar Disc Herniation (LDH) is one of the most common neurological problems that lead to reduce performance and affect quality of life.
Basal nucleus disk protrusion causing pressure on the spinal cord and nerves and can cause intense pain. Decompression surgery for pain control protruding disc is removed. The present study examined the prevalence and causes of lumbar disc in the patient was admitted to shahid Beheshti hospital of Yasuj.
Method and Materials: This descriptive and cross sectional study was done on patients admitted to Shahid Beheshti hospital. Sampling method was census and all patients admitted for surgery to a herniated disc. Data collected through questionnaires and interviews were conducted with patients and help them file. The data collected were coded and analyzed by SPSS software and descriptive statistical tests.
Results: The data showed a total of 342 disc surgery in 1390 was done in Shahid Beheshti hospital. The mean age of participants was 43 ± 4.17 years, 64% male and 36% were female, 48% rural, 36% self-employed and 94% were married. 73% of the samples during the day more than 8 hours work continuously and have a long standing and 48.7 % were overweight. So results showed that prevalence of LDH have significantly relation with prolong daily standing and overweight and no significantly correlation with sex, age, vaginal delivery and job.
Conclusion: According to this study seems increase public awareness of causes LDH and create suitable condition to high risk patients is necessary.Also suitable techniques in order to create less pressure when standing or moving the spine in order to prevent lumbar disc is important preventative aspect.
Keywords: Epidemiology, herniated discs, risk factors, prevalence
برسی فراوانی عفونت هلیکوباکتر پیلوری در بیماران دیس پپتیک مراجعه کننده به کلینیک شهید مفتح یاسوج به روش UBT
سید محمد بهشتی1، محمد طاهر رضانژاد1، نرجس سلطانی سروستانی1
1-کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقد مه و هدف : دیس پپسی به گروه هتروژنی از اختلالات اطلاق می گردد که به صورت درد و ناراحتی قسمت فوقانی شکم تظاهر می کند، هلیکوباکترپیلوری( Helico bacter pilori ) باسیل تاژک دار اسپیرال منفی است که در معده انسان کلونیزه می شود. عفونت هلیکوباکترپیلوری ریسک فاکتور اصلی گاستریت مزمن، زخم معده و اثنی عشر به عنوان کارسینوژن کلاس یک در ایجاد سرطان معده و لنفوم MALT نقش دارد. بنابراین تشخیص ابتلا به این عفونت به این باکتری اهمییت زیادی دارد. هدف اصلی این مطالعه برسی فراوانی عفونت هلیکوباکتر پیلوری در بیماران دیس پپتیک مراجعه کننده به کلنیک شهید مفتح یاسوج به روش UBT می باشد.
مواد و روش ها : این مطالعه یک تحقیق توصیفی _تحلیلی بوده ، از بین افرادی که با علائم دیس پپسی به کلنیک شهید مفتح یاسوج مراجعه کرده بودند 850 نفر انتخاب که 269 نفر مرد و 581 نفر زن بوده اندر،عفونت هلیکو باکتر پیلوری با تست تشخیصی UBT (Ureu breath test) با استفاده از کربن 14 در بین افراد مشخص گردید و از ازمون کای مرکب برای تحلیل داده ها استفاده شد و مقادیر p<0.05 معنادار می باشد.
یافته ها: عفونت هلیکو باکتر پیلوری در 72.1 درصد افراد یافت شد. شیوع عفونت در افرادی که با شکایت درد اپی گاستر، آروغ زدن ،و نفخ کردن مراجعه کرده بودند نسبت به افراد بدون این شکایات تفاوت معناداری را نشان نداد ولی شیوع عفونت در افراد با سابقه زخم پپتیک خونریزی گوارشی و سابقه خانوادگی سرطان معده کمتر بود. شیوع عفونت در جنس مونث بیشتر بالاتر می باشد و در بین گروه های سنی مختلف اختلاف معنی داری وجود داشت. بدین صورت که بیشترین میزان شیوع عفونت در دهه دوم و سوم بود.
بحث و نتیجه گیری : با توجه به شیوع بالای عفونت در این گروه از بیماران که بیانگر وضعیت پایین اجتماعی_اقتصادی مردم منطقه است بنابراین پیشگیری لازم جهت افزایش بهداشت در منطقه و لزوم انجام درمان ریشه کنی عفونت را می طلبد و نیاز به برنامه های غربالگری از لحاظ بیماری های مرتبط به عفونت هلیکو باکتر پیلوری را نشان می دهد.
واژه کلیدی : دیس پپسی، عفونت هلیکو باکتر پیلوری،UBT
Evaluation of Helicobacter pylori infection in dyspeptic patients referred to the clinic Mofateh Yassouj ,UBT method
Introduction: Dyspepsia is belonging to hetrogenic group disorder which appears as pain of abdomen.helicobacterb pylori (H.pylori) infection play an important Role in the cancer and is the risk factor for gastritis, peptic ulcer dx and MALT lymphoma.so diagnosis of the microorganism is very important, the main aim of the study was to validate the frequency of H.pylori infection in patient with dyspepsia that was referred to shahid mofateh clinic of yasuj whit UBT.
Material and methods: This is descriptive and analytical study among the patients that came due to dyspepsia to shahid mofateh clinic of yasuj , 850 patient was selected. randomly that was included 269 men and 581 women undergoing the 14c_urea breath test (14C_UBT ) the result then analysis by chi_square test via spss(p<0.05)
Result: H.pylori infection was detected in 72.1 % frequency of H.pylori infection in patient whit epigastric pain.halitosis and bloating had no significant difference but in patient whit history of peptic ulcer disease ,GIB, familial hx of gastric cancer was low, and in female was higher that men also the highest frequency was in second and third decades of life
Conclusion: Due to high prevalence of this infection in low socioeconomic people ,hygiene should be take in to mind and eradication of the infection become important and we shoud pay attention to screening the disease that related to H.pylori infection.
Key words: Dyspepsia.Helicobacter pylori, UBT
بررسی اپیدمیولوژی عفونت ادراری در بیماران سنگ کلیه شهر یاسوج سال 1391
سید سالار خادمی1، سید محمد امین رضایی2، اکبر فروزنده3، پویان قزلباش2
1-دانشجوی کارشناسی بهداشت محیط، کمیته تحقیقات دانشجوئی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-کارشناسی علوم تغذیه دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
3-دانشجوی کارشناسی اتاق عمل، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
زمینه و هدف : عفونت های مجاری ادراری و بیماری سنگ کلیه از شایعترین بیماریهایی هستند که انسان به آن مبتلا می شود. در این راستا ، در این پژوهش ، سعی شده تا شیوع عفونت ادراری در مبتلایان به سنگ کلیه در مراجعین به کلینیک شهید مفتح یاسوج ، بررسی شود.
مواد و روش ها : جمعیت آماری این پژوهش توصیفی ، تحلیلی ، مقطعی شامل 420 نفر (263 مرد و 157 زن ) می باشد. بدین صورت که برای مبتلایان به سنگ کلیه و مراجعه کننده به کلینیک شهید مفتح یاسوج در مدت 3 ماه ، پرسشنامه ای شامل : سن ، جنس ، شغل ، محل زندگی بیمار ، تعداد و اندازه سنگ و نتیجه کشت ادرار ، تکمیل گردید.
یافته ها : در این مطالعه مشخص شد که میزان شیوع عفونت ادراری 38/12% با فراوانی 52 نفر می باشد.همچنین عفونت ادراری در سنگهای بزرگ ( بالاتر از 30 میلی متر ) از شیوع بالاتری برخوردار بود. در مقابل میزان عفونت ادراری با سن ، جنس ، محل زندگی ،شغل بیمار و تعداد سنگ ، از اختلاف معناداری برخوردار نبود.
بحث و نتیجه گیری : نتایج این تحقیق لزوم دقت بیشتر در تشخیص و درمان بیماران مبتلا به سنگ ادراری – بخصوص با سنگ ادراری بزرگ – و عفونت ادراری همراه با سنگ ادراری را حائز اهمیت می سازد.
واژگان کلیدی : شیوع ، عفونت ادراری ، سنگ کلیه
Epidemiology of urinary tract infections, kidney stones , YASUJ 1391
Background: Urinary tract infections and kidney stones are the most common diseases that humans can catch it. In this context, this study attempts to urinary tract infection in patients with kidney stones in Yasuj martyr Mofatteh clinic , will be investigated.
Materials and Methods: The population of the this descriptive, analytical, cross-sectional study included 420 patients (263 men and 157 women).for patients who had a kidney stone and came to the clinic , in 3 months, a questionnaire including age, sex, occupation, place of residence of the patient, the number and size of the stones and the urine culture was completed.
Results: In this study it was found that the incidence of urinary tract infection is 12.38% and 52% abundant. Well as urinary tract infections in large stones (greater than 30 mm) were most common. In contrast, the rate of urinary tract infections associated with age, gender, location, occupation and number of stones, the difference was not significant.
Conclusions: the result of this study showed that , The accuracy of the diagnosis and treatment of patients with urolithiasis - especially with a large kidney stone - and urinary tract infections associated with urinary stones is important.
Key words: Prevalence , urinary tract infection, kidney stones
بررسی روند میزان مرگ و میر ناشی از حوادث ترافیکی در بیماران مراجعه کننده به بیمارستان باغملک- خوزستان (1390-1386)
علی اصغرولی پور1، عظیمه کریمیان2، مهرداد ولی پور3، شکراله محسنی4، هدایت عباس تبار5
1-کارشناس ارشد اپیدمیولوژیمرکز بهداشت باغملک
2-کارشناس ارشد آموزش بهداشت مرکز بهداشت باغملک
3-کارشناس ارشد اپیدمیولوژی معاونت بهداشتی لرستان
4-کارشناس ارشد اپیدمیولوژی مرکز بهداشت
5- دانشجوی دکتری اپیدمیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
مقدمه و هدف: مرگ ومیروجراحتهای ناشی ازحوادث ترافیکی ازمشکلات مهم بهداشتی واقتصادی اجتماعی ایران است.با توجه به اهمیت و بار ناشی از حوادث ترافیکی در این مطالعه به بررسی میزان بروز مرگ و میر ناشی از تصادفات رانندگی در یک دوره پنج ساله در شهرستان باغملک-خوزستان پرداختیم.
مواد و روشها: کلیه آمار مربوط به حوادث رانندگی منجر به فوت ارجاع شده به مرکزاورژانس بیمارستان شهرستان در فاصله سالهای 1386 الی 1390 جمعآوری و مورد بررسی قرار گرفت و trend میزان بروز مرگ و میر به دنبال حوادث رانندگی طی 5 سال در شهرستان محاسبه گردید. دادهها توسط نرم افزار18 SPSS مورد آنالیز قرار گرفت.
یافته ها : در مجموع تعداد 125 مورد مرگ به دنبال تصادفات رانندگی در شهرستان در دوره 5 ساله رخ داده است. بروز مرگ و میر ناشی از تصادفات رانندگی از 79/28 در سال 1386 به 37/20 در هر 100 هزار نفر در سال 1390 کاهش یافته است. در مجموع پنج سال از نظر جنسیت،4/21% افراد فوت شده را خانمها و 6/78% را آقایان تشکیل میدادند. از نظر علت نهایی فوت در افراد فوت شده به علت تصادفات رانندگی در مجموع در 48% موارد علت فوت ضربه به سر، 12% ضربه به سر و خونریزی، 12% موارد شکستگیهای متعدد و 15% موارد خونریزی علل فوت را تشکیل میدادند. از نظر وضعیت متوفی در هنگام تصادف، در مجموع در 5 سال مورد بررسی بیشترین فوت شدگان را رانندگان با 45%، پس از آن سرنشینان با 33% تشکیل میدادند.
بحث و نتیجه گیری : کاهش هشت درصدی میزان مرگ ومیر علیرغم افزایش وسایل نقلیه در شهرستان نشانه بهبود نسبی در وضعیت فرهنگ رانندگی، بهبود وضعیت جاده ها و ارایه مطلوبتر خدمات درمانی اورژانسی و بیمارستانی میباشد، ولی دسترسی به نقطه ایده آل، نیازمند فعالیت مستمر و بیشتر همه حوزه ها و همکاری و همراهی ایشان خواهد بود.
واژه های کلیدی :حوادث ترافیکی ، مرگ و میر ، باغملک
Trend of Mortality rate in the Traffic Accident Victims Referred to Hospital of Baghmalek-Khozestan (2007-2011)
AliasghrValipour1*, Azimeh Karimian2, Meherdad Valipour3, Shokrolah Mohseni 4, Hedayt Abastabar5
1-Corresponding Author*: AliasghrValipour, Msc of Epidmiology, Health Center Baghmalek, Ahvaz Jundishapur University of Medical Sciences,Iran. Email: aliasgharvalipour698@gmail.com Tel: 09163057640
2-Msc of Health Education Health Center Baghmalek, Ahvaz Jundishapur University of Medical Sciences,Iran Email: azimehkarimyan@yahoo.com Tel : 09166037635
3- Msc of Epidmiology, Health Center Khoramafhd , Lorstan University of Medical Sciences,Iran. Email: valipourmehrdad@yahoo.com Tel: 09163693913
4- Msc of Epidmiology, Health Center Rodan , Hormozgan University of Medical Sciences,Iran. Email: mohseni57faryab@gmail.com Tel: 09177654357
5- PHD of Epidmiology, Shiraz University of Medical Sciences,Iran. Email: hedayat.abastabar@yahoo.com
Background and Objective: Mortality and injury in the traffic accident are one of health and socio-economic important problem of in Iran. According to the important and burden of car accident in this study , we decided to investigate the trend of traffic accident mortality in Baghmalek town.
Methods: All five years data (2007-2011) related to death fllowing accidents , referred to Baghmalek Hospital emergency Center , have been analyzed in SPSS18 the trend of traffic accident mortality investigated in during this period.
Findings: To in the five yearstally , around 125 deaths has occurred following accident in the five years period beginning from 2007. The incidence of deaths decreased from 28/79 in 100000 in 2007 to 20/37 in 2011. 0n the whole, %21/4 0f them were female and %78/6 were mail. The cause of death in % 48 was head injury and bleeding , in %12 was multiple fractures and in %15 was just bleeding. Totally %45 of the fatalities were the drivers of vehicles and %33 were other passengers.
Conclusion: Eight percent decrease in risk of mortality in spite of increased number of vehicles in town is a sign of relative improvement in driving culture, roads situation and medical and emergency fatalities, but still many actions have to be done to reach to the ideal position. Inter-organizational cooperation would be essential for improvements.
Key words : Traffic AccidentS, Mortality, Baghmalek
سهم سرطانها در مرگ و میر استان خراسان جنوبی 1389-1383
غلامرضا شریف زاده1 ، دکتر طوبی کاظمی2، دکتر ناهید برنا3، سودابه کفایی4
1-عضو هیئت علمی، مرکز تحقیقات آترواسکلروز وعروق کرونر بیرجند، دانشگاه علوم پزشکی بیرجند
2- دانشیار، مرکز تحقیقات اترواسکلروز و عروق کرونر بیرجند، دانشگاه علوم پزشکی بیرجند.
3-دانشجوی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی بیرجند
4-کارشناس آمار، معاونت بهداشتی، دانشگاه علوم پزشکی بیرجند
مقدمه و هدف: شاخص های مرگ و میر ابزار مناسبی جهت تعیین وضع سلامت و بهداشت یک جامعه بوده و اولویت ها را در برنامه های بهداشتی و درمانی تعیین می نماید.لذ در این مطالعه به بررسی علل مرگ ومیر در استان خراسان جنوبی ونقش سرطان در این مرگ ومیر پرداخته شد.
روش کار : این مطالعه توصیفی تحلیلی در سال 1390 بر روی کلیه موارد مرگ و میر در سال های 1389-1383 استان خراسان جنوبی بود که بر اساس طرح نظام ثبت جاری مرگ و میر جمع آوری شد. کلیه موارد مرگی که در روستاهای تحت پوشش مرکز بهداشت شهرستان اتفاق افتاده توسط خانه های بهداشت و مرگ های اتفاق افتاده در سطح شهر توسط بیمارستان های سطح شهر و سازمان بهشت متقین در فرم پیوست ثبت و به واحد آمار حوزه معاونت بهداشتی ارسال می گردیده و در واحد آمار پس از حذف موارد تکراری، بقیه ی موارد در نرم افزار مربوطه ثبت گردیده که بر اساس اطلاعات ذخیره شده در این نرم افزار اطلاعات نهایی بازیابی شده است.داده ها پس از جمع آوری در نرم افزار spss وارد و ضمن ارائه آمار توصیفی به وسیله آزمون های chi-squaerو در سطح 05/0 =α آنالیز شد.
نتایج: از 20281 مورد مرگ که در طی سالهای 1383 تا 1389 در استان خراسان جنوبی اتفاق افتاده بود 1968 مورد (7/9%) به علت سرطان و تومور بود که بعد از بیماریهای قلبی عروقی (7/27%) و سوانح و حوادث (9/12%) سومین علت مرگ و میر در استان تعیین گردید. میانگین سن فوت در کل متوفیان 9/28 ± 9/58 سال و در متوفیان به علت سرطان و تومور 3/18 ± 9/64 سال تعیین گردید. شایعترین سرطانهای منجر به مرگ در مطالعه حاضر سرطانهای دستگاه گوارش با 8/39% کل موارد و پس از آن سرطانهای دستگاه تنفسی (7/13%) تعیین گردید.
میانگین سن مرگ در سرطانی ها در جنس مذکر 4/18 ± 4/66 سال و در سرطانی های جنس مؤنث 9/17 ± 5/62 (001/0 P<) بود.
در هر دو جنس شایعترین علت مرگ به ترتیب سرطانهای دستگاه گوارش و سپس دستگاه تنفس بود. 39 مورد از کل مرگها (2%) مربوط به سرطان در دستگاه تناسلی زنان و 101 مورد (1/5%) مربوط به دستگاه تناسلی مردان بود.
بحث و نتیجه گیری: از انجایی که بیماریهای قلبی عروقی و سرطان، ازعلل شایع مرگ و میر هستند و قابل پیشگیری ترین بیماریهای مزمن میباشند ، لازم است سیستم بهداشتی بطور اورژانسی برنامه ها ی مداخله ای برای اصلاح شیوه زندگی و کاهش این بیماریها را طراحی کند.
واژه های کلیدی: مرگ و میر ، بیماریهای قلبی عروقی، سرطانها، حوادث، استان خراسان جنوبی
The proportion of cancers in Death in the South Khorasan, 2004-2010
Sharifzadeh Gholamreza* ,Kazemi Toba 1 2,Borna Nahid 3, Kafayee Soodabeh 4
Birjand Atherosclerosis and Coronary Arteries Research Center
Introduction: Mortality indices are suitable means to determine health and hygiene in a community and decide on priorities of health and treatment plans. Thus, in the present study the causes of mortality in the South Khorasan and the role of cancers in this respect were dealt with.
Methods :This descriptive-analytical study was conducted in 2011on all mortalities, the data of which was gathered according to recording current Mortality- Register system, between 2004-2010 in the South Khorasan.All mortalities occurred in villages under the supervision of the health center of the city and those over the city were sent to the statistics unit of the health assistance office by health services houses and all city-hospitals together with Behesht-e-mottaghin organization, respectively in the attached form and after deleting repeated cases they were fed into the respective software. Based on the information stored in this software, the final data was refreshed. The obtained data ,after being fed into SPSS software and applying descriptive statistics, was analysed by means of Chi-square & t- test at the significant level α=0.05.
Results: Out of 20281 mortalities occurred in the South Khorasan between 2004-2010, 1968 cases (9.7%) were because of cancers and tumors which had the third rank after Cardiovascular diseases (27.7%) ,Injuries and Accidents (12.9%). Mean mortality age in all the deceased was 58.9±28.9 years and in those deceased due to cancer and tumor it was 64.9±18.3 yrs. According to the present study, the most prevalent cancers causing death were found to be those of the Digestive system and the Lung cancer in percentage terms 39.8% and 13.7%, respectively.
Mean mortality age in male cancerous patients was 66.4 ±1 8.4 yrs and in the females it was 62.5±17.9 yrs; (P<0.001).
In both sexes, the most prevalent cause of death were cancers of the Digestive system and Respiratory system in order of priority. Thirty-nine mortalities of the whole (2%) originated in the cancer of the females' reproductive systems and 101 cases (5.1%) in the males' reproductive systems.
Discussion and Findings: Since cardiovascular diseases and cancers are prevalent causes of Death and are the most preventable chronic diseases, it is necessary that the health system urgently plans intervening programs to correct life-style and decrease these diseases.
Key words: Death, Cardiovascular diseases, Cancers, Accidents, the South Khorasan
بررسی کارایی جامعه ایمن: مدلی جامعه محور برای پیشگیری از حوادث و ارتقاء ایمنی راکبین موتورسیکلت در 14 شهر ایران
سید جواد شمس نیا1، علیرضا مغیثی2، مهراب صیادی3
1-مربی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد
فیروز آباد
2-متخصص پزشکی اجتماعی و دانشجوی PhD بهداشت، عمومی،مرکز
مدیریت شبکه، معاونت بهداشتی وزارت بهداشت
درمان وآموزش پزشکی
3-مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
مقدمه و هدف : بسیاری از کشورها با پدیده افزایش حوادث ترافیکی و مرگ ناشی از آن مواجه هستند. حوادث مربوط به موتورسیکلت یکی از پدیده هایی است که در کشور ما قربانیان زیادی را میگیرد. جامعه ایمن از جمله الگوهایی است که از سوی سازمان بهداشت جهانی برای پیشگیری از حوادث بخصوص حوادث ترافیکی پیشنهاد میگردد. هدف از این مطالعه نیز بررسی کارایی الگوی جامعه ایمن در کاهش حوادث و اثرات آن در کشور است.
روش کار : اطلاعات مربوط به تعداد موتورسیکلت و مرگ ناشی از حوادث موتورسیکلت در 14 شهر(5 شهر مجری جامعه ایمن و 9 شهر غیرمجری جامعه ایمن)از منابع مختلف استخراج شد. همچنین آگاهی، نگرش و عملکرد 10% راکبین در خصوص استفاده از کلاه ایمنی اندازه گیری شد. اطلاعات با برنامه نرم افزاری استاتا و به روش آنالیز واریانس تحلیل شدند.
یافته ها : نتایج نشان میدهند که بیشترین استفاده از موتورسیکلت در بین گروه سنی 15-29 سال شایع است. و کشاورزان بیشترین استفاده کنندگان از موتورسیکلت هستند. 55% راکبین موتورسیکلت حداقل یکبار تصادف را تجربه کرده وبیشتر از70% آنان دچار آسیب شده اند. بیشترین مرگ ناشی از تصاف موتورسیکلت در استان فارس اتفاق افتاده بود و کمترین از استان بوشهر گزارش شد. در استان خراسان رضوی بیشترین میزان مرگ راکبین موتورسیکلت از شهر تربت حیدریه ودر مقابل کمترین میزان از شهر بردسکن که یکی از اولین شهرهای مجری برنامه های جامعه ایمن است ثبت گردید.با 95% حدود اطمینان تفاوت معنی داری بین این دو شهر مشاهده گردید.
بحث و نتیجه گیری : برنامه جامعه ایمن در بسیاری از کشورها در کاهش حوادث موفق بوده است. مطالعه حاضر نیز بیانگر تاثیر مثبت برنامه های جامعه ایمن برروی ایمنی راکبین موتورسیکلت در کشور است. نتایج این مطالعه میتواند مشوقی برای اجرای جامعه ایمن در سایر شهرها باشد
واژگان کلیدی : جامعه ایمن، راکبین موتورسیکلت
Impact of safe community program on Helmet wearing rate and motorcyclists' death in 14 cities of Iran
Seyed Javad Shamsnia1, Alireza Moghisi, Mehrab Sayadi
1-Faculty Member, Firouzabad Branch, Islamic Azad University
Background: Injuries to
motorcyclists are an important public health problem. Motorcycles' riders have
the highest public health burden measured in disability adjusted life years
lost. One of the main reason contributing is low wearing helmet rate by the
motorcyclists. It is estimated that helmet reduces the risk of death by 42% to
69%. This is a pressing concern because the motorcycle fleet in Iran is growing
rapidly. This study was designed to assess impact of safe community program
on motorcyclist's safety.
To determine
the impact of safe community program on motorcyclists' death and to the
Knowledge, Attitude and Practice of motorcyclists about helmet usage in WHO
Safe Communities model in Iran.
Methods: In first step motorcyclists' fatality data was extracted from forensic medicine data bank and hospital records in 14 cities during 2006-2007. As the second step a cross sectional study was performed in a population. Data were collected by interviewing the motorcycles' riders in fourteen cities independently partly based on questionnaire and partly based on observation. questioners were computerized and analysis was performed by STATA soft ware and tested by chi-square and ANOVA method.
Results: The highest death rate was detected from the Fars province and the least from the Bushehr. In Fars province; The highest mortality rate was revealed from Niriz city(None Safe community) and the least reported from Arsanjan city(Safe community). In Busher province; the highest death rate was detected from the Busher city (Safe community) and the least was from the Genaveh city (None Safe community). In Khorasan; the highest death rate was reported from the Torbat-e-hydarieh city (None Safe community) and the lowest Bardscan(Safe community). Male drivers of 19-39 years old were the most affected age group. Except for the Khorasan province, the other two provinces including Bushehr and Fars, the safe community settings had preventing effect on motorcyclists' death. "Wearing a helmet" is embarrassing, disturbing, generates heat especially in humid and tropical cities, blocks hearing and sight were mentioned by almost 79% of participants. The rate for helmet usage was 13% among the motorcyclists while self reporting owning for at least one helmet was 97%. Participants believed that public education and enforcement of mandatory helmet law are the most effective ways to raise helmet usage.
Keywords: Safe community, Motorcyclists' death
بررسی تاخیر در تشخیص ودرمان بیماری سل در استان کردستان 1390-1384
دکترقباد مرادی1، دکتر فرزام بیدارپور1، سیران نیلی1، محمدکریمی1، شایسته رسائیان1، امید بنفشی1
1-دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی کردستان
مقدمه و هدف: در سال 2011 میلادی 8.7 میلیون نفر در دنیا به سل مبتلا شدند و 1.4 میلیون نفر به خاطر سل جان خود را از دست دادند. بیش از 95 درصد مرگ های ناشی از سل در کشورهای فقیر و کشورهایی با درامد پایین اتفاق می افتد. وقتی فردی مبتلا به سل می شود ممکن است که برای ماه های زیادی علائم خفیفی داشته باشد و برای درمان مراجعه نکند. با توجه به اهمیت نقش بیماران درمان نشده به عنوان مخزن آلوده کننده ،کوتاه نمودن دوره ی انتقال بیماری نقش مهمی در کاهش افراد آلوده شده ی ثانویه دارد. هدف این مطالعه بررسی تاخیر در تشخیص ودرمان بیماری سل در استان کردستان طی سالهای 1390-1384 است.
مواد و روش ها: این یک مطالعه مقطعی است. داده های مورد نیاز بر اساس پرونده های کاغذی والکترونیکی بیماران مسلول تحت پوشش شهرستانها از ابتدای سال 1384 لغایت پایان سال 1390 جمع اوری شده است. میانه زمان تشخیص به عنوان معیار تاخیر استفاده شده است.
یافته ها: از 1240مورد مسلول 542نفر مبتلا به سل ریوی اسمیر مثبت ،486نفر خارج ریوی و192مورد مبتلا به سل ریوی اسمیر منفی و20نفر سل ریوی با گسترده خلط نامشخص بوده اند.
|
سل ریوی اسمیر مثبت |
سل ریوی اسمیر منفی |
خارج ریوی |
میانه تاخیر در تشخیص |
64.5 |
82 |
90 |
میانه تاخیر در درمان |
1 |
1 |
1 |
بحث و نتیجه گیری: کاهش خطر سل در جامعه نیازمند کاهش زمان تاخیر است. افزایش توان علمی و آگاهیهای پرسنل بهداشتی و درمانی و اموزش مردم در مورد سل و به کار گیری استراتژی های مناسب برای کاهش این زمان لازم به نظر می رسد.
کلمات کلیدی: تاخیر در تشخیص، تاخیر در درمان، سل، کردستان
Delay in diagnosis and treatment of tuberculosis in Kurdistan,1384-1390
moradii
GH, bidarpour F, nili S. Karimi
M, resaian sh, banafshi O
Kurdistan University of Medical
Sciences and Health Services
Introduction: In 2011, 8.7 million people worldwide died of TB were
diagnosed and 1.4 million people lost their lives due to tuberculosis. Over 95
percent of TB deaths occur in poor countries and low-income countries. When a
person with TB disease may have mild symptoms for several months and does not
refer to treatments. Given the important role as a reservoir for infecting
patients with untreated, short term role in reducing the transmission of TB
infected individuals is secondary. The aim of this study was to investigate the
delay in the diagnosis and treatment of tuberculosis in the province during
1390-1384.
Materials and Methods: This is a cross-sectional study. Required data is
based on paper and electronic records TB
patients covered cities from early 1384 until the end of 1390 have been
collected. Median time to diagnosis delay has been used as a benchmark.
Results: 1240 cases of TB 542 positive smear pulmonary tuberculosis, 486
extra pulmonary and 192 cases of negative smear pulmonary tuberculosis and 20
cases were unknown.
Extra pulmonary tuberculosis |
negative smear pulmonary tuberculosis |
positive smear pulmonary tuberculosis |
|
90 |
82 |
64.5 |
Delay median in detect |
1 |
1 |
1 |
Delay median in treatment |
Conclusion: Reducing TB risk
needed reduce in detects and treatment delay. Increased scientific
awareness and educate people about TB health personnel and recruiting
strategies to reduce the time it seems.
Key words: delay in diagnosis, delay in treatment, TB Kurdistan
تشخیص وجداسازی باکتری های موجود درفاضلاب بیمارستانهای شهر یاسوج
فروغ کارگر1، اصغر شریفی2، محسن نغماچی2، سید عبدالمجید خسروانی2، سید سجاد خرم روز2، سهیلا جاهدی3
1-کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2- گروه میکروب شناسی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
3-دانشگاه فرهنگیان شیراز پردیس باهنر
مقدمه و هدف: یکی از مسائل مربوط به فاضلاب های بیمارستانی موضوع عوامل میکروبی در فاضلاب هاست و چون پاتوژن ها که شامل باکتری ها ویروسها و انگل ها می باشد که قابل حل در آب و قابل انتقال با آب هستند در نتیجه بروز اپیدمی های اسهال در سراسر دنیا خصوصا در کشورهای در حال توسعه به عنوان یکی از مهمترین عوارض تماس با آب الوده است که سالانه در سراسر دنیا هزینه های بالایی را به جوامع تحمیل می کند. بررسی کیفیت شاخص اب وفاضلاب با استفاده از روشهای ازمایشگاهی از مواردی است که در جهت تشخیص وجداسازی باکتری ها در فاضلاب های بیمارستانی بکار گرفته می شود با توجه به با اهمیت فاضلاب در بیمارستانها به دلیل بروز تعدادی از بیماریها و همچنین جلوگیری از هزینه تحمیل شده بر جامعه لذا مادر این مطالعه بر آن شدیم تا تشخیص و جداسازی باکتری های موجود در فاضلاب های بیمارستانهای شهر یاسوج را بررسی کنیم.
مواد و روش ها: ابتدا از فاضلاب های بیمارستان های شهید بهشتی ؛شهید رجایی و امام سجاد نمونه گیری انجام گرفت و سپس به نسبت 100000/1رقیق گردید و آزمایشMPN برای کلیفرم ها و انتروکوکوس فکالیس و همچنین از محیط های آزید دکستروز براث ؛لاکتوز براث و بریلیانت گرین بایل براث برای شناسایی این میکرواورگانیسم ها استفاده گردید و سپس ازمایش انتی بیوگرام برای تعیین حساسیت و مقاومت باکتری ها نسبت به انتی بیوتیک های استاندارد انجام گرفت.
یافته ها : در این مطالعه مقطعی مجموعا 72 بار نمونه گیری از سه بیمارستان انجام شده داده های بدست آمده نشان داده که میانگین شمارش کلونی کلیفرم و انتروکوک فکالیس در بیمارستان شهید بهشتی 36/5 * 106 58/18 * 10 و در بیمارستان شهید رجایی 1/49*106 و53/15 * 106ودر بیمارستان امام سجاد 3/38 * 107و 28/32 * 106 قبل از سپتیک و بعد از سپتیک 93/13 * 106 و 21/9 * 106به ترتیب بود.
بحث و نتیجه گیری : میزان شمارش کلیفرم ها و انتروکوک فکالیس در بیمارستان امام سجاد بعد از تصفیه و طی کردن مرا حل سپتیک که با توجه به نتایج ومقایسه با دو بیمارستان شهید بهشتی و شهید رجایی که تصفیه خانه جهت فاضلاب وجود ندارند بطور معنی داری کاهش یافته است.
واژگان کلیدی : انتروکوک فکالیس ، کلیفرم ، فاضلاب
Diagnosis and separation of bacteria in wastewater in Yasuj hospitals
Forogh kargar*, A.Sharifi**,M. Naghmachi**, S.S Khoramrooz**,S,A Khosravani** and S,Jahedi***
*student research committee of Yasuj University of Medical Sciences – Yasuj – Iran
**Department of microbiology medical college medical university of Yasuj– Yasuj – Iran
***Farhangian university of Shiraz Bahonar Pardis
Introduction: Microbial agent is one of the most important problem in hospitals wastewater.Thepathogen includes bacteria,viruses and parasites which are soluble and transmuble in water result in therefore the incidence of dysentria in world particulary in developing countries is one of important cases in contacts with contaminated water and this causes too expenture most money in societies. Investigation of water and wastewater quality using laboratory techniques using to survey of diagnosis and separation of bacteria in hospital wastewater.Regarding to importance of wastewater in hospital and incidence of several disease and reduce of expenture we decided to investigate of detection of several bacteria in Yasuj hospital wastewater.
Material and Method:72 samples were collected from shahid beheshti,shahid rajaee and emam sajad hospital.All samples were diluted in 1/1000 the mpn test has done to detect coliforms and enterococcus fecalis.In addition azid dextrose broth, lactose broth and brilliant green bile broth media was used to diagnosis of such bacteria.
Results: 72 samples from 3 hospitals showed that colony count for coliform and entrococcus fecalis in shahid beheshti hospital was 53.66 * 106 and 18.58 *106 in shahid rajaee hospital was 49.1 * 106 and for emam sajsd hospital before septic 38.3 * 107,23.28*106 and afterseptic 13.93 * 106,9.21 * 106 respectively
Conclusion: The results of this study shows that colony count for coliforms and stereptococcus fecalis after refinement and septic processing in emamsajad hospital in comparison to shahid beheshti and shahid rajaee hospitals which has no refining system has shown significant decrease in number of bacteria.
Key words: Coliform,Entrococcus fecalis,wastewater
بررسی اپیدمیولوژیک بیماران مبتلا به اندوکاردیت در استان قم بین سالهای 1383-1390
علی اکبر ریاحین1، علیرضا جلالی2 ، محمد قره بگلو3، سام حاتمی3، مصطفی واحدیان4
1-استادیار ،گروه پزشکی، دانشگاه آزاداسلامی،واحدقم
2- گروه پزشکی، دانشگاه آزاداسلامی، واحدقم
3-دانشجوی دکترای حرفه ای پزشکی، کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه آزاداسلامی،واحد قم
4-دانشجوی کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی، مرکز توسعه تحقیقات بالینی، دانشگاه علوم پزشکی قم
مقدمه و هدف: دانستن موارد اپیدمیولوژی و بررسی عوامل موثر اندوکاردیت باعث تسریع در روند تشخیص و درمان و کاهش مرگ و میر ناشی از آن می شود.این مطالعه با توجه به وضعیت اپیدمیولوژیک نامشخص بیماری اندوکاردیت در نقاط مختلف کشور و بخصوص استان قم انجام گرفت.
مواد و روش ها: در این مطالعه مقطعی به بررسی اپیدمیولوژیک بیماران بستری مبتلا به اندوکاردیت در بیمارستانهای استان قم در بین سالهای 1383-1390 پرداخته شد.با روش نمونه گیری بصورت سرشماری تعداد 40 نفر از بیماران مبتلا به اندوکاردیت مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات دموگرافیک بیماران و مشخصات مربوط به بیماری در پرسشنامه ثبت گردید.ابزار گرداوری داده ها پرونده بیمارستانی بیماران بود.
یافته ها: در این مطالعه 40 نفر شامل 29 مرد و 11 زن بررسی شدند. با توجه به اطلاعات حاصله بازه سنی20-23 سال با تعداد 16 نفر (40%) بیشترین درگیری را داشته است. همچنین در مردان ( 72.5% ) 29 نفر و در زنان (27.5%) 11 نفر اندوکاردیت داشتند. شایعترین علت مراجعه ،تب با نسبت 51% بوده است. سهم درگیری دریچه تری کوسپید62.5% بود.شایعترین بیماری زمینه ای نیز بیماری های قلبی به میزان 45% بوده است. 42.1%بیماران سابقه تعویض دریچه میترال داشته اند. در مورد کشت های انجام شده 85% (32بیمار) کشت منفی و 15% (8بیمار) کشت مثبت دارند.از میان افرادی که دارای کشت مثبت بودند نتیجه کشت 85% استاف اورئوس و 15% کلبسیلا گزارش شد. میزان مورتالیتی 8% بدست آمد. لازم بذکر است که 37.3%بیماران اعتیاد تزریقی داشتند.
بحث و نتیجه گیری: در این بررسی مشخص گردید که 40% افراد بین 20-23 سال سن داشتند.این بیماری در مردان شایع تر است و شایع ترین علت مراجعه تب بود.شایع ترین تظاهر و درگیری قلبی سوفل و وژتاسیون تریکوسپید و شایع ترین سابقه بیماری قلبی تعویض دریچه میترال میباشد.بیشترین ارگانیسم درگیر کننده نیز استاف اورئوس بود.لذا بروز علایم شایع فوق در مردان جوان که سابقه اعتیادتزریقی نیز داشته باشند قویا شک به اندوکاردیت را بر می انگیزد.
واژگان کلیدی: اندوکاردیت ، اپیدمیولوژیک، قم
Epidemiological study of patients with endocarditis in Qom province between2004-2011
Background and objective: Understanding of the epidemiology and risk factors of endocarditis accelerate the process of diagnosis and treatment and to reduce deaths from it. This study was done According to the uncertain epidemiological situation of the endocarditis in different parts of the country, particularly in Qom province.
Matherials and methods: In this cross-sectional study was carried out to epidemiological study of hospitalized patients with endocarditis in hospital between 1383-1390 in Qom. forty patients with endocarditis were studied by Census sampling method. The demographic data and disease Information were recorded in the questionnaire.The Instrument for data collection was the hospital records of the patients.
Results: Forty patients, including 29 males and 11 females were carried out ,In this study. According to the data the age range 20-23 years,with 16 patients (40%) had the largest involvement. Also in 29 person of men (72.5%) and 11 person of women (27.5%) of patients had endocarditis. The most common cause of referral to hospital was fever with 51%. Of tricuspid valve involvement was 62.5%. Frequent Background disease as well as heart disease ratio was 45%. 42.1% of patients had a history of mitral valve replacement. About accomplished cultures their had 85% (32 patients) with negative cultures and 15% (8 patients) with positive culture. Than among those who had a positive culture result, 85% of Staphylococcus aureus and 15% of Klebsiella was Reported. Mortality rate was 8%. It should be mentioned that 37.3% of patients were intravenous drug addiction.
Conclusion: In this study found that 40% of patient were between 20-23 years of age.This Disease is more common in men and is the most common cause of referral to hospital was fever. The most common manifestation of cardiac involvement was murmur and tricuspid valve vegetation and mitral valve replacement was the most common History of heart disease. Largest involving organism was Staphylococcus aureus.So incident The above common symptoms in young men also who have a history of intravenous drug Is sparking strongly suspicion of endocarditis.
Keywords: Endocarditis , Epidemiologic , Qom
بررسی اپیدمیولوژیک و الگوی سوء مصرف مواد در معتادان مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد
علی خورشیدی1، کامیار منصوری2، مهدی رنجبران2، محمود خدادوست2
1-دانشجو دکتری اپیدمیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
2-دانشجوی کارشناسی ارشداپیدمیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
مقدمه و هدف :اعتیاد و سوء مصرف موادیکی از معضلات بزرگ در جهان محسوب می شود.دفتر کنترل مواد مخدر سازمان ملل اعتیاد را یکی از بحران های چهار گانه در جهان معرفی کرده است.هدف این مطالعه، بررسی همه گیر شناسی و الگوی مصرف مواد مخدر در معتادان مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهرستان ایلام در سال 1390است.
مواد و روش ها: دراین مطالعه داده های مربوط به مراجعین مراکز غیر دولتی ترک اعتیاد شهر ایلام در سال 1390 بر اساس پرونده های موجود جمع آوری و پس از تطبیق اطلاعات و حذف موارد تکراری،آنالیزهای آماری بعمل آمد.
یافته ها :238 مراجعه کننده مورد بررس قرار گرفت: میانگین سنی افراد مورد بررسی 9/6 + 94/30 سال بود و 60 درصد آنها کمتر از 30 سال سن داشتند. اغلب آنها سابقه مصرف بش از ک نوع ماده را ذکر کرده بودند(90%). متوسط دفعات ترک، 7/3 بار، سابقه ی مصرف 7/8 سال و بعد خانوار 5 نفر بود. 8/61% مجردو61% دارای تحصیلات سیکل و کمتر بودند. 3/83 افراد زیر 30 سال سابقه مصرف هروئین را ذکر کرده بودند.کراک، تریاک و شیشه به ترتیب با 3/69، 7/43 و 4/37 درصد بیشترین فراوانی را در بین مواد مخدر مصرفی داشتند.مصرف هروئین وحشیش بطور معنی دار در بین افراد مجرد بیشتر بود( 05/0 p <).
نتیجه گیری :بالا بودن میزان گرایش به سوء مصرف مواددر بین افراد جوان و مجرد،وگسترش استفاده از انواع سنتتیک مواد مخدر در جامعه، نیازمند توجه جدی متولیان برنامه های سلامت در اتخاذ تدابیر مناسب وانجام مداخلات موثر بویژه در بعد سلامت اجتماعی می باشد.
واژه های کلیدی: سوء مصرف مواد، اپیدمیولوژی، ایلام
Epidemiology and patterns of drug abuse among drug users attending in de-addiction centers
Ali. khorshidi *, Kamyar Mansori** Mehdi
ranjbaran** Mahmod Khodadost **
*
PhD student in Epidemiology, Department of Epidemiology, Shahid Beheshti
University of Medical Sciences
** MS.c Student Epidemiology, Department
of Epidemiology, Shahid Beheshti University of Medical Sciences
Background: Drug abuse is one of the major
problems in many countries. United Nations Office for Drug Control and
crime has been introduced drug abuse as one of the four global crises in the
world. The aim of this study was to investigate the
epidemiology and patterns of drug abuse among drug user attending in
de-addiction centers in Ilam city in 2011.
Materials and Methods: It was a cross-sectional study and our data were collected based on the available records in non-governmental de-addiction centers in Ilam city in 2011. After matching names, duplicates were removed and analysis was performed.
Results: Data for 238 patients were analyzed. The mean age was 30.94 ± 6.9 years. About 62 % were single and more than 70% educated less than high school level. The majority of the drug users were multi-drug abuser (90%). The mean history of drug abusing was 8.7 years and average numbers for proceeding in addiction treatment were 3.7. Heroin use were reported in 83.3% patients under 30 years. Crack (69.3%), opium (43.7%), and crystal (37.4%) were the most commonly abused drug in this study. Heroin and cannabis use was significantly higher among single people (p <0.05).
Conclusion: This study revealed high rate of drug abuse among young people and single population, therefore emphesises more attention regarding appropriate and effective interventions in health and social areas.
Key words: Drug abuse, Epidemiology, Ilam
بررسی میزان آگاهی و عملکرد زنان خانه دار ساکن در روستاهایی با بروز بالای تب مالت درشهرستان قوچان در سال 1388، قبل و بعد از آموزش
محمد بابائیان مقدم1،سیدرضا عطاری2،رسول احدی3 ، محمد رضا محمدی3
1-دانشجوی کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی، شهید بهشتی
2-پزشک عمومی، مرکز بهداشت شهرستان قوچان
3-مرکز بهداشت شهرستان قوچان
(babaeein.mohammad@yahoo.com)
مقدمه و هدف: بروسلوز یک بیماری عفونی و مشترک بین انسان و دام است که در کل جهان ( بجز 17کشور) وجود دارد و سالانه 500هزار مورد جدید در جهان گزارش میگردد. میزان بروز بروسلوز در ایران در سال 1388 ، 17.3درصدهزار بوده است اما در شهرستان قوچان این میزان76 درصدهزار بوده است.
روش تحقیق: در این مطالعه مداخله ای در مرحله اول پنج روستا که بیشترین بروز بروسلوز در شهرستان را داشتند انتخاب نموده و با توجه به نقش زنان خانه دار در خانوارهای روستایی(تماس بادام و تهیه فرآورده های لبنی و تهیه غذا) این گروه برای بررسی انتخاب شدند. سپس پرسشنامه ای که شامل عوامل دموگرافیگ و سئوالات مربوط به میزان آگاهی و عملکرد پیرامون تب مالت است تهیه گردیده و بر اساس شماره خانوار و با روش سیستماتیک به درب منازل افراد مراجعه و با سئوال از خانم های خانه دار پرسشنامه تکمیل گردید. در مرحله بعد یک بسته آموزشی (شامل پمفلت سی دی و برگزاری کلاسهای آموزشی ) بوده در اختیار افراد قرار گرفت در ادامه مجددا از همان افراد پرسشنامه تکمیل گردیده و نتایج با نرم افزار SPSS و تست های آماری T زوج و مقایسه میانگین Anovaتجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: در این تحقیق میانگین سن زنان خانه دار 42 سال بوده و 50%آنان بیسواد بودند.آموزش در افزایش آگاهی افراد تاثیر داشته ولی تاثیرآموزش در عملکرد بهداشتی بیشتر بوده است. همچنین آموزش بهداشتی در افراد با تحصیلات بالا و سن کم تاثیر بسیار بیشتری داشته است همچنین سطح سواد و تحصیلات خانم های خانه دار در ارتقاء آگاهی های بهداشتی و عملکرد صحیح تاثیر بسزایی دارد.
بحث و نتیجه گیری: میتوان با انجام آموزش (مفید ومداوم) بویژه در گروه های تحصیلی بالاتر و سنین پایین تر به ارتقاء بهداشت دست یافت.
واژگان کلیدی: بروسلوز ، آموزش ، آگاهی ، عملکرد ، قوچان
Investigation of knowledge and practice of rural housewife women in the high Incidence Villages of brucellosis disease in Quchan district in1388 (2009-2010) before and after of education
Mohammad Babaeeian ،Sied Reza Attari،Rasoul Ahadi،Mohammad Reza
Mohammadi
Introduction & Objectives: Brucellosis is an infectious and zoonotic disease, which exists all over the world but 17 countries. Five hundred thousands new cases are reported in the world annually. Incidence rate of brucellosis in Iran in year 1388 was 17.3 per hundred thousand but it was 76 per hundred thousand in Quchan County.
Methods: in this intervention study, in the first stage, we selected five villages where have highest incidence rate (12-29 per thousand)in the County.
Because of role of homemakers (housewives) in rural households (contact with livestock and making dairy products and meal), this group were selected to be surveyed.
Then a questionnaire was written regarding demographic factors and questions related to knowledge and practice rate about brucellosis.
Afterwards, according to household number and with systematic method, we referred to houses and questionnaire was filled out by asking questions from homemakers.
In the next step, an instruction package was delivered to villages comprises of pamphlet and CD associated with holding instruction course.
Finally, the same people filled out the same questionnaire and results were analyzed by SPSS software, Statistic paired-samples T Tests and ANOVA.
Results: In this research, mean age of homemakers was 42 and 50% of them were illiterate. Instruction influenced improvement of knowledge especially on helth practice.
Hygienic instruction had more effects on people with higher education and younger people.
Discussion and Conclusion:
We are able to achieve health promotion by continuous education, especially in people with higher education and younger people. Housewives education level has a role in health knowledge promotion and proper function.
Keywords: Brucellosis, Education, knowledge, practice, Quchan
بررسی بیماری شاربن در جمعیت های انسان، گاو و گوسفند و بز در 15 سال گذشته در ایران
علیرضا باهنر1، زهرا بلوکی1، مراد مرادی گراوند2، محمدرضا شیرزادی3، حسام الدین اکبرین4
1-استاد، بخش اپیدمیولوژی و بیماریهای قابل انتقال بین انسان و حیوان، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران
2-رئیس گروه مبارزه با بیماریهای باکتریائی، دفتر بهداشت ومدیریت بیماریهای دامی سازمان دامپزشکی کل کشور
3-رئیس اداره بیماری های مشترک بین انسان و دام وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
4-دانشجوی دکتری تخصصی اپیدمیولوژی، بخش اپیدمیولوژی و بیماریهای قابل انتقال بین انسان و حیوان، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران
مقدمه و هدف: شاربن (سیاه زخم( یک بیماری عفونی زئونوتیک می باشد. مخزن این بیماری در دام عمدتاً گوسفند، بز و گاو بوده و با مرگ و میر بالا و سریعی همراه است. انسان به صورت اتفاقی درصورتی که در معرض تماس با دام آلوده، پوست، پشم و فراورد های آن قرار گیرد یا از گوشت آلوده استفاده نماید و یا در هوای آلوده به اسپور )هاگ) تنفس نماید؛ به بیماری مبتلا میشود.
در بسیاری از استانهای کشور این بیماری بیش از ده سال است که در جمعیت انسانی و دامی گزارش نشده است. اما هنوز در برخی از استانها و مناطق به صورت موردی و اتفاقی دیده میشود.
مواد و روش کار: در این مطالعه با استفاده از دادههای موجود در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و سازمان دامپزشکی کل کشور، وضعیت شاربن در 15 سال گذشته ( از سال 1375 تا سال 1390) در سطح استانهای کشور مورد توصیف و ارزیابی قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل دادهها و رسم نمودار از نرمافزارهای SPSS و Excel استفاده گردید.
یافتهها: در طول این دوره بروز بیماری به طور کل در سطح جمعیتهای دامی و انسانی روندی نزولی داشته است. بیشترین تلفات گاوها در سال 1379 (52 مورد)، بیشترین تلفات گوسفندان در سال 1381 (289 مورد) و بیشترین موارد ابتلا به شاربن در جمعیت انسانی در سال 1380 (311 مورد) گزارش شده است. آمار استانی شاربن در طی این سالها به تفکیک و با رسم نمودار مورد ارزیابی قرار گرفت. از بین استانها استان آذربایجان غربی در طی این دوره دارای بیشترین موارد شاربن انسانی بوده و استان خراسان نیز در طی این سالها از نظر شاربن گاوی و دامی بالاترین بروز را به خود اختصاص داده است.
نتیجهگیری: با توجه به آمار توصیفی به دست آمده همبستگی معناداری بین شاربن انسانی و گاوی و بین شاربن انسانی و گوسفندی مشاهده نگردید. با توجه به تلاشهای سازمان دامپزشکی کشور و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی بهویژه در امر واکسیناسیون دامها،توجه به مواردی همچون آموزش، نظارت بهداشتی بر کشتارگاهها، تردد دامها، توجه به قرنطینههای مرزی و استانی، دقت کافی در واکسیناسیون و شناسایی کانونهای بیماری، امر ریشهکنی بیماری را امکان پذیر خواهد نمود.
واژگان کلیدی: شاربن، ایران، انسان، گاو، گوسفند و بز
Anthrax survey in human, cow, sheep and goat populations in Iran (1996-2012)
Bahonar A., Boluki Z., Moradi Gravand M., Shirzadi M.R., Akbarein H.,
Introduction: Anthrax known as an infectious zoonotic disease infects sheep, goat and cow and causes death and eventually leads to lots of economic losses. Human may be accidentally infected when faces infectious animal, infectious wool and other risk factors. A common disease of livestock and, occasionally, of humans Bacillus anthracis is the etiologic agent of anthrax. This organism forms oval spores located centrally in an unswollen sporangium. Specifically, B. anthracis spores are highly resilient, surviving in high temperatures, low-nutrient environments, and harsh chemical treatment over decades or centuries.
Anthrax has been long existed in Iran and has caused lots of deaths and damages in both human and animal population. Because of this Disease, about one million sheep have died in the late of World War II. Nowadays, the prevalence of the disease has been greatly reduced thanks to efforts of Iran Veterinary Organization. The disease hasn’t been reported in many provinces of Iran within last 10 years, but the disease has remained in some provinces and some cases may be individually and accidentally observed
Material and Methods: We used the data from Ministry of Health and Medical Education and Iran Veterinary Organization and analyzed them by using SPSS and Excel software.
Findings: Among these years Anthrax has been declined generally. We had the most number of infected cows in 2000 (52 cases), the most sheep cases in 2002(289 cases) and the most human cases in 2001(311 cases).After analyzing the provincial data, “Azarbayjan Gharbi” province had the most number of human anthrax cases and “Khorasan” province had the most number of cow, sheep and goat Anthrax.
Conclusion: It seems that there wasn’t any correlation between human and animal Anthrax in the whole country. Due to the efforts of the Veterinary Organization and the Ministry of Health and Medical Education, particularly in the livestock vaccination, attention to factors such as education, health monitoring of slaughterhouses, animal crossing, the provincial and national Quarantines, accurately identify centers of disease and accurately disease vaccination, it will be possible to eradicate the disease in future.
Keywords: Anthrax, Iran, Human, Cow, Sheep, Goat
آسیب های روان شناختی ناشی از طلاق و مقایسه آن در زنان و مردان
هواسی ناهید1، خورشیدی علی2
1-عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایلام
2-دانشجوی دوره دکتری اپیدمیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
مقدمه و هدف: طلاق یکی از مهمترین پدیده های حیات انسانی است که اثرات مختلفی را بر سلامت خانواده و جامعه به همراه دارد. این پژوهش باهدف مقایسه برخی از آسیب های روحی – روانی ناشی از طلاق در زنان و مردان به انجام رسیده است.
مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی تحلیلی و از نوع مقطعی بود. جامعه پژوهش شامل زوج های مطلقه در شهرستان های ایلام و ایوان بود. تعداد 110 نفر به روش تصادفی انتخاب و داده های مطالعه با استفاده از پرسشنامه های؛ عزت نفس کوپر اسمیت، اضطراب زانگ و افسردگی بک جمع آوری گردید. در آنالیز تحلیلی برای آزمون فرضیات از آزمون های کای دو، دقیق فیشر و تی مستقل استفاده شد.
یافته ها: تعداد 104 نفر وارد مطالعه شدند. میانگین سن نمونه ها 5/12 + 16/34 سال بود. بیشترین نسبت طلاق در گروه های سنی 30 – 25 و 35 – 31 دیده شد(به ترتیب ؛ 7/33 و 2/19 درصد) شیوع افسردگی و اضطراب به ترتیب 68 و 20 درصد و نسبت عزت نفس پائین در افراد مورد بررسی 4/14 درصد بود. نسبت افراد پشیمان از طلاق در مردان بیش از زنان بود (3/33 درصد در مقابل 4/16 درصد) که این تفاوت از نظر آماری معنی دار بود (05/0 p <). اختلاف معنی داری در شیوع اختلالات بین زنان ومردان مطلقه مشاهده نشد(05/0 p <).
بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج مطالعه که حاکی از شیوع مشکلات روحی روانی در افراد مطلقه بود به نظر می رسد، آسیب های روحی روانی ناشی از طلاق هر دو گروه مردان و زنان را تحت تاثیر قرار داده و عامل مهمی در تهدید سلامت آنان است.
کلید واژه ها : آسیب های روحی، روانی و افسردگی ، عزت نفس، اضطراب ، طلاق
Psychological problems resulting from divorce in men and women
Havasi, nahid1. Khorshidi, A2
Background: Divorce is one of the most important phenomena of human life that has numerous effects on the health of family and community. The aim of this study was to determine and compare some psychological problems due to divorce in men and women.
Materials & Methods: This was a cross-sectional study. A total of 110 divorced people were randomly selected and enrolled. Data was collected using three questionnaires including: “Cooper Smith Self Esteem, Zank Anxiety and Beck Depression”.
Results: Data from 104 respondents were collected: 48 male and 56 female. Mean age was 34.12 (SD=12.5). Findings showed; the high proportion of divorce related to 25-30 and 31-35 age groups (33.7% and 19.2% respectively), Prevalence of depression, anxiety and low self esteem were 68%, 20% and 14.4% accordingly. There was no significant differences in Psychological problems between men and women (p>0.05).
Discussion & Conclusion: The study showed high prevalence of Psychological problems among divorced, therefore, it’s suggested that both men and women suffer from divorce complications.
Key Words: divorce, Psychological problems, health
روند بروز سرطان تخمدان در ایران طی سال های 84- 1379
فرید نجفی1، ندا ایزدی2 ، بهروز حمزه3، قباد مرادی4، محمد حیدری5
1-گروه آمار و اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه
2-دانشجوی کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی، کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
3-گروه بهداشت عمومی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، کرمانشاه
4-گروه آمار و اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی کردستان، سنندج
5-دانشجوی دکترای اپیدمیولوژی، گروه آمار و اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
neda.izady@yahoo.com
مقدمه و هدف : مطالعه حاضر با هدف بررسی روند بروز سرطان تخمدان در ایران انجام گرفت.
نواد و روش ها : در این مطالعه موارد ثبت شده سرطان تخمدان طی سالهای 1379 تا 1384 از وزارت بهداشت به صورت سرشماری استخراج و با استفاده از جمعیت استاندارد WHO و جمعیت زنان ایران، میزان بروز سنی به روش مستقیم استاندارد شد، سپس داده ها و میزانهای بروز استاندارد شده به نرم افزار JP354 وارد و با استفاده از مدل رگرسیون joint point روند بروز سنی سرطان تخمدان در کل کشور مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها : 2697 نفر مبتلا به سرطان تخمدان در کشور طی 6 سال مطالعه ثبت شده بود. میانگین سنی افراد 01/17 ±32/47 سال بود. میزان بروز استاندارد شده سنی از سال 79 تا 84 از 71/0 به 61/2 در هر صد هزار نفر رسیده است. شایع ترین گروه سنی درگیر مربوط به 69-60 سال بود. با استفاده از مدل joint point میزان تغییرات سالیانه (APC[1]) محاسبه شد، بروز در 2 سال اول روند نزولی و میزان تغییرات 2/0- و در سال های بعد روند صعودی و میزان تغییرات 5/0 در سال بدست آمد.
بحث و نتیجه گیری : اگرچه بروز سرطان تخمدان در ایران نسبت به بسیاری از مناطق دنیا کمتر است اما روند رو به افزایش آن در سالهای اخیر می تواند نگران کننده باشد که لازم است دلایل این موضوع به دقت بررسی شود.
واژگان کلیدی : سرطان تخمدان، روند، بروز، ایران
The Trend of Ovarian Cancer Incidence in Iran during 2000-2005
Najafi F1, Izadi N2, Hamzeh B3, Moradi Gh4, Haidari M5
1 PhD in Epidemiology, Department of Biostatistics and Epidemiology, School of Public Health, Kermanshah University of Medical Sciences, Kermanshah, Iran
2 MS.c student in Epidemiology, Student Research Committee, Shahid beheshti University of Medical Sciences, Tehran, Iran
3 PhD in Health education and health promotion, Department of Public Health, School of Public Health, Kermanshah University of Medical Sciences, Kermanshah, Iran
4 PhD in Epidemiology, Department of Biostatistics and Epidemiology, School of Public Health, Kurdistan University of Medical Sciences, Sanandaj, Iran
5 PhD student in Epidemiology, Department of Biostatistics and Epidemiology, School of Public Health, Kerman University of Medical Sciences, Kerman, Iran
Back ground: Ovarian cancer is one of the most common female genital system cancers and it contributes to more than 50% of deaths related to gynecologic cancers. The present study aimed to investigate the trends in incidence of ovarian cancer in Iran.
Methods: Using national cancer registry system in the Ministry of Health and Medical Education, we extracted all cases of ovarian cancer from 2000 to 2005. The incidence for each year was calculated using population of Iranian women and then we directly standardized incidence to world standard population. The trends in incidence of ovarian cancer were investigated using joint point regression model. JP354 software was used for statistical analysis.
Finding: 2697 women with ovarian cancer were diagnosed and registered across the country. The mean of age was 47.3±17.0. From 2000 to 2005, age standardized incidence rate of ovarian cancer increased from 0.71/100,000 to 2.61/100,000. The highest incidence was related to age group 60-69 years old. The annual rate of change was calculated by using joint point. Trend in incidence was decreasing during two first years with an average annual change of -0.2, for the next year’s incidence showed an increasing trend with an average annual change of 0.5.
Conclusion: Although less than the most part of the world, the reason for the observed increased in incidence of ovarian cancer need to be investigated carefully.
Keywords: Ovarian cancer, Trend, Incidence, Iran
مقایسه شیوع عوامل خطر گرفتاری عروق کرونر قلبی در مردان زیر 45 سال و بالای 45 سال
علی سلیمانی4، کورش هلاکوئی1، سعید دستگیری2، ناهید همتی3، جواد رسولی4، هدایت عباستبار4، عزیز کسانی4، یوسف علی محمدی4
1-استاد، گروه اپیدمیولوژی وآمار زیستی دانشکده بهداشت وانستیتوتحقیقات بهداشتی، دانشگاه علوم پزشکی تهران
2-دانشیار، گروه پزشکی اجتماعی ،دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی تبریز
3-شبکه بهداشت ودرمان مراغه، دانشگاه علوم پزشکی تبریز
4-دانشجوی دکتری تخصصی اپیدمیولوژی، گروه اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت وتغذیه، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
مقدمه و هدف: بیماریهای قلبی مهمترین عامل مرگ مردان وزنان دنیا وکشومان ایران می باشد ولی این بیماری در مردان تقریبا" ده سال زودتر از زنان شروع میشود و شدت بیماری در افرادی که در سنین پایین به بیماری مبتلا می شوند شدیدتر از افراد مبتلا در سنین بالاتر است. این مطالعه با هدف مقایسه تفاوت شیوع عوامل خطر بیماری عروق کرونر قلبی در مردان زیر 45 سال وبالای 45 سال انجام شده است.
مواد و روش ها: در این مطالعه تعداد 182 مرد زیر 45 سال مبتلا به گرفتاری عروق کرونر قلبی با 272 بیمار مبتلا به گرفتاری عروق کرونر قلبی بالای 45 سال از لحاظ شیوع عوامل خطر گرفتگی عروق با همدیگر مقایسه شدند هر دو گروه از بیماران بستری در بیمارستان شهید مدنی تبریز به صورت پشت سرهم در فاصله سالهای 1384 الی 1388 که برای اولین بار در این بیمارستان بستری شده بودند اتنتخاب گردیدند و اطلاعات مانند وضعیت تاهل ،محل سکونت،سابقه مصرف سیگار،سابقه ابتلا به فشار خون بالا، سابقه دیابت، سابقه خانوادگی ابتلای زودرس به بیماری قلبی، مقدارقد ، وزن، فشار خون بالا،قند خون کراتینین،کلسترول، LDL، HDL از طریق پرونده بیمارستانی جمع آوری گردید و با استفاده از روش رگرسیون لجستیک مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
یافته ها: شیوع مصرف سیگار (OR=2.2,P=.001 ) سابقه خانوادگی ابتلای زودرس به بیماری قلبی وعروقی(OR=1.9,P=.02 ) در افراد مبتلا به گرفتاری عروق کرونر قلبی در افراد زیر 45 سال بیشتراز گروه بالای 45 سال بود در عوض شیوع دیابت (OR=0.48,P=.03)،فشارخون بالا در بیماران بالای 45 سال بیشتر بود. ودوگروه از لحاظ نمایه توده بدنی ، وضعیت چربی های خون با همدیگر تفاوت معنی داری نداشتند.
بحث و نتیجه گیری: مصرف سیگار و سابقه خانوادگی ابتلای زودرس به بیماری قلبی وعروقی با گرفتاری عروق کرونر قلبی در سنین پایین ارتباط داشت.
واژگان کلیدی: عوامل خطر ، گرفتاری عروق کرونر قلبی ، زیر 45 سال
Comparison of risk factors for coronary heart problems in men under 45 years and over 45 years
Ali Soleimani4, Koresh Hulakuii1,Said Dastgiri2, Nahid Hemmati3, Javad Rasulii,Hedayat4 Abbastabar4, Aziz kasani4, Yusuf alimohamadi5
1-Associate Professor of epidemiology, Department of Epidemiology, School of Health, Tehran University of Medical Sciences
2-Associate Professor of epidemiology, Department of preventive medicine, School of Medicine, Tabrize University of Medical Sciences
3-Expert of public health, Maraghea Health Center, Tabrize University of Medical Sciences
4- PhD Student of Epidemiology, Department of Epidemiology, School of Health and Nutrition, Shiraz University of Medical Sciences
5-Msc Student of Epidemiology, Department of Epidemiology, School of Health and Nutrition, Shiraz University of Medical Sciences
Background: Coronary artery diseases (CAD) are leading cause of death in men and women in world and our country Iran. But these diseases begin ten years earlier in men than women. CAD and its complications at a low age are more serious and more progressive than at higher age. Aim of this study was comparison of CAD risk factor among below 45 years CAD patients and patients above 45 years old.
Method and Material: in this study two group of men hospitalized CAD patients each, one below, and one above, 45 years old were selected by simple random sampling between 2005 and 2008.both group were hospitalized in Tabrize Shahid Madani hospital for first time and there disease of two group were diagnose with angiography. The following data were collected from the patients' hospital files and analyzed using SPSS/Win: age, sex and marital status; area of residence; a history of smoking, diabetes, and hypertension; a family history of early-onset cardiovascular disease (CVD); weight and height; and lipid profile. The logistic regression test was used to compare the variables between the two groups.
Result: prevalence of smoking(OR=2.2,P=.001)and family history of premature coronary artery disease (OR=1.9,P=.02)were higher in cad patients under 45 years old and prevalence of diabet (OR=0.48,P=.03) and hypertension (OR=0.35,P<0.0001) were higher in cad patients above 45 years old. Prevalence of overweight and dislipidemy were not significant difference between two groups.
Conclusion: smoking and family history of premature coronary artery disease associated with CAD at an early age.
Keyword: risk factor, coronary artery disease, under 45 years old
الگوی اپیدمیولوژی مرگ های ناشی از حوادث ترافیکی در ایران طی سال های 89-85
اردشیر خسروی1، سعیده آقا محمدی2، الهه کاظمی3، محمد شریعتی4،عزیزاله عاطفی5
1-هیات علمی، وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی
2- کارشناس وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
3- کارشناس وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
4-مرکز مدیریت شبکه، وزارت بهداشت،درمان و آموزش پزشکی
5- معاون اجرایی معاونت بهداشت
مقدمه و هدف: حوادث ترافیکی یکی از علل عمده مرگ و میر در ایران می باشد. هدف از انجام این بررسی تعیین الگوی ها اپیدمیولوژی مرگ های ناشی از حوادث ترافیکی ایران به تفکیک جنسیت طی 5 سال می باشد.
مواد و روش ها: جمعیت مورد مطالعه در این بررسی، کلیه مرگ های ثبت شده در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی که ناشی از حوادث ترافیکی طی سالهای1385 الی 1389در کشور، می باشد. داده های ثبت شده علت های فوتی که دارای کدهای پوچ بودند طبق چارچوب مطالعه جهانی بار بیماریها باز توزیع شدند و علت های غیر ممکن مرگ بر حسب گروه سنی و جنسیت نیز اصلاح گردیدند و در نهایت داده ها بر حسبت جنس، گروه های سنی و منطقه سکونت مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: پس از تحلیل داده های 5 ساله، یافته ها برای سال ابتدایی و پایانی به شرح زیر می باشد. میزان مرگ های ناشی از حوادث ترافیکی در سال 1385 در کل جمعیت 50.63 ،در زنان19.53 و در مردان 80.87 در صد هزار نفر جمعیت برای تمامی سنین محاسبه شد و به عنوان دومین علت مرگ در کل جمعیت تعیین گردید و در سال 89 میزان مرگ های ناشی از حوادث ترافیکی در کل جمعیت 35.38 در زنان 13.91 و در مردان 56.37 در صد هزار نفر جمعیت برای تمامی سنین محاسبه شد و به عنوان دومین علت مرگ در کل جمعیت تعیین گردید.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از این بررسی نشان دهنده سیر نزولی مرگ های ناشی از حوادث ترافیکی در کشور می باشد ولی با این وجود هنوز میزان مرگ ناشی از اینگونه مرگ ها در کشور بسیار بالا می باشد که این امر نیاز مند برنامه ریزی و سیاستگذاری به موقع برای کاهش آن می باشد.
واژگان کلیدی: میزان مرگ، حوادث ترافیکی، ایران، اپیدمیولوژی
Epidemiological patterns of causes of death from road traffic accidents in Iran during 2006-2010
Ardeshir Khosravi1*,Saeideh aghamohammadi2,Elaheh Kazemi3,Mohammad Shariati4, Azizollah Atefi
1. Ph.D of Population Health, Faculty Member of The Ministry of Health and Medical Education
2. M.Sc of Health Services Management, Expert of Ministry of Health and Medical Education
3. M.Sc of Biostatistics, Expert of Ministry of Health and Medical Education
4. Social Medicine Specialist, of Centre for Health Network Management, Ministry of Health and Medical Education
5. General Physician Deputy Executive Affairs Ministry of Health and Medical Education
Background and Aim: Road Traffic accidents (RTAs) are a leading cause of death in Iran. The aim of this study was to determine the epidemiological patterns of causes of death due to RTAs during 5 years (2006-2010).
Materials and Methods: In this study, we used data from the Iranian death registration system during 2006 to 2010. We corrected the data for misclassications and impossible deaths based on the Global Burden of Diseases Study methodology. Finally, the data were analyzed by sex, age and areas for the national level.
Results: The Road traffic accidents death rates for both sexes were 50.63, for females 19.53 and for males 80.87 per 100,000 in 2006. They were the second leading causes of death for both sexes. The mortaltiy rates of these causes have been decreased and reached to 35.38 for both sexes and 13.91 56.37 for females and males respectively in 2010; however, they were still the second leading causes of death for the both sexes.
Conclusion: while The results of this study showed that trends in deaths due to RTAs have been declining over the five years, still substantunal numbers of deaths are caused by these social and health problems. This suggests that policies to reduce RTAs are urgently required in Iran.
Key words: Death rate, Road Traffic accidents, Iran, Epidemiology
سال های از دست رفته عمر به علت خودکشی در استان ایلام
علی خورشیدی1، کامیار منصوری2، محمود خدادوست2، معصومه حسینی2
1-دانشجوی دکتری اپیدمیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
2-دانشجوی کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
مقدمه و هدف :خودکشی یکی از مشکلات عمده سلامت در ایران و جهان می باشد. روند افزایشی میزان بروز خودکشی طی سال های اخیر این پدیده را در استان ایلام به صورت یک معضل اجتماعی مطرح ساخته است. هدف این مطالعه تعیین بار ناشی ازخودکشی در استان در سال 1390می باشد.
مواد و روش ها: داده های این مطالعه از نظام ثبت موارد خودکشی در استان و همچنین اطلاعات برنامه ثبت مرگ فراهم گردیده است. با استفاده از شاخص دالی و بر اساس جدول عمر محاسبه شده برای جمعیت استان، همچنین در نظر گرفتن 03/0Discount Rate = و مقادیر استاندارد وزن سن و ارزش سن که در مطالعه بار جهانی بیماری ها استفاده شده است، سالهای از دست رفته عمر ناشی از خودکشی محاسبه گردید.
یافته ها: کل سال های عمر از دست رفته به علت مرگ ناشی از خودکشی 5/4013 سال برآورد گردیدکه معادل 3/7 سال در هزار نفر جمعیت استان است. از کل بار محاسبه شده، 9/2063 سال (4/51%) مربوط به مردان بود. بطور کلی1/72% معادل 2/2896 از کل سال های عمر از دست رفته به گروه سنی 29- 15 سال اختصاص داشت. بالاترین میزان عمر از دست رفته در مردان به گروه سنی 29 – 25 و در زنان به گروه سنی24 – 20 (به ترتیب 3/619 و 7/542 سال) مربوط می شود.
نتیجه گیری :با توجه به اینکه پدیده خودکشی بار قابل توجهی را بر جامعه تحمیل می کند و بخش عمده آن به گروه سنی 29 – 15 اختصاص دارد، لذا لزوم توجه جدی در زمینه ریشه یابی وکنترل عوامل موثر بر بروز این پدیده و طراحی مداخلات مناسب وموثر بسیار ضروری و حائز اهمیت است.
واژه های کلیدی:خودکشی، ایلام، دالی
Ali.
khorshidi *, Kamyar
Mansori**, Mahmod Khodadost **, Masoomeh Hoseini**
*
PhD student in Epidemiology, Department of Epidemiology, Shahid Beheshti
University of Medical Sciences
** MS.c Student Epidemiology, Department
of Epidemiology, Shahid Beheshti University of Medical Sciences
Background: Suicide is a major problem for the health of the world.
Increased incidence of suicides in recent years, this phenomenon as a social
problem in Ilam province has raised. The aim of this study was to determine the
burden of suicide is in the province in 1390.
Materials
and Methods: The data of the recorded cases of suicide
and death registration program has been provided. Using DALLY index based on
life tables calculated for the population of the province, as well as taking
Discount Rate =0.03 standard weight and age and age of the global burden of
disease is used, the years of life lost due suicides Was calculated.
Results: A total years of life lost due to mortality from suicide
4013.5 year was estimated to be the
equivalent of 7.3 year thousands of
people in the province. The total time is calculated, 2063.9 year (51.4 %) were male. In general72.1%,
equivalent to 2896.2 of the total years
of life lost to age group 29 to 15 years was dedicated. The highest loss of
life in men aged 29 to 25 and women aged 24 to 20 (respectively 619.3 and 542.7
years) is concerned.
Conclusion: Given that society can impose a substantial burden of suicide and major part of the age group 29 to 15 is dedicated Therefore, more attention on the root causes and factors controlling the occurrence of this phenomenon and to design appropriate and effective intervention is very necessary and important.
Keywords: Suicide, Ilam, Daly
شیوع افسردگی و عوامل مرتبط با آن در دانشجویان دانشکده بهداشت و تغذیه دانشگاه علوم پزشکی تبریز، در 1388
سعید صفیری1، نرگس خانجانی2، احمد کوشا3، مهندس نریمانی4 ، ناهید کرمزاد5
1-گروه اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
2-گروه اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
3-گروه بهداشت عمومی، دانشکده بهداشت و تغذیه، دانشگاه علوم پزشکی تبریز
4-گروه آموزش پزشکی، دانشکده بهداشت و تغذیه، دانشگاه علوم پزشکی تبریز
5-گروه تغذیه، دانشکده بهداشت و تغذیه، دانشگاه علوم پزشکی تبریز
زمینه و هدف: افسردگی بیماری ناتوان کننده ای است که علاوه بر فاکتورهای ژنتیکی توسط عوامل محیطی و اجتماعی هم ایجاد می گردد. دانشجویان از جمعیت جوان و مستعد افسردگی بوده و جمعیت آنها با گسترش دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی افزایش می یابد. بنابراین هر گونه اختلال در سلامت فیزیکی و روانی دانشجویان تهدیدی برای نسل آینده است. در این مطالعه ما برآنیم تا شیوع افسردگی و عوامل مرتبط با آن را در دانشجویان دانشکده بهداشت و تغذیه دانشگاه علوم پزشکی تبریز برآورد نماییم.
مواد و روش: این مطالعه یک مطالعه مقطعی بود که بر روی 175 دانشجو که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی انتخاب شده بودند و در سال 1388 در رشته های مختلف در حال تحصیل بودند، انتخاب گردید. ابزار جمع آوری داده ها فرم کوتاه پرسشنامه استاندارد افسردگی بک بود که برای شناسایی افسردگی استفاده می گردد. اطلاعات جمع آوری شده با نرم افزار Stata نسخه ی 10 مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که 7/62 درصد دانشجویان از درجاتی از افسردگی رنج می بردند که از این میان 9/10 درصد از افسردگی شدید رنج می بردند. به طور معنی داری میزان بالایی از افسردگی در دانشجویانی که نگرانی در خصوص آینده ی شغلی داشتند مشاهده گردید. دانشجویان متأهل، علاقه مند به رشته تحصیلی، اقامه کنندگان نماز و کسانی که به طور مرتب به قرائت قرآن می پرداختند به طور معنی داری به میزان کمتری دچار افسردگی می شدند.
بحث و نتیجه گیری: بدلیل شیوع بالای اختلال مورد نظر، استراتژی های غربالگری برای شناسایی دانشجویان افسرده بایستی اجرا گردند. مراکز مشاوره بایستی فراهم و در دسترس دانشجویان در معرض خطر قرار گیرد.
کلید واژه ها: افسردگی، دانشجویان پزشکی، ایران
The prevalence of depression and associated risk factors among students of the Health and Nutrition Faculty, Tabriz, Iran, in 2009
Saeid Safiri (MSc)a, Narges Khanjani (PhD)b, Ahmad Kusha (PhD)c, Mohammad Reza Narimani (MSc)d, Nahid Karamzad (BSc)e
a Department of Epidemiology and Biostatistics, Health Faculty, Kerman University of Medical Sciences, Kerman, Iran
bDepartment of Epidemiology and Biostatistics, Health Faculty, Kerman University of Medical Sciences, Kerman, Iran
c Department of Health Education, Health & Nutrition Faculty, Tabriz University of Medical Sciences, Tabriz, Iran
d Department of Health Service Management, Health & Nutrition Faculty, Tabriz University of Medical Sciences, Tabriz, Iran
e Department of Nutrition, Health & Nutrition Faculty, Tabriz University of Medical Sciences, Tabriz, Iran
Background: Depression is a debilitating disease which is caused by social and environmental factors in addition to genetic factors. University students are among the young and vulnerable population to depression and their population is increasing with increase in universities and higher education institutions. Therefore, any disturbance in student's mental and physical health is a serious threat for the next generation. In this study we intend to estimate the prevalence of depression and its related factors in the students of the Faculty of Health and Nutrition at Tabriz Medical University, Iran.
Methods: This was a cross sectional survey on 175 students selected by stratified random sampling, educating in different fields at the Faculty of Health and Nutrition in 2009. The data collection tool was the short form of the standard Beck questionnaire which is used for detecting depression. Data were analyzed by Stata 10.
Results: The results showed that 62.7% of the students had depression and from these 10.9% of them suffered from severe depression. Significantly higher depression rates were seen in students with worrisome about the future. Married students, those interested in their field of study, those performing prayers and regularly reading the Quran had significantly lower rates of depression.
Conclusion: Due to the high prevalence, screening strategies should be implemented to identify depressed students. Counseling services should be available and accessible to students at risk.
Key Words: Depression, Medical Students, Iran.
بررسی فراوانی عوامل ایجاد کننده ترس و اضطراب در بیماران متقاضی انجام اعمال جراحی ارولوژی در بیمارستان های شهر یاسوج سال 1390
پوریا میرزایی1، نسرین زحمتکشان1، ابراهیم محمودی صفت1 ، مژگان یزدانپناه1
1-کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف : پژوهش حاضر به منظور بررسی فراوانی عوامل ایجاد کننده ترس و اضطراب در بیماران متقاضی انجام اعمال جراحی ارولوژی در بیمارستان های شهر یاسوج سال 1390 انجام گرفته است.
روش کار : بررسی حاضر یک مطالعه پژوهشی می باشد.در این مطالعه 60بیمار متقاضی انجام اعمال جراحی ارولوژی قبل از ورود به اتاق عمل در اتاق پذیرش مورد مطالعه قرار گرفته اند.بیمارانی که حاضر شدند در مطالعه شرکت کنند پرسش نامه محقق ساخته شالمل22 سوال را تکمیل کردند. اطلاعات جمع آوری شده به وسیله نرم افزارspssورژن17 و تست های آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها : نتایج حاصل از مطالعه نشان دادند که ،2/67% جامعه مورد مطالعه را مردان تشکیل می دهند. میانگین سنی جامعه مورد مطالعه 8/33% بود. از میان بیماران شرکت کننده در مطالعه 9/45% آنها سابقه عمل جراحی داشتند. عوامل ایجاد کننده ترس در بین بیماران مورد بررسی قرار گرفت از بین 22 آیتم ایجاد کننده ترس و اضطراب ،کمترین میزان ایجاد ترس را کم تجربگی تیم جراحی 7/60% ،ترس از محیط ناشناخته اتاق عمل و جا ماندن ابزار در محل عمل جراحی 59% به خود اختصاص دادند و بیشترین میزان ترس را ،ترس از مرگ9/27% ، ترس از ناتوانی پس از عمل و ترس از درد بعد از عمل جراحی 1/13 ایجاد می کند.
بحث و نتیجه گیری : ترس واضطراب قبل ازجراحی یک پدیده شایع است که بسیاری از بیماران آنراتجربه می کنند برخورد مناسب با این ترس وارائه راهکارهای لازم درغلبه برآن منجربه پذیرش بهترعمل جراحی از طرف بیمار می شود.
کلید واژه : عمل جراحی ارولوژی، ترس و اضطراب، بیمار
Evaluation of factors causing fear and anxiety in patients requesting surgery in urology hospital in 1390 Yasuj
pooryamirzaee ,nasrinzahmatkeshan ,abrahimmahmodisefat , mojganyazdanpnah , University Students Research Committee, Yasouj, Iran
Introduction:The present study investigated the factors of fear and anxiety in patients requesting surgery in urology hospitals in 1390 was Yasuj.
Methods:This study is a research study. Applicant in this study, 60 patients with urological surgery prior to entering the operating room in the reception rooms have been studied.Patients who were willing to participate in the study completed a questionnaire designed by the researchers Shalml 22 questions.Data collected by the software spss version 17 statistical tests were analyzed.
Results:Results of the study showed that, 2/67% male constituted the study population.The mean age of the study population 33/8 percent. Of the patients participating in the study, 45/9% of them had a history of surgery.Factors causing panic among the patients studied were causing fear and anxiety among 22 itemsThe least amount of fear inexperience surgical team 60/7%, fear of the unknown and leaving the operating room where surgical instruments accounted for 59%And most fear, fear of death, 27/9%, fear of failure, fear of pain after surgery and after surgery, 13/1 provides.
Discussion: Fear and anxiety before surgery is a common phenomenon that many patients presenting Nratjrbh are necessary solutions to deal effectively with the fear Drghlbh those resulting from surgery, the patient is admitted Bhtrml.
Keywords: urologysurgery, fear and anxiety, the
بررسی شیوع فشارخون ﻭ ﻋﻮﺍﻣﻞ ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺳﺎﻟﻤﻨﺪﺍﻥ ﺳﺎﮐﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎﻱ ﺳﺎﻟﻤﻨﺪﺍﻥ در کلانگ-ولی، مالزی
سعادت پرهیزکار1، لطیفا عبداللطیف2
1-مرکزتحقیقات عوامل اجتماعی موثربرسلامت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-دپارتمان بهداشت جامعه، دانشکده پزشکی وعلوم بهداشتی، دانشگاه پوترای مالزی، مالزی
مقدمه و هدف: بیماریهای قلبی-عروقی یکی از علل اصلی مرگ و ناتوانی در میان سالمندان بشمار می آید و فشارخون یکی از عوامل خطرساز این بیماری محسوب می شود. 10 تا 15 درصد از جمعیت جهان از فشار خون رنج می برند که بخش عمده ای از آنان را سالمندان به خود اختصاص می دهند. هدف از پژوهش حاضر تعیین میزان شیوع فشارخون و عوامل وابسته به آن در ﺳﺎﻟﻤﻨﺪﺍﻥ ﺳﺎﮐﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎﻱ ﺳﺎﻟﻤﻨﺪﺍﻥ در کلانگ-ولی، مالزی است.
مواد و روش ها: یک مطالعه مقطعی در سالمندان ساکن (n=92 )در دو خانه سالمندان( Rumah Seri Kenangan Cheras
و Little Sisters of the Poor) که در ناحیه کلانگ-ولی مالزی واقع شده با استفاده از یک پرسشنامه و اندازه گیری قد، وزن، فشارخون، قندخون و پروفایل چربی انجام گرفت. داده ها توسط نرم افزار SPSS و روش های توصیفی آماری، آزمون t، آنالیز واریانس یک طرفه و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل گردیدند.
یافته ها: شیوع فشارخون در نمونه ها معادل 51.1 درصد بود. نتایج حاکی از اختلاف معنی دار میانگین سن در سالمندان سالم و مبتلا به فشارخون بود (p<0.05 ). از طرف دیگر ارتباط معنی دار آماری میان فشارخون با سن، جنس و میزان تحصیلات ، استعمال دخانیات، فعالیت فیزیکی، مصرف نمک، شاخص توده بدنی و نسبت دور کمر به باسن مشاهده شد (p<0.05 ). علاوه بر این بین میزان قند خون، کلسترول تام و LDL با فشار خون همبستگی معنی داری مشهود بود(p<0.05 ) که این همبستگی در مورد HDL صادق نبود. همچنین نتایج رگرسیون چند متغیره نشان داد که در افزایش فشارخون سیستولی متغیرهای سن، کلسترول تام و میزان قند خون در مقایسه با سایر متغیرها از قدرت پیش بینی معنادار و بالاتری برخوردار هستند.
بحث و نتیجه گیری: میزان شیوع فشار خون بالا در این مطالعه در مقایسه با میزان شیوع در افراد مسن در جامعه بالاتر است. بنابراین برنامه های مداخله ای مناسب برای کاهش عوارض ناشی از فشار خون بالا به خصوص در میان افراد مسن توصیه می شود.
واژه های کلیدی: ﺳﺎﻟﻤﻨﺪﺍﻥ، شیوع، فشارخون، مالزی
Prevalence of hypertension and associated risk factors among residents in Old Folk’s Home around Klang Valley
Saadat Parhizkar1, Latiffah Abdul Latiff2
1-Social Determinants of Health Research Center, Yasuj University of Medical Sciences (YUMS), Yasuj, Iran
2-Community Health Department, Faculty of Medicine and Health Sciences
Introduction: Cardiovascular disease is one of the leading causes of death and disability among the elderly. Hypertension is an important risk factor for cardiovascular disease. 10 to 15% of the world’s population suffers from hypertension and majority of them are elderly. The objective of this study is to determine the prevalence rate of hypertension and its associated risk factors among the residents in old folk’s home around Klang Valley.
Methods and Materials: A cross sectional study was done among the residents in two homes (Rumah Seri Kenangan Cheras and Little Sisters of the Poor) using a pre-tested guided questionnaire. Measurements taken were the blood pressure level, height and weight measurement, blood glucose and lipid profile.
Finding: There were 92 respondents participated in the study giving a response rate of 57.1. The prevalence of hypertension was 51.1%. There was significant difference in mean ages between hypertensive and non-hypertensive subjects (p<0.05). A significant relationship was observed between age group, gender and education with hypertension. No relationship was observed between ethnic, marital status and income with hypertension. Smoking habits, salt intake and physical activity showed a significant relationship with hypertension while coffee consumption, alcohol consumption and fruit intake had no significant relationship with hypertension. BMI, WHR and waist circumference had significant relationship with hypertension. There was significant relationship with between blood glucose, LDL-C, total cholesterol and triglyceride with prevalence of hypertension but HDL-C did not have any significant relationship with hypertension. Multiple regression showed that age, total cholesterol and glucose were main factors contributing significantly towards the systolic blood pressure measurements.
Conclusion: The prevalence rate of hypertension among residents in this study is higher compared to the national prevalence rate among the older adults. Appropriate intervention programmes should be reinforced to reduce the complications of hypertension especially among institutionalized elderly.
Key Words: Elderly, Hypertension, Malaysia, Prevalence
بررسی اپیدمیولوژیک بیماری سل دراستان خوزستان طی سالهای 1384تا پایان نیمه اول سال1391
رضا بیرانوند1، محمد ویسی1، علی دل پیشه2، کوروش سایه میری3، مرتضی عبدالعطیف خفایی4، شکرالله سلمان زاده5
1-دانشجوی کارشناسی ارشداپیدمیولوژی، عضوکمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی ایلام
2-دانشیار، گروه اپیدمیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی ایلام
3-استادیار گروه آمار زیستی،مرکز تحقیقات پیشگیری از آسیب های روانی اجتماعی، دانشگاه علوم پزشکی ایلام
4-استادیار گروه بهداشت عمومی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
5-دانشیار، گروه بیماریهای عفونی، مرکز تحقیقات بیماریهای عفونی وگرمسیری، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
beiranvandreza@ymail.com
مقدمه و هدف: سل یک بیماری عفونی با ماهیت مزمنو مسری ویکی ازمهم ترین علل مرگو میر و ناتوانی انسانهاست به طوریکه حدود یک سوم مردم دنیابه باسیل سل آلوده هستند. باتوجه به اهمیت این بیماری درکشورو بروز بالای آن دراستانهای حاشیهایکشور؛ مطالعه حاضربا هدف بررسی اپیدمیولوژی بیماری سلدراستان خوزستان طرح واجرا گردید.
روش اجرا: دراین مطالعه توصیفی-تحلیلی، ازاطلاعات پرونده تمامی بیماران مبتلا به سل ازابتدای فروردین1384تا پایان شهریور1391استفاده شده است. باتوجه به اهداف مطالعه چک لیستی طراحی، اطلاعات موردنیازجمع آوری و با استفاده از نرمافزارSPSS-20 وآزمونهای مک نمار،Tمستقلو کایدو درسطح معنیداری05/.>pو با استفاده ازتوزیع پواسنو ضریب کاپا مورد آنالیز قرار گرفتند.
یافته ها: تعداد6363 بیماربا میانگین سنی 18±35سال دراین مطالعه بررسی شدند. میزان بروزسالیانه درطول دوره تغییرات چندانی نداشتو بیشترینو کمترین مقدارآن درسالهای1390با39/20و 1387با 04/17در هر صدهزار نفر بود. میزان بروز دورهای دراستان63/143بودکه شهرستان اندیمشک با63/201در هرصد هزار نفر بالاترین بروزرا داشت. در بین بیماران، 8/75%(4817 نفر) سل ریوی، 6/56%(3603نفر) مرد، 9/79%(5081 نفر)شهری، 4/8%(534نفر) باسابقه زندان، 7/2%(174نفر) آلوده بهHIV، 2/22%(1414نفر) باسابقه بستری مرتبط با بیماری، 2/91%(5800نفر) موردجدید بودند. توزیع پواسن نشان دادکه تغییرات میزان بروز درسالهای86تا87، 87تا88و 88تا89 معنیدار بود(05/.>p)؛ براساس آزمونTمستقل میانگین سنی زنان به طور متوسط1/2سال ازمیانگین سنی مردان بیشتر است واین اختلاف از لحاظ آماری معنیدار بود(05/.>p). ضریب کاپا درمقایسه نتیجه آزمایش اسمیر آزمایشگاههای محلیو رفرنس حدود80%بودو آزمون مک نماراختلاف معنیداری بین نتایج دو آزمایشگاه را نشان نداد (05/.<p). آزمون کایدو نشان دادکه اختلاف معنیداری در نتیجه درمان برحسب آلودگی بهHIV، سابقه بستری مرتبط بابیماری، نوع سل (ریوی وخارج ریوی)، گروه درمانی(رژیم 4 و5 دارویی)وجنس وجود دارد(05/.>p)، همچنین آزمونکایدو نشان دادکه اختلاف معنیداری درنوع سل برحسب جنس، گروه سنیو آلودگی بهHIV وجود دارد(05/.>p).
بحث و نتیجه گیری: با توجه به بروز بالای سلو مخصوصا سل ریویدراستانو میانگین پایین سنی لازم است اقدامات جدی دربیماریابی، درمان وپیشگیری ازابتلا به سل درسیستم شبکه بهداشتی درمانی انجام شود.
واژههای کلیدی: سل، اپیدمیولوژی، خوزستان
Epidemiology of TB in Khuzestan province, Iran, 2005- 2012
Beiranvand reza1, mohammad veisi1, ali delpisheh2, kourosh sayemiri3, Morteza Abdullatif Khafaie4, Shokrollah Salmanzadeh5
1MS.c. candidate in epidemiology, Student Research Committee member, Ilam University of Medical Science, Ilam, Iran
Email:beiranvandreza@ymail.com
2Associate Prof., Department of Epidemiology,Ilam University of Medical Science, Ilam, Iran
3Assistant prof., Psychosocial Injuries Research Center, Ilam University of Medical Science, Ilam, Iran
4 Assistant prof., Health Sciences Department, Ahvaz Jundishapur University of Medical Science, Ahvaz, Iran
5Associate prof., Infectious and Tropical Diseases Research Center, Ahvaz Jundishapur University of Medical Science, Ahvaz, Iran
Introduction: Burden of Tuberculosis (TB) has been reduced in Iran but border Provinces such Khuzestan still are affected. We aimed to review epidemiology of TB in Khuzestan.
Methods: Medical records of TB cases over the years 2005 to 2012 were analysed. McNemar's, Chi-Square, and t- test were applied and Kappa coefficients of repeatability in laboratory results (local vs. reference) were estimated. Poisson distribution analysis were also used to test the statistical significant of year to year incidence rate differences. The significance threshold of P=0.05 was used in all analysis. All statistical analyses were performed using SPSS.
Result: Total numbers of 6363 patients (male= 56.6% and urban resident=79.9%) aged 35±18 (mean ± SD.) were studied. Year-to year incidence rates of TB were constant and ranging from 17.04/100,000 (1387) to 20.39/100,000 (in 1390). During the entire period of study cumulative incidence of TB was 148.84/100,000 with highest rate in Andimeshk (205.35). Of total 6363 patients roughtly, 75.8% had pulmonary TB, and 91.2% were new case. Also, history of prison, HIV co-infection, and hospital admission related to TB, were 8.4%, 2.7%, and 22.2%, respectively. Poisson distribution shows incidence rate are significantly varied during years 1376-77, 1377-78, and 1378-79. Further, in women 2.1 fold increase in age of incidence were observed (P<0.05). The agreement between local and reference laboratory’s results were about 80% (Hdif=0, P >0.05). Cure rate was significantly differ by gender, history of hospital admission, HIV co-infection, TB types (pulmonary vs. extra pulmonary), and treatment regimen. Also proportion of TB types was significantly varied among gender, age groups and HIV co-infection.
Discussion: In the light of high incidence of TB, mainly pulmonary, in Khuzestan and low mean age of patients, necessity of intervention to improve case detection, and treatment is more obvious.
Keywords: Tuberculosis, Epidemiology, Khuzestan
اپیدمیولوژی ترومای ناشی از تصادفات در مصدومین مراجعه کننده به مرکز ترومای شهید بهشتی یاسوج
زینب محمودی1، فاطمه محمودی2
1-دانشجوی کارشناسی هوشبری، کمیته تحقیقات دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-دانشجوی کارشناسی ارشد مامایی جندی شاپور اهواز
مقدمه و هدف : امروزه یکی از مهمترین خطراتی که روند ارتقای سلامت جامعه و توسعه را تهدید می کند ،افزایش میزان تصادفات رانندگی است.این مطالعه با هدف شناخت اپیدمیولوژی ترومای ناشی از تصادفات در مصدومین مراجعه کننده به مرکز ترومای شهید بهشتی یاسوج انجام گرفت.
مواد و روش ها : مطالعه از نوع توصیفی و مقطعی بود. که در آذر 1391 انجام گرفت. نمونه ها ،کلیه مصدومینی بودند که بدلیل تصادفات در بخش اورژانس پذیرش شدند. جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه و مطالعه پرونده مصدوم انجام شد. اطلاعات پر شده که روایی فرم اطلاعات آن مورد تائید قرار گرفته بود،تجزیه و تحلیل آن از طریق جداول توزیع فراوانی و شاخصهای مرکزی و پراکندگی با استفاده از نرم افزار spss انجام گرفت.
یافته ها : از 273 مصدوم مورد مطالعه 265 نفر(86/57%) مذکر بودند. میانگین سنی آنان73/11 ±91/32 سال بود. نوع وسیله نقلیه در 155 مورد تصادف (77/54%) استفاده از ماشین سواری بوده و بیشتر مصدومین (17/50%)142 مورد، راننده بودند. آسیببهای وارده به مصدومین بیشتر در قسمت فوقانی و آسیب به سر، صورت ، گردن و قفسه سینه بوده و مکان وقوع تصادف در 45 درصد موارد درون شهری و 55درصد برون شهری بوده است. و 80 درصد مصدومین اظهار داشتند که کمربند ایمنی را بسته بوده اند
بحث و نتیجه گیری : با توجه به نتایج بدست آمده از این بررسی می توان بیان کرد که اکثر مصدومیت حوادث ترافیکی را رانندگان جوان ماشینهای سواری شامل می شوند و نیازمند مداخلات لازم در جهت پیشگیری از سرعت غیر مجاز و تدابیر امنیتی در جاده هاست.
Epidemiology of traumatic injuries from accidents, trauma center hospital Beheshti Yasouj
Background and Aim: One of the dangers that threaten
the health promotion and community development, has increased traffic
accidents, which accounted for 15-10% of the blood is etiology death and the second leading cause of death
in the country.
This study aims to understand the epidemiology of trauma from car
accident injuries were admitted to the trauma center Beheshti Yasouj.
Materials and Methods: The study was cross-sectional. Was in the
autumn December 2012. sample, all were
injured due to the accident were admitted in the emergency department. Data
collected through interviews and case studies were injured.
Results: Of the 273 patients studied, 265 patients
(86/57%) were male. Their mean age 73/11 ±91/32 years.
Type of vehicle accidents in 155 cases (77/54%) of passenger car and most victims 142، (17/50%) cases, were the driver. injured
inflicted more casualties and damage to the upper part of the head, face, neck
and chest and accident locations within the city and 55 percent of suburban and
45 percent respectively. And 80 percent of victims stated that the seat belt
has been closed
بررسی اپیدمیولوژی بیماری نیوکاسل در ایران با رهیافت بحث گروهی متمرکز
شهره عالیان سماک خواه1، فرشته انصاری1، علیرضا باهنر2
1-دانشجوی دکتری تخصصی اپیدمیولوژی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران
2-استاد، بخش اپیدمیولوژی، گروه بهداشت مواد غذایی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران
Shohre.alian@ut.ac.ir
مقدمه و هدف: بیماری ویروسی نیوکاسل از مهمترین بیمایهای طیور میباشدکه هرساله خسارات زیادی را به صنعت طیور کشور وارد میکند و تا به حال اطلاعات کافی برای اهداف کنترلی بیماری در دسترس نمی باشد. هدف از مطالعهی حاضر جمع آوری اطلاعات اولیه در مورد وضعیت بیماری در کشور، عوامل مؤثر در گسترش بیماری و راهکارهای پیشنهادی برای کنترل بیماری می باشد.
مواد و روش ها: در این مطالعه که با روش بحث گروهی متمرکز انجام شد ده نفر از مسئولین ادارات طیور استانهای کشور شرکت کردند و از آنجا که در جلسه اول دادهها به مرحله اشباع رسیدند در این مطالعه پس از پایان جلسه همهی اطلاعات که حین جلسه ثبت و ضبط شده بود بلافاصله مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و دسته بندی شدند.
یافته ها: در بیشتر استانها اپیدمیهای این بیماری هر دو تا چهار سال یک بار و بیشتر در اواسط پاییز تا اواسط زمستان اتفاق میافتد، سن ابتلا بیشتر33 -25 روزگی است و بیماری در نقاط پرتراکم بیشتر است. عواملی مثل محافظت زیستی نامطلوب، عوامل اقتصادی و مدیریتی و تراکم واحدها و کمبود اطلاعت در مورد منشأ بیماری در گسترش بیماری در کشور مؤثر بوده است. راهکارهای مقطعی مثل استفاده از واکسن مناسب و راهکارهای زیربنایی مثل گسترش اطلاعات در مورد اپیدمیولوژی بیماری، میتواند برای کنترل بیماری به کار رود.
بحث و نتیجه گیری: یافتههای به دست آمده از این گونه مطالعات کیفی میتواند چشماندازی کلی از وضعیت بیماری در ایران ارائه دهد و به تمرکز بیشتر طرحهای پژوهشی بر جنبههای مهمی که کمتر به آنها پرداخته شده است کمک نماید.
واژگان کلیدی: بحث گروهی متمرکز، بیماری نیوکاسل، اپیدمیولوژی، راهکارهای کنترلی
Epidemiologic investigation of NewCastle disease in Iran; A focus group discussion approach
Abstract:NewCastle viral disease is one of the most important avian disease which every year Inflicts heavy losses to poultry industry and there is no sufficient information for its control objectives. The aim of this study is to gather basic information about the disease status, risk factors and strategies recommended to control the spread of disease. This study was performed as a focus group discussion and with participation of 10 heads of poultry offices of different provinces. In the first meeting data reached the saturated status. Afterwards all the recorded data immediately were analyzed and categorized. In most provinces there were epidemics of disease every 2-4 years and mostly between middle of autumn to middle of winter. The high risk age is 25-33 days and disease is more frequent in intense areas. Factors such as poor biosecurity, economic and management factors, intensity of flocks and the lack of information about the source of the disease were associated with disease spread in the country. Short term solutions such as the use of appropriate vaccines and fundamental solutions such as the development of information in epidemiology of disease can be used to control the disease. Findings of such qualitative studies can provide an outlook of disease in Iran and a direction for research projects toward important neglected aspects of the problem.
Keywords: focus group discussion, newcastle disease, epidemiology, control strategies.
ریسک فاکتورهای سرطان پستان در یک جمعیت تعریف شده: روش رگرسیون لجستیک وزنی برای داده های کمیاب
نجف زارع1، الهام هائم2، کامران باقری لنکرانی3، سید تقی حیدری4، عصمت باروتی5
1-دانشجوی دکتری آمار زیستی، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
2-
2-استاد، مرکز تحقیقات سلامت، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
4-
5-
مقدمه و هدف: یافتن عوامل خطر سرطان پستان در زنان با وضعیت اجتماعی و اقتصادی پایین در ایران.
مواد و روش ها: جمعیتی از 28231 زن که تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی بودند، بین سالهای 2007 و 2009 در این برنامه غربال گری شرکت کردند. بنابراین خصوصیات بیماران مبتلا به سرطان پستان(111 نفر) با زنان سالم مقایسه شدند. در این مطالعه ما از تحلیل relogit با روش وزنی را با استفاده ازبرنامه Zelig انجام دادیم.
نتایج: از 28231 زن 9/3 در 1000 نفر مبتلا به این سرطان بودند میانگین و انحراف استاندارد سن در بیماران و زنان سالم به ترتیب عبارتند از 49.2 ± 8.9 و 46.7 ± 9.4. این یافته ها بر اساس مدل چند متغیره نشان داد که سابقه سرطان تخمدان، هورمون درمانی و سابقه سرطان پستان در بستگان درجه یک با افزایش خطر ابتلا به سرطان پستان همراه بود. با این حال، مصرف قرص های خوراکی پیشگیری از بارداری (OCP) با کاهش خطر ابتلا به سرطان پستان ارتباط داشت.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به نادر بودن این رویداد در جامعه، relogit با استفاده از روش وزنی به بررسی عوامل خطر مهم برای ابتلا به سرطان پستان مورد استفاده قرار گرفت. این عوامل عبارتند از قرص های پیشگیری از بارداری خوراکی ، سابقه سرطان تخمدان از فرد مورد مطالعه، سابقه سرطان پستان در بستگان درجه یک و هورمون درمانی.
واژگان کلیدی:
سرطان پستان، برنامه غربال گری، ریسک فاکتور، رگرسیون لجستیک، relogit
Breast Cancer Risk Factors
in a Defined Population: Weighted Logistic Regression Approach for Rare Events
Authors: Najf Zare1*, Elham Haem1, Kamran B Lankarani2, ST Heydari2, E Barooti
Aim: To find out the risk factors of female breast cancer in a low socio-economic population in Iran.
Methods: Between 2007 and 2009, a total of 28,231 women who were ensured by the “Imam Khomeini Relief Foundation” participated in this screening program. Therefore, characteristics of patients diagnosed with breast cancer (n = 111) were compared with control cases (n = 25,481). In this study, we used Relogit analysis (rare event logistic regression) with weighting method by program Zelig.
Results: Of 28,231 women, 3.9/1000 had breast cancer. Mean and standard deviation of age in the cases and in healthy controls were 49.2 ± 8.9 and 46.7 ± 9.4, respectively. The findings based on multivariate model revealed that past history of ovarian cancer, hormone therapy, first relatives breast cancer were associated with increase in risk of breast cancer. However, consumption of oral contraceptive pills(ocp) was found to be associated with reduced risk of breast cancer.
Conclusion: Due to the rarity of the event in the population, relogit with weighting method was used to investigate the major risk factors for breast cancer. These factors include oral contraceptive pill user, history of ovarian cancer of the person under study, first relatives breast cancer and hormone therapy.
Key words: Breast cancer, screening program, risk factor, logistic regression, relogit
تخمین موارد اجتناب شده از HIV به واسطه متادون در معتادان
علیرضا حیدری1 ، علی رضا میراحمدیزاده2، علی کشتکاران3، کورش اعتماد4، منصوره لطفی5 ، مهدی جوانبخت6
1-دانشجوی دکترای تخصصی سیاستگذاری سلامت، مرکز تحقیقات مدیریت سلامت و توسعه اجتماعی دانشگاه علوم پزشکی گلستان
2-مرکز تحقیقات HIV/AIDS ، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
3-دانشیار دانشگاه علوم پزشکی شیراز
4-دانشجوی دکترای تخصصی اپیدمیولوژی، مرکز تحقیقات مدیریت سلامت و توسعه اجتماعی، دانشگاه علوم پزشکی گلستان
5-کارشناس ارشد مدیریت خدمات بهداشتی درمانی، مرکز تحقیقات مدیریت سلامت و توسعه اجتماعی، دانشگاه علوم پزشکی گلستان
6-دانشجوی دکترای تخصصی اقتصاد سلامت، مربی هیئت علمی، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
مقدمه و هدف: از جمله رفتارهای شناختهشده در افراد معتاد، تزریق مواد مخدر و روابط جنسی مشکوک میباشد که به عنوان ریسک فاکتورهای مهم HIV مطرح میباشند. درمان نگهدارنده با متادون (MMT) امکان عدم استفاده از مواد مخدر را برای بیمار فراهم آورده و عملاً نیاز به تزریق را منتفی میسازد. هدف از انجام این مطالعه تخمین موارد اجتناب شده از HIV در معتادان دریافت کننده متادون میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعهی ارزیابی قبل و بعد از مداخله بدون گروه کنترل، 694 نفر از معتادان مراجعهکننده به مراکز دولتی ارائهدهندهMMT شهر شیراز در مطالعه شرکت کردند. روش نمونهگیری سرشماری بود. ابزار جمع آوری دادهها پرسشنامه و روش مصاحبه بود. برای تعیین موارد اجتنابشده از عفونت HIV تغییر رفتارهای پرخطر تماس جنسی و تزریق مشترک در قبل و بعد از مراجعه به مرکز MMT محاسبه شد. بدین منظور از فرمولهای مدل Avert که احتمال آلوده شدن افراد و آلوده کردن کسانی که با آنها تماس دارند، در نرمافزار Excel-Office 2007 استفاده شد.
یافتهها: موارد برآورد شده عفونت HIV براساس رفتار پرخطر به دلیل تزریق با سوزن و سرنگ مشترک 152 مورد در قبل از مراجعه به مرکز MMT و 25 مورد در بعد از مراجعه بود. موارد برآورد شده به دلیل تماس جنسی 3 مورد در قبل از مراجعه به مرکز MMT و 2 مورد در بعد از مراجعه بود. کل موارد برآورد شده عفونت HIV از 155مورد در قبل از مراجعه به 27 مورد در بعد از مراجعه کاهش یافت. کل موارد اجتناب شده (برگردانده شده) عفونت HIV در مدت یک سال 128 مورد برآورد شد.
نتیجهگیری: با توجه به تأثیر قابلملاحظه مراکز MMT در پیشگیری از HIV، گسترش این مراکز در بعد منطقهای و ملی جهت تحت پوشش قرار دادن افراد پرخطر به منظور پیشگیری از HIV ضروری میباشد.
واژگان کلیدی: متادون، ایدز، رفتار پرخطر، معتاد
Estimation of HIV cases averted due to Methadone Maintenance Treatment
Alireza Heidari1, Alireza Mirahmadizadeh2, Ali Keshtkaran3, Korosh Etemad4, Mansoureh lotfi5, Mehdi Javanbakht6
1-PhD student, Heath Policy, Health Management and Social Development Research Center, Golestan University of
Medical Sciences, Gorgan, Iran.
2-PhD, Epidemiology, Shiraz AIDS Research Center, Shiraz University of Medical Sciences, Shiraz, Iran.
3-PhD. Associated Professor, Human Resource Management, School of Management and Medical Information
Sciences, Shiraz University of Medical Sciences, Shiraz, Iran.
4-PhD candidate, Epidemiology, Health Management and Social Development Research Center, Golestan University of Medical Sciences, Gorgan, Iran.
5-MS.c. Health services Management, Health Management and Social Development Research Center, Golestan University of Medical Sciences, Gorgan, Iran.
6-Instructor, health economy, School of Management and Medical Information Sciences, Shiraz University of Medical Sciences, Shiraz, Iran.
Introduction and objective: Risky injections and sexual behaviors are considered as important risk factors for HIV. Methadone Maintenance Treatment (MMT) centers prevents drug abuse by eliminating need to injection. This study aimed to determine estimation of HIV cases averted among drug users referring to Methadone Maintenance Treatment centers in Shiraz city.
Methods: In this before and after interventional study with no control group, we selected all the seven MMT centers and the drug users referring to them (n = 694). Sampling method was census. The data were collected by interviewing addicts and using a questionnaire. Avert mathematical models were used to estimate the number of HIV cases averted from risky behavior changes. Data were analyzed by Excel-Office 2007.
Results: Before arrival to MMT center, cases of the estimated HIV infections was 152 cases due to risky injections and 3 cases due to sexual contact. After arrival to centers, cases of the estimated HIV infections was 25 cases due to risky injections and 2 cases due to sexual contact. Cases decreased from 155 HIV infections before to 27 after arrival to centers. Totally, 128 cases averted.
Conclusion: According to high prevention HIV in MMT centers, it is necessary to develop these centers in regional and national levels.
Key words: Methadone ،AIDS-High risk behavior ،Drug user
اثربخشی آموزش ابراز وجود بر گرایش به مواد مخدر دانش آموزان
سعیده آذرآیین1، محمدرضا مشایخی2
1-کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، کارشناس سلامت روان، گروه سلامت روانی اجتماعی و اعتیاد، معاونت بهداشتی، دانشگاه علوم پزشکی جیرفت
2-کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، کارشناس سلامت روان، مرکز بهداشت شهرستان، دانشگاه علوم پزشکی جیرفت
مقدمه و هدف: سومصرف مواد یکی از مشکلاتی است که عمدتاً در دوره نوجوانی شروع میشود. آموزش مهارت های زندگی یک برنامه پیشگیری اولیه موثر برای پیشگیری از مصرف مواد در نوجوانان است. مهارت های زندگی توانایی فرد را برای مقابله با مشکلات و ناملایمات در زندگی افزایش می دهد و به فرد کمک می کند تا عملکرد سازگارانه و مناسبی در محیط خود داشته باشد. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی مهارت ابراز وجود بر گرایش به مواد مخدر دانش آموزان بود. مواد و روشها: جامعه پژوهش کلیه دانش آموزان پسر دبیرستانی شهر عنبرآباد در سال 1391 بود. تعداد 250 نفر از آنها (میانگین سن= 23/15؛ انحراف استاندارد= 89/0) به روش خوشه ای تک مرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه گرایش به مواد مخدر را تکمیل کردند. 40 نفر از کسانی که بالاترین میزان گرایش به مواد مخدر را داشتند، به عنوان نمونه انتخاب و به طور تصادفی در یکی از گروه های آزمایشی و گواه قرار گرفتند. گروه آموزمایشی به مدت 8هفته تحت آموزش مهارت ابراز وجود و مقابله با فشار همسالان قرار گرفتند و در پایان از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد.
یافتهها: نتایج بهدست آمده از تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش ابراز وجود با کاهش گرایش به مواد مخدر همراه بود.
نتیجهگیری: آموزش مهارت های زندگی راهبرد مناسبی برای پیشگیری از مصرف مواد مخدر در میان دانش آموزان می باشد.
واژگان کلیدی: ابراز وجود، گرایش به مواد مخدر، دانش آموزان
Effectiveness of assertiveness training on addiction trends in students
Drug abuse is an important problem that typically begin during adolescence. The Life Skills Training (LST) program is an effective primary prevention program for adolescent drug abuse. Life skills increase ability to deal with problems and improve adaptive function in environment. The aim of this study was to investigate effectiveness of assertiveness training on addiction trends in students. statistical society of the present study comprised all high school boy students in anbarabad. 250 students (Mean age = 15/23; SD = 0.89) answered to Addiction Potential Scale (APS). Also this study was conducted on the individuals who gained the highest score on APS. At the next stage the needed sample (i.e. 40 boy students {20 individuals in control group and 20 individuals in experimental group}) was selected randomly and distributed in two mentioned groups, randomly. Then, life skills were taught to experimental group for 8 sessions in four week) and no variable was exposed to control group during this period. The results showed that life skills training affects on decreasing addiction trend in students. This study showed that life skills training is a good method in prevention addiction among students.
Keywords: assertiveness, addiction trend, students
ارزیابی دریافت غذایی بیماران همودیالیزی مراجعه کننده به بیمارستان شهید بهشتی شهر یاسوج در سال 91
سید سالار خادمی1، پویان قزلباش2، اکبر فروزنده3، سید محمد امین رضایی4
1- دانشجوی کارشناسی بهداشت محیط دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-دانشجوی کارشناسی علوم تغذیه، کمیته تحقیقات دانشجوئی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
3- دانشجوی کارشناسی اتاق عمل دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
4-دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: سوتغذیه پروتئین-انرژی یک مشکل رایج در بیماران همودیالیزی است که ارتباط نزدیکی با سبک زندگی و دریافت غذایی افراد دارد. این مطالعه به منظور ارزیابی دریافت غذایی بیماران همودیالیزی مراجعه کننده به بیمارستان شهید بهشتی شهر یاسوج در سال 91 انجام گرفت.
مواد و روش ها: این مطالعه به روش توصیفی-تحلیلی بر روی 52 بیمار همودیالیزی انجام گرفت. نمونه ها بوسیله ی یادآمد غذایی (که در 3 روز متفاوت هفته بود ) مورد ارزیابی قرار گرفتند ،اطلاعات لازم در مورد دریافت انرژی و مواد مغذی افراد کسب گردید. از نرم افزار EP ||برای محاسبه میزان دریافت انرژی و پروتئین استفاده شد.
یافته ها: میانگین دریافت انرژی Kcal/kg/day 6/0±6/28 و دریافت پروتئین g/kg/day 3/0 ±86/0 بود که دریافت انرژی در 3/92% و دریافت پروتئین در 2/94% افراد از بیماران همودیالیزی کمتر از میزان مقادیر توصیه شده بود.میانگین دریافت انرژی و پروتئین در مردان بیشتر از زنان بود.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به شیوع بالای سو تغذیه پروتئین - انرژی و دریافت پایین در بیماران همودیالیزی و عوارض خطرناک آن، باید آموزش های لازم جهت تصحیح دریافت غذایی در افراد همودیالیزی در دستور کار عوامل ذیربط قرار گیرد.
واژگان کلیدی: همودیالیز، یادآمد خوراک، ارزیابی، یاسوج
Food intake assessment in hemodialysis patients shahid Beheshti Hospital in YASUJ 91
Introduction: Protein malnutrition - energy is a common problem in hemodialysis patients are closely related to people's life style and dietary intake. This study aimed to assess dietary intake in hemodialysis patients martyr Beheshti Hospital in YASUJ was 91.
Materials and Methods: This descriptive - analytical study was conducted on 52 hemodialysis patients. Samples by dietary recall (3 days in different weeks) were evaluated, received information about the acquisition of energy and nutrients. Than application EP | | was used to calculate the energy and protein intake.
Results: The mean energy intake28/6± 0/6 Kcal/kg/day and protein intake0/86 ±o/3 g / kg / day, the energy received on92/3% and protein intake in the 94/2% People of hemodialysis patients was lower than recommended values. energy and protein intake high in men than women.
Conclusion: Considering the high prevalence of malnutrition Protein - Energy and dangerous complication in hemodialysis patients, hemodialysis patients should be trained to correct nutritional intake in order to be relevant factors.
Keywords: hemodialysis, recall, evaluation, Yasooj
تعیین شیوع موارد کنترل نشده دیابت براساس HbA1c در بیماران دیابتی شهر یاسوج در سال 1387
فیروزه کاویانی1، جمشید محمدی2، پریسا حسینی3، راضیه نصیری1
1-کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-عضو هیات علمی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
3-استادیار گروه فیزیولوژی، دانشکده پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: دیابت شیرین یک بیماری مزمن شناخنه شده با افزایش سطح قند خون و متابولیس غیر طبیعی کربوهیدرات,پروتئین و چربی است که مرتبط با کاهش یا توقف ترشح انسولین و یا درجات متفاوتی از مقاومت به انسولین می باشد.هیپرگلیسمی در دیابت ملیتوس نتیجه ی نقص هایی در ترشح انسولین,عمل انسولین و یا عموما هر دو می باشد.هیپرگلیسمی مزمن و بی نظمی های متابولیک همراه آن ممکن است با آسیب های بعدی آن در چندین سیستم ارتباط داشته باشد که بطور خاص چشم ها,کلیه ها,سیستم عصبی و رگهای خونی را درگیر می کند که منجر به رتینوپاتی,نفروپاتی,نوروپاتی و آترواسکروز می شود.گزارش های قبلی نشان می دهد که HbA1c می تواند به عنوان یکی شاخص ها جهت کنترل بیماری دیابت مورد توجه قرار گیرد.لذا هدف از این تحقیق,تعیین میزان شیوع موارد کنترل نشده دیابت براساس هموگلوبین A1C در بیماران دیابتی شهرستان یاسوج در سال 1387 می باشد.
مواد و روش ها: به منظور تعیین شیوع موارد کنترل نشده دیابت بر روی 150 بیمار مراجعه کننده به کلینیک شهید مفتح و بیمارستان امام سجاد (ع) یاسوج در سال 1387,در این پژوهش از کلیه مراجعین به کلینیک پس از ثبت مشخصات اولیه شامل سن,جنس,قد,وزن,طول دوره بیماری,مشاوره تغذیه,نوع درمان,محل سکونت,سطح تحصیلات,نوع بماری,فشار خون و نوروپاتی بیماران انجام گردید. سپس از آنان خون گیری به عمل آمد و آزمایشات لازم جهت بررسی سطح HbA1c ,چربی خون و آلبومنیوری انجام شد.
یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که میانگین HbA1c در بیماران مورد مطالعه 94/8 میباشد.همچنین تنها 7/16% بیماران HbA1c زیر 7% داشته اند.رابطه معنی داری میان سطح سواد,نو دیابت,نوع درمان,محل زندگی و جنس با سطح HbA1c مشاهده نشد.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به میانگین HbA1c در بیماران مورد مطالعه دارای HbA1c بالای 7% می باشد,لذا ضروری است که در بیماران دیابتی کنترل HbA1c به عنوان یکی از اندکس ها مورد توجه قرار گیرد.
واژه های کلیدی: دیابت,HbA1c , نوع 1 دیابت, نوع 2 دیابت
بررسی اپیدمیولوزیک بیماران مبتلا به تالاسمی در شهر یاسوج
سلیمان افروغی1، سمانه یوسفی2
1-استادیار، گروه آمار و اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-دانشجوی دوره کارشناسی بهداشت محیط، کمیته تحقیقات دانشجوئی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: مطابق گزارش ها ایران در کمربند تالاسمی قرار دارد و شیوع بیماری تالاسمی در کشور ما از4تا10 درصد متغیر است. این در حالی است که در وضع فعلی اطلاع دقیقی از وضعیت بیماران تالاسمی در شهر یاسوج وجود ندارد.این مطالعه با این هدف انجام شده است.
روش بررسی: به علت وضعیت حاد بالینی تالاسمی،بیماران مجبور به مراجعه به مراکز درمانی جهت مداوا هستند.لذا بیمارانی که از خدمات درمانی و بهداشتی استفاده میکنند تقریبا معادل تمام بیماران مبتلا در این شهر می باشد.بنابراین کلیه بیماران مراجعه کننده به مراکز درمانی این شهر مورد بررسی قرار گرفته است.
یافته ها: از کل 169بیمار مبتلا به تالاسمی در شهر یاسوج6/ 47 درصد زن و4 /52 درصد مرد می باشند.نتایج بررسی حاکی است که این بیماران در دامنه سنی 1تا38 سال قرار دارند، به طوری که حدود66درصد آنها در گروه سنی 11تا25 ساله می باشند.از نظر نوع بیماری2/ 88درصد بیماران از نوع ماژور و8/ 11در صد اینترمدیا هستند.گروه خونی غالب بیماران به ترتیب o مثبت (8 /46 درصد) و A مثبت ( 5/ 32 درصد) می باشد. حدود7/10 درصد بیماران پیوندی و بیش از 68درصد آنها دسفرال واسرال دریافت می کنند.در ضمن بخش قابل توجهی از بیماران در فامیل های خاصی توزیع شده اند،که نکته قابل توجهی می باشد.
بحث و نتیجه گیری: یافته های این مطالعه نشان می دهد که اغلب بیماران مبتلا به تالاسمی در شهر یاسوج,زیر 25 سال و کل آنها زیر 40 سال قرار دلرند.گروه خونی غالب بیماران oمثبت و A مثبت می باشند.و با تفاوت کمی نسبت مردان بیشتر می باشد.اغلب آنها داروهای دسفرال و اوسرال دریافت می کنند و بخش قابل توجهی از این بیماران در فامیل های خاصی توزیع شده اند.
واژگان کلیدی : تالاسمی ,ماژور ,گروه خونی
نتایج و عوارض وضعیت سوپاین جهت انجام عمل پرکوتانئوس نفرولیتوتریپسی
صدراله محرابی1
1-مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: از اواسط دهه 1970 بطور مرسوم و گسترده عمل نفرولیتوتریپسی پوستی در وضعیت پرون انجام شده است،اما پوزیشن سوپاین فواید متععددی دارد که عبارتند از :کاهش زمان عمل،جابجایی کمتر بیمار،دسترسی اسانتر به میزنای و کالیس فوقانی،تخلیه راحتتر قطعات سنگ از شیت امپلاتز.
مواد و روش ها: از فروردین 1389 تا شهریور 1391 هشتاد بیمار متوالی کاندید عملPCNL بعد از اخذ رضایت کتبی با هدایت فلوروسکوپی وتحت بیهوشی عمومی یا بیحسی نخاعی در پوزیشن سوپاین مورد عمل قرار گرفتند.بیماران با اختلال انعقادی کنترل نشده،ناهنجاری اسکلتی،کلیه های نابجاوچاقی مفرط از مطالعه حذف شدند. پیامدهای جراحی و بیهوشی حین و بعد از عمل ثبت و ارزیابی شدند.
یافته ها: میانگین سن بیماران 2/15± 34 سال و میانگین اندازه سنگ 4/8± 3/30 میلیمتر بود.میانگین زمان دسترسی به سیستم 1/2± 2/6 دقیقه و میانگین زمان عمل 8/24± 3/67 دقیقه بود.سه(3) نفر از بیماران سنگ شاخ گوزنی داشتند که متوسط اندازه سنگ انان 3 /1± 8/4 سانتیمتر و متوسط زمان عمل انان 30 ± 130 دقیقه بود.پنج بیمارسنگ حالب فوقانی داشتند که بطور کامل در وضعیت سوپاین شکسته و خارج شدند(متوسط اندازه سنگ 3/7± 3/18). هفت بیمار سنگ کالیس فوقانی داشتند ( میانگین اندازه 4/5± 5/20 ) که در 4 نفر انان بطور کا مل سنگ شکسته و خارج شد و یک بیمار به یک جلسه سنگ شکن ضربه ای برون اندامی نیاز پیدا کرد. شش بیمار (5/7 %) نیاز به تزریق خون پیدا کردند.در 75 درصد بیماران سنگ بطور کامل خارج شد یا سنگ باقیمانده کمتر از 5 میایمتر در سونوگرافی داشتند. در 2 بیمار(10 مورد اول) دسترسی به سیستم با شکست مواجه شد که ادامه عمل در وضعیت پرون با روش استاندارد انجام شد.هیچگونه عارضه احشایی یا ریوی مشاهده نشد.
بحث و نتیجه گیری: انجام نفرولیتوتریپسی پوستی در وضعیت سوپاین ایمن ،اسان ، با کارایی مناسب و عوارض خفیف بوده که میتواند جایگزین وضعیت پرون شود.
واژگان کلیدی: پرکوتانئوس نفرولیتوتریپسی، وضعیت، سوپاین
بررسی رفتارهای پرخطر در بین نوجوانان و جوانان شهرستان بویراحمد
کرامت الله زندی قشقایی1
1-مربی، دانشکده پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: بیش از 70 درصد مشکلاتی که برای نوجوانان و جوانان بوجود می آید درارتباط مستقیم با شیوه زندگی آنها می باشد. شیوه زندگی پرخطری که این قشر بیش از دیگران انتخاب می کنند منجر به بروز بسیاری از مشکلات و بیماریهای مزمن می شود. به همین دلیل این پژوهش با هدف تعیین رفتارهای پرخطر در بین نوجوانان و جوانان شهرستان بویراحمد انجام گرفته است.
روش کار: ابزار جمع اوری داده ها: پرسشنامه شامل بخش جمعیت شناسی که شامل سن، جنس ، تاریخ تولد، میزان تحصیلات و....) بود. قسمت دوم شامل: پرسشهایی در زمینه رفتارهای پرخطر و نابهنجار بوده است. این پرسشنامه به صورت تصادفی در اختیار 123 نفر از نوجوانان و جوانان دختر و پسر شهرستان بویراحمد قرار گرفت. بعد از جمع اوری اطلاعات با نرم افزار اماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: در این پژوهش 41 نفر ( 3/33%) دختر و 82 نفر( 7/66%) پسر بودند. 100 نفر( 3/81%) دارای تحصیلات متوسطه و بالاتر بودند. 115نفر( 4/93%) دزدی را عملی زشت و ناپسند دانسته اند. 45 نفر ( 6/36%) تقلب در امتحان را یک هنر می دانستند. 73 نفر(4/59%) در مقابل پدر و مادر ایستاذده اند و پرخاشگری نموده اند. 90 نفر( 2/73% ) به تماشای فیلمهای غیرمجاز و ماهواره اقدام نموده اند. 60 نفر( 8/48%) برای دیگران مزاحمت ایجاد کرده اند. 85 نفر( 1/69%) دعوا همراه زد و خورد را تجربه کرده اند و 49 نفر( 75/59%) در دعواها از سلاح سرد استفاده نموده اند.40 نفر( 52/32% ) در مقابل معلم یا مسئولان مدرسه ایستاده اند و پرخاشگری نموده اند و 23 نفر( 7/18%) اعلام کردند که برای ضربه زدن به معلمان و مدیران مدرسه خود، اموال مدارس مانند شیشه ها، دیوارها و پنجره ها را تخریب نموده اند. 15 نفر( 2/12%) مشروبات الکلی مصرف کرده اند و 37 نفر (1/30%) در جلسات شبانه و پارتی ها شرکت کرده اند. هیچ کدام از افراد از قرصهای روانگردان و مواد مخدر مانند هروئین و شیشه استفاده نکرده اند. 12 نفر (75/9%) برای یک بار اقدام به خودکشی نموده اند و 52 نفر( 3/42%) خودکشی را نهایت شجاعت دانسته اند.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش ، شناسایی رفتارهای پرخطر و کنترل و کاهش عوامل زمینه ساز ضروری می باشد.
کلید واژه: رفتار پرخطر، جوانان، نوجوانان
عوامل رفتاری سوانح وحوداث ترافیکی دراستان خوزستان درسال 1388
علی اصغرولی پور1،عظیمه کریمیان2، شکراله سلمان زاده3، فریبا عالی پور4
1-کارشناس ارشد اپیدمیولوژی مرکز بهداشت باغملک
2-کارشناس ارشد آموزش بهداشت مرکز بهداشت باغملک
3-مدیر گروه بیماریها معاونت بهداشتی خوزستان
4-کارشناس معاونت بهداشتی خوزستان
faribaallipour@yahoo.com
مقدمه و هدف : سوانح وحوداث یکی از مشکلات مهم بهداشت عمومی وسلامت جوامع درسرتاسر دنیاست. عدم استفاده از کلاه ایمنی وکمربند ایمنی جهت سرنشیان از عوامل موثر مرگ ومیر درتصادفات می باشد. این مطالعه به منظور شناسایی عوامل رفتاری سوانح وحوداث ترافیکی دراستان خوزستان صورت گرفته است.
مواد و روش ها : نمونه ها با استفاده از اطلاعات جغرافیایی موجود درپایگاه اطلاعاتی اداره کل جغرافیایی وکد گذاری پستی شرکت پست با رویکرد سیستماتیک وبا شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند. تعداد نمونه 1000 نفربوده است واز5 گروه سنی 15 تا 64 سال به تعداد مساوی انتخاب شدند.جمع آوری اطلاعات بوسیله مصاحبه حضوری وپرسشنامه ها درب منزل انجام گرفت. برای ورود داده ها از نرم افزار Epi6 استفاده و تحلیل آنها توسط نرم افزار Stata صورت گرفت.
یافته ها : از جامعه آماری 7/50% اظهار نمودند که برای تردد از موتورسیکلت استفاده می کنند که بیشترین درصد تردد مربوط به مردان درگروه سنی 24-15 سال وکمترین زنان درگروه سنی 64-55 سال بوده است. 70 % موتور سواران هرگز ازکلاه ایمنی استفاده نمی کنند. این درصد برای مردان (9/47 %) وبرای زنان ( 93%) می باشد.
بحث و نتیجه گیری : با توجه به نتایج مطالعه پیشنهاد می گردد مطالعاتی درخصوص دلایل عدم استفاده از کمربند ایمنی درجامعه و بخصوص درگروه سنی 24-15 سال انجام پذیرد.براساس آن با تعامل با سازمانها وادارات مرتبط برنامه ریزی لازم جهت افزایش استفاده از کمربند ایمنی انجام گیرد.
واژگان کلیدی : حوادث ترافیکی، علل رفتاری، کمربندایمنی
بررسی موارد ثبت شده اقدام به خودکشی در مراجعین به بخش اورژانس بیمارستان شهید بهشتی شهر یاسوج در سال 1390
زیبا محمدی1، نسرین زحمتکشان 2
1-عضو شورای مرکزی کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-عضو هیئت علمی دانشکده پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: اقدام به خود کشی یک عمل عمدی فرد برای خاتمه دادن به زندگی خویش بوده و یک مسئله مهم سلامت عمومی محسوب می شود. به طوری که در برخی کشورها هشتمین علت مرگ می باشد و حتی در برخی موارد، مرگ و میر ناشی از آن بیشتر از تصادفات گزارش شده است.
اقدام به خودکشی به علت پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و روانی آن خسارات فراوانی را به جامعه تحمیل می کند. بنابراین پیشگیری از این رفتار اهمیت زیادی دارد. داشتن اطلاعات دقیق درباره اقدام به خودکشی به منظور پیشگیری و کنترل ان و بهبود سلامت روان ضروری است لذا هدف از انجام این تحقیق بررسی موارد ثبت شده اقدام به خودکشی در مراجعین به بخش اورژانس بیمارستان شهید بهشتی شهر یاسوج در سال 1390 است.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر یک مطالعه گذشته نگر است که اطلاعات مورد نیاز از طریق آمار ثبت شده در بخش اورژانس شهید بهشتی یاسوج استخراج وتوسط آمار توصیفی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است.
یافته ها: ازتعداد 713 مورد خودکشی ثبت شده ، 326 نفر(7/45 درصد) مرد و 387 نفر(3/54 درصد) زن بودند.خودکشی به وسیله مسمومیت های دارویی با تعداد 485(68 درصد) ، چاقو خوردگی با تعداد 88 (3/12 درصد)، تیرخوردگی با تعداد 31(3/4 درصد)، خودسوزی با تعداد 109(3/15 درصد) بود و بیشترین فراوانی خودکشی در فصل دی (3/29 درصد) بود.
بحث و نتیجه گیری: بهتر است آموزش های مربوط به پیشگیری و مداخلات بهداشت روانی با اختصاص وقت بیشتر برای افراد مونث انجام پذیرد و در جهت آموزش، پیشگیری و درمان مسمومیت ها بویژه با داروها و سموم شایع تدابیر بیشتری اعمال گردد. بهره گیری از پزشکان عمومی(خانواده) و افزایش مراکز مشاوره و اطلاع رسانی مناسب برای مراجعه افراد به این مراکز در مواقع خطر نیز می تواند راه کار مناسبی جهت پیشگیری از این پدیده باشد.
واژه های کلیدی: اورژانس، اقدام به خودکشی، یاسوج
تحلیل بقای بیماران مبتلا به ایدز و عوامل مؤثر بر آن در شهر اهواز
سعید بیطرف1، زهرا چراغی2، ایمن دوستی ایرانی2، مالک کنانی3، شکرالله سلمان زاده4، آزیتا فدایی5، نسترن قدکساز6، حمیرا رحمانی7
1-MD, MPH دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
2-دانشجوی Ph.D اپیدمیولوژی گروه اپیدمیولوژی و آمار زیستی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران
3-متخصص پاتولوژی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
4-متخصص عفونی دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
5-دانشجوی کارشناسی ارشد زبان انگلیسی دپارتمان TEFL، شعبه علوم و تحقیقات، اهواز ایران
6-کارشناس مرکز مشاوره بیماریهای رفتاری، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
7- مرکز مشاوره بیماریهای رفتاری، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
مقدمه و هدف: ایدز بیماری ویروسی نوپدیدی است که در
سراسر جهان وجود دارد و یکی از مخاطرات قشر جوان و فعال جامعه میباشد. بدون
استفاده از درمانهای اختصاصی، مرگ و میر ناشی از ایدز در حد بالایی میباشد و
حدود 80 تا 90 درصد بیماران در عرض 3 تا 5 سال پس از تشخیص جان خود را از دست میدهند.
هدف این مطالعه ارزیابی بقاء بیماران مبتلا به عفونت HIV
و ایدز بود.
مواد و روشها: مطالعه حاضر از نوع همگروهی تاریخی میباشد که بر روی 298 نفر مبتلا به HIV و ایدز که در سالهای 1382 تا 1391 در مرکز مشاوره بیماریهای رفتاری مرکز بهداشت شرق اهواز ثبت شده بودند انجام شد. مبتلایان از نظر وضعیت حیات و ورود به مرحله ایدز مورد پیگیری قرار گرفتند. بقاء بیماران تا تاریخ 13/10/1391 به عنوان زمان شکست و با تفاضل آن از تاریخ تشخیص بیماری بقاء به ماه محاسبه شد. دادهها با استفاده از روشهای کاپلان مایر و مدل کاکس تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: میانگین و میانه زمان بقاء به ترتیب 97/1 ± 50/48 و 3/2±57/44 بدست آمد. با گذشت زمان، بقاء در بیماران کاهش مییابد بطوری که نسبت بقاء تجمعی در پایان مطالعه برابر با 82/62٪ میباشد. یافتههای مدل کاکس نشان داد که خطر مرگ در مردان 73/1(45/0P =)، در مجردین 77/0(44/0P=)، در افراد با تحصیلات بالا نسبت به افراد بیسواد 3/0(03/0P =) و در مبتلا به ایدز نسبت به افراد HIV+25/12 (001/0 P<) بدست آمد.
نتیجهگیری: یافتههای مطالعه ما نشان داد که تحصیلات بالا میتواند خطر مرگ ناشی از ایدز را کاهش دهد. همچنین نتایج مطالعه ما نشان داد که بیماران در فاز ایدز بطور قابل ملاحظهای خطر بیشتری برای مرگ نسبت به افراد HIV+ دارند که از دلایل احتمالی و مطرح میتوان به شیوع بیشتر عفونتهای فرصت طلب در بیماران در مرحله ایدز اشاره نمود.
واژههای کلیدی: تحلیل بقاء، ایدز، کاپلان مایر، اهواز
سلامت جنسی معتادین مراجعه کننده به کلینیکهای ترک اعتیاد اصفهان سال 1390
الهه کاظمی1، مجتبی اکبری2
1-دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
2-دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
زمینه و اهداف: اعتیاد یک سندرم رفتاری و روانی است که با میل شدید به مواد و مصرف دایم و تمایل شدید به مصرف مجدد بعد از قطع دارو همراه است. مواد مخدر باعث تغییر در کارکرد ارگانهای جنسی میشود و معروفترین و قدیمیترین این مواد تریاک میباشد. اعتیاد به تریاک تاثیر پاتولوژیک زیادی بر تولید سلولهای زایا دارد که میتواند منجر به ناباروری و کم باروری و نیز اختلالات عملکرد جنسی افراد منجر گردد، که احتمالا به دلیل کاهش سطح هورمون های جنسی در اثر مصرف مواد مخدر بخصوص تریاک و بالطبع کاهش فعالیت ارگانهای جنسی وابسته میباشد. با توجه به اهمیت فعالیت جنسی در زندگی خانوادگی و اجتماعی فرد، آگاهی از اختلالات عملکرد جنسی در افراد معتاد ضروری بنظر میرسد.
روش کار : نوع مطالعه
مقطعی و جامعه پژوهش معتادین مراجعه کننده به کلینیکهای ترک اعتیاد اصفهان در سال
1390 بودند که بوسیله ابزار تحقیق پرسشنامهای و با استفاده از نمونهگیری خوشه ای
تصادفی از 9 مرکز ترک اعتیاد سطح شهر مورد بررسی قرار گرفتند. خصوصیات دموگرافیک،
انواع اختلالات از جمله اختلالات
جنسی و برخی فاکتورهای مرتبط دیگر از طریق پرونده و مصاحبه استخراج گردید. محاسبات
آماری توسط نرم افزار SPSS-20
انجام گردید.
یافته ها:
نتیجه گیری: علیرغم توصیفی بودن و عدم وجود مقایسه اختلات جنسی با گروه کنترل در این مطالعه ، و با در نظر گرفتن سایر مطالعاتی که در زمینه ارتباط سوء مصرف مواد و مشکلات جنسی انجام شده، می توان گفت که مصرف دراز مدت مواد مخدر بخصوص تریاک علاوه بر ایجاد وابستگی فیزیکی و روانی، میتواند موجب تغییراتی در فعالیت سیستم اندوکرین خصوصا در محور هیپوتالاموس-هیپوفیز-گونادها و مسبب ایجاد مشکلات جنسی شود. انجام بررسیهای دقیقتر و با حجم نمونه بیشتر و وجود گروه مقایسه مناسب برای مطالعات آتی پیشنهاد میگردد.
کلید واژه ها: سلامت جنسی، معتاد، کلینیک ترک اعتیاد، اصفهان
اثر فاکتور شبه انسولینی بر میزان بلوغ و لقاح آزمایشگاهی تخمک ژرمینال وزیکول موش در محیط TCM199
سعید آقایی1، رضا محمودی2
1-کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-دانشیار، مرکزتحقیقات سلولی و مولکولی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: بلوغ آزمایشگاهی تخمک و لقاح آن در محیط آزمایشگاه یکی از روش های کمک باروی می باشد که تحولی بزرگ در علم تولید مثل ایجاد کرده است. هدف از این مطالعه بررسی اثر فاکتور رشد شبه انسولینی (IGF-1) بر روی بلوغ، لقاح و تکامل جنین به مرحله دو سلولی در محیط کشت TCM199می باشد.
مواد و روش ها: در این تحقیق از موشهای نژاد NMRI نابالغ 4هفته ای برخوردار از شرایط حیوانخانه ای طبق استانداردهای شناخته شده(12 ساعت روشنایی و 12 ساعت تاریکی) و آب و غذای کافی استفاده شد. برای تحریک تخمدان ها 5/7 واحدPMSG استفاده شد. سپس تخمک های GV با و بدون سلول کومولوس از تخمدان موش ها جدا شده و در محیط کشت TCM199 و حاوی 100 نانوگرم بر میلی لیترفاکتور رشد شبه انسولینی منتقل شدند. پس از 24 ساعت تخمک ها به متافاز II رسیده و سپس تخمک های بالغ شده در محیط T6 با اسپرم لقاح داده شدند و تکامل جنینی تا مرحله دوسلولی در زیر میکروسکوپ معکوس مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که فاکتور رشد شبه انسولینی(IGF-1) میزان بلوغ ولقاح تخمک ها و تشکیل جنین دوسلولی در گروه با کومولوس نسبت به گروه بدون کومولوس در محیط کشت TCM199 افزایش می دهد (P<0/05).
بحث و نتیجه گیری: تخمک باسلول های کومولوس در حضور فاکتور رشد شبه انسولینی باعث افزایش بلوغ، لقاح و تکامل جنینی به مرحله دوسلو لی نسبت به تخمک بدون سلول کومولوس در محیط کشت TCM199 می شود.
کلید واژه ها :تخمک ژرمینال وزیکول، سلول کومولوس، بلوغ آزمایشگاهی، فاکتور رشد شبه انسولینی
میزان شیوع نقائص لوله عصبی و عوامل خطر زای مرتبط با آن در سطح زایشگاه بیمارستان امام سجاد ( ع) شهر یاسوج در فاصله سالهای 1380 تا 1389
مهین روزی طلب1، عزیزالله پورمحمودی2، دکتر صدیقه ابراهیمی3، جانمحمد ملک زاده4
1-عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
3-متخصـص اطـــفـــال و فلوشیپ اعصاب و روان کودکان ، عضوهیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی شیراز
4-مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
roozitalab.mahin@yums.ac.ir
زمینه و هدف: این مطالعه با هدف تعیین میزان شیوع نقائص لوله عصبی و عوامل خطرزای مرتبط با آن در سطح زایشگاه بیمارستان امام سجاد ( ع) شهر یاسوج در فاصله سالهای 1380 تا 1389 صورت گرفت.
روش بررسی : در این مطالعه مورد- شاهدی، جامعه مورد مطالعه، کلیه نوزادان متولد شده به مدت 10 سال بودند. گروه مورد شامل 78 نوزاد دارای NTDs بودند که به روش غیرتصادفی و اسان انتخاب شدند. گروه شاهد شامل همین تعداد نوزاد سالم بود که در همان مدت و در همان بیمارستان بدنیا امده بودند و به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. اطلاعات هر دو گروه با یک چک لیست جمع اوری شد. رابطه متغیرها و خطر ابتلا به NTDs با محاسبه نسبت شانس (OR ) با حدود اطمینان 95% از طریق ازمون رگرسیون لوجستیک صورت گرفت. سطح معنی دار بودن، p<0/05 در نظر گرفته شد.
یافته ها: شیوع NTDs در این مطالعه، 12/2 در هزار تولد زنده بود که در 59 نفر ( 65/75 درصد ) انانسفالی و در 19 نفر ( 35/24 درصد) Spina Bifida (SB)وجود داشت که 51 نفر (4/65 درصد) دختر و 27 نفر ( 6/34 %) پسر بود. بیشترین موارد NTDs در مادران رده سنی 27 تا 36 سال ( 42 مورد معادل 85/53 درصد) مشاهده گردید. تجزیه و تحلیل اماری ارتباط بین سن بالای مادر و بروز NTDs را نشان نداد. 28 نفر( 9/35 درصد) از مادران، دارای مرتبه حاملگی اول، 36 نفر( 1/46 درصد) حاملگی دوم و 14 نفر( 18 درصد) دارای رتبه حاملگی بیشتر از 2 بودند. 51 نفر ( 4/65 درصد) از نوزادان NTDs با زایمان طبیعی و 27 نفر ( 6/34 درصد) با سزارین متولد شدند. 66 نفر ( 6/84 درصد) از مادران فاقد سابقه سقط قبلی و 76 نفر( 5/97 درصد) فاقد سابقه نوزاد ناهنجار قبلی بودند. 10 نفر (8/12 درصد) از مادران گروه مورد و 7 نفر ( 97/8 درصد) از گروه شاهد ، سابقه مصرف دخانیات ( قلیان) داشتند و از نظر اماری تفاوت معنی داری بین دو گروه وجود نداشت.
26 نفر( 3/33 درصد) از مادران گروه مورد و 48 نفر ( 5/61 درصد ) از گروه شاهد، سابقه مصرف اسید فولیک داشتند. بر اساس ازمون رگرسیون لجستیک ارتباط بین مصرف اسید فولیک با NTDs از لحاظ اماری معنی دار شده است. (p=0/001) و ci 1/4- 6 /15, OR 2 /93))
2 نفر ( 28/1 درصد) از مادران گروه مورد دارای سابقه مصرف داروهای ضد تشنج و ضد افسردگی و 3 نفر( 8/3 درصد) دارای سابقه دیابت بودند. بین 2 گروه از لحاظ مصرف دارو و بیماری دیابت در دوران بارداری تفاوت معنی دار اماری وجود نداشت.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به میزان نسبتا بالای شیوع NTDs در یاسوج و معنی دار شدن ارتباط بین عدم مصرف اسید فولیک و بروز NTDs لازم است که اموزش در زمینه عوامل مستعد کننده برای مادر حامله و حمایتهای اجتماعی در دستور کار مسئولان بهداشتی منطقه قرار گیرد.
کلید واژه ها: انانسفال، مننگوسل، مننگومیلوسل، شیوع
اپیدمیولوژی بیماری لشمانیوز در استان کهگیلویه و بویراحمد در سالهای 90-85
ذاکر سعیدی نژاد1، سهیلا زابلی پور2، اورنگ ایلامی3، امیر عنبری4
1-عضو هیئت علمی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-کارشناس ارشد پرستاری، مسئول کمیته تحقیقات و توسعه بالینی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
3-عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
4-مدیر عامل بیمارستان شهید بهشتی یاسوج
مقدمه و هدف: لشمانیوزها که جزء بیماریهای مشترک بین انسان و حیوان قرار دارند، در بیشتر نقاط دنیا بصورت ضایعات پوستی ( سالک)، احشایی(کالاآزار) و مخاطی پوستی بروز می کنند.به علتاهمیتی که این بیماری از نظر بهداشت عمومی دارد، همواره مورد توجه سازمان بهداشت جهانی بوده است بطوریکه اخیرا بخش تحقیقات بیماری های گرمسیری سازمان بهداشت جهانی ، این بیماری را در گروه 1 جزء بیماریهای نوظهور و کنترل نشده قرار داده است بنابراین این مطالعه با هدف بررسی اپیدمیولوژی بیماری لشمانیوزیس در استان کهگیلویه و بویراحمد در سالهای 90-85 انجام گرفت.
مواد و روش ها: این مطالعه بصورت توصیفی طی سالهای 90-85 انجام شد. در طول مطالعه بیمارانی که با تب و لرز و یا ضایعات پوستی ماکوپاپیلر مراجعه نموده اند پس از گرفتن شرح حال کامل با شک به لشمانیوز تحت بررسی قرار گرفتند.بیمارانی که Lishmen Antibody مثبت داشتند تحت درمان قرار گرفتند.
یافته ها: نمونه های مبتلا به سالک 59/42% زن و 40/57% مرد، 36/38% شهری، 61/63% روستایی و 25/36% در گروه سنی 30-15 سال قرار داشتند. نمونه های مبتلا به کالاآزار 88/38% زن، 11/61% مرد، 77/27% شهری ، 22/72% روستایی و 44/44% در گروه سنی زیر 15 سال قرار داشتند. بیشترین فراوانی کالاآزار و سالک به ترتیب مربوط به سال 86 و شهرستان بویراحمد، سال 90 و شهرستان کهگیلویه بوده است.
بحث و نتیجه گیری: در این مطالعه مردان روستایی و گروه سنی زیر 30 سال بعنوان شایعترین گروه درگیر مطرح هستند و شهرستانهای کهگیلویه و بویراحمد بعنوان دو شهر در معرض خطر لشمانیوز شناخته شدند.
کلید واژه: اپیدمیولوژی، لشمانیوزیس، کهگیلویه و بویراحمد
بررسی میزان شیوع بیماری کم کاری مادرزادی تیروئید در غربالگری نوزادان استان کهگیلویه و بویراحمد درطی سالهای 85-90
نوراله نجاتی1، ظفر پریسای2
1-کارشناس بیماریها، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-کارشناس ارشد اپیدمیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و اهمیت موضوع : کم کاری مادرزادی تیروئید (CH) یکی از شایع ترین علل قابل پیشگیری عقب ماندگی ذهن در تمام دنیا است و تنها درصورت تشخیص و درمان زود رس و به موقع قابل پیشگیری است. نوزادان هیپو تیرویید اکثراٌ ظاهری طبیعی دارندو علائم بالینی در بدو تولد در آنها کم و غیر اختصاصی است. برای جلوگیری از عوارض غیر قابل برگشت کم کاری تیرویید روی سیستم عصبی ، در مان با هرمونهای تیروئید را باید تا قبل از هفته ششم زندگی شروع کرد. هزینه نگهداری و درمان بیماران و عوارض ناشی از کم کاری تیرویید و عقب افتادگی ذهنی به مراتب بیشتر از هزینه غربالگری برآورد شده است. با توجه به پژوهش های انجام شده در اصفهان ،نهران و شیراز میانگین بروز کم کاری تیروئید یک به هزار تخمین زده شد.
مواد و روش ها : این مطالعه بصورت برنامه غربالگری در سطح استان (مراکز بهداشتی درمانی و خانه های بهداشت شهرستانها)اجرا شده است. نمونه هدف : کلیه نوزادان متولد شده در بیمارستان یا منزل در روز 3-5 بعد ازتولد با مراجعه به مراکز نمونه گیری از پاشنه پای نوزاد با لانست چند قطره خون روی کاغذ گاتری مخصوص استاندارد ریخته بعد از 3ساعت در محل مناسب اقدام به خشک کردن نمونه ها کرده و تا48 ساعت بعد از نمونه گیری از طریق اداره پست یا مراکز جمع آوری و به آزمایشگاه مرجع استان تحویل میگردد. در آزمایشگاه با کیت مخصوص به روش الایزا آزمایش و موارد مشکوک با دامنه 5-9.9 مجدداٌ به همین روش نمونه پاشنه پا ظرف یک هفته یا روز 10-15 تولد تهیه و ازمایش میگردد و موارد بالای10 نیز جهت تهیه نمونه سرمی در آزمایشگاه مرجع شهرستان جهت تایید تشخیص ارجاع داده می شود.
یافته ها: تعداد 69667 نوزاد مورد آزمایش قرار گرفتند که 95 % کل موالید را شامل شده اند. از این تعداد 34002 ( 48.7 ) دخترو تعداد 35665 ( 51.3% ) پسر بودند. تعداد 4476 ( 6.4% ) مورد مشکوک که مجددبرای گرفتن نمونه سرمی معرفی شدند. تعداد 50717 مورد (73%)نمونه در روز 3-5 روز بعد از تولد و. 17940 مورد (26%)روز 6-21 بعد از تولد و 1011 مورد 1% بعد از 21 روزنمونه تهیه شده است. تعداد 4306 مورد ( 96 %) سالم و تعداد 170 مورد ( 3.7%) بیمارشدند. میزان شیوع کلی بیماری در استان در طی پنج سال 2.4 در 1000 تولد زنده شناسایی شده است که در کشور 1 در 1000 تولد زنده است. در مجموع از 170بیمار162 مورد بیمار 70 % در کمتر از 28 روز تولد و 43 مورد( 25 %) بین روزهای 28 تا 40 بعد از تولد و تعداد 8 مورد (5 %) بالای 40 روز بعد از تولد درمان دریافت نمودند.
بحث و نتیجه گیری : در مقایسه با گزارشات و مطالعات پایلوت کشوری که میزان شیوع 1 در 1000 تولد زنده بوده در استان 2.4 در 1000 تولد زنده که نسبت بالای است و براساس ازدواج فامیلی در استان و کمبود ید نیاز به بررسی و پیگیری بیشتر احساس میگردد.
واژگان کلیدی: کم کاری مادرزادی تیرویید، غربالگری ، کاغذ گاتری
بررسی ارتباط عوامل شغلی و دموگرافیک با شدت وریدهای واریسی پای پرسنل اتاق عمل بیمارستانهای آموزشی شهید بهشتی و امام سجاد(ع) شهر یاسوج در سال 1391
سیما فرهادی نیا1، حمید رضا صادقی1، نسرین زحمتکشان2
1-کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
Farhadisima42@gmail.com
مقدمه و هدف : وریدهای واریسی اندام تحتانی ،شایع ترین اختلال عروقی است که در نتیجه فعالیت های شغلی سخت بویژه کار در اتاق عمل ایجاد می شود. این آسیب شغلی می تواند منتهی به خروج زودرس نیروی کار از سیستم بهداشت درمانی و همچنین صرف هزینه زیاد بر جامعه شود. لذا این مطالعه با هدف بررسی ارتباط عوامل شغلی و دموگرافیک با شدت واریس پای پرسنل اتاق عمل بیمارستانهای آموزشی شهر یاسوج انجام شد.
مواد و روش ها: این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی بر روی 100 نفر از پرسنل اتاق عمل بیمارستانهای شهید بهشتی و امام سجاد(ع) شهر یاسوج انجام شد. ابزار گرد آوری پرسشنامه بود که از طریق مصاحبه با پرسنل و معاینه فیزیکی بر اساس فرم بازنگری CEAP تکمیل شد.
یافته ها: میانگین سنی شرکت کنندگان(68/34-85/32 :95CI) 92/0±85/32سال بود. اکثر پرسنل اتاق عمل شرکت کننده در این پژوهش مردان بودند(45n= ). میانگین شاخص توده بدنی واحد های مورد پژوهش 26/3±53/23 بود و اکثراً شاخص توده بدنی طبیعی داشتند. 44نفر(55%) از پرسنل مبتلا به واریس اندام تحتانی بودند(38 نفر تلانژکتازی و 6 نفر واریس ابتدایی). نتیجه ازمون آماری مجذور کای نشان داد ارتباط معنی داری بین سرپا ایستادن و ابتلا به واریس وجود دارد(04/0p=). به کمک رگرسیون لوجستیک مشخص شد شانس ابتلا به واریس در پرسنل اتاق عمل به ازای هر یک ساعت افزایش در ایستادن 17/2 برابر بیشتر از پرسنلی است که ساعات کمتری سرپا هستند. هیچ ارتباطی بین معنی داری بین ابتلا به واریس با سن، قد، وزن، شاخص توده بدنی، زایمان و... دیده نشد.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به ابتلای تعداد زیادی از پرسنل اتاق عمل به واریس اندام تحتانی، بنظر می رسد، طرح برنامه های آموزشی برای افزایش سطح آگاهی پرسنل از عوامل خطر واریس پا و اثرات زیان بار آنها و اجرای اقدامات پیشگیرانه بمنظور تعدیل عوامل خطر در این قشر ضروری باشد.
کلید واژه ها: ورید های واریسی ، عوامل موثر ، عوامل شغلی ، پرسنل اتاق عمل
تحلیل خوشه ای بیماری تب مالت در جنوب استان فارس درطی سال 1388-1384
عزیز کسانی1، سید حمید رضا طباطبایی1، محسن علی اکبر پور1 ، راضیه زاهدی1، هایده پروین2، مرضیه عطا الهی3، محسن مقدمی3 ، علی سلیمانی1
1-کمیته تحقیقات دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی شیراز
2-مرکز کنترل بیماریهای واگیر، دانشکده علوم پزشکی جهرم
3-مرکز کنترل بیماریهای واگیر معاونت بهداشتی ، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
AzizKassani@yahoo.com
مقدمه و هدف: تب مالت از بیمارهای شایع عفونی مشترک بین دام و انسان است که از مشخصات اصلی در بروز این بیماری وابسته بودن به توزیع مکانی می باشد. در اپیدمیولوژی جغرافیایی تحلیل خوشه ای(Cluster Analysis) یکی از مهمترین ابزارها در کشف توزیع، تجمع و پایش الگوی بیماری ها و مشکلات بهداشتی می باشد. هدف این مطالعه بررسی الگوها و توزیع مکانی بیماری تب مالت در جنوب استان فارس می باشد.
مواد و روش ها: داده های بروز بیماری تب مالت مربوط به 11شهرستان جنوب استان فارس می باشد که در طی سالهای 1388-1384در مرکز کنترل و پیشگیری بیماری های مرکز بهداشت شهرستان شیراز و جهرم ثبت و جمع آوری شده بودند، که بر اساس توزیع مکانی بروز هر مورد بیماری برحسب شهرستان و دهستان(80 دهستان) دسته بندی شده بودند. در این پژوهش به بررسی خوشه ای بودن این بیماری با توجه به توزیع آن در سطح دهستان به تفکیک سالهای مورد مطالعه با استفاده از نرم افزار9/3 ArcGIS پرداخته شده است.
یافته ها: بر طبق تحلیل خوشه ای بیماری تب مالت، در سال 1384 این بیماری به صورت خوشه ای در دهستانهای مشکان (0001/0P≤)، ده چاه (0001/0P≤) و قطرویه (0001/0P≤) واقع در شهرستان نی ریز و دهستان هشیوار(0001/0P≤) واقع در شهرستان داراب و دهستان خسویه (0002/0P≤) واقع در شهرستان زرین دشت مشاهده گردید. در سال 1385 هیچ خوشه بندی از این بیماری دیده نشد، همچنین در سال 1386 فقط در دهستان قطرویه(0001/0P≤) واقع در شهرستان نی ریز مشاهده گردید. در سال 87 فقط در دهستان ایزد خواست شرقی(0003/0P≤) واقع در شهرستان زرین دشت، خوشه بندی این بیماری مشاهده شد. در سال 88 خوشه بندی معنی دار این بیماری در جنوب استان فارس مشاهده نگردید.
نتیجه گیری: در بعضی از سالها توزیع خوشه ای بیماری تب مالت در مناطق جنوبی استان فارس مشاهده می شود، که تا حدودی خوشه ای بودن بیماری دراین مناطق متفاوت می باشد، ولی اغلب در دهستانهای شهرستانهای نی ریز و زرین دشت دیده شده است، که این می تواند در نتیجه عوامل متعدد مربوط به بروز بیماری تب مالت در حیوان و انسان در طی زمان قابل تفسیر باشد.
واژگان کلیدی: تحلیل خوشه ای، تب مالت، توزیع مکانی، GIS
اپیدمیولوژی شیوع فاسیکولاسیون و درد عضلانی بدنبال مصرف اسکولین و نسدونال با اسکولین و پروپوفول برترومای عضلانی
اکبر رستمی نژاد1، مرضیه رستمی نژاد1
1-اعضای هیئت علمی دانشکده پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: فاسیکولاسیون و درد از عوارض شایع پس از مصرف اسکولین هستند که با کاهش آنها می توان راحتی بیمار را فراهم نموده و از عوارض جانبی اسکولین نیز کاست. مطالعه فوق جهت بررسی شدت درد و شیوع فاسیکولاسیون در بیماران و مقایسه روشهای مختلف تجویز دارویی در بیمارستان شهید بهشتی یاسوج در سال 1390 صورت گرفته است.
مواد و روش ها : پژوهش فوق یک مطالعه کارازمایی بالینی بود که بر روی 90 نفر بیمار با عمل جراحی عمومی در بیمارستانهای شهید بهشتی و امام سجاد (ع) یاسوج انجام پذیرفته است. بیماران بطور تصادفی به سه گروه تقسیم شدند در گروه اول نسدونال و اسکولین (mg/kg5/1( و در گروه دوم پروپوفول و اسکولین (mg/kg 5/1( و در گروه سوم نسدونال و اسکولین (mg/kg 3( استفاده گردید. شدت درد و شیوع فاسیکولاسیون پس از لوله گذاری بررسی گردید و داده ها توسط نرم افزار spss و آزمونهای تی دانشجویی و مجذور کا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: شیوع فاسیکولاسیون در گروه اول 80% و در گروه دوم 78% و در گروه سوم 82% مشاهده گردید. شیوع درد عضلانی در گروه اول 28% و در گروه دوم 24% و در گروه سوم 30% مشاهده گردید که اختلاف معنی دار آماری از نظر شدت درد و شیوع فاسیکولاسیون مشاهده نگردید.
بحث و نتیجه گیری : تجویز پروپوفول بجای نسدونال و نیز تجویز دوز بیشتر اسکولین ، تاثیری در ایجاد فاسیکولاسیون و درد عضلانی پس از عمل ندارد.
واژه های کلیدی: فاسیکولاسیون ، درد ، اسکولین، نسدونال ، پروپوفول
بررسی میزان آگاهی ، نگرش و عملکرد زنان بالای سی سال مراجعه کننده به مرکز بهداشتی درمانی آزاد شهر شهرستان یزد در مورد سرطان پستان در سال 1391
عاطفه زاهدی1، محمد حسن لطفی2، سجاد رحیمی پردنجانی3، الهام آزاد4، ریحانه زارع زاده5
1-دانشجوی کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد
2-دانشیار، گروه آمار و اپیدمیولوژی دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد
3-دانشجوی کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد
4-دانشجوی کارشناسی بهداشت عمومی، دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد
5-دانشجوی کارشناسی بهداشت عمومی، دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد
زمینه و هدف : سرطان پستان شایع ترین سرطان و مهمترین علت مرگ ناشی از سرطان در زنان ایرانی است. جهت تشخیص این بیماری در مراحل ابتدایی روش های غربالگری مفیدی وجود دارد.
مواد و روش ها: این پژوهش یک مطالعه مقطعی توصیفی بوده که بر روی 200 نفر از زنان بالای سی سال مراجعه کننده به مرکز بهداشتی درمانی آزاد شهر یزد که به طور تصادفی انتخاب شدند با هدف تعیین میزان آگاهی، نگرش و عملکرد آنان انجام گرفت. جمع آوری داده ها به روش مصاحبه و تکمیل پرسشنامه توسط پرسشگران بود. تجزیه تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss و آزمونهای آماری T-test, One Way ANOVA,و همبستگی پیرسون انجام گردید.
یافته ها: میانگین سنی شرکت کنندگان 40 سال بود. میانگین آگاهی شرکت کنندگان 3.84±1.09 بودکه با هیچ یک از متغیرهای دموگرافیک ارتباط معنادار نداشت. میانگین نگرش شرکت کنندگان.11±3.48%18 بود. تفاوت میانگین نمره نکرش افراد مورد مطالعه بر حسب کروه های سنی (p=0.02) وتحصیلات (p=0.000) معنی دار بود ولی با شغل ارتباط معنی دار نداشت. ضمنا همبستگی بین نمره آگاهی و نگرش افراد از نظر آماری معنادار بود (p=.03). از نظر عملکرد، 52.5% از زنان اظهار داشتند که خودآزمایی پستان را انجام می دهند و میانه خودآزمایی پستان در سال گذشته 2 بار در سال بود. 33.5% در سال گذشته جهت معاینه پستان به پزشک مراجعه کرده بودند و 23% تا کنون ماموگرافی انجام داده بودند
بحث و نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش حاضر میزان آگاهی ونگرش در سطح مطلوب ولی میزان عملکرد زنان در مجموع رضایت بخش نبود که نیاز به کارهای مداخله ای نظیر آموزش به صورت عملی بیش از پیش احساس می شود.
کلید واژه: سرطان پستان، آگاهی، نگرش، عملکرد، یزد
مقایسه وضعیت شاخصهای مربوط به مصرف کنندگان تزریقی مواد در ایران قبل و بعد از اجرای برنامههای کاهش آسیب
روحالله برقبانی1، علی اکبر حقدوست2، مریم نصیریان3
1-دانشجوی کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی کرمان؛ کارشناس بیماریها، معاونت بهداشتی، دانشگاه علوم پزشکی سبزوار
2-استاد، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی کرمان؛ استاد اپیدمیولوژی، مرکز منطقه ای آموزش نظام مراقبت اچ آی وی/ ایدز، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
3-دانشجوی دکتری تخصصی اپیدمیولوژی، مرکز منطقه ای آموزش نظام مراقبت اچ آی وی/ ایدز، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
مقدمه و هدف: برنامه مشترک سازمان ملل متحد در مورد اچآیوی/ ایدز(UNAIDS) به منظور جلوگیری از انتقال عفونتهای منتقله از راه خون از جمله عفونت اچآیوی، برنامههای کاهش آسیب را توصیه کردهاست، این اقدامات از اوایل دهه 1380 در ایران آغاز شد. مطالعه حاضر با هدف بررسی نحوه اجرا و تاثیرات برنامههای کاهش آسیب در یک دهه گذشته در ایران انجام شد.
مواد و روش ها: برای ارزیابی برنامههای کاهش آسیب از شاخصهای ارائه شده توسط سازمانهای بینالمللی مرتبط با اعتیاد و اچآیوی استفاده شد. به روش تلفیق دادهها[2] اطلاعات مربوط به این شاخصها جمعآوری شد. با استفاده از اطلاعات کسب شده مقادیر شاخصها در سالهای مختلف برآورد و با استفاده از رگرسیون خطی آنالیز شدند.
یافتهها: سطح پوشش و میزان دسترسی به برنامههای کاهش آسیب در سالهای ابتدایی در سطح پایینی بوده و به مرور زمان افزایش یافتهاست. البته در بیشتر برنامهها سطح پوشش در حد پایین باقی مانده است. تنها پوشش برنامههای درمان وابستگی مواد به 2/40% رسیده که این میزان با توجه به هدف تعیین شده برای این شاخص(بیشتر مساوی 40%)، در حد مطلوب میباشد. همچنین پوشش برنامههای درمان ضد ویروسی به 13/10% رسیده که با توجه به هدف تعیین شده برای این شاخص، احتمالا در حد متوسط میباشد. اجرای برنامهها در کاهش استفاده از سرنگ مشترک موثر بوده ولی در دیگر رفتارهای پرخطر تاثیر معنیداری نداشته است. نسبت خطر بروز اچآیوی و هپاتیتهای ویروسیB وC با افزایش سال به ترتیب برابر (31/1-95/0)12/1، (06/1-82/0)94/0 و (06/1-97/0)02/1 میباشد که هیچکدام تفاوت معنیداری نداشتهاند.
نتیجهگیری: نتایج مطالعه نشان داد که اجرای برنامههای کاهش آسیب در حد مطلوب است و به نظر میرسد با برنامهریزی مناسبتر و افزایش تعداد مراکز کاهش آسیب شاهد تاثیرات بیشتر این برنامهها خواهیم بود. عدم وجود اطلاعات کامل مربوط به شاخصها در سالهای مختلف از محدودیتهای این مطالعه بود. انجام مطالعات منسجم و دقیق در این خصوص توصیه میشود.
واژگان کلیدی: کاهش آسیب، مصرف کنندگان تزریقی مواد، اچآیوی/ ایدز، ایران
اپیدمیولوژی لیشمانیوز جلدی در شهرستان گچساران سال 1385 تا 1389
بیژن محمدی1، مهین روزی طلب1، آرش خلیلی1
1-دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: لیشمانیوز جلدی یکی از مهمترین بیماریهای مشترک بین انسان و دام است که داشتن اطلاعات از وضعیت بیماری کمک شایانی به برنامه کنترل خواهد نمود. مطالعه حاضر به منظور تعیین وضعیت لیشمانیوز جلدی در شهرستان گچساران انجام گرفت.
مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی – مقطعی روی 92 بیمار مبتلا به سالک که از سال 1385 تا 1389 در مرکز بهداشت شهید علیزاده گچساران اطلاعات آنها ثبت شده بود ، انجام شد. اطلاعات مربوط به بیماران از قبیل سن، جنس، ملیت، محل سکونت، تعداد و محل زخم، ماه و سال بروز، بیماری ثبت شد. داده های جمع آوری شده با نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: از 92 بیمار مورد مطالعه، 54 نفر( 7/58%) مرد و 38 نفر( 3/41% ) زن بودند. از نظر ملیت 7/96% ایرانی و 3/3 % افغانی بودند.56 نفر( 86/60% ) در شهر و 36 نفر (14/39% ) ساکن روستا بودند. محدوده سنی افراد بین 1 تا 77 سال بود. بیشترین فراوانی در گروه سنی صفر تا 19 سالگی (7/48%) و کمترین فراوانی در گروه سنی 60 به بالا ( 26/3%) بود. تعداد زخمها بین 1 تا 10 عدد و بیشترین ضایعات ( 3/53 درصد) در اندامها و( 7/46 درصد) در صورت و گردن بود. بیشترین آلودگی در فصل پاییز در 29 مورد ( 5/31 درصد ) و کمترین در فصل زمستان با 14 مورد ( 2/15 درصد ) بود.بیشترین میزان الودگی در سال 1385 با 24 مورد (26%) و کمترین در سال 1389 با 11 مورد ( 95/11%) بود. بین جنس و بیماری ارتباط معنی دار اماری مشاهده شد. همچنین تفاوت معنی دار اماری بین بروز بیماری در گروههای سنی مختلف وجود داشت.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه ، برنامه ریزی جامع به منظور کنترل بیماری ضروری است.
واژگان کلیدی: لیشمانیوز جلدی، بیماری مشترک بین انسان و دام، پشه خاکی
بررسی داروهای گیاهی مؤثر بر درد زایمان در شهرستان بویراحمد -یاسوج
سلیمان افروغی1
1-استادیار، گروه آمار و اپیدمیولوژی دانشکده بهداشت، مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
safroughi@yahoo.com
زمینه و هدف: ترس از درد زایمان یکی از عمده ترین دلایلی است که باعث شده امروزه خانم های باردار سزارین را به زایمان طبیعی ترجیح دهند و آمارهای منتشر شده از سوی وزارت بهداشت نشان می دهد که شیوع سزارین در ایران به طور متوسط 3 برابر بیشتر از آمارهای جهانی افزایش یافته است. بنابراین کاهش ترس از درد زایمان می تواند منجر به کاهش میزان سزارین گردد. یکی از راه کارهایی که برای کاهش درد زایمان توصیه می شود، استفاده از داروهای گیاهی است. مهمترین ویژگی این داروها حداقل بودن عوارض آنها است. طبق بررسیها و مشاهدات انجام شده، میزان شیوع سزارین در شهر یاسوج در حدود تراز بالای کشوری است. با مطالعه،ترویج و فناوری مناسب از گیاهان دارویی فراوان و متنوعی که در عرصه ی وسیعی از سطح شهرستان بویراحمد و استان به صورت طبیعی رویش می کنند، می توان درد زایمان و عمل سزارین در این شهرستان را کاهش داد.
مواد و روش ها: در این مطالعه از طریق وارسی متن کتب و مقاله های منتشرشده و ثبت اطلاعات سینه به سینه از عطاری ها و قابله های محلی شهر یاسوج، لیستی از داروهای گیاهی وچگونگی مصرف آنها که در کاهش درد زایمان تأثیر دارند، تهیه شده است.
یافته ها: برپایه ی بررسی انجام شده، ده ها گیاه و یا داروی گیاهی سناسایی شده که مخلوط، ترکیب یا معجونی از آنها در کاهش و آرامش درد زایمان موثر است،که از جمله این گونه ها: هزار دانه، آناغوس ،پای شیر، غاریاغی، خرما، روغن پرتقال، گل رز، بابونه مخلوط با روغن بادام، گل یاس، گل شمعدانی، بابونه ، بهار نارنج، نارنگی، کندر، اسطو خودوس، رایحه سنبل و گیاه رز، چهل گیاه، زیره، کاسنی، سیاه دانه، مرکب مرزنجش و تخم شوید می باشد.
بحث و نتیجه گیری: در حال حاضر روش های مختلفی برای کاهش درد زایمان توصیه می شود ولی همه ی این روش ها علاوه بر داشتن ویژگی های مفید ضررها و عوارض زیادی برای زن باردار و خانواده ایجاد می کنند و برای عموم خانواده ها قابل دسترسی نیست. علاوه براین یکی از روش های کم هزینه و قابل دسترس دارو درمانی است، ولی با توجه به این که داروهای شیمیایی همواره عوارضی برای مادر و جنین دارند، در وضع فعلی مادر و خانواده ی زن باردار با استفاده از داروهای گیاهی تمایل بیشتری نشان می دهند. زیرا اکثر این داروهای گیاهی یا فاقد عوارض جانبی است و کمترین عوارض جانبی را برای مادر و جنین به دنبال دارد. گرچه ما در این تحقیق مروری اسامی و فواید گروهی از داروهای گیاهی که قبلاً اثرات آنها ثابت شده است را ذکر کردیم، ولی تشویق خانواده ها و خانم های باردار به استفاده از داروهای گیاهی جهت کاهش درد زایمان، خود روشی مفید برای کم کردن آمار سزارین می باشد.
واژگان کلیدی : درد زایمان، سزارین، داروی گیاهی، روش درمان
بررسی موارد ثبت شده حیوان گزیدگی در مراجعین به بخش اورژانس بیمارستان شهید بهشتی شهر یاسوج در سال 1390
زیبا محمدی1، نسرین زحمتکشان2
1-کمیته تحقیقات دانشجویی. دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-عضو هیئت علمی، دانشکده پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
freename.2011@yahoo.com
مقدمه و هدف: حیوان گزیدگی یک مشکل شایع سلامت عمومی است که کمتر به آن توجه شده است. در جهان سالانه حدود دو میلیون زخم ناشی از حیوان گزیدگی در انسان بوجود می آید در کشور ما نیز روند سالیانه موارد حیوان گزیدگی رو به رشد می باشد که مانند سایر کشورها از نظر بهداشتی، اقتصادی حائز اهمیت است. هدف از انجام این تحقیق تعیین موارد ثبت شده حیوان گزیدگی در مراجعین به بخش اورژانس بیمارستان شهید بهشتی شهر یاسوج درطول سال 1390 می باشد.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر یک مطالعه گذشته نگر است که در این مطالعه ،اطلاعات مورد نیاز از طریق آمار ثبت شده در بخش اورژانس شهید بهشتی یاسوج استخراج و سپس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است.
یافته ها: ازتعداد 49 مورد حیوان گزیده ثبت شده ، 27 نفر(1/55 درصد) مرد و 22 نفر(9/44 درصد) زن بودند. مارگزیدگی با تعداد 20نفر(8/40 درصد) ، عقرب گزیدگی با تعداد 11(4/22 درصد)، سگ گزیدگی با تعداد 14( 6/28 درصد) و خرس گزیدگی با تعداد 4 (2/8 درصد) بودند. بیشترین فراوانی گزش در فصل مرداد (6/32 درصد) بود.
بحث و نتیجه گیری: نتایج بررسی نشان می دهد که برنامه های کنترل و مراقبت بیشتری نیاز است. آموزش مستمر افراد به انجام واکسیناسیون کامل در موارد گزیدگی از بروز موارد مرگبار جلوگیری میکند. همچنین تغییر رفتار سنتی با حیوان، تاکید بر ایمن سازی حیوانات، قلاده زدن و واکسینه کردن حیوانات خانگی می توانند از رخداد گزیدگی حیوانات بکاهند.
واژه های کلیدی: حیوانات، گزش، واکسیناسیون
بررسی میزان اضطراب از مرگ در میان دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی و دانشگاه یاسوج،سال1390
هستی هاشمی1، محمد حسین بهادرنژاد1، محمدطاهررضانژاد1
1-کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
زمینه و هدف: اضطراب مرگ نوعی اضطراب و مفهومی پیچیده است که مشتمل بر مفاهیم ترس از مرگ خود و دیگران است که در سنین مختلف بر اساس ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی متفاوت به نظر می رسد. اضطراب در مراکز علمی و دانشجویان با توجه به شرح وظایف تحصیلی آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. بر این اساس مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان اضطراب از مرگ در میان دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی و دانشگاه یاسوج در سال 1390 انجام گرفته است.
مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی - تحلیلی از جمعیت آماری7034نفری جامعه مورد مطالعه تعداد547 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و با پرسشنامه34 سوالی اضطراب مرگ مورد ارزیابی قرار گرفتند، یافته ها با استفاده از نرم افزار spss و آمار توصیفی آنالیز شدند
یافته ها: این مطالعه نشان می دهد که میزان اضطراب مرگ در بین دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی و دانشگاه یاسوج به ترتیب79%و7/81% بوده ،همچنین این میزان به طور کلی در بین دانشجویان دختر و پسر به ترتیب2/83% و81% بوده. از طرفی دانشجویانی که فعالیت فوق برنامه و ارتباط اجتماعی کمتری داشته اند نسبت به بقیه دچار اضطراب مرگ بیشتری بودند ،همچنین افرادی که اعتقادات مذهبی متوسطی داشته اند نسبت به افرادی که اعتقادات مذهبی بالایی داشته اند، اضطراب مرگ بیشتری داشته اند.
بحث و نتیجه گیری: از آنجایی که دانشجویان رشتهای مختلف و با هر جنسیتی دارای اضطراب از مرگ به میزان زیادی بوده اند و افراد دارای اعتقادات مذهبی و ارتباط اجتماعی بالا کمتر از سایرین دچار اضطراب از مرگ بودند، بنابراین تقویت ارتباطات اجتماعی و باورهای مذهبی می تواند در کنترل و کاهش اضطراب از مرگ موثر واقع گردد.
واژگان کلیدی: اضطراب از مرگ، دانشجویان، اضطراب
بررسی عوامل موثر بر کوهورت قند خون افراد دیابتی: مدلبندی مدلهای آمیخته خطی طولی
الهه کاظمی1، عباس بهرامپور2، الهام فقیه ایمانی3
1-گروه اپیدمیولوژی دانشکده بهداشت، مرکز تحقیقات مدلسازی در سلامت، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
2-گروه اپیدمیولوژی دانشکده بهداشت، مرکز تحقیقات مدلسازی در سلامت، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
3-مرکز غدد و متابولیسم صدیقه طاهره اصفهان، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
مقدمه و هدف: بیماری دیابت یکی از شایعترین بیماریهای متابولیک در دنیا و یک معضل برای سلامت عمومی است. شواهد دال برآن است که کنترل قندخون بیمار میتواند خطر عوارض ناتوان کننده و حتی کشنده دیابت را کاهش دهد. در این راستا مطالعات بسیاری در مورد تعیین عوامل در بهبود و کنترل این بیماری، جهت پیشگیری از بروز و پیشرفت عوارض مزمن آن صورت گرفته است؛ اما مطالعات صورت گرفته اکثرا به صورت مقطعی بوده و تنها عوامل مؤثر بر کنترل آن را سنجیدهاند و ماهیت همراهی، نامعلوم است که این، ضرورت اجرای طرح، به صورت کوهورت رامشخص میکند.
مواد و روش ها: در این مطالعه طولی از داده های موجود در بانک اطلاعاتی مرکز غددو متابولیسم صدیقهطاهره اصفهان، طی یک مطالعه کوهورت(79-91) از بیماران مراجعه کننده به مرکز، استفاده شد و با استفاده از مدل آمیخته خطی به بررسی روند تغییرات هموگلوبین افراد دیابتی نوع2 و کلیه عاملهای دخیل در آن پرداختیم.
یافتهها: پس از برازش مدل، تریگلسرید، کلسترولتام، LDLبالای سرم، درمان بکارگرفته شده، فشارخون دیاستولیک، دوره ابتلا، زمان ورود به مطالعه(در واقع بیانگر پیشرفت دانش پزشکی)، همچنین ابتلا به بیماری رتینوپاتی یا پروتیینوری، به طور همزمان عواملی تعیین کننده بر روند بهبود و کنترل قندخون افراد بودند.
نتیجهگیری: در مقایسه با سایر مطالعات صورت گرفته که اکثرا به صورت مقطعی، تنها یکی از عوامل مؤثر را آن هم به صورت همبستگی سنجیدهاند، این مطالعه کوهورت علاوه بر بررسی طولی دادهها طی زمان با مدلبندی همزمان متغییرها در کنار هم ارتباطات موجود بین عوامل را نیز لحاظ کرده است و به نظر میرسد این اولین مطالعه صورت گرفته با دو مشخصه بالا به طور همزمان باشد. نتایج بر اهمیت کنترل شاخصهای خونی و تجویز درمان مناسب توسط پزشک جهت پیشگیری از عوارض این بیماری تاکید میکند.
واژگان کلیدی: مدل آمیختهخطی، تعیین روند، طرح کوهورت، دیابت نوع2
فراوانی اختلالات روانی و اجتماعی در افراد معتاد مراجعه کننده به کلینیکهای ترک اعتیاد اصفهان سال 1390
مجتبی اکبری1، محمدرضا نجارزادگان1، الهه کاظمی1
1-دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
مقدمه و اهداف: اعتیاد یک بیماری روانی، اجتماعی و اقتصادی است که از مصرف غیرطبیعی و غیرمجاز برخی مواد مانند الکل، تریاک، حشیش و... ناشی میشود و باعث وابستگی روانی یا فیزیولوژیک فرد مبتلا (معتاد) به این مواد میشود و در عملکرد جسمی، روانی و اجتماعی وی تأثیرات نامطلوب بر جای میگذارد. بنیان این زمینه ها ابتدا در درون نظام خانواده و سپس در اجتماع ریخته میشود. به دلایل فرهنگی، اجتماعی و ناکارآمدی برنامه های پیشگیری موجود، وابستگی به مواد طی سالهای اخیر در ایران رو به افزایش نهاده است. از آنجا که عدم شناخت علمی ویژگی های روانی و اجتماعی معتادان ایرانی می تواند منجر به ناکارایی روش های پیشگیری و درمان گردد، و نیز با توجه به اینکه در مورد میزان همراهی اختلالات روانی و اجتماعی با اعتیاد آمار دقیقی وجود ندارد، پژوهش حاضر به منظور تعیین فراوانی اختلالات مختلف روانی در افراد وابسته به مواد مخدر انجام شد.
مواد و روش ها : در یک مطالعه مقطعی در سال 1390، جامعه پژوهش 192 نفری از معتادین مراجعه کننده به کلینیکهای ترک اعتیاد اصفهان، براساس ملاک DSM-IV تحت مصاحبه و معاینه روانپزشکی قرار گرفتند.
یافته ها: 3/95 درصد مراجعین با میانگین سنی 4/9 23/24 را مردان تشکیل میدهند. 64 درصد آنها متاهل و دارای مشاغل آزاد هستند. میانگین درآمد ماهیانه افراد شاغل211 458 هزار تومان( 1200-190 هزار تومان و کمی چوله به راست) بوده، که به نظر میرسد کمتر از مقدار واقعی ذکر شده است. بیشترین نوع ماده مصرفی تریاک و شیره( 7/66%) میباشد. میانگین سنی اولین تجربه مصرف36/7 15/23 (55-9) و میانه سن اعتیاد به مواد مخدر 26 سالگی است. بیش از 55 درصد این افراد آشنائی با مواد را از طریق دوستان ذکر کردند. تمامی زنان مورد مطالعه (9 نفر) از طریق همسر آلوده شدهاند. بیش از دوسوم موارد علت ادامه مصرف را وابستگی به مواد میدانند. تقریبا 75 درصد این افراد سیگاری نیز هستند. 22% دارای سوابق قضائی بوده و 3/58% موارد حداقل در یکی از افراد خانواده سابقه اعتیاد داشتهاند.
4/91% نمونه ها دارای یک یا چند تشخیص روانپزشکی بودند که در جداول زیر خلاصه شده است (187n=):
گزارش ثبت شده توسط روانشناسان این مراکز در پرونده بیماران نشان میدهد که بیش از 60% افراد در ارتباطات اجتماعی دارای مشکل قابل توجه هستند.
بحث و نتیجه گیری: اختلالات روانی نقش مهمی در شروع، ادامه و عود اعتیاد دارند و لازم است در امر پیشگیری و درمان این افراد، توجه بیشتری به بهداشت روان صورت گیرد.
واژگان کلیدی: اعتیاد، اختلالات روانی، اختلالات اجتماعی، اصفهان
بررسی اثرات کلینیکی و اپیدمیولوژیکی آنفلوآنزای نوع Α در استان کهگیلویه و بویر احمد
دکتر اورنگ ایلامی1، منصور خطیبی2، شهاب نرگسیان2
1-دانشیار، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: آنفلوآنزای خوکی نوع Α نوعی بیماری حاد ویروسی است که عامل آن ویروس انفلوآنزای تایپ Α و H₁N₁ می باشد که اولین بار در مکزیک و سپس ایالات متحده آمریکا و به فاصله کمتر از سه ماه به صورت پاندمی در کل جهان گسترش یافت. با توجه به لزوم آگاهی از اثرات این بیماری در استان و برنامه ریزی جهت موارد مشابه در آینده بر آن شدیم که رفتار کلینیکی و اپیدمیولوژیک این بیماری در استان را بررسی نمائیم.
مواد و روش ها: تمام بیمارانی را که با تشخیص قطعی در استان شناسایی شدند انتخاب و متغیر هایی چون سن و جنس و شهرستان محل سکونت و سطح تحصیلات ا پرونده آنان استخراج گردید. در این مطالعه که به صورت توصیفی انجام شد 41 بیمار با تشخیص قطعی آنفلوآنزای نوع Α تحت بررسی قرار گرفته اند.
یافته ها: بالاترین میزان درگیری در سنین بین30-15 سال بوده و شایع ترین علائم بیماران شامل تب-درد بدن و سرفه بوده است.(6/75%)-بیشترین تعداد بیمار در شهر یاسوج (4/63 %) بوده و نحوه درمان بیماران به صورت 1/34 %درمان سرپایی و 9/65 % در بیمارستان بستری شده اند. میزان مرگ و میر ناشی از بیماری 3 مورد (3/7 %)بوده است. هیچکدام از بیماران علیه آنفلوآنزا واکسینه نشده بودند. یک مورد از بیماران فوت شده (3/33%)مبتلا به بیماری مزمن کلیوی و تحت دیالیز بوده است.
واژگان کلیدی: تشخیص قطعی، آنفلوآنزای نوع آ، کهگیلویه و بویر احمد
به دام افتادن در یک چرخه باطل از تهدید و خشونت،یک مطالعه کیفی بر روی زنان کارگر جنسی ایرانی
زهره فروزان فر1، علی اکبر حقدوست2، محمد کارآموزیان3، 4Joanna Vogel ، فرزانه ذوالعلی3
1-کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
2-مرکز تحقیقات مدلسازی در سلامت، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی کرمان
3-مشاور منطقه ای، سازمان جهانی بهداشت، دفتر منطقه ای مدیترانه شرقی
4-Regional Knowledge Hub for HIV/AIDS surveillance, Kerman University of Medical Sciences
سابقه و هدف: کارگران جنسی زن گروه آسیب پذیری هستند که به احتمال زیاد خشونت را تجربه می کنند و به نوبه خود در مواجهه با افزایش خطر ابتلا به عفونتHIV هستند.در اکثر جوامع به خصوص کشور های مسلمان کار جنسی یک عمل بسیار بی آبرو محسوب می شود.بنابر این آن ها اغلب... طبق جستوجوی انجام شده هیچ مطالعه ای در مورد انگیزه های کارگران جنسی زن برای کار جنسی و تجربیات آنها از خشونت به ویژه در زنان کارگر جنسی مصرف کننده مواد مخدر از تجربه کاری و زندگی آنها انجام نشده است.این مقاله به دنبال رسیدگی به این مسائل ناشناخته و تلاش برای روشن تر ساختن و درک روند ورود این زنان به کارجنسی و تجربیات آن ها از خشونت طراحی شده است
مواد و روش ها: این مطالعه به صورت کیفی در سال 2012 انجام گرفت.در مجموع 24 شرکت کننده واجد شرایط(کسانی که مایل به شرکت در مطالعه بودند) از مرکز کاهش آسیب(DIC)در استان کرمان انتخاب شدند و نویسنده اصلی مصابه و بحث های گروهی را در یک اتاق در DIC انجام داد.
یافته ها:.با استفاده از آنالیز موضوعی و روش مبتنی بر ماتریس ما 3 تم اصلی را از مصاحبه های عمیق شناسایی کردیم.1)شروع به کار جنسی و قرار گرفتن در معرض خشونت.2)دلیل ماندن در کسب و کار.3)نوع خشونت تجربه شده
بحث و نتیجه گیری: وضعیت غیر قانونی از زنان کارگر جنسی در ایران آنها را در یک چرخه معیوب به دام انداخته است.یافته های ما نشان می دهد که اگر برای این زنان حمایت هایی از طرف دولت فراهم شود برخی برنامه های آموزشی امکان پذیر خواهد شد. همچنین استراتژی های ضد خشونت و فرهنگ ضد خشونت علیه زنان کارگر جنسی باید از طریق رسانه ها توسعه پیدا کند.از سوی دیگر مشاهده شد که خانواده ها نقش مهمی در شروع کار جنسی افراد داشته اند. مطالعات کیفی دیگر بر روی مشتری ها و کارفرمایان باعث روشن تر شدن تجربه زنان کارگر جنسی از خشونت خواهد شد.
واژه های کلیدی: خشونت، زنان کارگر جنسی، کیفی، ایران
بررسی اپیدمیولوژیکی سوانح وحوادث ترافیکی در شهرستان باغملک سال 1390
علی اصغرولی پور1، عظیمه کریمیان2، مهرداد ولی پور3، شکراله محسنی4، هدایت عباس تبار5
1-کارشناس ارشد اپیدمیولوژی مرکز بهداشت باغملک
2-کارشناس ارشد آموزش بهداشت مرکز بهداشت باغملک
3-کارشناس ارشد اپیدمیولوژی معاونت بهداشتی لرستان
4-کارشناس ارشد اپیدمیولوژی مرکز بهداشت رودان
5-دانشجوی دکتری اپیدمیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
مقدمه و هدف: حوادث ترافیکی،یک مشکل بزرگ سلامت عمومی است که پیشگیری مداوم وموثرازآن نیازمند تلاشهای هماهنگ وهمه جانبه است. هدف از این مطالعه،بررسی الگوی آسیبهای حوادث ترافیکی درشهرستان باغملک- خوزستان است تا بتوانیم بابهره گیری ازنتایج آن وتنظیم راهبردهای پیشگیری، صدمات حوادث ترافیکی رابهبود بخشیم.
مواد و روش ها: این یک مطالعه توصیفی –تحلیلی است که به صورت مقطعی برروی اطلاعات پرونده کلیه افراد حادثه دیده ناشی ازسوانح وحوادث ترافیکی ارجاع شده به فوریتهای پزشکی 115 ومرکزاورژانس بیمارستان شهرستان انجام وبااستفاده ازبرنامه 18SPSSو آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها : درسال 1390 تعداد1409حادثه ناشی ازسوانح وحوادث ترافیکی درسطح شهرستان باغملک اتفاق افتاده بود. تصادف موتور سوار با 43% بیشترین حوادث ترافیکی بود. میزان مرگ ومیردرجنس مرد 18 دریکصدهزارنفرودرزنان 7 دریکصدهزارنفربود. میزان مرگ ومیردرجنس مرد در این مطالعه بیشترین و میزان مرگ ومیرناشی ازسوانح وحوادث درگروههای سنی زیر45 سال متمرکزبود.
نتیجه گیری :باتوجه به نتایج این بررسی پیشنهاد میگردد برنامه های مداخلاتی مناسب به منظور پیشگیری از بروزسوانح و حوادث ترافیکی وبه حداقل رساندن صدمات وعوارض ناشی ازآن درسطوح مختلف وبویژه درگروههای سنی جوان ومردان و افراد موتورسوارصورت گیرد.
واژه های کلیدی: سوانح و حوادث ترافیکی ، وسیله نقلیه، اپیدمیولوژی، باغملک
بررسی اپیدمیولوژیک بیماری تب مالت در شهرستان آباده طی سالهای 90-1386
فاطمه صفی خانی1 ، سوسن جنتی1، خوب یار خسروانیان1
1-کارشناس بیماری مرکز بهداشت شهرستان آباده
مقدمه و هدف: بیماری تب مالت (بروسلوز)یکی از بیماری های مشترک بین انسان ودام میباشد. تخمین شیوع واقعی بروسلوز انسانی در جهان تقریباغیر ممکن است.
از سال 1385 روند بیماری در کشور رو به کاهش است. میزان شیوع بیماری در استان فارس نیزطی ده سال گذشته کاهش یافته است. درشهرستان آباده شیوع بیماری طی 5سال گذشته کاهشی را نشان نمی دهد. ما برآن شدیم با انجام این مطالعه میزان شیوع بیماری را بر اساس مکان،زمان،جنس وسن بدست آوریم وتا با ارائه راهکارهای مناسب و عملی گام موثری جهت کاهش این معضل برداریم
مواد و روش ها: این پژوهش یک مطالعه توصیفی است که با بررسی پرونده های بیماران مبتلا به تب مالت در 5سال گذشته انجام گرفته است.
یافته ها: از نظر سنی در شهرستان آباده نیزبیشترین آلودگی مربوط به گروه سنی 40-10 سال میباشد.ازنظر جنسی طی سالهای گذشته تعداد موارد مبتلا به بیماری در زنان رو به افزایش بوده به گونه ای که از 31%در سال 86 به 50% در سال 90 رسیده است مردان با کاهش موارد از 69% به 50% رسیده اند.از نظر زمانی بیشترین آلودگی مربوط به فصول بهارو تابستان میباشد
بحث و نتیجه گیری: دلیل شیوع آلودگی در گروه سنی 10الی40سال می تواند تماس بیشتر با دام ومصرف بیشتر لبنیات آلوده باشد. از نظر زمانی به علت حضور عشایرکوچرو در شش ماهه اول سال درشهرستان شاهد شیوع بیماری در فصول بهار وتابستان هستیم. از نظر مکانی به دلایل متعددهرسال شاهد شیوع بیماری دریک یا چند نقطه شهرستان هستیم.
واژه های کلیدی: اپیدمیولوژی ، تب مالت ، بروز،شیوع ، لبنیات غیر پاستوریزه، سن ،جنس، مکان ، زمان، واکسیناسیون
آگاهی دانش آموزان مناطق مرزی خلیج فارس در ارتباط با ایدز و رفتارهای پرخطر آن
الهه کاظمی1، جعفر حسن زاده1، محسن محبّی نودژ1، محمد محبّی نودژ1، حسین مولوی وردنجانی1
1-گروه اپیدمیولوژی دانشکده بهداشت، مرکز تحقیقات مدلسازی در سلامت، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
مقدمه و هدف: پاندمی ایدز، بزرگترین بحران بهداشتی که بشر تا کنون با آن مواجه بوده، به عنوان دومین بیماری عفونی منجر به مرگ در سطح جهان معرفی گردیده است و آمار جهانی نشاندهنده آن است که 85%بیماران HIVمثبت در سنین 15-49 سالگی قرار دارند. سهم موارد ناشی از سوءمصرف موادتزریقی رو به کاهش و موارد ناشی از رابطه جنسی محافظت نشده در حال افزایش است. ارتقاء آگاهی جامعه موفقترین راهکار پیشگیرانه در مقابل همهگیری ایدز میباشد. در این مطالعه آگاهی یکی از خطرپذیرترین اقشار در یکی از مبادی احتمالی ورود بیماری به کشور یعنی دانش آموران منطقه خلیج فارس بررسی شد.
مواد و روش ها: در این مطالعه مقطعی 594دانش آموز مقطع دبیرستان با استفاده از روش نمونه گیری خوشهایی-طبقهایی متناسب با حجم وارد مطالعه شدند. آگاهی شرکتکنندگان با استفاده از پرسشنامه خودایفای استاندارد برآورد شد. پس از کنترل کیفی دادهها، از روشهای آمار توصیفی، آزمون کایدو، آزمون تی برای نمونههای مستقل، تحلیل واریانس یک طرفه و رگرسیون خطی در نرم افزار R برای تجزیه و تحلیل استفاده شد.
یافتهها: 64%(378 نفر)دانش آموزان مورد بررسی دختر و 36%(216 نفر) از آنها پسر بودند. سطح آگاهی دختران به طور معناداری بیشتر از پسران ( 3.6±13.2 و 3.7±10.9، 0.001>P ) و آگاهی دانشآموزان بندرعباس بیشتر از جزیره بود ( 3.7±12.9 و 3.2±10.3، 0.001>P ). تقریبا با بالا رفتن پایه تحصیلی، آگاهی دانش آموزان با اختلاف معناداری افزایش مییافت. کسب آگاهی دانشآموزان از طریق دوستان و اینترنت به طور معنیداری بیشتراز آموزشهای مدرسه و خانواده بود. فاکتورهای تعیینکننده در افزایش میزان آگاهی در دانش آموزان معدل، جنسیت، سن، محل سکونت؛ تحصیلات مادر، شغل پدر و منابع اطلاعاتی بود.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده لزوم آموزش دانش آموزان در زمینه های این بیماری مطرح است و تاکید آموزش در مدارس پسرانه و بالا بردن سطح سواد الدین توصیه میگردد.
کلید واژه ها : آگاهی، دانش آموزان، دبیرستان، HIV/ AIDS
بررسی وضعیت کنترل فشارخون دربیماران مبتلا به دیابت نوع2 در شهرستان باغملک-خوزستان در سال 90
علی اصغر ولی پور1، عظیمه کریمیان2 ، شکراله سلمان زاده3، فریبا عالی پور4، ناصر حسین پور5
1-مرکز بهداشت باغملک
2-مرکز بهداشت باغملک
3-مدیر گروه بیماریها، معاونت بهداشتی خوزستان
4-کارشناس معاونت بهداشتی خوزستان
5-کارشناس ارشد رفاه اجتماعی مرکز بهداشت ایذه
aliasgharvalipour698@gmail.com
زمینه و هدف: دیابت نوع دو و پرفشاری خون بیش از آنچه به طور تصادفی بنظر برسد، با هم همراهی دارند و اثر سینرژیک این دو بیماری عامل ناتوانی زودرس و مرگ و میر بالای این بیماران می باشد. کنترل فشار خون در بیماران دچار دیابت تاثیر بسزایی در کاهش مرگ و میر قلبی-عروقی این بیماران دارد. این مطالعه با هدف ارزیابی وضعیت کنترل پرفشاری خون در بیماران دیابتیک روستاهای شهرستان باغملک انجام گرفته است.
مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی- مقطعی 720 نفر از بیماران تحت پوشش خانه های بهداشت شهرستان توسط پزشکان تیم سلامت معاینه شدند و از نظر وضعیت کنترل فشار خون مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها: در این مطالعه محدوده سنی بیماران مورد بررسی 28 تا 80 سال و میانگین سنی آنان 4/2 ± 5/52 سال بود. شیوع پرفشاری خون در بیماران مورد بررسی 7/44% بود (mmHg 90/140 < BP) که 71% از آنان از ابتلای خود به پرفشاری خون آگاه بودند. در بین افراد مبتلا به پرفشاری خون فقط فشار خون 8/45% از آنان به طور مطلوب کنترل شده بود و فشار خون 2/54% آنان تحت کنترل مناسب قرار نداشت mmHg 80/130) < BP ) و% 21 از افراد دچار پرفشاری خون علیرغم اطلاع از ابتلای خویش به پرفشاری خون داروی خاصی مصرف نمی کردند.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه بیانگر کنترل نامناسب پرفشاری خون در بیماران مبتلا به دیابت می باشد و به نظر می رسد با بازنگری در برنامه های بازآموزی پزشکان و تاکید بر کنترل عوامل خطر بخصوص در گروه های پرخطر و آموزش مناسب بیماران دیابتی کنترل پرفشاری خون در این بیماران با کیفیت بهتری صورت پذیرد.
واژه های کلیدی :دیابت ، کنترل، فشارخون بالا ، باغملک
بررسی وضعیت اپیدمیولوژیکی سرطان در استان کردستان در یک دوره ده ساله 88-1379
قباد مرادی1، بهمن قیطاسی2
1-مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت کردستان، دانشگاه علوم پزشکی کردستان
2 -مدیریت پیشگیری و مبارزه با بیماریها، معاونت امور بهداشتی، دانشگاه علوم پزشکی کردستان
مقدمه و هدف : سرطان درحال تبدیل شدن به سومین علت مرگ ومیر دردنیا میباشد و پیش بینی میشود تا سال 2030 بیش از 1/13 میلیون مرگ ها در دنیا ناشی از سرطان باشد و حداقل 40 درصد از سرطانها با به کار گیری روش های مداخله ای مناسب قابل پیشگیری هستند. هدف از این مطالعه بررسی ده ساله سرطان دراستان کردستان میباشد.
مواد و روشها : داده های این مطالعه ازنظام ثبت سرطان استان کردستان در یک دوره ده ساله جمع آوری ومیزان بروز سرطانها و همچنین نسبت هر کدام ازآنها به کل سرطانها ،میزان بروز اختصاصی سنی جنسی، فراوانی مطلق ومیزان بروز 5 سرطان اول شایع بر حسب توپوگرافی درهردو جنس دراستان کردستان طی سالهای 88-1379 مورد بررسی قرار گرفته است
یافته ها: میزان بروز سرطان در سال 1379 برابر با 67/38 و طی سال 1388 برابربا 62/113 در صد هزار نفر جمعیت بوده است. پنج سرطان اول در سال 1379 Colorectal Bladder Esophagus Skin Stomach و پنج سرطان اول در سال 1388 . Colorectal Bladder Esophagus Stomach Skin بوده اند.
بحث و نتیجه گیری : درطول این دوره ده ساله میزان بروز سرطان تقریبا سه برابر شده است که بخشی از آن میتواند بدلیل بهبود نظام ثبت سرطان و بخشی هم ممکن است بدلیل افزایش بروز سرطان باشددر هر صورت این افزایش نگران کننده بوده و نیاز به مداخله دارد. مقایسه سرطانهای شایع در استان کردستان با استان های همجوار و کشور تفاوت هایی دارد که مهمترین آن ها عبارتند از سرطانهای دستگاه تناسلی در زنان وهمچنین سرطان ریه در مقایسه با کشور و استانهای همجوار کمتر تشخیص داده میشود. 3/1 کل موارد سرطانهای شناسایی شده مربوط به دستگاه گوارش میباشد. همه این موارد نشان دهنده ضرورت برنامه ریزی بمنظور کنترل سرطان در استان می باشد.
واژه های کلیدی کلیدی: سرطان، کردستان، ایران، نظام ثبت سرطان
بررسی علل گرایش مجدد (عود) به مصرف مواد در بیماران مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر یاسوج1389
راضیه نصیری1، قادر زاده باقری2، دکتر جان محمد ملک زاده3، مرتضی عسکری1، فیروزه کاویانی1
1-کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-استادیار روانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
3-عضو هیئت علمی،دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: این پژوهش یک مطالعه توصیفی تحلیلی است به منظور بررسی علل بازگشت مجدد معتادان به اعتیاد با مواد افیونی در مراجعین به مرکز ترک اعتیاد شهر یاسوج،سال 1389صورت گرفته است.با توجه باینکه عود اعتیاد باعث اتلاف بسیاری از هزینه های مادی و معنوی شده و نتایج منفی از جمله بروز بسیاری از آسیبهای اجتماعی را ببار می اورد، لذا این پژوهش با هدف بررسی علل و عوامل فردی و اجتماعی مرتبط با آنها انجام شد تا شاید بتوان گام کوچکی در راه پیشگیری از آسیبهای اجتماعی برداشت.
مواد و روش ها: در این مطالعه 96 نفر از معتادان مراجعه کننده به مراکز پذیرش،درمان معتادان خود معرف تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی و سازمان بهزیستی یاسوج ، مبتنی بر هدف انتخاب شدند.روش گردآوری داده ها پرسشنامه بود.یافته های پژوهش با نرم افزارspss وبا آزمون های کای دو(مجذور خی)مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: در این مطالعه مشخص شد که عوامل روانی با فراوانی 02/19 % بیشترین تاثیر ،عوامل خانوادگی افراد متاهل با 42/ 7 % کمترین تاثیر. مهمترین عوامل اجتماعی ،داشتن دوستان معتاد با فراوانی 2/79% بیشترین تاثیر،مهمترین عوامل بین فردی معاشرت با دوستان معتاد 3/83 %،مهمترین عوامل فرهنگی و تحصیلی ،نداشتن آگاهی برای مقابله با اعتیاد مجدد 6/39 % ومهمترین عوامل خانوادگی افراد مجرد از دیدگاه 38 معتاد ،عدم ارتباطات مناسب درخانواده 1/31% ومهمترین عوامل خانوادگی متاهلان ،برخورد نامناسب خانواده همسر با فراوانی 39 % بیشترین تاثیر را داشته اند.
بحث و نتیجه گیری: بررسی هانشان داد عمده عوامل موثر به ترتیب مربوط به عوامل روانی،اجتماعی،فرهنگی، تحصیلی و اقتصادی بوده. عوامل شغلی و خانوادگی کمترین فراوانی را داشتند ،لذا می توان با آموزش (مهارتهای ارتباطی،قاطعیت و نه گفتن،حل مساله،مقابله با استرس،کنترل خشم و...) و مداخله در جهت تغییر در سبک زندگی به بیماران و خانواده آنها باعث کاهش بازگشت بیماران شد. توصیه می گردد با توجه به تغییر الگوی مصرف و گرایش به مواد جدید مطالعات مشابهی با تاکید بر علل گرایش به مواد روانگردان انجام شود و انجام مطالعات مداخله ای نیز توصیه میگردد.
کلید واژگان : سوءمصرف مواد، عود، گرایش به مصرف علائم ، ترک اعتیاد مواد مخدر، عوامل فردی و اجتماعی
بررسی آگاهی و عملکرد دانش آموزان دبیرستانی دختر شهرستان بویراحمد در خصوص پوکی استخوان در سال 1390
محسن رضائیان1، جواد هارونی 2 ، ظفر پریسای3، آرش سلحشوری4
1-دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی و کارشناس بیماریهای دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-دانشجوی کارشناسی ارشد آموزش بهداشت، کارشناس آموزش بهداشت شهرستان دنا
3-مدیر گروه بیماریها، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
4-دانشجوی کارشناسی ارشد آموزش بهداشت
مقدمه و هدف : پوکی استخوان بیماری بسیار شایعی است که سبک و شیوه زندگی نقش مهمی در میزان ابتلا به آن دارد. باتوجه به اینکه هم اکنون در اکثر جوامع افراد تا سنین بالاتری زنده می مانند ، تعداد بیماران مبتلا به پوکی استخوان نیز زیادتر خواهد شد. از طرف دیگر چون انتظار می رود در آینده پوکی استخوان در کشورهای در حال توسعه زیادتر شود. بنابراین داشتن اطلاعات پایه در زمینه آگاهی و عملکرد گروه های در معرض خطر به منظور طراحی برنامه های مداخله ای از اهمیت ویژه ای برخوردار است. لذا این پژوهش با هدف بررسی آگاهی و عملکرد دانش آموزان دختر در زمینه پیشگیری از پوکی استخوان در شهرستان بویراحمد انجام شد.
مواد و روش ها : این مطالعه یک مورد – شاهدی بوده که تعداد 200 دانش آموز دختر دبیرستانی( 100 دختر از دبیرستان حضرت زینب به عنوان مورد و 100 دختر از دبیرستان حضرت آسیه به عنوان شاهد از شهرستان بویر احمد در سال تحصیلی 1391 – 1390 در آن مشارکت نمودند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ای مشتمل بر 19 سوال (مشخصات دموگرافیک5 سوال، 10 سوال مربوط به سنجش آگاهی و 10 سوال مربوط به سنجش عملکرد) بود. پس از جمع آوری داده ها از نرم افزار spss18 و آمار توصیفی و تحلیلی به منظور تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد.
یافته ها : میانگین سنی دانش آموزان 96/0 ± 16 سال با گروه سنی 19 -14سال بود. نتایج، میانگین نمره آگاهی در دانش آموزان دختر را 8/19 ± 5/ 62 نشان داد. 34% کل دانش آموزان نمره آگاهی ضعیف و 36% آنها نمره آگاهی متوسط داشتند. 50% آنها عنوان کردند که کمتر از یکبار در هفته از شیر و لبنیات در رژیم غذایی خود استفاده می کنند. 62% دانش آموزان فعالیت بدنی 30 دقیقه و کمتر در هفته داشتند.
بحث و نتیجه گیری: در مجموع با توجه به پایین بودن نسبی سطح آگاهی و عملکرد دختران و نقش مؤثر آموزش در این زمینه، برای بهبود و اصلاح رفتارهای سالم به منظور پیشگیری از پوکی استخوان در بزرگسالی،استفاده از برنامه های آموزشی مناسب در این زمینه ضروری میباشد. با رعایت شیوه زندگی صحیح ، انجام ورزش های هوازی، رژیم غذایی مناسب در طول زندگی و مصرف کنتراسپتیوهای خوراکی می توان سلامت استخوان ها را حفظ کرد.
واژه های کلیدی: آگاهی، عملکرد، دانش آموزان، پوکی استخوان
بررسی همبستگی بین تعارضات زناشویی ، رضایت مندی جنسی و بیماریهای روان تنی در دانشجویان متاهل ساکن خوابگاههای دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد در سال 1391
سپیده مهدوی1، محمد حسن لطفی2، آیت احمدی3، نجیب اله بااراده4، سجاد رحیمی پردنجانی5
1-دانشجوی کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد
2-دانشیار، گروه آمار و اپیدمیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد
3-دانشجوی دکترای تخصصی اپیدمیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی تهران
4-دانشجوی کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد
5-دانشجوی کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد
s.mahdavi88@gmail.com
مقدمه و هدف: رضایت مندی جنسی یکی از اصلی ترین عوامل تعیین کننده کیفیت زندگی و سلامت روانی هر فرد میباشد.مطالعات مختلف نشان داده اند که همبستگی معناداری بین رضایت مندی جنسی ، تعارضات زناشویی و بیماریهای روان تنی وجود دارد.
مواد و روش ها: این پژوهش یک مطالعه تحلیلی-مقطعی که بر روی 122 نفر از دانشجویان متاهل ساکن خوابگاه دانشگاه علوم پزشکی یزد با هدف یافتن همبستگی بین رضایت مندی جنسی و تعارضات زناشویی و وجود بیماریهای روان تنی انجام شد. اطلاعات با تکمیل پرسشنامه رضایت مندی جنسی زنان(SSS-W) وپرسشنامه سنجش تعارضات میان همسران (CTS) گردآوری گردید.
یافته ها: 102 نفر از شرکت کنندگان خانم و 20 نفر را آقایان تشکیل دادند که میانگین سنی زنان 2.71±22.62 وآقایان 6.98±29.4 بود. بر اساس سوالات بخش روانشناسی، رضایت جنسی در 41.8% افراد کم، 28.8% متوسط و19.7% دانشجویان زیاد بود اما بر اساس اظهار خود افراد رضایت جنسی در اکثریت افراد(55.7%)زیاد بود. بین سن فرد و تعارضات (P=0.009,r=-0.245)، مدت زمان ازدواج وتعارضات(p=0.028,r=-0.207)، رضایت جنسی وتعارضات (p=0.000,r=0.368)، تعارضات و سابقه اختلالات خواب(P=0.012) رابطه معنادار مشاهده شد.هم چنین بین سن و رضایت جنسی(P=0.117)، اختلاف سنی زوجین و رضایت جنسی و تعارضات به ترتیب(P=0.488,P=0.092)، رضایت جنسی و اختلالات خواب و سندروم پیش از قاعدگی (P=0.934,P=0.386) ارتباط معنی دار مشاهده نشد. اختلاف میانگین نمره افراد در سطوح تعارضات ورضایت جنسی و مشکلات جنسی معنادار گردید(p=0.000). بیشترین دفعات رابطه جنسی 1تا 2بار در هفته تعداد48 نفر(39.3%) بود.
بحث و نتیجه گیری: براساس نتایج رابطه میان تعارضات میان همسران و رضایت مندی جنسی زنان تایید شد.
واژه های کلیدی: رضایت مندی جنسی، تعارضات میان همسران، بیماریهای روان تنی
برسی اپیدمیولوژیک و کلینیکی بیماری بروسلوز انسانی در استان کهگیلویه و بویراحمد در سال 1390_1388
محمد بهشتی1، محمدطاهر رضانژاد1، سید حمید سادات1، مسعود معین1 ، عبدالکریم نگین تاجی2
1-کمتیه تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-کارشناس پژوهشی، معاونت تحقیقات و فناری، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: بیماری بروسلوز یکی از مهمترین بیماری های مشترک بین انسان و دام می باشد.به منظور برسی بروسلوز انسانی از اپیدمیولوژیکی و کلینیکی که در سال 1388 و 1389 در استان کهگیلویه و بویراحمد گزارش شده بود مورد برسی قرار گرفت.
مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی مقطعی موارد انسانیبروسلوز در استان در سالهای 1388و1389که با تعاریف استاندارد بیماری مطابقت داشته و گزارش دهی شده بودند ،پس از طراحی یک فرم اطلاعاتی و استخراج اطلاعات با نرم افزار SSPS17وExel مورد برسی قرار گرفت.
یافته ها : میانگین بروز دوسالانه بیماری در استان 23درصدهزارنفر و بیشترین بروز دو سالانه مربوط به شهرستان بویر احمد بود(%4/36در صدهزارنفر).در مجموع در دو سال 135بیمار(8/83%) ساکن روستا بوده اند بیماری در مجموع در دو سال در شش ماهه اول شایع تر از شش ماهه دوم بوده است (9/73%در برابر1/26%). شایعترین راه انتقال بیماری مصرف استفاده از محصولات لبنی الوده و تماس همزمان با دام (8/60%) بوده است.
بحث و نتیجه گیری : با توجه به نحوه انتقال بیماری و سن شیوع بیماری در میان سالان جهت کنترل بیماری انسانی،کنترل بیماری دامی ضروری است و ور این میان همکاری اداره دامپزشکی و اداره علوم پزشکی نقش تعیین کننده ای دارد یرای هر بیمار با تب و درد عضلانی اسکلتی و کمر درد غیر قابل توجیه مراجعه می کنندبیماری بروسلوز در تشخیص افتراقی قرار بگیرد.
واژگان کلیدی: بروسلوز، اپیدمیولوژی، فراوانی
بررسی شیوع سندرم کارپال تونل در زنان مراجعه کننده به متخصصین زنان و زایمان شهر یاسوج
لیلا غلامی1، سحر یزدانبخش1، دکتر شهین تاج آرامش2، محمدطاهر رضانژاد1
1-کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-استادیار، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: گیر افتادگی عصب میانی در تونل مچ دست را، سندرم کارپال تونل می گویند.ارتباط بین شیوع کارپال تونل سندرم با بارداری وغیر بارداری در کشورهای مختلف از جمله ایران، نا مشخص است.هدف اصلی این مطالعه تعیین شیوع کارپال تونل سندرم در زنان باردار وغیر باردار شهر یاسوج می باشد.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر از نوع توصیفی_تحلیلی است که به صورت مقطعی از بهمن ماه 1388 تا دی ماه 1389 در درمانگاه های زنان وزایمان شهر یاسوج بر روی 2656 زن غیر باردار و1508 زن باردار انجام شده است.زنانی که علاِئم بالینی سندرم کارپال تونل را در هر دو دست داشتند ودر معاینه،آزمون های تینل یا فالن آنان مثبت بود،مطالعات الکترو دیاگنوستیک با تکنیک های استاندارد،برای تایید یا رد سندرم کارپال تونل در هر دو دستشان انجام شد.
یافته ها: شیوع سندرم کارپال تونل در زنان باردار و غیر باردار به ترتیب 4/3 و3/2 درصد بود. شیوع کارپال تونلدر همه زنان 7/2 درصد بود. درکل،51 نفر زن باردار(64 دست)(1/47%)،مبتلا به کارپال تونل بودندکه،38 دست(4/59%)کارپال تونل خفیف،12 دست(8/18%) کارپال تونل متوسط و14 دست (9/21%)هم کارپال تونل شدید داشتند.61 زن غیر باردار (72دست)(9/52%)،مبتلا به کارپال تونل سندرم بودند،که 53دست (9/73%) کارپال تونل سندرم خفیف،15 دست(8/20%) کارپال تونل سندرم متوسط و4 دست(6/5%) هم کارپال تونل سندرم شدید داشتند.تفاوت شدت کارپال تونل سندرم در زنان باردار وغیر باردار معنی دار بود(p=0/019). اکثر زنان باردار مبتلا به کارپال تونل سندرم در سه ماهه سوم بارداری بودند.شیوعCTS دو طرفه در زنان باردار وغیر باردار به ترتیب 50 و45 درصد بود.
نتیجه گیری: شیوع کارپال تونل سندرم در زنان باردار بیشتر از زنان غیر باردار می باشد.بارداری یک عامل خطر برای سندرم کارپال تونل می باشد.
کلید واژه ها: کارپال تونل سندرم، شیوع، بارداری
بررسی رفتار تزریق ایمن و عوامل دموگرافیک موثر بر آن در دانشجویان پرستاری در بخش های اورژانس بیمارستان های شهر یاسوج، سال1391
محمدطاهر رضانژاد1، تیمور رضانژاد2، سیما محمد حسینی3
1-کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-کارشناس آموزشی، معاونت آموزشی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
3-ﮔﺮﻭﻩ ﭘﺮﺳﺘﺎﺭی، ﺩﺍﻧﺸﮑﺪﻩ ﭘﺮﺳﺘﺎﺭﻱ ﻭ ﻣﺎﻣﺎﻳﻲ، ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻋﻠﻮﻡ ﭘﺰﺷﮑﻲ ﻳﺎﺳﻮﺝ
مقدمه و هدف: هر ساله هزاران تزریق در بخش های اورژانس بیمارستان های یاسوج انجام می شود. اهمیت اجرای صحیح دستورالعمل های تزریق ایمن برکسی پوشیده نیست. پژوهش حاضر با هدف بررسی دانش، نگرش و عملکرد دانشجویان پرستاری نسبت به تزریق ایمن طراحی و اجرا گردید.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی است که در آن 110 دانشجوی پرستاری مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه ها و چکلیست خود ساخته ای بود که روایی و پایایی آنها مورد تائید قرار گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS نسخه 20 و از طریق آمارهای توصیفی مانند میانگین، فراوانی نسبی و مطلق و آمار استنباطی کای دو با در نظر گرفتن 05/0= α تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: 4/16درصد از نمونه ها معنای تزریق ایمن را به طور کامل می دانستند. 2/28درصد به عدم سرپوش گذاری پس از انجام تزریقات توجهی نداشتند و سرپوش گذاری می کردند. در مجموع پسران در ارتباط با تزریق ایمن دانش و عملکرد بهتر و مطلوب تری داشتند. مقطع تحصیلی(کارآموزی یا کارورزی) دانشجویان با نگرش و عملکرد بعد از تزریق ارتباط معناداری را نشان داد.
بحث و نتیجه گیری: در مجموع از نتایج چنین استنباط می شود که به طور کلی دانشجویان مورد بررسی در زمینه رعایت اصول تزریق ایمن عملکرد مطلوبی دارند.
واژگان کلیدی: تزریق، ایمن، بخش اورژانس، دانشجویان
بررسی علل مرگ و میر کودکان 59-1 ماهه به علت سوانح و حوادث طی سالهای 87-90 در استان کهگیلویه و بویراحمد
فروغ حمیدی1، فاطمه صادقی1، نرگس فولادی وندا1
1- معاونت بهداشتی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: یکی از شاخصهای مهم توسعه کشورها نسبت مرگ و میر کودکان زیر 5 سال می باشد. در استان کهگیلویه و بویراحمد میزان مرگ و میر کودکان 59-1 ماهه به علت حوادث و سوانح غیرعمدی همراه با ناهنجاریهای مادرزادی و کروموزمی اولین علت مرگ ومیر می باشد که در مقایسه با میانگین کشوری شیوع بالاتری دارد.
مواد و روش ها: در این مطالعه مقطعی، 63 مورد از پرونده های موجود مرگ کودک 59-1ماهه که در طول سالهای 87 تا 90 به علت سوانح و حوادث در استان کهگیلویه و بویراحمد فوت کرده بودند مورد بررسی قرار گرفت. داده های مطالعه از نظام ثبت مراقبت مرگ کودکان 59-1 ماهه که توسط تیم پرسشگری شهرستان تکمیل شده، استخراج گردید. اطلاعات بدست آمده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS_16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج مطالعه حاضر نشان داد از بین 63 مورد مرگ مورد مطالعه 55.6 درصد پسر بوده و به لحاظ محل سکونت 61.9 درصد ساکن روستا بودند. اکثریت این کودکان (53.9 درصد) مادرانی با تحصیلاتی در حد ابتدایی و بیسواد و تنها 3.2 درصد مادران دارای تحصیلات دانشگاهی می باشند. میانگین سنی این کودکان 28.44 ماه بود. بیشتر حوادث منجر به مرگ، خارج از منزل(60.3 درصد) رخ داده و اکثریت کودکان (73 درصد) در همان محل حادثه فوت کردند. در بررسی انجام شده تصادف اولین علت مرگ می باشد(49.2 درصد).85.7 درصد از کودکان فوت شده توسط بستگان یا افراد عادی از محل حادثه اعزام شده اند.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به اینکه تصادف اولین علت مرگ در کودکان 59-1ماهه می باشد حساس سازی مادران به منظور بالابردن آگاهی آنها جهت پیشگیری از حوادث، مثمرثمرخواهد بود.همچنین می توان با هماهنگی ارگانهای مربوطه شرایطی جهت تأمین و حفظ ایمنی جاده،خیابان و محل سکونت خانواده ها فراهم نمود.
واژه های کلیدی: مرگ و میر، کودک 59-1 ماهه، سوانح و حوادث
ارزیابی روند کیفیت زندگی در میان افراد وابسته به مواد مخدر در طول هشت ماه پس از شروع درمان با متادون
الهه کاظمی1، مجتبی اکبری1، آیت اله سهرابی1
1-دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
زمینه و اهداف: سوء مصرف و وابستگی به مواد مخدر، یکی از معضلات و نگرانی های عمده جهان امروز در حوضه اجتماعی و پزشکی، منجر به پیامدهای منفی اجتماعی فرهنگی، سیاسی و عامل بازدارنده رشد و شکوفایی جامعه است. در درمان های اجتماعی معتادین باید به علل روانی و خانوادگی و اجتماعی معتادین توجه شود. کاهش کیفیت زندگی فرد عاملی جهت روی آوردن فرد به مواد مخدر و همچنین مانعی بزرگی برای بازتوانی فرد معتاد درجامعه میباشد. در مطالعه حاضر روند کیفیت زندگی افراد تحت درمان نگهدارنده با متادون (MMT) ، به عنوان روشی موثر در دارو درمانی اعتیاد به مواد مخدر، بررسی شده است.
مواد و روش ها: مطالعه فوق یک کارآزمایی خود کنترلی بر روی 155 داوطلب معتاد مراجعه کننده به کلنیک درمانی معتادان اصفهان در سال 90 با حداقل سن18 سال، حداقل یکسال سابقه اعتیاد و عوارض ترک اعتیاد میباشد که توسط پرسشنامه 26سوالی کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (WHOQOL-BREF) و به صورت مصاحبه چهره به چهره در چهار زمان قبل از درمان، یک، چهار و هشت ماه پس از شروع درمان؛ انجام شده است.
یافتهها: میانگین سنی افراد مورد بررسی 9.3±34.9 بود. جوان ترین فرد 19 سال و مسن ترین فرد 73 سال سن داشت. 7 نفر (5.8 درصد) از بیماران را زنان تشکیل دادند. میانگین نمره کیفیت زندگی قبل از شروع مطالعه {30-99} 13.8±66.9 بود که پس از شروع درمان نگهدارنده با متادون در پایان ماه اول به {43-111} 13.7±78.1 رسید. نتایج آزمون ویلکاکسون نشان می دهد این تفاوت از لحاظ آماری معنادار می باشد(P<0.0001). لازم به ذکر است در پایان ماه اول از 120 بیمار تعداد 32 نفر برنامه درمانی را ترک کرده و میزان بقا یک ماهه بر ترک در این بیماران 73.3 درصد به دست آمد.
نتیجه گیری: تحلیل قسمتی از نتایج فاز اول این مطالعه نشان می دهد که درمان نگهدارنده با متادون می تواند نقش موثری در بهبود کیفیت زندگی در افراد بیمار داشته باشد.
واژگان کلیدی: کیفیت زندگی، وابستگی، مواد مخدر
بررسی تاثیر تغییرات فصلی در بروز پره اکلامپسی در شهر یاسوج
محمدطاهر رضانژاد1، دکتر شهین تاج آرامش2، محمدحسین بهادر نژاد1، دکتر محمد ذوالعدل3، سید محمد بهشتی1، فتانه نجفی1
1-کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-استادیار، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
3- مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی مؤثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
زمینه و هدف: پره اکلامپسی از عوامل عمده بارداری محسوب می شود و یکی از سه علل اصلی مرگ و میر مادران به شمار می رود.لذا این مطالعه با هدف بررسی رابطه پره اکلامپسی با فصل و عوامل خطر زای آن انجام شد.
مواد و روش ها: در این تحقیق تعداد 170 زن باردار که با علایم پره اکلامپسی در طول مدتد یک سال به زایشگاه امام سجاد (ع) یاسوج مراجعه کرده بودند، مورد مطالعه قرار گرفته شد. اطلاعات از طریق پرسشنامه جمع آوری و برای تحلیل داده ها نیز از آزمون مجذور کای و شاخص اپیدمیولوژیک نسبت شانس استفاده گردید.
یافته ها: مطالعه انحام شده برای بررسی رابطه میان میزان بروز پره اکلامپسی و اکلامپسی با تغییرات آب و هوایی نشان می دهد که با توجه به تعداد مراجعه کننده در هر فصل، بیشترین میزان بروز پره اکلامپسی مربوط به فصل پاییز می باشد، به طوری که با شروع فصل بهار پره اکلامپسی به تدریج افزایش پیدا کرده و در پاییز به یک افزایش ناگهانی می رسدو در زمستان کاهش ناگهانی ژیدا می کند.
بحث و نتیجه گیری: افزایش شیوع پره اکلامپسی با فصل در ارتباط می باشد پس ممکن است بتوان در فصولی از سال که پره اکلامپسی از بروز بیشتری برخوردار است، با اقدامات پیشگیرانه و درمانی به موقع و آموزش همگانی زنان باردار در مراقبت های پره ناتال از عوارض جدی که مادر و جنین را مورد مخاطره قرار می دهد کاست.
واژه های کلیدی: پره اکلامپسی، تغییرات فصل
بررسی فراوانی میکروارگانیسم های جداشده از سطوح پر تماس در بیمارستان امام سجاد (ع) یاسوج
البرز جهانگیری سیسخت1 ، کابر صداقت2 ، اورنگ ایلامی1 ، ناهید محمد خانی3 ،فرانک نظری 3، پروین عنقا1، الله کرم غلامی1
1-مرکز تحقیقات میکروب شناسی بالینی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-بیمارستان امام سجاد (ع) یاسوج، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
3-مرکز تحقیقات آموزش و پرورش یاسوج
زمینه و هدف : سطوح بیمارستان بدلیل توان بالقوه برای حفظ و نگهداری باکتری های بیماری زا از جمله عوامل چرخه عفونت محسوب می گردند.در عفونت بیمارستانی ،گسترش و انتشار مقاومتهای آنتی بیوتیکی در باکتری های بیماری زا مطرح می گردد.این مطالعه با هدف بررسی فراوانی میکروارگانیسم های جداشده از سطوح پر تماس بیمارستان امام سجاد (ع) یاسوج انجام شد.
مواد و روش ها : از کلیه سطوح پر تماس در فاصله زمانی یک سال از فروردین 90 تا پایان سال به صورت دوره ای هر ماه از بخشها و سطوح مختلف نمونه برداری و با کشت میکروبی و تست های افتراقی و بیو شیمیایی میکرو ارگانیسم ها شناسایی و الگوی حساسیت آنتی بیوتیکی آنها مشخص گردید.
یافته ها : 400 سویه جدا سازی شده از سطوح پر تماس بیمارستان عبارت بودند از استافیلوکوکوس(9/43 % ) ، استرپتوکوکوس (7/18% ) و گونه اشرشیاکولی(8/9% ) ،باسیلوس 9/18 وکلبسیلا (7/8%) همچنین بیشترین مقاومت در استافیلوکوک به سفتازیدیم 80%، اشرشیا کولی به سفکسیم 86% و کلبسیلا به سفکسیم و 75% بود.
بحث و نتیجه گیری : نتایج مبین شیوع باکتری های مقاوم در برابر آنتی بیوتیک ها در سطوح پر تماس بیمارستان است. بنابراین ضد عفونی مناسب برای جلوگیری از گسترش باکتریهای مقاوم کمک زیادی به درمان بیماران میکنند.
واژگان کلیدی : سطوح پر تماس، میکرو ارگانیسم ، یاسوج
مقایسه کارایی و عوارض اب استریل و سرم فیزیولوژی بعنوان مایع شستشو در عمل پرکوتانئوس نفرولیتوتومی
صدراله محرابی1، ،سمیرا نظری2
1-مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موءثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: هدف این مطالعه مقایسه کارایی و عوارض نرمال سالین و اب استریل به عنوان مایع شست و شو دهندهدر عمل پرکوتانئوس نفرولیتوتومی(PCNL) میباشد.
مواد و روش ها: نودوچهار(94) بیمار بزرگتر از 18 سال مبتلا به سنگ کلیه یا ابتدای حالب فوقانی که کاندید عمل PCNL بودندبعد از اخذ رضایت کتبی به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. بیماران با ASA کلاس 3 و 4 و سابقه همولیز از مطالعه حذف شدند. سپس در گروه اول تحت بیحسی نخاعی و در پوزیشپرون به روش استاندارد ، با استفاده از نرمال سالین PCNL انجام شد. در گروه دوم نیز با همان شرایط گروه اول PCNL با استفاده از اب استریل انجام شد. متغیر های قبل ، حین و بعد از عمل مثل الکترولیتهای سرم , هزینه و طول مدت عمل و هاپتوگلوبین بعد از عمل در دو گروه با هم مقایسه شدند. برای انالیز داده ها از نرم افزار spss نسخه 15 وتستهای اماری مجذور کای وt test استفاده شد.
یافته ها: خصوصیات دموگرافیک، مدت زمان عمل،الکترولیتهای سرم و میزان مایع شست و شو دهنده در دو گروه یکسان بود.میانگین هاپتوگلوبین در گروه اول و دوم به ترتیب 38/±14/1 و 53/± 29/1 میلی گرم بر دسی لیتر بود(263/=P). میانگین هزینه در گروه یک و دو بترتیب 117234 و صفر ریال بود(001/=P).
بحث و نتیجه گیری : استفاده از اب مقطر به عنوان مایع شست و شو دهنده در عمل PCNL ارزان ، ایمنودر دسترس بوده و در مقایسه با نرمال سالین دارای عوارض جانبی قابل توجهی نمی باشد.
کلید واژه ها: عوارض، آب استریل، سرم فیزیولوژی ، پرکوتانئوس نفرولیتوتومی
بررسی اپیدمیولوژیک بیماریهای منجر به بستری و مرگ سالمندان بستری شده در بیمارستان نمازی شیراز
لیلا ملک مکان1، مهراب صیادی2، افسانه کیوان شکوه3
1-متخصص پزشکی اجتماعی، مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی شیراز
2-مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
3-کارشناس ارشد اموزش زبان انگلیسی، ویراستار مرکز توانمندسازی پژوهشگران، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
مقدمه و هدف : سرعت سالمندی جمعیت درکشورهای درحال توسعه دربالاترین حد است.تاکنون درکشورهای توسعه یافته با توجه به میانگین سنی بالاتر جمعیت، توجه نسبتاُ کافی به اقشارسنی مختلف جامعه مبذول شده اما درکشورما با توجه به بافت جوان جمعیت تاکنون توجه کمتری دراختصاص خدمات پزشکی و بهداشتی به قشر سالمند جامعه مبذول شده است.به نظر می رسدکه دانستن اپیدمیولوژی بیماری های سالمندان جهت مدیریت وبرنامه ریزی لازم باشد.این مطالعه نیز در همین راستا طراحی گردید.
مواد و روش ها : مطالعه حاضر ازنوع بررسی بیماران بوده و برروی سالمندان بستری شده دربیمارستان نمازی شیراز انجام شده است. اطلاعات 1073نفر با روش نمونه گیری سیستماتیک با مراجعه به کامپیوتر بایگانی اخذ گردید. آنالیز آماری با برنامه SPSS و تستهای آماری T Test و Chisquare صورت گرفت.
یافته ها: از تعداد 1073 بیمار مورد مطالعه 7/56 درصد مرد بودند. شایعترین گروه سنی بستری شدگان 74-70 سال ومیانگین سنی بستری شدگان 05/6 ±8/72 بود. میانگین مدت بستری هم 8/7 ± 6/6 محاسبه شد. شایعترین علل بستری سالمندان شامل بیماریهای قلب وعروق وبیماریهای اعصاب بود وشایعترین علل مرگ ومیر به ترتیب شامل بیماریهای اعصاب و بیماریهای قلب وعروق وبیماریهای عفونی بود. فراوانی بیماریها در دو جنس به طور معنی داری(P<0.05) متفاوت بوده است. شیوع بیماریها درفصول مختلف تفاوت زیادی نداشت. ((P>0.05
بحث و نتیجه گیری : با مشخص شدن بیماریهای شایع درگیر کننده گروه سالمندان، اهمیت ایجاد برنامه های کنترل و پیشگیری ودرمان این بیماریها مشخص می شود.
واژه های کلیدی : سالمندی ، سالمندان ، بیماریها
غربالگری سمیت برخی از گیاهان داروئی با استفاده از ارتمیا اورمیانا میگوی آب شور
سمانه یوسفی1، علی میرزایی2
1-کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-استادیار، عضو هیئت علمی دانشگان علوم پزشکی یاسوج
زمینه و هدف: فیتوکمیکال ها یا ترکیبات گیاهی دارای فعالیت های مختلف بیولوزیکی می باشند.آزمون سیمت میگوی آب شور یک روش مناسب برای تشخیص گیاهان دارای ترکیبات سمی با خواص گوناگون بوده که با استفاده از آرتمیا اورمیانا انجام می شود. آرتمیا اورمیانا گونه ای آبزی از سخت پوستان متعلق به خانواده آرتمیدا است که زیستگاه اصلی آن دریاچه اورمیه می باشد.
مواد و روش ها: سسیست های آرتمیا اورمیانا از شهر اورمیه خریداری شد. سمیت چهار گیاه داروئی با عصاره های اتیل استات ، هگزان و متانل با سسیست های تفریخ شده انجام شد. غلظت های مختلف (1000، 500، 100 ،10 ) میکروگرم در میلی لیتر از هر عصاره برای هر نمونه گیاهی تهیه شد. میزان دوز متوسط کشنده ([3] LC50) برای هر عصاره با روش پروبیت( Probit) با نرم افزار مینی تب نسخه 15 محاسبه شد.
یافته ها: گیاه بارهنگ دارای بیشتری سمیت با آزمون میگوی آب شور با LC50 برابر با7/303- 6/187 ، گیاه درمنه (6/326-9/207 ، گیاه نعناع ( 6/392-3/268) و گیاه گاوزبان ( 1027-5/373) میکروگرم در میلی لیتر بود.
میزان دوز متوسط کشنده گیاهان داروئی بجز گاوزبان در محدوده 6/392-6/ 187 بود. میزان سمیت عصار ها به ترتیب عصاره اتیل استات > عصاره هگزان > عصاره متانل بود.
بحث و نتیجه گیری: میزان دوز متوسط کشنده تمام گیاهان بجز گاوزبان بیان کننده وجودترکیبات سمی می باشندکه قادرند از بعضی بیماری هاجلوگیری نمایند. عصاره اتیل استاتی گیاه بارهنگ بیشترین سمیت از خود نشان داد که به همین جهت شاید بتوان از عصاره اتیل استات این گیاه به عنوان پتانسیل جدید برای استخراج داروهاو ترکیبات سمی که برای مقاصد درمانی مختلف مفید باشند استفاده کرد.
کلید واژه ها : آرتمیا ارمیانا ، بارهنگ ، سمیت سلولی ، آزمون میگوی آب شور
بررسی میزان رعایت اصول بهداشت جنسی در زنان در سنین باروری نسبت به بهداشت جنسی در شهر یاسوج، سال1391
محمدطاهر رضانژاد1 ، تیمور رضانژاد2، رحمان آوند1، محمد ذوالعدل3
1-کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-معاونت آموزشی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
3-مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی مؤثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: رعایت اصول بهداشت جنسی نقش موثر و ویژه ای در سلامت جنسی و بهداشت باروری بانوان دارد. لذا با توجه به اهمیت مسئله بهداشت جنسی در زنانی که در سنین باروری قرار دارند، پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان رعایت اصول بهداشت جنسی در زنان در سنین باروری نسبت به بهداشت جنسی در شهر یاسوج طراحی و اجرا شد.
مواد و روش ها: این پژوهش به صورت توصیفی- مقطعی می باشد که تعداد 400 زن از میان نمونه های در دسترس مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ای بود که میزان رعایت اصول بهداشت جنسی در زنان در سنین باروری نسبت به بهداشت جنسی را می سنجید. پس از گردآوری پرشنامه ها و استخراج داده های آنها، داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS نسخه 17 و از طریق آمارهای توصیفی مانند میانگین، فراوانی نسبی و مطلق و آمار استنباطی کای دو با در نظر گرفتن 05/=α تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: تنها 36 درصد از نمونه ها در رابطه با بهداشت جنسی عملکرد خوب و مطلوب داشتند. و عملکرد 5/31 درصد از آنها نیز نامطلوب بود.
بحث و نتیجه گیری: در مجموع نتایج نشان داد که زنان مورد بررسی در رابطه با بهداشت جنسی عملکرد متوسطی دارند. هر چند 5/31 درصد از نمونه در این رابطه عملکرد قابل قبولی نداشتند. لذا اهمیت آموزش های بیشتر در رابطه با بهداشت جنسی احساس می شود.
کلمات کلیدی: بهداشت جنسی، اصول بهداشتی، زنان، باروری
بررسی فراوانی عفونت تناسلی وهمراهی آن بارفتارهای جنسی پرخطردرزنان49-10 ساله مراجعه کننده به مراکزبهداشتی درمانی شهرستان جویباردرسال 1391
فرشته رستمی1، علی اکبر حقدوست2، مریم نصیریان3
1-دانشجوی کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
2-عضو هیات علمی، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
3-دانشجوی دکترای اپیدمیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
زمینه و هدف: رفتارهای جنسی پرخطر در بیشتر کشورها، علت اصلی عفونتهای آمیزشی هستند. مستندات موجود حاکی از آن است که رفتارهای جنسی پرخطر نقش کلیدی در بروز بیماری ایدز دارند. در نتیجه زنان گروه سنی 49-10سال مستعد ابتلا به این دسته از عفونتها هستند. لذا هدف از انجام این مطالعه برآورد شیوع عفونتهای آمیزشی و ارتباط آن با رفتارهای پرخطر جنسی در زنان گروه سنین باروری مراجعه کننده به مراکز بهداشتی و درمانی استان مازندران بوده است.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر از نوع مقطعی- تحلیلی می باشد. نمونهموردمطالعهشامل399خانم تحت پوشش مراکزبهداشتی درمانی شهرستان جویبار که در مدت 6 ماه به این مراکز مراجعه کرده اند می باشندو با استفاده از یک پرسشنامه استاندارد از نظر متغیرهای دموگرافیک، عفونتهای آمیزشی و رفتارهای پرخطر مورد پرسشگری قرار گرفتند،جهت تشخیص احتمالی عفونت های آمیزشی از مدیریت سندرومیک(بر اساس علائم و شکایات) استفاده شد و توسط ماما و پزشک خانم مورد معاینه بالینی قرار گرفتند. در این مطالعه از هیچ ابزار آزمایشگاهی جهت تشخیص استفاده نشده است. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 15 و از آزمون کای دو و آزمون رگرسیون لجستیک یک متغیره و چند متغیره استفاده گردید.
یافته ها: شایع ترین عفونت آمیزشی تریکومونا، شیوع(8/52)و کلامیدیا، شیوع(28/11)در مرحله دوم بوده است، کمترین شیوع مربوط به سیفلیس بوده است. مهمترین فاکتورهایی که شانس ابتلا بروز عفونتهای آمیزشی را افزایش می دهند شامل: رفتار پرخطر جنسی همسر(OR=10/13, CI:2/27-45/18)،عدم استفاده از کاندوم(OR: 3.74, CI:2.15-6.50)، سابقه زندانی شدن(OR:22.51,CI: 3.76-134.67) و سن اولین تماس( (OR:3.07, CI:1.78-5.29.
بحث و نتیجه گیری: یافته های مطالعه نشان داد که احتمالآ تریکومونا شایع ترین عفونت آمیزشی در منطقه بوده است و رفتارهای جنسی پرخطر احتمال بروز آن را افزایش می دهند. لذا ارتقا دانش در خصوص رفتار جنسی سالم، ضروری به نظر می رسد.
واژه های کلیدی: عفونتهای آمیزشی، رفتارهای پر خطر جنسی، شیوع
بررسی علل شایع مرگ و میر در بیمارستان های شهر یاسوج
آسیه مبارکی1
1-عضو هیئت علمی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف : مرگ و میر بیمارستانی قسمت عمده ای از مرگها را بخود اختصاص می دهد. آمار مرگ و میر در هر منطقه ای میزان بیماریزایی و وضعیت اپیدمیولوژی بیماری را مشخص می کند و می تواند به برنامه ریزی جهت ارتقای سلامت،تعیین اولویتها ،توزیع امکانات و ارائه عادلانه خدمات بهداشتی درمانی کمک می کند. این مطالعه با هدف تعیین علل مرگ و میر در بیمارستانهای شهر یاسوج صورت گرفته است.
مواد و روش ها : این مطالعه توصیفی بر روی کلیه متوفیان سال 1387 بیمارستانهای شهر یاسوج با توجه به اطلاعات موجود در پرونده بیماران انجام گرفت اطلاعات جمع آوری شده بر اساس علت فوت ICD-10 طبقه بندی گردیده است پس وارد نرم افزار SPSS و تجریه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی اطلاعات ارائه گردید.
یافته ها: در این مطالعه مشخص شد که از مجموع 31962 نفر بیمار بستری شده در بیمارستانهای شهر یاسوج 351 مورد فوت رخ داده است اکثر موارد فوت شده ساکنروستایی بوده با (6/53 درصد)و 192 نفر(7/54 درصد) مرد بودند. و رده سنی یک روز تا یک ماهه و بیماریهای فلبی و عروقی (35/27%) عوامل مربوط به دوران قبل از تولد و حین تولد (07/25%) و سرطانها و نئوپلاسمها(53/12 درصد) و بیماریهای تنفسی(68/11 درصد)و تصادفات و آلرژی و مسمومیت23 مورد (55/6%)بوده است.
بحث و نتیجه گیری: باتوجه به نتیجه پژوهش حاضر.نیاز است که برنامه ریزی و اقدامات موثر بخش سلامت در زمینه عوامل خطر ساز بیماری های قلبی و عروقی ،آموزش مراقبت های دوران بارداری و دوره نوزادی و همچنین تغییر عادات غذایی ، آموزش عوامل پیشگیری کننده از سرطان ها ، مراجعه به موقع جهت درمان و آموزش در مان در مراحل اولیه سرطان در اولویت قرار گیرد.
واژگان کلیدی: علل، مرگ و میر ، بیمارستان
بررسی اپیدمیو لوژیک میزان فشار خون در مراجعه کنندگان به اتاق عمل های آموزشی شهر یاسوج
علی اصغر محمودی1
1-کارشناس پرستاری، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف : امروزه فشار خون بالایکی از مهمترین مشکلات سلامتی در کشور های جهان قلمداد می شود.شایع ترین بیماری قلبی و عروقی است که 90 درصد آن ناشناخته است. فشار خون کنترل نشده در قبل از عمل جراحی باعث تغییرات شدید قلبی و عروقی در حین عمل جراحی خواهد شد و با توجه به این مسئله پژوهش حاضر انجام گرفت.
مواد و روش ها : مطالعه توصیفی مقطعی است که بر روی تمامی بیماران بالای 15 سال مراجعه کننده به اتاق عملهای شهر یاسوج در 6ماه اول سال 90 جهت عمل جراحی اختیاری انجام شده است. حجم نمونه 564 نفر بوده است و با استفاده از پرسشنامه با ثبت اطلاعات فردی و ثبت فشار خون سیستولیک و دیاستولیک قبل از عمل توسط یک نفر کادر مجرب و با یک دستگاه فشار خون مشخص اطلاعات جمع آوری گردید و سپس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: از کل حجم نمونه 42درصد بین سنین 30-50 سال بوده است و کمترین بالای 70 سال 5%بوده است. فشار خون سیستول بالای 139 میلی متر جیوه در گروه 30 تا50 به 5/11 درصد می رسد و در گروه سنی 50 -70 سال1/27 درصد بوده ،فشار خون دیاستولی بالای 90 میلی متر در گروه 30 تا50 سال به 8/10 درصد و در گروه 50 تا70 سال به32 درصد رسیده است. شیوع فشار خون با سن رابطه معنی دار داشته است.
بحث و نتیجه گیری : با توجه به نتیجه پژوهش چک فشار خون قبل از عمل بخصوص در افراد مسن باعث کاهش بیماریهای ایسکمی قلبی و سکته قلبی حین و بعد از عمل جراحی می شود.
کلیدواژه ها: فشارخون ، فراوانی ، اتاق عمل
بررسی میزان آگاهی،نگرش و عملکرد پرسنل مراکز بهداشتی درمانی شهر یزد در زمینه دخانیات و ترک دخانیات در1390
سکینه گرایلو1
1-کارشناس ارشد آموزش بهداشت، مرکز بهداشتی درمانی یزد
gerayllo65@ yahoo.com
مقدمه و هدف: سیگار در بین سایر مواد مخدر به ظاهر کم ارزش ترین ماده ای است که به خاطر سهولت تهیه در دسترس عموم افراد است. کشیدن سیگار علاوه بر مضرات آن و ایجاد بیماریهای جسمی ، سلامت روانی افراد را نیز به خطر می اندازد. هدف از این تحقیق به دلیل نقش پراهمیت پرسنل مراکزبهداشتی درمانی در کاهش مصرف دخانیات در جامعه می باشد.
مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی – مقطعی ، روی 151 نفر پرسنل مراکزبهداشتی درمانی که به صورت تصادفی انتخاب شدند انجام پذیرفت.ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه بود، روایی و پایایی پرسشنامه قبلامورد بررسی قرار گرفته بود و داده ها با استفاده از آزمون آماری توصیفی و t-testمورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که9% افراد سیگاری بودند. بین میزان فراوانی سیگار کشیدن و جنس رابطه معنی داری داشت(P=0.0001) ولی رابطه سیگارکشیدن با سن ووضعیت تأهل معنی دار نبود. اکثراً در مورد ترک دخانیات آگاهی مقدماتی داشتند(62.9%) و بیشترینمیزان کسب آگاهی آنهااز سمینار (24.5%) و کمترین روش کسب آگاهی اینترنت( 5.3%. ) بود.کل افراد نمونه از نگرش خوبی نسبت به دخانیات و ترک آن بهره مند بودند و میزان عملکرد افراد در مورد راهنمایی کردن افراد سیگاری برای ترک به کلینیک های ترک دخانیات مورد بررسی قرار گرفت که 57% از فراد این عملکرد را داشته بودند و 40.4% این عملکرد را نداشتند.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به نقش پرسنل بهداشتی درمانی در زمینه دخانیات و روش های ترک آن در جامعه لزوم آگاهی بیشتر این قشر را می طلبد و بدیهی است با افزایش آگاهی، میزان نگرش هم افزایش می یابد و با افزایش نگرش عملکرد مطلوبی را در این زمینه خواهیم داشت.
کلیدواژه: ترک دخانیات، آگاهی، نگرش، عملکرد، پرسنل مراکز بهداشتی درمانی
اپیدمیولوژی بیماری تب مالت در استان اردبیل
مهردادبی ریا
......................................................
مقدمه و هدف : تب مالت یک بیماری مشترک بین انسان و دام بوده و به عنوان مشکل اساسی بهداشت دام و بهداشت همگانی در اغلب نقاط دنیا بخصوص در کشور های در حال توسعه از جمله ایران، به علت دامپروری سنتی، زندگی و تماس مستقیم روستئیان با دام ها و عدم اجرای واکسیناسیون منظم دام ها است
مواد و روش ها : این پژوهش به صورت توصیفی – مقطعی گذشته نگر می باشد. که پرونده 1520 مورد بیماران مبتلا به تب مالت در طول سال های 89 – 1384 در مرکز مبارزه با بیماری های استان جمع آوری شده بود بررسی شد. متغیرهای مطالعه شامل: سن، جنس، محل زندگی، شغل، شهرستان، سال بروز، فصل بروز و راه ابتلا است.
یافته ها : از 1520 بیمار مبتلا به تب مالت 864 نفر (8/56%) مرد و 656 نفر (2/43%) زن، 1062 نفر (9/69%) روستایی و 458 نفر (1/30%) شهری بودند. بالاترین میزان بروز در سال 1386 با میزان 29 در یکصد هزار نفر و کمترین میزان بروز در سال 1389 با میزان 16 در یکصد هزار نفر بود که دارای روند رو به کاهشی در استان است. ولی در شهرستان پارس آباد از سال 85 بر خلاف کل استان میزان ابتلا رو به افزایش است. از نظر شغلی بالاترین فراوانی مربوط به گروه شغلی خانه دار به تعداد 498 نفر (8/32%) ابتلا بود.الگوی راه ابتلا به تب مالت در شهرستان اردبیل متفاوت با کل استان بوده است.
بحث و نتیجه گیری : برای جلوگیری از روند رو به افزایش بیماری در شهرستان پارس آباد برنامه ریزی های جدیدی انجام داد و با توجه به الگوی راه ابتلا در کل استان و شهرستان اردبیل می توان با آموزش و اطلاع رسانی موارد ابتلا را در استان بیشتر از این کاهش داد.
کلیدواژه: اپیدمیولوژی ، تب مالت، اردبیل
Epidemiological Survey Of Hiv/Aids Patients In Mazandaran Province
Mehran Asadi Aliabadi1, Fereshteh Rostami Maskopaee2, Mehri Khademlo3, Farideh Rostami Maskopaee4
1-Public Health (Bs), Control Diseases Expert, Mazandaran University of Medical Sciences.
2-Student Of Epidemiology (M.S), Kerman University Of Medical Sciences.
3-Md, Expert Of Hiv/Aids, Deputy Of Health, Mazandaran University Of Medical Sciences.
4-Health Sciences Research Center, Mazandaran University Of Medical Sciences
Introduction:Aids are not only a problem in the health but also are important from social, cultural, economic and political dimentions.This disease is known about 26 years in iran and has been passed tow risk time, the first time blood and blood produces and the second time injection drug user ,and is entering the third time(sexually).the purpose of this study was Epidemiological survey of HIV/AIDS patients in mazandaran province
Method:This cross-sectional study was done on documented data of 251 patients (82.07% male and 17.93% female) of the health department in mazandaran university from 1986 to 2012, data was analyzed using spss.
Result: The most patient (33.86%) were in age of 25-35 years. the cause of morbidity to hiv were: 68.13% from joint injections (IDUs), 12.75%from sex, 1.99%from blood, 1.99%from mother to child and 15.14% is not known.
Conclusion: Results showed that present society in at the expose of high risk in behavioral disease. the board of disease with the addiction factor especially in the young community can be alert voice to policymaker in health. thus risky behaviors and knowledge about this, is not estimate accurately, so presenting the general knowledge and understanding will be an effective help to decrease disease and practical changes for increasing knowledge and awareness is suggested.
Key words: HIV/AIDS, IDUs
Ecological study of relationship between tb incidence rate with prevalence rate risk factors in Iran since 84-88.
Mahshid Nasehi1, Korosh Eatemad2, Jalil Kohpayehzadeh3, Azimeh Karimian4, Hedayt Abastabar5 , AliasghrValipour6
1-Corresponding Author*: AliasghrValipour, Msc of Epidmiology, Health Center Baghmalek, Ahvaz Jundishapur University of Medical Sciences,Iran. Email: aliasgharvalipour698@gmail.
Background and Objective: On the base geographical and social factors, TB has a special pattern in every region. The recognition of this pattern is in TB control and can be used. There is no study in I.R.I on this field, and this study was designed and was done on patient registered and available data.
Methods: This is a ecologic study in Iran that was done using available data related to non communicable disease risk factors in 86 and TB data from 84-88 that collected in all of provinces. The data were analyzed with spss 18 and linear regression and correlation significant level less than 0/050
Findings:The pattern of appearing of pulmonary TB and all of kinds of TB are similar in this study , and has positive relation with factors such as un employment percent , thinness prevalance ,age average and Diabeta prevalence and has a negative relation with smoking that there was no significant (p<0.000)
Conclusion: according to the relationship in this study, in the kinds of cross sectional and case control studies was done purpose of TB appear this pattern.
Key word: incidence, prevalence, risk factor, TB
Survival rate estimation for patients with stomach cancer in Towhid Hospital Sanandaj-Iran
Yousef Veisani1, Dr. Ali Delpisheh2*, Dr. Kourosh Sayehmiri3, Dr. Ezzatollah Rahimi4
1. Student Research Committee, Ilam University of Medical Sciences, Iran
1. Kurdistan Education Organization, Iran
2. Department of Clinical Epidemiology, Ilam University of Medical Sciences, Iran
3. Prevention of Psychosocial Injuries Research Centre, Ilam, Iran
4. Liver & Digestive Research Center, Kurdistan University of Medical Sciences, Sanandaj, Iran
Background: The estimation of survival rate after diagnosis is an important indicator for treatment process in cancer patients. The present study aimed to determine survival rate and its associated factors in patients with Stomach cancer.
Methods: Through a concurrent (prospective) cohort study, all 239 patients with definite diagnosis of Stomach cancer who had been hospitalized in Towhid Hospital, Sanandaj city, Kurdistan province western Iran during a five-year period from 2006 onward were recruited. Survival rate was calculated according to the Kaplan-Meier and using Log rank statistical methods.
Results: Overall, 178 males (74.5%), with a mean age of 68.8 ±11.97 years were included. The maximum survival rate (60.6%, n=145) was observed in patients with intestinal type with a mean of 19.85 months (95% CI: 16.46-23.24), followed by patients with surgical therapies (10.3%, n=21) with a mean of 15.67 months (95% CI: 8.87-22.58). Being male, urban residents, family history of cancer and gastrointestinal diseases, lack of psychiatric illness during treatment and smoking were not significantly associated with survival rate. Even though, survival rate was significantly higher in patients who their cancer was detected in early with late detection (p-value 0.008). The five-year survival rates (by year) were 41%, 17%, 13%, 10% and 5.4% respectively.
Conclusions: Cancer diagnosis at early stages significantly increases the five-year survival rate in patients with stomach cancer.
Key words: Kaplan-Meier, Kurdistan, Stomach cancer, five-year survival rate, Iran
A look at the lentil pill (rice pill) phenomenon in Kohgilouyeh and Boyer Ahmad province
Authors: *Arash Khalili,**dr Arash Aria, ***PH.D. Mohammad Zoladl, ***PH.D.FaezehJahanpoor, ****ShokrollahBehroozi
* Nursing M.A. student of Bushehr Medical Sciences University
**Internist and faculty member of Yasuj Medical Sciences University
***PH.D in Nursing and faculty member of Yasuj Medical Sciences University
***PH.D in Nursing and faculty member of Bushehr Medical Sciences University
****Nursing B.A and nursing office manager of Imam Sajjad Hospital
Introduction: Rice pill (lentil pill) with the chemical formula of Aluminum Phosphide (ALP) known as Phostoxinis widely used in many regions of the country for killing tiny insects which are reproduced in rice and lentil bags.After swallowing, Aluminum Phosphide quickly reacts with water and Acid in stomach environment and releases its effective substance,Phosphin gas (PH3), and causes poisoning. The main effect of this poison is inhibition of enzyme Oxide Cytochrome from c and also inhibition of oxidative phosphorylation in mitochondria.
Materials and approaches: The study is a descriptive-analytical study from cross-sectional kind,which refers to the usage progress process of lentil pill since the first recorded case to 91.10.30.
Our source is patients’ records and information register system of medical-educational hospitals of Kohgilouyeh and Boyer Ahmad province. Dispersal and central indices are used for data analyses.
Findings: Among 38 patients whosuffering from poisoning due to the lentil pill,5 patients were survived that 2 persons of them had been taken expired pills. Based on the records,just in Yasuj town, lentil pill had been consumed for suicide. The average age of consumers was 22.5.
72.72 percent of the consumers were females. The first recorded patient was a 18 years old female who lived in one of the villages around Yasujthat was sent to Imam Sajjad hospital in 84.8.30.
Discussion and conclusion: The process of using lentil pill in Yasuj town is very disturbing. The more important note is treatment of these patients which it seems that they get treated like other patients who suffering from poisoning. This fact reduces the survival chance for these patients and with regard to the recent progresses and survival of some of them, it seems that a change in treatment way of these patients is inevitable.
Keywords: lentil pill, poisoning, suicide
Congenital hypothyroidism screening in baghmalek county ( 1387-1389)
Aliasghr Valipour1*, Azimeh Karimian1, Mehrdad Sharifi2 ,Ali Teimouri1, SinaKavousighafi1
Corresponding Author*: Aliasghr Valipour, Msc of Epidmiology, Health Center Baghmalek, Ahvaz Jundishapur University of Medical Sciences,Iran. Email: aliasgharvalipour698@gmail.
1-Msc of Health Education Health Center Baghmalek, Ahvaz Jundishapur University of Medical Sciences,Iran
1-B.sc of Environmental Health, Center Baghmalek, Ahvaz Jundishapur University of Medical Sciences,Iran
1-B.sc of Public Health, Center Baghmalek, Ahvaz Jundishapur University of Medical Sciences,Iran
2-Msc of Demographi , , Ahvaz Jundishapur University of Medical Sciences,Iran
Background and Objective: CH is one of the most common preventable reasons of mental retardation. the purpose of this study is studying of epidemiological state of the diseases in BMK.
Methods: this analytical – descriptive study was done in 7007 live infants born in BMK by sectional. the blood samples from infant,s heel (preferable in 3-5 days after borning), and with Elisa method in view of TSH. Infants data were analysed by spss 18 census Tests , Q-Square and , T- Test.
Findings:Generally 7007 infants were screened. screening cover percentage in 87,88 and 89, was respectively 93%, 95% and 100%. the incidence of congenital hypothyroidism rate was 1.57 in 1000 birth in during (87-89 ). the prevalence of disease was 1 in 467 borning. Prevalence of disease in males mor than females but prevalence difference wasn,t significant.
Conclusion: according to congenital Hypothyroidism prevalence and temporary increase of TSH in BMK was upper than civiland word – wide that supervision and continu ance and infants screening program strengtnen.
Key words : thyroidism, infants , mental retardation ,TSH
Epidemiological Survey Of High Risk Behaviors In Referral People To Behavioral Disorders Consolation Center In Joibar City
Mehran Asadi Aliabadi1, Fereshteh Rostami Maskopaee2, Somayeh Rostami Maskopaee3, Farideh Rostami Maskopaee4
1-Public Health (Bs), Control Diseases Expert,Mazandaran University Of Medical Sciences.
2-Student Of Epidemiology (M.S), Kerman University Of Medical Sciences.
3-Student Of Educational Research (M.S), Mazandaran University Of Medical Sciences.
4-Health Sciences Research Center, Mazandaran University Of Medical Sciences
Introduction: Hiv is known as behavioral disorders in present time. Phenomenology and recognize statue of disease confirm serve attention to policymaker in health in developing contraries especially Iran. The factors like: rate of population, young people, social and cultural changes are effective factors to making these behavioral disorders. The aim of this study was Epidemiological survey of high risk behaviors’ in referral people to behavioral disorders consolation center in joibar city.
Method: This cross-sectional study was done on 93 referred people to the behavioral disorders consultation center that 80.6% male and 19.4% female. In this study was used of documental data from 2010 to 2012 and analyzed with spss.
Results: From 93 people, 51.6% had sexual risk behavior,31.10 % were in jail(prison),38.8% had risky couple,19.3%had been a sexully transmitted disease,70.9% were addictive(59.1% smoking,7.5% injection drug user,4.3% oral)and other (24.7%)were including:tatue,Tb,hepatitis,health and treatment personnel,….And also 54.1% didn’t use condoms, 35.4%some times and 10.4% always used condom.
Conclusion: According to result, must referred people were male. That didn’t use condom anytime. it’s clear that correct education in this centers since correct education in these centers can be a best way to this people to prevent this risky behavior but is not the alone way because the various factors are effective in making this disease, so, it needs to help from policymakers in health from whole aspects.
Key word: Hiv, High Risk Behaviors, Behavioral Disorders
Study of epidemiologic features of suicide in Yazd, Iran, 1390
Hadi Rashidi1, Javad Rasouli2 , Saied Mohamad javad Nezamolhoseini Azabadi1, Fatemah Dehghan, Leila Ravanyar4
1-Msc Student of Epidemiology, Shiraz University of Medical Sciences, Shiraz, Iran
*2- PhD Student of Epidemiology, Student Research Committee, Shiraz University of Medical Sciences, Shiraz, Iran
3- Yazd University of Medical Sciences, Yazd, Iran
4- PhD student of Health Education and Health Promotion, School of Public Health, Isfahan University of Medical Sciences department of Health Education and Health Promotion
Suicide, Epidemiologic features, Yazd
Introduction: Given the importance of the issue of suicide in mental health programs in the world, despite studies was conducted in Iran, should be tried epidemiological studies in this field. This study investigated the epidemiological characteristics of suicide cases in 1390 in Yazd province.
Material and Methods: This study is a cross-sectional study based on data attributes considered suicide cases referred to the health department and state records collected and then used SPSS-16 for statistical analysis to examine the relationships.
Results: Statistical analysisshowed that most suicides occurred in June (10%) andsignificant differences between gender distribution (women 60/3%), but suicide was a most cause of death among men. the most common age group was 24-15 years and the lowest suicide cases were over 65 years. The most common method of suicide was drug. Distribution of suicide cases by age, residence, occupation and marital status was significantly different.
Discussion: Suicide is a psycho-social problem that it has anincreasing trend at many societies. Recognition of high risk groups and planning for reducing of risk factors and conducted interventional programs that based of epidemiological evidences have main role for control and decrease this problem. We should be consideringdisparity of suicide cases per some characteristics as well as sex, age group, etc. It is important that modification of changeable factors and planning for management of unchangeable factors.
Key words: epidemiologic, suicide
Study of spatial distribution of suicide by Arcgis in Yazd, Iran, 1390
, Javad Rasouli1*Sayed Hamid Reza Tabatabaee2,Leila Ravanyar3, Hadi Rashidi4
*1- PhD Student of Epidemiology, Student Research Committee, Shiraz University of Medical Sciences, Shiraz, Iran
2-Shiraz University of Medical Sciences, Shiraz, Iran
3- PhD student of Health Education and Health Promotion, Isfahan University of Medical Sciences, School of Public Health, department of Health Education and Health Promotion
4-Msc Student of Epidemiology, Shiraz University of Medical Sciences, Shiraz, Iran
Introduction: Suicide is a main problem of public health and it is a one of the first ten common cause of death in world. There are many different factors that influencing this problem. These factors are different per geographical distribution. This study investigated the geographical distribution of suicide in 1390 in Yazd province for first times in Iran.
Material and Methods: This study is a cross-sectional study based on data attributes considered suicide cases referred to the health department and state records collected and then data entering to Excell and used Arcgis for analysis.
Results: Statistical analysisshowed diversity between counties of Yazd province. Ardakan had maximum rate (181 per 100000 person) while Sadog and Bahaban had minimum rate.After using Arcgis software for presenting data we found a spatial pattern.
Discussion: Suicide is a psycho-social problem that it has anincreasing trend at many societies. Recognition of high risk groups and planning for reducing of risk factors and conducted interventional programs that based of epidemiological evidences have main role for control and decrease this problem. We should be consideringdisparity of suicide cases per spatial distribution. It is important for health managers that considering geographical patterns and finding factors that influencing this diversity.
Key words: spatial , distribution , suicide
Ecological study of relationship between treatment outcomes of Tuberculosis patients with prevalence relative risk factors in Iran since 88-84
AliasghrValipour1*, Azimeh Karimian2
1-Corresponding Author*: AliasghrValipour, Msc of Epidmiology, Health Center Baghmalek, Ahvaz Jundishapur University of Medical Sciences,Iran. Email: aliasgharvalipour698@gmail.com Tel: 09163057640
2-Msc of Health Education Health Center Baghmalek, Ahvaz Jundishapur University of Medical Sciences,Iran Email: azimehkarimyan@yahoo.com Tel : 09166037635
Background and Objective: On the base geographical and social factors, TB has a special pattern in every region. The recognition of this pattern is in TB control and can be used. There is no study in I.R.I on this field, and this study was designed and was done on patient registered and available data.
Methods: This is a ecologic study in Iran that was done using available data related to non communicable disease risk factors in 86 and TB data from 84-88 that collected in all of provinces. The data were analyzed with spss 18 and linear regression and correlation significant level less than 0/050
Results: The pattern of TB success rate, age average and unemployment had a positive relationship and thinness, Diabetes and smoking prevalence had a negative relationship. The relationship of factors such as diabetes, smoking and age average was positive in treatment failure and thinness and unemployment prevalence was negative. Diabetes, smoking and thinness prevalence have a positive relationship with TB death and unemployment and age average showed negative relationship.
Conclusion: according to the relationship in this study, in the kinds of cross sectional and case control studies was done purpose of TB appear this pattern.
Key words: prevalence, risk factors, TB
اپیدمیولوژی، علوم اجتماعی و تعیین کننده های اجتماعی سلامت
بررسی مشارکت اجتماعی زنان و تاثیر آن روی کیفیت زندگی آنها در شهر کرمان در سال1391
سمیه علیزاده1، محبت محسنی1 ،نرگس خانجانی2، ویکتوریا مومن آبادی1
1-مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، پژوهشکده آینده پژوهی در سلامت، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
2-گروه آمار و اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
مقدمه و هدف: مشارکت اجتماعی یکی از اصلی ترین مفاهیم علوم اجتماعی در عصر حاضر است و زنان بعنوان نیمی از جمعیت نقش بسزایی در این راستا ایفا میکنند. از طرفی چون مشارکت اجتماعی زنان و کیفیت زندگی آنها از جنبه های مختلفی میتوانند بر هم اثر داشته باشند، بر آن شدیم تا مطالعه ای با هدف تعیین مشارکت اجتماعی زنان و تاثیر آن بر روی کیفیت زندگی آنها را در شهر کرمان درسال1391 انجام دهیم.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر یک پژوهش مقطعی است. در این مطالعه 300 زن به روش نمونه گیری خوشه ای در12 منطقه کرمان در محدوده سنی (73-18) ساله شرکت نمودند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه ی مشارکت اجتماعی و پرسشنامه فارسی کیفیت زندگی (WHOQOL-BREF) استفاده شد. اطلاعات با نرم افزار SPSS20 و با استفاده از شاخص های آماری نظیر فراوانی، درصد فراوانی، انحراف معیار، میانگین، آزمون ضریب همبستگی پیرسون، و با ازمونهای t-test و ANOVAتجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج بیانگر این بود که بین مشارکت اجتماعی و کیفیت زندگی رابطه معنی دار و مستقیم بر قرار است (001/0>p و r=0/21) یعنی هرچه مشارکت اجتماعی بیشتر میشود، کیفیت زندگی نیز بطور معنی داری افزایش می یابد. مشارکت اجتماعی با تحصیلات بالا (001/0>p ) و درآمد بالا (034/0p=) و کیفیت زندگی با تحصیلات بالا (004/0p=) رابطه ی مستقیم معنی داری نشان دادند. همچنینن کیفیت زندگی با سن بالا (002/0p=) رابطه معنادار معکوس نشان داد.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به اینکه بین مشارکت اجتماعی و کیفیت زندگی رابطه معنی دار ی برقرار است لذا بنظر میرسد که مشارکت زنان در فعالیتهای اجتماعی نه تنها به نفع جامعه است، بلکه در ارتقاء کیفیت زندگی خود آنها نیز نقش دارد.
واژگان کلیدی : مشارکت اجتماعی، کیفیت زندگی، زنان
The effect of women’s social participation on their quality of life
in Kerman-Iran, in 2012
Alizadeh S1, Mohseni M1 *, Khanjani N2, Momenabadi V1.
1-Social Determinant of Health Research Center, Institute of Futures Studies in Health, Kerman University of Medical Sciences, Kerman, Iran..
2-Department of Epidemiology and Biostatistics, Faculty of Public Health, Kerman Medical University, Kerman, Iran.
Corresponding Author: Mohabbat.Mohseni@gmail.com
Introduction: Social participation is one of the most basic issues of social sciences in the current era; and women as half of the population play an important role in this regard. On the other side women’s social participation and quality of life can effect each other in different aspects. Therefore, we decided to conduct a study about women’s social participation and its effect on quality of life in Kerman in 2012.
Methods: This is a cross-sectional study. In this study, from 12 suburbs of Kerman, 300 women ranging from 18 to 73 old years were chosen by cluster sampling. To collect data, the Social Participation and the Quality of Life questionnaires (WHOQOL-BREF) were used. Data was analyzed using SPSS20 and by calculating frequencies, percents, standard deviations, Pearson’s correlation, and using t-test and ANOVA.
Results: Our results showed that there is a significant and direct relation between social participation and quality of life (r=0.21, p<0.001), this means that as social participation increases, quality of life increases as well, significantly. Social participation was also associated with higher education (p<0.001) and higher income (p=0.034). Quality of life was associated with higher education (0.004), and showed a reverse relationship with higher age (p=0.002).
Conclusion: As the result of this study showed there is a significant relationship between social participation and quality of life, thus it seems that women’s participation in social activities is not only useful for the entire society, but also plays an important role in enhancing their own quality of life.
Keywords: Social participation, Quality of life, Women
متاآنالیز ارتباط وابستگی به تریاک با سرطان مثانه
سیما مسعودی1، آرمیتا شاه اسماعیلی2
1-دانشجوی دکتری اپیدمیولوژی، کارشناس ارشد اپیدمیولوژی، گروه اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
2-دانشجوی دکتری اپیدمیولوژی ، گروه اپیدمیولوژی ، دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
مقدمه و هدف: اعتیاد به مواد مخدر یکی از مهمترین معضلات اجتماعی و بهداشتی در سراسر دنیا و از جمله ایران به شمار میرود. تریاک شایعترین نوع ماده مصرفی در کشور ما است که ارتباط آن با برخی از سرطانها در مطالعات مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. برخی شواهد حاکی از ارتباط این ماده با سرطان مثانه میباشد. این متاآنالیز با هدف برآورد نسبت شانس ادغام شده ارتباط بین وابستگی به تریاک با سرطان مثانه انجام شد.
مواد و روشها: در این مطالعه پایگاههای داده pubmed، embase، ISI، Cochrane database، google scholar ، Elsevier و iranmedex و sid و magiran جستجو شد. در طی جستجو هفت مطالعه مورد- شاهدی یافت شد که بعد از بررسی کیفیت مقالات و با توجه به معیارهای انتخاب مطالعات و متغیرهای همسانسازی شده و تطبیق شده، تعداد 5 مقاله وارد آنالیز نهایی شدند. نام نویسنده، سال انتشار، حجم نمونه در گروههای مورد و شاهد، نشبت شانس و فواصل اطمینان 95% برای نسبت شانس از مطالعات استخراج شدند. کلیه آنالیزها با استفاده از نرم افزار STATA نسخه 10 انجام شد.
یافتهها: نسبت شانس ادغام شده برای 5 مقاله 35/4 با فاصله اطمینان 75/6-80/2 بود. نتایج تحلیل حساسیت وجود ناهمگونی در نتایج مطالعات را نشان داد. بعد از بررسی و حذف مطالعه ناهمگون نسبت شانس ادغام شده برای 4 مطالعه، 68/3 با فاصله اطمینان 12/5-65/2 بود.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان دهنده آن است که احتمالاً وابستگی به تریاک شانس ابتلا به سرطان مثانه را افزایش میدهد. لذا غربالگری روتین برای ابتلا به سرطان مثانه در افراد معتاد به تریاک توصیه میگردد. بدون شک مطالعات آیندهنگر برای بررسی رابطه بین مواجهه با تریاک و مشتقات آن و خطر ابتلا به سرطان مثانه مورد نیاز است.
کلید واژهها: وابستگی به تریاک، سرطان مثانه، متاآنالیز
Opium Addiction and Bladder Cancer: A Meta Analysis
Sima Masudi 1, Armita Shahesmaeili 2
1-Corresponding author: Shahid Beheshti University of Medical Science, school of public health, department of epidemiology, MSc, PhD candidate in epidemiology
2-Shahid Beheshti University of Medical Science, school of public health, department of epidemiology, MD, PhD candidate in epidemiology
Background: Drug abuse is a major social and public health problem all over the world, including Iran. Opium is the most common type of drug abuse in our country. The relationship between opium addiction and cancer development has been evaluated in a number of studies. Some evidences indicated an association between opium dependency and bladder cancer. The aim of this Meta analysis was to obtain a pooled estimate of this relationship.
Material and methods: In this Meta analysis, databases such as pubmed, embase, ISI, Cochrane database, Google scholar, Elsevier and Iranian databases (magiran, iranmedex, and SID) were searched. In primary search, we found 7 case-control studies in this context. After evaluation for inclusion criteria and quality checking and according to matched and adjusted variables, 5 studies were included in the final analysis.Name of authors, publication dates, sample sizes of case and control groups, odds ratios (ORs), and 95%CI for ORs extracted from studies.All statistical analysis was done by STATA version 10.
Results: For the studies entered to analysis, pooled OR were 4.15 with 95%CI: 2.80-6.75. Our analysis showed heterogeneity among studies. After excluding the heterogeneous study, pooled OR for remaining 4 studies was 3.68 with 95%CI: 2.65-5.12.
Conclusion: This study indicates that opium addiction increases the odds of developing bladder cancer. Then screening for bladder cancer recommended for opium addicts. In addition, prospective studies are necessary to evaluate the opium-bladder cancer relationship.
Keywords: addiction, opium, bladder cancer, Meta analysis
اثر بخشی آموزش پیشگیری از معلولیت ها بر میزان آگاهی والدین ، دانش آموزان و سواد آموزان در شهر یاسوج
محمد امین جعفری1، محمد حبیبیان2، مرجان خلفی3
[1]-دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی
2-کارشناس ارشد روان شناسی عمومی
3-کارشناس پرستاری
مقدمه و هدف : برنامه آموزش پیشگیری از معلولیت ها یکی از طرحهای اجرایی در سازمان بهزیستی می باشد،که توسط آموزشگران و استفاده از منابع آموزشی تهیه شده توسط معاونت فرهنگی و پیشگیری بهزیستی کشور به افراد کمک سواد آموزش های پیشگیری از معلولیت های بینایی – شنوایی – جسمی حرکتی و ذهنی آموزش داده می شود که این طرح در سطح کشور برای اولین بار آموزش دانش آموزان سال آخر دبیرستان و اولیاء مدارس شهر یاسوج را مورد بررسی قرار داده است
مواد و روش ها: این پژوهش به روش نیمه آمایش اجرا گردیده، در طی این پژوهش تعداد 60 نفر از بین دانش آموزان به اولیاء و سواد آموزان نهضت به طور مساوی به شیوه تصادفی انتخاب و در سه گروه 20 نفری قرار گرفتند، که ابتدا پیش آزمون پرسشنامه محقق ساخته به گروه های مورد مطالعه ارائه گردید و پس از 11 جلسه آموزش 5/1 ساعته در طول یک ماه پس آزمون به مرحله اجرا گذشته شد، سپس نتایج آماری بدست مده به کمک آزمون کولموگروف – اسمیروف و تی تست مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافته ها : نتایج آمده بدست نشان داد که پیش آزمون و پس آزمون در گروههای مورد مطالعه در سطح (05/0 p < ) دارای تفاوت معناداری است.
بحث و نتیجه گیری : آموزش پیشگیری از معلولیت ها بر سطح آگاهی والدین ، دانش آموزان و سواد آموزان نهضت تاثیر گذار بوده واین آموزش برای گروه والدین مؤثر تر از دو گروه دیگر بود.
واژگان کلیدی : آموزش پیشگیری ، معلولیت ها ، والدین ، سواد آموزان و دانش آموزان
Effectiveness of training on the prevention of disabilities awareness of parents, students and learners in Yasuj
Mohammad
Amin Jafari1,
Mohammad Habibiyan 2,
Marjan KHalafi 3
1 - Student in Clinical Psychology
2 - Master of Psychology
3 – Nursing
Introduction: Disability Prevention Program is one of the projects being implemented in the Welfare organization, by educators and educational resource provided by the Department of Cultural and Welfare prevention education to help people with learning disabilities and preventing vision - hearing loss - mental and physical health are taught.
Materials and Methods: This study was performed to semi preparation, During this study, 60 of the students, parents and learners equally randomly selected and divided into three groups of 20, The pre-test questionnaire was presented to the group and after 11 sessions of training, 1/5 hour a month after the last test was carried out, The statistical results obtained seek not to Kolmogrov – Asmyrvf and T test was used for statistical analysis.
Results: The results showed that pre-test and post-test in the study groups (p <0/05) is a significant difference.
Conclusion: Education on prevention of disability awareness among parents, students and literacy training for parents and this effect was more effective than the other two groups.
Keywords: prevention education, disabilities, parents, learners and students
ارزیابی جامعه برای شناخت واولویت بندی مشکلات روستای نوایی کلا شهرستان بابل
سهیل حسنی پور1
1-دانشجوی دوره کارشناسی ارشد، گروه اپیدمیولوژی و آمار زیستی، دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی، دانشگاه علوم پزشکی تهران
مقدمه و هدف: جلب مشارکت مردمی مهمترین راهکار توسعه در بخش های مختلف جامعه تلقی می شود. در این راستا ارزیابی جامعه فرآیندی است که در طی آن پژوهشگران و اعضای جامعه با جمع آوری و تحلیل داده ها و تعیین نقاط قوت، منابع، و نیازهای جامعه، درکی درست از سلامت، دلواپسیها، و نظام مراقبت سلامت جامعه به دست میآورند.روستای نوایی کلا از روستاهای شهرستان بابل می باشد که این تحقیق به منظور شناسایی و اولویت بندی مشکلات این منطقه صورت پذیرفته است.
مواد و روش ها: این پژوهش بر اساس مدل کارولینای شمالی انجام شده است. در این مدل فرآیند ارزیابی جامعه در 8 مرحله انجام می شود که هفت مرحلهی اول شامل شناسایی و اولویت بندی مشکلات و مرحلهی هشتم شامل تدوین برنامه های عملیاتی برای حل مشکلات دارای اولویت میباشد.
یافته ها: در این مطالعه در مجموع 40 مشکل مختلف شناسایی شد که به ترتیب : نبود امکانات ورزشی و سرگرمی، بهداشت محیط و دفع زباله، وجود دوربرگردان خطرناک در ورودی منطقه،فرسوده بودن تاسیسات آب و برق و بیکاری جوانان به عنوان مشکلات اصلی منطقه شناسایی شدند.
بحث و نتیجه گیری : اکثر مشکلات شناسایی شده مسائلی بودند که به شکل مستقیم به سلامت مربوط نمی شدند ولی در نهایت این مشکلات اثر خود را بر روی سلامت عموم مردم به شکلی دیگر نشان می دادند.
واژگان کلیدی: ارزیابی جامعه ، شناسایی مشکلات ، اولویت بندی ، بابل، نوایی کلا
Community assessment to identify and prioritize problems in Navaiekola village , Babol city
Soheil Hassanipour
MSc Student, Department of Epidemiology and Biostatistics, School of Public Health and Health Care Research Institute,Tehran University of Medical Sciences, Iran
Introduction and Objectives: Attracting community participation is the most important developmental solution in various sectors of the society. In this regard, the community evaluation is the process during which researchers and community members get the right understanding of health, living concerns, and community health care system by collecting and analyzing data and determining the strengths, resources, and the needs of society. Navaiekola is a village in the city of Babol, in which this research has been done in order to identify and prioritize problems.
Materials and Methods: This research is based on the model of the Northern Carolina. In this model the process of community assessment is done in a 8-stage process that the first seven stages includes: identification and classification of problems and the eighth involves drawing up operational plans for solving high priority problems.
Results: In this study, a total of 40 different problems were identified in order and the main were: lack of sports facilities and entertainment, environmental health and waste disposal, dangerous u-turn point in the entrance of the village, worn out power and water utilities and youth unemployment.
Conclusions: Most of the problems identified were issues not directly related to health, but had effects that differently appeared in community health.
Key words: Community assessment, Identifying problems, Prioritizing, Babol, Navaiekola
نگهداری حیوانات خانگی در کودکی، نوجوانی، جوانی و حال: یک بررسی روی افراد شاغل در حرفهی دامپزشکی شهر تهران
سعید بکائی1، لاله شریفی1
1-دانشکده دامپزشکی، دانشگاه تهران
مقدمه و هدف: امروزه با گسترش شهرها و صنعتی شدن جامعه، علاقهی مردم به نگهداری از حیوانات خانگی افزایش پیدا کرده است و این در حالی است که فرهنگ نگهداری از حیوانات خانگی و به خصوص سگ و گربه در کشور ما یک فرهنگ وارداتی است و هنوز جنبههای مثبت و منفی این پدیده به خوبی شناخته نشده است. در مطالعهی مقطعی حاضر، احتمال تأثیرداشتن نگهداری حیوانات در دورههای مختلف زندگی بر انتخاب شغل فرد در آینده مورد بررسی قرار گرفته است.
مواد و روشها: این بررسی به صورت سرشماری انجام شد و همهی افراد شاغل در سه بیمارستان بزرگ حیوانات خانگی شهر تهران وارد مطالعه شدند. پرسشنامه ای حاوی سؤالات مربوط به اطلاعات دموگرافیک و شغلی فرد و نگهداری حیوانات در سنین مختلف از کودکی تا زمان حال بین افراد شرکت کننده و به صورت حضوری توزیع شد و اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون کای تحلیل شد.
یافتهها: از مجموع 92 نفری که وارد مطالعه شدند 7.6% در حال حاضر، 12% در دوران قبل از مدرسه، 15.2% در دوران ابتدایی، 13% دردوران راهنمایی و 9.8% در دوران دبیرستان حداقل یک نوع حیوان خانگی داشته اند. نیمی از افرادی که در بخش داخلی دام کوچک کار میکردند حداقل در یک دوره از زندگی خود حیوان خانگی داشتند که به طرز معناداری نسبت به سایر بخشها بیشتر بود.( 0.003p=)
بحث و نتیجهگیری: به نظر میرسد که نگهداری حیوانات خانگی میتواند در انتخاب شغل فرد در آینده تأثیر گذار باشد گرچه افراد با افزایش سن و بیشتر شدن مشغلههایشان تمایل کمتری برای نگهداری از حیوانات نشان میدهند.
واژگان کلیدی: انتخاب شغل، نگهداری از حیوانات، صنعتی شدن
Pet ownership in childhood, adolescence, youth and present: A study of employed people in veterinary hospitals
Objective:Nowadays with developing of cities and Industrialization people are more prone to have a pet nevertheless the animal ownership cultural background especially in the case of cat and dog is foreigner and the pros and cons of this phenomenon is not fully understood. In this cross sectional study the probable influence of animal ownership in different life stages on future job selection is investigated.
Materials and methods:A questionnaire including questions about demographic characteristics, career associated information and pet ownership in different life stages was filled out by participants and data were analyzed using chi square.
Results:From all the 92 contributors 7.6% were current pet owners and 12% before the school, 15.2% in primary school, 13% in guidance school and 9.8% in high school period at least have a kind of pets. Half of the persons working in small animal internal ward were animal owners at least once during their life time which was significantly higher in comparison with other wards. (p=0.003)
Discussion:It can be concluded that pet ownership can be effective on future job selection even though as people grow up and become more involved they are less likely to keep pets.
Key words:job selection, pet ownership, Industrialization
بررسی تاثیر بحث گروهی بر توانمندی زنان در مورد عوامل موثر بر سلامت زنان سنین باروری در زنان روستاهای شهرستان مرودشت
افسانه قاسمی1، مریم دستورپور2، محمد حسین تقدیسی3، فرانک قاسمی4
1-دانشجوی دکتری آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت، گروه آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت، دانشکده ی بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی، دانشگاه علوم پزشکی تهران 2-دانشجوی دکترای اپیدمیولوژی، گروه اپیدمیولوژی و آمار زیستی، دانشکده ی بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
3 -دانشیار، گروه آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت ، دانشکده ی بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی، دانشگاه علوم پزشکی تهران
4-متخصص داخلی دانشگاه علوم پزشکی شیراز
مقدمه و هدف: سلامت زنان تحت تأثیر عوامل بیولوژیک، روانی، اجتماعی، عاطفی، اقتصادی، فرهنگی و محیط زیست قرار می گیرد و نتیجه پدیده ای است که از دوران جنینی شروع شده است و سپس هر مرحله از آن (شیرخوارگی، کودکی، نوجوانی، جوانی، سال های باروری و کهولت) بر روی مرحله قبلی بنا میشود. زنان در انجام مسئولیت جهت تأمین بهداشت و سلامتی جامعه نقش مهم تر و مؤثرتری از مردان عهده دار هستند، زیرا آنان نه تنها مسئول وضع سلامت خود می باشند بلکه بیشترین مراقبت ها را برای سلامت و بهداشت خانواده خود انجام می دهند. بنابراین آموزش در زمینه سلامت آنها نه تنها برای بهبود سبک زندگیشان موثر است بلکه به بهبود سلامت دیگران کمک میکند و این مطالعه با هدف افزایش آگاهی و نگرش زنان در مورد عوامل موثر بر سلامت آنها انجام شده است.
مواد و روش ها: این مطالعه مداخله ای به روش نمونه گیری طبقه بندی با تخصیص متناسب انجام شد. در این روش خانه های بهداشت شهرستان مرودشت به عنوان طبقه محسوب شدند و سپس از بین زنان واجد شرایط دارای پرونده خانوار به طور سیستماتیک 1102 زن در گروه مورد و 1102 زن به عنوان گروه شاهد انتخاب شد. داده ها با استفاده از نرم افزار (16) SPSSو با کارگیری آزمونهای توصیفی مانند میانگین، انحراف معیار و هم چنین آنالیز دو متغیره از جمله تی دو نمونه ای مستقل و آنالیز واریانس یکطرفه تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین سطح تحصیلات و افزایش آگاهی و نگرش افراد تحت مطالعه، ارتباط معنی دار و مثبت وجود دارد (001/0 > P) و برنامه آموزشی بوسیله بحث گروهی باعث افزایش آماری معنی داری در میزان آگاهی و نگرش آزمودنی ها در گروه مورد نسبت به شاهد گردید(001/0 > P).
نتیجه گیری: به نظر می رسد آموزش بخصوص به روش بحث گروهی نقش مهمی در بالابردن سطح آگاهی و نگرش زنان در مورد عوامل موثر در سلامت بخصوص وضعیت تغذیه، بهداشت روان و باروری آنان دارد و موقعیت زنان در خانواده که خود بستگی به میزان درآمد، سطح تحصیلات و سلامتی آنان دارد، بر نحوه تقسیم غذا در خانواده و تصمیم گیری در ارتباط با مراقبت های بهداشتی، تأثیر فوق العاده زیادی میگذارد.
واژه های کلیدی: بحث گروهی، آگاهی، سلامتی، زنان
Effect of discussion group on inpowermentm about social, determinates and health in the women of reproductive age in rural women Marvdasht city
1Afsaneh Ghasemi, 2Maryam Dastoorpour,3 Mohammad HosseinTaghdisi,4Faranak Ghasemi
1- PhD Candidate in Health Education, Dept. of Health Education and promotion, School of Public Health, Tehran University of Medical Sciences, Tehran, Iran.
2- PhD Candidate in Epidemiology, Dept. of Epidemiology and Biostatistics, School of Public Health, Kerman University of Medical Sciences,Kerman, Iran.
3- Associate Professor, Dept. of Education and promotion, School of Public Health, Tehran University of Medical Sciences, Tehran, Iran.
4- Specialist in internal medicine, Shiraz University of Medical Sciences,Shiraz/IRAN.
Correspondence to:mdastoorpour@yahoo.com
Introduction and Objectives: Women's Health under the influence of biological factors, psychological, social, emotional, economic, cultural and environmental placed and the result is a phenomenon that started from the embryonic period, then each stage of the (infancy and childhood adolescence , youth, fertility and aging years) on the previous stage is built. Women's responsibilities for providing health more important role then responsibility of men because they not only responsible, but rather have their health care for most health and your family are doing, so the training field They not only their own health and improve their life style is effective in improving health but also helps others So their health education field not only affects their life style and improve their own but will help to improve the health of others. this study has down object to increased knowledge ,attitude women about social, determinates and health.
Methods: The study is intervention.Stratified sampling proportional to size as that in this way Marvdasht city health houses were considered as a class. Among the eligible women had systematically retrieved case in 1102 and 1102 women were selected as controls. Research tools include questionnaire, the demographic and know leg, attitude Consent of all subjects were obtained. Data using T- test and ANOVA were analyzed.
Results: Results showed increased levels of education and attitude there is a significant relationship
(P <0 / 001). Training program significantly increased knowledge and attitudes of the subjects in the control group were compared (P <0 / 001).
Conclusion: Education plays an important role in raising awareness about women and Approaches factors, especially nutritional status of her health, mental health and reproductive health is his.The position of women in their families depend on income, health education, she has food on how to divide families and make decisions regarding health care, puts a lot of great impact.
Keywords: discussion group, Knowledge, Health, Women.
|
تاثیر ورزش های هوازی بر سلامت عمومی و وزن بدن کارمندان مرد سازمان بهزیستی استان کهگیلویه و بویراحمد
شاپور عنبری1، محمد حبیبیان2
1-کارشناس ارشد فیزیولوژی ورزشی، مدرس دانشگاه آزاد اسلامی، واحد یاسوج
2-کارشناسی ارشد روانشناسی
مقدمه و هدف: ورزش و تمرینات بدنی تاثیر زیادی بر سلامت عمومی، وزن بدن و آمادگی جسمانی کارمندان دارد. لذا با توجه به اهمیت موضوع، پژوهش حاضر به بررسی تاثیر ورزش های هوازی بر سلامت عمومی و وزن بدن کارمندان مرد پرداخته است.
مواد و روش ها: 90 نفر کارمند مرد سازمان بهزیستی استان کهگیلویه و بویراحمد با میانگین (سن=68/5 ± 5/35 سال،قد= 09/5 ± 4/173سانتی متر،وزن=6/11 ± 09/76 کیلوگرم) که به صورت داوطلبانه در پژوهش شرکت کردند و به طور تصادفی در دو گروه مداخله (45=n) و کنترل (45=n) تقسیم شدند. در این تحقیق با استفاده از پرسشنامه ( (GHQبیست و هشت سوالی، سلامت عمومی آزمودنی ها به صورت پیش آزمون و پس آزمون اندازه گیری شد. همچنین وزن و قد آزمودنی ها نیز در پیش آزمون و پس آزمون اندازه گیری شد. آزمودنی های گروه آزمایش، ورزش های هوازی را سه جلسه در هفته و برای مدت 8 هفته انجام دادند. این برنامه شامل دویدن آهسته، حرکات کششی، حرکات سرعتی کوتاه، حرکات استقامتی و سرد کردن بود. در حالی که آزمودنی های گروه شاهد هیچ گونه فعالیت منظم تمرینی(ورزشی) نداشتند. پس از دوره تمرینی 2 ماهه همه متغیرها در هر دو گروه مجددا اندازه گیری شد.
یافته ها: در مطالعه حاضر، وزن بدن آزمودنی های گروه مداخله (4/10 ± 4/76 در مقابل 2/13 ± 6/75 ) کاهش معنی داری نسبت به گروه کنترل پیدا کرد (05/0P ). این در حالی بود که این شیوه تاثیر معنی داری بر سلامت عمومی آزمودنی های گروه مداخله (6/6 ± 6/24 در مقابل 8/4 ± 4/25 )، نسبت به گروه کنترل نداشت.
بحث و نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که هر چند ورزش های هوازی تاثیر معنی داری بر سلامت عمومی آزمودنی ها نداشت، ولی موجب کاهش وزن بدن و همچنین بهبود سلامت عمومی کارمندان خواهد شد.
داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار 13-SPSS مورد تجزیه و تحلیل و از آزمون آماری t وابسته برای تغییرات درونگروهی و از آزمون t مستقل برای تغییرات بینگروهی استفاده شد.
کلید واژه ها: ورزش هوازی، سلامت عمومی، وزن بدن
Effects of aerobic exercise on body weight, general health (GHQ) and well-being of male employees Boyer Ahmad and Kohgilouye
Anbari
Shapour1, Habibian Mohamad2
1-MS in Sport Psychology, Islamic Azad University, Branch Yasouj
2-MS of Psychology
Corresponding Author:
Anbari Shapour, Iran, Yasouj,
Department of Physical Education, Yasouj unit, Islamic Azad University
Introduction: Sport and physical exercise have a significant impact
on public health, body weight and physical fitness are employees. Considering
the importance of the issue, the present study examined the effects of aerobic
exercise on general health and body weight of male employees is.
Objective: 90 Welfare Kohgilouye and Boyer Ahmad male employees who
Average) Age
35/5
5/68
years, Height 173/4
5/09
Cm , weight 76/09
11/6
Kg) voluntarily participated
and randomly divided into intervention (n=45) and control (n=45) groups. Twenty-eight questions in the survey
questionnaire (GHQ) , Public health subjects were measured pre and post
test.
Subjects as well as height and weight were measured in pre-and post-tests.
Subjects in the experimental group, aerobic exercise three times a week for 8
weeks did. The program includes running slow,
Stretching, movement speed, and short, cool moves and endurance were.
While the control group did no regular exercise. After a two-month training period
for all variables in both groups were measured again.
Results: In this study, the intervention group(76/4 10/4 Against 75/6 13/2 ) significantly lower body weight than the control group did(P 0/05). It was in this way a significant effect on public health intervention group than the control group(24/6 6/6 Against 25/4 4/8 ) did not.
Conclusion: The results showed that the aerobic exercise had no significant effect on public health subjects, Improve public health and reduce body weight but also the employees will be. The collected data were analyzed by the SPSS-13 software. Paired t-dependent and t-independent was used to analyze the data.
Key Words: Aerobic exercise, general health, body weight
بررسی عوامل پیش بینی کننده ترک پایدار در معتادان مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد وابسته به سازمان بهزیستی استان کهگیلویه و بویر احمد در سال 1389
ایمان نظری1، اسحاق موسوی2، محمد حبیبیان3، ابراهیم روزدار4
1 -دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات فارس
2-دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجف آباد
3-دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان
4-کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی دانشگاه علامه طباطبایی
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر بررسی عوامل پیش بینی کننده ترک پایدار در معتادان مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد وابسته به سازمان بهزیستی استان کهگیلویه و بویر احمد بوده است.
مواد و روش ها: از جامعه آماری شامل کلیه معتادان مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد وابسته به سازمان بهزیستی استان کهگیلویه و بویر احمد ، تعداد 170 نفر به عنوان نمونه مورد بررسی به شیوه دردسترس انتخاب شد. که از این تعداد 20 نفر افت آزمودنی وجود داشت که در نهایت نمونه مورد بررسی به 150 نفر رسید. نمونه مورد بررسی با استفاده از ابزارهایی از قبیل پرسشنامه محقق ساخته، پرسشنامه شخصیتی سرشت و منش کلونینجر( TCI) ، پرسشنامه حمایت اجتماحی فیلیپس مورد ارزیابی قرار گرفتند. و نتایج حاصل با استفاده از نرم افزار کامپیوتری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از این بود که تفاوتی بین سه گروه موجود در طرح از نظر ویژگی های شخصیتی از قبیل نوجویی، پشتکار، پاداش-وابستگی، خود- راهبردی، و خود- فراروی وجود نداشت.
بحث و نتیجه گیری: ویژگی های شخصیتی آسیب پرهیزی، همکاری و عوامل خانوادگی، و شغلی مالی و همچنین حمایت اجتماعی، پیش بینی کنندهای قوی برای پیشگیری از عود بوده اند.
کلید واژه ها: ترک پایدار، عود مصرف، اعتیاد، حمایت اجتماعی ، عوامل شخصیتی
Predictors of sustained cessation drug addiction centers Welfare Organization Kohgiluyeh and Boyer Ahmad in 1389
iman nazary1, Isaac Mousavi2 , Mohammad Habibian3 , Abraham Ruzdar4
1-Graduate student in clinical psychology, Azad University, Fars Science
& Research
2 -Graduate student in clinical psychology Najaf Abad Azad
University
3 -General Psychology graduate student at Islamic Azad University of
arsenjan
Master of Clinical Psychology, Allameh Tabatabai University
Objective: This study examined predictors of stable crack addiction center addiction is dependent Welfare Kohgiluyeh Boyer Ahmad.
Methods: The population included drug addiction treatment centers affiliated Welfare Kohgiluyeh and Boyer Ahmad, subjects studied, 170 were accessible manner. The subjects were 20 patients dropped out in the final sample was 150. Sample using tools such as questionnaires, the nature and disposition Klonynjr Personality Inventory (TCI), questionnaires were analyzed Phillips social support. And the results analyzed using SPSS software was used.
Results: The results indicate that the differences between the three groups in terms of design characteristics such as modernistic enthusiasm, perseverance, Reward - affiliate Himself - strategic self - was facing.
conclusion: harm avoidance personality traits, work and family, career and financial and social support to prevent relapse prediction stacks have been strong.
Keywords: sustainable withdrawal, substance abuse, social support, personality factors
نابرابری اقتصادی- اجتماعی در سوء تغذیه کودکان
محمدحسن امامیان1، منصوره فاتح2، نعمان گرگانی3، اکبر فتوحی4
1-استادیار اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی شاهرود
2-پزشک عمومی، معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی شاهرود
3-کارشناس تغذیه، معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی گلستان
4-استاد، گروه اپیدمیولوژی و آمار زیستی ، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران
afotouhi@tums.ac.ir
مقدمه و هدف: سوء تغذیه یکی از مهمترین مشکلات سلامتی به خصوص در کشورهای در حال توسعه است. بر طرف کردن این مشکل نه تنها باعث ایجاد نسلی کارآمد در آینده خواهد شد بلکه منجر به بهبود شاخصهای سلامتی جامعه می شود. این مطالعه سعی دارد برای اولین بار در ایران وضعیت نابرابری اقتصادی-اجتماعی و عوامل موثر بر آنرا در یک مطالعه مبتنی بر جمعیت توصیف نماید.
مواد و روش ها: این مطالعه در سال 2009 در شهرستان شاهرود واقع در شمال ایران انجام شد. شاخصهای تن سنجی با اندازه گیری قد و وزن 1395 کودک کمتر از 6 سال که با نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند بر اساس جامعه مرجع WHO محاسبه شد. وضعیت اقتصادی-اجتماعی خانوارها با استفاده از آنالیز مولفه اصلی بر روی دارایی های منزل و خصوصیات اجتماعی خانواده ها تعیین شد. محاسبه نابرابری اقتصادی-اجتماعی در کوتاه قدی با استفاده از شاخص تمرکز و عوامل موثر بر نابرابری با استفاده از دکامپوزیشن این شاخص انجام شد. عوامل موثر بر شکاف بین گروه های اقتصادی-اجتماعی با استفاده از دکامپوزیشن اکساکا-بلایندر انجام شد.
یافته ها: شاخص تمرکز برای نابرابری اقتصادی-اجتماعی کوتاه قدی 0.1913- بود. در دکامپوزیشن این شاخص سهم سواد مادر 70% بود. میانگین HAZ در گروه های با وضعیت اقتصادی-اجتماعی پایین و بالا 0.544- و 0.335- بود. اندازه سواد مادر بیشترین سهم را در شکاف بین این دو گروه از سهم توضیح داده شده در دکامپوزیشن اکساکا داشت.
بحث و نتیجه گیری: نابرابری اقتصادی-اجتماعی قابل توجه ای در کودکان مورد بررسی وجود داشت که سواد مادر مهمترین عامل در ایجاد این نابرابری است و در صورتی که در گروه های مختلف جامعه توزیع سواد مادر یکسان باشد می توان پیش بینی کرد تا 70% از نابرابری برطرف گردد. حتی در گروههای با وضعیت اقتصادی-اجتماعی هم میانگین HAZ کمتر از استاندارد جهانی است. این موضوع بر لزوم بکارگیری مداخلات جدید تاکید دارد.
واژگان کلیدی: سوء تغذیه، نابرابری، کوتاه قدی، ایران
Socio-economic Inequality in Children Malnutrition
Mohammad Hassan Emamian1, Mansooreh Fateh2, Neman Gorgani3, Akbar Fotouhi4
1-Shahroud University of Medical Sciences, School of Public Health, Shahroud, Iran
2-Shahroud University of Medical Sciences, Deputy of Health, Shahroud, Iran
3-Golestan University of Medical Sciences, Gorgan, Iran
4-Department of Epidemiology and Biostatistics, School of Public Health, Tehran University of Medical Sciences, Tehran, Iran
Corresponding Author: afotouhi@tums.ac.ir
Introduction: Malnutrition is one of the most important health problems, especially in developing countries. This is the first study to describe the socio-economic inequality in Stunting and its determinants in Iran.
Methods: This cross-sectional, population-based survey, carried out in Shahroud district in northern Iran, in 2009. Using randomized cluster sampling, weight and height of 1395 children aged <6 years were measured, and anthropometric indices were calculated based on child growth standards given by the World Health Organization. Socio-economic status of families was determined using the principal component analysis on household assets and social specifications of families. Concentration index was used to calculate inequality on stunting and its determinants were measured by decomposition of this index. Factors affecting the gap between socio-economic groups were recognized by using the Oaxaca–Blinder decomposition method.
Results: The concentration index for socio-economic inequality in stunting was −0.1913. Mother's education contributed to 70% in decomposition of this index. The mean of height for age z-score (HAZ) was −0.544 and −0.335 for low and high socio-economic groups, respectively. Mother's education was the most contributing factor on the gap between these two groups.
Conclusions: There was a significant socio-economic inequality in the studied children. If in all different groups of a society, mother's education is distributed equally, one can expect 70% of the socio-economic inequalities to be eliminated. Even in high socio-economic groups, the mean of HAZ was lower than the international standards. This issue emphasizes on the necessity of applying new interventions in eliminating malnutrition.
Keywords: Malnutrition, Inequality, Socioeconomic Factors, Iran
بررسی شیوع سوء تغذیه و عوامل مرتبط با آن در کودکان زیر ۵ سال لارستان در سال ۱۳۹۱
عزیزاله دهقان۱، حمیده رشیدیان۱، احد اشرفی عسگر آباد۲، مریم اکبری3
1-دانشجوی دکتری تخصصی اپیدمیولوژی، گروه اپیدمیولوژی و آمارزیستی، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
2-کارشناس ارشد اپیدمیولوژی، گروه اپیدمیولوژی و آمارزیستی، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
3-دانشجوی کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی، گروه اپیدمیولوژی و آمارزیستی، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
مقدمه و هدف: سوء تغذیه در هر سنی بخصوص در کودکان می تواند مشکلات زیادی به همراه داشته باشد. و یکی از مهمترین اهداف توسعه هزاره سوم کاهش سوء تغذیه در کودکان زیر ۵ سال می باشد. بر همین اساس هدف از انجام این مطالعه تعیین شیوع سوء تغذیه و عوامل مرتبط با آن در کودکان زیر ۵ سال شهرستان لارستان می باشد.
مواد و روش ها: این یک مطالعه مقطعی- تحلیلی است که در لارستان روی ۱۱۰۰ کودک زیر ۵ سال که بصورت چند مرحله ای انتخاب شده بودند انجام شد. شاخصهای وزن برای سن(Weight/Age)، قد برای سن (Height/Age) و وزن برای قد (Weight/Height) کودکان محاسبه و با شاخص استاندارد NCHS[4] مقایسه گردید. قد و وزن کودکان با ابزار استاندارد اندازه گیری شد. از نرم افزارهای Epi- info و11 Stata و از آمارهای توصیفی ، آزمون کای اسکوایر و رگرسیون لوجستیک جهت آنالیز داده ها استفاده شد.
یافته ها: شیوع سوء تغذیه شدید با شاخصهای وزن برای سن، قد برای سن و وزن برای قد به ترتیب برابر(۶/۲۴)، (۷/۴۱)و (۸/۷۶۹) بود. متغیرهای محل سکونت، وزن هنگام تولد و تحصیلات مادر و جنس بر شیوع سوء تغذیه تاثیر معنی دار داشت(05/0P<).
نتیجه گیری: سوء تغذیه در کودکان زیر ۵ سال شهرستان لارستان تقریبا بالا می باشد و باید جهت کاهش آن تلاش ویژه صورت گیرد و عوامل تاثیر گذار شناسایی و در خصوص مداخله مثبت اقدم شود.
واژگان کلیدی: سوء تغذیه، کودکان زیر ۵ سال، لارستان
Prevalence of malnutrition and associated factors in children less than 5 years in larestan in 2012
Azizallah Dehghan1, Hamideh Rashidian2, Ahad Ashrafi Asgarabad3, Maryam Akbari3
1-PhD Student in Epidemiology, Epidemiology and biostatistics Department, School of Health, Kerman University of Medical Sciences, Kerman, Iran
2-MSc in Epidemiology, Epidemiology and biostatistics Department, School of Health, Kerman University of Medical Sciences, Kerman, Iran
3-MSc Student in Epidemiology, Epidemiology and biostatistics Department, School of Health, Kerman University of Medical Sciences, Kerman, Iran
Introduction& Objective: Malnutrition in any age, especially in children can have a many problems. And one of the Millennium Development Goals is to reduce malnutrition in children less than 5 years. Therefore, the aim of this study was to determine the prevalence and associated factors with malnutrition in children less than 5 years is Larestan.
Material& Methods: This is one cross - sectional study on 1100 children under 5 years in Larestan that were selected by multistage sampling. Weight for age, height for age, and weight for height were calculated and compared with the NCHS standard index. Children's height and weight were measured using standard tools. Epi-info and 11 Stata software and Descriptive statistics, chi-square test and logistic regression were used to analyze the data.
Results: The prevalence of severe malnutrition with weight-for-age, height-for-age and weight-for-height respectively (6.24%), (7.41%), and (8.76%). Location of live, birth weight, maternal education and gender had a significant impact on the prevalence of malnutrition (P<0/05).
Conclusion: Malnutrition in children under 5 years in Larestan almost is high. Special efforts are needed to reduce malnutrition and Factors should be identified and appropriate intervention.
Keywords: Malnutrition, children under 5 years, Larestan
بررسی رابطه هویت و سلامت روان در بین دانشجویان دانشگاه پیام نوریاسوج
رضا خلیلی، احمد حکمتی اصل
.................................................................................
مقدمه و هدف: درتحقیق حاضر به بررسی هویت وسلامت روان در بین دانشجویان دانشگاه پیام نوریاسوج پرداخته شده است.
مواد و روش ها: این تحقیق به روش پیمایشی اجرا گردید که ازمیان کلیه دانشجویان دانشگاه پیام نوریاسوج تعداد 250 نفر به روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب و سپس با ارایه پرسشنامه ها به آنان و پس از گردآوری پرسشنامه ها نتایج با روش همبستگی و آزمون تی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: هویت و سلامت عمومی در بین دانشجویان زن و مرد در دانشجویان دانشگاه پیام نور یاسوج دارای تفاوت معناداری ( 05/>P) است. یافته های دیگر این پژوهش نشان داد بین سلامت عمومی و تحصیلات رابطه معناداری وجود ندارد. بین سلامت روان و هویت در سنین مختلف، بین سلامت عمومی و سن دانشجویان و بین سلامت روان و هویت در دانشجویان دانشگاه پیام نور یاسوج رابطه معنا داری وجود دارد.
نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که هویت و سلامت عمومی در بین دانشجویان زن و مرد در دانشگاه پیام نور یاسوج متفاوت می باشد و سلامت عمومی دانشجویان ،هویت و سن آنان بر همدیگر تاثیر گذارند و سلامت عمومی دانشجویان وتحصیلات تاثیری بر همدیگر ندارند.
واژگان کلیدی: سلامت روان، هویت
A study of relationship between identity and mental health among students of Payamnoor University of Yasuj
Khalili. Reaza, Hekmati Asl. Ahmad
Introduction: This study aims to investigate the relationship between the identity and mental health among students of payamnoor university of Yasuj.
Method: This study was conducted in survey. 250 students were selected with multistage sampling method from all the payamnoor university students. Data gathered by a questionnaire and after that the results were analyzes through correlation method and T- Test.
Findings: The identity and general health among male and female students in paymnoor university of Yasuj Have a significant different (<0/05).
The other findings show that there isn’t a significant relationship between the general health and education.
There is a significant relationship between the mental health and identity in different ages, between the general health and student age, and between the mental health and identity among students of paymnoor university of yasuj.
Conclusion: The findings of this study show that identity and general health among male/ femal students is different and the general health, identity and age of students have mutual effects, but the general health and education of students haven’t mutual effects.
Key Words: mental health, identity.
بررسی وضعیت بهداشت دهان و دندان دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر شیراز-1389
کریمی عباسعلی2، موسوی زاده علی2، پورمحمودی عزیز الله2
دانشکده بهداشت، مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و اهداف : بیماریهای دهان و دندان از جمله مشکلات بهداشتی مردم دنیا است. دوره ابتدایی شامل مرحله رشد دندانهای دائمی در کودک است. عدم مراقبت صحیح در این مرحله می تواند با اثرات بلند مدت در سلامت و تکامل نهایی دندان و فک همراه باشد. هدف از این مطالعه تعیین وضعیت بهداشت دهان و دندان دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر شیراز بر مبنای شاخص DMF می باشد.
روش کار: دراین مطالعه مقطعی توصیفی تعداد 2414 کودک با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای از مدارس ابتدایی مناطق سه گانه شیراز انتخاب و اطلاعات مربوط به سلامت دهان ودندان به کمک پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شد. داده ها به کمک نرم افزار آماری (spss)مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.سطح معنی داری برای آزمون های فرض 0.05 در نظر گرفته شده است.
یافته ها: یافته ها نشان داد که5/66 درصد (1615نفر) حداقل یک دندان پوسیده و 19درصد(457نفر) حداقل یک دندان کشیده و 16.5درصد (373نفر ) حداقل یک دندان پرشده داشتند (DMF INDEX). بین وضعیت پوسیدگی دندان و محل سکونت رابطه معنی داری مشاهده نشد( کای اسکور=11.202 درجه آزادی6 و سطح معنی داری.082). بین وضعیت دندانهای کشیده و محل سکونت دانش آموز رابطه معنی دار بود( کای اسکور= 12.877 درجه آزادی 4 و سطح معنی داری 0.012) ، بین وضعیت دندان پر شده دانش آموز و محل سکونت والدین کودک رابطه معنی داربود ( کای اسکور= 20.290 ، درجه آزادی 4. سطح معنی داری 0.00).
نتیجه گیری: بطور کلی وضعیت شاخصDMFدر دانش آموزان شهر شیراز از وضعیت مناسبی برخوردار نیست.
واژه های کلیدی: دهان و دندان ، دانش آموزان ، شیراز
Oral health status of primary school students in Shiraz -1389
Background and
Objectives: Oral diseases are among the world's health
problems. Because growing up permanent teeth, Primary school period is one of
important period in life time on view of dental development. Lack of proper
care at this period can be long-term effects on health and development of teeth
and jaws may be the ultimate. The aim of this study was to determine oral
health status of primary school students in Shiraz based on the DMF index.
Methods: 414 elementary
school students selected by stratified random sampling method from three region
of Shiraz in a cross sectional study design. Dental hygiene Data was collected with researcher constructed
questioner and analyzed by use of stata software version (10). Chi square test
was used for evaluation of statistically significance association between study
variables. Significant level is considered equal or less than 0.05.
Results: Results showed that 5 / 66 percent (1615 people) at least one decayed tooth and 19% (457 people) at least one tooth pulled and 16.5% (373 patients) had at least one tooth filled (DMF INDEX). Between dental caries status and the place was not significant (chi square = 11.202 score six degrees of freedom and a significance level of 0.082).Freedom 4. The level of significance
بررسی عوامل موثر در کنترل قند خون بیماران دیابتیک تحت پوشش مراکز بهداشتی درمانی روستایی شهرستان آبیک استان قزوین در سال 1390
محمد علی بیگدلی1، حمید برودتی2، محمد بابایی3، حبیب ا.. رحیمی4
1-دانشجوی کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
2-پزشک عمومی، MPH، مدیر شبکه بهداشت و درمان شهرستان آبیک
3-کارشناس بیماریها، کارشناس مسئول بیماریهای شهرستان آبیک
4-دانشجوی دکتری اپیدمیولوژی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
مقدمه و هدف: کنترل قند خون خطر عوارض ناتوان کننده و حتی کشنده دیابت را کاهش می دهد. لذا چندین سال است که مراقبت این بیماری در نظام خدمات بهداشتی کشور در حال اجرا می باشد. لذا بررسی عوامل موثر بر موفقیت برنامه می تواند راهنمای مفیدی در تقویت و اصلاح آن باشد. این مطالعه با هدف شناسایی این عوامل در شهرستان آبیک استان قزوین صورت پذیرفت.
مواد و روش ها: این مطالعه مقطعی بر روی بیماران دیابتیک، با مراجعه به پرونده بیماران، مصاحبه و تکمیل پرسشنامه توسط بهورزان در سال 1390 انجام شد. برای ارزیابی موفقیت برنامه هموگلوبین گلیگوزیله (HbA1c) مورد سنجش قرار گرفت. سپس ارتباط متغیرهای مورد مطالعه به روش رگرسیون لجستیک مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: در این مطالعه 586 بیمار، 74% زن و 26% مرد با میانگین سنی 12.0± 57.6 بررسی شد. در 23.4% بیماران سطح هموگلوبین گلیکوزیله کمتر از 7% بود. بر اساس تحلیل رگرسیون لجیستیک، شانس کنترل شدن قند خون با عوامل؛ جنسیت (زنان)، افراد دارای سابقه خانوادگی بیماری، عدم استعمال دخانیات، ابتلا به فشار خون، درمان با رژیم غذایی، باسواد بودن، متاهل بودن، نداشتن عوارض دیابت، افزایش دفعات مراجعه به بهورز و کاهش دفعات مراجعه به پزشک، BMI طبیعی و سن بالا افزایش می یابد ولی این ارتباط فقط در مورد سن و رژیم غذایی معنی دار می باشد (P<0.05). همچنین افزایش سابقه ابتلا به بیماری با کاهش شانس کنترل بیماری ارتباط دارد ولی معنی دار نمی باشد.
بحث و نتیجه گیری: یافته های این مطالعه در تعیین اولویتهای بهداشتی مسئولان به منظور اعمال مداخلات لازم کمک کننده می باشد. انجام مطالعات بیشتر برای شناسایی ساز و کار کنترل موفق بیماری در بستر نظام بهداشتی ضروری می باشد.
واژه های کلیدی: دیابت، HbA1C ، رگرسیون لجستیک
A survey about controlling factors of blood sugar in diabetic patients of Abyek district- Ghazvin in 1390
Mohammad Ali Bigdeli 1,Hamid Boroudati2, Mohammad Babaei3, Habibollah Rahimi 4
1- Msc in Epidemiology, Shahid Beheshti University of Medical Sciences, Tehran, Iran
2- MD, MPH, Head of Abyek health network, Qazvin University of Medical Sciences, Qazvin, Iran.
3- BSc in public health, Qazvin University of Medical Sciences, Qazvin, Iran.
-4PhD Student, Department of Epidemiology, School of Health, Shahid Beheshti University of Medical Sciences, Tehran, Iran
Introduction: Reducing blood sugar level could reduce risk of disability and even deadly complications of diabetes. So, Control of this disease has been conducted by health system at primary level in rural areas. Investigating effective factors on patient’s blood sugar level could be a suitable guideline in promoting and modifying this program. This study was carried out to identify effective factors on favorable level patient’s blood sugar which are dwelled in Abyek district in Ghazvin county of Iran.
Methods: This is a cross-sectional study which was conducted on diabetic cases, registered in health centers of Abyek district, in 1390. Data collection was done by referring to patient’s health records and interviewing with them by Behvarzs. To assess success in blood sugar control we measured HbA1c level. Then its relations with various factors were assessed by logistic regression method.
Results: In overall 586 cases, included 74% female and 26% male by mean age 57.6 ± 12.0 were studied. Only out of 23.4% of cases were achieved to controlled HbA1c level (less than 7%). Based on our analysis odds of controlling blood sugar increased in relation to these variables; female, positive family history, non smoker, affected to hypertension, dietary regime, being educated, being married, not DM complications, numbers of referring to behvarz and reversely to physician, normal BMI, lower disease duration and older ages, but these relations were only significance by age and dietary regime (P<0.05).
Discussion: Results of this study could help managers to determine priorities in DM controlling programs and designing effective interventions. More studies are suggested to clarify mechanisms of successful control of this disease in health system context.
Keywords: Diabetes, HbA1c, Logistic Regression
بررسی ارتباط بین عوامل اجتماعی، اقتصادی با مرگ و میر کودکان زیر پنج سال روستایی شهرستان اهواز در سال 1389
فریده فرهی1، خدابخش کرمی2، مهندس سید محمود لطیفی3
1-گروه بهداشت عمومی، عضو مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت ، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
2-عضو هیت علمی دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، دانشکده بهداشت، گروه بهداشت عمومی و رئیس مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت
3-گروه امار و اپید میولوژی ، عضو مرکز تحقیقات دیابت، دانشکده بهداشت ، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
f_farahy_2011@yahoo.com
مقدمه و هدف : میزان مرگ و میرکودکان شاخصی مناسب برای بیان وضعیت اقتصادی ، اجتماعی یک کشور است. براساس اعلام سازمان بهداشت جهانی با وجود آنکه بیشترین علل مرگ کودکان زیر 5 سال قابل پیشگیریاند با این حال میلیون ها کودک در دنیا قبل از آنکه به پنجمین سال روز تولد خود برسند میمیرند. این مطالعه با هدف تعیین عوامل اجتماعی، اقتصادی مرتبط با مرگ و میر کودکان زیر پنج سال در مناطق روستایی شهرستان اهواز انجام گرفت.
مواد و روش ها: در این مطالعه مورد شاهدی، تمامی مرگهای کودکان زیر پنج سال روستاهای شهرستان اهواز (101 نفر) در سال1389 به عنوان گروه مورد در نظر گرفته وبرای هر مورد یک شاهد با نزدیکترین فاصله زمان تولد و محل سکونت مشابه انتخاب گردید. داده ها با استفاده از پرسشنامه و در مورد علت فوت با استفاده از گواهی فوت های موجود در خانه های بهداشت جمع آوری وبا استفاده از نرم افزار SPSS ،آزمونt مستقل و مجذور کای تجزیه وتحلیل شد.
یافته ها : از 101 نفر جمعیت مورد مطالعه دراین پژوهش 56 نفر(4/55%) پسر و 45نفر(6/44%) دختر بودند. 53.5% از موارد مرگ دردوره نوزادی، 32.7% ازیک ماهگی تا یکسالگی و 13.9% دریک سالگی تا 5 سالگی اتفاق افتاده بود. مهمترین علل فوت به ترتیب رشد کند جنین (30.4 %)، مشکلات تنفسی(18.6%) و مشکلات قلبی(10.8%) بود.
بحث و نتیجه گیری : یافته ها ارتباط معنی داری بین تحصیلات پدر، بعد خانوار و تعداد فرزندان ایده ال والدین با مرگ و میر کودکان را نشان داد اما ارتباط معنی داری بین تحصیلات مادر ، متوسط درآمد و پسر دوستی مادربا مرگ و میر کودکان وجود نداشت. تدارک امکانات لازم به منظور ارتقاء سطح سواد عمومی ، ارتقاء کیفیت و کمیت زیر ساخت های اجتماعی و اقتصادی میتواند موجبات حرکت به سوی جامعه ای باسطوح پایین مرگ و میر کودکان را فراهم سازد.
واژگان کلیدی : مرگ و میر ، کودکان زیر پنج سال ، عوامل اقتصادی اچتماعی ، روستایی ، اهواز
A Study of Social and Economic Factors Affecting Under-5 Children Mortality as in Rural Area of Ahvaz in 2010
Authors: Farrahi F*, karami kh*, latifi M*
*Dept of public health, Faculty Of Health, AhvazJundishapur University Of Medical Sciences , Iran
Introduction: The purpose of this study is to determine the status and effective causes of mortality so to suggest the main strategy for increasing longevity and improve human health. Mortality rate of under- five children is an important indicator of development in different communities and reveal their life quality.
Method: The study as a case control included all deaths of under five children recorded in the rural Ahvaz (104 people) in 2010 as case group. A control was selected with same birth date, age and residence for each case. Data being gathered via questionnaires and interviews with mothers and for the causes of death, we consider the death certificates of health houses. The information analyses were performed using SPSS (version 17), T-test and chi-square.
Results: In this study, 53.5% of mortality had occurred in neonatal period, 32.7% in one-month to one-year and 13.9% in one-year to five- years. The most important causes of death were fetal growth (30.4%), respiratory system anomalies (18.6%) and cardiovascular anomalies (10.8%) respectively. The findings reported significant correlation between child mortality with father's education and family class. Statistical tests showed any significant correlation between mother's education, number of ideal children, mean income and preferring boys with children mortality correlate.
Conclusion: Improve pregnancy care,prevention of preterm deliveries, improve health knowledge of mothers about special care of newborns, changing the Socio-Economic status, interventional programs for high risk groups, preparingthe medical team for prematurebirths,NICU equipment as well as promoting public education may have a critical role in reducing mortality among newborns and infants.
Key words: mortality, under-five children, Social and Economic Factors rural, Ahvaz
بررسی علل مرگ و میر نوزادان روستاهای شهرستان اهواز و برخی عوامل اقتصادی ، اجتماعی مرتبط با ان در سال 1389
فریده فرهی1، خدابخش کرمی2، مهندس سید محمود لطیفی3
1-کارشناس ارشد، عضو مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، گروه بهداشت عمومی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
2-رئیس مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، گروه بهداشت عمومی ، دانشکده بهداشت عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
3- گروه امار و اپیدمیولوژی، عضو مرکز تحقیقات دیابت، دانشکده بهداشت، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
f _farahy_2011@yahoo.com
زمینه و هدف : این پژوهش با هدف تعیین علل مرگ و میر نوزادان روستاهای شهرستان اهواز و عوامل اقتصادی ، اجتماعی مرتبط با ان در سال 1389 انجام گرفت.
مواد و روش ها : در این مطالعه مورد شاهدی، تمامی مرگهای نوزادی روستاهای شهرستان اهواز (54 نفر) در سال 1389 به عنوان گروه مورد در نظر گرفته وبرای هر مورد یک شاهد با نزدیکترین فاصله زمان تولد و محل سکونت مشابه انتخاب گردید. داده ها با استفاده از پرسشنامه و در مورد علت فوت با استفاده از گواهی فوت های موجود در خانه های بهداشت جمع آوری وبا استفاده از نرم افزار SPSS ،آزمونt مستقل و مجذور کای تجزیه وتحلیل شد.
یافته ها : از54 نفر جمعیت مورد مطالعه4/52% پسر و6/47% دختربودند. مهمترین علل فوت به ترتیب رشد کند جنین (4/44%)، مشکلات تنفسی(7/27%) و مشکلات قلبی(6/16%) بود. یافته ها ارتباط معنی داری میان تحصیلات پدر، رابطه خویشاوندی والدین، بعد خانوار و تعداد فرزندانایده آل والدینبا مرگ و میرنوزادان با علترشد کند جنین را نشان دادند اما ارتباط معنی داری بین متوسط درآمد و پسر دوستی مادربا مرگ و میرنوزادان وجود نداشت.
بحث و نتیجه گیری : تدارک امکانات لازم به منظور بالا بردن سطح سواد عمومی ، مشاوره زنتیک قبل از ازدواج ،ارتقاء کیفیت و کمیت زیر ساخت های اجتماعی و اقتصادیمیتواند موجبات حرکت به سوی جامعه ای باسطوح پایین مرگ نوزادان را فراهم سازد.
واژگان کلیدی : مرگ و میر، نوزادان، عوامل اجتماعی، اقتصادی، اهواز ، روستایی
The Survey On Causes Of neonatal mortality And Related Socio economic factors In Rural Area of Ahvaz, Iran : 2011
Farrahi F*1, karamikh*, Latifi M*
* Dept of public health, Faculty of Health Science, Ahvaz Jundishapur University of Medical Sciences , Determinant of health Research Center
1-Co- respondent, Email:f_farahy_2011@yahoo.com
Introduction:. The purpose of this study was to determine the status causes of neonatal mortality and related Socio - Economic factors of in Rural Area of Ahvaz, in 2010.
Method:The study as a case control included all deaths of neonates recorded in the rural Ahvaz (54 people) during 2010-2011 as case group. A control group (54 people) was selected with same birth date, age and residence for each case. Data being gathered via questionnaires and interviews with mothers and for the causes of death, we consider the death certificates of health centers. Data analyzed by using SPSS software and used T-test and chi-square.
Results: results showed that neonatal mortality was 52.4% for male and 47.6% for female.The most important causes of death were retard fetal growth (44.4%),respiratory distress syndrome (27.7.%) and cardiovascular anomalies (16.6%) respectively. The findings reported significant correlation between neonatal mortality with father's education, family marriage, number of ideal children and family class.
Conclusion: provide facilities to promote the public education, changing the Socio-Economic status, NICU equipment, and genetic counseling before family marriage can reducing neonatal mortality.
Key words: Mortality, Neonatal, socio economic factors ، rural, Ahvaz
بررسی ارتباط منبع کنترل با افسردگی، اضطراب و استرس در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی یاسوج سال 90-1389
محمدطاهر رضانژاد1، محمد ذوالعدل2، محمد بهشتی1، قادر زاده باقری3، مریم زارع خفری1
1-کمیته تحقیقات دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2- مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی مؤثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
3-کارشناسی ارشد روانشناسی ، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: استرس مجموعه ای از تنش های هیجانی همراه با تغییرات زیست شناختی است که با تهدید از جانب یک رویداد برونی پدید می آید. استرس های گوناگون با تاثیر منفی ای که بر منابع مقابله فردی و اجتماعی شخص اعمال می کنند باعث کاهش مقاومت فرد گشته و تاثیر دراز مدت ناخوشایند بر بهداشت فردی می گذارند. سلامت روان یکی از ابعاد مهم سلامت می باشد. در این بین، دانشجویان به دلیل شرایط سنی و موقعیت خاص اجتماعی خود، در معرض تغییرات خلقی و استرس های فراوان می باشند.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی-مقایسه ای می باشد که با هدف بررسی ارتباط منبع کنترل با استرس، اضطراب و افسردگی در دانشجویان مشغول به تحصیل در دانشگاه علوم پزشکی یاسوج در کلیه رشته ها طراحی گردید. تعداد نمونه پژوهش 350 نفر بود. و طریقه جمع آوری داده ها بر اساس پرسشنامه بود.
یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که در شدت افسردگی بر حسب سن تفاوت معناداری وجود داشت. در شدت اضطراب بر حسب سن نیز تفاوت معنادار بود. ولی در شدت استرس و وضعیت کنترل درونی دانشجویان بر حسب سن تفاوت معناداری وجود نداشت. همچنین بین وضعیت کنترل درونی دانشجویان با افسردگی ، اضطراب و استرس تفاوت معناداری وجود داشت.
بحث: توجه به بهداشت روانی در دانشجویان از اهمیت فراوانی برخوردار است زیرا آنان در دوره جوانی به عنوان دوره خاصی از زندگی به سر می برند. توصیه ما توجه بیشتر به این نیروی انسانی عظیم است.
واژگان کلیدی: کنترل درونی، افسردگی ، اضطراب، استرس ، پرسشنامه روتر، پرسشنامهDASS21
Relationship between of control with depression, anxiety and stress in students in yasuj university of medical science in 2011
Background: stress is a series of emotional tensions and biological changes which are posed by an exogenous event. Various stress with a negative impact on personal and social resources to meet the person with consequences decrease or become unsightly and leave along-term impact on personal health. Mental health is an important dimension of health. Students are exposed to frequent mood swings and stress because of their age and special social level.
Method: A comparative study concerning the relationship between locus of control with stress, anxiety and depression in students. The sample size was 350 and a questionnaire was used for collecting.
Results: There were significant differences in severity of depression by age. The anxiety of the age difference was significant. There were no significant differences between stress and the status of internal controls according to the age of students. There were significant differences between status of internal controls and depression, anxiety and stress.
Conclusion: The mental health of students is important. We recommend more attention to this population.
Key word: locus of control, depression. Anxiety, stress, rotterQ, DASS21 Q
بررسی نابرابری اقتصادی اجتماعی در شیوع استعمال سیگار دربین مردان همدان: مطالعه مقطعی
حسین امیریان1، جلال پورالعجل2 ، نادر اسماعیلنسب3، قباد مرادی4، قدرتالهروشنایی5
1-دانشجوی ارشد اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی وخدمات بهداشتی ودرمانی همدان
2-استادیار، گروه آمار و اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی وخدمات بهداشتی ودرمانی همدان
3-دانشیار، گروه آمار و اپیدمیولوژی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی وخدمات بهداشتی ودرمانی سنندج
4-استادیار، گروه آمار و اپیدمیولوژی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی وخدمات بهداشتی ودرمانی سنندج
5-استادیار، گروه آمار و اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی وخدمات بهداشتی ودرمانی همدان
مقدمه و هدف: استعمال دخانیاتیا مواجه بادودناشیازدخانیات،به عنوانیکمشکلاساسی دربهداشتعمومیویکعلتقابلپیشگیریبرای بیماریهای غیرواگیرومرگهایزودرسمیباشد. بررسی شیوع مصرف دخانیات در بین مردان و نابرابری اقتصادی _اجتماعی در استعمال دخانیات در شهر همدان از اهداف این مطالعه میباشد
مواد و رش ها: این تحقیق از تیر 1391 تا پایان آبان ماه در شهر همدان در مردان 19-63 ساله متاهل انجام شد. با استفاده از روش نمونه گیری چند مرحلهای 1008 خانوار انتخاب و دادهای این افراد با استفاده از پرسشنامه گردآوری شدند. برای تعیین متغیر اقتصادی Asset index محاسبه شد و در این شاخص برای وزندهی داراییهای هر خانواده از روش آنالیز مؤلفههای اصلی استفاده گردید. ارزیابینابرابریبامحاسبه، Concentration index ودامنهاطمینان۹۵ % آنو رسم Concentration curve و همچنین از طریقرگرسیونلجستیک انجامگرفت.
یافته ها: 25.81 در صد( در فاصله اطمینان95 درصد:0.23- 0.28) مردان مورد بررسی در شهر همدان مصرف سیگار داشتهاند. شاخص تمرکز برای مصرف سیگار برابر 0.26- (فاصله اطمینان 0.95درصد: 0.29, - 0.17- )بدست آمد که نشانگر نابرابری در توضیع و تمرکز نامتناسب استعمال دخانیات در سطوح اقتصادی اجتماعی پایینتر در جامعه مورد بررسی میباشد. برطبق نتایج آنالیز رگرسیون لجستیک شانس استعمال دخانیات با افزایش وضعیت اقتصادی ( نسبت شانس 0.96 ، فاصله اطمینان 95 درصد: 0.12- 0.35 ) و نیز با افزایش سطح تحصیلات (نسبت شانس 0.76 ، فاصله اطمینان 95 درصد: 0.07-0.22) کاهش مییابد.
نتیجهگیری: یافتههای ابن مطالعه نابرابری قابل توجه از نظر اقتصادی در استعمال دخانیات توسط مردان در شهر همدان را نشان داد. همچنین تحصیلات بالا بیشتر از وضعیت اقتصادی بالا در کاهش استعمال دخانیات موثر است. مطالعات با حجم نمونه بیشتر جهت بررسی ابعاد مسئله لازم و ضروری بهنظر میرسد.
کلید واژهها: استعمال سیگار، نابرابری ، وضعیت اقتصادی ، همدان
Socioeconomic inequality in cigarette smokingamong adult men population in Hamadan: a cross-sectional study
Amirian.H1, Poorolajal. J 2*, Esmailnasab.N3, Morady.G4, Roshanay.G5
1-MSc Student of Epidemiology, Department of Biostatistician and Epidemiology, School of Public Health, Hamadan of Medical Sciences, Hamadan, Iran
2-Assistant of Epidemiology, Department of Biostatistician and Epidemiology, School of Public Health, Hamadan of Medical Sciences, Hamadan,Iran
3-Associate of Epidemiology, Biostatistics and Epidemiology Department, School of Public Health,
Kurdistan University of Medical Sciences, Sanandaj, Iran
4- Assistant of Epidemiology, Biostatistics and Epidemiology Department, School of Medical Sciences,
Kurdistan University of Medical Sciences, Sanandaj, Iran
5-Assistant of Biostatistics, Department of Biostatistician and Epidemiology, Hamadan University of Medical Sciences, Hamadan, Iran
Introduction:Smoking or exposure to tobacco smoke is as a public health problem and a one cause of on non-communicable diseases and a premature death.The aim of this cross-sectional study was to estimate prevalence of smoking and investigate measure the socioeconomic inequality among men in Household for Hamadan city.
Method:This epidemiologic cross-sectional study was conducted among married men aged 19 – 60 years old in Hamadan city of, Iran between Junes to October 2012.Multistage cluster sampling was performed and subjects were selected from urban populations.these data were collected a questionnaire in household. Socioeconomic statuses were calculated on the basis of assets index or wealth score by using principle component analysis. In measuring the inequities, by the concentration curves and concentration indices and used the relationship between different factors with smoking was investigated by logistic regression and and p-values <0.05 were considered statistically significant.
Results:The overall prevalence of smoking in men aged 19-60 was 25.81% (95% Confidence Interval: 23-28%). among men the concentration index in current smoking -0.26 (95% CI: -0.29, - 0.17) were inequity distributed,being disproportionately concentrated among the lower economic levels. The logistic regression analysis indicated: odds of Smoking decreases with the higher economic status (OR=0.96 95% CI: 0.35- 0.12) andalso decreasespromote educational level OR=0.76 95% CI: 0.22- 0.07).
Conclusion:The findings indicated that of significant economic inequalities smoking by men in Hamadan and also higher education rather than higher economic status effective in reducing smoking. Studies with larger sample size necessary to examine the problem seems.
Keywords:cigarette smoking, inequality, economic status, Hamadan
ارزیابی شاخص های سلامت جسمی دانش آموزان مقطع ابتدایی شیراز – جنوب ایران
موسوی زاده علی1، کریمی عباسعلی1، پورمحمودی عزیزالله1
1- مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و اهداف: این مطالعه با هدف تعیین شاخص های منتخب سلامت جسمی دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر شیراز در سال 1389 طراحی واجرا گردید.
مواد و روش ها : این مطالعه مقطعی توصیفی برروی 2450 دانش آموز که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده از سه ناحیه شهر شیراز انتخاب شده اند انجام شد. اطلاعات به کمک پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری و به کمک نرم افزار آماری (SPSS)مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.آزمون آماری بکار رفته دراین مطالعه آزمون کای دو و سطح معنی داری 0.05در نظر گرفته شده است.
یافته ها : 51 درصد دانش آموزان فاقد هر نوع بیمه درمانی بودند.شیوع اختلالات شنوایی و بینایی به ترتیب 5 درصد ( 12 نفر) و 14 درصد( 345 نفر) تخمین زده شد. شیوع آنمی 8/5 درصد ( 113 نفر) و شیوع گواتر 4/ درصد( 8 نفر) برآورد گردید.بین متغیرهای اختلالات بینایی ، وضعیت پوشش بیمه و بعد خانوار دانش آموز با ناحیه سکونت وی ارتباط معنی داری مشاهده شد بطوری که شیوع این اختلالات در ناحیه 2و 3 بیشتر از ناحیه یک بوده است(P-VALUE‹0.05). متغیرهای کم خونی و گواتر با ناحیه سکونت دانش آموز رابطه معنی داری نداشته اند(P-VALUE≥0.05).
بحث و نتیجه گیری: شیوع اختلالات بینایی و شنوایی و آنمی اگر چه از متوسط شیوع برآوردی کشوری بالاتر نیست ،اما این مقادیر برای کلان شهر شیراز و شرایط اقتصادی اجتماعی مکان مورد مطالعه ضرورت توجه بیشتر به موضوع سلامت در سنین پائین را بیشتر می کند.
کلمات کلیدی: سلامت جسمی ، دانش آموزان ، شیراز
Determine prevalence of selective physical health indicators of elementary school students in Shiraz - Southern Iran
Background
and Objectives: In primary health
care system, elementary school students are known as vulnerable
groups. The study was carrying out for evaluation of prevalence of
selected physical indicators of target group in Shiraz in 2010.
Methods: 2450 elementary school students selected by stratified random
sampling method from three region of Shiraz in a cross sectional study design.
Data was collected with researcher constructed questioner and analyzed by use
of stata software version (10). Chi square test was used for evaluation of
statistically significance association between study variables. significant
level is considered equal or less than 0.05.
Results: 51 percent of students were without any health
insurance coverage. Prevalence of auditory and visual disorders was estimated
6% (4.9%-7.05%) and 14.3% (12.8% -16%)
respectively. The prevalence of anemia and goiter were estimated 4.7 %( 3.7%-
5.6%) and 0.44% (0.14% - 0.74%) respectively.
Variables such as visual disorders, insurance coverage and family’s numbers
have significant association with area of student housing (p-value ≤ 0.05), so that prevalence
of disorders in second and third region
is greater than first region.
No
significant relationship was found between anemia, auditory or visual disorder
with area of student housing (p value › 0.05).
Conclusion: Although prevalence of auditory , visual and goiter which
estimated in this study is not greater than mean prevalence of country and
regional , but this values for study area is required more attention and need for conducted periodic evaluation of such indicator in
elementary school age.
Key words: physical health, students, Shiraz, prevalence
بررسی اولویت بندی مشکلات مبتنی بر جامعه بر اساس مدل ارزیابی جامعه کارولینای شمالی در ساکنین محله حسن آباد شهر سنندج در سال 1391
بیان حسینی1، دکتر کوروش هلاکویی نایینی،1 مریم چگنی،1 آرزو عربی1 و رحمت الله مرادزاده1
1- گروه اپیدمیولوژی و آمار زیستی دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران
مقدمه و هدف: یکی از انواع مطالعات مشارکتی، ارزیابی جامعه است که در واقع فرایند جمع آوری اطلاعات در مورد جامعه شناسایی مشکلات آن و تعیین اولویت نیازهای افراد جامعه می باشد. یکی از این روش ها که اعتبار آن در بسیاری از جوامع تایید گردیده است مدل کارولینای شمالی می باشد. هدف از انجام این تحقیق، اولویت بندی مشکلات مبتنی بر جامعه بر اساس مدل ارزیابی جامعه کارولینای شمالی در ساکنین محله حسن آباد شهر سنندج می باشد.
مواد و روش ها: این تحقیق از نوع مطالعات Cross sectional می باشد که در سال 1391 اجرا شده است. جامعه تحت بررسی شامل ساکنین محله حسن آباد سنندج می باشد که مصاحبه با 350 نفر به صورت چهره به چهره و FGD صورت گرفت. روش نمونه گیری خوشه ای در قالب 15 خوشه مورد ارزیابی قرار گرفت. آنالیز آماری داده ها با استفاده از نرم افزار آماری Spss انجام گرفت.
یافته ها: اولویت های جامعه بر اساس ماتریس انتخاب هانلون تعیین گردید و از مجموع 34 اولویت ذکر شده، پنج اولویت اول را آسفالت نبودن معابر، قطعی آب آشامیدنی در ساعات طولانی ، سیستم دفع نامناسب فاضلاب، عدم رضایت مردم از ارائه ی خدمات بهداشتی درمانی ، عدم صدور مجوز ساخت زمین های قولنامه ای تشکیل می داد.
نتیجه گیری: با توجه به اولویت های ذکر شده از دید جامعه می توان به این نکته اشاره کرد که وجود مشکلات اساسی زیر ساختی باعث کم رنگ شدن توجه به مشکلات اصلی سلامت از دید افراد جامعه می شود.
واژه های کلیدی: ارزیابی جامعه، کارولینای شمالی، سنندج
Prioritize problems based on the model of community-assessment survey based of residents of North Carolina at Hassan Abad district of the city of Sanandaj in 1390
Bayan hosseini, Dr kurosh Holakui naeini, Maryam Chegeni, Arezu arabi, Rahmatollah Moradzadeh
Background: One of participatory research, community assessment is the process of gathering information about the community to identify problems and prioritize community needs in the community.
The validity of this approach has been confirmed in many communities, is a North Carolina model. The purpose of this research is ranking the problems according to the evaluation model on the residents of North Carolina at Hassan Abad district in the city of Sanandaj.
Methods: Cross sectional study in which the research was conducted in 1391.
The study included interviews with 350 residents of the neighborhoods, Hassan Abad Sanandaj is carried out face to face and FGD. Cluster sampling was evaluated in 15 clusters. Statistical analysis was performed using Spss statistical software.
Results: Based on the Hanlon priority matrix was chosen. From a total of 34 priority identified five priority include: roads are not paved, secured the long hours of drinking water, inadequate sewage disposal systems, public dissatisfaction with health services , no building permit constituted a convention land.
Conclusion: In view of the above priorities, may be noted The basic problems of infrastructure to fade from view of the public health problems.
Keywords: community assessment, North Carolina, Sanandaj
بررسی فراوانی مصرف و علل گرایش به سیگار و مواد روانگردان در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد در سال 1391
حسین فلاح زاده1، سجاد رحیمی2، عاطفه زاهدی2، سپیده مهدوی2، شهربانو زارعی2
1-دانشیار، گروه آموزشی آمار و اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد
2-دانشجوی کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد
sajadrahimi_p@yahoo.com
مقدمه و هدف: امروزه مصرف سیگار و مواد روانگردان بعنوان یک معضل مهم بهداشتی نه تنها سلامت فرد و جامعه را به خطر می اندازد بلکه یکی از عمده ترین و قابل پیشگیری ترین علل بیماری و مرگ و میر زود هنگام مطرح می باشد. لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی فراوانی مصرف و علل گرایش به سیگار و مواد روانگردان در میان دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی یزد انجام شده است.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی تحلیلی از نوع مقطعی است که طی آن 250 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی یزد به روش نمونه گیری تصادفی سیستماتیک انتخاب شدند. سپس داده ها از طریق پرسشنامه معتبر گرداوری و با استفاده از نرم افزار spss16مورد آزمون های آماری کای اسکوئر و رگرسیون لجستیک قرار گرفتند.
یافته ها: 2/69% از دانشجویان تجربه مصرف مواد مخدر را داشته اند. شیوع مصرف سیگار در زمان پژوهش2/19% و مواد روانگردان6/5 % بوده است.مهمترین عامل گرایش به مصرف سیگار، بیکاری(6/32%)و مصرف مواد روانگردان، عدم تأمین نیاز عاطفی(7/35%) بوده است اما انگیزه اصلی برای کشیدن سیگار در بیشتر موارد تفریح و سرگرمی (6/32%) و برای مصرف مواد روانگردان، کسب لذت(50%) عنوان شده است. بین کشیدن سیگار با جنس،قومیت و محل سکونت رابطه معنا داری پیدا شد(p<0/001) همچنین بین مصرف مواد روانگردن با محل اقامت،مصرف سیگار در پدر و مادر و در معرض دود سیگار بودن ارتباط معنا داری پیداگردید. (p<0/05).
بحث و نتیجه گیری: با توجه به اینکه بیش از نیمی از دانشجویان مصرف مواد مخدر را تجربه کرده بودند و شیوع نسبتا بالای مصرف سیگار و مواد روانگردان در دانشجویان علوم پزشکی بعنوان پیام آوران سلامت و الگوی جامعه ، فراهم نمودن تسهیلات رفاهی، تفریحی ،برگزاری کارگاههای آموزش مهار تهای زندگی و مشاوره به منظور کاهش شیوع و پیشگیری از این معضل ضروری به نظر می رسد.
کلید واژه: سیگار، مواد روانگردان، شیوع ،گرایش، دانشجو
Falahzadeh H1, Rahimi pordanjani S2,Zahedi A3, Mahdavi S4.Zarei SH5
1-Associate professor, Health Faculty, Shahid Sadoughi university of medical Sciences Yazd, Iran
2- Mse, student of Epidemiology, Shahid Sadoughi university of medical Sciences ,Yazd, Iran
3- Mse, student of Epidemiology, Shahid Sadoughi university of medical Sciences ,Yazd, Iran
4- Mse, student of Epidemiology, Shahid Sadoughi university of medical Sciences ,Yazd, Iran
5- Mse, student of Epidemiology, Shahid Sadoughi university of medical Sciences ,Yazd, Iran
Introduction: Smoking and consumption of psychedelic drugs are considered to be an important health issue causing harm to the individual’s health and the society. They are also one of the major and the most preventable causes of premature illnesses and death in recent years. this study is designed to investigate the prevalence and motives for smoking and consumption of psychedelic drugs among the Shahid Sadooghi Medical Science University students.
Materials and method: This study is a descriptive analytical cross-sectional survey. 250 students were chosen by systematic random sampling. Data were collected by a Questionnaire. For Data analysis SPSS16 software were used and chi-square and logistic regression tests were performed on the data.
Results: 69.2% of the university students had experienced recreational drugs. Prevalence of smoking and use of psychedelic drugs at the time of the study was 19.2% and 5.6% respectively. The major cause of tendency to smoke was unemployment (32.6%) and for consumption of psychedelic drugs, lack of emotional support (35.7%) was the major contributor. However, the strongest motive for smoking was entertainment and having fun (32.6%) and for psychedelic drug uses it was gaining pleasure (50%). There is a significant relationship between gender, ethnicity and the place of living and smoking (P<0.001). furthermore, there was also a significant relationship between consumption of psychedelic drugs and place of living, parents with the history of smoking and exposure to second hand smoking (p<0.05).
Conclusions: More than half of the students of the medical science had experienced recreational drugs and the prevalence of smoking and psychedelic drug uses among them were rather high. Providing recreational equipments, life skills workshops and counseling are necessary in order to prevent and reduce the prevalence of smoking and drug use.
Keywords: Cigarette, psychedelic drugs, Prevalence, Tendency, University student
کیفیت زندگی و عوامل مرتبط با آن در دانشجویان دختر دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه
ندا ایزدی1، یحیی پاسدار2، فرید نجفی3
1-دانشجوی کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی، کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
2-گروه تغذیه، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه
3-گروه آمار و اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه
مقدمه و هدف : سلامت دانشجویان به عنوان نسل جوان و به دلیل نقش مهمی که در آینده جامعه برعهده دارند، حائز اهمیت است. این مطالعه با هدف ارزیابی کیفیت زندگی دانشجویان دختر و بررسی عوامل مرتبط با آن انجام گرفته است.
مواد و روش ها : در این مطالعه مقطعی پرسشنامه های دموگرافیک، کیفیت زندگی، افسردگی بک و تکرر مواد غذایی برای ارزیابی وضعیت تغذیه توسط پرسشگران میان شرکت کنندگان توزیع و توسط آنان تکمیل گردید. سپس نتایج حاصل از پرسشنامه ها با استفاده از نرم افزار SPSS-16 و آزمون های آماری مناسب مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها : میانگین سنی 266 دانشجوی شرکت کننده در این مطالعه 4/2± 1/22 سال بود. متوسط امتیاز کیفیت زندگی در حیطه های سلامت جسمانی7/1± 7/13، سلامت روان 5/2 ± 1/13، روابط اجتماعی 7/2 ± 7/13و سلامت محیط 4/2 ± 7/12 بود. بر اساس نتایج حاصل از پرسشنامه بک حدود 30 درصد از دانشجویان مبتلا به افسردگی بودند. آزمونt-test نشان داد که ارتباط معکوس و معنی داری بین حیطه های کیفیت زندگی و ابتلا به افسردگی وجود دارد(05/0>P). همچنین در این مطالعه 2/97% از افراد کمتر از مقدار توصیه شده بر حسب هرم غذایی از سبزیجات، 2/60% از گروه گوشت ها و 8/37% از گروه میوه ها استفاده می کردند.
نتیجه گیری: با توجه به ارتباط بین کیفیت زندگی و سلامت روان، اقدامات مناسب جهت برنامه ریزی به منظور بهبود کیفیت زندگی دانشجویان و وضعیت سلامت آنان حائز اهمیت می باشد.
واژه های کلیدی : کیفیت زندگی، افسردگی، وضعیت تغذیه، دانشجویان
Quality of Life and its related factors on Kermanshah University of Medical Sciences girl students
Introduction: Health Students as young generation and because they are responsible an important role in future society, is important. This study was designed with the aim of assessing the quality of life and related factors on girl Students.
Materials & Methods: In this cross sectional study, questionnaires included Demographic questionnaire, Quality of life, Beck Depression and Food Frequency Questionnaire for assessment nutritional status among the participants were distributed and completed. The results of the questionnaires were analyzed using SPSS-16 and appropriate statistical tests.
Findings: Mean age of the 266 students participating was 22.1± 2.4. Average score of quality of life in Physical health domains were 13.7± 1.7, Mental health13.07± 2.5, Social relationships 13.7± 2.7 and environmental health 12.7± 2.4. Based on the results of the Beck depression questionnaire, about 30% of students were suffering from depression. The t-test showed that there was inverse relationship between quality of life and suffering from depression (P<0.05). In this study 97.2% of persons were used less than the amount recommended based on food pyramid of vegetables, 37.8% fruit and 60.2% meat.
Conclusion: According to relationship between mental health and quality of life are essential appropriate measures to improve quality of life, health status and nutritional status of students.
Key Words: Quality of Life, Depression, Nutrition Status, Students
ارتباط بین مولفههای اجتماعی سلامت با خوداظهاری انجام آزمایش اچ آی وی در زنان
شهاب رضائیان1، نادر اسماعیل نسب2
1-کارشناس ارشد اپیدمیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی همدان
2-دانشیار گروه پزشکی اجتماعی، دانشگاه علوم پزشکی کردستان
مقدمه و هدف: مولفههای اجتماعی سلامت فاکتورهای اجتماعی و فیزیکی هستند که روی رفتار سلامت انسانها تاثیر میگذارند. در ایران اطلاعات ناکافی در خصوص انجام تست اچآیوی وجود دارد. هدف این مطالعه ارتباط بین فاکتورهای اجتماعی روی خود اظهاری انجام آزمایش اچ آی وی در زنان میباشد.
مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی تحلیلی در سال 1391 در جمعیت زنان شهر سنندج انجام گرفت. با استفاده از پرسشنامه متغیرهای دموگرافیک همچون خود اظهاری انجام آزمایش اچ آی وی، سن، تحصیلات، محل انجام تست اچ آی وی، رضایت از درآمد ماهیانه، سابقه سوء مصرف مواد در همسر، وضعیت تاهل و شاغل بودن جمعآوری شد. متغیر وابسته خود اظهاری انجام تست اچآیوی بود. آنالیز آماری با نرم افزار STATA در سطح اطمینان 95٪ انجام شد و با استفاده از رگرسیون لجستیک نسبت شانس خام و تطبیق یافته گزارش گردید.
یافتهها: در مجموع 1051 پرسشنامه جمعآوری شد. (میزان مشارکت 5/87٪). میانگین سنی افراد 67/29 (01/7سال)، 49٪ سن کمتر از 28 سال، 2/39٪ افراد مجرد، 9/16٪ زنان باردار و 60٪ تحصیلات دانشگاهی نداشتند. در کل 1/32٪ خود اظهاری انجام تست اچ آی وی داشتند.
در آنالیز تک متغیره و چند متغیره بین متغیرهای سن، آگاهی از ایدز و اچآی، وضعیت اقتصادی، حاملگی، تحصیلات دانشگاهی، شاغل بودن و مدت اشتغال، میزان رضایت از خدمات بهداشتی و سوء مصرف مواد در همسر رابطه معنیداری با انجام آزمایش اچآیوی دیده شد (P<0.001 برای تمام مقایسهها).
نتیجهگیری: میزان خوداظهاری انجام تست اچ آی وی (32٪) در مقایسه با دیگر مطالعات جهانی کمتر است. بنابراین مداخلات جهت افزایش میزان انجام تست اچآیوی و افزایش آگاهی از خطر بیماری در ایران ضروری به نظر میرسد.
واژگان کلیدی: مولفههای اجتماعی، آزمایش اچ آی وی، زنان، خود اظهاری
Social determinants of health associated with self-reported HIV testing among women
Shahab Rezaeian: Department of Epidemiology & Biostatistics, School of Public Health, Hamadan University of Medical Sciences, Hamadan, Iran
Nader Esmailnasab: Department of Epidemiology & Biostatistics, School of Medicine, Kurdistan University of Medical Sciences, Kurdistan, Iran
Background: Social determinants of health are the social and physical factors including: income and income distribution, education, occupation status, food insecurity, housing, social exclusion, social safety net, health services, aboriginal status, gender, race and disability that can influence unhealthy or risky behavior. There is a lack of knowledge about HIV testing practices in Iran. The purpose of this pilot study is to evaluate the prevalence of self-reported HIV testing and its associated factors among women.
Methods: This cross-sectional study was conducted in Sanandaj city, located in the west of Iran, in 2012. Data were collected using self-administered questionnaire including demographics characteristics such as age, HIV testing, education level, place of HIV testing, marital and pregnancy status, household wealth, occupation and duration time of employment, rating of quality of health services, and substance use history in her husband and the main outcome variable was self-reported HIV testing. The univariate and multivariate logistic regression models using STATA software was used for data analysis.
Results: A total of 1200 women were interviewed during the study (Response rate=87.5%). The mean age was 29.67 years (SD: 7.01 years), 49% were aged 28 years or younger, 39.2% were single, 16.9% were pregnant and 60% did not have academic education. The proportion of women that were HIV-tested was, 32.1% (CI 95%: 29.2%, 35.0%).
HIV testing was associated with younger age, knowledge of HIV/AIDS, household wealth, pregnancy, academic education, occupation and duration time of occupation, rating of quality of health services and substance use history in her husband.
Conclusion: The self-reported HIV testing rate among our sample women is 32.1%, lower than the HIV testing rate in other studies. Therefore, interventions to expand HIV testing and increase awareness of HIV risk are urgently needed in Iran.
Keywords: HIV testing, Women, Social determinants of health, Iran
سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به مولتیپلاسکلروزیس
مریم دستورپور1، شهناز ریماز2، کاظم محمد3،زهرا رحیمی4، معصومه صادقی5، سیدرضا مجدزاده6
1-دانشجوی دکترای اپیدمیولوژی، گروه اپیدمیولوژی وآمار زیستی، دانشکده یبهداشت، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
2-دانشیار،گروهاپیدمیولوژیوآمارزیستی، دانشکده ی بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی، دانشگاه علوم پزشکی تهران
3-استاد، گروهاپیدمیولوژیوآمارزیستی، دانشکده ی بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی، دانشگاه علوم پزشکی تهران
4-دانشجوی کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی، گروه اپیدمیولوژی وآمارزیستی، دانشکده ی بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی، دانشگاه علوم پزشکی تهران
5-دانشجوی دکترای اپیدمیولوژی، گروه اپیدمیولوژی و آمار زیستی، دانشکده یبهداشت، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
6-دانشیار، گروه اپیدمیولوژی و آمارزیستی، دانشکده ی بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی، دانشگاه علوم پزشکی تهران
مقدمه و هدف: بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس به دلیل ناتوانایی های مرتبط با سلامتی، با محدودیت های جسمانی برای مشارکت اجتماعی فعالانه درجامعهروبرو هستند. کمبود مولفه های سرمایه اجتماعیدر افرادمبتلا به مولتیپل اسکلروزیس به دلیل عدم مشارکت، عضویت در گروه ها و انجمن هامنجر به کاهشکیفیت زندگیدراین افراد میگردد.هدف از این پژوهش تعیین ارتباط بین مولفه های سرمایه اجتماعی با کیفیت زندگی بیماران مبتلابهام اس مراجعه کننده به انجمن ام اس ایران(تهران) میباشد.
مواد و روش ها: این مطالعه مقطعی بر روی 172 بیمارمراجعه کننده به انجمن ام اس ایران (تهران) به مدت 10 ماه،طی نمونه گیری در دسترس و به صورت مصاحبه ای انجامشد. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل:پرسشنامه سرمایه اجتماعی بانک جهانی (SC-IQ ) و کیفیت زندگی بیماران مالتیپل اسکلروزیس(MSQOL-54) بود. داده ها با استفاده از نرمافزارSPSS(19) و با کارگیری آزمونهای توصیفی مانند میانگین،انحرافمعیارو هم چنین آنالیز رگرسیون تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: میانگین سنی بیماران 6/9±8/34 سال بود. تجزیه و تحلیل حیطه های شش گانه پرسشنامه سرمایه اجتماعی نشان داد که بیشترین نمره میانگین مربوط به حیطه عضویت درگروه هاو انجمن ها (3/15±3/63) و کمترین مربوط به حیطه میزان اعتماد اجتماعی (7/13±3/44) بود. در دو حیطه ترکیبی کیفیت زندگی میانگین نمره سلامت روحی- روانی(7/21±8/59) بیشتر از سلامت جسمی(5/17±2/58) بود. میانگین نمره کلی سرمایه اجتماعی شرکت کننده در پژوهش 8/7±5/52 بود. نتایج مدل رگرسیون نشان دادکه بین کیفیت زندگی با سرمایه اجتماعیا رتباط معنیدار و مثبت وجود دارد(001/0 >P).
بحث و نتیجه گیری: یافته ها حاکی از این است که افزایش سرمایه اجتماعی منجر به ارتقاء کیفیت زندگی این افراد و برعکس میشود. بنابراین افزایش مولفه های سرمایه اجتماعی این افراد، از یک سو می تواند موجب برخورداری جامعه از توانایی های آنها و از سوی دیگر نقش مهمی در سلامت جسمی و روحی و به تبع بهبود کیفیت زندگی آنان خواهد داشت.
واژه های کلیدی : سرمایه اجتماعی، کیفیت زندگی، مولتیپل اسکلروزیس
Social capital and the quality of life patients with multiple sclerosis
1Maryam Dastoorpour,2Shahnaz Rimaz,3Kazem Mohammad,4Zahra Rahimi,5Masoumeh Sadeghi,6Reza Majdzadeh
1-Phd Student in Epidemiology, Department of Epidemiology and Biostatistics, School of Public Health, Kerman University of Medical Sciences,Kerman/IRAN
2-AssociateProfessor of Epidemiology, Department of Epidemiology and Biostatistics, School of Public Health, Tehran University of Medical Sciences, Tehran/IRAN.
3-Professor of Biostatistics, Department of Epidemiology and Biostatistics, School of Public Health, Tehran University of Medical Sciences, Tehran/IRAN.
4-MSc inEpidemiology, Department of Epidemiology and Biostatistics, School of Public Health, Tehran University of Medical Sciences, Tehran/IRAN.
5-Phd Student in Epidemiology, Member of Research Center for Modeling in Health, Kerman University of Medical Sciences, Kerman/IRAN.
6-AssociateProfessor of Epidemiology, Department of Epidemiology and Biostatistics, School of Public Health, Tehran University of Medical Sciences, Tehran/IRAN.
Introduction and Objectives: Because of disability associated with health in patients with multiple sclerosis, they are facing with physical limitations for active community participation in society. Due to lack of social capital components in patients with multiple sclerosis in non-participation, non-membership in groups willlead toreduced quality of lifeinthesepatients. The aim of this study was to determine the relationship between social capital components of quality of life in patients with MS referred to the MS Society of Iran (Tehran).
Methods: This cross-sectional study was performed on 172 patients admitted to the MS Society of Iran (Tehran) for 10 months. The convenience samplings were obtained and data collection tools were questionnaires quality of life (MSQOL-54) and World Bank Social Capital (SC-IQ) and MS patients were also interviewed. Data analyzed was done using SPSS softwareversion 19 and also descriptive tests such as mean, standard deviation and multiple regression were used.
Results: The mean age of patients was 34/8 ± 9/6 years. Theanalysis of the six domains of social capital questionnaire showed that most of the mean scores within the membership of the groups and associations (63/3±15/3) had the lowest domain of social trust (44/3 ± 13/7) respectively. The combination of two domains of quality of life score like psychological - psychiatric (59/8 ± 21/7) was more than physical health (58/2 ± 17/5). The total mean score of participants in social capital research was 52/5 ± 7/8. Regression results showed that the quality of life associated with social capital has a positive significant relationshipe ( p<0.001).
Conclusions: The findings suggest that increasing social capital will lead to improved quality of life for these patients, and vice versa. Therefore, increasing the individual components of social capital, in one hand can lead to the society benefit of their capabilities and, on the other hand, the physical and mental health will improve patients quality of life consequently.
Key words: Social Capital , Quality of life, Multiple Sclerosis.
بررسی رابطه بین استفاده از شیر مادر، وزن کودک هنگام تولد، سن حاملگی به هفته، اضافه وزن مادر، تعداد مراقبت در دوران بارداری و سابقه سقط با مرگ و میر کودکان زیر 5 سال در استان (مطالعه موردی استان کهکیلویه وبویر احمد)
علیرضا عوض پور1، علی عدالتی2، کامبیز کریمزاده شیرازی3، محمد فراروئی4، ظفر پریسای5 ، فاطمه صادقی6
2Correspondent author email: alisq2008@yahoo.com
1-دانشجوی کارشناسی ارشد جمعیت شناسی دانشگاه آزاد دهاقان و کارشناس دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-استادیار، دانشگاه پیام نور-تهران-ایران- صندوق پستی3697- 19395
3-استادیار، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
4 –استادیار، مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
5-دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
6-دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: دسترسی ناکافی به خدمات بهداشتی و تغذیه، انجام کارهای سنگین در دوران مختلف زندگی (بارداری، شیردهی) عدم دسترسی به امکانات آموزشی و سایر موانعی که در حفظ سلامت زنان وجود دارد آنان را از نظر جسمی، اجتماعی و روانی برای رسیدن به حقوق مسلّم خود ناتوان کرده در نتیجه باعث مرگ و میر کودکان می شود که این عامل باعث اثرات محرب روحی و روانی بر فرد می شود. در میان نرخ های مرگ و میر، نرخ مرگ و میر کودکان از اهمیت ویژه ای برخوردار است و نمادی از توسعه می باشد. سلامت مادر و نوزاد دو جزء جدایی ناپذیر و وابسته به چگونگی شرایط اقتصادی اجتماعی جامعه، مسائل مربوط به ازدواج، کیفیت خدمات دوران بارداری و شرایط زندگی زنان است.
هدف: مقاله حاضر به بررسی رابطه بین استفاده از شیر مادر، وزن کودک هنگام تولد، سن حاملگی به هفته، اضافه وزن مادر، تعداد مراقبت در دوران بارداری و سابقه سقط با مرگ و میر کودکان زیر 5 سال در استان کهگیلویه و بویراحمد پرداخته است.
مواد و روش ها: نمونه مورد بررسی به روش مورد-شاهدی انتخاب شدند بدین صورت که ابتدا اطلاعات مرگ و میر کودکان جمع آوری شد و سپس از طریق نمونه گیری ساده 190 کودک انتخاب شدندو به ازای هر کودک فوت شده 2 کودک هم جنس که تاریخ تولد آنها نزدیک به کودک فوت شده در همان محل بود، به عنوان شاهد انتخاب شدند. در نهایت از مادران گروه مورد 186 نفر و گروه شاهد 372 نفر جمعاً 558 پرسشگری به عمل آمد. اطلاعات مورد نیاز به وسیله پرسشنامه محقق ساخته از پاسخگویان به دست آمد سپس بوسیله نرم افزار SPSS دادهای موجود مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج تحقیق گویای این است که بین متغیر های مستقل «استفاده از شیر مادر، وزن کودک هنگام تولد، سن حاملگی به هفته، اضافه وزن مادر، تعداد بار مراقبت در دوره بارداری، سابقه سقط، اختلاف معنا داری بین دو گروه مورد و شاهد مشاهده شد
بحث و نتیجه گیری: نتایج گویای این است که مراقبت های دوران دوران بارداری از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و توجه خانواده ها و برنامه ریزان به آن در پیشگیری از مرگ و میر کودکان نقش ویژه ای دارد.
واژگان کلیدی: مادر، دوران بارداری، مراقبت، مرگ و میر کودکان، کهکیلویه و بویر احمد
Study the relationship between the use of breastfeeding, birth weight, gestational age in weeks, maternal weight gain, number of prenatal care and the history of abortion with mortality children under 5 years (case study in Kohgiloyeh & Boyrahmad province)
Alireza Avazpour1, Ali Edalati2 , Kambiz Karimzade Shirazi3. Mohammad Fararooei4, Zafar parisay5, fatemeh Sadeqi6
[1] -The master student of Demography of dehaghan university and expert on yasuj medical science
- Assistant of Pyam Noor university –tehran-iran-postbox 19395-36972
- Assistant yasuj medical university3
- Assistant yasuj medical university4
-master of science in Epidemiology of yasuj medical university5
6 - expert of yasuj medical university
Correspondent author email: alisq2008@yahoo.com
Introduction: inadequate access to health services and nutrition, doing heavy works in different periods of life (pregnancy, breastfeeding) lack of access to educational opportunities and other obstacles that exist to protect women’s health. Terms of their physical, social and emotional disabilities to achieve their inalienable rights and thus this factor causes psychological destructive effects on a person. Among the mortality rates, infant mortality rates are of great importance and are a symbol of development. Health of both mother and baby are two impartible parts and depending on how socio-economic condition of society, the issues relating to marriage, the quality of pregnancy services.
Objective: This paper has examined the relationship between the use of breastfeeding, birth weight, gestational age in weeks, maternal weight gain, number of prenatal care and the history of abortion with mortality in under five years in Kohgiloyeh & Boyrahmad province.
Material and methods: The study samples were chosen by case and control method. Namely, in the beginning the child mortality data were collected and then 190 children were selected through simple sampling, and for each died child, two children of the same gender whose date of birth was near to died child at the same place were chosen for control group. Finally, 186 mothers of cases group and 372 of control, a total of 558 people were questioned. The necessity data were obtained by made researcher questionnaire. Afterward (then) the existing data were analyzed by spss software.
Results: The result indicate that the independent variable of use of breastfeeding, birth weight, gestational age in weeks, maternal weight gain, number of health care visits during pregnancy, abortion, significant difference between the two groups was observed.
Conclusion: The results indicate that to prenatal care has been of particular importance the attention of families and programmers has an important role for prevention of child mortality
Keywords: mother, pregnancy, care, child mortality, Kohgiloyeh & Boyrahmad
آیا مشاهده تلویزیون پرخاشگری کودکان را افزایش می دهد؟
محمد رضا نظری1، محمد صالح بین حاج حسن1، سعادت پرهیزکار2
1-دپارتمان ارتباطات ، دانشکده زبانهای مدرن وارتباطات ، دانشگاه پوترای مالزی، مالزی.
2-مرکزتحقیقات عوامل اجتماعی موثربرسلامت ، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: موضوع خشونت تلویزیونی و تأثیر آن بر رفتار مخاطبان، به ویژه کودکان ، یکی از بحث انگیزترین موضوع های اجتماعی پس از اختراع این رسانه است؛ چه، از آن زمان تا کنون هزاران پژوهش درباره تأثیر این رسانه بر مخاطبان انجام گرفته و نتایج گوناگونی از آنها به دست آمده است و اکثر قریب به اتفاق این مطالعات مبین تاثیر غیر قابل انکار تلویزیون بر رفتار کودکان است. مشاهده تلویزیون درسنین کودکی می تواند منجربه بروز اختلالات رفتاری همچون پرخاشگری گردد. ازآنجا که ارتباط بین مدت مشاهده برنامه های تلویزیونی وبروز رفتارهای خشن درکودکان دبستانی دراستان هرمزگان مورد بررسی قرارنگرفته است، هدف ازانجام این تحقیق بررسی تعیین ارتباط بین مشاهده برنامه های تلویزیونی ورفتارهای خشونت آمیزدرمیان کودکان دبستانی دراستان هرمزگان است.
مواد و روش ها: پژوهش حاضریک مطالعه مقطعی است که طی آن 110 کودک دبستانی(12-7 سال) دراستان هرمزگان مورد بررسی قرارگرفته وارتباط بین مدت مشاهده برنامه های تلویزیونی وبروز رفتارهای خشونت آمیزدرآنان مطالعه شد. برای بررسی خشونت ازپرسشنامه استاندارد Buss Perry استفاده شد.
یافته ها : نتایج حاکی ازآن بود که بین میزان مدت مشاهده برنامه های تلویزیونی ومیزان خشونت درکودکان ارتباط معنی دارمستقیم وجود داشت(p<0.05).علاوه برآن میزان پرخاشگری دانش آموزان به نوع ژانرفیلمهای تلویزیونی مورد علاقه آنها وابسته بود بطوریکه بیشترین میزان خشونت درکودکان علاقمند به ژانر اکشن مشاهده شد.
بحث و نتیجه گیری: نتایج این پژوهش حاکی ازارتباط بین خشونت کودکان وطول مدت مشاهده تلویزیون ونیزمحتوای برنامه های تلویزیونی است. لذا پیشنهاد می شود که والدین نه تنها طول مدت تماشای تلویزیون کودکان رامحدود کنند بلکه برمحتوای برنامه های مشاهده شده توسط آنان نظارت مستقیم داشته باشند تا از بروزرفتارهای غیراجتماعی در آنان تا حد امکان جلوگیری شود.
واژه های کلیدی : تلویزیون ، خشونت ، کودکان ،مدت مشاهده ، هرمزگان
Does Viewing Television Increase Aggression Among Children?
Mohammad Reza Nazari¹, Md Salleh Bin Hj Hassan¹, Saadat Parhizkar2
1-Department of Communication, Faculty of Modern Languages and Communication, University
Putra Malaysia, Malaysia.
2- Social Determinants of Health Research Center, Yasuj University of Medical Sciences (YUMS), Yasuj, Iran
Introduction: Children and adolescents are particularly vulnerable to the messages conveyed through television, which influence their perceptions and behaviours. Television watching at a young age may be a set-up for behavioral problems later on. The accessibility of electronic media and increased quantity of customer consumption provides investigators with a suitable chance to conduct further research on how media affects adolescents’ behaviour. The relationship between television exposure and students’ aggression behavior has not been studied extensively in elementary students residing in Hormozgan province. The purpose of this work was to test the relative effects of television exposure on aggression behaviour among elementary students in Hormozgan.
Methods and Materials: A cross-sectional survey was conducted on primary school students (grades 1-5) in Hormozgan province that located in the South of Iran beside of Persian Gulf. The primary outcomes were included children’s daily television exposure, availability of other modern media, favourite television program and genre, and the amount of leisure time which fill up with television. The main outcome was self-report of aggression level using Buss- Perry standard questionnaire. The linear regression and correlation analysis were used to test the effects of each variable. There were 110 students who participated in the study.
Finding: The amount of exposure to television programs was significantly and positively associated with aggressive behaviours among primary school students (p<0.05). In addition, students’ aggression was positively associated with watching movies with action genre (p<0.05). Furthermore students’ leisure time filling with television was moderately correlated with their aggression level.
Conclusion: The findings suggested that young children’s aggressive behaviours may be related to their frequent exposure to television programs and its violent contents. The findings in this study added support to the recommendation that parents of young children limit not only the amount but also the content of their child’s media exposure.
Key Words: Aggressive Behavior; Hormozgan; Primary school; Students; Television viewing
مطالعه الگوهای رفتاری عابران پیاده شهر کرمان در عبور از خیابان: رویکرد کمی و کیفی
علیرضا رزاقی1، فرزانه ذوالعلی2
1-مرکز تحقیقات منطقهای اچ آی وی هاب، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
2-مرکز تحقیقات منطقهای اچ آی وی هاب، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
مقدمه و هدف: تصادفات ترافیکی در بین عابران پیاده از مسائل مهم در دنیا به ویژه در کشورهای در حال توسعه میباشد. بیشترین میزان تصادفات مربوط به عابران پیاده در هنگام عبور از خیابان رخ میدهد. در این مطالعه از دو رویکرد کمی و کیفی جهت بررسی رفتارهای پرخطر عابران در هنگام گذر از خیابان استفاده شد.
مواد و روشها: این مطالعه از دو رویکرد کمی و کیفی تشکیل شده است. در رویکرد کمی، رفتار 403 نفر از عابران پیاده توسط مشاهدهگر در 4 چهارراه اصلی شهر و یک میدان که مجهز به پل عابر پیاده از نوع پلکانی و برقی بوده، مورد بررسی قرار گرفت. همچنین در رویکرد کیفی از طریق مصاحبه، دلایل استفاده و عدم استفاده عابران از پل عابر پیاده، مورد مطالعه قرار گرفت.
یافتهها: یافتههای مطالعه در دو بخش، شامل رویکرد کمی و رویکرد کیفی نشان داده شد. در آنالیز رویکرد کمی،تنها 6/53% از عابران از خطوط عابر پیاده عبور میکردند و 67% از عابران بدون توجه به چراغ راهنمایی اقدام به عبور از خیابان میکردند. در طی عبور از خیابان، 1/22% از عابران اقدام به دویدن از خیابان میکردند و 4/48% از آنان نیز به دلایل مختلف دچار حواسپرتی بودند.
در رویکرد کیفی مطالعه نیز، دلایل عابرانی که از پل عابر استفاده کرده بودند در 3 تم اصلی شامل: ایمنی خودشان، وظیفه اجتماعی عابر در جهت کمک به کاهش تصادفات، و وجود نرده در خیابان طبقه بندی شد. همچنین در بین عابرانی که از پل عابر استفاده نکرده بودند، دلایل عدم استفاده در دو بخش فردی و بخش مربوط به عوامل مرتبط با پلهها و پلهای عابر طبقه بندی گردید.
نتیجهگیری: رفتارهای برخی از عابران در هنگام عبور از خیابان پرخطر است. برنامهریزیهای مناسب در این زمینه میتواند سبب کاهش خطرات و آسیبها در بین عابران پیاده گردد.
کلیدواژه: عابران پیاده، رفتار، تصادفات ترافیکی
The Study of Pedestrians Behaviors in Crossing the Street: A Mixed-Method Study
Authors:, Alireza Razzaghi1, Farzaneh Zolala2
1- MSc student in Epidemiology, Regional Knowledge Hub for HIV/AIDS Surveillance, Kerman University of Medical Sciences, Kerman, Iran.
2-Regional Knowledge for HIV/AIDS Surveillance, Kerman University of Medical Sciences, Kerman, Iran.
Introduction:Traffic accidents involving pedestrians have become a major concern particularly in developing countries. Most accidents and crashes occur when crossing pedestrians from the street. We used Mixed-Method study to ascertain the risky behaviors of pedestrians when crossing the street which may contribute to occurrence of accidents and crashes in Kerman, Iran.
Method: A Mixed-Method design including quantitative and qualitative approach was used to assessing the pedestrians behavior in crossing the street in the four main intersection and one square. In quantitative approach of study, 403 pedestrian were observed when crossing the street. The pedestrians behavior was marked by observer who stood in inconspicuous manner.
Moreover, qualitative interview method was used to obtain depth understanding and improve the interpretation of pedestrian reasons in using or non-using of escalator or bridges for safety crossing.
Results: The results of the study are presented in two part including quantitative and qualitative approach. In quantitative analysis, only 53.6% of pedestrians crossing in marked lines and 67% of pedestrians went directly to the street without attention to traffic light. In during the crossing, 22.1% of pedestrians ran and 48.4% of them had distracter.
In qualitative approach, three main themes emerged in interviewing with pedestrians who use bridges for crossing: the own-safety, duty of pedestrians in order to help on reduce the risk of traffic and existence of fence in street which make it difficult to passing.
Also, among those who had crossed the street without using the bridges, responses were categorized in tow themes: first, factors related to escalators and the other one; factors related to individuals.
Discussion: Some pedestrians behave unsafe when they cross the street. Therefore, it is crucial to be considered appropriate policy to reduce the risk of injury among pedestrians.
Keywords: pedestrians, behavior, accidental traffic
تاثیر مداخله آموزشی بر ارتقاء حمایت اجتماعی در افراد معتاد به شیشه و غیر معتاد به شیشه
افسانه قاسمی1، مریم دستورپور2، عباس رحیمی فروشانی3، محمد حسین تقدیسی4، محمد اسحاق افکاری5، فرانک قاسمی6، گیتی طاهری7، فاطمه فلاحتی8
1-دانشجوی دکتری آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت، گروه آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت، دانشکده ی بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی، دانشگاه علوم پزشکی تهران
2-دانشجوی دکترای اپیدمیولوژی، گروه اپیدمیولوژی و آمار زیستی، دانشکده ی بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
3-دانشیار، گروه اپیدمیولوژی و آمار زیستی، دانشکده ی بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی، دانشگاه علوم پزشکی تهران
4-دانشیار، گروه آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت، دانشکده ی بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی، دانشگاه علوم پزشکی تهران
5-استادیار، گروه آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت، دانشکده ی بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی، دانشگاه علوم پزشکی تهران
6-متخصص داخلی، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
7-کارشناس ارشد آموزش بهداشت، گروه آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت، دانشکده ی بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی، دانشگاه علوم پزشکی تهران
8-دانشجوی کارشناسی ارشد انفورماتیک پزشکی، گروه انفورماتیک پزشکی، دانشکده فناوری های نوین پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی تهران
مقدمه و هدف: درصد بسیاری از توجه ما در رابطه با سوء مصرف مواد صرفاً به درمان دارویی معتادین معطوف شده است، در صورتی که به جنبه های حمایتی و اجتماعی که تاثیر بسزایی بر ابعاد سلامت جسمانی و روحی-روانی دارد، کمتر توجه شده است. چنانچه حمایت اجتماعی قدرتمند و موثر افراد خانواده و دوستان جهت پرهیز از سوء مصرف مواد و ماندگاری افراد در دوران ترک موفقیت زیادی را برای افراد معتاد فراهم می کند. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر مداخله آمورزشی بر ارتقاء حمایت اجتماعی در افراد معتاد به شیشه و غیر معتاد به شیشه انجام شد.
مواد و روش ها: این پژوهش یک مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده بود. نمونه های پژوهش شامل: 1- گروه آزمون اول: 95 فرد معتاد به شیشه تحت درمان، 2- گروه آزمون دوم: 95 فرد غیر معتاد از اعضای خانواده معتادان، 3- گروه کنترل: 95 فرد معتاد به شیشه تحت درمان بود که به شیوه نمونه گیری تصادفی از بین مراجعین به انیستیتو بهداشت روان دانشگاه علوم پزشکی تهران انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس حمایت اجتماعی درک شده کانتی و همکاران استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار (16) SPSSو با کارگیری آزمونهای توصیفی مانند میانگین و انحراف معیار و تحلیلی از جمله آنالیز واریانس یکطرفه و کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که میانگین نمرات حمایت اجتماعی فرد خاص مانند همسر، دوستان و خانواده فرد معتاد بعد از مداخله آموزشی بر حسب سه گروه تحت مطالعه، سطح تحصیلات، گروههای سنی و جنسیت تغییر معنی داری داشت(001/0 p<)، به عبارتی دیگر بعد از مداخله آموزشی میانگین نمرات حیطه های حمایت اجتماعی درک شده بر حسب گروههای تحت مطالعه و عوامل دموگرافیک تغییر آماری معنی داری نشان داد.
بحث و نتیجه گیری : نهایتا مطالعه نشان داد که برنامه های آموزشی بر سطح حمایت اجتماعی افراد معتاد تحت سم زدایی از شیشه تأثیر مثبت دارد و حمایت اجتماعی درک شده از ناحیه خانواده همسر و خانواده فرد معتاد امید به زندگی را در آنها افزایش داده و تحمل آنها را در برابر مسایل سخت و ناگوار زندگی بالا برده و میتواند از بازگشت مجدد به مواد پیشگیری کند.
واژه های کلیدی: اعتیاد، شیشه، حمایت اجتماعی
The Effect of Education intervention on promoting Social suport of Methamphetamine Addict and Non-Addicts
1Afsaneh Ghasemi, 2Maryam Dastoorpour,3Abass Rahimi Foroshani, 4Mohammad HosseinTaghdisi, 5Mohammad Eshagh Afkari ,6Faranak Ghasemi, 7 Gity Tahri, 8Fatemeh Falahti.
1- PhD Candidate in Health Education, Dept. of Health Education and promotion, School of Public Health, Tehran University of Medical Sciences, Tehran, Iran.
2 - PhD Candidate in Epidemiology, Dept. of Epidemiology and Biostatistics, School of Public Health, Kerman University of Medical Sciences,Kerman, Iran.
3- Associate Professor ,Dept. of Epidemiology and Biostatistics, School of Public Health, Tehran University of Medical Sciences, Tehran, Iran.
4- Associate Professor, Dept. of Education and promotion, School of Public Health, Tehran University of Medical Sciences, Tehran, Iran.
5- Assistant Professor, Dept. of Education and promotion, School of Public Health, Tehran University of Medical Sciences, Tehran, Iran.
6- Specialist in internal medicine, Shiraz University of Medical Sciences,Shiraz/IRAN.
7- MSc in Health Education, Dept. of Education and promotion, School of Public Health, Tehran University of Medical Sciences, Tehran, Iran.
8- MSc in Medical Informatics, Dept. of Medical Informatics, School of Advanced Technoligies in Medicine, Tehran University of Medical Sciences, Tehran, Iran.
Introduction and Objectives: High percent of our attention in connection with substance abuse is focused on medication therapy of addicts, while there has been little attention to social and supportive features that is related to Physical and Mental Health. So that High and effective social support of family members and friends supply a great achievement in avoidance from substance abuse and Sustainability Addicts during the leaving substance abuse. So, The aim of the present study was to determine the Effect of Education intervention on promoting Social suport of Methamphetamine Addict and Non-Addicts. Alpha
Methods: This study was a randomized control Trial. There were three groups in current study as followed: 1) 95 undertreated Methamphetamine addicted individuals as one intervention group,2) 95 persons which have an addict in their family as second intervention group and 3) 95 undertreated Methamphetamine addicted as control group. Type of sampling was random among referees to Institute of Mental Health affiliated to Tehran University of Medical Sciences. Data collection tools was Recognized social support questionnaire from Canti et al. Data analyzed was done using SPSS software version 16 and also descriptive tests such as mean, standard deviation and One-Way ANOVA and covariate were used.
Results: The Results of this study showed that the mean scores of social support of a specific person such as wife, friends and family of addicts after intervention According to three groups studied, age groups, gender and level of education were statistically significant ( p<0.001). In other words, after the intervention, the mean scores of perceived social support according to groups studied and the Demographic characteristics showed statistically significant changes.
Conclusion: Finally,The study showed that Health training programs on social support play a positive role among methamphetamine addicts and the Recognize social support from wife and family of the addict increases thire life expectancy and tolerance against difficult problems in their life and can prevents relapse.
Keywords: Addiction, Methamphetamine, Social support
ارتباط بین زایمان به روش سزارین و افسردگی پس از زایمان
مریم شکیبا1، سیده بهاره کامرانپور2
1-دانشجوی دکترای تخصصی اپیدمیولوژی ، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
2-دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت
مقدمه و هدف: در مطالعات اخیر ارتباط بین افسردگی پس از زایمان و نوع زایمان به ویژه زایمان سزارین مطرح گردیده است. با توجه به تناقض یافته های موجود، مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط بین زایمان سزارین و افسردگی پس از زایمان انجام شد.
مواد و روش ها: این مطالعه هم گروهی در سال 1389 بر روی 310 زن مراجعه کننده به بیمارستان رسول اکرم (ص) شهرستان رشت انجام شد. جهت بررسی افسردگی پس از زایمان در دو گروه زایمان سزارین (156 مورد) و زایمان طبیعی (154 مورد) از پرسشنامه ادینبورگ استفاده شد. این پرسشنامه ها ابتدا در سه ماهه سوم بارداری تکمیل و افراد در صورت کسب نمره بالاتر از 12 از مطالعه خارج شدند. سپس 6 هفته پس از زایمان پرسشنامه ها مجدداً تکمیل شده و همراه با سایر اطلاعات زمینه ای تحت تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 16) قرار گرفتند.
یافته ها: فراوانی افسردگی پس از زایمان در گروه زایمان طبیعی 2/5% و در گروه زایمان سزارین 7/7% به دست آمد که این اختلاف از نظر آماری معنی دار نبود (37/0=p). پس از کنترل متغیرهای سابقه سقط، سابقه سندرم پیش از قاعدگی و سن و با استفاده از آزمون رگرسیون لوجستیک، شانس افسردگی پس از زایمان در گروه سزارین 53/2 برابر زایمان طبیعی بدست آمد. (95%CI: 0.93-6.88, p=0.07). بین سابقه سندرم پیش از قاعدگی با افسردگی پس از زایمان ارتباط آماری معنی داری وجود داشت.
(OR=4.36, 95%CI : 1.48-12.83, p=0.008)
نتیجه گیری: در مطالعه حاضر بین نوع زایمان و افسردگی پس از زایمان ارتباط معنی داری مشاهده نشد.
واژه های کلیدی: افسردگی پس از زایمان، زایمان سزارین، زایمان طبیعی
Cesarean section and post partum depression
Maryam Shakiba1, Seyedeh Bahare Kamranpour2
1-PhD student of epidemiology, Shahid Beheshti university of medical science, Tehran, Iran
2-MSc of midwifery, Azad University, Rasht, Iran
Introduction: Some previous studies have indicated that mode of
delivery especially cesarean section might be as a risk factor for post partum
depression. This study aimed to determine the relationship between cesarean
section and post partum depression.
Methods: This cohort study was conducted on 310 women referring for
delivery to Rasool Akram hospital of Rasht in 2010. Post partum depression was
determined in cesarean group (156 cases) and vaginal delivery group (154 cases)
using Edinburg standard questionnaire. The women diagnosed with depressive mode
at third trimester based on Edinburg score more than 12 were excluded. The questionnaires
were completed again, 6 weeks after delivery. Other information were also
completed and analyzed in two groups using SPSS software version 16.
Results: The frequency of post partum depression was 5.2% in vaginal
delivery and 7.7% in cesarean group and difference was not statistically
significant (p=0.37). After controlling age, history of PMS and abortion, the
odds ratio of post partum depression was 2.53 in cesarean group compared to
vaginal delivery group (95% CI=0.93-6.88, p=0.07). Only history of PMS was
significantly related to post partum depression (OR=4.36, 95% CI: 1.48-12.83,
p=0.008).
Conclusion: This study revealed that cesarean section is not
significantly related to post partum depression.
Key words: cesarean section, post partum depression, vaginal delivery
تحلیل خودکشی ناشی از اختلالات روانی در استان ایلام طی سال های 1372تا1388
کورش سایه میری2و1، مهران بابانژاد3، علی خورشیدی2
1-گروه آمار زیستی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی ایلام
2-گروه اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی ایلام
3-مرکز تحقیقات پیشگیری از آسیب های روانی- اجتماعی استان ایلام
4-گروه اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی ایلام
مقدمه و هدف: یکی از مهمترین عوامل اقدام به خودکشی اختلالات روانی می باشد، به طوری که طبق گزارش سازمان جهانی بهداشت، بیش از 90 درصد قربانیان خودکشی در هنگام مرگ از یک اختلال روانی رنج می برند. مطالعه حاضر با هدف تحلیل خودکشی ناشی از اختلالات روانی در استان ایلام انجام گرفت.
مواد و روش ها : مطالعه حاضر از نوع مقطعی بود و حجم نمونه شامل تمام داده های نظام جاری ثبت موارد خودکشی و ثبت مرگ استان ایلام طی سال های 1372 تا 1388 بود که به روش سرشماری بررسی شد. به منظور بررسی ارتباط علل روانی خودکشی با سایرمتغیرها از آزمون کای دو و جهت برآورد خطر خودکشی ناشی از اختلالات روانی از رگرسیون لجستیکچند متغیره استفاده گردید.
یافته ها: میانگین سنی 5188 مورد خودکشی ثبت شده8/9 ± 8/24 سال بود که 9/57 درصد زن بودند. بیشترین فراوانی علل روانی خودکشی مربوط به جنس مرد (3/29%)،گروه سنی بالای 30 سال(2/33%)، خودکشی ناموفق (3/28%)، سال 1375(44%) و دهه هفتاد وقوع خودکشی( 3/30%) بود (05/0>p). همچنین افراد بی سواد )3/30%(، مجرد ) 9/27%(، فروردین ماه) 7/31%( و فصل بهار )8/28%( دارای بیشترین فراوانی بودند، اما از نظر آماری تفاوت آنها با سایر گروه ها و ماه ها معنی دار نبود (05/0<p). خطرخودکشی به دلیل عوامل روانی برای جنس زن (96/0-75/0 CI=و85/0= OR)، سال 1375(26/3-79/1 CI=و42/2 = OR)، خودکشی موفق(93/0-67/0 CI=و79/0 = OR) و گروه سنی29-25 سال (03/1-69/0 CI=و 84/0 = OR) بود (05/0>p).
بحث و نتیجه گیری: به طورکلی مردان بیشتر از زنان بدلیل مشکلات روانی خودکشی می کردند. با افزایش سن و به خصوص سنین بالای 30 سال اقدام به خودکشی ناشی از اختلالات روانی افزایش یافته است. آموزش بهداشت روانی در استان ایلام با تاکید بر مردان جوان توصیه می گردد.
واژه های کلیدی: خودکشی، اختلالات روانی، ایلام
Suicide due to mental disorders in Ilam province 1993-2009
Kourosh Sayehmiri1, 4, Mehran Babanejad2,3, Ali Khorshidi 4
1-Dept of Biostatistics, Faculty of Medicine, Ilam University of Medical Sciences, Ilam, Iran , Kourosh Sayehmiri
2-Epidemiology Department, Faculty of Health, Ilam University of Medical Sciences, Ilam, Iran
3-Students Research Committee, Ilam University of Medical Sciences, Ilam, Iran
4-Prevention of Psychosocial Injuries, Research Center, Ilam, Iran
Introduction & Objective: Mental disorders are one of the most important factors for suicide. W.H.O has stated that more than 90% of suicide victims suffer from a mental disorder at the time of death. The present study aimed to investigate suicide due to mental disorders in Ilam province.
Material & Methods: In a cross-sectional study, data of suicide attempted in Ilam province during the period of 1993 to 2009 were recruited. To investigate relationship between suicides due to mental problems with other variables and estimate the risk of suicide logistic regression models was used.
Findings: Mean age was 24.8 ± 9.8 years and 57.9% were female. In general, the highest frequency of suicides due to mental disorders was observed in male (29.3%), upper than 30 years age group (33.2%), attempted suicide (28.3%), in 1996(44%) and in1990s (30.3%), significantly. In addition, there was not any significant relationship for illiterate peoples (30.3%), singles (27.9%), March (31.7%) and spring (28.8%) had the highest values but not significantly. The risk of psychiatric suicide was estimated for females (OR=0.85, CI=0.75-0.96), in 1996 (OR=2.42, CI= 1.79-3.26), completed suicide (OR=0.79, CI= 0.67-0.93) and 25 to 29 years age group (OR=0.84, 0.69-1.03).
Conclusions: In general, suicide due to mental problems in males was higher than females. This type of suicide has increased by increasing age in particular in above 30 years. Health education focusing on younger males is recommended.
Key words: suicide, mental disorders, Ilam
بررسی رابطه امنیت اجتماعی و سلامت عمومی دانشجویان دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی کرمان در سال 1391
ویکتوریا مومن آبادی1، محبت محسنی1، نرگس خانجانی2، سمیه علیزاده1
1-مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، پژوهشکده آینده پژوهی در سلامت، دانشگاه علوم پزشکی کرمان، ایران
2-گروه آمار و اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
مقدمه و هدف: امنیت اجتماعی از مفاهیم کلیدی علوم اجتماعی است که سلامت عمومی افراد جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد. احساس امنیت به عنوان یک پدیده ی روانشناختی و اجتماعی تحت تاثیر تجربه های مستقیم و غیر مستقیم افراد از شرایط متفاوت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است که انسانها برای داشتن یک زندگی سالم و ادامه روابط اجتماعی خود به آن نیاز دارند. هدف کلی این پژوهش بررسی رابطه ی بین احساس امنیت اجتماعی و سلامت عمومی در دانشجویان به عنوان بخش مهمی از جمعیت می باشد.
روش کار: پژوهش حاضر مطالعه ای توصیفی- تحلیلی است. جامعه ی آماری این پژوهش را دانشجویان دانشکده ی بهداشت دانشگاه علوم پزشکی کرمان در محدوده ی سنی 45-18درسال 1391 تشکیل میدهند. در این مطالعه 284 نفر از دانشجویان دختر و پسر داوطلبانه وارد مطالعه شدند. برای جمع آوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه ی امنیت اجتماعی و سلامت عمومی (GHQ) استفاده شد و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از SPSS20، و شاخص های آمار توصیفی و تحلیلی نظیر t-test، ANOVA و آزمون ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.
یافته ها: نتایج بیانگر این است که بین احساس امنیت اجتماعی و سلامت عمومی رابطه معنی داری وجود دارد (001/0>p ,231/0 (r=یعنی هر چه احساس امنیت اجتماعی بالاتر میرود میزان سلامت عمومی بیشتر می شود. همچنین سن بالاتر ( 002/0=P)، جنس مرد ( 002/0P=)، درآمد بیشتر ( 001/0P= )، رشته ی تحصیلی دانشجویان (031/0P= ) و منزل مسکونی سازمانی ( 022/0P= ) با احساس امنیت اجتماعی همبستگی معنی داری داشتند.
بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که بعضی از گروه های مورد مطالعه احساس امنیت کمتری دارند و لازم است علل این احساس امنیت کمتر مورد بررسی و کاوش قرار گیرد. همچنین ممکن است فاکتورهای دیگری بر روی امنیت اثر داشته باشند که در این مطالعه بررسی نشده اند و باید در مطالعات دیگر بررسی شوند.
واژگان کلیدی: امنیت اجتماعی، سلامت عمومی، دانشجویان
The relation between Social Security and General Health in students of the Faculty of Health at Kerman Medical University in 2012
Momenabadi V1, Mohseni M1 *(Ph.D.), Khanjani N2 (Ph.D.), Alizadeh S1
1-Social Determinants of Health Research Center, Institute of Futures Studies in Health, Kerman University of Medical Sciences, Kerman, Iran.
2-Department of Epidemiology and Biostatistics, Faculty of Public Health, Kerman Medical University, Kerman, Iran.
Introduction: Social security is one of the key factors in social sciences and can affect the general health of people. Feeling secure as a social and psychological phenomenon is determined by people's direct and indirect experiences of different social, economical and cultural situations; in which people need for a sound life and social relationships. The aim of this study was to evaluate the relation between social security and general health of the students who make an important part of the population.
Methods: This was a cross-sectional descriptive and analytical study. The sample was selected from the students at the School of Public Health, Kerman Medical University who were in the range of 18 to 45 years old in 2012. In this study, 284 students volunteered to participate. Social Security and the general health (GHQ-28) questionnaires were used to collect the data. Descriptive and analytical data analysis was performed using SPSS20 and by t-test, ANOVA and pearson's correlation coefficient.
Results: The results showed that there is a significant and direct relationship between social security and general health (r=0.231, p<0.001). It seems as feeling of social security increases, general health increases as well. Higher age (P=0.002), male gender (P=0.002), more income (P=0.001), field of study (P=0.031), and type of residing home (P=0.002) were significantly associated with the feeling of social security.
Conclusion: The result showed that some of our study groups feel less secure and the reasons for this insecurity have to be investigated. There also may be other factors affecting feeling security which haven’t been studied and has to be discovered in the future studies.
Key words: Social Security, General Health, University Students
بررسی میزان استفاده از کمربند ایمنی و عوامل مؤثر بر آن در جمعیت 15 تا 44 سال شهرکرمان، 1391
مرتضی اکبری1، امیررضا نبی پور1، مریم حسام پور2، نرگس خانجانی3
1-دانشجوی کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
2-دانشجوی کارشناسی ارشد آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت، دانشکده بهداشت و تغذیه، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
3-استادیار اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
مقدمه و هدف: بیش از 50% مرگ های ناشی از این حوادث جاده ای در گروه سنی 44-15ساله که گروه جوان و فعال جامعه هستند، اتفاق می افتد. یکی از راههای مؤثر در کاهش تلفات ناشی از حوادث جاده ای، استفاده از کمربند ایمنی است که 25 تا 67 درصد مرگ و میرهای ناشی از این حوادث را کاهش می دهد. در مطالعه حاضر، میزان استفاده از کمربند ایمنی و عوامل مؤثر برآن در جمعیت 44- 15 سال شهر کرمان بررسی گردیده است.
مواد و روش ها: این مطالعه مقطعی و از نوع توصیفی- تحلیلی است که درسال 1391 و بر روی 506 نفر از مراجعین 15تا 44 ساله به تنها مرکز مشاوره قبل از ازدواج در شهرکرمان انجام شد. نمونه گیری به روش آسان انجام گردید و داده ها به کمک نرم افزار16SPSS و با آزمون آماری رگرسیون لجستیک تحلیل گردید.
یافته ها: میزان استفاده همیشگی از کمربند ایمنی در این مطالعه 4/54 درصد برآورد گردید. فقط 8/33 درصد از شرکت کنندگان از صندلی ایمنی مخصوص کودکان استفاده می کردند. میزان استفاده از کمربند ایمنی در افرادی که دارای وسیله شخصی بودند، به طور معنی داری بیشتر از افرادی بود که فاقد وسیله شخصی بودند. مجرد ها نسبت به متأهلین به طور معنی داری کمتر از کمربند ایمنی استفاده می کردند.
شرکت کنندگان مهمترین دلیل استفاده از کمربند ایمنی را حفظ سلامتی وکاهش آسیب (1/67%) و مهمترین دلیل عدم استفاده از آن را فراموش کردن به دلیل مشغله زیاد (6/34%) و احساس محدودیت وکاهش آزادی عمل ( 7/31%) برشمردند.
بحث و نتیجه گیری: با وجود آمار بالای تصادفات و مرگ و میر در کشور و با گذشت چندین سال از شروع طرح اجباری کردن استفاده از کمربند ایمنی در کشور ، هنوز میزان استفاده از آن در جامعه و مخصوصاً جمعیت جوان (که سهم عمده ای از جمعیت کشور را تشکیل می دهد)، نسبت به بسیاری از کشور های دنیا پایین تر است ، و این نکته، ضرورت فرهنگ سازی و اطلاع رسانی هر چه بیشتر در این زمینه را متذکر می سازد.
واژه های کلیدی: کمربند ایمنی، عوامل مؤثر، کرمان
The rate of safety belt use and its associated factors in 15 to 44 year olds of Kerman in 2012
Morteza Akbari1 , Amir Reza Nabipour1 , Maryam Hesampour2 , Narges Khanjani3.
1- Master Student, Department of Epidemiology and Biostatistics, Faculty of Public Health, Kerman University of Medical Sciences
2- Master Student, Department of Health Education and Promotion, Faculty of Health and Nutrition , Shiraz University of Medical Sciences.
3-Assistant Professor, Department of Epidemiology and Biostatistics, Faculty of Public Health, Kerman University of Medical Sciences
Introduction:More than %50 of deaths from road traffic accidents occurs in the 15 to 44 year old which are the young and active group of the society. One of the effective ways in decreasing road accidents is using safety belts which decrease 25 to 67 % of mortality from accidents. In this study the rate of seat belt use and its associated factors have been estimated in the 15 to 44 year olds of Kerman.
Methods: This study was a cross-sectional descriptive and analytical study performed in 2012 and on 506, 15 to 44 year old people visiting the pre-marriage consulting center in Kerman. Sampling was done by convenient sampling. Data was analyzed by SPSS 16 and by using logistic regression.
Results: The rate of seat belt use was estimated to be %54.4. Only 33.8% of the participants used children’s car restraints. People who owned private vehicles used safety belts more than non owners. Single participants used safety belts significantly less than married individuals.
Participants claimed that their own safety and preventing injury was the most important reason (67.1%) for using safety belts and forgetting due to mind occupation (34.6%) and feeling confined and less free (31.7%) were the most important reasons for not using safety belts.
Conclusion: Despite the high incidence of road accidents in Iran and despite years passed the first compulsory safety belt regulation , still the rate of safety belt use among the society and especially the youth (which are a high percent of the population) is lower that other countries. These results emphasize the importance of more knowledge improvement and education in this regard.
Keywords: Safety Belt, factors, Kerman
بررسی شیوع عوارض ریوی و سیلیکوزیس در سنگتراشان شهرستان کرمان
احد اشرفی عسگر آباد1، میترا ثمره فکری2، نرگس خانجانی3، محمد رضا قطبی4
1-ارشد اپیدمیولوژی، گروه آمار و اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
2-استادیار، گروه پزشکی داخلی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
3-استادیار اپیدمیولوژی، گروه اپیدمیولوژی و آمار، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
4-استادیار بهداشت حرفه ای، گروه بهداشت حرفه ای، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
مقدمه و هدف: مواجهه با ذرات گرد وغبار قابل استنشاق و ذرات حاوی گرد و غبارسیلیس در محیط کار می تواند باعث بوجود آمدن برخی بیماریهای ریوی همچون سیلیکوزیس، سرطان ریه، سل ریوی و سایر اثرات مضر سلامتی گردد مطالعه حاضر با هدف پی بردن به شیوع عوارض ریوی و سیلیکوزیس، عوامل مرتبط آن در سنگتراشان شهرستان کرمان انجام گرفت.
مواد و روش ها: این مطالعه یک مطالعه مقطعی توصیفی- تحلیلی بوده که درآن67 کارگر مواجهه یافته با گرد وغبار سنگتراشی و 67 کارگر فاقد مواجهه که از نظر متغییرهای اجتماعی و اقتصادی و دموگرافیک شرایط یکسانی داشتند مورد مطالعه قرار گرفتند و برای آنان پرسشنامه استاندارد علائم تنفسی و پرسشنامه مواجهه طراحی شده، تکمیل گردید و از آنان رادیوگرافی و تست عملکرد ریه بعمل آمد. میانگین مواجهه تجمعی سالیانه با گرد و غبار نیز برای افراد مواجهه یافته نیز محاسبه گردید. پیامد های مختلف بین گروه مواجهه یافته و مواجهه نیافته و بین زیر گروههای مواجهه یافته مقایسه شد.
یافته ها: وضعیت کارگاههای سنگتراشی در کرمان نامطلوب و میانگین مواجهه تجمعی سالیانه با گرد و غبار سیلیس8/3 میلی گرم برمتر مکعب بود که از حد مجاز بالاتر می باشد. علائمی نظیر سرفه منظم، تنگی نفس، ویزینگ، خلط، آبریزش از بینی و سینوزیت، سردرد و کاهش بویایی در گروه مواجهه یافته شیوع بیشتری داشت (05/0>p). کلیشه های رادیوگرافی افراد مواجهه یافته وجود برخی علائم واختلالات را نشان داد. برخی پارامترهای عملکرد ریه نیز دراین دراین گروه کاهش یافته بود (05/0>p). پرسشنامه طراحی شده در این مطالعه نیز با روایی و پایایی(86/0 و 95/0)مطلوب می تواند وضعیت مواجهه با گرد و غبار را در کارگران این صنعت نشان دهد.
بحث و نتیجه گیری: علیرغم وجود اثر کارگر سالم، یافته ها نشان می دهد که مواجهه شغلی بیش از حد مجاز با ذرات گرد وغبار در سنگتراشان کرمان، منجر به شیوع علائم اختلالات تنفسی، تغیرات غیر طبیعی رادیو گرافیک ریه و اختلالات عملکرد در آنها شده است.
کلید واژه ها: عوارض ریوی، سیلیکوزیس، سنگتراشان، پرسشنامه مواجهه
Exposure to fine particles and respiratory symptoms in kerman, iran stonecarvers
Ahad ashrafi asgarabad1, mitra samareh fekri2, narges khanjani3, mohammad reza ghotbi4
1-Msc student, Dept of Epidemiology and Biostatics, Faculty of Public Health, Kerman Medical University, kerman, Iran
2-Assistant Professor, Dept of Internal Medicine, Faculty of Medicine, Kerman Medical University, kerman, Iran
3- Assistant Professor, Dept of Epidemiology and Biostatics, Faculty of Public Health, Kerman Medical University, kerman, Iran
4- Assistant Professor, Dept of Occupational Health, Faculty of Public Health, Kerman Medical University, kerman, Iran
Introduction: Exposures to respirableparticulate matter containgsilica in the working environment can lead to respiratory diseases such as silicosis, lung cancer, tuberculosis and other health hazards. The current study was designed to estimate the prevalence of lung diseases and silicosis and its determining factors in the stone carvers of Kerman, Iran.
Methods: This was a cross sectional descriptive and analytical study in which 67 male workers exposured to stone carving dust and 67 unexposedworkers who were matched in regard to socioeconomical and demographic characteristics were evaluated, and a standard respiratory signs and symptoms questionnaire and a designed exposure questionnaire was completed, and a chest radiography and spirometry was done for each of them. The mean cumulative annual exposureto particulate matter was also calculated for the exposure group. Different outcomes were compared between the exposed and unexposed groups and also in subgroups of the exposed population.
Result: The situation of the stone carving workshops in Kerman was unsatisfactory and the mean annual cumulative exposure for respirable inhalable dust was 3.8 mg/m3 , which was higher than the permissible limit. Symptomssuch as frequent coughs, wheezing, dyspnea, rhinorrhea, sinusitis and hyposmia were more prevalent in the exposed workers (p<0.05). The designed questionnaire in this study had enough validity and reliability (0.95, 0.86) to show the situation of duct exposure in these workers.
Conclusion: Despite the presence of the healthy worker effect our study shows that high occupational exposure to particulate dust in Kerman stonecarvers has led to respiratory symptoms, radiographic abnormalities and decreased lung function.
Key words: Pulmonary dysfunction, silicosis, stonecarvers, stone carvers exposure questionnaire
بررسی کاهش آستانه شنوایی و عوامل مرتبط با آن در رانندگان کامیون
منیژه دادبخش1، زهره فروزانفر1، محسن نقی زاده2، نرگس خانجانی3
1-دانشجوی کارشناسی ارشد، گروه آمار و اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
2- شرکت معاینات شغلی ایمن کار ، کرمان
3-استادیار، گروه آمار و اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
مقدمه و هدف: صدا سومین آلاینده خطرناک شهرهای بزرگ و از مهمترین فاکتورهای خطر در صنعت حمل و نقل میباشد. با توجه به حجم زیاد وسایل حمل و نقل کشور و بالطبع تعداد زیاد افراد در ارتباط با سر و صدا ناشی از این وسایل، این مطالعه با هدف بررسی میزان آسیب شنوایی رانندگان و تعیین عوامل موثر بر کاهش شنوایی در این افراد طراحی و اجرا شد.
مواد و روش ها: این مطالعه مقطعی در سال1390 در کرمان بر روی 150 نفر از رانندگان حرفه ای که در مرکز معاینات شغلی پرونده داشتند، به صورت نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده و از گروه با سابقه کار کم، متوسط و بالا، انجام گرفت. از طریق چک لیستی اطلاعات مربوط به افراد تحت مطالعه از جمله سن، تاهل، وضعیت نظام وظیفه، استفاده از سیگار و نتیجه ادیومتری یکسال اخیر جمع آوری شد.
یافته ها: میانگین سنی 5/10 ± 0/43 بود و در تمامی فرکانسها تفاوت معنی دار بین آستانه شنوایی در افراد با سابقه کاری مختلف دیده شد و با افزایش سابقه کار کاهش شنوایی افزایش می یافت. با افزایش سن هم تقریبا در همه فرکانسها میزان افت شنوایی به طور معنی دار افزایش می یافت. کاهش شنوایی در گوش چپ در فرکانسهای بالاتر از 2000 به طور معنی داری بیشتر از گوش راست بود. کاهش شنوایی با وضعیت نظام وظیفه و سیگار کشیدن ارتباط معنی داری نداشت.
بحث و نتیجه گیری: گرچه افزایش سن عامل مهمی در کاهش شنوایی است اما کاهش شنوایی نا متقارن را در حد اندازه گیری شده در رانندگان توجیه نمی کند. به نظر می رسد که شغل رانندگی به علت مواجهه مداوم با صدا باعث کاهش شنوایی در رانندگان می شود.
واژگان کلیدی: کاهش شنوایی، رانندگان، آستانه شنوایی
Evaluation of Hearing loss and its related factors in truck drivers
Manizhe Dadbakhsh1, Zohre Frozenfar1, Mohsen Naghavi2, Narges Khanjani3**.
1-MSc Student , Department of Epidemiology and Statistic, Faculty of Public Health , Kerman University of Medical Sciences , Kerman , Iran.
2- General Physician, Eman Kar Occupational Diseases Screening Services, Kerman, Iran
3-Assistant Professor , Department of Epidemiology and Statistic , Faculty of Public Health , Kerman University of Medical Sciences , Kerman , Iran.
Background: Noise is the third most dangerous pollutant in megacities and is one of the most important risk factors in the transportation industry. Considering the high volume of vehicles in Iran and the high number of people exposed to noise from these vehicles, this study was designed with the aim of evaluating truck drivers hearing loss and the factors effective on hearing loss in this group.
Methods: This cross-sectional study was conducted in 2011 in Kerman by enrolling 150 professional truck drivers who had a record at the center for screening occupational diseases, and were chosen by random stratified sampling from workers with low, medium and high job experience. Information was collected by a checklist including age, marriage, military services status, smoking status and their recent audiometry done in the previous year.
Result: The mean age of participants was 43.0±10.5 and in all frequencies we found a significant difference between the hearing threshold of people with different work experiences; and as work experience increased, hearing loss increased as well. Hearing loss increased in almost all frequencies with age increase as well. Hearing loss in frequencies more than 2000 Hz was significantly more in the left ear than the right ear. Hearing loss was not related to smoking status, or military services status.
Conclusion: Although age increase is an important factor in hearing loss, but the asymmetric hearing loss at the quantity measured in this study cannot be interpreted by age increase alone. It seem like the driving profession due to constant exposure to noise can lead to hearing loss in drivers.
Key words: hearing loss, truck drivers, hearing threshold
تاثیر مصرف کم و زیاد شیر و پروتئین بر وضعیت رشد جنین
فاطمه برازجانی1 کامبیز احمدی انگالی1 ٬ شانک کولکارنی2
1- گروه آمار اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور
2-دانشگاه پونا دانشکده آنتروپولوژی
مقدمه و هدف: مصرف نا متعادل مواد مغذی لازم در بارداری نتیجه به کاهش ترشح فاکتور ها ی رشد می شود.لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر مصرف کم و زیاد شیر و پروتئین بر وضعیت رشد جنین انجام شد.
مواد و روش ها: مطالعه حاضردر بین 156 مادر باردار دارای 504 گزارش سونوگرافی مربوط به چهار پارامتر
(abdomen circumference (AC), head circumference( HC), biparietal diameter(BPD)and femur length (FL)) از سه ماهه دوم تا سوم بصورت مقطعی بر حسب معیارهای ورود صورت گرفت. اطلاعات دموگرافیک تحت پرسشنامه اطلاعات عمومی و پارامتر های بدو تولد از ثبت پرونده بیمارستانی استخراج شد بررسی وضعیت رژیمی مادران با استفاده ازپرسشنامه ی جدول بسامد خوراک از طریق مصاحبه مستقیم انجام شد.
یافته ها : نتایج بدست آمده از رگرسیون quadratic نشان داد که مواد مغذی مشترکی یا نقش ترکیبی تعدادی مواد مغذی سبب افزایش رشد پارامترهای جنین می شود. از اینرو جهت مشاهده ارتباط بین اثر تر کیبی مواد مغذی و رشد پارامتر های جنین از قبیل (AC , HC , BPD and FL), ٬ افراد تحت مطالعه بر اساس میزان دریافت شیر و پروتئن روزانه به دو گروه٬ گروه اول شامل افراد با مصرف شیر و پروتئن پایین و گروه دوم با مصرف شیر و پروتئن بالا تقسیم شدند. جهت برقرارسازی تفاوتهای رشد جنین در بین مادران با سطوح مصرفی متفاوت٬ دو گروه مصرفی وارد مدل شد. که سن بارداری بعنوان متغیر مستقل و پارامترهای جنین بعنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شد. تفاوت معنی داری از لحاظ جنسیتی دیده نشد. روند کاهشی در رشد پارامتر های آنتروپومتریک جنین در بین مادران در گروه مصرفی I (شیر –پروتئن پایین) دیده شد در حالیکه گروه مصرفیII (شیر –پروتئن بالا) وضعیت رشد جنین در حد مطلوب گزارش شد(p<.05).
بحث و نتیجه گیری: یافته ها حاکی از حظور فاکتور موثر در شیر و پروتیین که سبب بهبود رشد و تکامل جنین و تاکید بر اهمیت تغذیه در بارداری و قابل دسترس بودن مواد مغذی لازم دارد.
کلید واژه: شیر٬ پروتین٬ بارداری ٬اندازه های جنین.
Lower and excess gestational milk-protien intake affecting growth status of fetus
Fatemeh Borazjani Ph.D, Kambiz Ahmadi Angali 2 Ph.D, Shanuak S Kulkarni3 Ph.D.
1-School of Health, University of Ahvaz Jundishapur of Medical Sciences (Iran), Ph.D. in community nutrition. E-mail: fzkir@yahoo.com
2-Department of Biostatistics, Health Schools, University of Ahvaz Jundishapur of Medical Sciences (Iran). E-mail: kzfir@yahoo.com
3- Department of Anthropology, University of Pune (India). E-mail: Shaunakak@rediffmail.com
Objective: Lower and excess gestational milk-protien intake affecting growth status of fetus
Study Design: A total of 504 ultrasound observations from 156 respondents are collected cross-sectionally in last trimester of pregnancy and majority of them are in last month of pregnancy. De facto and purposive sampling was considered, direct interviews of affluent pregnant women were conducted. Results: Quadratic regression applied to which of the common macro-micronutrients or combinations of available nutrients could make growth enhancement in fetus parameters. Hence, the fetus growth parameters(abdomen circumference,biparietal diameter,head circumference,femur length) with no sex specific difference, through the function of the total daily protein and milk consumption during gestational period enabled us to reveal the positive effect of milk and protein on fetus growth measurements. moreover, the distribution of subjects into two levels of dietary intake (model I indicating lower intake, model II indicating higher intake) proceeded to establish a growth difference under two levels of maternal dietary intake in which fetus measurements considered as dependent variables and gestational age as independent variable. result revealed that three of four fetus anthropometric parameters in model I (low milk-protein intake) have more decelerating trend in contrast to model II (high milk-protein intake), in which, exert better tendency of growth. There is no significant difference of fetus abdomen circumference among these two models.conclusion: These findings indicate that a potential factor in the milk and protein has growth promoting activity and also emphasizes the importance of maternal nutritional intake and availability of nutrients contributing to adequate fetal growth.
Key word: milk,protien,pregnancy, fetus measurements
بررسی روایی و پایایی پرسشنامه "سه عاملی رفتارهای تغذیه ای" در دانشجویان علوم پزشکی شهید صدوقی یزد
حسین فلاح زاده1، سکینه گرایلو2، فاطمه امیری3، رضیه برزگر4
1-دانشیار آمار زیستی، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد
2-دانشجوی کارشناسی ارشد آموزش بهداشت و ارتقای سلامت، دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد
3-دانشجوی کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد
4-دانشجوی کارشناسی بهداشت عمومی، دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد
مقدمه و هدف: پرسشنامه 21 سوالیThree-Factor Eating Questionnaire (TFEQ-R21) ابزاری است که سه فاکتور رفتار تغذیه ای شامل فاکتورهای کنترل شناختی ، غذا خوردن کنترل نشده و غذا خوردن احساسی را اندازه گیری می کند. با توجه به اینکه دانشجویان از اقشار مستعد و برگزیده جامعه و سازندگان آینده کشور خویش هستند این تحقیق به منظور ارزیابی فاکتورهای ساختاری و بررسی روایی و پایایی پرسشنامه مزبور در دانشجویان انجام گرفت.
مواد و روش ها: این پژوهش به صورت توصیفی – مقطعی جهت بررسی روایی و پایایی پرسشنامهthe Three-Factor Eating Questionnaire-R21 که به فارسی برگردانده شده بود، انجام شد. حجم نمونه برای 270 دانشجو می باشد که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. در این مطالعه به منظور بررسی روایی محتوا از پانل خبرگان، برای بررسی روایی ساختاری از روش تحلیل عاملی و برای بررسی پایایی از آلفا کررونباخ استفاده شد. همچنین برای بررسی پایایی برای 30 نمونه از جامعه مورد نظر که پرسشنامه را به فاصله 1 ماه دو بار تکمیل کردند، ازضریب همبستگی درونی(ICC) استفاده شد.
یافته ها: با توجه به یافته های آزمون ICC ، که ضریب همبستگی درونی در سه حیطه بیشتر از 7/0 بود، می توان نتیجه گرفت که نتایج از پایایی خوبی برخوردار است و همچنین مطالعه نشان داد که ضریب الفای کرونباخ مربوط به فاکتورکنترل شناختی 79/0 ، فاکتور غذا خوردن کنترل نشده 47/0 و فاکتور غذا خوردن احساسی86/0 می باشد که با توجه به نتایج، پرسشنامه از پایایی قابل قبولی برخوردار است.
بحث و نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش حاضر، نسخه ترجمه شده پرسشنامه "رفتارهای تغذیه ای" در رابطه با سنجش تغذیه در دانشجویان از روایی و پایایی مناسب برخوردار بوده و قابل استفاده در فعالیتهای پژوهشی می باشد.
واژگان کلیدی: پرسشنامه ، روایی، پایایی، رفتار تغذیه ای
The Study of Validity and Reliability of Three-Factor Eating Questionnaire among Students of Shahid Saddoghi University of Medical Sciences, Yazd
Fallahzadeh H (Ph.D) *Gerayllo S (MS.c) ** Amiri F(MS.c) *** Barzegar R(MS.c) ****
* Associate Professor, Department of Biostatistics and Epidemiology,Shahid Sadoughi University of Medical Sciences, Yazd, Iran.
**MS.c Student in Health Education, Shahid Sadoughi University of Medical Sciences ,Yazd,Iran
***Corresponding Author:MS.c Student in Epidemiology, Shahid Sadoughi University of Medical Sciences ,Yazd,Iran
**** B.S Public Health, Shahid Sadoughi University of Medical Sciences Yazd,Iran.
Introduction: The 21-item Three-Factor Eating Questionnaire (TFEQ-R21) is an instrument that measures three factors of eating behavior including cognitive restraint (CR), uncontrolled eating (UE) and emotional eating (EE). As students are the capable and selected groups of the society and builders of future of the country, this research was performed to evaluate the structural factors and to study the validity and reliability of the mentioned questionnaire among students.
Methodology: This research which is descriptive-sectional type was conducted to study the validity and reliability of the 21-item Three-Factor Eating Questionnaire (TFEQ-R21) which has been translated into Persian. The sample volume was for 270 students which were selected in form of random cluster sampling. In this study, in order to study the validity of the content, the expert panels and in order to study the structural validity, the factor analysis method and in order to study the reliability, the Cronbach's alpha was used respectively. Also to study the reliability for the 30 samples of the concerned population who completed the questionnaire in a one month interval for two times, the intraclass correlation coefficient (ICC) was used.
Results: Considering the findings of ICC test, in which the ICC in three domains was more than 0.7, it can be concluded that the results enjoy a good reliability. Also the study showed that the Cornbach’s alpha related to the factor of cognitive restraint is 0.97, the factor of uncontrolled eating is 0.47 and the factor of emotional eating is 0.86, thus, considering the results, the questionnaire enjoys an acceptable validity.
Conclusion: Based on the findings of the present research, the translated version of the 21-item Three-Factor Eating Questionnaire (TFEQ-R21) in connection with the nutrition measurement in students enjoys a suitable validity and reliability and can be used in research activities.
Key Terms: Questionnaire, Validity, Reliability, Eating Behavior
بررسی علل مرگ و میر کودکان زیر پنج سال (مطالعه موردی استان کهکیلویه وبویر احمد)
علیرضا عوض پور1، علی عدالتی2، کامبیز کریمزاده شیرازی3، محمد فراروئی4، ظفر پریسای5، فاطمه صادقی6
1-دانشجوی کارشناسی ارشد جمعیت شناسی دانشگاه آزاد دهاقان و کارشناس دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-استادیار دانشگاه پیام نور، تهران-ایران، صندوق پستی3697- 19395
3-استادیار دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
4-استادیار، مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
5-دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
6-کارشناس دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: میزان و سطح مرگ و میر کودکان از شاخص های مهم و تعیین کننده سطح پیشرفت و توسعه یافتگی جوامع محسوب می شود در میان شاخص های مختلف، شاخص مرگ و میر کودکان، تعیین کننده مرگ و میر در سنین اولیه مربوط به شرایط زندگی خانوده هایی است که نوزادان در آنجا به دنیا آمده و پرورش می یابند. اختلاف در عواملی از قبیل بهداشت عمومی مادر، مراقبت های ویژه در دوران حاملگی و پس از زایمان، تغذیه و بهداشت در دوران کودکی باعث بوجود آمدن اختلاف در سطح مرگ و میر کودکان در میان جوامع، اقوام و خانواده های مختلف می شود، لذا یکی از مهمترین دغدغه های اندیشمندان و پژوهشگران اجتماعی بالاخص در حوزه جمعیت شناسی بررسی و شناخت علل مرگ و میر کودکان و عوامل مؤثر و تأثیر گذار برآن بوده و می باشد. مقاله حاضر به بررسی عوامل مؤثر بر مرگ و میر کودکان زیر 5 سال در استان کهگیلویه و بویراحمد پرداخته است و اینکه چه علل و عواملی باعث مرگ و میر کودکان می شود می پردازد.
مواد و روش ها: نمونه مورد بررسی به روش مورد-شاهدی انتاخب شدند بدین صورت که ابتدا اطلاعات مرگ و میر کودکان جمع آوری شد و سپس از طریق نمونه گیری ساده 190 کودک انتخاب شدندو به ازای هر کودک فوت شده 2 کودک هم جنس که تاریخ تولد آنها نزدیک به کودک فوت شده در همان محل بود، به عنوان شاهد انتخاب شدند. در نهایت از مادران گروه مورد 186 نفر و گروه شاهد 372 نفر جمعاً 558 پرسشگری به عمل آمد. اطلاعات مورد نیاز به وسیله پرسشنامه محقق ساخته از پاسخگویان به دست آمد سپس بوسیله نرم افزار SPSS دادهای موجود مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان می دهد که در بین علل مرگ و میر کودکان زیر 5 سال، بیماریهای مادرزادی نزدیک به 37% بیشترین سهم را به خود اختصاص داده و نارس بودن کودک با حدود 30% دومین علت مرگ و میر کودکان می باشد که البته این علت مستقیم مرگ و میر می باشد و قطعاً تعدادی از این نارسی ها به دلیل بیماریهای مادرزادی می باشد که خود باعث افزایش سهم این نوع علت می گردد. توزیع فراوانی محل تولد در کودکان گروه مورد(کودکان مرده) وگروه شاهد (کودکان زنده) نشان می دهد که 95 % کودکان هر دو گروه در مراکز پزشکی (بیمارستان و وتسهیلات زایمانی ) متولدین شده اند و طبق آزمون کای دو بین مرگ و میر و محل تولد کودک اختلاف آماری معناداری مشاهده نشده است. بنابراین مکان تولد نمی تواند در مرگ و میر کودکان این مطالعه تاثیری داشته باشد. این مطالعه گویای این نکته است که بیشترین فراوانی مرگ در گروه نوزادان (زیر یک سال) رخ میدهد (نزدیک به60% کل موارد مرگ کودکان).
بحث و نتیجه گیری: نتایج بیان کننده این است که در انتخاب همسر بخصوص در مواقعی که ازدواج فامیلی می باشد توجه به سابقه بیماریهای فامیلی و آزمایشهای تکمیلی مربوطه اهمیت بسزایی در کاهش میزان مرگ و میر کودکان خواهد داشت. آگاه کردن خانواده ها نسبت به عواقب ازدواج های فامیلی و همینطور علل و عوامل موثر در نارسایی کودکان می تواند باعث کاهش مرگ و میر کودکان در خانواده ها باشد.
واژگان کلیدی: زنان، دوران بارداری، مراقبت، مرگ و میر کودکان، کهکیلویه و بویر احمد
Causes of death in children under five years in Kohgiloyeh & Boyrahmad province
Alireza Avazpour, Ali Edalati , Kambiz Karimzade Shiraz. Mohammad Fararoei, Zafar parisay, fatemeh Sadeqi
Introduction: The level of child mortality is one of the important parameters and determining the level of progress and development of society. Among the various indexes, the index of child mortality in an early age related condition of family life is that babies are born and where they are grown. Differences in factors such as maternal health, particular cares during pregnancy and postnatal, nutrition and health in childhood gives birth to mortality differences between communities of different ethnicities and family. There for, it has been one of the of the major concerns of scientists and social researchers, particularly in the around of population and causes of child mortality and influencing factors.
Objective: This paper has examined the factors affecting mortality in children under five years in Kohgiloyeh & Boyrahmad province. Farther more, it is paid to what are reasons and causes of child mortality.
Material and methods: The study samples were chosen by case and control method. Namely, in the beginning the child mortality data were collected and then 190 children were selected through simple sampling, and for each died child, two children of the same gender whose date of birth was near to died child at the same place were chosen for control group. Finally, 186 mothers of cases group and 372 of control, a total of 558 people were questioned. The necessity data were obtained by made researcher questionnaire. Afterward (then) the existing data were analyzed by spss software.
Results: The results show that the causes of death among children under 5 years of age, approximately 37% of congenital diseases have accounted for largest share. And premature infants, with about 30% is the second leading cause of child mortality, which is the direct cause of death and certainly some of prematurity is due to congenital diseases that can cause increasing this kind of reason. Distribution in abused children (died children) shows that 95% of children in both medical centers(hospital and maternity facilities) are born. And the chi-square test between infant mortality and birth, has not seen significant statistical differences. Thus, the place of birth cannot have any effect on mortality in this study. This indicates that the highest mortality rate occurs in infants (nearly 60% of all child deaths).
Conclusion: The results suggest that the choice of marriage partner, especially when consanguineous marriage is attention to the history of family diseases and the related supplemental tests will be important in reducing mortality. Inform family about the consequences of consanguineous marriages, us well as factors affecting children’s failure can reduce child mortality in families.
Keywords: women, prenatal period, care, infant mortality, Kohgiloyeh & Boyrahmad
بررسی وضعیت نظام مراقبت عوامل خطر موثر دربیماریهای غیر واگیر شهرستان خلیل آباد در سال 1388
سیده اکرم رسولی1، مریم رجبلو1، مریم میرزایی1، زهرا راعی2، جواد ترکمن نژاد سبزواری1، دکتر سید محمد هاشمی3
1-کارشناس بهداشت عمومی مرکز بهداشت شهرستان خلیل آباد
2-کارشناس مامایی مرکز بهداشت شهرستان خلیل آباد
3-دکترای عمومی مرکز بهداشت شهرستان خلیل آباد
مقدمه و هدف: تغذیه یکی از ابعاد اساسی زندگی،سلامت و رفاه جامعه است. از دیدگاهتوسعه ملی، عدالت اجتماعی و رشداقتصادی به دلیل ارتباط تنگاتنگسلامت تغذیهای با کیفیت عملکردنیروی انسانی، تأمین غذای کافی،کمیت و کیفیت الگوی مصرف غذا وسلامت افراد جامعه، محور اصلی وتعیین کننده در بستر حرکت انسانمحسوب میشود.
مواد و روش ها: این بررسی از نوع تحلیلی- مقطعی می باشد. جامعه مورد پژوهش را 15%(1133 نفر)خانوارهای تحت پوشش مرکز بهداشت شهرستان خلیل اباد را تشکیل می دادند. اطلاعات مورد نیاز توسط بهورزان ورابطین بهداشتی و با مصاحبه از مراجعین و مراجعه به درب منازل تکمیل و به ستاد شهرستان ارسال شد. پرسشنامه شامل اطلاعات محل سکونت ، تعداد افراد خانوار،سطح سواد مادرنوع نمک مصرفی،تغییر رنگ نمک با کیت ید سنج،زمان اضافه کردن نمک به غذا،محل و ظرف نگهداری نمک درآشپز خانه،نوع روغن مصرفی و سرخ کردنی،دفعات مصرف ماهی و دلایل مصرف نکردن ماهی،دفعات مصرف میوه و سبزی ودلایل مصرف نکردن میوه وسبزی ،نحوه نگهداری سبزیجات می باشد. پس از جمع آوری تعدادنمونه های لازم و استخراج اطلاعات ، داده ها با استفاده ازنرم افزارspss مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
یافته ها: از نتایج این تحقیق بر می آید که اکثرنمونه های بررسی شده ساکن روستا ودارای سواد ابتدایی و نهضت بودندو اکثرقریب به اتفاق از خانواده ها از نمک ید دار تصفیه شده برای پخت استفاده می کنند، 71 درصد خانواده هااز روغن جامداستفاده می کردند.بر اساس یافته های این تحقیق حدود 80درصد از خانواده ها یا ماهی مصرف نمی کنند یا به بندرت مصرف می کنند که علت را طعم و بوی بد ماهی عنوان می کنند که این هم به آشنا نبودن با نحوه طبخ ماهی بر می گردد. در مورد دفعات مصرف میوه و سبزی اکثر خانواده ها مرتب مصرف می کردند که آنهایی هم که کم مصرف می کردند دلیل آنرا در دسترس نبودن ذکر کرده اند. نحوه نگهداری سبزیجات را بیشتر به طریق سرخ کردن و فریز کردن عنوان نموده اند.
بحث و نتیجه گیری: نتایج بیان کننده آن است که انجام آموزش می تواند نظرات خانوارها و رفتارهای ایشان را در زمینه نوع روغن و چربی دریافتی و دیگر رفتارهای تغذیه ای بهبود بخشد.آموزش مداوم تا رسیدن به سطح مطلوب ضروری به نظر می رسد.
واژگان کلیدی: وضعیت، نگهداری ، مصرف، نمک ، روغن، ماهی، میوه، سبزی، خانوار ، خلیل اباد
Title:Risk factors for non-communicable diseases surveillance system effectively evaluate Khalil Abad city in 1388
Project partners: SF A. Rasouli (Public health expert), Mary Rjblv (Public health expert) M. Mirzaei (Public health expert) Z Rai (Professor of Midwifery) J. Turkmen breed Sabzevari (Public health expert), Dr. Seyed Mohammad Hashemi
Introduction: One of the fundamental aspects of nutrition, health and welfare of society Dydgahtvsh of national, social justice, and the relationship Rshdaqtsady Tngatngslamt Mlkrdnyrvy nutritional quality human food, adequate quantity and quality of food, health and population, Main determining the ground motion is Ansanmhsvb.
Methods: This type of cross - sectional. 15% of the study population (1133 patients) of households covered by health center Khalil city of Abadan were. Information needed by health workers with interviews of clients and go to the door Vrabtyn Completed and sent home to the headquarters city.
Including information, residency, household size, education level Madrnv salt Consumption gauge changes color salt with iodine kits, when adding salt to food and container storage at home Drashpz salt, oil consumption and Frying fish consumption frequency and reasons for not eating fish, fruit and vegetable consumption frequency Vdlayl not taking green fruit, how Vegetables are kept.
After collecting the necessary Tdadnmvnh and data extraction, data using spss for Kruskal Wallis Ransom was analyzed.
Results: The results of the present study
is to investigate the Aksrnmvnh Vdaray rural primary education and movement
from place Bvdndv Aksrqryb
Families of refined iodized salt for cooking use, 71 percent of families would
enjoy Jamdastfadh oil. Results In this study, about 80 percent of families do
not eat or rarely eat fish or take fish that cause taste and odor The same as
they are not familiar with how to cook fish. The frequency of fruit and
vegetable consumption for most households regularly That those who consumed
less time consuming because it would have been mentioned yet available. Way to
store more vegetables As said by frying and freezing.
Discussion: The results of that can be trained to perform their opinions and behaviors of household and type of oil and fat intake Improve nutritional behaviors. Continuing education necessary to reach the desired level, it seems.
Keywords: Condition, maintenance, use, salt, oil, fish, fruits, vegetables, household, Khalil Abad
سطح تحصیلات والدین و رابطه آن با خطر بستری شدن و مرگ ناشی از حوادث غیر عمدی در کودکان: یک مطالعه همگروه با 46 سال پیگیری
نجمه کریمی1،2، امید بیکی3،4، رضا محمدی2
1-دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه
2-دپارتمان علوم بهداشتی، دانشگاه کارولینسکا، استکهلم، سوئد
3-گروه اپیدمیولوژی و آمار، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه
4-گروه اپیدمیولوژی بالینی، دپارتمان پزشکی، دانشگاه کارولینسکا، استکهلم، سوئد
مقدمه و هدف: خطرحوادث در کودکان و نوجوانان در دنیا به عوامل اقتصادی و اجتماعی وابسته است. هدف از این مطالعه بررسی نقش سطح تحصیلات والدین بر میزان تاثیر برنامه کنترل حوادث در جلوگیری از بروز و مرگ و میر حوادث غیر عمدی در بین کودکان بود.
مواد و روشها: با اتصال بانکهای اطلاعاتی سوئد شامل نظام ثبت کشوری موارد بستری و نظام ثبت علل مرگ از طریق کد ملی منحصر بفرد هر فرد همگروههای مختلفی ایجاد گردید. متغیر اصلی مورد مطالعه ما سطح تحصیلات والدین بود. هر همگروه از تاریخ شروع مطالعه یا زمان تولد فرد تا زمان رویداد حادثه مورد مطالعه (بستری شدن یا مرگ ناشی از حادثه)، مرگ به هر علتی غیر از حادثه، مهاجرت یا تاریخ پایان مطالعه مورد پیگیری قرار گرفتند. نسبت مخاطره و فاصله اطمینان 95% آن توسط مدلهای رگرسیون تناسبی کاکس محاسبه گردیدند.
یافتهها: به ترتیب تعداد 469،665 و 3،993 مورد بستری و مرگ ناشی از حوادث غیر عمدی در طی 46 سال پیگیری در بین 4،884،979 کودک تحت مطالعه روی داد. هر چه سطح تحصیلات والدین کمتر بود خطر بستری شدن و یا مرگ ناشی از حوادث غیر عمدی بیشتر بود. خطر بستری شدن و مرگ ناشی از حوادث در کودکان دارای حداقل یک والد با تحصیلات کمتر از 13 سال، به ترتیب 52/1 برابر (فاصله اطمینان 95% 63/1-41/1) و 08/1 برابر (فاصله اطمینان 95% 08/1-07/1) کودکان دارای حداقل یک والد با تحصیلات 13 سال یا بیشتر بود. مشابه این رابطه بین زیرگروههای تحت مطالعه از نظر جنس کودک (پسر یا دختر)، از نظر سطح تحصیلات پدر و مادر بصورت جداگانه و نوع حادثه (حوادث ترافیکی، سقوط، سوختگی، خفگی و مسمومیت) مشاهده گردید.
نتیجهگیری: برنامه کنترل حوادث در جلوگیری از بروز و مرگ و میر ناشی از حوادث غیر عمدی در بین کودکان در گروههای با سطح تحصیلات پایین خانوادگی کمتر موفق بوده است. پیشنهاد میشود مداخلات پیشگیری اختصاصی برای این گروه از افراد بسرعت برنامه ریزی و اجرا شود.
واژههای کلیدی: حوادث غیر عمدی، سطح تحصیلات، خطر نسبی، مطالعه همگروهی
Parental Educational level and injury incidence and mortality among children: a cohort study with 46 years follow-up
Najmeh Karimi1,2, Omid Beiki3,4*, Reza Mohammadi2
1-Faculty of Health, Kermanshah University of Medical Sciences, Kermanshah, Iran
2-Department of Public Health, Karolinska Institutet, Stockholm, Sweden
3-Department of Epidemiology and Biostatistics, Faculty of Health, Kermanshah University of Medical Sciences, Kermanshah, Iran
4- Unit of Clinical Epidemiology, Department of Medicine Solna, Karolinska Institutet, Stockholm, Sweden
Background and aim: Injury risk during childhood and adolescence vary depending on socio-economic factors. This pattern holds true around the world. The aim of this study was to study if the effect of injury prevention work on the risk of fatal and non-fatal unintentional injuries among children was similar across parental educational level or not.
Materials and methods: We established a cohort by linkage between Swedish national registers including cause of death register and in-patient register, through unique Personal Identification Numbers. The main exposure variable was parental educational level. The cohorts was followed from start date of follow-up period, or date of birth whichever occurred last, until exit date from the cohort, which was date of hospitalization or death due to unintentional injury, first emigration, death due to other causes than injury or end of follow-up, whichever came first. We calculated hazard ratios (HR) with 95% confidence intervals (95% CI) by Cox proportional hazards regression models.
Results: In this retrospective cohort study we followed 4,884,979 children between 1961 and 2007 in Sweden. Overall, we found 3,993 and 469,665 cases of death and hospitalization due to unintentional injuries, respectively. Risk of death and hospitalization due to unintentional injuries was statistically significantly 1.52 (95% CI: 1.41-1.63) and 1.08 (95% CI: 1.07-1.08) times higher among children with low parental educational level (13 years and shorter years of study) compared to children with high parental educational level (+13 years of study). We found similar results when stratified our study group by sex of children, by maternal and paternal educational level separately, and injury type (traffic-related, fall, poisoning, burn and drowning).
Conclusion: Injury prevention work against unintentional injuries was less effective among children with low parental education compared with those with higher parental education. We recommend designing specific preventive interventions aiming at this special group of children.
Keywords: Unintentional injury, Educational level, Relative Risk, Cohort Study
مقایسه میزان افسردگی و اضطراب در زنان شاغل با خانه دار شهر شیراز در سال 1391
حسین فلاح زاده1، حسن سعادتی2، نعیمه کیقبادی3، مریم غفاری کیا4
1-دانشیار گروه آمار و اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی شهید صدوقی یزد
2-دانشجوی کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی شهید صدوقی یزد
3-دانشجوی کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی شهید صدوقی یزد
4-دانشجوی کارشناسی بهداشت عمومی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی شهید صدوقی یزد
مقدمه و هدف: در چند دهه اخیر، افزایش میزان اشتغال زنان در جامعه باعث شده است که آنها در معرض عوارض استرس زای متعدد محیط کار از جمله افسردگی قرار گیرند. با توجه به نقش مهم زنان در جامعه و خانواده ، این مطالعه به منظور بررسی ومقایسه میزان افسردگی ، استرس و اضطراب در زنان شاغل وزنان خانه دار شهر شیرازانجام شده است.
مواد و روش ها: این مطالعه بصورت توصیفی تحلیلی و به روش مقطعی بر روی زنان شاغل و خانه دار شهر شیراز با استفاده از پرسشنامه DSS21 انجام گردید. روش نمونه گیری بصورت خوشه ای بوده است. مجموعا تعداد 233 نفر انتخاب شدند که 107 نفر شاغل و 126 نفر خانه دار بودند. پس از جمع آوری اطلاعات داده ها وارد نرم افزار SPSS16 شدند وبا استفاده ازآماره های توصیفی و آزمون من ویتنی نتایج تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: در این مطالعه میانه نمره اضطراب و افسردگی بترتیب در زنان شاغل 10و 9 و در زنان خانه دار 10و10 بدست آمد که این اختلاف از نظر آماری معنی دار نبود. (05/0<p). میانه نمره استرس در زنان شاغل 11 و در زنان خانه دار 13 بدست آمد که اختلاف آنها معنی دار بود (05/0p<)
بحث و نتیجه گیری: نتایح این مطالعه حالی از بالاتر بودن سطح استرس در زنان خانه دار نسبت به زنان شاغل می باشد و طراح و انجام مداخلات موثر بروی ازنان خانه دار جهت کاهش استرس و بیماریهای روانی توصیه می شود.
کلید واژه ها :افسردگی ، اضطراب ، زنان شاغل و خانه دار، شیراز
Comparison of depression and anxiety in employed women with housewives women In Shiraz city in 1391
Hossein Fallah Zadeh1, Hassan Saadati2, Naimeh Keyghobad3 , Maryam Ghaffari Kia4
1-Associate Professor,Department of
Biostatistics and Epidemiology, Shahid Sadoughi University of Medical
Sciences,Yazd,Iran.
2-MS.C student , Department of Biostatistics and Epidemiology ,Shahid
Sadoughi University of Medical Sciences,Yazd,Iran.
3- Corresponding Author : MS.C student ,
Department of Biostatistics and
Epidemiology ,Shahid Sadoughi University of Medical Sciences,Yazd,Iran Email:naeimeh.keyghobady@gmail.com
4- BS in Public Health , Shahid Sadoughi University of Medical Sciences,Yazd,Iran.
Background: In recent decades, increasing the employment rate of women in society has made them vulnerable to the effects of multiple stressors such as depression is at work. Given the important role of women in society and the family, this study comparison of depression, anxiety and stress among employed women and women are housewives in Shiraz city.
Methods: This descriptive and cross-sectional analysis on working women and housewives Shiraz was conducted using DSS21 questionnaire.Cluster sampling was used. A total of 233 women were selected from the 107 employed and 126 were housewives. Data collected entered into the SPSS16 and the results analyzed with using Mann-Whitney test.
Results: In this study median of anxiety score and depression score in employed women 10 and 9, respectively, and 10 and 10 were in housewives, this difference was not statistically significant (p>0.05), but median of stress score in employed women 11 and 13 were in housewives. The difference between working women and housewives presence of significant stress.
Conclusion: Results of this study showed the stress levels in employer women where higher than housewives and design effective interventions to reduce stress and mental illness on housewives' recommended.
Keyword: depression, anxiety, career women, housewives, Shiraz
مشخصات دموگرافیک بیماران بستری در بخش های بیمارستان شهید بهشتی یاسوج
سید سالار خادمی1، سید محمد امین رضایی2، پویان قزلباش2، اکبر فروزنده3
1-دانشجوی کارشناسی بهداشت محیط دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-کارشناسی علوم تغذیه دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
3-دانشجوی کارشناسی اتاق عمل، کمیته تحقیقات دانشجوئی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
زمینه و هدف : جمع آوری اطلاعات از بیماران در راستای محور مشارکت بیمار و جامعه به عنوان یکی از مهم ترین محورهای حاکمیت بالینی کیفیت مراقبت های بهداشتی درمانی را ارتقا داده سبب تحقق اهداف بیمارستان می گردد. از این رو این مطالعه جهت بررسی وضعیت دموگرافیک بیماران بستری در بیمارستان شهید بهشتی شهر یاسوج انجام گرفت.
مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی – مقطعی – گذشته نگر که در سال 1390 انجام شد ، پرسشنامه دموگرافیک با 31 سوال توسط 700 نفر از بیماران بستری در بیمارستان شهید بهشتی شهر یاسوج که با نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند پر گردید.
یافته ها : در این مطالعه مشخص شد که میزان بستری شدن زنان (56.3 %) بیشتر از مردان ( 43.7%) و بیشتر بیماران به گروههای سنی 25 – 34 سال (35.4 درصد ) و 15- 24 سال (31.2 درصد ) تعلق داشتند.میزان افراد متاهل بستری شده ( 72.5 درصد ) و در مقایسه با افراد مجرد ( 34.4 درصد ) بیشتر بوده است. تعداد افراد بی سواد (51 درصد ) بیشتر از افراد تحصیل کرده بود. 53.2 % افراد بستری شده شهری و 36.3% ساکن روستا بودند. بیشترین فصل بستری زمستان و بیشترین ماه بستری دی ماه بود.
بحث و نتیجه گیری : با توجه به نتایج این مطالعه ، نیاز به برنامه ریزی خاص و ایجاد شرایطی مساعد و در عین حال متناسب با شرایط بیماران ، جهت فراهم کردن فضای مناسب برای بیماران ضروری می باشد.
واژگان کلیدی : مشخصات دموگرافیک ، بیماران بستری ، یاسوج
Demographic characteristics of hospitalized patients in martyr Beheshti Hospital of Yasuj
Background: Data collected from patients with community-based and patient participation in clinical governance as one of the most important aspects of improving the quality of health care is the hospital's goals. This study was conducted for assessment of Demographic characteristics of hospitalized patients in martyr Beheshti Hospital of Yasuj.
Materials and Methods: In this cross - sectional, retrospective study that , was conducted in the year 1390, a demographic questionnaire with 31 questions was taken by 700 patients of YASUJ martyr Beheshti hospital who were selected randomly.
Results: In this study it was found that the hospitalization rate for women (56.3%) were more than men (43.7%) and more patients were in the age group 25-34 years (35.4%) and 15-24 years (31.2%). hospitalization rate of marrieds (72.5%) compared with single (34.4%) was higher. Number of illiterate people (51 percent) were higher than educated people. 53.2% and 36.3% of those admitted lived in the town and village. Most admissions season was winter and most month of admission was January.
Conclusion: The results of this study, the need for specific planning and creating favorable conditions, yet fit the patient's condition, it is necessary to provide adequate space for patients.
Keywords: demographic characteristics, Patients, Yasuj
تاثیر شاخص های تن سنجی مادر بر اندازه های بدو تولد نوزاد
فاطمه برازجانی1٬ کامبیز احمدی انگالی1 ٬ شانک کولکارنی2
1- گروه آمار اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور
2- دانشکده آنتروپولوژی، دانشگاه پونا
زمینه و هدف: روند وزنگیری مادر در دوران بارداری علاوه بر تغذیه کافی و تعادل بین مواد مغذی در رژیم غذایی مادر بر رشد جنین و سلامت مادر اثر عمده ای دارد. لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر شاخص های تن سنجی مادر بر اندازه های بدو تولد نوزاد صورت گرفت.
روش کار: مطالعه حاضردر بین 156 مادر باردار دارای 504 گزارش سونوگرافی از سه ماهه دوم تا سوم بصورت مقطعی بر حسب معیارهای ورود صورت گرفت.پارامترهای بدو تولد از ثبت بیمارستانی استخراج شد و روند وزن گیری مادر و توده نمایه بدن قبل از بارداری از پرونده بهداشتی مادران جمع اوری شد. مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر شاخص های تن سنجی مادر بر اندازه های بدو تولد نوزاد صورت گرفت.
یافته ها: نتایج حاصل از انالیز رگرسیون نشان داد بین وزن گیری بارداری و وزن بد تولد ارتباط مثبت و معنی داری وجود دارد به طوری که هر یک کیلوگرم وزن گیری منجر به 18.80 گرم( 95% فاصله اطمینان 3.43 - گرم34.17) افزایش بدو تولد می شود. در حالیکه رابطه معنا داری با قد و دورسر بدو تولد مشاهده نشد. وزن گیری مادر بر حسب گروههای مختلف توده نمایه بدن قبل از بارداری در محدوده نرمال قرار داشتند به جز ان گروه که دارای توده نمایه بالا ( BMI>29) بودند. در بین پارامتر های آنتروپومتریک جنین توده نمایه بدن قبل از بارداری و قد مادر بطور معنا داری ارتباط مثبت نسبت به رشد پارامتر biparietal diameter نشان داد.
بحث و نتیجه گیری: وزن گیری مادر٬ توده نمایه پیش از بارداری و قد مادر نقش مثبت و پیش بینی کننده ای نسبت به پارامترهای آنتروپومتریک هنگام تولد و رشد جنین ایفا می کنند.
کلید واژه: اندازه های آنتروپومتریک٬ توده نمایه بدن مادر ٬ وزن گیری بارداری
Impact of Maternal Anthropometrics parameters on pregnancy Outcomes
Fatemeh Borazjani Ph.D, Kambiz Ahmadi Angali 2 Ph.D, Shanuak S Kulkarni3 Ph.D.
1-School of Health, University of Ahvaz Jundishapur of Medical Sciences (Iran), Ph.D. in community nutrition. E-mail: fzkir@yahoo.com
2-Department of Biostatistics, Health Schools, University of Ahvaz Jundishapur of Medical Sciences (Iran). E-mail: kzfir@yahoo.com
3- Department of Anthropology, University of Pune (India). E-mail: Shaunakak@rediffmail.com
Background : gestational weight gain along with adequate nutrient intake has critical role in pregnancy outcome and health status of offspring.the present study carried out to investigate the effect of maternal weight gain on pregnancy outcome.
Study Design:A cross-sectional study was conducted amongst affluent pregnant women and total of 504 repeated ultrasound observations (since 2nd till end of 3rd trimester) in 156 respondents were met in last trimester of pregnancy to shows the pattern of fetus growth. To be eligible to take part in the study a women had to meet the study inclusion criteria. Gestational data including; sequential wight gain ,pre-pregnancy BMI were collected through antnatal card.
Result: linear regression models showed gestational weight gain has independent and positive contribution with birth weight. So that, each 1 kg increase in maternal weight gain was related to 18.80 g (95 % CI, 3.43 g to 34.17) rise in newborn birth weight and did not show any independent contribution toward birth length and birth head circumference of the baby among all participant. Maternal weight gain on an average in different pre-pregnancy BMI group was within normal range as that has been recommended by IOM except the fourth group (>29 BMI). Furthermore, linear regression model presented that maternal pre-pregnancy BMI and maternal height were positively related to the growth of fetus Biparietal Diameter.
Conclusion: Maternal anthropometrics measurements including gestational weight gain, pre-pregnancy BMI, maternal height shows positive predictor of birth anthropometry and fetus growth.
Key word: gestational weight gain,body mass index,birth measurements.
بررسی میزان شیوع کوتاهی قد در کودکان زیر 7 سال در شهر یاسوج
طاهره جوکار1 ، ابراهیم مومنی2
1- دانشگاه علوم پزشکی شیراز
2-عضو هیئت علمی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: یکی از شاخص های مهم بهداشتی در هر جامعه، میزان رشد در کودکان میباشد و پایش رشد کودکان میتواند در تشخیص اختلال رشد در مراحل اولیه زندگی نقش مهمی داشته باشد. بر این اساس، هدف از این تحقیق بررسی میزان شیوع کوتاهی قد در کودکان زیر 7سال در شهر یاسوج براساس استانداردهای CDC می باشد.
روش کار: این تحقیق توصیفی تحلیلی، برروی 200 کودک زیر 7 سال در شهر یاسوج در سال 1391انجام شد. نمونه گیری به صورت تصادفی و خوشه ای از 5 درمانگاه شهری در مناطق مختلف شهر به عنوان خوشه انجام شد. در یک روز خاص،کودکان سالم زیر 7سال که به هر دلیل همراه مادران خود به درمانگاه ها مراجعه کرده اند وارد مطالعه شده اند. اندازه گیری قد به روش استاندارد توسط محققین انجام و شاخص قد بر حسب سن بر روی منحنی CDC علامتگذاری شد. دقت اندازه گیری قد cm 1/0 بود. داده های جمع آوری شده با نرم افزارSPSS و آزمون کای مربع در سطح معنی داری 05/0=α مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: در این تحقیق، افراد مورد مطالعه110 نفر دختر(55درصد) و 90 نفر پسر(45 درصد) بودند. شیوع کوتاهی قد در مناطق مورد مطالعه %5/11بود که در دختران و پسران به ترتیب %82/11 و %11/11 بود. از لحاظ آماری تفاوت معنی داری بین دو جنس وجود نداشت.(876/0=P). شیوع کوتاهی در درمانگاه های شرق شهر %49/8 (درمانگاه شهید شفیعی %10 و درمانگاه شهید صدوقی%98/6) ودر غرب شهر%6/13 (درمانگاه شهید اشرفی%95/17 ، پایگاه بهداشتی امام حسین(ع) %28/16 ودرمانگاه شهید دستغیب %67/6) محاسبه گردید.
بحث و نتیجه گیری: شیوع کوتاهی قد دریاسوج فاصله زیادی با شیوع کشوری (%4/5) دارد و احتیاج به انجام مطالعات گسترده تردر استان برای ارزیابی های دقیق تر و لزوم اهتمام مسئولین بهداشتی برای ارتقاء وضعیت تغذیه ای کودکان می باشد.
واژه های کلیدی: کوتاهی قد، کودکان، یاسوج، استاندارد CDC
Prevalence of short stature in children under 7 years old in Yasouj
Tahere Jowkar1, Ebrahim Momeni2
1-MD, Shiraz University of Medical Sciences
2-Faculty member of Yasouj University of Medical Sciences
Email: emomeni126@yahoo.com
Aim: One important indicator of the health in any society is the amount of growth in children. Child growth monitoring has an important role in detecting early stages of growth failure. Accordingly; the aim of this study was to assess the prevalence of short stature in children under 7 years old in the year 1391in Yasouj, based on CDC standards.
Method: This descriptive-analytic study was performed over 200 children under 7 years in 1391 in Yasouj. Random Sampling on five clinics in the urban regions of the city was performed to select clusters. Healthy children under 7 years, who came to the clinics along with their mothers for any reason, were included in the study. The research was carried out by the standard method of measuring height by the researchers and height-age score was marked on the CDC curves. Accuracy of measuring height was 0.1cm. The data was analyzed by SPSS software to perform the chi-square test at the significance level of α=0.05.
Results: In this study, we had 110 girl (55%) and 90 boy (45%). Prevalence of short stature in the selected clinics in Yasouj was 11.5%, in which for boys and girls were 11.82% and 11.11% respectively. There was no statistical significance between the sexes (P = 0.876). Prevalence of short stature in clinics in East of the city was 8.49% (Shahid Shafii clinic 10%, Shahid Sadoghi clinic 6.98%) and in West of the city was 13.6% (Shahid Ashrafi clinic 17.95%, Imam Hussain health centers 16.28%, Shahid Dastgheib clinic 6.67%).
Conclusion: The prevalence of short stature in Yasouj is far distant from national prevalence (5.4%). So extensive studies in the province are required for more detailed assessment and there is a need of healthcare officials to attempt for improvement in the nutritional status of children.
Key words: short stature, children, Yasouj, CDC standard
تحلیل روند فصلی خودکشی در استان ایلام طی سالهای 1388- 1380
مهران بابانژاد2و1، کورش سایه میری4و3، ، علی خورشیدی4
1-گروه اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی ایلام
2-کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی ایلام
3-گروه آمار زیستی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی ایلام
4-مرکز تحقیقات پیشگیری از آسیب های روانی- اجتماعی استان ایلام
مقدمه و هدف: الگوی فصلی در تمامی نقاط دنیا به عنوان یکی از عوامل موثر بر وقوع خودکشی مطرح است. با توجه به تغییر روند خودکشی در فصول مختلف و فراوانی بالای آن در استان ایلام، مطالعه حاضر با هدف بررسی روند خودکشی برحسب فصل و ماه انجام شد.
مواد و روش ها : مطالعه حاضر از نوع مقطعی بود و حجم نمونه شامل تمام داده های نظام جاری ثبت موارد خودکشی و ثبت مرگ استان ایلام طی سال های 1380 تا 1388 بود که به روش سرشماری بدست آمد. برای تعیین الگوی فصلی خودکشی برحسب فصل و ماه از آزمون کای دو و برآورد خطرخودکشی برحسب فصل (بهارمرجع) و ماه (فروردین مرجع) از رگرسیون لجستیک استفاده گردید.
یافته ها: میانگین سنی 3843 مورد خودکشی ثبت شده طی 8 سال 7/9 ± 9/24 سال بود که 8/54 درصد زن بودند. از این تعداد 3256 مورد(84 درصد) ناموفق و بقیه موفق بوده است. فصل تابستان با 1225مورد ( 7/31%) بیشترین و زمستان با 862 مورد (3/22%) کمترین فراوانی را داشتند. همچنین شهریور ماه با 549 مورد (26%) بیشترین و فروردین ماه با 219 مورد (7/5%) کمترین فراوانی خودکشی را دارا بودند (001/0>p). خطر مرگ خودکشی، در فصل زمستان (1/1= OR) و بهمن ماه (92/0= OR) در مقایسه با فصل و ماه مرجع بیشتر بود.
بحث و نتیجه گیری: به طور کلی در فصل تابستان فراوانی خودکشی بیشتر بود ولی خطر مرگ از خودکشی در زمستان بیشتر بود. همچنین فراوانی خودکشی در ماه شهریور بیشتر بود اما در بین سایر ماه ها (غیر از مرجع) خطر مرگ از خودکشی در بهمن ماه بیشتربود و بطور کلی خطر مرگ در فروردین (مرجع) بیشترین بود. با توجه به جمعیت محدود استان ایلام و فراوانی بالای خودکشی آن، آموزش مبتنی بر روانشناسی جامعه هدف، قبل از فصول و ماه های بدست آمده، امری ضروریست.
واژگان کلیدی: خودکشی، روند فصلی، ایلام
Seasonality of suicide occurrence in Ilam 2001-2009
Mehran Babanejad1, 2, Kourosh Sayehmiri3, 4, Ali Khorshidi 4
1-Epidemiology Department, Faculty of Health, Ilam University of Medical Sciences, Ilam, Iran
2-Students Research Committee, Ilam University of Medical Sciences, Ilam, Iran
3-Dept of Biostatistics, Faculty of Medicine, Ilam University of Medical Sciences, Ilam, Iran
Kourosh Sayehmiri, (corresponding author) kourosh_sayehmiri@yahoo.com
4-Prevention of Psychosocial Injuries, Research Center, Ilam, Iran
Introduction& Objective: Seasonal pattern is documented as an independent risk factor for suicide worldwide. Considering changes in suicide trends and its unacceptable frequency in Ilam province, the present study aimed to investigate seasonality of suicide occurrence by month and season.
Material & Methods: In a cross-sectional study, confirmed data by the systematic registry within Ilam province during 2000 to 2009 were recruited. According to month and season of suicide, the χ2 test was and the multiple logistic regressions were adopted to analyze the seasonal preferences of suicide victims by season (spring as reference) and month (March as reference).
Findings: Mean age was 24.9 ± 9.7 years and 54.8% were female between 3843 registered cases. In general 3256 cases (84%) were attempted. In terms of season, summer by 1225 cases (31.7%) and winter by 862 cases (22.3%) were highest and lowest, respectively. As well as, In terms of month, August with 549 cases (26%) was highest and April with 219 cases (5.7%) was lowest (p<0.001). The risk of death due to suicide in winter (OR= 1.1) and in January (OR= 0.92) was greater compared to reference season and month, respectively.
Conclusions: In general, the pick of suicide occurrence was in summer but its highest risk of death was in winter. August had the highest frequency but January compared to other months (except than reference) had the maximum risk of suicide death. In general, referenced month (March) had higher risk value. Considering low population and high suicide occurrence in Ilam province, health education based on psychological measures before desired season and months is recommended.
Key words: suicide, seasonality, Ilam
تعیین عوامل خطردر سالمندان مراجعه کننده به مراکزبهداشتی درمانی شهرستان اندیمشک در سال 1390
صبیحه ضیاغم1، زهره مخته1 ، فیروزه شمس1، سیما سیادت2
1-کارشناس بهداشت خانواده، معاونت بهداشت دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
2-دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
مقدمه و هدف : این بررسی با هدف تعیین عوامل خطر ساز در سالمندان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهری و روستایی شهرستان اندیمشک صورت گرفته است.
مواد و روش ها : این مطالعه به صورت مقطعی و ازنوع توصیفی میباشد که در سال 1390 بر روی سالمندان بالای 60 سال مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهری و روستایی در دو بخش مراقبت پزشک و مراقبت غیرپزشک در شهرستان اندیمشک انجام شده است.اطلاعات بااستفاده ازفرم مراقبت های ادغام یافته سلامت سالمندان جمع آوری و با نرم افزار spss 16 تجزیه وتحلیل گردید.
یافته ها: تعداد نمونه این مطالعه دربخش مراقبت غیرپزشک 710 نفر و دربخش مراقبت پزشک 197 نفر می باشد. سن این افراد سالمندان بالای 60 بود. درصد عامل خطرتعیین شده در مراقبت غیرپزشک 94/63 %و درصد عامل خطرتعیین شده در مراقبت پزشک 25/50 % می باشد.
بحث و نتیجه گیری : با توجه به اینکه بیشترین عامل خطردر مراقبت انجام شده توسط غیر پزشک مربوط به ورزش نامستمرسالمندان و چاقی در آنان میباشد ،همچنین بیشترین عامل خطردر مراقبت انجام شده توسط پزشک مربوط به فشار خون بالابوده است ، در این راستا آموزش افراد قبل ازرسیدن به دوران سالمندی ودردوره سالمندی در خصوص فعالیت های جسمانی منظم وروزانه و هم چنین تغذیه مناسب جهت پیشگیری ازچاقی و تغذیه در بیماریها مثل فشارخون ضروری به نظر می رسد.
کلید واژه : سالمندان، عوامل خطر ، چاقی ، فشار خون بالا
بررسی اپیدمیولوژیک ترومای ناشی از حوادث در مراجعین به اورژانس مرکز بهداشتی درمانی شبانه روزی شهرستان خلیل آباد در سال 1390
جواد ترکمن نژاد سبزواری1، زهرا راعی2، مریم رجبلو3، سیده اکرم رسولی3
1-کارشناس بهداشت عمومی مرکز بهداشتی درمانی شهرستان خلیل آباد
2-کارشناس مامایی مرکز بهداشتی درمانی شهرستان خلیل آباد
3-کارشناس بهداشت خانواده مرکز بهداشتی درمانی شهرستان خلیل آباد
مقدمه و هدف: تروما یکی از مهمترین مشکلات سلامت جوامع در دنیاست و یکی از عوامل مرگ و میر و ناتوانی چه در کشورهای صنعتی و چه در کشورهای در حال رشد است. در ایران تروما دومین علت مرگ در افراد جوان است و سالانه میلیاردها دلار هزینه بر سیستم بهداشت و درمان تحمیل می کند.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر بر روی 1347 نفر از مصدومان مراجعه کننده به مرکز اورژانس شبانه روزی شهرستان صورت گرفت و جمع آوری اطلاعات شامل سن ، جنس ، محل وقوع حادثه ، نوع حادثه ، نتیجه حادثه ، زمان بروز حادثه و... بود. نتایج بدست آمده از این تحقیق بوسیله نرم افزار spss ثبت و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: یافته ها نشان دادند که بیشت حوادث در مردان و از نظر سنی بیشترین افراد در گروه سنی 21-30 سال قرار داشتند. فراوانی حوادث بیشتر از نوع ضربه و حوادث ترافیکی و سقوط بوده و اکثرا در فصل تابستان رخ داده بود.
بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد با افزایش اگاهی جامعه علمی در مورد اپیدمیولوژی حوادث رانندگی می توان در سطح پیشگیری اولیه عمل نمود. و به این ترتیب آگاهی عمومی جامعه را ارتقا داد.
کلمات کلیدی : اپیدمیولوژی ، تروما ، حوادث
شیوع اعتیاد به اینترنت در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی یاسوج، سال1391
محمدطاهر رضانژاد1، تیمور رضانژاد2، محمدحسین بهادر نژاد1، محمد ذوالعدل3
1-کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-کارشناس آموزشی، معاونت آموزشی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
3-مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی مؤثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
زمینه و هدف: برای اولین بار هامبرگ - آمیچل (2003) اصطلاح اختلال اعتیاد به اینترنت را برای معرفی و شناسایی خصوصیات افرادی که در پی استفاده از اینترنت دچار مشکل می شوند، به کار برد. او اولین کسی بود که گروهی را برای حمایت از معتادان به اینترنت تشکیل داد. رشد روزافزون و عوارض ناگواری که اعتیاد به اینترنت به همراه دارد باعث شده که از این اختلال به عنوان اعتیادی که سرآمد همه اعتیادهای رفتاری است یاد شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان شیوع و برخی از عوامل موثر بر اعتیاد به اینترنت در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی یاسوج، سال1391 انجام شد.
مواد و روش ها: جامعه مورد مطالعه کلیه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی یاسوج در سال تحصیلی 92-1391 بودند.
روش نمونه گیری به صورت نمونه گیری طبقه ای و از میان دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی یاسوج در سال تحصیلی 92-1391انجام شد. به گونه ای که هر دانشکده به عنوان یک طبقه در نظر گرفته شد. پرسشنامه Young 20 سؤال دارد که در مقیاس 5 تایی لیکرت هرگز، گاهی اوقات، غالباً، به کرات و همیشه است. در نهایت وضعیت کاربران مورد مطالعه به صورت کاربر طبیعی(20تا49 امتیاز)، کابر با اعتیاد خفیف(50تا 79 امتیاز) و کاربر با اعتیاد شدید(80 تا 100 امتیاز) مشخص شد. داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS نسخه 17 و از طریق آمارهای توصیفی مانند میانگین، فراوانی نسبی و مطلق و آمار استنباطی کای دو با در نظر گرفتن 05/=α تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: 52.86درصد نمونه ها اعتیاد اینترنت طبیعی، در37.06درصد متوسط و خفیف و در 10.08 از دانشجویان اعتیاد اینترنت شدید بود. اعتیاد اینترنت شدید در مردان(13.51درصد) بیشتر از زنان (8.21درصد) بود. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که اعتیاد اینترنت در دانشجویان با دانشکده، رشته، نوع مسکن، وضعیت تحصیلی( پیشرفت یا افت تحصیلی) ارتباط آماری معنادار داشت. بیشترین اعتیاد اینترنت در دانشجویان دانشکده بهداشت و کمترین اضطراب در دانشجویان دانشکده پرستاری مشاهده شد. در بین رشته ها نیز دانشجویان رشته های اتاق عمل ، بهداشت و علوم آزمایشگاهی بیشترین اعتیاد اینترنت را داشتند. در مجموع اعتیاد اینترنت شدید در دانشجویان خوابگاهی حدود سه برابر دانشجویان ساکن در منزل شخصی بود.
بحث و نتیجه گیری: نتایج گویای آن بود که 47.14درصد از دانشجویان به درجاتی از اعتیاد اینترنت دچار هستند. در این بین توجه جدی به دانشجویان خوابگاهی به دلیل شدت بیشتر اعتیاد اینترنت در آن ها ضروری به نظر می رسد. از دلایل عمده شدت بیشتر اعتیاد اینترنت در آن ها می توان به کمبود امکانات ورزشی و تفریحی و استرس ها یی که دوری از خانواده و تنهایی برآنها وارد می کند اشاره کرد. لذا با توجه به ماهیت آسیب زایی اعتیاد اینترنت در دانشجویان باید راهکارهایی جهت کاهش آن اندیشیده شود.
واژگان کلیدی: شیوع، اعتیاد به اینترنت، پرسشنامه یانگ، دانشجویان
بررسی سطح آگاهی ، نگرش و عملکرد کارکنان شاغل در بیمارستان امام سجاد(ع) شهر یاسوج در مورد دفع بهداشتی زباله های بیمارستانی در سال 1390
سید عبدالمحمد سادات1، خدیجه دارابی2، خدیجه کریمی2، محمد مهدی بانشی3، علیرضا رایگان شیرازی3
1-کارشناسی ارشد مهندسی محیط زیست، مربی دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2- دانشجوی کارشناسی بهداشت محیط، دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
3-کارشناسی ارشد مهندسی بهداشت محیط، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: از جمله معضلاتی که بهداشت عمومی و محیط زیست را تهدید می کند زباله های بیمارستانی می باشد که با توجه به نوع کارووظیفه در هر بخش متفاوت بوده و بعلت دارا بودن مقادیر زیادی زباله های خطر ناک برای سلامتی انسان، حیوانات و گیاهان و محیط زیست زیان آور میباشد. لذا جمع آوری ، جداسازی و دفع زباله های بیمارستانی به دلیل تهدید سلامت جامعه از اهمیت بسزایی برخوردار است و هدف از این مطالعه بررسی سطح آگاهی ، نگرش و عملکرد کارکنان بیمارستان امام سجاد (ع) شهر یاسوج در مورد دفع بهداشتی زباله های بیمارستانی درسال 1390 است.
مواد و روشها: این پژوهش یک مطالعه توصیفی مقطعی می باشد که بر روی 50 نفر از کارکنان بیمارستان امام سجاد (ع) شهر یاسوج درسال1390 به روش نمونه گیری تصادفی مبتنی بر هدف و بوسیله تکمیل پرسشنامه انجام گردید. سپس با استفاده از آزمونهای آماری توصیفی وا ستنباطی وspss اطلاعات حاصل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که از مجموع 50 نفر کارکنان بیمارستان 68% مونث بوده اند و پرستاران با 36% و بخش اداری با 12% بیشترین فراوانی را داشته اند و سابقه کاری کارکنان در محدوده میانگین 94/8 سال و انحراف معیار 37/5 سال قرار گرفته اند و 74% از کارکنان بیمارستان از آگاهی و 48% هم از نگرش متوسط برخوردار بوده اند از دیدگاه کارکنان عملکرد خوب افراد مسئول جمع آوری و دفع زباله در سطح 48% می رسد. در بررسی وضعیت آگاهی کارکنان با تحصیلات از نظر آماری اختلاف معنی داری وجود دارد(p=0/028 و f=2/795 ) و همچنین در بررسی وضعیت آگاهی کارکنان با واحد فعالیت از نظر آماری اختلاف معنی داری وجود دارد( p=0/019 و f=2/376 ). در حالیکه سایر متغیرها با آگاهی ، نگرش و عملکرد کارکنان بیمارستان رابطه معنی داری وجود ندارد.
نتیجه گیری و بحث: باتوجه به نتایج بدست آمده ازاین مطالعه که آگاهی ونگرش کارکنان بیمارستان درمورددفع بهداشتی زباله های بیمارستانی متوسط میباشد وعملکردافراد مسئول جمع آوری ودفع زباله درسطح خوبی میباشد لذا توجه خاص مدیران به شناسایی نیازمندیهای آموزشی پرسنل وهمچنین بالا بردن آگاهی همه طبقات کارکنان بیمارستان گام موثرتری برداشت.
واژگان کلیدی: آگاهی، نگرش ، کارکنان ، زباله بیمارستان
بررسی علل مصرف مواد از دیدگاه معتادان شهر یاسوج و برخی رفتارهای مرتبط با آن
محمد فراروئی1، کامبیز کریمزاده شیرازی1، علی عباسی1، سید محمد بهشتی2
1-دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: اعتیاد از جمله معضلات بهداشتی و اجتماعی شایع در ایران است. شناخت عوامل موثر بر ابتلاء به اعتیاد از جمله قدمهای اولیه و اساسی در جهت شناخت نحوه ابتلاء و پیشگیری از این معضل می باشد. این تحقیق تلاش نموده تا مهمترین عوامل موثر در اعتیاد را از دیدگاه معتایدن بررسی نماید.
مواد و روش ها: این مطالعه بر روی 362 معتاد در نال مصرف یا معتادین مراجعه کننده به مراکز ترک و بازپروری شهر یاسوج با استفاده از روش گلوله برفی در سال 1390 اجراء گردید. پرسشنامه در صورت عدم توانایی فرد معتاد (بی سوادی یا کم سوادی ) از طریق مصاحبه توسط پرسشگر تکمیل شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که پس از یاسوج (44%) بخش قابل توجهی از معتادین متولد شهر دهدشت (12.1% ) و شیراز (11%) بوده اند. بیش از 12% معتادین اعلام نمودند که دارای تحصیلات دانشگاهی می باشند. 84.6% از معتادین قبل از اعتیاد سیگار و53.8% الکل مصرف می کردند. 52.1% معتادین از نحوه انتقال ایدز آگاهی لازم را نداشتند. در پاسخ به این سوال که علت اصلی اعتیاد خود را چه می دانید 37.3% معتادین لذت جوئی را عامل اصلی شروع مصرف مواد دانستند. معتادین عوامل بعدی اعتیاد خود را دوستان (33.5%) و عوامل خانوادگی (10.4%) اعلام نمودند.
بحث و نتیجه گیری: لذت جوئی از جمله خصوصیات طبیعی انسان و بخصوص جوانان است که بنظر می رسد زمینه ساز مهمی در اقدام جوانان به رفتارهای پرخطر از جمله اعتیاد باشد. شنا سایی و دسترسی جوانان به امکانات و تفریحات مناسب و لذت بخش در دوران نوجوانی و جوانی می تواند در کاهش رجوع به مواد در بین این گروه موثر باشد. ارتقاء آگاهی والدین از مخاطرات، نیازها و شرایط نوجوانی جوانی و ضرورت نظارت بررفتار و ارتباطات فرزندان نیز احتمالا از راهکارهای موثر بر پیشگیری از سوء مصرف مواد می باشد.
واژگان کلیدی: اعتیاد، عوامل موثر، پیشگیری
سزارین در بیمارستان امام سجاد شهر یاسوج (دی ماه 1389 تا دی ماه 1390)
شهین تاج آرامش1، سحر یزدانبخش2، لیلا غلامی2، محمد ذوالعدل3، سکینه سامانپور2، محمدطاهر رضانژاد2
1-استادیار، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
3-مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی مؤثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: سزارین یک عمل ماژور است و شایعترین عمل جراحی زنان میباشد، به دلیل افزایش میزان سزارین کاهش آن در جامعه از مهمترین اهداف سیستم پزشکی میباشد (Ajh n & Sabetghadam, 2011). از طرفی سزارین چه برای مادر چه برای جنین بدون عارضه نمیباشد. امروزه آمار سزارین در کشور ما بسیار بالاتر از استاندارد آن است. به دلیل اینکه میزان سزارین در بیمارستان امام سجاد در مقایسه با سالهای قبل در حال افزایش است، این مطالعه به منظور بررسی میزان و علل سزارین در بیمارستان امام سجاد شهر یاسوج به مدت یک سال (دی ماه 89 تا دی ماه 90) انجام شده است.
مواد و روشها: مطالعه به صورت توصیفی-مقطعی صورت گرفته و موارد سزارین را در طول یکسال مورد بررسی قرار داده است. لذا پرسشنامهای ضمیمه میگردد که اطلاعات فردی شامل سن، تعداد فرزندان، سابقه سقط، سابقه بیماری، سابقه سزارین، سابقه عمل جراحی دیگر و سن حاملگی هنگام مراجعه را در برمیگیرد. زنان مراجعه کننده به زایشگاه و بخش زنان بیمارستان امام سجاد از دی ماه 89 تا دی ماه 90 (به مدت یکسال) مورد مطالعه قرار میگیرد. بعد از توضیحات به بیمار و قبول در شرکت در مطالعه، پرسشنامه تکمیل گردید. در پایان کار اطلاعات جمعآوری شده کدبندی شده و توسط نرمافزار SPSS و با استفاده از آمار توصیفی تجزیه و تحلیل میگردد.
یافته ها: در این مطالعه شیوع سزارین 12/44% بود که 6/84% با علت علمی و 4/15% موارد با علت غیر علمی سزارین شده بودند و شایعترین علل سزارین به ترتیب شامل سزارین قبلی (35%) مگونیومی بودن جنین (3/10%) وعدم پیشرفت زایمان (2/7%) است.
بحث و نتیجه گیری: شیوع سزارین در بیمارستان امام سجاد نسبت به امار مورد قبول سازمان جهانی بهداشت بالاتر است ولی از نظر شایعترین علل سزارین تفاوتی ندارد.
واژههای کلیدی: سزارین، جفت، جنین، سقط
بررسی فراوانی مشکلات جسمی و روانی سالمندان شهرستان باغملک در سال 1387
فیروزه شمس 1، صبیحه ضیاغم1، سیما سیادت2، علی اصغر ولی پور3
1-کارشناس بهداشت خانواده، معاونت بهداشت دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
2-پزشک عمومی ،پزوهشگر دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
3-کارشناس ارشد اپیدمیولوژی دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
مقدمه و هدف : سالمندی فرایندی طبیعی در زندگی انسان بوده و حاصل فرسایش تدریجی ارگانهای حیاتی بدن است.همزمان با افزایش جمعیت سالمندان ، توجه به نیازها و مشکلات آنها جهت برنامه ریزی صحیح برای این قشرازافراد جامعه از اهمیت زیادی برخوردار است.
مواد و روش ها : این مطالعه به صورت مقطعی و توصیفی می باشد که در سال 1387 بر روی سالمندان 60تا69 سال تحت پوشش مراکز بهداشتی درمانی شهری و روستایی در شهرستان باغملک انجام شده است.اطلاعات بااستفاده از پرسشنامه تنظیم شده جمع آوری و با نرم افزار spss 16 تجزیه وتحلیل گردیدو فراوانی مشکلات مطرح شده توسط سالمندان تعیین شد.
یافته ها : تعداد نمونه این مطالعه 2821 نفر می باشد.که نتایج پرسشگری آنها به شرح زیر است :
بحث و نتیجه گیری : با توجه به اینکه بیشترین فراوانی در مشکلات مطرح شده از طرف سالمندان مربوط به درد مفاصل و بیماریهای دهان و دندان می باشد ، آموزش سالمندان درخصوص فعالیت جسمانی متناسب با درد زانو و کمر و همچنین آموزش بهداشت دهان و دندان از سنین پایین ضروری بنظر می رسد. این نتایج می تواند در برنامه ریزی جهت حفظ سلامت افراد تا دوران سالمندی موثر باشد.
کلید واژه : سالمندان ،مشکلات ، جنس ، سواد، وضعیت زندگی
تعیین امید زندگی و سهم هرکدام از سه عامل اصلی مرگ و میر در این شاخص برحسب شهرستانهای استان فارس سال 90
مهراب صیادی1، محسن مقدمی2، افشان جوادی3، لیلا ملک مکان4، پریسا ربیعی5سید جواد شمس نیا6
1- مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
2-دانشیار، معاونت بهداشتی، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
3-کارشناس ارشد جمعیت شناسی، واحد آمار دانشگاه علوم پزشکی شیراز
4-مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، عضو هئیت علمی دانشگاه علوم پزشکی شیراز
5- مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت دانشگاه علوم پزشکی شیراز
6-مربی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد فیروزآباد
مقدمه و هدف :امید زندگی از شاخص های مهم و بیانگر وضعیت اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و بهداشتی هر جامعه است. همچنین این شاخص می تواند در ارزشیابی کل برنامه ریزی های انجام شده مفید واقع گردد سازمان بهداشت جهانی از این شاخص در کنار شاخص های؛ درآمد سرانه، تولید ناخالص ملی و میزان با سوادی زنان اقدام به برآورد شاخص توسعه انسانی می نماید که از مهمترین شاخص های ارزشیابی جوامع کنونی است. هدف از این مطالعه تعیین سهم بیماریهای قلبی و عروقی، سرطانها و حوادث از این شاخص می باشد.
مواد و روش ها: این مطالعه از نوع مطالعه مقطعی - توصیفی می باشد. این مطالعه با استفاده از اطلاعات موجود جمعیتی و مرگ ومیر شهرستانهای استان فارس انجام شد. برنامه نرم افزاری جهت محاسبه جدول عمر در نرم افزار ایکسل طراحی گردید. و جمعیت استاندارد جهانی مورد استفاده قرار گرفت.
یافته ها: امید زندگی بدو تولد در شهرستانهای استان متفاوت بوده بطوریکه امیدزندگی در آباده کمترین (مردان 65/67سال و زنان 9/69سال) و در بوانات بیشترین (مردان 11/76وزنان 03/79 سال ) بود. ودر مجموع در استان امید زندگی زنان روستایی 96/74 سال و زنان شهری 11/ سال 74 و همچنین امید به زندگی مردان روستایی 2/73 سال ومردان شهری 3/72 سال بود. سهم سه بیماری اول از امید زندگی در شهرستانها و جنیست مختلف از 4/2 سال تا 3/6 سال متغیر بود
بحث و نتیجه گیری : تا کنون شاخص امید زندگی در مجموع در کشور ویا یک استان محاسبه می گردید. نتایج این مطالعه نشان داد که تفاوت زیادی در امید زندگی شهرستانهای مختلف وجود دارد بنابراین محاسبه این شاخص بر حسب عوامل اجتماعی برای یافتن گپ های موجود ضروری می باشد.همچنین در این مطالعه نشان داده شد که علارغم امکانات رفاهی در شهرها امید زندگی کمتر از مناطق روستایی می باشد که شاید به دلیل مشکلات و گرفتاریهای شهر نشینی باشد.
واژگان کلیدی : امید زندگی، مناطق روستایی و شهری، زنان و مردان
بررسی شیوع مصرف قرص ترامادول توسط دانش آموزان شهر گچساران
جلال پوران فرد1
1-بیمارستان شهید رجایی گچساران، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: ترامادول (اولترام) یک داروی مسکن صناعی جدید با اثرات شبه گیرنده موی ضعیف و تا حدی اثرات مهاری روی باز جذب نوراپی نفرین و سروتونین در C.N.S میباشد. عقیده بر این است که ترامادول عمدتاً از طریق متابولیت فعالی که اثرات ضد دردی خفیفی مشابه پروتوکسیفن دارد، عمل میکند. تحقیق حاضر با هدف دستیابی به شیوع مصرف قرص ترامادول در بین دانش آموزان مقطع دبیرستان و پیش دانشگاهی شهر گچساران در سال 91-90 صورت گرفته است.
مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی و مقطعی بوده و جامعه آماری شامل دانش آموزان مقطع دبیرستان و پیش دانشگاهی شهر گچساران است. این مطالعه در زمستان 1390 و تابستان سال 1391 در سطح مدارس دبیرستان و مراکز پیش دانشگاهی شهر گچساران صورت گرفت. اطلاعات به وسیله پرسشنامه ای مشتمل بر متغیرهای اصلی و دموگرافیک و به روش پرسشنامه کتبی (خودایفا) جمع آوری شد. روش نمونه گیری، خوشه ای و تعداد نمونه های اخذ شده، 950 نفر بوده است. پس از نمونه گیری، داده ها به وسیله نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: شیوع مصرف قرص ترامادول 3/10 درصد بود. میانگین نسبی جمعیت مورد مطالعه و توزیع جنسی در آنها به طور معنی داری در جنس مذکر بیشتر بود. از عواملی که با شیوع کم مصرف همراهی دارد، ورزش، سطح اقتصادی خوب و حضور پدر و مادر در خانواده است. روابط متشنج والدین و دوست ناباب بیشترین ارتباط را با شیوع مصرف و در جهت افزایش آن داشته است.
نتیجه گیری: به نظر میرسد که شیوع مصرف قرص ترامادول در بین جوانان و نوجوانان درصد بالایی دارد همچنین روابط متشنج خانواده ارتباط معنی داری با شیوع مصرف بالا دارد.
واژگان کلیدی: شیوع، قرص ترامادول، سوء استفاده، اعتیاد، سرخوشی
بررسی شیوع سوء تغذیه و عوامل مرتبط با آن در کودکان زیر ۵ سال لارستان در سال ۱۳۹۱
عزیزاله دهقان۱، حمیده رشیدیان۱، احد اشرفی عسگر آباد۲، مریم اکبری3
1-دانشجوی دکتری تخصصی اپیدمیولوژی، گروه اپیدمیولوژی و آمارزیستی، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
2-کارشناس ارشد اپیدمیولوژی، گروه اپیدمیولوژی و آمارزیستی، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
3-دانشجوی کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی، گروه اپیدمیولوژی و آمارزیستی، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
مقدمه و هدف: سوء تغذیه در هر سنی بخصوص در کودکان می تواند مشکلات زیادی به همراه داشته باشد. و یکی از مهمترین اهداف توسعه هزاره سوم کاهش سوء تغذیه در کودکان زیر ۵ سال می باشد. بر همین اساس هدف از انجام این مطالعه تعیین شیوع سوء تغذیه و عوامل مرتبط با آن در کودکان زیر ۵ سال شهرستان لارستان می باشد.
مواد و روش ها: این یک مطالعه مقطعی- تحلیلی است که در لارستان روی ۱۱۰۰ کودک زیر ۵ سال که بصورت چند مرحله ای انتخاب شده بودند انجام شد. شاخصهای وزن برای سن(Weight/Age)، قد برای سن (Height/Age) و وزن برای قد (Weight/Height) کودکان محاسبه و با شاخص استاندارد NCHS[1] مقایسه گردید. قد و وزن کودکان با ابزار استاندارد اندازه گیری شد. از نرم افزارهای Epi- info و11 Stata و از آمارهای توصیفی ، آزمون کای اسکوایر و رگرسیون لوجستیک جهت آنالیز داده ها استفاده شد.
یافته ها: شیوع سوء تغذیه شدید با شاخصهای وزن برای سن، قد برای سن و وزن برای قد به ترتیب برابر(۶/۲۴)، (۷/۴۱)و (۸/۷۶۹) بود. متغیرهای محل سکونت، وزن هنگام تولد و تحصیلات مادر و جنس بر شیوع سوء تغذیه تاثیر معنی دار داشت(05/0P<).
نتیجه گیری: سوء تغذیه در کودکان زیر ۵ سال شهرستان لارستان تقریبا بالا می باشد و باید جهت کاهش آن تلاش ویژه صورت گیرد و عوامل تاثیر گذار شناسایی و در خصوص مداخله مثبت اقدم شود.
واژگان کلیدی: سوء تغذیه، کودکان زیر ۵ سال، لارستان
بررسی اپیدمیولوژی بیماری لیشمانیازیس در منطقه بیضا در سالهای 1381 لغایت 1391
محمد انصاری زاده1، محمد مهدی بانشی2، عباس دهقانی3، سیاوش کریمی4، رضا امیری5
1- بهداشت محیط، مدیر گروه ایمنی و بهداشت مرکز علمی کاربردی دانشگاه علوم پزشکی شیراز
2-دانشجوی PhD بهداشت محیط، مرکز تحقیقات عوامل اجتمائی موثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
3-کارشناس ارشد حشره شناسی پزشکی، کارشناس بیماری ها مرکز بهداشت سپیدان
4- کارشناس مدیریت سوانح، سرپرست مرکز بهداشت سپیدان
5-کارشناس بهداشت حرفه ای، مسئول بهداشت حرفه ای مرکز بهداشت سپیدان
مقدمه و هدف: لیشمانیازیس یک بیماری عفونی مزمن می باشد که به دنبال ورود انگل داخلی اجباری به جریان خون میزبان پستاندار، از طریق گزش پشه خاکی آلوده ایجاد می گردد. عفونت ایجاد شده بسته به نوع انگل می تواند منجر به بیماری جلدی، جلدی مخاطی و احشائی گردد. تظاهرات جلدی که در مناطقی از کشور ما شایع می باشد، معمولا در دو نوع مرطوب (روستایی) و خشک (شهری) بروز می کنند. انگل لیشمانیاتروپیکاماژور عامل سالک روستایی وانگل لیشمانیاتروپیکامینور عامل سالک شهری است. این مطالعه به منظور بررسی میزان بروز انواع سالک جلدی در فصول مختلف سال و ارتباط آن با جنسیت مبتلایان در منطقه بیضا از توابع شهرستان سپیدان انجام شده است.
مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی – تحلیلی اطلاعات اپیدمیولوژیک کلیه بیمارانی که از ابتدای فروردین ماه سال 1381 لغایت اسفندماه 1391 با تشخیص بیماری سالک تحت پیگیری و درمان قرار گرفته اند، بوسیله نرم افزار اکسل و spss مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: یافته های این مطالعه نشان می دهد از مجموع 1652 بیمار مبتلا به بیماری سالک ،13/96 درصد آلوده به انگل لیشمانیاتروپیکاماژور و 87/3 درصد آلوده به انگل لیشمانیاتروپیکامینور بوده اند. 52/43 درصد از موارد بروز در مردان و 48/56 درصد در زنان مشاهده شده است. حداکثر موارد بروز با 56/65 درصد در فصل پاییز و حداقل موارد بروز بیماری با 15/1 درصد در فصل بهار اتفاق افتاده است.
بحث و نتیجه گیری: موارد بروز بیماری در فاصله سال های 1386 لغایت 1389 با شیب بسیار تندی افزایش یافته و پس از آن با مداخلات انجام گرفته با آهنگی ملایم رو به کاهش گذاشته است. بیشترین موارد بروز بیماری از نوع روستایی می باشد. شیوع بیماری دارای الگوی فصلی است به طوری که پاییز از بیشترین و بهار از کمترین موارد بروز برخوردار است. بروز بیماری در زنان بیشتر از مردان و همه موارد فوق دارای تفاوت معنی داری می باشند
واژگان کلیدی: لیشمانیازیس، سالک، اپیدمیولوژی، بیضا
بررسی وضع تغذیه دانش آموزان دختر دبیرستانهای شهر یاسوج
مهدی اکبرتبار طوری1، مریم شکیبا2، عباسعلی کریمی1، محمد فراروئی1
1-مرکز تحقیقات عوامل اجتمائی موثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-کمیته تحقیقات دانشجوئی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: چاقی و اضافه وزن در دهه های اخیر از مشکلات مهم بهداشتی جوامع می باشد که روند صعودی نگران کننده ای به خود گرفته است. نوجوانی بدلیل تغییرات فیزیکی و ترکیب بدن ،افزایش توده بدن و بزرگ شدن اندام ها از دوره های حساس رشد میباشد که این تغییرات در دختران از اهمیت بیشتری نسبت به پسران برخوردار است. لذا هدف این مطالعه تعیین وضع تغذیه دانش آموزان دختر دبیرستانهای شهر یاسوج بوده است
مواد و روش ها: این مطالعه یک مطالعه مقطعی است که بر روی 400 دانش آموز دختر 17-14 ساله دبیرستانهای شهر یاسوج در سال 1392 انجام شد. نمونه ها بطور تصادفی از دبیر ستانهای شهر انتخاب ، و با استفاده از پرسشنامه، اطلاعاتی راجع به خصوصیات فردی ، دموگرافیک و اطلاعات زمینه ای جمع اوری گردید. داده های تن سنجی شامل اندازه گیری قد، وزن، دورکمر، دور باسن توسط فرد آموزش دیده با معیار های WHO جمع آوری گردید. داده های تن سنجی با استفاده از نرم افزارهای WHO Anthroplus و CDC Excel BMI Calculator محاسبه شدند و آنالیز داده ها با نرم افزارSPSS صورت گرفت
یافته ها: بر اساس معیار WHO، 11.6% از دانش آموزان دختر دبیرستان های شهر یاسوج کم وزنی خفیف ، 0.8% کم وزنی متوسط تا شدید ، 21.6% اضافه وزن و 5.4% چاق بودند. همچنین براساس معیار CDC 2000، 3.1% از افراد کم وزن ،17%اضافه وزن و 5.7% چاق بوده اند. وبا معیار IOTF 23.4% از دانش آموزان وزن بالاتر از حد نرمال داشته اند. در این مطالعه 18.5 % از دانش آموزان با شاخص نسبت دور کمر به قد دچار چاقی شکمی بودند. 16.3% از دانش آموزان کوتاه قدی خفیف و 1.8 % از آنها کوتاه قدی متوسط و شدید داشتند.
بحث و نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهند که اضافه وزن وچاقی در دختران دبیرستان های شهر یاسوج نسبت به سایر نقاط با توجه به بافت فرهنگی،اجتماعی و اقتصادی این شهر که جزء شهرهای کمتر توسعه یافته میباشد بالا است وشیوع اضافه وزن بیشتر است. لذا باید عوامل ایجاد چاقی شناسایی و مسئولان ودست اندرکاران بخش سلامت را سبت به شیوع چاقی و اضافه وزن دختران حساس نمود.
واژگان کلیدی: وضع تغذیه، دانش آموزان دختر ، تن سنجی
بررسی میزان و علل عدم اقدام به ترک در معتادین شهر یاسوج
محمد فراروئی1، کامبیز کریمزاده شیرازی1، علی عباسی1، سید محمد بهشتی2
1-دانشگاه علوم پزشکی یاسوج، مرکز تحقیقات عوامل اجتمائی موثر بر سلامت، دانشکده بهداشت
2-کمیته تحقیقات دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: ترک اعتیاد همواره چالشی بزرگ برای معتادین، خانواده آنان و همچنین سازمانها و نهادهای مرتبط بوده است. اولین قدم در جهت ترک اعتیاد خواست خود معتادین و اقدام آنان به ترک می باشد. شناخت دلائل اصلی اقدام و عدم اقدام به ترک می تواند قدم موثری در جهت شناخت موانع و تسهیل ترک اعتیاد باشد.
مواد و روش ها: 151 معتاد در حال مصرف با استفاده از روش گلوله برفی از طریق همگنان شناسائی گردیدند و توسط پرسشنامه خود تکمیلی مورد پرسشگری قرار گرفتند. در صورت عدم توانایی فرد معتاد به تکمیل پرسشنامه (بی سوادی با کم سوادی ) پرسشنامه از طریق مصاحبه توسط پرسشگر تکمیل شد. در این مطالعه عوامل موثر بر علل عدم اقدام به ترک از دیدگاه معتادین مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها : یافته ها نشان داد که 43.1% از معتادین هرگز اقدامی در جهت ترک اعتیاد خود انجام نداده اند. شایعترین علل عدم اقدام به ترک،تمایل فرد معتاد به ادامه اعتیاد (30 %)، وابستگی به مواد (15%) و آزادی و راحتی مصرف (11.25%) بوده است. یافته ها همچنین نشان داد که دلائل عدم اقدام به ترک در معتادین با محل زندگی آنان ارتباط معنی داری دارد. (P<0.01). بر این اساس متولدین شیراز عمدتا بدلیل خستگی از زندگی و ساکنین شهر یاسوج بدلیل تمایل شخصی به ادامه مصرف مواد تلاشی برای ترک نکرده اند. بین دلائل عدم اقدام به ترک و سن معتادین ارتباطی بدست نیامد.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به اینکه مهمترین علت عدم اقدام به ترک خواست خود فرد معتاد می باشد، آموزش مهارتهای زندگی و خودباوری در این افراد قدم موثری در جهت افزایش اقدام و موفقیت ترک به نظر می رسد. مشاوره و حمایتهای خانواده نیزاز جمله اقدامات احتمالا موثر در این راستا می باشد.
کلمات کلیدی: اعتیاد، عوامل مرتبط، پیشگیری
بررسی میزان استفاده از کمربند ایمنی و عوامل مؤثر بر آن در جمعیت 15 تا 44 سال شهرکرمان، 1391
مرتضی اکبری1، امیررضا نبی پور1، مریم حسام پور2، نرگس خانجانی3
1-دانشجوی کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
2-دانشجوی کارشناسی ارشد آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت، دانشکده بهداشت و تغذیه، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
3-استادیار اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
مقدمه و هدف: بیش از 50% مرگ های ناشی از این حوادث جاده ای در گروه سنی 44-15ساله که گروه جوان و فعال جامعه هستند، اتفاق می افتد. یکی از راههای مؤثر در کاهش تلفات ناشی از حوادث جاده ای، استفاده از کمربند ایمنی است که 25 تا 67 درصد مرگ و میرهای ناشی از این حوادث را کاهش می دهد. در مطالعه حاضر، میزان استفاده از کمربند ایمنی و عوامل مؤثر برآن در جمعیت 44- 15 سال شهر کرمان بررسی گردیده است.
مواد و رش ها این مطالعه مقطعی و از نوع توصیفی- تحلیلی است که درسال 1391 و بر روی 506 نفر از مراجعین 15تا 44 ساله به تنها مرکز مشاوره قبل از ازدواج در شهرکرمان انجام شد. نمونه گیری به روش آسان انجام گردید و داده ها به کمک نرم افزار16SPSS و با آزمون آماری رگرسیون لجستیک تحلیل گردید.
یافته ها: میزان استفاده همیشگی از کمربند ایمنی در این مطالعه 4/54 درصد برآورد گردید. فقط 8/33 درصد از شرکت کنندگان از صندلی ایمنی مخصوص کودکان استفاده می کردند. میزان استفاده از کمربند ایمنی در افرادی که دارای وسیله شخصی بودند، به طور معنی داری بیشتر از افرادی بود که فاقد وسیله شخصی بودند. مجرد ها نسبت به متأهلین به طور معنی داری کمتر از کمربند ایمنی استفاده می کردند.
شرکت کنندگان مهمترین دلیل استفاده از کمربند ایمنی را حفظ سلامتی وکاهش آسیب (1/67%) و مهمترین دلیل عدم استفاده از آن را فراموش کردن به دلیل مشغله زیاد (6/34%) و احساس محدودیت وکاهش آزادی عمل ( 7/31%) برشمردند.
بحث و نتیجه گیری: با وجود آمار بالای تصادفات و مرگ و میر در کشور و با گذشت چندین سال از شروع طرح اجباری کردن استفاده از کمربند ایمنی در کشور ، هنوز میزان استفاده از آن در جامعه و مخصوصاً جمعیت جوان (که سهم عمده ای از جمعیت کشور را تشکیل می دهد)، نسبت به بسیاری از کشور های دنیا پایین تر است ، و این نکته، ضرورت فرهنگ سازی و اطلاع رسانی هر چه بیشتر در این زمینه را متذکر می سازد.
واژه های کلیدی: کمربند ایمنی، عوامل مؤثر، کرمان
بررسی فراوانی گیرنده های استروژن ،پروژسترون و Her-2 و ارتباط آنها با عوامل پروگنوستیک در مبتلایان به سرطان پستان
جعفر حسن زاده1، حمزه صالح زاده2 ، صدیقه طهماسبی1،عبدالرضا رجایی فرد1،منیژه درویش5
1-گروه اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت و تغذیه، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
2- گروه جراحی عمومی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
4- گروه اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت و تغذیه، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
5- گروه بهداشت حرفه ای، دانشکده بهداشت و تغذیه، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
hsalehzade@sums.ac.ir
مقدمه و هدف: از آنجا که گیرنده های ER، PR و Her-2 در پیش بینی و پیش آگهی بیماران مبتلا به سرطان پستان نقش مهمی دارند. مطالعه جامعی درباره گیرنده های هورمونی و ارتباط آنها با مشخصات دموگرافیک و پاتولوژی بیماران درجنوب کشور به عنوان رفرنس لازم است.این مطالعه با هدف تعین فراوانی گیرنده های استروژن، پروژسترون و Her-2 با عوامل پاتولوژیک در مبتلایان به سرطان پستان مراجعه کننده به کلینیک پستان درمانگاه مطهری شیراز در سال 1383- 1390 انجام شده است.
مواد و روش ها: مطالعه مقطعی تحلیلی بر روی 1800 بیمار مبتلا به سرطان پستان که به روشFine Needle aspiration)) FNA تشخیص داده شده بودند وارد مطالعه شدند.داده های دموگرافیک (سن، سن شروع قاعدگی، شاخص توده بدنی)، پاتولوژیک (درگیری مجاری لنفاتیک،عروقی،عصبی،گرید بیماری،هیستولوژی تومور،اندازه تومورو تعداد غدد لنفاوی درگیر)و گیرنده های هورمونی از پرونده های بیماران استخراج شد.تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آزمون کای دو در سطح معنی داری 0.05 و با نرم افزار آماری spss نسخه 17 انجام شد.
یافته ها: میانگین ± انحراف معیار سنی بیماران (11.4±54.8) بود. 97.4 درصد بیماران در گروه سنی بالای 35 سال قرار داشتند.فراوانی گیرنده های استروژن، پروژسترون و Her-2 به ترتیب70.6 ،66.6 و 34.4 درصد بود.رابطه معنی داری بین گیرنده استروژن با سن شروع قاعدگی، گرید بیماری،درجه هیستولوژی توموروتعداد غدد لنفاوی درگیر و همچنین بین گیرنده پروژسترون با گرید بیماری،هیستولوژِی تومور و تعداد غدد لنفاوی درگیر دیده شد. Her-2 نیز با هیستولوژی تومور و تعداد غدد لنفاوی درگیر رابطه معنی داری نشان داد (p<0.05).
بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد بررسی گره های لنفاوی و درجه هیستولوژی تومور و تعین دقیق گیرنده هورمونی در تعین پیش آگهی سرطان پستان و عود بیماران موثر باشد.
واژگان کلیدی: سرطان پستان، گیرنده های ER،PR ، Her-2، عوامل پروگنوستیک
تعیین میزان شادی و نشاط در بین دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
سید محمد بهشتی1، محمدطاهر رضانژاد1، قادر زاده باقری2، جان محمد ملک زاده3، مهرداد کارآمد1
1-کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-کارشناس ارشد روانشناسی- عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
3- مرکز تحقیقات عوامل اجتمائی موثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
m.beheshti91@gmail.com
مقدمه و اهداف: شادکامی نقش مهمی در موفقیت افراد دارد. افراد شادکام نگرش خوشبینانه ای نسبت به وقایع و رویدادهای اطراف خود دارند، همچنین انسانهای شادکام و دارای شخصیت سالم، انسانهای مسئولیت پذیری می باشند. عوامل مختلفی در احساس شادکامی موثرند از جمله سن، جنس، ازدواج، تحصیلات، باورهای مذهبی و... مقالات منتشر شده در مورد شادکامی از 150 مقاله در سال 1979 به 780 مقاله در یک دهه بعد افزایش پیدا کرده است. با توجه به نقش شادکامی در سلامت جسم و روان دانشجویان، در این پژوهش به بررسی شادی و نشاط در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی یاسوج پرداختیم.
مواد و روش ها: ابزار این مطالعه پرسشنامه ی شادکامی آکسفورد بود. پرسشنامه بین 407 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی یاسوج که به طور تصادفی انتخاب شده بودند توزیع شد داده ها پس از جمع آوری به وسیله ی نرم افزار spss و آزمون آماری آنالیز واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: این مطالعه بر روی 407 نفر از دانشجویان پزشکی (213 نفر پسر و 194 نفر دختر) انجام شد. میانگین نمره شادکامی 11+41،49 به دست آمد. به لحاظ آماری تفاوت معنی داری بین شادکامی دختران و پسران وجود نداشت، دانشجویانی که در کنار خانواده زندگی می کنند به طور معنا داری از دانشجویانی که در خوابگاه زندگی می کنند شادتر هستند. تفاوت معناداری بین دانشجویان بومی و غیر بومی از لحاظ نمره شادکامی وجود ندارد. شادکامی دانشجویانی که وضعیت اقتصادی خانواده آنها ضعیف و یا متوسط است به صورت معناداری بالاتر از دانشجویانی است که وضعیت خانواده آنها خوب بوده. میزان شادابی در بین دانشجویان دانشکده های دانشگاه علوم پزشکی یاسوج از بیشترین به کمترین به ترتیب عبارتند از: دانشکده بهداشت، دانشکده پیراپزشکی، دانشکده پرستاری و مامایی و دانشکده پزشکی. دانشجویانی که تعداد افراد خانواده آنها بین 4 تا 6 نفر است به طور معنا داری میزان شادابی آنها نیز بالاتر از خانواده های با جمعیت بالای 6 نفر است از طرفی کمترین میزان شادابی متعلق به خانواده هایی با جمعیت زیر 4 نفر است. دانشجویانی که رتبه تولد آنها بالاتر از 2 است میزان شادابی آنها نیز بیشتر است.
بحث و نتیجه گیری: وضعیت اقتصادی تا جایی که نیازهای اولیه فرد را تامین کند نقش بسیار مهمی در شادابی فرد دارد ولی بدین معنا نیست که برای شاد بودن حتما باید در یک خانواده ثروتمند زندگی کرد. جنسیت بخصوص در کشورهایی که حقوق زن و مرد به مساوات رعایت می شود تفاوت چندانی در شادابی افراد ایجاد نمی کند.
واژگان کلیدی: شادابی و نشاط، رضایت از زندگی، دانشجو
بررسی شیوع استرس و اضطراب در پزشکان و پرستاران شاغل در بخشهای مراقبتهای ویژه ایروان /ارمنستان
خیرالله نوریان1، محمد ذوالعدل1
1-گروه روانپرستاری ، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
زمینه و هدف: بخشهای مراقبتهای ویژه یکی از محیطهای پراضطراب برای کارکنان آن به خصوص برای پزشکان و پرستاران شاغل در بخش های فوق میباشد.در این حالت ممکن است منابع استرس زا به نحوی روی سلامت روان و عملکرد و حالت خوب بودن پرستاران و پزشکان اثر بگذارد. این مطالعه با هدف بررسی شیوع استرس و اضطراب در پزشکان و پرستاران شاغل در بخشهای مراقبتهای ویژه ایروان در کشور ارمنستان صورت گرفته است.
مواد و روش ها: این مطالعه یک مطالعه توصیفی است که بر روی 106 پزشک و پرستار شاغل در بخش مراقبتهای ویژه انجام شده است. افراد گروه مداخله 15 مؤلفه هوش هیجانی را آموزش دیدند. در این پژوهش از پرسشنامه10 سؤالی جمعیت شناختی، پرسشنامه 20 سئوالی اضطراب موقعیتی برگر، پرسشنامه 20 سئوالی اضطرابی شخصیتی برگر استفاده شده است که پس از جمع آوری دادها اطلاعات با برنامه نرم افزاری SPSS تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که میانگین سنی پرستاران 40 و میانگین سنی پزشکان 36 سال بود و از نظر تحصیلات 76 نفر پرستاران لیسانس و 30 نفر از پزشکان دکتری تخصصی بالینی در گرایش های مختلف داشتند.در پرستاران میانگین امتیاز اضطراب موقعیتی 59/46 بود و میانگین امتیاز اضطراب صفتی45 بود و در پزشکان میزان نمره میانگین امتیاز اضطراب موقعیتی 33/39 بود و میانگین امتیاز اضطراب صفتی38 بود.
بحث و نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که پرستاران و پزشکان استرس و اضطراب زیادی را تجربه می کنند واضطراب و استرس از جمله عوامل جدانشدنی در محیط کار پرستاران و پزشکان می باشد و با بکار بردن برنامه های اموزشی از جمله آفزایش هوش هیجانی می توان به نحو مؤثری اضطراب موقعیتی پزشکان و پرستاران را کاهش داد. با گذاشتن برنامه های تفریحی و ورزش می تواند در پیشبرد بهداشت روان پرستاران و پزشکان و پیشگیری از عوارض منفی و مخرب فردی و اجتماعی ناشی از استرس و اضطراب انها داشت،
واژههای کلیدی: هوش هیجانی، اضطراب پرستاران، پزشک، مراقبت ویژه
سیمای سلامت و برخی عوامل اجتماعی مرتبط در یک مطالعه پایلوت
کریمی عباسعلی1، استوار رحیم1 ، شهرکی غلامحسین1
1-مربی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-استادیار، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف : امروزه تنها 25 درصد عوامل تأثیر گذار بر سلامت در حوزه بهداشت و درمان و مرتبط با ارائه خدمات می باشد و 15 درصد مربوط به عوامل بیولوژیک، 10 درصد عوامل محیط فیزیکی و 50 در صدمرتبط به عوامل اجتماعی می باشد هدف این مطالعه تعیین سیمای سلامت و برخی عوامل اجتماعی مرتبط با آن در یک مقیاس کوچک (روستای علی آباد شهرستان بویراحمد )می باشد
مواد و روش ها: این مطالعه از نوع پیمایشی است که در روستای علی آباد شهرستان بویراحمد در زمستان سال 1391 انجام شده است.
یافته ها: وضعیت اپیدمیولوژیک بیماریها در یک ماه گذشته نشان می دهد که به ترتیب بیماری سرماخوردگی (5/43 %) سردرد های مزمن و میگرن( 2/20%) دردهای استخوانی و ماهیچه ای (18%) دردهای گوارشی (6/16%) مشکل خواب (11%)استرس و اظطراب (3/10%) ناراحتی های عصبی 4/9% )آنمی (7%) مشکل بینایی (5/6%) ناراحتی قلبی عروقی (8/5%) ناراحتی کلیوی (3/4%) و آلرژی (6/3%) بوده .در خصوص عوامل اجتماعی یافته ها نشان می دهد که 5/41% نان آور خانوارها کمتر از 500هزارتومان و 7 % آنها بیش از یک میلیون تومان درآمد داشته اند.و هر نان آور 5/3 نفر سرباری داشته است. 55% ورزش نمی کردند. در هنگام مسافرت 60 % کمربند نمی بندیدند در یک ماه گذشته 74% در مراسم ختم شرکت داشته و فقط 5/37 در جشن شرکت داشته اند.
نتیجه گیری : هرچند این مطالعه بصورت پایلوت انجام شده ولی یافته ها گویای شیوع بالای بیماریها در این روستا و تنیدگی مشکلات اجتماعی باآن است. به نظر می رسد تغییر سیمای اپیدمیولوژیک بیماریها از واگیر به غیر واگیر (بجز سرماخوردگی ) و مشکلات اقتصادی-اجتماعی ، احتیاج به رویکرد دیگری داشته باشد.
کلمات کیدی : سلامت ، عوامل اجتماعی
بررسی عوامل اقتصادی اجتماعی موثر بر مرگ و میر کودکان زیر پنج سال در شهرستان باغملک 1388-1387
علی اصغرولی پور1، عظیمه کریمیان2، خدابخش کرمی3، شکراله محسنی4، مریم پناهی زاده5
1-کارشناس ارشد اپیدمیولوژی مرکز بهداشت باغملک
2-دانشجوی دکتری آموزش بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران
3-دانشیار بهداشت عمومی دانشکده بهداشت و عضو مرکز تحقیقات عوامل تجتماعی موثر بر سلامت دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
4-کارشناس ارشد اپیدمیولوژی مرکز بهداشت رودان
5-کارشناس ارشد جمعیت شناسی مرکز بهداشت باغملک
aliasgharvalipou698@gmail.com
مقدمه و هدف: هدف از این پژوهش تبیین وضعیت مرگ و میر و و عوامل مؤثر بر آن به منظور ارائه راهبرد اصلی افزایش طول عمر و ارتقای سلامت انسانها است.
مواد و روش ها: در این مطالعه مورد- شاهدی، تمامی مرگ های کودکان زیر 5 سال شهرستان باغملک ( 92 نفر) در سال های 1387 تا 1388 به عنوان گروه مورد در نظر گرفته وبرای هر مورد یک شاهد با نزدیکترین فاصله زمانی از نظر تولد و همچنین محل سکونت مشابه انتخاب گردید. داده ها با استفاده از پرسشنامه وعلت مرگ، با استفاده از گواهیهای فوت موجود درخانه های بهداشت جمع آوری و با استفاده از نرم افزار SPSS، آموزن t مستقل و مجذور کای تجزیه وتحلیل شد.
یافته ها: در این مطالعه 4/54 درصد از موارد مرگ زیر 5 سال مربوط به دوره نوزادی ، 6/20 درصد بین یک ماهگی تا یکسالگی و 25 درصد بین یک تا پنج سال اتفاق افتاده بود. مهمترین علت فوت به ترتیب مربوط به علل مربوط به تاخیر رشد جنین (30 درصد ) ناهنجاریهای مادرزادی (55/25 درصد ) بیماریهای قلبی (22/12 درصد ) بیماریهای عفونی (88/8 درصد ) بود. یافته ها ارتباط معنا داری میان سن مادر هنگام تولد کودک ، پسر دوستی ، کم وزنی هنگام تولد و بعد خانوار با مرگ و میر کودکان را نشان دادند اما ارتباط معنا داری بین تحصیلات پدر و مادر، تعداد ایده آل فرزندان و متوسط درآمد با مرگ و میر کودکان وجود نداشت.
بحث و نتیجه گیری: بالا بردن کیفیت مراقبتهای بارداری، پیشگیری از زایمان های زودرس ، آمادگی تیم میتواند نقش مؤثری در NICU پزشکی جهت تولد نوزادان نارس و تجهیز کاهش مرگ ومیر کودکان، بخصوص نوزادان و شیرخواران داشته باشد.
واژگان کلیدی : مرگ و میر ،کودکان زیر 5 سال، باغملک
شیوع سوء تغذیه و برخی عوامل مرتبط با آن در کودکان زیر پنج سال بستری در بیمارستانهای آموزشی زابل در سال 1389
محمدحسن محمدی1 ، عباسعلی رمضانی2 ، بهار نوری رحمتآبادی3
1-استاد یار اطفال و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی و درمانی زابل
2-عضو هیئت علمی گروه اپیدمیولوژی و آمار حیاتی دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی زابل
3-دانشجوی رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی و درمانی زابل
مقدمه و هدف : این مطالعه با هدف تعیین وضعیت تغذیه در کودکان بستری در بیمارستانهای آموزشی زابل و برخی عوامل مرتبط با آن طراحی و اجرا گردید.
مواد و روش ها : این مطالعه توصیفی تحلیلی بر روی 370 کودک بستری شده در سال 1389 در بیمارستانهای آموزشی زابل انجام گرفت. نمونهها به روش نمونه گیری غیر تصادفی آسان انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند.گردآوری دادهها از طریق مصاحبه حضوری با مادران و اندازه گیری قد و وزن کودکان انجام شد. وزن و قد کودکان با جداول استاندارد مرکز ملی آمار های بهداشتی آمریکا (NCHS) به عنوان جامعه مرجع مقایسه شدند و معیار کمتر از منفی 2 انحراف معیار از میانه رفرانس به عنوان سوءتغذیه واضح در نظر گرفته شد و وضعیت تغذیه کودکان توسط شاخصهای سه گانه وزن برای سن،وزن برای قد و قد برای سن مورد ارزیابی و عوامل مرتبط با آن مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها : بر اساس نتایج بدست آمده 23.2 ،7.8 و 14.6 درصداز کودکان به ترتیب از نظر شاخص های وزن برای سن، قد برای سن، وزن برای قد مبتلا به سوء تغذیه بودند.از نظر شاخص های ارزیابی شیوع کم وزنی در کودکان پسر بالای یکسال، رتبه تولد بیشتر از 3، سن مادر بیشتر از 30 و بیسواد و خانه دار،دارای تغذیه شیر مصنوعی، سن شروع تغذیه تکمیلی بیش از 6 ماه و ساکن روستا بیشتر از بقیه بود. ارتباط آماری معنی داری بین شاخصهای ارزیابی وضعیت تغذیهای با سن کودک، نوع تغذیه، فاصله تولد و تحصیلات مادر مشاهده شد)0.05P<).
بحث و نتیجه گیری : اقداماتی نظیر تغذیه با شیر مادر و شروع تغذیه کمکی در سنین زیر شش ماه، ترویج برنامه های تنظیم خانواده و فرهنگ سواد آموزی و برگزاری کلاسهای آموزشی در جهت بهبود وضعیت تغذیهای ضروری به نظر میرسد.
واژگان کلیدی شیوع، سوءتغذیه ، کودکان زیر 5 سال، عوامل مرتبط ، بستری در بیمارستان
بررسی عوامل مؤثر بر بازگشت به مصرف مواد مخدر
سمیه حسینی1
1-سرپرست کمیته تحقیقات دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی بوشهر
s.hosseini@bpums.ac.ir
مقدمه و هدف: وابستگی به مواد یک اختلال مزمن و بازگشت کننده است که هزینههای سنگینی را بر افراد، خانوادهها و جامعه تحمیل می کند. یک مشکل اساسی هنگام بررسی فرایند ترک این است که افراد قبل از یک ترک موفق اغلب چند بار اقدام به ترک کردهاند. بنابراین لازم است که عوامل مؤثر بر طولانیتر شدن دوره بدون مصرف و پایدارتر شدن ترک مواد مخدر را مورد بررسی قرار داد.
مواد و روشها: در این مطالعه از یک روش پارامتری برای تحلیل عوامل مؤثر بر بازگشت به مصرف مواد مخدر، با استفاده از شکنندگی مشترک استفاده میکنیم. این روش، روشی پارامتری در آنالیز دادههای بقا جهت بررسی رخدادهای عودکننده است، که یک جزء شکنندگی را در بر میگیرد. مدل پارامتری یک مدل مخاطره متناسب وایبل است که از جزء شکنندگی مشترک با توزیع گاما بهره میگیریم. متغیرهای موجود در مطالعه متغیرهای سن،سن شروع به مصرف، سابقه بیماری مزمن طبی و سابقه بیماری روانی، تحصیلات و وضعیت شغلی هستند.
یافتهها: از آنجا که فقط متغیر سن در مدل معنادار شده و مقدار نسبت خطر مربوط به آن نشان می دهد یک سال سن بیشتر، خطر بازگشت به مصرف را بعد از ترک 5 درصد کاهش میدهد. یعنی هرچه سن فرد بیشتر باشد انتظار ترک طولانیتری از این فرد میرود.
نتیجهگیری: با معنادار شدن متغیر سن افراد، مشخص شد که در بین متغیرهای موجود فقط این متغیر در بازگشت به مصرف مواد مخدر مؤثر است. از طرفی با معنا دار نشدن شکنندگی، به این نتیجه رسیدیم که در الگوی مصرف افراد همبستگی درون فردی وجود دارد.
واژگان کلیدی: اعتیاد به مواد مخدر، ترک اعتیاد، بازگشت به مصرف
بررسی شیوع اضطراب و مقایسه ی آن در دانشجویان دانشگاههای شهر یاسوج(علوم پزشکی،یاسوج،آزاد اسلامی)1388
فائزه روتخلی1، رضا منوچهری اردکانی2، قادر زاده باقری3
1- کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-دانشجوی دوره دستیاری داخلی شیراز
3-عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
Faezeroutakhly@yahoo.com
مقدمه و هدف: اختلالات اضطرابی شایع ترین گروه اختلالات روان پزشکی را تشکیل می دهند یک نفر از هر چهار نفر واجد معیارهای تشخیصی حداقل یکی از اختلالات اضطرابی بوده و میزان شیوع این بیماری ها در یک دوره دوازده ماهه حدود 17 درصد است.عموما زنان بیشتر از مردان به این اختلالات مبتلا می شود.میزان شیوع کلی اختلالات اضطرابی در طبقات اجتماعی-اقتصادی بالاتر کاهش می یابد در این تحقیق میزان شیوع اضطراب در دانشجویان دانشگاه های شهر یاسوج مورد بررسی قرار می گیرد.اضطراب یک پدیده شایع درمیان دانشجویان و از جمله مشکلات نظام آموزشی محسوب می شود با توجه به تاثیر اضطراب بر عملکرد تحصیلی دانشجویان لزوم انجام این مطالعه دو چندان می شود.
مواد و روش ها: در این مطالعه تعداد 393نفر دانشجو از دانشگاههای شهر یاسوج(علوم پزشکی،علوم یاسوج و آزاد اسلامی)به طور تصادفی انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند.از این تعداد 233نفر دانشجوی دخترو160 نفر دانشجوی پسربودند.برای بررسی میزان اضطراب دانشجویان از پرسش نامه اضطراب بک استفاده شد.این پرسشنامه دارای 2بخش سوالاتی در مورد ویژگی های فردی(اسم،سن،جنس)و سوالاتی(21سوال)برای بررسی میزان اضطراب است.
یافته ها: بررسی داده های پرسش نامه نشان داد که میزان شیوع اضطراب سطح خیلی پایین 6/62درصد اضطراب سطح متوسط 8/24درصد و اضطراب شدید و نیازمند درمان 6/7درصد می باشد.در این مطالعه مشخص شد که شیوع اضطراب شدید و نیازمند درمان در دانشگاههای علوم پزشکی 3/8 درصد،در دانشگاه علوم یاسوج 1/8درصدودر دانشگاه آزاد اسلامی 3/6 درصد می باشد.همچنین در این مطالعه اختلاف معنی داری بین میزان شیوع اضطراب در دانشجویان پسر و دختر بدست نیامد.
بحث و نتیجه گیری: نظر به شیوع بالای اضطراب در دانشجویان بالاخص دانشجویان علوم پزشکی توصیه می شود،ضمن توجه ویژه به این پدیده ،پژوهش های بیشتری در رابطه با عوامل مرتبط با آن و ارایه راهکارهایی جهت کاهش آن در دانشجویان انجام گیرد.
کلید واژه ها:اضطراب، دانشگاه، دانشجو، شیوع
سرمایه اجتماعی و سلامت روان در زندانیان زن زندان مرکزی تبریز
شهناز ریماز1، محمد ابراهیمی کلان2، صفورا غریب زاده3، عفت السادات مرقاتی خویی4، الهام زندیان2، سحرناز نجات1، سید رضا مجدزاده5، علی جعفری2
1-دانشیار، گروه اپیدمیولوژی و آمار زیستی، دانشکده ی بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران
2-دانشجوی کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی، گروه اپیدمیولوژی و آمار زیستی، دانشکده ی بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران
3-دانشجوی دکترای آمار زیستی، گروه اپیدمیولوژی و آمار زیستی، دانشکده ی بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران
4-استادیار،گروه آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت جنسی، دانشکده ی بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران
5-ستاد، گروه اپیدمیولوژی و آمارزیستی،دانشکده یبهداشت،دانشگاه علوم پزشکی تهران
مقدمه و هدف: سرمایه اجتماعی به بافتی از زندگی افراد اشاره دارد که بعنوان هنجارهایی از اعتماد، ارتباط متقابل و رفاه اجتماعی شناخته می شودو سطح بالایی ازآن با سلامت روان مثبت در ارتباط است.هدف از این پژوهش تعیین ارتباط بین مولفه های سرمایه اجتماعی و سلامت روان در زندانیان زن می باشد.
مواد و روشها: مطالعه بصورت مقطعی توصیفی _تحلیلی در بین زندانیان زن زندان تبریز در 1390-91انجام شد. 120 نفر زن با روش نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدند. از پرسشنامه های سلامت عمومی GHQ-28 -WHO))و سرمایه اجتماعی بانک جهانی (SC-IQ) استفاده شد. در آنالیز از نرم افزار آماریSPSS16 و روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه استفاده شد.
یافتهها: میانگین کل سرمایه اجتماعی 30.83 (با انحراف معیار 10.31) بدست آمد که مشارکت در کارهای جمعی و همکاری(حیطه سوم) بالاترین درصد را به خود اختصاص داده بودبعد اضطراب و بی خوابی و بعدجسمانی سلامت روان باعضویت در گروهها و انجمن ها(حیطه اول)و اعتماد اجتماعی(حیطه دوم) ارتباط آماری معنادار معکوس وجود داشت(p<0.05).بین بعد کارکرد اجتماعی سلامت روان و حیطه اول سرمایه احتماعی و همچنین بعد علائم افسردگی و حیطه های اول،دوم، مشارکت در کارهای جمعی و همکاری واطلاعات و ارتباطات، ارتباط آماری معناداری معکوس بود(p<0.05). درکل بین سرمایه اجتماعی و ابعاد سلامت روان همبستگی وجود داشت، بطوریکه افراد دارای سلامت روان درسطح عالی ازسرمایه اجتماعی با بالاترین میانگین(41.70) با انحراف معیار( 8.93) برخوردار بودند.
بحث و نتیجه گیری: یافته های این مطالعه نشان دادکه سلامت روان سالم میتواند تاثیر بسزایی برسرمایه اجتماعی زنان زندانی داشته باشد. مسئولین امر میتوانند با ایجادراهکارهایی برای این افراد در داخل محیط زندان و بهبود سلامت روان وافزایش حس اعتماد و دیگر مولفه های سرمایه اجتماعی از بروز مجدد جرم وبازگشت مجدد به زندان پیشگیری نمایند.
واژگان کلیدی: زنان زندانی، سلامت روان، سرمایه اجتماعی
دانشجویان دختر و اضطراب ناشی از امتحان
مهین غفاری1 و2، مسعود لطفی زاده1و2، منور ابراهیم پوردهکردی3، منصور خالدی4
1-گروه بهداشت عمومی دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد
2-مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر کننده سلامت
3-کارشناس مسئول سلامت مدارس، مرکز بهداشت شهرستان شهرکرد
4-دانشجوی کارشناسی رشته علوم آزمایشگاهی
مقدمه و هدف: اضطراب ناشی از امتحان در بین دانشجویان میتواند با عوامل متعددی مرتبط باشد. مجموعه ای از عوامل فردی، خانوادگی ، آموزشی و فرهنگی در بروز اضطراب امتحان می توانند نقش داشته باشند. هدف از انجام این پژوهش، تعیین سطح اضطراب امتحان و عوامل مرتبط با آن در دانشجویان دختر مقطع کارشناسی رشته های بهداشت و پیراپزشکی در دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد بوده است.
مواد و روشها: این مطالعه توصیفی- تحلیلی به صورت مقطعی در سال تحصیلی 92- 1391 بر روی 101 نفر از دانشجویان دختر مشغول به تحصیل در ترمهای تحصیلی اول تا پنجم انجام شد. ابزارها شامل مقیاس اندازهگیری اضطراب امتحان ساراسون 25سؤالی و پرسشنامه 7 سؤالی مشخصات فردی و تحصیلی بود. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمون توان دوم کای، در سطح معنیداری 0.05 توسط SPSS18 انجام شد.
یافتهها: در این پژوهش16.8 % دانشجویان متاهل بودند. یافته ها همچنین نشان میدهد 78.2% دانشجویان دختر مورد بررسی اضطراب کم یا متوسط داشتند و 21.8% دیگر اضطراب شدید داشته اند. در این مطالعه بین اضطراب امتحان و وضعیت تاهل ) 0.006= P) , شاغل بودن دانشجویان ) 016.0= P) و رشته تحصیلی ) 0.0001= P) ارتباط معنی دار آماری وجود داشت.ولی بین ابتلا به بیماری جسمی، استقلال یا عدم استقلال مالی، بومی و غیر بومی بودن رابطه معنی داری مشاهده نگردید.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به بالا بودن میزان شیوع اضطراب امتحان در بین دانشجویان دختر به ویژه دانشجویان متاهل و شاغل، طراحی یک برنامه مداخله ای گروهی با همکاری خانواده، اساتید مشاور ودست اندرکاران امور مشاوره دانشجویی برا ی مدیریت موثر اضطراب ضروری است. چرا که این احتمال وجود دارد که این اضطراب محدود به امتحانات نشده و پیامدهای منفی بر ابعاد سلامت دانشجو نیز میتواند داشته باشد.
واژه ها ی کلیدی: اضطراب امتحان ، دانشجویان دختر، شهرکرد
بررسی مقایسه ای میزان شیوع اضطراب و افسردگی در دانش آموزان مدارس عادی و تیزهوشان شهر یاسوج، سال 1389
زیبا محمدی1، زینب عرفان نیا2 ، جان محمد ملک زاده3، قادر زاده باقری4
1- کمیته تحقیقات دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-پزشک عمومی شاغل در مراکز بهداشتی درمانی استان فارس
3-عضو هیئت علمی، مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
4-عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: اختلالات اضطرابی شایعترین اختلالات دوران کودکی و نوجوانی هستند. یک چهارم جمعیت جهان از حداقل یکی ار اختلالات اضطرابی رنج می برند. مدارس تیزهوشان دارای محیطی نسبتا متفاوت با مدارس عادی می باشد. تفاوت محیط آموزشی می تواند موجب تقویت یا ایجاد ویژگی های شخصیتی متفاوت در دانش آموزان شود. در این تحقیق میزان شیوع اضطراب و افسردگی در دانش آموزان مدارس عادی و تیزهوشان شهر یاسوج مورد بررسی قرار می گیرد.
مواد و روش ها: در این مطالعه تعداد 380 نفر دانش آموز از مدارس عادی و تیزهوشان شهر یاسوج بطور تصادفی انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند ،که 413 نفر دانش آموز تیز هوش و 237 نفر دانش آموز عادی بودند. برای بررسی میزان شیوع اضطراب و افسردگی از پرسشنامه اضطراب بک استفاده شد. داده ها از طریق نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: بررسی ها نشان داد که میزان شیوع اضطراب در دانش آموزان مدارس عادی و تیزهوشان شهر یاسوج، 7/24% می باشد. از نظر آماری بین میزان شیوع اضطراب در دانش آموزان مدارس عادی و دانش آموزان مدارس تیزهوشان تفاوت معنی داری بدست نیامد. تفاوت معنی داری بین میزان شیوع اضطراب در دانش آموزان پسر(9/16%) و دانش آموزان دختر(5/32%)وجود دارد. میزان شیوع افسردگی در دانش آموزان مدارس عادی و تیزهوشان شهر یاسوج، 7/34% می باشد. بین میزان شیوع افسردگی در دانش آموزان مدارس عادی و دانش آموزان مدارس تیزهوشان تفاوت معنی داری بدست نیامد. تفاوت معنی داری بین میزان شیوع افسردگی در دانش آموزان پسر(7/21%) و دانش آموزان دختر(5/47%) وجود دارد.
بحث و نتیجه گیری: نظر به شیوع بالای اضطراب و افسردگی در دانش آموزان به ویژه دانش آموزان دختر، توصیه می شود ضمن توجه ویژه به این اختلالات پژوهش های بیشتری در رابطه با آن و ارائه راه کارهایی جهت کاهش این اختلالات در دانش آموزان انجام گیرد.
واژگان کلیدی: اضطراب، افسردگی، دانش آموز، شیوع
بررسی رابطه اعتیاد دوستان و بستگان با اعتیاد در شهر یاسوج
محمد فراروئی1، کامبیز کریمزاده شیرازی1، علی عباسی1، جواد اکاران2
1-دانشگاه علوم پزشکی یاسوج ، دانشکده بهداشت
2-کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: اعتیاد از جمله معضلات بهداشتی و اجتماعی شایع در ایران است. شناخت عوامل پیش بینی کننده ابتلاء به اعتیاد از جمله اقدامات اساسی در جهت شناسائی افراد مستعد به مصرف مواد و پیشگیری از این معضل می باشد. این تحقیق تلاش نموده تا رابطه تفریحات و دوستان را با اعتیاد بررسی نماید.
مواد و روش ها: این مطالعه مورد شاهدی بر روی 362 معتاد مرد شامل معتادین در حال ترک که با مراجعه به کلیه مراکز ترک و بازپروری و معتادین در حال مصرف با استفاده از روش گلوله برفی از طریق همگنان در شهر یاسوج در سال 1390 اجراء گردید. گروه شاهد از بین مردان (207 نفر) مراجعه کننده به اورژانس بیمارستان شهید بهشتی یاسوج انتخاب گردید. در صورت عدم توانایی افراد (بی سوادی با کم سوادی ) پرسشنامه از طریق مصاحبه توسط پرسشگر تکمیل شد. رابطه اعتیاد در دوستان و خانواده در دوران نوجوانی با اعتیاد معتادین مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: داشتن دوستان سیگاری در دوران نوجوانی معتادین (86.3%) در مقایسه با گروه شاهد (82.4%) اختلاف معنی داری را نشان نداد (P>0.05). همچنین هر چند داشتن دوستان معتاد در نوجوانی در بین معتادین بیشتر گزارش شد (75.4% در معتادین درمقابل 67.1% در گروه شاهد) این اختلاف از نظر آماری معنی دارنبود (P>0.05). رابطه آماری معکوس و معنی داری بین وجود بستگان معتاد و اعتیاد گزارش گردید (P<0.01).بر همین اساس تنها 31.7% معتادین در مقایسه با 59% گروه شاهد دارای حداقل یک عضو خانواده معتاد بوده اند. شایعترین مکان مصرف اولین سیگار در دو گروه مورد و شاهد منزل دوستان بوده است(P>0.05). در 17.8% از معتادین اولین محل مصرف سیگار مدرسه به همراه همکلاسیها بوده است.
نتیجه گیری: معنی دار نبودن داشتن دوستان معتاد و سیگاری با اعتیاد از یافته های غیر منتظره این تحقیق است. رابطه معکوس و جود بستگان سیگاری با اعتیاد می تواند نشانگر نقش مثبت بستگان معتاد در آگاهی بستگان از عوارض اعتیاد باشد.
لغات کلیدی: اعتیاد، دوستان ، بستگان
بررسی رابطه عوامل خانوادگی با اعتیاد در معتادین شهر یاسوج
محمد فراروئی1، کامبیز کریمزاده شیرازی1، علی عباسی1، جواد اکاران2
1-دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: اعتیاد یک مشکل اجتماعی فرهنگی و بهداشتی است. شناخت عوامل مرتبط با اعتیاد بطور جداگانه درهرفرهنگ و اجتماع اقدامی اساسی در جهت شناخت علل بروز این معضل و راهکارهای پیشگیری از آن می باشد.
مواد و روش ها : این مطالعه مورد شاهدی در شهر یاسوج در سال 1390 اجراء گردید. پرسشنامه در اختیار 362 معتاد مرد شامل معتادین در حال ترک (که با مراجعه به کلیه مراکز ترک و بازپروری شناسائی گردیدند) و معتادین در حال مصرف (که با استفاده از روش گلوله برفی از طریق همگنان شناسایی و انتخاب گردیدند) قرار گرفت. گروه شاهد از بین مردان (207 نفر) مراجعه کننده به اورژانس بیمارستان شهید بهشتی یاسوج انتخاب گردید. در صورت عدم توانایی افراد (بی سوادی با کم سوادی ) پرسشنامه از طریق مصاحبه توسط پرسشگر تکمیل شد. در این مطالعه رابطه عوامل خانوادگی با اعتیاد در معتادین مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: در رابطه با نقش عوامل خانوادگی با اعتیاد مقایسه در حیات بودن و سطح تحصیلات پدر و مادر افراد شرکت کننده در این تحقیق حاکی از عدم وجود اختلاف معنی دار آماری بین دو گروه معتاد و شاهد بود. جدائی والدین قبل از اعتیاد ارتباط معنی داری با اعتیاد نشان داد (p<0.05). نتایج نشان داد که والدین 11 % از معتادین در مقابل 5.6% از گروه شاهد از هم جدا شده اند. همچنین معتادان بطور متوسط از رتبه تولد و تعداد خواهر کمتری نسبت به گروه شاهد برخوردار بوده اند (P<0.05). وضعیت زندگی زناشوئی معتادین نشان می دهد که 5.1% معتادین در برابر 1% گروه شاهد از همسر خود جدا شده اند (P<0.01).
بحث و نتیجه گیری: وجود مشکلات خانوادگی باعث از هم پاشیدن خانواده و تاثیرات مخربی بر اعضائ آن بخصوص فرزندان و جامعه می شود. مسائل خانوادگی معتادین باعث زیانهای جدی به جامعه از طریق عمیق تر شدن مشکلات معتادین و بزهکاری فرزندان آنان می گردد. شیوع بالاتر مشکلات خانوادگی (طلاق) در بین معتادین از جمله یافته های منتظره در این تحقیق است که همچنان راهکار مشخص و موثری برای مقابله با آن معرفی نشده است.
کلمات کلیدی: اعتیاد، عوامل خانوادگی، پیشگیری
نابرابری در سلامت: شاخصهای اندازه گیری و کاربرد آنها در داده های طرح بهره وری از خدمات سلامت
ابوالفضل محمدبیگی1، جعفر حسن زاده2، بابک عشرتی1
1-دانشجوی دکتری اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی قم
2-دانشیار اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت و تغذیه، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی شیراز
3-استادیار اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی اراک
مقدمه و هدف: نابرابری در سلامت اصطلاح کلی است که برای نشان دادن اختلافها، تغییرات و ناهمسانی های موجود در دستیابی به سلامت افراد یا گروهها از آن استفاده می شود. در حالیکه بی عدالتی در سلامت به آن دسته از نابرابری هایی اشاره دارد که به نظر می رسد ناعادلانه باشند و یا اینکه از برخی خطاها یا ناهمسانیها ایجاد شده باشند. مطالعه حاضر با هدف تبیین روشهای معمول در سنجش نابرابری در سلامت انجام گرفت تا بتواند مورد استفاده محققین و علاقه مندان عدالت در سلامت واقع شود.
مواد ور وش ها: محاسبه، مزایا و محدودیتهای معمولترین شاخصهای سنجش نابرابری در سلامت شامل شاخص شیب نابرابری، شاخص نسبی نابرابری، شاخص تایل، متوسط تغییرات لگاریتمی، شاخص درصد عدم توافق، ضریب جینی، تابع وزنی بهره مندی رفاه اجتماعی مطلق و نسبی و همچنین شاخص مطلق و نسبی تمرکز مورد بررسی قرار گرفت و بر اساس قسمتی از داده های طرح ملی بهره وری از خدمات سلامت در استان مرکزی، مقادیر نابرابری بر اساس شاخصهای مورد بحث محاسبه شد.
یافته ها: متوسط بهره وری از خدمات در افراد نیازمند برابر با 4/66% بوده و این شاخص در کوآنتایل های اول تا پنجم به ترتیب برابر با 6/57% ، 4/63%، 6/71%، 5/69% و 3/75% به دست آمد. شاخص تمرکز نسبی و ضریب جینی برای بهره وری از خدمات سلامت در استان مرکزی به ترتیب برابر با 053/0 و 0062/0 محاسبه شد.
بحث و نتیجه گیری: نابرابری در بهره وری از خدمات سلامت در استان مرکزی بسته به نوع شاخص مورد استفاده متفاوت است. انتخاب شاخصهای نابرابری وابسته به هدف مطالعه و متغیر تعیین کننده نابرابری می باشد. در بین شاخصهای موجود، شاخص تمرکز می تواند به عنوان بهترین شاخص جهت تعیین اندازه و جهت نابرابری مورد استفاده قرار گیرد.
واژگان کلیدی: نابرابری، عدالت در سلامت، بهره وری، شاخص تمرکز، ضریب جینی
مقایسه الگوی خودکشی در استان همدان در سال 1385و1389: مطالعه مبتنی بر سیستم ثبت میرایی
جمال احمدزاده1، شهاب رضائیان2، کژال مبارکی3
1- دانش آموخته دانشگاه علوم پزشکی همدان
2- دانش آموخته دانشگاه علوم پزشکی همدان
3-کارشناس بهداشت خانواده، دانش آموخته دانشگاه علوم پزشکی همدان
مقدمه و هدف: خودکشی در کشور های در حال توسعه یکی از مشکلات مهم بهداشت عمومی قلمداد می گردد. مطالعه حاضر به منظور مقایسه جنبه های اپیدمیولوژیک الگوی خودکشی در استان همدان در سال 1385 و 1389 انجام گرفته است. مواد و روش ها: ما مقایسه جنبه های اپیدمیولوژیک الگوی خودکشی در استان همدان را از طریق دو شاخص مهم میرایی 1- میران میرایی اختصاصی علتی 2- سال های از دست رفته عمر انجام دادیم. برای محاسبه میزان میرایی اختصاصی- علتی تعداد مرگ از خودکشی در هر گروه سنی را بر تعداد افراد همان گروه سنی تقسیم و برای محاسبه سال های از دست رفته عمر سن واقعی هنگام مرگ را از امید به زندگی برای همان جنس منها کرده و برای هر یک از روش های خودکشی به تفکیک جمع و مقایسه نمودیم.
یافته ها: در کل ما 542 مورد مرگ ناشی از خودکشی را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادیم از این تعداد 340 مورد در سال 1385 و 202 مورد در سال 1389 اتفاق افتاده بود. میانگین سن خودکشی در سال 1385و 1389 به ترتیب برابر 42/58 و 13/32 سال بدست آمد. میرایی اختصاصی خودکشی در بین رده های سنی در سال 1385 از سن جوانی به سمت پیری ولی همین میزان در سال 1389در بین رده های سنی از سن پیری به سمت جوانی در هر دو جنس، افزایش نشان داد. از کل انواع روش های خودکشی، خودکشی با دارو و تریاک و حلق آویز بیشترین سال های از دست رفته عمر را به خود اختصاص داده اند.
بحث و نتیجه گیری: الگوی خودکشی در استان همدان بعد از 5 سال در گذر از سن میانه و بالا به سوی سن جوانی است و این مطلب زنگ خطری برای سیاستگزاران بخش سلامت در استان همدان قلمداد می گردد.
واژگان کلیدی: خودکشی، سال های از دست رفته عمر، امید به زندگی
ارزیابی شاخصDMFT و dmft و عوامل خطر مرتبط با پوسیدگی دندان در کودکان 6 تا 12 ساله شهرستان سردشت
جمال احمدزاده1، عباس اسماعیلی ثانی2، بفرین لاوا3، شهاب رضائیان4، کژال مبارکی5، سعیده امینی6، سپیده امینی7
1-کارشناس ارشد اپیدمیولوژی، دانش آموخته دانشگاه علوم پزشکی همدان
2-پزشک عمومی و مدیر شبکه بهداشت و درمان شهرستان سردشت
3-کارشناس مامائی و مسئول بخش آموزش سلامت شبکه بهداشت و درمان شهرستان سردشت
4-کارشناس ارشد اپیدمیولوژی، دانش آموخته دانشگاه علوم پزشکی همدان
5-کارشناس بهداشت خانواده، شبکه بهداشت و درمان شهرستان سردشت
6-کاردان بهداشت دهان و دندان، شبکه بهداشت و درمان شهرستان سردشت
7-کاردان بهداشت دهان و دندان، شبکه بهداشت و درمان شهرستان سردشت
مقدمه و هدف: پوسیدگی دندان امروزه به عنوان یکی از رایج ترین بیماری های مزمن در جهان مطرح می باشد. شاخص های dmft و DMFT به ترتیب بیانگر دندان های پوسیده، افتاده و پر شده شیری و دائمی می باشند و برای توصیف، انعکاس و پایش وضعیت کلی و عوامل تاثیر گذار بر پوسیدگی دندان در جامعه کاربرد فراوان دارند. هدف از انجام مطالعه حاضر تعیین شاخص dmft و DMFT و شناسایی عوامل خطر مرتبط با پوسیدگی دندان درکودکان 6 تا 12 ساله شهرستان سردشت می باشد.
مواد وروش ها: در این مطالعه مقطعی، شاخص های dmft و DMFT از طریق معاینه بالینی دندان های کودکان6 تا 12 ساله تعیین و سنجش و شناسایی عوامل خطر مرتبط با پوسیدگی دندان با مصاحبه رو در رو و تکمیل پرسشنامه انجام گردید. برای آنالیز آماری داده های این مطالعه از آزمون تی و از مدل رگرسیون چند متغیره به منظور شناسایی عوامل مرتبط با DMFT درکودکان استفاده شد. یافته ها: از 448 کودک 6 تا 12 ساله شهرستان سردشت 440 کودک حاضر به شرکت در این مطالعه شدند که از این میان 213 نفر پسر و 195 نفر دختر بودند. میانگین شاخص dmft برای پسرها و دختر ها به ترتیب 86/5 و 21/6 و میانگین شاخص DMFT برای پسرها و دختر ها به ترتیب 48/1 و31/1 بدست آمد این اختلاف ها از نظر آماری رابطه معنی داری نشان نداد. نتایج مدل رگرسیونی چند متغیره نشان داد سطح تحصیلات پدر و مادر، مراجعه سالانه به دندانپزشک و بعد خانوار به طور معنی داری با شاخص DMFT مرتبط هستند.
بحث و نتیجه گیری: یافته های مطالعه نشان داد که کودکان 6 تا 12 ساله شهرستان سردشت از وضعیت نسبتاً پایین سلامت دندان رنج می برند و به برنامه ریزی جهت ارتقاء آگاهی در زمینه سلامت دندان و حفظ دندانهای سالم نیاز دارند.
واژگان کلیدی: شاخص dmft، شاخص DMFT، سلامت دندان، پوسیدگی دندان
تفاوت جنسیتی در عوامل خطر بیماری کمکاری مادرزادی تیروئید: مطالعه مورد شاهد همسانسازی شده
شهاب رضائیان1
1- دانش آموخته دانشگاه علوم پزشکی همدان
مقدمه و هدف: کمکاری مادرزادی تیروئید از شایعترین بیماریهای قابل پیشگیری در نوزادن است که میزان شیوع آن در ایران بسیار بیشتر از میانگین جهانی آن است. مطالعات متعددی خطر بیشتر کمکاری مادرزادی تیروئید را در جنس دختر نشان دادهاند ولی این آنالیز در عوامل خطر بیماری در زیر گروه جنسیت تا کنون انجام نشدهاست. هدف این مطالعه تعیین تفاوت رابطه بین بیماری کمکاری مادرزادی تیروئید و عوامل خطر آن در دو گروه جنسی پسر و دختر میباشد.
روش بررسی: این مطالعه مورد شاهدی همسانشده بخشی از پایاننامه کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی میباشد که روی نوزادان تحت پوشش برنامه غربالگری کمکاری مادرزادی تیروئید استان همدان بین سالهای 1384 تا 1390 انجام شد. برای هر مورد چهار شاهد که از لحاظ محل و تاریخ تولد یکسان بودند در نظر گرفته شد. آنالیز با نرم افزار STATA در سطح اطمینان 95٪ با استفاده از رگرسیون لجستیک شرطی انجام شد.
یافتهها: در مجموع 1313 نوزاد شامل 277 بیمار (159 دختر) و 1036 شاهد (531 دختر) مورد بررسی قرار گرفتند. متغیرهایی مانند داشتن قل اضافه، رتبه تولد، تحصیلات، شاغل بودن و سیگاری بودن مادر، سن حاملگی بیشتر از 40 هفته و مصرف دارو در دوران بارداری اختلاف معنیداری برای بیماری در دو جنس نشان ندادند. خطر متغیرهایی مثل تحصیلات و سیگاری بودن پدر، وزن تولد بیشتر از 3500 گرم و فصل تولد (تابستان و زمستان) در دختران برای بیماری معنیدار بود. نارس بودن، سن و کمخونی مادر، سزارین اورژانسی و انتخابی، نسبت فامیلی، زردی زمان تولد و سن حاملگی کمتر از 37 هفته متغیرهایی هستند که تفاوت معنیداری در دو جنس نشان دادند.
نتیجهگیری: شانس دختران برای بیماری در بیشتر عوامل خطر بالاتر از پسران است. هر چند علت این اختلاف جنسیتی تا کنون مشخص نشده است. ولی توجه بیشتر به این جنس در برنامههای غربالگری جهت جلوگیری از موارد منفی کاذب ضروری است.
کلیدواژه: کمکاری مادرزادی تیروئید، مطالعه مورد شاهد، تفاوت جنسیتی
بررسی میزان بقاء در اقدام کنندگان به خودسوزی در غرب ایران طی سالهای 1389 تا 1390 و عوامل موثر بر آن
مهدی مرادی نظر1
1-اپیدمیولوژیست
مقدمه و هدف: خودسوزی در بین روشهای خودکشی از همه آسیب رسان تر، دردناکتر، هزینه برتر و کشنده تر است، و از طرفی افرادی که خود را میسوزانند به سختی درمان میشوند به طوری که عوارض و پیامدهای آن جزء اسفبارترین موارد خشونت میباشد. در این مطالعه قصد داریم میزان بقاء و عوامل تأثیر گذار بر بقاء خود سوزی در استان کرمانشاه که بالاترین میزان خودکشی به خصوص خودسوزی را در ایران دارد مورد بررسی قرار دهیم.
روش اجرا: کلیه افرادی که در طی سالهای 1389 و 1390 در استان کرمانشاه در اثر سوختگی عمدی، فوت کرده و یا نیاز به بستری داشتند مورد بررسی قرار گرفتند؛ و برآورد تابع بقاء با استفاده از روش کاپلان مایر انجام و توسط آزمون log rank test مقایسه و با نرم افزار Stata 11 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: میانگین و میانه زمان بقاء در افرادی که اقدام به خودسوزی عمدی کرده بودند به ترتیب 6/2±33 و 2 ±11 روز بود. میزان بقاء با سن، اختلال روانی، اعتیاد به مواد مخدر و درصد سوختگی ارتباط معنی داری داشت. اما با جنسیت، وضعیت تأهل، عامل سوختگی ارتباط معنی داری نداشت.
بحث و نتیجه گیری: میانگین و میانه بقاء در افرادی که اقدام به خودسوزی کردهاند بسیار پایین است بنابراین نیاز است اقدامات درمانی به سرعت و بدون هدر دادن وقت انجام گیرد.
کلیدواژه: میزان بقاء، خودسوزی، cox regression، log rank test
تبیین نقش دانشجویان در اقتصاد مقاومتی: بیداری و به خود آمدن دانشجو
فاطمه مهرآور1
1-اپیدمیولوژیست
مقدمه و هدف : امروزه جمهوری اسلامی در حوزههای اقتصادی خود با مفاهیمی مواجه است که تاکنون چه در عرصهی نظر و چه در عرصهی عمل مشابه نداشته است. هر کشوری که عَلم استکبارستیزی را برپا کند نیازمند چنین الگوهایی است. یکی از این مفاهیم "اقتصاد مقاومتی" است. به یقین دانشجویان به دلیل آن که سال های گرانبهای عمر خود را صرف آموختن علوم روز و راهکارهای گوناگون حل مشکلات کرده اند و صد البته به دلیل زندگی در جامعه ایرانی و اعتقاد به نظام اسلامی و آمادگی برای فداکاری در راه آرمان های بلند آن امکان تاثیرگذاری و نقش آفرینی بیشتری در این عرصه را دارند و می توانند خوش بدرخشند. هدف از این مطالعه تبیین نقش دانشجویان در اقتصاد مقاومتی در دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1391 بوده است.
مواد و روش ها : در این پژوهش کیفی با 25 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تهران که در سال 1391 مشغول به تحصیل بودند، با روش نمونه گیری مبتنی بر هدف، مصاحبه های نیمه ساختار به عمل آمد. کلیه مصاحبه ها دست نویس و مطابق روش "تحلیل محتوا" آنالیز شدند. از دانشجویان درباره نقش آنان در اقتصاد مقاومتی سوال شد.
یافته ها: مضمون اصلی این مطالعه "بیداری و به خود آمدن دانشجو و داشتن تفکر بسیجی" بوده است. مضامین فرعی این مطالعه شامل: خلاقانه و مبتکرانه به موضوعات نگریستن، عمیق درس خواندن و تلاش کردن، تلاش برای حفظ وضعیت موجود، درک و آگاهی از وضعیت کشور، کمک به درماندگان، قناعت داشتن، استفاده بهتر از داشته های خود، به فکر فرار مغز نبودن می باشد. دانشجویان در تبیین نقش خود در اقتصاد مقاومتی بر این باور بودند که می بایست دراین برهه از زمان از خواب غفلت برخواست و به بیداری رسید. اندیشه ی برتر خدا دادی بالقوه در آنها به امانت گذاشته شده است و می بایست آن را بالفعل در آورده و آن را تقدیم به ایران اسلامی نمایند.
بحث و نتیجه گیری: دانشجویان در این مطالعه هر چند واقف به نقش خود در این تحریم اقتصادی بودند. اما غفلت دانشجو را به عینه شاهد و نیاز به بیداری را از وظایف اصلی خود می دانستند. آنان اذعان داشتند منبع سرشار از تفکر، خلاقیت، درک، برتری، عشق به وطن، گذشت هستند اما نیاز است به بیداری برسند و با فرهنگ بسیجی می توانند با اقتصاد مقاومتی مقابله نمایند
کلیدواژه: اقتصاد مقاومتی، دانشجو، دانشگاه علوم پزشکی، فرهنگ بسیجی
اضطراب ناشی از امتحان و عوامل مرتبط با آن در دانشجویان
مسعود لطفی زاده1، مهین غفاری1، شمسعلی خسروی1،نیره ابدالی2، پریسا رحیمی2، زهره کدیور2، فرشته کیانی2
1-اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد
2-دانشجویان کارشناسی بهداشت عمومی، دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد
مقدمه و هدف: این مطالعه به بررسی شیوع اضطراب امتحان و عوامل مرتبط با آن در بین دانشجویان مقطع کارشناسی دانشکده بهداشت و پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد پرداخته است.
مواد و روش ها: این مطالعه به صورت توصیفی –مقطعی بر روی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشکده بهداشت و پیراپزشکی در نیمسال اول تحصیلی 91-92 در دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد انجام گرفت. در این بررسی 114 دانشجو(25 پسر و 89 دختر) به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS (18) و با استفاده از آزمون های آماری مناسب صورت گرفت.
یافته ها: در این پژوهش88.7 % دانشجویان مجرد بودند. یافته ها نشان میدهد 72% دانشجویان مورد بررسی اضطراب کم یا متوسط داشتند و 28% دیگر اضطراب شدید داشته اند. در این مطالعه بین اضطراب امتحان و ترم تحصیلی ارتباط معنی دار آماری وجود داشت(0.0001P=). ولی بین جنس، ابتلا به بیماری جسمی،بومی و غیر بومی و وضعیت تاهل و رشته تحصیلی رابطه معنی داری مشاهده نگردید(p>0.05).
بحث و نتیجه گیری: یافته های پژوهش به روشنی حاکی از آنست که، شیوع اضطراب امتحان در دانشجویانی که به تازگی وارد دانشگاه میشوند در مقایسه با سایر دانشجویان بطور معنی داری بالاتر میباشد، برنامه ریزی های لازم جهت تقویت مراکز مشاوره دانشگاه و ارتقائ کیفیت مشاوره آموزشی دانشجویان از سوی اساتید راهنما و مشاور میتواند در کاهش اضطراب و تطبیق بهتر آنان با محیط و فضای جدید آموزشی موثر واقع شود.
واژه ها ی کلیدی: اضطراب، امتحان ، دانشجویان، شهرکرد
میزان شیوع نارضایتی بیماران بستری از خدمات و مراقبت های بیمارستان های آموزشی شهر یاسوج، سال1391
محمدطاهر رضانژاد1، تیمور رضانژاد2، آزاده افروز1، نسرین حسن زاده1، رضا داوری نیک1، مسعود صادقی1، محمدصادقی1، علی کرم علمداری3
1-کمیته تحقیقات دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج، یاسوج
2-کارشناس آموزشی، معاونت آموزشی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
3-عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر با هدف میزان شیوع نارضایتی از خدمات و مراقبت های بیمارستان های آموزشی شهر یاسوج در سال1391 انجام شد.
مواد و روش ها: در این پژوهش 554بیمار(50.9% زن و 49.1% مرد) مورد بررسی قرار گرفتند. روش گرد آوری داده ها پرسشنامه ای بود که اطلاعات دموگرافیک(سن ، جنس ، سطح تحصیلات ،...) ضمیمه آن بود. و میزان رضایت بیماران را در مورد 1- نگهبانی و پذیرش 2-پزشک معالج 3- کادر پرستاری 4- خدمات پاراکلینیک 5- محیط و خدمات بخش 6- اطاق عمل و جراحی 7- بیمارستان می سنجید. پرسشنامه توسط خود بیمار یا همراه وی تکمیل شد. داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS نسخه 17 و از طریق آمارهای توصیفی مانند میانگین، فراوانی نسبی و مطلق و آمار استنباطی کای دو با در نظر گرفتن 05/=α تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: بیشترین میزان نارضایتی از نگهبانی و خدمات رفاهی بود. و بیشترین رضایت از خدمات واحد پذیرش بود. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بخش محل بستری، سن، جنس، میزان تحصیلات، نحوه بستری( اورژانس، معرفی پزشک،...) و مدت بستری با میزان رضایت از خدمات و مراقبت ها در بیمارستان ار تباط آماری معنادار دارد( 05/0 > p).
بحث و نتیجه گیری: نارضایتی بالا از نگهبانی و خدمات رفاهی در بیمارستان ها لزوم توجه جدی به این موضوعات رت می طلبد. چرا که نبود امکانات رفاهی و نارضایتی هایی که به دنبال آن ایجاد می شود موجب وارد آمدن استرس و فشار مضاعف بر بیمار گشته و روند بهبودی وی را طولانی تر می کند.
کلمات کلیدی: نارضایتی، خدمات، بستری
Prevalence of smoking in people of 12 and more in Fars societies, 2013 (early study)
Mehrzad lotfi1,Cambyz Iraji2, Narjes Nasabi3, Mehrab Sayadi4
1- Ph.D. of Radiology, Associate of Radiology, Department of Resources and Management Development, Shiraz University of Medical Sciences, Shiraz, Iran
2- MD & MPH, Department of Resources and Management Development, Shiraz University of Medical Sciences, Shiraz, Iran
3- M.Sc. of Human Resource Management, Department of Resources and Management Development, Shiraz University of Medical Sciences, Shiraz, Iran (corresponding author)
4- M.Sc. of Biostatistics, Shiraz University of Medical Sciences, Shiraz, Iran, Social Determinants of Health Research Center
Introduction: Smoking especially cigarette smoking is one of the risk factors of diseases and also one of the effective indexes in health and equanimity of it. Nowadays, it is an involvement that threatens all worlds specifically under developing countries. According to the social health indexes, smoking is different. This study was done to definite smoking prevalence with regards to the social healthy indexes.
Method: this research was cross sectional. Data was selected by research made questionnaire in 905 people selected in multi stage cluster random sampling. Descriptive statistic used to analyze first in report data.
Results: 905 people in town and villages included 58.9 % man and 56.2 % townie in average age 32.2±14.89. Prevalence equaled 29.8% that 41.2% of men and 13.2% of women. This difference was statistically significant (p<0.001). Cigarette smoking prevalence in villages was 33.4% and in town equaled 27.2% (p=0.042). Start age of smoking was 25 year old in 75%.
Discussion: according to the first in report results showed differences in smoking prevalence according to the social indexes. Unfortunately, the low start age of smoking is concerning.
Key words: smoking, social indexes, Fars
بررسی شیوع آلودگی های میکروبی در شیرینی فروشی های شهر یاسوج
غلامحسین شهرکی1
1-دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: به منظور تعیین وضعیت بهداشتی شیرینی ها و شیرینی فروشی های شهر یاسوج تحقیقی میکروبی- آزمایشگاهی بر روی شیرینی فروشیهای شهر یاسوج صورت گرفت.
مواد و روش ها: در این تحقیق 13 شیرینی فروشی که بیشترین فروش را داشتند انتخاب و 28 نمونه شیرینی خامه ای به صورت تصادفی برای تست میکروبی (آلودگی به کلی فرم، اشیریشیا کلی، استافیلوکوکوس آرئوس) و آلودگی به کپک و مخمر مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان از آلودگی بیش از 96 درصد نمونه ها به کلی فرم داد. همچنین درصد آلودگی به اشیریشیاکلی 57%، استافیلوکوس آرئوس 32% و مخمر 64% بود درحالی که آلودگی به کپک مشاهده نگردید. هرچند که آلودگی به کلی فرمهای و نقش آنها در فساد مواد غذایی و در مواردی ایجاد گاستروآنتریت در بزرگسالان، اهمیت و مخاطرات این درصد غالب آلودگی نمایان می سازد، لیکن نقش مهم آلودگی مدفوعی اشیریشیاکلی و عوارض مسمومیتهای گوارشی (اسهال و استفراغ) همراه آن و ایجاد آنتریت در کودکان بسیار مورد توجه است بخصوص که با زنگ خطر احتمال وجود آلودگیهای خطرناکی همچون سالمونلاها، شیگلاها، ویبریوها و سایر انگلهای بیماریزا همراه می باشد.
بحث و نتیجه گیری: لذا متاسفانه باید گفت که شیرینیهای خامه ای همچنان ایمن برای مصرف نیستند و با احتیاط باید مصرف شوند.
کلید واژه ها: آلودگی میکروبی، شیرینی فروشی، یاسوج
بررسی گسترش موارد لیشمانیوز پوستی در استان کهگیلویه و بویراحمد طی سالهای 89 الی 90 و عوامل مرتبط با آن
غلامحسین شهرکی1
1-دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
گزارش های سازمان بهداشت جهانی نشان می دهند که ایران یکی از 7 کانون مهم بیماری لیشمانیوز در جهان است و همه ساله طغیانهایی از این بیماری در مناطق مختلف کشور رخ می دهد. مجاورت شهرستان بویراحمد با دو کانون اصلی آلودگی لیشمانیوز جلدی (شیراز و اصفهان) و مراجعه رو به افزایش افراد آلوده (دارای زخمهای پوستی سالک) جهت درمان ، نشان از اهمیت بررسی جامع امکان کانون بودن مناطقی از این شهرستان برای بیماری مذکور است.
بررسی اخیرا فون پشه خاکی در کانونهای اندمیک لیشمانیوز جلدی در استان مجار (فارس) نشان از وفور غالب گونه فلبوتوموس پاپاتاسی که به عنوان ناقل شناخته شده لیشمانیوز جلدی مرطوب کشور در کنار 5 گونه دیگر از این جنس داده است. آمارموارد لیشمانیوز پنج ساله گذشته استان کهگیلویه و بویراحمد به ترتیب 29، 77، 53، 63 و 78 مورد برای سالهای 86،87،88،89 و 90 بوده است که نشان ازروند افزایشی مشهود و نگران کننده ای می دهد. این آمار بخصوص با توجه به سابقه عدم مسافرت درصد قابل توجهی از موردهای جدید آلوده به کانونهای آلوده در استانهای مجاور (فارس و اصفهان)بیشتر اهمیت پیدا می کند و احتمال وجود کانونهای آلودگی در محدوده استان کهگیلویه و بویراحمد را به شدت افزایش می دهد. در ضمن براساس آمار سال 1390 نزدیک به 60% موارد آلودگی از مناطق روستایی بوده است. همچنین در استان کهکیلویه و بویراحمد، کهگیلویه با 55% بیشترین موارد گزارش شده را در خود جای داده است.
کلید واژه: سالک، کهگیلویه و بویراحمد، لیشمانیوز پوستی
تاثیر برنامه های آموزشی بر روی وضعیت sanitation rate در یک برنامه IPM در خوابگاه های دانشجویی
غلامحسین شهرکی1
1-دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
در برنامه مدیریت کنترل آفات (IPM) شهری، برنامه های آموزشی و بهداشت از اولویت خاصی برخوردار است. در یک برنامه IPM که بر روی یک آفت شهری (سوسری) در اماکن مسکونی استفاده شده به عنوان خوابگاهای دانشجویی دخترانه و پسرانه صورت گرفت؛ نقش برنامه های آموزشی در ارتقاء وضعیت بهداشتی (Sanitation) اماکن مذکور مورد بررسی قرار گرفت. در این تحقیق برای سنجش وضعیت بهداشتی مرتبط با آلودگی به سوسری واحدهای مسکونی، Sanitation rate آنها محاسبه شد. این شاخص قبل و بعد از برنامه های آموزشی محاسبه گردید. فاکتورهای food, trash, clutter بر مبنای جدول طراحی شده مربوطه، اندازه گیری و جمعبندی شد. برنامه های آموزش شامل توزیع پمفلت، نصب پوستر، آموزش چهره به چهره و یک برنامه سخنرانی به طور همزمان بود. به ترتیب 23، 19 و 11 واحد از سه مجتمع خوابگاهی پسرانه، دخترانه و متاهلی به عنوان واحدهای نمونه مورد آزمون قرار گرفتند. واحدهای کنترل به صورت تصادفی برگزیده و بدون برنامه های آموزشی تحت اندازه گیری Sanitation قرار گرفتند. نتایج نشان از تاثیر معنی دار این برنامه ها در بهبود شاخص بهداشتی مورد بررسی در خوابگاه دخترانه (رسیدن نرخ Sanitation از 4 به 1) داشت. چنین استنباط می شود که احتمالا فاکتورهای دیگری همچون فاکتورهای جنسیتی می توانند در بهبود شاخص های بهداشتی ناشی از برنامه های آموزشی نیز نقش داشته باشند.
کلمات کلیدی: آموزش بهداشت، Sanitation rate ، IPM ، خوابگاه دانشجویی
میزان بروز بارداری های ناخواسته در کاربران روشهای پیشگیری از بارداری
زیبانه تابش فر1، ابراهیم نعیمی2
1-کارشناس ارشد اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
2-مربی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
مقدمه و هدف: هدف این مطالعه تعیین میزان بروز بارداری های ناخواسته در کاربران روشهای پیشگیری از بارداری مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهری استان کهگیلویه و بویراحمد بوده است.
مواد و روش ها: این تحقیق یک مطالعه مقطعی بوده که نیمه دوم سال89 روی زنان باردار مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهری استان انجام گرفت. نمونه گیری مورد ها به روش تمام شماری انجام شد و داده ها با استفاده از فرم طراحی شده براساس پرسشنامه طرح های کشوری بهداشت باروری از پرونده های خانوار استخراج و جمع آوری گردید.
یافته ها: براساس نتایج بدست آمده میزان بروز بارداری های ناخواسته در کاربران روشهای پیشگیری مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهری استان 13.4% بوده و 7.1% آنان حداقل یکبار قبلا بارداری ناخواسته را تجربه کرده بودند. بیشترین موارد بروز بارداری های ناخواسته مربوط به کاربران قرص های خوراکی با فراوانی 43% و روشهای غیره مطمئن با فراوانی 38.2% بوده است و بیشترین روش پیشگیری مورد استفاده کاربران OCP با 47% و روشهای غیر مطمئن 43%بوده است.کمترین روش مورد IUD با فراوانی نسبی 3. % و آمپول های تزریقی با 1.1% در رتبه دوم قرار داشتند.
بحث و نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد علیرغم ضریب شکست پایین روشهای پیشگیری میزان بروز بارداری های ناخواسته در کاربران این روشها همچنان بالاست و برنامه ریزی آموزشی کارآمد جهت استفاده صحیح از این روشها، جایگزین کردن روش های دائمی بجای روش های نامطمئن و آموزش استفاده از روش های اورژانس پیشگیری در کاربران این روشهای ضروری است.
واژگان کلیدی: حاملگی ناخواسته، روش پیشگیری، گهگیلویه و بویراحمد
الگوی اپیدمیولوژی مرگ های ناشی از بیماری های قلبی و عروقی در ایران طی سال های 89-85
سعیده آقا محمدی1، اردشیر خسروی2، الهه کاظمی3، محمد شریعتی4
1- کارشناس وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
2-هیات علمی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
3- کارشناس وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
4- رئیس مرکز مدیریت شبکه، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
مقدمه و هدف: شیوع بیماری های قلبی و عروقی مخصوصاً بیماری قلبی کرونری در ایران در حال افزایش است. هدف از انجام این بررسی تعیین الگوی اپیدمیولوژی مرگ های ناشی از بیماری های قلبی و عروقی ایران طی 5 سال می باشد.
مواد و روش ها: جمعیت مورد مطالعه در این بررسی، کلیه مرگ های ثبت شده در نظام ثبت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی که ناشی از بیماری های قلبی و عروقی طی سالهای1385 الی 1389در کشور، بوده اند. داده های ثبت شده علت های فوت که دارای کدهای پوچ بودند طبق چارچوب مطالعه جهانی بار بیماریها بازتوزیع شدند و علت های غیر ممکن مرگ بر حسب گروه سنی و جنسیت اصلاح گردیدند و در نهایت داده ها بر اساس جنسیت، گروه های سنی و منطقه سکونت مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: پس از تحلیل داده های 5 ساله یافته ها برای سال ابتدایی و پایانی به شرح زیر می باشد. میزان مرگ های ناشی از بیماری های قلبی و عروقی در سال 1385 در کل جمعیت 220.84 در زنان 202.32 و در مردان 238.84 در صد هزار نفر جمعیت برای تمامی سنین محاسبه شد و به عنوان اولین علت مرگ در کل جمعیت تعیین گردید و در سال 89 میزان مرگ های ناشی از بیماری های قلبی و عروقی در کل جمعیت 195.75 در زنان 179.84 و در مردان 211.29 در صد هزار نفر جمعیت برای تمامی سنین محاسبه شد و به عنوان اولین علت مرگ در کل جمعیت تعیین گردید.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از این بررسی نشان دادند که میزان های مرگ ناشی از بیماری های قلبی و عروقی روند کاهشی داشته اند اما در سال آخرتا حدی افزایش داشته است. از آنجائیکه اینگونه بیماری ها بیشترین میزان مرگ کشور را به خود اختصاص داده اند و از جمله بیماری های غیر واگیری هستند که در نتیجه تغییر شیوه زندگی به وجود آمده اند به نظر می رسد می توان با آموزش شیوه های زندگی سالم و انجام مداخلات صحیح در جامعه به کاهش شیوع بیماری های قلبی و عروقی کمک نمود.
واژگان کلیدی: میزان مرگ، بیماری های قلبی و عروقی، ایران، اپیدمیولوژی
Epidemiological Pattern Causes of Death from Cardiovascular Diseases in Iran during 2006-2010
Saeideh Aghamohammadi1*, Ardeshir Khosravi2, Elaheh Kazemi3, Mohammad Shariati4
1- M.Sc of Health Services Management, Expert of Ministry of Health and Medical Education
2- Ph.D of Population Health, Faculty Member of The Ministry of Health and Medical Education
3- M.Sc of Biostatistics, Expert of Ministry of Health and Medical Education
4- Social Medicine Specialist, Head of Centre for Health Network Management
Background and Aim: The prevalence of cardiovascular diseases, especially coronary heart diseases are increasing strongly in Iran. The aim of this study was to determine the epidemiological patterns of cause of death from cardiovascular diseases during 5 years.
Materials and Methods: In this study, we used data from the Iranian MOH&ME death registration system during 2006 to 2010. We corrected the data for misclassifications and impossible deaths based on the Global Burden of Diseases Study methodology. Finally, the data were analyzed by sex, age and areas of the national level.
Results: The Cardiovascular disease death rates for both sexes were 220.84, for females 202.32 and for males 238.84 per 100000 in 2006. They were the first leading causes of death for both sexes. The mortality rates of these causes of death have been decreased and reached to 195.75 for both sexes and 179.84 211.29 for females and males respectively in 2010. They were still the first leading causes of death for the both sexes.
Conclusion: while the results of this study showed that trends in deaths cardiovascular diseases have been declining over the five years, But slightly increased in final year. In our country cardiovascular diseases have the highest mortality rate, and these non-communicable diseases are the result of changes of lifestyle. This suggests policies that improving people's life style and necessary interventions are urgently in Iran.
Key words: Death rate, cardiovascular disease, Iran, Epidemiology
فهرست چکیده مقالات هفتمین کنگره اپیدمیولوژی ایران بر اساس حروف الفبا
ارزیابی وضعیت مصرف اکستازی در بین نوجوانان شهر کرمانشاه |
2 |
اپیدمیولوژی بیماری تب مالت در استان اردبیل |
333 |
اپیدمیولوژی بیماری لشمانیوز در استان کهگیلویه و بویراحمد در سالهای 90-85 |
295 |
اپیدمیولوژی ترومای ناشی از تصادفات در مصدومین مراجعه کننده به مرکز ترومای شهید بهشتی یاسوج |
273 |
اپیدمیولوژی دیسک کمر و علل مرتبط با آن در مراجعین به مرکز درمانی شهید بهشتی یاسوج درسال 1390 |
231 |
اپیدمیولوژی شیوع فاسیکولاسیون و درد عضلانی بدنبال مصرف اسکولین و نسدونال با اسکولین و پروپوفول برترومای عضلانی |
299 |
اپیدمیولوژی لیشمانیوز جلدی در شهرستان گچساران سال 1385 تا 1389 |
302 |
اپیدمیولوژی ناتوانی و عوامل خطر آن در سالمندان شهر اصفهان در سال 1390 |
227 |
اثر بخشی آموزش الگوی ارتباطی خانوادگی کثرت گرا بر رضایت از زندگی زوجین در شهر اردکان سال 1390 |
187 |
اثر بخشی آموزش پیشگیری از معلولیت ها بر میزان آگاهی والدین ، دانش آموزان و سواد آموزان در شهر یاسوج |
348 |
اثر بخشی برنامه آموزش مهارت های زندگی بر سبک زندگی کارکنان بهزیستی یاسوج |
160 |
اثر فاکتور شبه انسولینی بر میزان بلوغ و لقاح آزمایشگاهی تخمک ژرمینال وزیکول موش در محیط TCM199 |
293 |
اثر مداخلات آموزشی اصلاح سبک زندگی بر شیوع چاقی عمومی و چاقی مرکزی در بزرگسالان: مطالعه قند و لیپید |
40 |
اثر مشترک برخی عوامل خطر تعدیل پذیر بر بار قابل اجتناب بیماری های قلبی و عروقی |
170 |
اثربخشی آموزش ابراز وجود بر گرایش به مواد مخدر دانش آموزان |
281 |
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر شادکامی کارکنان بهزیستی یاسوج |
168 |
اخلاق در پژوهشهای اجتماعی |
74 |
ارتباط الگوی سوء مصرف مواد مخدر با رفتارهای پرخطر جنسی و تزریقی معتادان |
15 |
ارتباط بین زایمان به روش سزارین و افسردگی پس از زایمان |
400 |
ارتباط بین مولفههای اجتماعی سلامت با خوداظهاری انجام آزمایش اچ آی وی در زنان |
386 |
ارتباط بین نیترات موجود در آب آشامیدنی با شیوع کانسر مری در مناطق روستایی استان اردبیل |
102 |
ارتباط رضایت از زندگی مادران با مرگ و میر کودکان زیر 5 سال (مطالعه موردی استان کهکیلویه وبویر احمد) |
64 |
ارزشیابی عملکرد الگوریتم کشف طغیان مجموع تراکمی با استفاده از رویکرد نیمهشبیه-سازی |
37 |
ارزیابی اثرات خونی ناشی از مواجهه شغلی با بنزین بدون سرب |
119 |
ارزیابی اثرات کبدی و کلیوی ناشی از مواجهه شغلی با بنزین بدون سرب |
9 |
ارزیابی الگوی تغذیه ای کودکان در مهد کودک های شهر یاسوج |
142 |
ارزیابی آگاهی، نگرش و عملکرد تغذیه ای زنان 49-15 سال و رابطه ی آنها با نمایه ی توده ی بدنی در زنان سنین باروری ساکن روستای اندیکلای شهرستان بابل در تابستان سال 1391 |
190 |
ارزیابی جامعه برای شناخت واولویت بندی مشکلات روستای نوایی کلا شهرستان بابل |
350 |
ارزیابی دریافت غذایی بیماران همودیالیزی مراجعه کننده به بیمارستان شهید بهشتی شهر یاسوج در سال 91 |
283 |
ارزیابی روند کیفیت زندگی در میان افراد وابسته به مواد مخدر در طول هشت ماه پس از شروع درمان با متادون |
322 |
ارزیابی شاخصDMFT و dmft و عوامل خطر مرتبط با پوسیدگی دندان در کودکان 6 تا 12 ساله شهرستان سردشت |
465 |
ارزیابی قدرت ارتباط بانوان با اعضای شبکه اجتماعی فردی آنان و تمایل به مشارکت در برنامه رابطین بهداشتی: یک نگرش فرد-محور |
62 |
ارزیابی میزان اثر بهبود درد ، پس از عمل سزارین به وسیله مارکائین |
90 |
ارزیابی ویژگی ها و ساختار پایان نامه های دانشجویان فارغ التحصیل رشته دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد از سال 1384 تا 1388 |
200 |
استدلال علمی و نقش آن در اپیدمیولوژی |
44 |
اصول طراحی مداخلات میدانی برای اصلاح رفتار در حوزه سلامت |
8 |
اضطراب ناشی از امتحان و عوامل مرتبط با آن در دانشجویان |
469 |
الگوی اپیدمیولوژی مرگ های ناشی از بیماری های قلبی و عروقی در ایران طی سال های 89-85 |
476 |
الگوی اپیدمیولوژی مرگ های ناشی از حوادث ترافیکی در ایران طی سال های 89-85 |
261 |
الگوی اپیدمیولوژی مرگ های ناشی از سرطان ها در ایران طی سال های 89-85 |
45 |
اندازه گیری میزان فلوئور موجود در منابع آب آشامیدنی شهر یاسوج درشش ماهه اول سال1391 |
132 |
آسیب پذیری افراد بی خانمان شهر تهران به HIV، هپاتیت های ویروسی و سل |
39 |
آسیب های روان شناختی ناشی از طلاق و مقایسه آن در زنان و مردان |
255 |
آگاهی دانش آموزان مناطق مرزی خلیج فارس در ارتباط با ایدز و رفتارهای پرخطر آن |
312 |
آیا روند مرگ ومیر به علت سرطان در سالهای اخیر ثابت بوده است؟ |
229 |
آیا مشاهده تلویزیون پرخاشگری کودکان را افزایش می دهد؟ |
392 |
برآورد غلظت نیترات منابع آب شرب زیرزمینی شیراز با استفاده از مدل های سری زمانی(روند خطی) |
121 |
برآورد میزان بروز سرطان معده در شهر تهران با استفاده از روش گیر و بازگیر دو منبعی |
4 |
برآوردسهم منتسب جمعیتی سرعت وسبقت غیرمجازدرمحورهای برون شهری ایران |
27 |
برآوردی از هزینه های اضافی ناشی از بارداری های ناخواسته بر نظام سلامت |
66 |
بررسی اپیدمیولوژیک بیماری تب مالت در شهرستان آباده طی سالهای 90-1386 |
311 |
بررسی اپیدمیولوژیک بیماری سل در شهرستان شیراز طی سا لهای 1390-1389 |
211 |
بررسی اپیدمیولوژیک ترومای ناشی از حوادث در مراجعین به اورژانس مرکز بهداشتی درمانی شبانه روزی شهرستان خلیل آباد در سال 1390 |
437 |
بررسی اپیدمیولوژیک و الگوی سوء مصرف مواد در معتادان مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد |
249 |
بررسی اپیدمیولوژیک بیماریهای منجر به بستری و مرگ سالمندان بستری شده در بیمارستان نمازی شیراز |
326 |
بررسی اثربکار گیری مدل TQM در برنامه مشاوره قبل از ازدواج در شهرستان بویراحمد |
179 |
بررسی الگوی باروری و فاکتورهای مرتبط با آن در زنان 15-49ساله شهر بیرجند در سال 1390 |
129 |
بررسی اولویت بندی مشکلات مبتنی بر جامعه بر اساس مدل ارزیابی جامعه کارولینای شمالی در ساکنین محله حسن آباد شهر سنندج در سال 1391 |
380 |
بررسی آگاهی زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر اردکان فارس از خودآزمایی پستان و عوامل مؤثر بر آن در سال 1390 |
188 |
بررسی آگاهی و عملکرد دانش آموزان دبیرستانی دختر شهرستان بویراحمد در خصوص پوکی استخوان در سال 1390 |
316 |
بررسی تاثیر بحث گروهی بر توانمندی زنان در مورد عوامل موثر بر سلامت زنان سنین باروری در زنان روستاهای شهرستان مرودشت |
354 |
بررسی تاثیر تغییرات فصلی در بروز پره اکلامپسی در شهر یاسوج |
323 |
بررسی تاثیر مقایسه ای دو روش آموزشی سخنرانی و جزوه آموزشی برآگاهی ونگرش وتغذیه ایی دانش آموزان پسر مقطع سوم راهنمایی شهرقم سال تحصیلی 91-90 |
166 |
بررسی تأثیرآموزش به روش بحث گروهی و ارائه الگو بر بهبود آگاهی و اصلاح نگرش مادران باردار درخصوص سزارین |
185 |
بررسی رابطه اعتیاد دوستان و بستگان با اعتیاد در شهر یاسوج |
461 |
بررسی رابطه عوامل خانوادگی با اعتیاد در معتادین شهر یاسوج |
462 |
بررسی رابطه هویت و سلامت روان در بین دانشجویان دانشگاه پیام نور یاسوج |
364 |
بررسی سن یائسگی طبیعی و عوارض آن در زنان یائسه شهر بیرجنددر سال 90 |
183 |
بررسی شاخص توده بدنی بر سرطان پستان در دوره قبل و بعد از یائسگی: مطالعه متاآنالیز |
96 |
بررسی شیوع سوء تغذیه و عوامل مرتبط با آن در کودکان زیر ۵ سال لارستان در سال ۱۳۹۱ |
362 |
بررسی علل شایع مرگ و میر در بیمارستان های شهر یاسوج |
330 |
بررسی علل عدم تداوم و میزان بقای یکساله IUD در زنان شهر کرمانشاه |
195 |
بررسی علل مرگ و میر کودکان زیر پنج سال (مطالعه موردی استان کهکیلویه وبویر احمد) |
418 |
بررسی علل مصرف مواد از دیدگاه معتادان شهر یاسوج و برخی رفتارهای مرتبط با آن |
440 |
بررسی متوسط ماندگاری پزشکان خانواده در مناطق روستایی استان های با ضریب محرومیت کمتر از 4/1 (برخوردار) کشوردر طول یک سال و عوامل مؤثر برآن درسال 1389 |
31 |
بررسی میزان شیوع بیماری کم کاری مادرزادی تیروئید در غربالگری نوزادان استان کهگیلویه و بویراحمد درطی سالهای 85-90 |
296 |
بررسی میزان و علل عدم اقدام به ترک در معتادین شهر یاسوج |
448 |
بررسی نابرابری های اقتصادی و اجتماعی بیماری دیابت در استان کردستان |
19 |
بررسی نابرابری های اقتصادی و اجتماعی در عدم استفاده از کمربند و کلاه ایمنی در اتومبیل و موتورسیکلت در استان کردستان |
86 |
بررسی وضع تغذیه دانش آموزان دختر دبیرستانهای شهر یاسوج |
447 |
بررسی وضعیت بهداشت دهان و دندان دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر شیراز-1389 |
366 |
بررسی وضعیت کنترل فشارخون دربیماران مبتلا به دیابت نوع2 در شهرستان باغملک-خوزستان در سال 90 |
313 |
بررسی وضعیت میکروبی و کلر سنجی آب آشامیدنی شهر گراب ( مرکز بخش لوداب ) در 6 ماهه اول سال 91 |
139 |
بررسی وضعیت نظام مراقبت عوامل خطر موثر دربیماریهای غیر واگیر شهرستان خلیل آباد در سال 1388 |
422 |
بررسی داروهای گیاهی مؤثر بر درد زایمان در شهرستان بویراحمد –یاسوج |
303 |
بررسی اپیدمیولوژی حیوان گزیدگی در شهرستان شیراز در سال 1390 |
205 |
بررسی اپیدمولوژیک خودکشی در استان کهگیلویه و بویراحمد در سال 1390 |
54 |
بررسی اپیدمیو لوژیک میزان فشار خون در مراجعه کنندگان به اتاق عمل های آموزشی شهر یاسوج |
331 |
بررسی اپیدمیولوژی بیماری لیشمانیازیس در منطقه بیضا در سالهای 1381 لغایت 1391 |
446 |
بررسی اپیدمیولوژی بیماری نیوکاسل در ایران با رهیافت بحث گروهی متمرکز |
275 |
بررسی اپیدمیولوژی پوسیدگی دندان در دانش آموزان مقطع راهنمایی شهرستان بویراحمد در سال 1391 |
148 |
بررسی اپیدمیولوژی عفونت ادراری در بیماران سنگ کلیه شهر یاسوج سال 1391 |
235 |
بررسی اپیدمیولوژیک اضطراب امتحان در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی یاسوج، سال1391 |
184 |
بررسی اپیدمیولوژیک بیماران مبتلا به اندوکاردیت در استان قم بین سالهای 1383-1390 |
247 |
بررسی اپیدمیولوژیک بیماران مبتلا به تالاسمی در شهر یاسوج |
286 |
بررسی اپیدمیولوژیک بیماری سل دراستان خوزستان طی سالهای 1384تا پایان نیمه اول سال1391 |
271 |
بررسی اپیدمیولوژیکی سوانح وحوادث ترافیکی در شهرستان باغملک سال 1390 |
310 |
بررسی اپیدولوژی و کلینیکی بیماری بروسلوز انسانی در استان کهگیلویه و بویراحمد در سال 1390_1388 |
318 |
بررسی اثرات کلینیکی و اپیدمیولوژیکی آنفلوآنزای نوع Α در استان کهگیلویه و بویر احمد |
308 |
بررسی ارتباط بین عوامل اجتماعی، اقتصادی با مرگ و میر کودکان زیر پنج سال روستایی شهرستان اهواز در سال 1389 |
370 |
بررسی ارتباط بین فعالیت فیزیکی و افسردگی در دانشجویان دختر دانشگاه علوم پزشکی شهرستان کرمانشاه |
158 |
بررسی ارتباط عوامل شغلی و دموگرافیک با شدت وریدهای واریسی پای پرسنل اتاق عمل بیمارستانهای آموزشی شهید بهشتی و امام سجاد(ع) شهر یاسوج در سال 1391 |
297 |
بررسی ارتباط منبع کنترل با افسردگی، اضطراب و استرس در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی یاسوج سال 90-1389 |
374 |
بررسی الگوی گزارش دهی بیماران مسلول در ایران در سال 1388 |
17 |
بررسی الگوی مکانی بیماری تب مالت با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی در جنوب استان فارس 1384 تا 1388 |
128 |
بررسی بیماری شاربن در جمعیت های انسان، گاو و گوسفند و بز در 15 سال گذشته در ایران |
253 |
بررسی پتانسیل خورندگی و رسوب گذاری منابع آب شرب شهر دهدشت در سال 1390 |
140 |
بررسی تاثیر ازدواج مجدد بر سلامت روانی فرزندان و والدین شهرستان لار |
162 |
بررسی تاثیر ویتامین D بر اتروفی مخاط واژن در زنان یائسه |
152 |
بررسی تاخیر در تشخیص ودرمان بیماری سل در استان کردستان 1390-1384 |
243 |
بررسی تغییرات مکانی کلر آزاد باقی مانده در شبکه آبرسانی شهرک نیروی انتظامی شیراز با استفاده از تحلیل خوشه ای |
80 |
بررسی حوادث ناشی از کار در استان کرمان در فاصله سال های 1390-1388 |
219 |
بررسی دانش و نگرش و عملکرد زنان واجد شرایط شهرستان گچساران در زمینه تست پاپ اسمیر |
154 |
بررسی رابطه امنیت اجتماعی و سلامت عمومی دانشجویان دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی کرمان در سال 1391 |
406 |
بررسی رابطه بین استفاده از شیر مادر، وزن کودک هنگام تولد، سن حاملگی به هفته، اضافه وزن مادر، تعداد مراقبت در دوران بارداری و سابقه سقط با مرگ و میر کودکان زیر 5 سال در استان (مطالعه موردی استان کهکیلویه وبویر احمد) |
390 |
بررسی رعایت موازین بهداشت محیط درمکانهای تهیه غذاهای سریع(fast foods) در شیراز |
135 |
بررسی رفتار تزریق ایمن و عوامل دموگرافیک موثر بر آن در دانشجویان پرستاری در بخش های اورژانس بیمارستان های شهر یاسوج، سال1391 |
320 |
بررسی رفتارهای پرخطر در بین نوجوانان و جوانان شهرستان بویراحمد |
288 |
بررسی روایی و پایایی پرسشنامه "سه عاملی رفتارهای تغذیه ای" در دانشجویان علوم پزشکی شهید صدوقی یزد |
416 |
بررسی روند 5 ساله سرطانهای دستگاه ژنیتال در زنان مبتلا استان یزد طی سال های 1389-1385 |
209 |
بررسی روند افزایش وزن در یک دوره 5ساله در استان کردستان |
172 |
بررسی روند میزان مرگ و میر ناشی از حوادث ترافیکی در بیماران مراجعه کننده به بیمارستان باغملک- خوزستان (1390-1386) |
237 |
بررسی روند و میزان بروز انواع سرطان پوست در استان کرمان از 1384 تا 1388 و پیش بینی 10 سال آینده آن |
113 |
بررسی سطح آگاهی ، نگرش و عملکرد کارکنان شاغل در بیمارستان امام سجاد(ع) شهر یاسوج در مورد دفع بهداشتی زباله های بیمارستانی در سال 1390 |
439 |
بررسی سوء تغذیه به روش تن سنجی در کودکان زیر 5سال در شهرستان سمیرم |
194 |
بررسی شبکه انتقال اطلاعات بلوغ در دانش آموزان نوجوان شهر همدان در سال 1390 |
198 |
بررسی شیوع سندرم کارپال تونل در زنان مراجعه کننده به متخصصین زنان و زایمان شهر یاسوج |
319 |
بررسی شیوع استرس و اضطراب در پزشکان و پرستاران شاغل در بخشهای مراقبتهای ویژه ایروان /ارمنستان |
452 |
بررسی شیوع اضطراب و مقایسه ی آن در دانشجویان دانشگاههای شهر یاسوج(علوم پزشکی،یاسوج،آزاد اسلامی)1388 |
457 |
بررسی شیوع آلرژنهای شایع در افراد مبتلا به رینیت آلرژیک |
67 |
بررسی شیوع آلودگی های میکروبی در شیرینی فروشی های شهر یاسوج |
472 |
بررسی شیوع چاقی ،چاقی شکمی ،الگوی غذایی و فعالیت بدنی در زنان میا نسال شهر یاسوج 1390 |
177 |
بررسی شیوع سوء تغذیه و عوامل مرتبط با آن در کودکان زیر 5 سال لارستان در سال 1391 |
445 |
بررسی شیوع عوارض ریوی و سیلیکوزیس در سنگتراشان شهرستان کرمان |
410 |
بررسی شیوع فشارخون ﻭ ﻋﻮﺍﻣﻞ ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺳﺎﻟﻤﻨﺪﺍﻥ ﺳﺎﮐﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎﻱ ﺳﺎﻟﻤﻨﺪﺍﻥ در کلانگ-ولی، مالزی |
269 |
بررسی شیوع مصرف قرص ترامادول توسط دانش آموزان شهر گچساران |
444 |
بررسی شیوع هپاتیت c در افراد پرخطر استان کهگیلویه و بویر احمد |
215 |
بررسی شیوع و عوامل مرتبط با پرخاشگری در بین نوجوانان شهر یاسوج |
48 |
بررسی علل گرایش مجدد (عود) به مصرف مواد در بیماران مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر یاسوج1389 |
315 |
بررسی علل مرگ و میر کودکان 59-1 ماهه به علت سوانح و حوادث طی سالهای 87-90 در استان کهگیلویه و بویراحمد |
321 |
بررسی علل مرگ و میر نوزادان روستاهای شهرستان اهواز و برخی عوامل اقتصادی ، اجتماعی مرتبط با ان در سال 1389 |
372 |
بررسی عوامل اقتصادی اجتماعی موثر بر مرگ و میر کودکان زیر پنج سال در شهرستان باغملک 1388-1387 |
454 |
بررسی عوامل پیش بینی کننده ترک پایدار در معتادان مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد وابسته به سازمان بهزیستی استان کهگیلویه و بویر احمد در سال 1389 |
358 |
بررسی عوامل موثر بر باروری و تعداد فرزند دلخواه معلمین زن شهرستان خرم بید در سال 1391 |
176 |
بررسی عوامل موثر بر کوهورت قند خون افراد دیابتی: مدلبندی مدلهای آمیخته خطی طولی |
306 |
بررسی عوامل موثر در کنترل قند خون بیماران دیابتیک تحت پوشش مراکز بهداشتی درمانی روستایی شهرستان آبیک استان قزوین در سال 1390 |
368 |
بررسی عوامل مؤثر بر بازگشت به مصرف مواد مخدر |
456 |
بررسی فراوانی عفونت تناسلی وهمراهی آن بارفتارهای جنسی پرخطردرزنان49-10 ساله مراجعه کننده به مراکزبهداشتی درمانی شهرستان جویباردرسال 1391 |
329 |
بررسی فراوانی عوامل ایجاد کننده ترس و اضطراب در بیماران متقاضی انجام اعمال جراحی ارولوژی در بیمارستان های شهر یاسوج سال 1390 |
267 |
بررسی فراوانی گیرنده های استروژن ،پروژسترون و Her-2 و ارتباط آنها با عوامل پروگنوستیک در مبتلایان به سرطان پستان |
450 |
بررسی فراوانی مشکلات جسمی و روانی سالمندان شهرستان باغملک در سال 1387 |
442 |
بررسی فراوانی مصرف مواد نیروزا و آگاهی نسبت به عوارض آن در ورزشکاران بدنساز مرد و زن شهر یاسوج در سال91 |
92 |
بررسی فراوانی مصرف و علل گرایش به سیگار و موادروانگردان در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد در سال 1391 |
382 |
بررسی فراوانی میکروارگانیسم های جداشده از سطوح پر تماس در بیمارستان امام سجاد (ع) یاسوج |
324 |
بررسی فراوانی، نوع وعلل اشتباهات دارویی در دانشجویان پرستاری مقطع کارورزی در بخش های داخلی بیمارستان نمازی |
108 |
بررسی کارایی جامعه ایمن : مدلی جامعه محور برای پیشگیری از حوادث و ارتقاء ایمنی راکبین موتورسیکلت در 14 شهر ایران |
241 |
بررسی کاهش آستانه شنوایی و عوامل مرتبط با آن در رانندگان کامیون |
412 |
بررسی کیفیت میکروبی آب آشامیدنی مناطق روستایی شهرستان کهگیلویه در سال1391 |
115 |
بررسی کیفیت زندگی و عوامل مرتبط با آن در افراد + HIV مراجعه کننده به مرکز بیماری های رفتاری شیراز، ایران در سال 1391 |
13 |
بررسی گسترش موارد لیشمانیوز پوستی در استان کهگیلویه و بویراحمد طی سالهای 89 الی 90 و عوامل مرتبط با آن |
473 |
بررسی مسائل موجود در برنامه کنترل سل ایران: یک مطالعه کیفی |
84 |
بررسی مشارکت اجتماعی زنان و تاثیر آن روی کیفیت زندگی آنها در شهر کرمان در سال1391 |
344 |
بررسی مقایسه ای میزان شیوع اضطراب و افسردگی در دانش آموزان مدارس عادی و تیزهوشان شهر یاسوج، سال 1389 |
460 |
بررسی موارد ثبت شده اقدام به خودکشی در مراجعین به بخش اورژانس بیمارستان شهید بهشتی شهر یاسوج در سال 1390 |
290 |
بررسی موارد ثبت شده حیوان گزیدگی در مراجعین به بخش اورژانس بیمارستان شهید بهشتی شهر یاسوج در سال 1390 |
304 |
بررسی میزان آگاهی و نحوه اجرای قانون ترویج تغذیه با شیر مادر در مادران شیرده سطح سازمانها و ادارات شهر بیرجند |
178 |
بررسی میزان استفاده از کمربند ایمنی و عوامل مؤثر بر آن در جمعیت 15 تا 44 سال شهرکرمان، 1391 |
408 |
بررسی میزان اضطراب از مرگ در میان دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی و دانشگاه یاسوج،سال1390 |
305 |
بررسی میزان آگاهی ، نگرش و عملکرد زنان بالای سی سال مراجعه کننده به مرکز بهداشتی درمانی آزاد شهر شهرستان یزد در مورد سرطان پستان در سال 1391 |
300 |
بررسی میزان آگاهی و عملکرد زنان خانه دار ساکن در روستاهایی با بروز بالای تب مالت درشهرستان قوچان در سال 1388، قبل و بعد از آموزش |
251 |
بررسی میزان آگاهی و نگرش کارگران مراکز تهیه و توزیع مواد غذایی استان بوشهر در خصوص نحوه آماده سازی و عرضه بهداشتی سبزیجات در سال 1391 |
117 |
بررسی میزان آگاهی، نگرش و عملکرد پرسنل مراکز بهداشتی درمانی شهر یزد در زمینه دخانیات و ترک دخانیات در1390 |
332 |
بررسی میزان بقاء در اقدام کنندگان به خودسوزی در غرب ایران طی سالهای 1389 تا 1390 و عوامل موثر بر آن |
467 |
بررسی میزان رعایت اصول بهداشت جنسی در زنان در سنین باروری نسبت به بهداشت جنسی در شهر یاسوج، سال1391 |
328 |
بررسی میزان شیوع اضطراب و پرخاشگری در زنان دارای اختلالات کنش جنسی مراجعه کننده به بیمارستان طالقانی شهر تهران |
203 |
بررسی میزان شیوع کوتاهی قد در کودکان زیر 7 سال در شهر یاسوج |
432 |
بررسی میزان نیترات و نیتریت در منابع آب آشامیدنی شهر یاسوج درشش ماهه اول سال1391 |
137 |
بررسی میزان و علل سزارین در بیمارستان امام سجاد شهر یاسوج (دی ماه 1389 تا دی ماه 1390) |
441 |
بررسی نابرابری اقتصادی اجتماعی در شیوع استعمال سیگار دربین مردان همدان: مطالعه مقطعی |
376 |
بررسی همبستگی بین تعارضات زناشویی ، رضایت مندی جنسی و بیماریهای روان تنی در دانشجویان متاهل ساکن خوابگاههای دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد در سال 1391 |
317 |
بررسی وضعیت اپیدمیولوژیکی سرطان در استان کردستان در یک دوره ده ساله 88-1379 |
314 |
بررسی وضعیت ارائه خدمات تنظیم خانواده در مراکز و خانه¬های بهداشت شهرستان دیر در سال 1390 |
156 |
بررسی وضعیت امنیت غذایی در ایران در سال 1390 |
6 |
بررسی وضعیت آگاهی، نگرش و عملکرد نانوایان شهر یاسوج در رابطه با مصرف جوش شیرین در نان |
127 |
بررسی وضعیت بروز تب مالت انسانی در استان آذربایجان شرقی از سال 84 الی 90 با استفاده از سری زمانی |
109 |
بررسی وضعیت بهداشتی قصابی های شهر یاسوج در سال 1390 |
131 |
بررسی وضعیت کیفی اب اشامیدنی مناطق روستایی شهرستان بویراحمد در بازه زمانی فروردین تا پایان دی ماه سال 91 |
134 |
بررسی وضعیت کیفی اب اشامیدنی مناطق شهری شهرستان بویراحمد در بازه زمانی فروردین تا پایان دی ماه سال 91 |
136 |
برسی اپیدمیولوژیک شکستگی هیپ در بیماران بستری در بیمارستان شهید بهشتی یاسوج |
180 |
برسی فراوانی عفونت هلیکوباکتر پیلوری در بیماران دیس پپتیک مراجعه کننده به کلینیک شهید مفتح یاسوج به روش UBT |
233 |
بسیج اطلاع رسانی آموزشی قلب سالم یاسوج برای ترغیب مردم به فعالیت بدنی و مصرف گوشت ماهی: طراحی یک مداخله اصلاح رفتار |
21 |
به دام افتادن در یک چرخه باطل از تهدید و خشونت،یک مطالعه کیفی بر روی زنان کارگر جنسی ایرانی |
309 |
پارامترهای سبک زندگی و عوامل موثر برآن در دانشجویان علوم پزشکی |
150 |
پزشکان به عنوان متخصصین بهداشتی مدلی برای سبک زندگی سالم هستند (یک مطالعه مقطعی) |
58 |
تاثیر مصرف مکمل اسیدهای چرب امگا3 بر شاخص توده بدنی مردان سالمند |
186 |
تاثیر ورزش های هوازی بر سلامت عمومی و وزن بدن کارمندان مرد سازمان بهزیستی استان کهگیلویه و بویراحمد |
356 |
تاثیر برنامه های آموزشی بر روی وضعیت sanitation rate در یک برنامه IPM در خوابگاه های دانشجویی |
474 |
تاثیر ژانر برنامه های تلویزیونی بررفتارهای پرخاشگرانه درکودکان |
52 |
تاثیر شاخص های تن سنجی مادر بر اندازه های بدو تولد نوزاد |
430 |
تاثیر مداخله آمورزشی بر ارتقاء حمایت اجتماعی در افراد معتاد به شیشه و غیر معتاد به شیشه |
396 |
تاثیر مصرف کم و زیاد شیر و پروتئین بر وضعیت رشد جنین |
414 |
تاثیر مولفه های سرمایه اجتماعی و شاخص ثروت بر سلامت روانی و فیزیکی سالمندان تهرانی : مطالعه Urban- HEART |
61 |
تأثیر برنامه ی زندگی عاری از دخانیات با اصلاح شیوه زندگی بر وضعیت مصرف سیگار در مردان تهرانی: مطالعه ی قند و لیپید تهران |
11 |
تبیین نقش دانشجویان در اقتصاد مقاومتی: بیداری و به خود آمدن دانشجو |
468 |
تجزیه کمی و کیفی و مدیریت زباله های دندانپزشکی در شهر ساری |
133 |
تجمع فامیلی سیگارکشیدن درجمعیت ساکن درجزیره ی کیش درسال1388 |
182 |
تحلیل بقای بیماران مبتلا به ایدز و عوامل مؤثر بر آن در شهر اهواز |
291 |
تحلیل پارامترهای فیزیکی و شیمیایی منابع آب شرب شهر شیراز با استفاده از تحلیل عاملی |
82 |
تحلیل خودکشی ناشی از اختلالات روانی در استان ایلام طی سال های 1372تا1388 |
404 |
تحلیل خوشه ای بیماری تب مالت در جنوب استان فارس درطی سال 1388-1384 |
298 |
تحلیل روند فصلی خودکشی در استان ایلام طی سالهای 1388- 1380 |
434 |
تخمین موارد اجتناب شده از HIV به واسطه متادون در معتادان |
279 |
ترجمان دانش |
72 |
تشخیص وجداسازی باکتری های موجود درفاضلاب بیمارستانهای شهر یاسوج |
245 |
تعیین میزان مواجهه با خشونت فیزیکی، روانی و جنسی و عوامل مرتبط با آن در زنان همسردار مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهرستان کردکوی درسال 1391 |
174 |
تعیین امید زندگی و سهم هرکدام از سه عامل اصلی مرگ و میر در این شاخص برحسبشهرستان های استان فارس سال90 |
443 |
تعیین پراکندگی جهشهای آلفا و بتا تالاسمی در شهرستان شادگان، جنوب غربی ایران |
94 |
تعیین خواص نگهدارندگی مواد غذایی عصاره ی هیدرو الکلی جفت گیاه بلوط |
225 |
تعیین شیوع موارد کنترل نشده دیابت براساس HbA1c در بیماران دیابتی شهر یاسوج در سال 1387 |
285 |
تعیین عوامل خطردر سالمندان مراجعه کننده به مراکزبهداشتی درمانی شهرستان اندیمشک در سال 1390 |
436 |
تعیین عوامل مؤثر بر بارداری ناخواسته در زنان در استان همدان -غرب ایران: یک مطالعه مورد-شاهدی |
146 |
تعیین میزان شادی و نشاط در بین دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی یاسوج |
451 |
تفاوت الگوهای رفتاری در زنان و مردان بی خانمان شهر تهران |
38 |
تفاوت بروز ملانوما بدخیم در دو فرهنگ مختلف و نقش احتمالی پوشش در این اختلاف |
123 |
تفاوت جنسیتی در عوامل خطر بیماری کمکاری مادرزادی تیروئید: مطالعه مورد شاهد همسانسازی شده |
466 |
تمرکز زدایی از طریق مدل ترکیبی نظام پیشنهادات و شیوه دلفی |
88 |
توزیع واحدهای بهداشتی درمانی در استان های کشور |
76 |
دانشجویان دختر و اضطراب ناشی از امتحان |
459 |
رابطه شیوع ریسک فاکتورها با شیوه زندگی بیمارانCHF عشایر بخش کاکان |
189 |
رابطه وقوع تصادفات با موتورسیکلت واختلال بیش فعالی باکمبود توجه بالغین |
217 |
راوانی اختلالات روانی و اجتماعی در افراد معتاد مراجعه کننده به کلینیکهای ترک اعتیاد اصفهان سال 1390 |
307 |
روش شناسی تحقیقات در اپیدمیولوژی اجتماعی |
41 |
روند بروز سرطان تخمدان در ایران طی سال های 84- 1379 |
257 |
روند بروز سرطان کولورکتال طی سالها ی 1390-1380 در استان کردستان |
125 |
ریسک فاکتورهای سرطان پستان در یک جمعیت تعریف شده: روش رگرسیون لجستیک وزنی برای داده های کمیاب |
277 |
سال های از دست رفته عمر به علت خودکشی در استان ایلام |
263 |
سبب شناسی ازدواج کودکان در روستای هروی شهرستان تبریز |
138 |
سرمایه اجتماعی و سلامت روان در زندانیان زن زندان مرکزی تبریز |
458 |
سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به مولتیپلاسکلروزیس |
388 |
سطح تحصیلات والدین و رابطه آن با خطر بستری شدن و مرگ ناشی از حوادث غیر عمدی در کودکان: یک مطالعه همگروه با 46 سال پیگیری |
424 |
سلامت جنسی معتادین مراجعه کننده به کلینیکهای ترک اعتیاد اصفهان سال 1390 |
292 |
سهم سرطانها در مرگ و میر استان خراسان جنوبی 1389-1383 |
239 |
سوء مصرف مواد و پیشگوکننده های آن در دانشجویان |
35 |
سیمای سلامت و برخی عوامل اجتماعی مرتبط در یک مطالعه پایلوت |
453 |
شیوع کم وزنی در دانش آموزان ابتدایی سمنان |
192 |
شیوع MI و ACS در بیماران بستری شده در بخشCCU بیمارستان امام سجاد (ع) شهر یاسوج سال 1391 |
221 |
شیوع استئوپروز در ایران: یک بررسی متاآنالیز |
33 |
شیوع اعتیاد به اینترنت در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی یاسوج، سال1391 |
438 |
شیوع افسردگی و عوامل مرتبط با آن در دانشجویان دانشکده بهداشت و تغذیه دانشگاه علوم پزشکی تبریز، در 1388 |
265 |
شیوع آسیبهای شغلی به پرستار در پرستاران شاغل در بخشهای اورژانس بیمارستانهای آموزشی شهر یاسوج |
223 |
شیوع سوء تغذیه و برخی عوامل مرتبط با آن در کودکان زیر پنج سال بستری در بیمارستانهای آموزشی زابل در سال 1389 |
455 |
شیوع عفونتهای سرویکوواژینال در نمونه های پاپ اسمیر – دشت آزادگان – ایران |
164 |
عدالت و اخلاق در نظام سلامت: نگاهی به نابرابری در مؤلفه های اجتماعی سلامت در تهران |
68 |
عناوین و روشهای غالب در مطالعات اپیدمیولوژیک |
43 |
عوامل اجتماعی و مرگ کودکان |
47 |
عوامل تعیین کننده میزان مصرف میوه و سبزی در جمعیت 70- 18 ساله شهر اراک |
106 |
عوامل رفتاری سوانح وحوداث ترافیکی دراستان خوزستان درسال 1388 |
289 |
عوامل موثر بر رفتارهای ارتقاء سلامت سالمندان شهرستان دنا درسال 91 |
181 |
غربالگری سمیت برخی از گیاهان داروئی با استفاده از ارتمیا اورمیانا میگوی آب شور |
327 |
فاکتورهای تغذیه ای –اجتماعی موثر بر رشد جنین |
402 |
کاربرد مدل های رگرسیونی شمارشی در مدل بندی متغیر های پاسخ متورم در صفر |
29 |
کدام روش بیماری تب مالت را بهتر پیش بینی می کند کریجینگ یا معکوس فاصله؟ |
111 |
کیفیت زندگی و عوامل مرتبط با آن در دانشجویان دختر دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه |
384 |
متاآنالیز ارتباط وابستگی به تریاک با سرطان مثانه |
346 |
مدلسازی پیش آگهی بیماران مبتلا به سرطان پستان با داده های بقای سانسور شده در استان فارس با مدل پارامتری لگ لجیستیک |
63 |
مدیریت بیماریها و سیاستگذاری در سلامت |
73 |
مشخصات دموگرافیک بیماران بستری در بخش های بیمارستان شهید بهشتی یاسوج |
428 |
مطالعه الگوهای رفتاری عابران پیاده شهر کرمان در عبور از خیابان: رویکرد کمی و کیفی |
394 |
مطالعه رفتار کشاورزان پسته در مورد استفاده از سموم کشاورزی در کرمان |
213 |
معرفی شاخص های(Inequalities Regression Based Measures) برای تعیین نابرابری های اقتصادی اجتماعی در سلامت : رویکردی متدولوژیک در اپیدمیولوژی اجتماعی |
56 |
مقایسه الگوی خودکشی در استان همدان در سال 1385و1389: مطالعه مبتنی بر سیستم ثبت میرایی |
464 |
مقایسه تاثیر شیوه آموزش بهداشت هدفمند با روش معمول کلاسیک درمرکز بهداشتی درمانی ابوالفضل شیراز در زمینه پاپ اسمیر |
98 |
مقایسه دقت دو روش تحلیل مکانی در تهیه نقشه بیماری سل |
23 |
مقایسه شیوع عوامل خطر گرفتاری عروق کرونر قلبی در مردان زیر 45 سال و بالای 45 سال |
259 |
مقایسه کارایی شبکه عصبی مصنوعی و رگرسیون لجستیک در پیش بینی بقا مبتلایان به سرطان سینه |
65 |
مقایسه کارایی و عوارض اب استریل و سرم فیزیولوژی بعنوان مایع شستشو در عمل پرکوتانئوس نفرولیتوتومی |
325 |
مقایسه کاربرد شبکه عصبی با رگرسیون لجستیک وتحلیل ممیزی در تعیین عوامل خطر دیابت نوع 2 |
100 |
مقایسه مدل های مختلف وابسته و غیروابسته به زمان در تحلیل بقا |
55 |
مقایسه میزان افسردگی و اضطراب در زنان شاغل با خانه دار شهر شیراز در سال 1391 |
426 |
مقایسه وضعیت شاخص های مربوط به مصرف کنندگان تزریقی مواد در ایران قبل و بعد از اجرای برنامه های کاهش آسیب |
301 |
مقایسه یافته های رادیوگرافیک Barium.meal.study در بیماران دیس پپتیک با تست های سرولوژی از نظر H.pylori |
202 |
موانع آموزش پزشکی مبتنی بر شواهد در ایران از دیدگاه اساتید و دانشجویان پزشکی |
104 |
مولفه های نابرابری در سلامت در سه جامعه شهری ، روستایی و عشایری : یک مطالعه کیفی |
78 |
میزان بروز بارداری های ناخواسته در کاربران روشهای پیشگیری از بارداری |
475 |
میزان شیوع نقائص لوله عصبی و عوامل خطر زای مرتبط با آن در سطح زایشگاه بیمارستان امام سجاد ( ع) شهر یاسوج در فاصله سالهای 1380 تا 1389 |
294 |
میزان شیوع نارضایتی بیماران بستری از خدمات و مراقبت های بیمارستان های آموزشی شهر یاسوج، سال1391 |
470 |
نابرابری اقتصادی- اجتماعی در سوءتغذیه کودکان |
360 |
نابرابری اقتصادی- اجتماعی در عوامل خطر بیماریهای غیرواگیر در ایران |
50 |
نابرابری در سلامت: شاخصهای اندازه گیری و کاربرد آنها در داده های طرح بهره وری از خدمات سلامت |
463 |
نتایج و عوارض وضعیت سوپاین جهت انجام عمل پرکوتانئوس نفرولیتوتریپسی |
287 |
نقش اپیدمیولوژی در مدیریت بیماریها |
71 |
نقش رسانه هادر ارتقاء غربالگری سرطان پستان وسرویکس |
25 |
نقش عدالت اجتماعی در سلامت |
46 |
نگهداری حیوانات خانگی در کودکی، نوجوانی، جوانی و حال: یک بررسی روی افراد شاغل در حرفه ی دامپزشکی شهر تهران |
352 |
وضعیت رشد قدی در دانش آموزان ابتدایی سمنان |
207 |
یافته های کلینیکی و پاتولوژی در زمینه کیستهای تخمدانی و تورسیون در طول یک دوره 10 ساله (2011-2001)- اهواز – ایران |
144 |
A look at the lentil pill (rice pill) phenomenon in Kohgilouyeh and Boyer Ahmad province |
337 |
Congenital hypothyroidism screening in baghmalek county ( 1387-1389) |
338 |
Ecological study of relationship between tb incidence rate with prevalence rate risk factors in Iran since 84-88 |
335 |
Ecological study of relationship between treatment outcomes of Tuberculosis patients with prevalence relative risk factors in Iran since 88-84 |
342 |
Epidemiologic evaluation of child abuse and neglect in school-aged children of Qazvin Province, I.R.Iran- 2011 |
69 |
Epidemiological Survey Of High Risk Behaviors In Referral People To Behavioral Disorders Consolation Center In Joibar City |
339 |
Epidemiological Survey Of Hiv/Aids Patients In Mazandaran Province |
334 |
Medical Research in the 21st Century |
70 |
Prevalence of smoking in people of 12 and more in Fars societies, 2013 (early study) |
471 |
Study of epidemiologic features of suicide in Yazd, Iran, 1390 |
340 |
Study of spatial distribution of suicide by Arcgis in Yazd, Iran, 1390 |
341 |
Survival rate estimation for patients with stomach cancer in Towhid Hospital Sanandaj-Iran |
336 |
The survey of awareness among client who visited health center in Ardekan-Fars about self breast exam and its effective ingredient in 1390 |
196 |
[1] Annual percentage change
[2] Data Triangulation
[3] Lethal Concentration 50
National Center for Health Statistics..[4]
** Narges Khanjani, Department of Epidemiology and Biostatistics, Health Faculty, Kerman University of Medical Sciences, Kerman, Iran. Tel & Fax:+983423205102 Email: n_khanjani@kmu.ac.ir.